بسم الله الرحمن الرحیم
65) سوره قصص (28) آیه 6 وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُون
ترجمه
و [میخواهیم که] بدانها [که در زمین به ضعف کشیده شده بودند] جایگاه و مکنتی در زمین بخشیم و به فرعون و هامان و لشکریان آن دو از آنان [= مستضعفان] آنچه را همواره پروا داشتند نشان دهیم.
نکته نحوی
«منهم» را برخی متعلق به «نری» دانستهاند (إعراب القرآن الکریم2 /42؛ إعراب القرآن و بیانه7/ 28)، و برخی متعلق به «یحذرون» (الجدول فی إعراب القرآن20/ 224)؛ و حتی میتوان آن را به نحوی متعلق به «جنودهما» دانست؛ که به ترتیب ترجمهشان چنین میشود:
«نری»: از آنان چیزی را به فرعون و ... نشان دهیم (ترجمه المیزان، قرائتی، جلالالدین فارسی، خواجوی)
«یحذرون»: آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند (ترجمه مشکینی، مکارم و فولادوند)
«جنودهما»: لشکریان آن دو از آنها (لشکریانی که فرعون و هامان، از بنیاسرائیل و مستضعفان، دور خود جمع کرده بودند) (ترجمه انصاری)
البته بسیاری از مترجمان (و نیز ما) به نحوی ترجمه کردهاند که با هرسه (یا حداقل با دو حالت اول) سازگار باشد.
حدیث
1) حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ الْمُقْرِی الْکُوفِیُّ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ زَیْدٍ الدَّهَّانِ عَنِ الْمُخَوَّلِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ رِشْدَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ خَالِدٍ الْمَخْزُومِیِّ عَنْ سَلْمَانَ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فَنَظَرَ إِلَیَّ وَ قَالَ ...
قَالَ سَلْمَانُ فَبَکَیْتُ ثُمَّ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَنَّى لِسَلْمَانَ بِإِدْرَاکِهِمْ
قَالَ یَا سَلْمَانُ إِنَّکَ مُدَارِکُهُمْ وَ مِثْلُکَ مَنْ تَوَالاهُمْ لِحِفْظِ الْمَعْرِفَةِ
فَقَالَ سَلْمَانُ فَشَکَرْتُ اللَّهَ کَثِیراً ثُمَّ قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی مُؤَجَّلٌ إِلَى عَهْدِهِ
قَالَ یَا سَلْمَانُ اقْرَأْ «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی قُوَّةٍ وَ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً»
قَالَ سَلْمَانُ وَ اشْتَدَّ بُکَائِی وَ شَوْقِی ثُمَّ قُلْتُ بِعَهْدٍ مِنْکَ
قَالَ: وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً إِنَّهُ لَعَهْدِی وَ مِنْ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ التِّسْعَةِ الْأَئِمَّةِ وَ کُلِّ مَنْ هُوَ مِنَّا مَظْلُوماً فِینَا إِی وَ اللَّهِ یَا سَلْمَانُ ثُمَّ لَیَحْضُرَنَّ إِبْلِیسُ وَ جُنُودُهُ وَ کُلُّ مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً وَ مَحَضَ الْکُفْرَ مَحْضاً ثُمَّ یُؤْخَذُ بِالْقِصَاصِ وَ الْأَوْتَارِ وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً وَ نَحْنُ تَأْوِیلُ هَذَا الْآیَةِ: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ» قَالَ سَلْمَانُ فَقُمْتُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) «وَ لَا أُبَالِی مَتَى لَقِیَنِیَ الْمَوْتُ أَوْ لَقِیتُه»[1]
الهدایة الکبرى، ص: 376-375؛ (با سند دیگر به نقل از امام صادق ع از سلمان در: مصباح الشریعه، ص63-66)
سلمان بر پیامبر ص وارد میشود و ضمن حکایتی طولانی پیامبر امامان دوازدهگانه را یکی یکی به سلمان معرفی میکند. سپس سلمان حکایت را چنین تعریف میکند:
[از شوقی که به آن امامان پیدا کردم] اشک ریختم و گفتم: ای پیامبر خدا! سلمان کجا و درک محضر آنان کجا؟
پیامبر ص فرمود: «سلمان تو حتما آنها را درک خواهی کرد و نیز هرکس که مانند تو نسبت به آنها تولای همراه با معرفت دارد.»
خدا را بسیار شکر کردم؛ سپس به رسول خدا گفتم: آیا من تا آن زمان زنده میمانم؟
فرمود: این آیه را بخوان: «پس آن گاه که وعده نخستین آن دو فرارسد، بندگانى از ما را که سخت نیرومندند بر شما مىگماریم، تا میان خانهها[یتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآیند، و این وعدهای تحققیافتنى است. سپس دوباره نوبت را به شما برای [غلبه] بر آنان برمیگردانیم و شما را با اموال و پسران یارى مىدهیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر مىگردانیم.» [اسراء/5-6]
گریه و شوقم بیشتر شد و گفتم: آیا واقعا شما این را برایم تضمین میکنید؟
فرمود: به خدایی که محمد را مبعوث کرد، قطعا این تضمینی است از جانب من و از جانب علی و فاطمه و حسن و حسین و نه امام و هرکس که از ما باشد و در راه ما متحمل مظلومیت شود؛ آری، به خدا قسم؛ و آنگاه ابلیس و لشکریانش هم حاضر شوند و نیز هرکس که ایمانش خالص شده باشد و نیز هرکس که به کفر محض رسیده باشد؛ و آنگاه قصاص و مجازات میشوند و پروردگارت به کسی ظلم نمیکند؛ و ما تاویل این آیه هستیم که «و میخواهیم که بر کسانی که در زمین ضعیف داشته شده بودند منت بگذاریم و آنها را امام گردانیم و آنها را وارث [زمین] قرار دهیم و بدانها جایگاه و مکنتی در زمین بخشیم و به فرعون و هامان و لشکریان آن دو از آنان [= مستضعفان] آنچه را همواره پروا داشتند نشان دهیم.» [قصص/5-6]
سلمان گفت: سپس در مقابل رسول خدا ایستادم و گفتم: اگر چنین است دیگر برایم مهم نیست که چه زمانی مرگ مرا ملاقات کند یا من او را ملاقات کنم!
2) مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَتِّیلٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ النَّهَاوَنْدِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِی سُلَیْمٍ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ:
أَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْدَ أَنْ کَبِرَتْ سِنِّی ... قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ زِدْنِی فَإِنَّا قَدْ نُبِزْنَا نَبْزاً انْکَسَرَتْ لَهُ ظُهُورُنَا وَ مَاتَتْ لَهُ أَفْئِدَتُنَا وَ اسْتَحَلَّتْ بِهِ الْوُلَاةُ دِمَاءَنَا فِی حَدِیثٍ رَوَاهُ فُقَهَاؤُهُمْ هَؤُلَاءِ
قَالَ فَقَالَ الرَّافِضَةَ؟
قُلْتُ نَعَمْ.
قَالَ لَا وَ اللَّهِ مَا هُمْ سَمَّوْکُمْ بَلِ اللَّهُ سَمَّاکُمْ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ کَانَ مَعَ فِرْعَوْنَ سَبْعُونَ رَجُلًا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ یَدِینُونَ بِدِینِهِ فَلَمَّا اسْتَبَانَ لَهُمْ ضَلَالُ فِرْعَوْنَ وَ هُدَى مُوسَى رَفَضُوا فِرْعَوْنَ وَ لَحِقُوا بِمُوسَى فَکَانُوا فِی عَسْکَرِ مُوسَى أَشَدَّ أَهْلِ ذَلِکَ الْعَسْکَرِ عِبَادَةً وَ أَشَدَّهُمُ اجْتِهَاداً إِلَّا انَّهُمْ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى أَنْ أَثْبِتْ لَهُمْ هَذَا الِاسْمَ فِی التَّوْرَاةِ فَإِنِّی قَدْ نَحَلْتُهُمْ ثُمَّ ذَخَرَ اللَّهُ هَذَا الِاسْمَ حَتَّى سَمَّاکُمْ بِهِ إِذْ رَفَضْتُمْ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا وَ اتَّبَعْتُمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد.
الإختصاص (للمفید) ص105 (با سند و متن اندکی متفاوت در: الکافی، ج8، ص34)
ابوبصیر در اواخر عمرش نزد امام صادق ع میآید و با امام درددلهایی دارد و امام او را دلداری میدهد تا به اینجا میرسد که میگوید:
فدایت شود باز هم برایم بگو؛ چرا که [دشمنانمان] به ما لقبی دادهاند که پشت ما را شکسته و دلهای ما را میرانده و بر اساس آن حاکمانشان خون ما را به خاطر حدیثی که راویان و فقهایشان نقل میکنند مباح میشمرند: [شبیه موضع کنونی داعش در قبال شیعه]
فرمود: [منظورت، تعبیر] رافضی [است] ؟
گفتم: بله.
فرمود: نه به خدا سوگند آنها شما را ننامیدند بلکه خدا شما را نامید! آیا نمیدانستی که همراه فرعون هفتاد نفر از بنیاسرائیل بودند که به دین او بودند؛ اما هنگامی که گمراهی فرعون و هدایت موسی برایشان آشکار گردید، فرعون را رفض [رها و طرد] کردند و به موسی پیوستند؛ پس در لشکر موسی بودند در حالی که از تمام لشکر وی عابدتر و پرتلاشتر بودند چرا که آنها فرعون را رفض کرده بودند؛ پس خدا به موسی وحی کرد که این اسم را برایشان در تورات ثبت کن [یا: ثبت میکنم] و بدانها اختصاص میدهم؛ سپس خداوند این اسم را حفظ کرد تا اینکه شما را بدان نامید که فرعون و هامان و لشکریانشان را رفض کردید و از محمد و آل محمد ص پیروی نمودید.[2]
تدبر
1) چنانکه در بسیاری از روایات هم تاکید شده:
این آیه و آیه قبل (دیروز) فقط وصف غلبه موسی بر فرعون نیست؛ چرا که اولا تعبیر «منهم» آمد نه «منه»؛ (یعنی این عاقبت را «آنها» و نه فقط «موسی» به رخ فرعونیان خواهند کشید؛ تفسیر قمی2/ 134)[3] ثانیا این منت الهی، با فعل «مضارع» آمد نه «ماضی» (که دلالت بر واقعهای در گذشته داشته باشد)؛
به علاوه، فقط درباره ظهور امام زمان عج هم نیست، (چون اولا همه ضمایر جمع است؛ و ثانیا در روایات براین آیه به عنوان یکی از آیات رجعت فراوان تاکید شده است؛ مثل حدیث1)
بلکه درباره «رجعت» هم هست.
بر اساس آیات و روایات متعددی، بعد از ظهور، پیامبر اکرم ص و امامان و مومنان محض و نیز کافران محض دوباره به دنیا برخواهند گشت و ...
(انشاءالله اگر زنده بودیم در آیاتی دیگر درباره زوایای دیگری از بحث رجعت باز تدبر خواهیم کرد)
2) چرا علاوه بر امام و وارث زمین شدن، بحث «تمکن آنها در زمین» را مطرح کرد؟ زیرا:
الف) اشاره به اینکه آنها حکومت هم خواهند کرد. امام بودن به این نیست که فقط راه را بگوید، بلکه حکومت هم از آن ایشان خواهد بود.
ب) این آیه ناظر به رجعت است و در رجعت، مومنان واقعی که در طول تاریخ همواره ضعیف نگه داشته شده بودند، به کوری چشم فرعونیان و در مقابل دیدگان آنها، به قدرت خواهند رسید و جهانیان طعم واقعی عدالت و آزادی حقیقی (که همه انسانها فقط بنده خدا خواهند بود، نه بنده و نیازمند هیچکس دیگر) را خواهند چشید.
ج) ...
3) چرا بحث «تمکن در زمین» را در همان آیه قبل (دیروز) و در کنار دو ویژگی دیگر نیاورد و در کنار «نری فرعون ...» آورد؟ میدانیم که هر آیه، لااقل یک آیه و نشانه است. پس این دو ویژگی (تمکن مستضعفان در زمین و نشان دادن این به فرعونیان) با هم کاملا ارتباط دارند و نشان از یک واقعیت دارند. پس:
الف) چون جزای انسانها فقط در آخرت داده نمیشود؛ و عدالت و اینکه حتی دشمنان خدا هم ببینند که خوبان به حکومت رسیدهاند، باید در همین دنیا هم محقق شود.
ب) توضیحی است برای آنچه فرعونیان از آن بیم داشتند: در طول تاریخ، فرعونها و هامانها (مثلا معاویه و عمروعاص، یا آمریکا و رسانههایش، ...) همواره چنان تبلیغات کردند که موسی (علی ع، یا ...) به درد حکومت نمیخورند و اگر حکومت عدلی هم محقق شد، بقدری آن را با چالش مواجه کردند که مردم متقاعد شوند: دین به درد حکومت نمیخورد. آنها همواره میترسیدند که دین با تمام توان خود به حکومت برسد و انسانها بفهمند که حتی جذابترین حکومتهای غیردینی، در مقایسه با حکومت دین حقیقی، جز فریب و چپاول و ظلم نیست.
ج) ...
4) «نری فرعون و ...»: رجعت فقط خاص مومنان نیست؛ بلکه کافران محض را هم زنده میکنند و به آنها نشان میدهند که آخرش چه شد.
5) «نری ... و جنودهما ... یحذرون»: فرعون (مظهر استکبار) و هامان (مظهر تزویر و فریب) بهتنهایی کاری از پیش نمیبرند: مردمی هم هستند که لشکریان آن دو میشوند؛ یعنی دلبسته آنان و گوش به فرمان آنان؛ با اینکه اینها خودشان مستکبر و اهل تزویر نبودند، اما چنان روحشان با مستکبران و اهل تزویر انس میگیرد، که آنها هم همانند فرعون و هامان، از غلبه حق بیمناکند و خدا غلبه حق را به رخ آنان هم میکشد. اگر در طول تاریخ این مردم دونصفت مطیع مستکبران وجود نداشته باشند موسیها و علیها مظلوم نمیشوند.
ما انشاءالله فرعون و هامان نیستیم، مواظب باشیم مبادا قدرت مستکبران یا تزویر رسانههایشان، ما را تدریجا در زمره لشکریان آنها کند.
6) «ما کانُوا یَحْذَرُونَ»: دشمن هر قدر بزرگ باشد، از مؤمنان هراس و وحشت دارد. (قرائتی، تفسیر نور9 /19)
[1] . عبارت آخر مصباح الشریعه چنین است: «وَ مَا یُبَالِی سَلْمَانُ کَیْفَ لَقِیَ الْمَوْتَ أَوْ لقاه [لَقِیَهُ]»
[2] . این حدیث هم با آیه مرتبط و قابل توجه است:
3) قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ حَمْدَانَ الْخُصَیْبِیٌّ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیَّانِ عَنْ أَبِی شُعَیْبٍ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَیْرٍ عَنِ ابْنِ الْفُرَاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ سَیِّدِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: ...
ثُمَّ یَظْهَرُ الصَّدِّیقُ الْأَکْبَرُ الْأَجَلُّ السَّیِّدُ مُحَمَّدٌ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) فِی أَنْصَارِهِ إِلَیْهِ وَ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ صَدَّقَ وَ اسْتُشْهِدَ مَعَهُ وَ یُحْضَرُ مُکَذِّبُوهُ وَ الشَّاکُّونَ فِیهِ أَنَّهُ سَاحِرُ وَ کَاهِنٌ وَ مَجْنُونٌ وَ مُعَلَّمٌ وَ شَاعِرٌ وَ نَاعِقٌ عَنْ هَذَا وَ مَنْ حَارَبَهُ وَ قَاتَلَهُ حَتَّى یُقْتَصَّ مِنْهُمْ بِالْحَقِّ وَ یُجَاوَزُوا [یُجَازَوْا] بِأَفْعَالِهِمْ مِنْ وَقْتِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) إِلَى ظُهُورِ الْمَهْدِیِّ مَعَ إِمَامٍ إِمَامٍ وَ وَقْتٍ وَقْتٍ وَ یَحِقَّ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَةِ: وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ قَالَ ضَلَالٌ وَ وَبَالٌ لَعَنَهُمَا اللَّهُ فَیُنْبَشَا وَ یُحْیَیَا.
الهدایة الکبرى، ص: 405
... یَا مُفَضَّلُ وَ مَا سَمِعُوا قَوْلَهُ تَعَالَى: وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ الْآیَةَ وَ اللَّهِ یَا مُفَضَّلُ إِنَّ تَأْوِیلَ هَذِهِ الْآیَةِ فِینَا؛ إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما هُمْ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ شِیعَتُهُمْ.
الهدایة الکبرى، ص: 421
[3] . و لو کانت هذه الآیة نزلت فی موسى و فرعون لقال- و نری فرعون و هامان و جنودهما منه- ما کانوا یحذرون- أی من موسى و لم یقل منهم- فلما تقدم قوله «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ- وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» علمنا أن المخاطبة للنبی ص و ما وعد الله به رسوله فإنما یکون بعده و الأئمة یکونون من ولده- و إنما ضرب الله هذا المثل لهم فی موسى و بنی إسرائیل و فی أعدائهم بفرعون و هامان و جنودهما- فقال: إن فرعون قتل بنی إسرائیل و ظلم من ظلمهم- فأظفر الله موسى بفرعون و أصحابه حتى أهلکهم الله- و کذلک أهل بیت رسول الله ص أصابهم من أعدائهم القتل و الغصب- ثم یردهم الله و یرد أعداءهم إلى الدنیا حتى یقتلوهم. (تفسیر القمی، ج2، ص134)
قال مؤلف هذا الکتاب عفی عنه یمکن ارادة موسى و فرعون و ارادة أهل البیت و أعدائهم، و ما قیل انه مانع لا منع فیه کما یظهر بأدنى تأمل على ارادة کل من المعنیین فی الظاهر و الباطن، کما نطقت به الاخبار الکثیرة عنهم علیهم السلام و قد ذکرنا فی هذا الکتاب من ذلک ما فیه کفایة لمن تتبعه، و وقف على طریقهم علیهم السلام و یؤید ذلک ما رواه ... (تفسیر نور الثقلین، ج4، ص108)