ج.4) آثار دنیوی و اخروی غیبت
در حدیث 52 بیان شد که غیبت کردن اعمال نیکوی آدمی را نابود میکند چنان که آتش هیزم را میخورد و شخص غیبتکننده آخرین کسی است که داخل بهشت میشود اگر توبه کند، و اگر توبه نکرد او نخستین کسی خواهد بود که داخل آتش شود[1]؛ و در حدیث 55 گذشت که غیبت در [نابود کردن] دین یک مسلمان، از بیماری خوره در درون او زودتر کارگر میشود.
اکنون احادیث دیگری در خصوص آثار غیبت تقدیم میشود:
71) از امام صادق ع روایت شده است:
کسی که مطلب را علیه مومنی حکایت کند و قصدش بدخواهی برای او و از بین بردن آبرویش باشد تا وی از چشم مردم بیفتد خداوند او را از ولایت خویش به سوی ولایت شیطان بیرون کند ولی شیطان هم او را نپذیرد!
الکافی، ج2، ص358؛ المحاسن، ج1، ص103؛ الأمالی( للصدوق)، ص486
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ، أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ.
72) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
هیچ مجلسی با غیبت آباد نشد مگر اینکه خرابیای در دین پدید آورد؛ پس گوشهایتان را از گوش دادن به غیبت پاکیزه نگه دارید که همانا گوینده و شنونده در این گناه شریکند؛ و از رسول الله ص شنیدم که میفرمود:
غیبت خورشت سگان جهنمی است؛ کسی که در عیب خویش تامل کند فرصت پرداختن به عیب دیگران را پیدا نمیکند؛ و کسی که به عیوب مردم بنگرد و آن را زشت بشمرد و سپس همان را برای خویش رضایت دهد عیناً یک احمق است.
روضة الواعظین، ج2، ص470؛ جامع الأخبار(للشعیری)، ص147[2]
وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:
مَا عُمِرَ مَجْلِسٌ بِالْغِیبَةِ إِلَّا خَرِبَ مِنَ الدِّینِ فَنَزِّهُوا أَسْمَاعَکُمْ عَنِ اسْتِمَاعِ الْغِیبَةِ فَإِنَّ الْقَائِلَ وَ الْمُسْتَمِعَ لَهَا شَرِیکَانِ فِی الْإِثْمِ؛
وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یقُولُ:
الْغِیبَةُ إِدَامُ کِلَابِ النَّارِ؛ مَنْ نَظَرَ فِی عَیبِ نَفْسِهِ، اشْتَغَلَ عَنْ عَیبِ غَیرِهِ؛ وَ مَنْ نَظَرَ فِی عُیوبِ النَّاسِ فَأَنْکَرَهَا، ثُمَّ رَضِیهَا لِنَفْسِهِ، فَذَاکَ الْأَحْمَقُ بِعَینِهِ.
73) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
غیبت نکن، که از تو غیبت خواهد شد؛ و برای برادرت چالهای نکن، که در آن خواهی افتاد؛ که همانا کاری که کنی با تو همان خواهد شد.
الأمالی( للصدوق)، ص420؛ روضة الواعظین، ج2، ص470
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:
لَا تَغْتَبْ فَتُغْتَبْ وَ لَا تَحْفِرْ لِأَخِیکَ حُفْرَةً فَتَقَعَ فِیهَا فَإِنَّکَ کَمَا تَدِینُ تُدَانُ.
ب. و از امام سجاد ع روایت شده است:
کسی که مردم را بدانچه در آنان است مورد هجوم قرار دهد، وی را بدانچه در وی نیست مورد هجوم قرار خواهند داد؛ و کسی که دردش را نمیشناسد دوایش او را فاسد کند.
نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص91
وَ قَالَ الإمام السجاد زین العابدین علی بن الحسین علیهالسّلام:
مَنْ رَمَى النَّاسَ بِمَا فِیهِمْ، رَمَوْهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْ دَاءَهُ أَفْسَدَهُ دَوَاؤُهُ.
74) از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است:
ما نزد رسول الله ص بودیم که بناگاه بوی مردار متعفنی بلند شد.
رسول الله ص فرمود: آیا میدانید که این بوی چیست؟ بوی کسانی است که غیبت مردم را میکنند.
الدر المنثور، ج6، ص96
و أخرج أحمد عن جابر بن عبد الله قال:
کنا مع رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم، فارتفعت ریح جیفة منتنة.
فقال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم: أ تدرون ما هذه الریح؟ هذه ریح الذین یغتابون الناس.
75) الف. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
کسی که از مرد یا زن مسلمانی غیبت کند خداوند متعال تا چهل روز نماز و روزهاش را قبول نمیکند، مگر اینکه آن شخص وی را ببخشد.
ب. و باز از ایشان روایت شده است:
کسی که در ماه رمضان غیبت مسلمانی را کند- بابت روزهاش پاداشی نخواهد داشت.
جامع الأخبار(للشعیری)، ص146
الف. قَالَ ص:
مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ یقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَی صَلَاتَهُ وَ لَا صِیامَهُ أَرْبَعِینَ یوْماً إِلَّا أَنْ یغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ.
ب. قَالَ ص:
مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یؤْجَرْ عَلَی صِیامِهِ.
76) الف. در فرازی از روایتی که قسمتی از آن در شماره 61 گذشت، آمده است:
و پیامبر ص از غیبت نهی کردند و فرمودند: هرکس غیبت مسلمانی را کند روزهاش بر باد رود و وضویش بیاثر شود و روز قیامت در حالی وارد [صحرایمحشر] شود که از دهانش بویی بدتر از مردار پراکنده گردد و اهلمحشر از آنبو آزردهخاطر گردند. چنین کسی اگر پیش از توبهکردن [از غیبت] بمیرد در حالی مرده است که حرام خدا را حلال شمرده است ... آگاه باشید!
من لا یحضره الفقیه، ج4، ص15؛ الأمالی( للصدوق)، ص430؛مکارم الأخلاق، ص430
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَینِ بْنِ مُوسَی بْنِ بَابَوَیهِ الْقُمِّی الْفَقِیهُ نَزِیلُ الرَّی مُصَنِّفُ هَذَا الْکِتَابِ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ وَ أَرْضَاهُ رُوِی عَنْ شُعَیبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ زَیدٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ- عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ: نَهَی رَسُولُ اللَّهِ ص عَن ...
وَ نَهَی عَنِ الْغِیبَةِ وَ قَالَ: مَنِ اغْتَابَ امْرَأً مُسْلِماً بَطَلَ صَوْمُهُ وَ نُقِضَ وُضُوؤُهُ وَ جَاءَ یوْمَ الْقِیامَةِ تَفُوحُ مِنْ فِیهِ رَائِحَةٌ أَنْتَنُ مِنَ الْجِیفَةِ یتَأَذَّی بِهَا أَهْلُ الْمَوْقِفِ فَإِنْ مَاتَ قَبْلَ أَنْ یتُوبَ مَاتَ مُسْتَحِلًّا لِمَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
ب. همچنین روایت شده پیامبر اکرم ص در فرازهایی از آخرین خطبهای که پیش از شهادتشان ایراد کردند فرمودند:
هرکس غیبت مسلمانی را کند روزهاش بر باد رود و وضویش بیاثر شود و اگر در این حالت [= پیش از توبهکردن از غیبت] بمیرد در حالی مرده است که حرام خدا را حلال شمرده است...
و کسی که دنبال یافتن عیب برادر [دینی]اش راه بیفتد و امر مخفی ناپسندی را از او برملا سازد اولین گامی که برمیدارد و بر زمین مینهد گامی در جهنم است و خداوند امور مخفی ناپسند وی را در مقابل همگان آشکار سازد.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص284 و 288؛ کشف الریبة، ص10[3]
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ قَالَ حَدَّثَنِی عَمِّیَ الْحُسَیْنُ بْنُ زَیْدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو الصِّینِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْخُرَاسَانِیِّ عَنْ مُیَسِّرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَائِشَةَ السَّعْدِیِّ عَنْ یَزِیدَ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ أَبِی سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالا خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص قَبْلَ وَفَاتِهِ وَ هِیَ آخِرُ خُطْبَةٍ خَطَبَهَا بِالْمَدِینَة ...
وَ مَنِ اغْتَابَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بَطَلَ صَوْمُهُ وَ انْتَقَضَ وُضُوؤُهُ فَإِنْ مَاتَ وَ هُوَ کَذَلِکَ مَاتَ وَ هُوَ مُسْتَحِلٌّ لِمَا حَرَّمَ اللَّه ...
وَ مَنْ مَشَى فِی عَیْبِ أَخِیهِ وَ کَشْفِ عَوْرَتِهِ کَانَ أَوَّلُ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَ وَضَعَهَا فِی جَهَنَّمَ وَ کَشَفَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِق...
در قسمت تدبر حکایتهایی خواهد آمد درباره کسانی که غیبت کردند و پیامبر ص بدانان تذکر داد که روزهتان بر باد رفت.
77) در منابع اهل سنت روایت شده است که:
الف. عایشه گفت: «لا یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً: غیبت همدیگر را نکنید»؛ من نزد رسول الله ص بودم؛ خانمی عبور کرد که دامن بلندی داشت که روی زمین کشیده میشد. من گفتم: این خانم دامندراز است.
رسول الله ص فرمود: [آنچه خوردی از دهانت] بیرون بینداز!
پس تکه گوشتی را [از دهان] بیرون انداختم!
ب. پیامبر ص به گروهی رسید و فرمود: [لای دندانهایتان را] خلال کنید!
گفتند: ای پیامبر خدا! به خدا سوگند که ما امروز غذایی نخوردهایم.
فرمود: اما من گوشت فلانی را لای دندانهایتان میبینم؛ و آنان غیبت وی را کرده بودند.
الدر المنثور، ج6، ص95
الف. أخرج ابن أبی الدنیا فی ذم الغیبة و الخرائطی فی مساوی الأخلاق و ابن مردویه و البیهقی فی شعب الایمان عن عائشة قالت:
«لا یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً» فانی کنت عند رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم فمرت امرأة طویلة الذیل فقلت یا رسول الله انها الطویلة الذیل فقال النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم الفظی!
فلفظت بضعة لحم.
ب. أخرج عبد بن حمید عن عکرمة رفع الحدیث إلی النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم:
أنه لحق قوما، فقال لهم: تخللوا.
فقال القوم: و الله یا نبی الله ما طعمنا الیوم طعاما!
فقال النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم: و الله انی لأری لحم فلان بین ثنایاکم؛ و کانوا قد اغتابوه.
78) معاذ در روایتی طولانی از رسول الله ص نقل کرده که ایشان فرمودند:
همانا حافظانِ [عمل]، عمل بنده را بالا میبرند و آن را نوری است همچون نور خورشید، تا اینکه به آسمان دنیا میرسد و آن حافظان عمل وی را زیاد و منزه از بدی میشمرند تا اینکه به دری میرسند که فرشته موکل بر آن در میگوید: این عمل را به روی صاحبش بزنید! من مواظب غیبت هستم؛ پروردگارم به من دستور داده که اجازه ندهم که عمل کسی که غیبت مردم را میکند از من عبور کند و به سوی پروردگارم برود.
کشف الریبة (شهید ثانی)، ص6
وَ فِی خَبَرِ مُعَاذٍ الطَّوِیلِ الْمَشْهُورِ عَنِ النَّبِی ص:
أَنَّ الْحَفَظَةَ تَصْعَدُ بِعَمَلِ الْعَبْدِ وَ لَهُ نُورٌ کَشُعَاعِ الشَّمْسِ حَتَّی إِذَا بَلَغَ السَّمَاءَ الدُّنْیا وَ الْحَفَظَةُ تَسْتَکْثِرُ عَمَلَهُ وَ تُزَکِّیهِ فَإِذَا انْتَهَی إِلَی الْبَابِ؛ قَالَ الْمَلَکُ الْمُوَکَّلُ بِالْبَابِ: اضْرِبُوا بِهَذَا الْعَمَلِ وَجْهَ صَاحِبِهِ! أَنَا صَاحِبُ الْغِیبَةِ؛ أَمَرَنِی رَبِّی أَنْ لَا أَدَعَ عَمَلَ مَنْ یغْتَابُ النَّاسَ یتَجَاوَزُنِی إِلَی رَبِّی.
79) از رسول الله ص روایت شده است:
شب معراج بر گروهی گذر کردم که صورتهایشان را با ناخنهایشان میخرشیدند. گفتم: جبرئیل! اینها کیستند؟
گفت: اینان کسانیاند که غیبت مردم را میکردند و متعرض آبروی مردم میشدند.
مجموعة ورام، ج1، ص115؛ إرشاد القلوب (للدیلمی)، ج1، ص116؛ کشف الریبة، ص6؛ عوالی اللئالی، ج1، ص276؛ الدر المنثور، ج6، ص96[4]
وَ عَنْ أَنَسٍ قَالَ ص:
مَرَرْتُ لَیلَةً أُسْرِی بِی عَلَی قَوْمٍ یخْمِشُونَ وُجُوهَهُمْ بِأَظْفَارِهِمْ [بِأَظَافِیرِهِمْ] فَقُلْتُ: یا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَؤُلَاءِ؟
قَالَ: هَؤُلَاءِ الَّذِینَ یغْتَابُونَ النَّاسَ وَ یقَعُونَ فِی أَعْرَاضِهِمْ.
80) در منابع اهل سنت روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
کسی که [با غیبت کردن] گوشت برادرش را در دنیا بخورد در آخرت گوشت وی را نزدش بیاورد و به او گفته شود: مردار وی را بخور همان طور که وقتی زنده بود خوردی! و او بناچار از آن میخورد و فریاد میکشد و چهره ترش میکند.
الدر المنثور، ج6، ص95
و أخرج أبو یعلی و ابن المنذر و ابن مردویه عن أبی هریرة قال: قال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم:
مَنْ أَکَلَ لَحْمَ أَخِیهِ فِی الدُّنْیا قُرِّبَ إِلَیهِ لَحْمُهُ فِی الْآخِرَةِ، فَقِیلَ لَهُ: کُلْهُ مَیتاً کَمَا أَکَلْتَهُ حَیاً. فَإنه لیأْکُلُهُ و [ف] یصِیحُ وَ یکْلَحُ.
شهید ثانی هم در کشف الریبة (شهید ثانی)، ص9 این را به عنوان حدیث مرفوع (حدیثی که صریحا به معصوم نسبت داده نشده است) آورده است[5].
81) الف. از رسول الله ص روایت شده است:
روز قیامت شخصی را در پیشگاه خداوند حاضر میکنند و نامه عملش را به دستش میدهند؛ پس حسناتی را که انجام داده در آن نمیبیند. میگوید: خداوندا! این نامه من نیست چرا که در آن طاعتم را نمیبینم.
به او گفته شود: همانا پروردگارت «نه خطا مىکند و نه فراموش مىنماید» (طه/52). به خاطر غیبت کردن از مردم، عملت رفت!
سپس شخص دیگری را میآورند و نامه عملش را به او میدهند و او در آن طاعات فراوانی میبیند؛ میگوید: خداوندا! این نامه عمل من نیست؛ من این طاعات را انجام ندادهام.
میفرماید: همانا فلانی غیبت تو را کرد در نتیجه حسناتش به تو داده شد.
جامع الأخبار(للشعیری)، ص147
عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیرٍ عَنِ النَّبِی ص أَنَّهُ قَالَ:
یؤْتَی بِأَحَدٍ یوْمَ الْقِیامَةِ یوقَفُ بَینَ یدَی اللَّهِ وَ یدْفَعُ إِلَیهِ کِتَابُهُ فَلَا یرَی حَسَنَاتِهِ؛ فَیقُولُ: إِلَهِی لَیسَ هَذَا کِتَابِی؛ فَإِنِّی لَا أَرَی فِیهَا طَاعَتِی.
فَیقَالُ: إِنَّ رَبَّکَ «لَا یضِلُّ وَ لا ینْسی»، ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغْتِیابِ النَّاسِ.
ثُمَّ یؤْتَی بِآخَرَ وَ یدْفَعُ إِلَیهِ کِتَابُهُ، فَیرَی فِیهِ طَاعَاتٍ کَثِیرَةً؛ فَیقُولُ: إِلَهِی مَا هَذَا کِتَابِی فَإِنِّی مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ!
فَیقُولُ: إِنَّ فُلَاناً اغْتَابَکَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَیکَ.
شبیه همین مضمون با عباراتی متفاوت در إرشاد القلوب (للدیلمی)، ج1، ص116[6] نیز ذکر شده است.
ب. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
روز قیامت بندهای را میآورند و نیکیهایش در کفهای و بدیهایش را در کفه دیگری میگذارند و کفه بدیها سنگینتر میشود. پس نامهای میآورند و در کفه نیکیها میگذارند و این کفه سنگینتر میشود.
می گوید: پروردگارا! این نامه چیست؛چرا که هیچ عملی نبود که من در روز یا شب انجام داده باشم مگر اینکه قبلا در کفه اعمالم گذاشته شده بود.
به او گفته شود: اینها چیزی است که درباره تو گفته شد و تو از آن مبرا بودی؛ و بدین سبب نجات مییابد.
الدر المنثور، ج6، ص97؛ بحار الأنوار، ج106، ص 112[7]؛ الکشکول للشیخ البهائی، ص 66، به نقل از ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، ج5، ص370[8]
و أخرج الحکیم الترمذی عن ابن عمر قال قال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم:
یجاء بالعبد یوم القیامة فتوضع حسناته فی کفة و سیئاته فی کفة فترجح السیئات فتجیء بطاقة فتوضع فی کفة الحسنات فترجح بها. فیقول: یا رب ما هذه البطاقة؟ فما من عمل عملته فی لیلی و نهاری الا و قد استقبلت به.
فقیل: هذا ما قیل و أنت منه برئ. فینجو بذلک.
ج. از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:
هنگامی که روز قیامت شود گروهی را در پیشگاه الهی حاضر میکنند که هیچ حسنهای در نامه عمل خویش نمیبینند. میگویند: خدایا! حسنات ما چه شد؟
خداوند عز و جل میفرماید: غیبت آنها را خورد؛ همانا غیبت حسنات را میخورد، همان طور که آتش علوفه [هیزم] را.
مستدرک الوسائل، ج9، ص124؛ مجموعة ورام، ج2، ص27
الشَّیْخُ الْمُفِیدُ فِی الرَّوْضَةِ، عَنِ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ:
إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ أَقْبَلَ قَوْمٌ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یَجِدُونَ لِأَنْفُسِهِمْ حَسَنَاتٍ، فَیَقُولُونَ: إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا مَا فَعَلْتَ حَسَنَاتِنَا؟
فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: أَکَلَتْهَا الْغِیبَةُ إِنَّ الْغِیبَةَ تَأْکُلُ [لَتَأْکُلُ] الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَلْفَاءَ [الْحَطَب].
د. از امام صادق ع هم روایت شده است :
غیبت حسنات را میخورد همان طور که آتش هیزم را.
مصباح الشریعة، ص205؛کشف الریبة (شهید ثانی)، ص9
قَالَ الصَّادِقُ ع
الْغِیبَةُ تَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَب.
82) از رسول الله ص روایت شده است:
بهشت بر سه کس حرام است: منتگذار و غیبتکننده و دائمالخمر.
الزهد، ص9
الْحُسَیْنُ بْنُ عُلْوَانَ عَنْ عَمْرِو بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
تَحْرُمُ الْجَنَّةُ عَلَى ثَلَاثَةٍ: عَلَى الْمَنَّانِ وَ عَلَى الْمُغْتَابِ وَ عَلَى مُدْمِنِ الْخَمْر.
83) از امام صادق از پدرانش از امیر مؤمنان علیهالسّلام روایت نمودهاند که پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله فرمودند:[9]
چهار گروه هستند که دوزخیان علاوه بر عذاب و شکنجههاى خود، از آزار آن نیز در عذابند؛ آنان از آب جوشان دوزخ نوشانند و فریادشان به واویلا بلند است. دوزخیان به یکدیگر گویند: این چهار گروه چه کردهاند که با این همه عذاب و شکنجهاى که در آن غوطه مىخوریم از اینان نیز در رنج و عذابیم؟! یکی [از آن چهار گروه] در تابوتى از آتش گداخته آویخته شده؛ و دیگر رودههایش [بیرون ریخته و آن] را با خود مىکشد؛ و دیگری از دهانش چرک و خون جارى است؛ و دیگرى گوشت خود را مىخورد.
به آن که در تابوت است گفته شود: این دور مانده از رحمت چه کرده است که با هم? آزارهایى که در آنها غوطهوریم، از او هم اذیت میشویم؟!
گوید: این دورمانده از رحمت در حالى جان سپرد که اموالى از مردم بر گردنش بود و قصد ادای آنها و وفای به عهدش را نداشت
سپس آنکه را که رودههایش [بیرون ریخته و آنها] را مىکشد گفته شود: این دور مانده از رحمت چه کرده است که با هم? آزارهایى که در آنها غوطهوریم، از او هم اذیت میشویم؟!
گوید: این دور مانده از رحمت به آلوده شدن بدنش به ادرار اعتنا نمىکرد. [نسبت به طهارت و نجاست لاابالی بود]
سپس به آنکه چرک و خون از دهانش جارى است گفته شود: این دور مانده از رحمت چه کرده است که با هم? آزارهایى که در آنها غوطهوریم، از او هم اذیت میشویم؟!
گوید: همانا این دور مانده از رحمت، کارش این بود که ادای این و آن را درآورد و هر سخن زشتى را که مىدید به آن تکیه میکرد [یا: فسادی برپا میکرد] و با آن مسخرهبازی درمیآورد.
سپس به آنکه گوشتش را مىخورد گفته شود: این دور مانده از رحمت چه کرده است که با هم? آزارهایى که در آنها غوطهوریم، از او هم اذیت میشویم؟!
گوید: این دور مانده از رحمت با غیبت، گوشت مردم را مىخورد و در مسیر سخنچینى قدم برمیداشت. [که خداوند عز و جل فرماید: و همانا زن او [=ابولهب] هیزمکش* بود.]
* عبارت اخیر در برخی از نقلها نیامده است؛ و ممکن است شاهد آوردنی از جانب مولف کتاب باشد، نه امام معصوم ع؛ و تعبیر «حمالة الحطب» [هیزمکش] را در این آیه هم به معنای اینکه خاشاک در مسیر پیامبر میریخت که ایشان اذیت شود دانستهاند و هم کنایه از سخن چینی که میان افراد آتش جنگ را برپا میکند (مجمع البیان، ج10، ص85[10])؛ و ظاهرا این استشهاد به آیه از باب معنای دوم است و سعدی هم ظاهرا با اقتباس از همین تعبیر میگوید:
میان دو کس جنگ چون آتش است / سخن چین بدبخت هیزم کش است.
الأمالی( للصدوق)، ص581؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص248؛ روضة الواعظین، ج2، ص470-471[11]؛ کشف الریبة، ص9-10
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ أَبُو الْحُسَیْنِ الْکُوفِیُّ الْأَسَدِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ یَزِیدَ قَالَ حَدَّثَنِی حَفْصُ بْنُ غِیَاثٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
أَرْبَعَةٌ یُؤْذُونَ أَهْلَ النَّارِ عَلَى مَا بِهِمْ مِنَ الْأَذَى یُسْقَوْنَ مِنَ الْحَمِیمِ وَ الْجَحِیمِ یُنَادُونَ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ. یَقُولُ أَهْلُ النَّارِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: مَا بَالُ هَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ قَدْ آذَوْنَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى [أَذًی]؟ فَرَجُلٌ مُعَلَّقٌ فِی تَابُوتٍ مِنْ جَمْرٍ؛ وَ رَجُلٌ یَجُرُّ أَمْعَاءَهُ [تَجْرِی أَمْعَاؤُهُ صَدِیداً]؛ وَ رَجُلٌ یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً؛ وَ رَجُلٌ یَأْکُلُ لَحْمَهُ.
فَقِیلَ لِصَاحِبِ التَّابُوتِ: مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى؟
فَیَقُولُ: إِنَّ الْأَبْعَدَ قَدْ مَاتَ وَ فِی عُنُقِهِ أَمْوَالُ النَّاسِ لَمْ یَجِدْ لَهَا فِی نَفْسِهِ أَدَاءً وَ لَا وَفَاءً.
ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَجُرُّ [تَجْرِی] أَمْعَاءَهُ: مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى؟
فَیَقُولُ: إِنَّ الْأَبْعَدَ کَانَ لَا یُبَالِی أَیْنَ أَصَابَ الْبَوْلُ مِنْ جَسَدِهِ.
ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً: مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى؟
فَیَقُولُ: إِنَّ الْأَبْعَدَ کَانَ یُحَاکِی فَیَنْظُرُ إِلَى کُلِّ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ [حنیة] فَیُسْنِدُهَا [فیفسد بها] وَ یُحَاکِی بِهَا.
ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَأْکُلُ لَحْمَهُ: مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى؟
فَیَقُولُ: إِنَّ الْأَبْعَدَ کَانَ یَأْکُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِیبَةِ وَ یَمْشِی بِالنَّمِیمَةِ. [قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ].
شبیه این مضمون در خصوص دو گناه دوم و چهارم نگاه کنید به مجموعة ورام، ج1، ص116؛ کشف الریبة (شهید ثانی)، ص7[12]؛ الدر المنثور، ج6، ص96[13]
[1] . این فراز در ارشاد القلوب بدین صورت آمده که روایت شده که خداوند به حضرت موسی ع وحی کرده است:
کسی که بمیرد در حالی که از غیبت توبه کرده است، آخرین کسی است که وارد بهشت شود؛ و اگر بمیرد در حالی که بر آن گناهش اصرار داشته اولین کسی است که وارد جهنم میشود.
إرشاد القلوب (للدیلمی)، ج1، ص116
وَ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی ع: مَنْ مَاتَ تَائِباً عَنِ الْغِیبَةِ فَهُوَ آخِرُ مَنْ یدْخُلُ إِلَی الْجَنَّةِ وَ مَنْ مَاتَ مُصِرّاً عَلَیهَا فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ یدْخُلُ النَّارَ.
[2]. در جامع الاخبار فرازی که از رسول الله روایت شده نیامده است.
[3] . وَ رَوَى الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّبِیِّ ص مَنْ مَشَى فِی غِیْبَةِ أَخِیهِ وَ کَشْفِ عَوْرَتِهِ کَانَتْ أَوَّلُ خُطْوَةٍ خَطَاهَا وَضَعَهَا فِی جَهَنَّمَ وَ کَشَفَ اللَّهُ عَوْرَتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ وَ مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً بَطَلَ صَوْمُهُ وَ نُقِضَ وُضُوؤُهُ فَإِنْ مَاتَ وَ هُوَ کَذَلِکَ مَاتَ وَ هُوَ مُسْتَحِلٌّ لِمَا حَرَّمَ اللَّهُ.
[4] . و أخرج أحمد و أبو داود و البیهقی عن أنس قال: قال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم لما عرج بی مررت بقوم لهم أظفار من تحاس یخمشون وجوههم و صدورهم فقلت من هؤلاء یا جبریل قال: هؤلاء الذین یأکلون لحوم الناس و یقعون فی اعراضهم.
[5] . وَ رُوِی مَرْفُوعاً: مَنْ أَکَلَ لَحْمَ أَخِیهِ فِی الدُّنْیا قُرِّبَ إِلَیهِ لَحْمُهُ فِی الْآخِرَةِ فَقِیلَ لَهُ کُلْهُ مَیتاً کَمَا أَکَلْتَهُ حَیاً فَیأْکُلُهُ فَیصِیحُ وَ یکْلَحُ.
[6] . وَ قَالَ ص: یأْتِی الرَّجُلُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ قَدْ عَمِلَ الْحَسَنَاتِ فَلَا یرَی فِی صَحِیفَتِهِ مِنْ حَسَنَاتِهِ شَیئاً؛ فَیقُولُ: أَینَ الَّتِی عَمِلْتُهَا فِی دَارِ الدُّنْیا؟ فَقَالَ لَهُ: ذَهَبَتْ بِاغْتِیابِکَ لِلنَّاسِ وَ هِی لَهُمْ عِوَضُ اغْتِیابِهِمْ.
[7] . مرحوم مجلسی این را از قول شیخ بهایی بدین صورت نقل کرده است:
... فقد روینا عن سید البشر و الشفیع المشفع فی المحشر أنه قال یجاء بالعبد یوم القیامة فیوضع حسناته فی کفة و سیئاته فی کفة فترجح السیئات فتجیء بطاقة فتقع فی کفة الحسنات فترجح بها فیقول یا رب ما هذه البطاقة فیقول عز و جل هذا ما قیل فیک و أنت منه بریء.
[8] . و عنه صلّى اللّه علیه و آله: یجاء بالعبد یوم القیامة، فتوضع حسناته فی کفّة و سیئاته فی کفّة. الحدیث.
[9]. این حدیث قبلا در جلسه 1021 حدیث 5 نیز گذشت
[10] . «حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» کانت تحمل الشوک و العضاة فتطرحه فی طریق رسول الله ص إذا خرج إلى الصلاة لیعقره عن ابن عباس و فی روایة الضحاک قال الربیع بن أنس کانت تبث و تنشر الشوک على طریق الرسول فیطأه کما یطأ أحدکم الحریر و قیل أنها کانت تمشی بالنمیمة بین الناس فتلقی بینهم العداوة و توقد نارها بالتهییج کما توقد النار الحطب فسمى النمیمة حطبا عن ابن عباس فی روایة أخرى و قتادة و مجاهد و عکرمة و السدی قالت العرب فلان یحطب على فلان إذا کان یغری به قال: " و لم یمش بین الحی بالحطب الرطب" أی لم یمش بالنمیمة و قیل حمالة الحطب معناه حمالة الخطایا عن سعید بن جبیر و أبی مسلم و نظیره قوله وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِ.
[11]. عبارات داخل کروشه فقط در روضة الواعظین آمده است؛ و البته حدیث دوم در روضةالواعظین نیامده است.
[12] . وَ قَالَ جَابِرٌ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی مَسِیرٍ فَأُتِی عَلَی قَبْرَینِ یعَذَّبُ صَاحِبُهُمَا فَقَالَ إِنَّهُمَا لَا یعَذَّبَانِ فِی کَبِیرَةٍ [و بکی]. أَمَّا أَحَدُهُمَا فَکَانَ یغْتَابُ النَّاسَ؛ وَ أَمَّا الثَّانِی فَکَانَ لَا یسْتَبْرِئُ مِنْ بَوْلِهِ [فکان لا یتأذی من البول]؛ وَ دَعَا بِجَرِیدَةٍ رَطْبَةٍ أَوْ جَرِیدَتَینِ فَکَسَرَهُمَا ثُمَّ أَمَرَ بِکُلِّ کِسَرٍ فَغُرِسَتْ عَلَی قَبْرٍ فَقَالَ ص أَمَا إِنَّهُ سَیهَوِّنُ مِنْ عَذَابِهِمَا مَا کَانَتَا رَطْبَتَینِ أَوْ مَا لَمْ ییبَسَا.
[13] . و أخرج البخاری فی الأدب و ابن أبی الدنیا عن جابر بن عبد الله قال: کنا مع رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم فاتی علی قبرین یعذب صاحباهما فقال: انهما لا یعذبان فی کبیر و بکی اما أحدهما فکان یغتاب الناس و اما الأخر فکان لا یتأذی من البول فدعا بجریدة رطبة فکسرها ثم أمر بکل کسرة فغرست علی قبر فقال: اما انه سیهون من عذابهما ما کانا رطبتین.