68) نوح (71) آیه 22 وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبَّارا
بسم الله الرحمن الرحیم
68) نوح (71) آیه 22 وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبَّارا
ترجمه
و نیرنگى بس بزرگ[1] اندیشیدند.
حدیث
1) عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع
لَوْ لَا أَنَّ الْمَکْرَ وَ الْخَدِیعَةَ فِی النَّارِ لَکُنْتُ أَمْکَرَ النَّاس
الکافی، ج2، ص336
امیرالمومنین ع میفرمایند:
اگر نبود که جایگاه مکر و خدغه در آنش است، مکارترین مردم بودم.
2) امیرالمومنین ع میفرمایند:
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الْوَفَاءَ تَوْأَمُ الصِّدْقِ وَ لَا أَعْلَمُ جُنَّةً أَوْقَى مِنْهُ وَ مَا یَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ کَیْفَ الْمَرْجِعُ وَ لَقَدْ أَصْبَحْنَا فِی زَمَانٍ قَدِ اتَّخَذَ أَکْثَرُ أَهْلِهِ الْغَدْرَ کَیْساً وَ نَسَبَهُمْ أَهْلُ الْجَهْلِ فِیهِ إِلَى حُسْنِ الْحِیلَةِ مَا لَهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ قَدْ یَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحِیلَةِ وَ دُونَهَا مَانِعٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْیِهِ فَیَدَعُهَا رَأْیَ عَیْنٍ بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَیْهَا وَ یَنْتَهِزُ فُرْصَتَهَا مَنْ لَا حَرِیجَةَ لَهُ فِی الدِّین
نهجالبلاغه، خطبه41
ای مردم! همانا وفا همراه با صداقت است، و هیچ سپرى را اطمینانبخشتر از وفا نمیشناسم. و آن که مىداند که عاقبت به کجا برمی گردد، مکر و غدر نمیکند. ما در روزگارى بسر مىبریم که بیشتر مردم آن مکار بودن را زیرکى دانند، و نادانان حیلهگری را خوشفکری قلمداد میکنند. چرا چنیناند؟ خدا بکشدشان. گاه باشد که مرد آزموده و دانا حیله مناسب را میداند؛ امّا امر و نهی خدا راه را بر وی بسته است. پس آگاهانه و در حالی که میتواند، آن کار را وامیگذارد ولی آنکه پرواى دین ندارد، فرصت را غنیمت میشمرد.
تدبر
این آیه (با توجه به آیات قبل و بعد) ظاهرا ادامه گلایههای حضرت نوح است و به احتمال بیشتر گلایه از سرانی است که مردم، وقتی عصیان نوح را کردند، از آنان پیروی نمودند.
1) «مَکَرُوا مَکْراً کُبَّارا»: دشمنان حق و حقیقت، اهل مکر و خدعههایی هستند که بسیار عظیم است. پس در مقابل نظام هدایت خدا، نباید انتظار داشته باشیم هیچ فریب و مانعی در کار نباشد. اگر فریب در کار نباشد، اقدام کسی که دنبال حقیقت میگردد و از آن پیروی میکند، ارزش چندانی نخواهد داشت.
2) «مَکْراً کُبَّارا» وقتی پیامبر اولوالعزمی مثل حضرت نوح، مکر دشمنانش را نه بزرگ (کبیر)، و نه خیلی بزرگ (کِبار)، بلکه بسیار بسیار بزرگ (کُبّار) معرفی میکند، و خداوند این جمله را به عنوان یک آیه مستقل میآورد؛ پس برنامهریزی دشمنان دین برای ممانعت از توجه عموم مردم به دین خیلی جدی است؛ عموم مردمی که بالاخره از کسی تبعیت میکنند: یا اهل حق، یا افراد نااهل. (توضیح بیشتر در تدبر 1 از آیه قبلی؛ دیروز).
3) «مَکْراً کُبَّارا»: اما آنها چه مکری کردهاند که حضرت نوح ع آن را بسیار بسیار بزرگ معرفی میکند؟ ظاهرا آیه بعد، توضیح این مکر است؛ که سخن آنان را نقل کرده که: «بر حفظ آداب و رسوم خود در عبادت بتهایتان باقی بمانید»
اما این چگونه مکر است، آن هم مکری عظیم؟
نوح ادعای «آوردن پیام سعادت از جانب خدا» را داشت؛ و علیالقاعده اولین واکنش باید این باشد که «اگر راست میگویی، دلیلت چیست؟» (اگر افراد اهل دلیل باشند، بالاخره به حقیقت خواهند رسید.) اما سران مخالف نوح، به جای این واکنش، احساسات خرافیِ ناسیونالیستی را فعال کردند: این آداب و رسومی را که قبلا در میانتان بوده، حفظ کنید و به سخن نوح گوش ندهید!
دورکیم، پدر جامعهشناسی، نشان داده است که انسجام و حفظ یک جامعه در گروی وجود یک سلسله آداب و رسوم است. برای همین اگر بخواهند دین از جامعه حذف شود چارهای نیست مگر اینکه آدام و رسومی، هرچند کاملا بیمبنا، را در جامعه گسترش دهند؛ که یکی از ریشههای پیدایش ناسیونالیسم (ملیگرایی) در جهان مدرن همین بوده است.
آیا دقت کردهاید که چرا رسانههای مخالف دین، به بهانه حفظ ملیت، این اندازه بر حفظ یک سلسله رسوم خرافی در جامعه ما اصرار دارند؟
(توجه شود: سخن فوق به معنای بیاعتنایی به جایگاه هویت ملی نیست؛ بحث بر سر این است که اولا رسوم خرافی چه جایگاهی در هویت ملی باید داشته باشد؛ و ثانیا چگونه با تقویت این رسوم خرافی میتوان توجه مردم به حق و حقیقت را ضعیف کرد.)
[1] . الکُبَّارُ بالتشدید أکبر من الکِبَار بالتخفیف، و هو أکبر من الکَبِیر (مجمع البحرین3 /465)