سفارش تبلیغ
صبا ویژن

219) سوره بقره (2) آیه29 هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَ

بسم الله الرحمن الرحیم

219) سوره بقره (2) آیه29 

هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ

ترجمه

او است که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید سپس به تدبیر آسمان پرداخت، پس آنها را [به صورت] هفت آسمان سامان داد و او به همه چیز کاملا داناست.

نکات ترجمه‌ای و نحوی

درباره دو کلمه «اسْتَوى‏» و «سوّی» در جلسه 134 توضیحات لازم ارائه گردید.

«فَسَوّاهُنَّ»: علی‌القاعده انتظار می‌رفت تعبیر به صورت «فسواها» بیاید. اینکه چرا به صورت فسواهن آمده و مرجع ضمیر «هنّ» چیست، نظرات متعددی بیان شده است:

الف. به «سماء» برمی‌گردد، زیرا سماء اسم جنس است و اسم جنس بر کم و زیاد دلالت می‌کند. (مجمع البیان، ج‏1، ص173؛ الکشاف، ج1، ص123)[1]

ب. سماء، جمع «سماوه» یا «سمائه» است (الکشاف، ج1، ص123) لذا گاه مونث می‌آید و گاه مذکر می‌آید مانند «السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ» همان طور که در جمعی که با واحدش در یک «ه» اختلاف دارد (مانند نخل و نخله، بقر و بقره) چنین است. (مجمع البیان، ج‏1، ص173)

ج. سماوات، سماء روی سماء است، پس در تقدیر واحد است و واحدش جماعت است (مجمع البیان، ج‏1، ص173) یعنی اینکه اول گفت سماء و بعد آن را به صورت سماوات آورد «إِلَى السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ») هر دو به یک حقیقت رجوع می‌کند از دو منظر، از جهتی واحد و از جهتی جمع است.

د. ضمیر «هن» مبهم است و «سماوات» تفسیر آن است. (الکشاف، ج1، ص123) یعنی نیاز نیست که حتما مرجع ضمیر قبل از ضمیر بیاید؛ بلکه در زبان عربی گاه یک ضمیری می‌آید که مرجع ندارد و مبهم است [مثلا برای اینکه توجه مخاطب را به خود جلب کند] و سپس کلمه‌ای می‌آید که مقصود از آن ضمیر را معلوم می‌کند.

حدیث

1) از امیرالمومنین ع درباره آیه «او است که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید سپس به تدبیر آسمان پرداخت، پس آنها را [به صورت] هفت آسمان سامان داد و او به همه چیز کاملا داناست» سوال شد، فرمودند:

«او است که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید» تا عبرت گیرید و آن را وسیله‌ای برای رسیدن به رضوان الهی قرار دهید و از عذاب آتش او خود را حفظ کنید «سپس به تدبیر آسمان پرداخت، پس آنها را [به صورت] هفت آسمان سامان داد و او به همه چیز کاملا داناست» و به خاطر علمش به همه چیز مصلحت‌ها را می‌دانست، پس هر آنچه در زمین است را به خاطر مصلحت‌های [مربوط به] شما آفرید، ای فرزندان آدم.

عیون أخبار الرضا ع، ج‏2، ص12-13؛ التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری ع، ص215

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُفَسِّرُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا یُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ صَیَّادٍ عَنْ أَبَوَیْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ قَالَ:

«هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی‏ الْأَرْضِ جَمِیعاً» لِتَعْتَبِرُوا بِهِ وَ تَتَوَصَّلُوا بِهِ إِلَى رِضْوَانِهِ، وَ تَتَوَقَّوْا بِهِ‏ مِنْ عَذَابِ نِیرَانِهِ «ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ» أَخَذَ فِی خَلْقِهَا وَ إِتْقَانِهَا «فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ» وَ لِعِلْمِهِ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِمَ الْمَصَالِحَ فَخَلَقَ لَکُمْ کُلَّ مَا فِی الْأَرْضِ لِمَصَالِحِکُمْ یَا بَنِی آدَم‏.

2) یکی از محدثین اهل سنت به نام ابوقرّه از صفوان بن یحیی می‌خواهد که او را خدمت امام رضا ع ببرد تا سوالاتی از ایشان بپرسد. بعد از اینکه سوالاتی درباره احکام شرعی می‌پرسد، بحث به توحید کشیده می‌شود و سوالاتی در این زمینه می‌پرسد... [تا بدانجا می‌رسد که]:

ابوقره گفت: آیا جای خداوند در فوق آسمانها - و نه در مادون آنها - نیست؟

امام فرمود: او در آسمانها و در زمین الله است و «او کسی است که در زمین اله و معبود است و در آسمان هم اله و معبود است» (زخرف/84) و «اوست که شما را در رَحِم‌ها هرگونه که خواست صورت بخشید»‌ (آل‌عمران/6) و «او با شماست هرجا که باشید» (حدید/4) و او است که «به تدبیر آسمان پرداخت در حالی که دود بود» و «او است که آنچه در زمین است همه را برای شما آفرید سپس به تدبیر آسمان پرداخت، پس آنها را [به صورت] هفت آسمان سامان داد» و اوست که «بر عرش مسلط بود» (اعراف/54) بدرستى که او بود و هیچ خلق نبود و او همچنان همان طور است که هیچ خلقی نبود، چرا که همراه با دگرگون شوندگان از حالی به حال دیگر منتقل نگردد.

أبو قرّه گفت: [اگر خدا در بالای آسمانها نیست] پس چرا در هنگامی که دعا می‌کنید دستهاى خود بسوى آسمان بلند می‌کنید؟

فرمود که: خداوند بندگانش را با انواعی از عبادت به بندگی واداشت و خدا را انواعی از  وضعیتهاست که در آن وضعیت‌ها به درگاه او پناه برند و رسم بندگی به جا آورند؛ پس بندگانش با سخن و علم و عمل و توجه و مانند آن به بندگی واداشت، آنها را به بندگی واداشت با اینکه در نماز به جانب کعبه توجه کنند و نیز در حج و عمره به کعبه روی آورند؛ و به بندگی واداشت بندگانش را هنگام دعا کردن و تقاضا و تضرع کردن، به اینکه دستهایشان را باز کنند و رو به آسمان بگیرند تا نشان از حالت درماندگی، و علامت بندگی و تذلل به درگاه الهی باشد.

الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص407

وَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى  قَالَ: سَأَلَنِی أَبُو قُرَّةَ الْمُحَدِّثُ صَاحِبُ شُبْرُمَةَ- أَنْ أُدْخِلَهُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع فَاسْتَأْذَنَهُ فَأَذِنَ لَهُ فَدَخَلَ فَسَأَلَهُ عَنْ أَشْیَاءَ مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ الْأَحْکَامِ حَتَّى بَلَغَ سُؤَالُهُ إِلَى التَّوْحِیدِ فَقَالَ لَه‏...

... فَقَالَ أَبُو قُرَّةَ أَ لَیْسَ هُوَ فَوْقَ السَّمَاءِ دُونَ مَا سِوَاهَا؟ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع هُوَ اللَّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ (زخرف/84) وَ هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ (آل‌عمران/6) وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ (حدید/4) وَ هُوَ الَّذِی اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ وَ هُوَ الَّذِی اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ (بقره/29) وَ هُوَ الَّذِی اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ (اعراف/54) قَدْ کَانَ وَ لَا خَلْقَ وَ هُوَ کَمَا کَانَ إِذْ لَا خَلْقَ لَمْ یَنْتَقِلْ مَعَ الْمُنْتَقِلِینَ

فَقَالَ أَبُو قُرَّةَ فَمَا بَالُکُمْ إِذْ دَعَوْتُمْ رَفَعْتُمْ أَیْدِیَکُمْ إِلَى السَّمَاءِ؟

فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنَّ اللَّهَ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ بِضُرُوبٍ مِنَ الْعِبَادَةِ وَ لِلَّهِ مَفَازِعُ یَفْزَعُونَ إِلَیْهِ وَ مُسْتَعْبَدٌ فَاسْتَعْبَدَ عِبَادَهُ بِالْقَوْلِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلِ وَ التَّوَجُّهِ وَ نَحْوِ ذَلِکَ اسْتَعْبَدَهُمْ بِتَوَجُّهِ الصَّلَاةِ إِلَى الْکَعْبَةِ وَ وَجَّهَ إِلَیْهَا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ عِنْدَ الدُّعَاءِ وَ الطَّلَبِ وَ التَّضَرُّعِ بِبَسْطِ الْأَیْدِی وَ رَفْعِهَا إِلَى السَّمَاءِ لِحَالِ الِاسْتِکَانَةِ وَ عَلَامَةِ الْعُبُودِیَّةِ وَ التَّذَلُّلِ لَهُ


3) امیرالمومنین ع در اولین خطبه نهج‌البلاغه، توصیفی از نحوه آفرینش آسمانها و زمین دارند. [متن این خطبه از دشوارترین متنهاست که در ترجمه آن، نیم‌نگاهی به ترجمه‌های شهیدی و شیروانی داشته‌ایم. اگر کسی بخواهد از این متن در شناخت فیزیکی نحوه آفرینش استفاده کند حتما باید به متن اصلی عربی مراجعه کند و متوجه باشد که کجا بیان تشبیهی و کجا حقیقی است. اما فرازهایی از خطبه که مرتبطند:]

خلق را پدید آورد چه پدید آوردنی و آفرینش را آغاز کرد چه آغاز کردنی، بى‏اندیشه‏اى که به جولان آورد، یا تجربه‌ای که از آن بهره برد یا جنبشى که [در خود] پدید آورد یا عزمی که در آن به تردید افتد. هر چیزی را به وقت خود حواله کرد و اجزاى مخالف را با هم سازوار ساخت، و هر یک را طبیعت و غریزه خاص خود داد و آن را همراهش کرد، در حالی که پیش از آن که آغازشان کند بدانها دانا بود، و به حدود و پایانشان احاطه داشت، و هم‌جوارها و چگونگى‌شان را می‌شناخت.

سپس خداوند سبحان فضاهاى شکافته و کرانه‏هاى گشوده و هوایی در بین آن پدید آورد، و در آن آبى روان کرد که موجهاى آن یکدیگر را مى‏شکست، و هر یک بر دیگرى مى‏نشست. آب را بر پشت بادى نهاد سخت وزنده و هر پایدارى را درهم شکننده. باد را بفرمود تا آب را باز دارد و فرو سو آمدنش نگذارد و در آن مرز بماند. هواى شکافته در زیر باد به جریان، و آب جهنده بر بالاى آن روان. سپس بادى نازا آفرید تا پیاپى و سخت بوزید، از برخاستنگاهى دور و ناپدید. پس آن باد را بفرمود تا آب انباشته را بگرداند و موج دریا را برانگیزاند. آن باد چنانکه گویى مشکى را مى‏جنباند آب را به هم زد و با همان شدت که در فضا می‌وزید به جانب آب دوید، چنانکه اولش را به آخرش و ساکن آن را به امواج خروشانش رساند [= آن را کاملا درهم آمیخت] تا آنکه آب فراوانی روی هم انباشته گردید و روی آب، کف‌ها بر آورد. پس آن کف را در هوای شکافته و فضای گسترده بالا برد، و از آن هفت آسمان برآورد. پایین‌ترینشان را موجى مهار شده قرار داد و بالاترینشان را سقفى محفوظ، بلند و افراشته، بى‏هیچ ستون بالا رفته و بر پا، و بى‏میخ و طناب استوار و پابرجا. پس آسمانها را به ستاره‏هاى رخشان و کوکبهاى تابان بیاراست، و در آن چراغی فروزان و ماهی تابان جاری ساخت، در چرخی گردان و سقفی گذران و لوحی روان.

نهج البلاغه، خطبه1

... أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِیَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَکَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِیهَا أَحَالَ الْأَشْیَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ [لَاءَمَ‏] لَأَمَ بَیْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِیطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا

ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَکَائِکَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِیهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَیَّارُهُ مُتَرَاکِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّیحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِیقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِیقٌ

ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِیحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِیقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ [عَلَى‏] إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِیَهُ [سَاکِنَهُ‏] [عَلَى‏] إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُکَامُهُ فَرَفَعَهُ فِی هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَکْفُوفاً وَ عُلْیَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْکاً مَرْفُوعاً بِغَیْرِ عَمَدٍ یَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ [یَنْتَظِمُهَا] یَنْظِمُهَا ثُمَّ زَیَّنَهَا بِزِینَةِ الْکَوَاکِبِ وَ ضِیَاءِ الثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِیهَا سِرَاجاً مُسْتَطِیراً وَ قَمَراً مُنِیراً فِی فَلَکٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِیمٍ مَائِرٍ...[2]

تدبر

1) «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ»

در آیه قبل، از کفرورزی انسانها ابراز تعجب کرد با توجه به اینکه خداوند مرگها و زندگی‌هایی برای انسان قرار داده است. (جلسه218، تدبر1) این آیه ظاهرا در ادامه ابراز تعجب از کفرورزی انسانها به بیان نعمتهای دیگر خدا بر انسان پرداخته است و آن اینکه خداوند همه آنچه در زمین است را برای ما آفریده است. اگر این آیه را کنار آیه «سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْه» (= و آنچه در آسمان‏ها و آنچه در این زمین است همه را که از اوست برای شما مسخر نمود) بگذاریم، معلوم می‌شود پرداختن خدا به آسمانها و سامان دادن هفت آسمان هم برای انسان است، چنانکه آیات بعدی نیز همین مضمون را تایید می‌کنند. (المیزان، ج1، ص113) و با وجود این همه نعمت، کفرورزی انسان تعجب‌برانگیزتر می‌شود.

2) «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً»

انسان اشرف مخلوقات خداوند است و خداوند همه آنچه را که در زمین است، برای انسان آفریده است. آن وقت ما به چه چیزهایی دلخوش می‌کنیم؟!

واقعا انسان عجب موجودی است: کسی که کل زمین را برای او آفریدند نهایت آرزوی خود را خانه و ماشین و ثروتی قرار داده که یک میلیاردُم موجودی کره زمین هم نیست! آنگاه خدا را و اینکه کل آنچه را در زمین است برای او آفریده باور نمی‌کند و به خاطر رسیدن به همین مقدار بسیار بسیار اندک از آن چیزی که کل آن برای او بوده، خدا را نافرمانی می‌کند!

3) «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ... وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ»

خداوند همه زمین را برای ما آفریده و آسمان را هم برای ما سامان بخشیده است. آیا خداوند از کارهایی که ما انجام می‌دهیم  و از عصیان‌هایی که مرتکب می‌شویم بی‌خبر است. قطعا نه، او همه چیز را می‌داند؛ و با اینکه همه چیز را می‌داند، اینها را برای ما آفرید و ما را خلیفه خود در زمین قرار داد (آیه بعد). واقعا چرا؟

این همان چیزی است که سوال فرشتگان را برانگیخت (آیه بعد) و آیا واقعا جای سوال ندارد؟

مهم این است که بدانیم چه چیزی در انسان وجود دارد که علی‌رغم این همه فساد و عصیانی که انجام می‌دهد، باز می‌ارزد که خداوند همه چیز را برای او بیافریند؟

ان‌شاءالله با تدبر در آیات بعد به پاسخ این سوال خواهیم رسید.

4)‌ «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ»:

آیه می‌فرماید که ابتدا خداوند آنچه را در زمین است برای انسان آفرید و سپس به تدبیر آسمان و ساماندهی هفت آسمان پرداخت. از طرف دیگر در فیزیک مدرن غالبا چنین تلقی می‌شود که اول آسمان‌ها و کهکشانها بودند و بعدا زمین پدید آمد و عمر زمین بسیار کمتر از عمر آسمانهاست. آیا آنچه در این آیه آمده با علم منافات ندارد؟

بحث تخصصی درباره مراد از آفرینش زمین و آسمان در قرآن کریم

پاسخ منفی است، زیرا:

اولا آیه نمی‌فرماید زمین را آفرید و سپس آسمان را آفرید (یعنی بحث بر سر دو آفرینش پیاپی نیست)[3]؛ چنانکه در آیه‌ای دیگر، گستراندن زمین را بعد از بنا کردن آسمان معرفی کرده است: «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها» (نازعات/27) بلکه در مقام بیان این است که بعد از آفرینش آنچه در زمین است برای انسان (نه آفرینش خود زمین)، به تدبیر آسمان پرداخت (نه آفرینش آسمان)؛ که ظاهرا بدین معناست که بعد از اینکه زمین را مطابق نیازهای انسان سامان داد، در آسمان هم مطابق نیازهای انسان، تصرفاتی انجام داد؛

ثانیا «ثم» لزوما ناظر به فعل خدا نیست، بلکه ممکن است ناظر به شمارش نعمتها باشد؛ یعنی آیه می‌فرماید : ببینید که خدا چه نعمتهایی به شما داد: یکی اینکه ... سپس اینکه ... . (مجمع‌البیان، ج1، ص174)

ثالثا معلوم نیست که این آسمان، لزوما آسمان مادی و فیزیکی بوده باشد، چرا که در قرآن کریم، تعبیر آسمان برای ملکوت و باطن و ماورای عالم به کار رفته است (نمونه بارزش آیات16-17 سوره ملک است) بویژه که:

الف. در آیه حاضر، تعبیر «هفت آسمان» آمده، و از طرف دیگر، تمام ستارگان (یعنی تمام گستره عالم طبیعت) مربوط به آسمان دنیا معرفی شده است (صافات/6) (دنیا به معنای پایین است و آسمان دنیا در روایات اولین و نازل‌ترین آسمان از هفت آسمان معرفی شده است).

ب. در آیه بعد، (یعنی بلافاصله بعد از اینکه صحبت از هفت آسمان شده) بحث از فرشتگان و گفتگوی خدا با آنها و ... مطرح گردیده و شروع آن هم با تعبیر «إذ» است که دلالت می‌کند این گفتگوها کاملا به این موقعیتی که هفت آسمان سامان یافته مرتبط است.

ج. این مطلب که تمایز آسمانهای معنوی با رشد انسان حاصل می‌شود، مطلبی است که روایات به زبان‌های گوناگون بر آن تاکید داشته‌اند (مثلا در روایات داریم که تا زمان فلان پیامبر هنوز هفت آسمان متمایز نبود و ...) و عرفا در بحثهای مربوط به «قوس صعود» بدان اشاره کرده‌اند؛ و ربطی به تقدم و تاخر آفرینش آسمان و زمین مادی ندارد.

رابعاً فرضیه مهبانگ که شروع آفرینش فیزیکی را از یک وضعیت آسمانی قرار می‌دهد و نیز خود این مطلب که زمین از خورشید یا برخی ستارگان دیگر جدا شده، هنوز یک فرضیه است که همان طور که مویداتی دارد، خلاهایی دارد که به عنوان شواهدی علیه آن به حساب می‌آید، از جمله اینکه عناصری که یکجا در زمین موجود است در سیارات و ستارگانی که تاکنون کشف شده، یکجا مشاهده نشده‌ است.

5) «هُوَ الَّذی خَلَقَ ... ثُمَّ اسْتَوى‏ ... فَسَوّاهُنَّ ... وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ»

توجه شود که بعد از اینکه انجام این کارهای عظیم را به خداوند نسبت داد، نفرمود: «خداوند بر هر کاری تواناست» بلکه فرمود: «خداوند به هر چیزی داناست». این نشان می‌دهد تاکید آیه بر اصل آفرینش و سامان‌دهی آنها نیست، بلکه تاکیدش بر غرضی است که از این آفرینش داشته که تاکید می‌کند انجام این کار کاملا از روی علم و حکمت بوده است (مجمع‌البیان، ج1، ص174) و ظاهرا می‌توان گفت تاکید آیه بر «لکم: برای شما» است. یعنی اینکه خدا این همه را برای انسان بیافریند جای تعجب دارد و خدا در پاسخ این تعجب تاکید می‌کند که گمان نکنید خدا نمی‌دانسته چکار می‌کند. (همچنین به تدبر3 دقت شود)



[1]. فراء هم سخنی دارد که به نظر می‌رسد ذیل همین قول می‌توان قرارش داد: فأما قوله: ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ فإن السماء فى معنى جمع، فقال «فَسَوَّاهُنَّ» للمعنى المعروف أنهنّ سبع سموات. و کذلک الأرض یقع علیها- و هى واحدة- الجمع. و یقع علیهما التوحید و هما مجموعتان، قال اللّه عزّ و جلّ: «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ثم قال: «وَ ما بَیْنَهُما» و لم یقل بینهن، فهذا دلیل على ما قلت لک. (معانی القرآن، ج‏1، ص25)

[2] . همچنین این حدیث از امیرالمومنین در این زمینه وارد شده است:

1) حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَصْرِیُّ بِإِیلَاقَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ جَبَلَةَ الْوَاعِظُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع بِالْکُوفَةِ فِی الْجَامِعِ إِذْ قَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أَسْأَلُکَ عَنْ أَشْیَاءَ فَقَالَ سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَأَحْدَقَ النَّاسُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ أَوَّلِ مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى فَقَالَ ع خَلَقَ النُّورَ قَالَ فَمِمَّ خُلِقَتِ السَّمَاوَاتُ قَالَ ع مِنْ بُخَارِ الْمَاءِ قَالَ فَمِمَّ خُلِقَتِ الْأَرْضُ قَالَ ع مِنْ زَبَدِ الْمَاءِ قَالَ فَمِمَّ خُلِقَتِ الْجِبَالُ قَالَ مِنَ الْأَمْوَاجِ قَالَ فَلِمَ سُمِّیَتْ مَکَّةُ أُمَّ الْقُرَى قَالَ ع لِأَنَّ الْأَرْضَ دُحِیَتْ مِنْ تَحْتِهَا وَ سَأَلَهُ عَنِ السَّمَاءِ الدُّنْیَا مِمَّا هِیَ قَالَ ع مِنْ مَوْجٍ مَکْفُوفٍ وَ سَأَلَهُ عَنْ طُولِ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ عَرْضِهِمَا قَالَ تِسْعُمِائَةِ فَرْسَخٍ فِی تِسْعِمِائَةِ فَرْسَخٍ وَ سَأَلَهُ کَمْ طُولُ الْکَوْکَبِ وَ عَرْضُهُ قَالَ اثْنَا عَشَرَ فَرْسَخاً فِی مِثْلِهَا وَ سَأَلَهُ عَنْ أَلْوَانِ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ أَسْمَائِهَا فَقَالَ لَهُ اسْمُ أسماء [السَّمَاءِ] الدُّنْیَا رَفِیعٌ وَ هِیَ مِنْ مَاءٍ وَ دُخَانٍ وَ اسْمُ السَّمَاءِ الثَّانِیَةِ فَیْدُومٌ وَ هِیَ عَلَى لَوْنِ النُّحَاسِ وَ السَّمَاءُ الثَّالِثَةُ اسْمُهَا الْمَارُومُ وَ هِیَ عَلَى لَوْنِ الشَّبَهِ وَ السَّمَاءُ الرَّابِعَةُ اسْمُهَا أرفلون وَ هِیَ عَلَى لَوْنِ الْفِضَّةِ وَ السَّمَاءُ الْخَامِسَةُ اسْمُهَا هیعون وَ هِیَ عَلَى لَوْنِ الذَّهَبِ وَ السَّمَاءُ السَّادِسَةُ اسْمُهَا عَرُوسٌ وَ هِیَ یَاقُوتَةٌ خَضْرَاءُ وَ السَّمَاءُ السَّابِعَةُ اسْمُهَا عَجْمَاءُ وَ هِیَ دُرَّةٌ بَیْضَاءُ وَ سَأَلَه‏...

عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص241

در متون روایی ما احادیث دیگری درباره چگونگی خلقت و در توضیح این آیه آمده که اغلب بدون سند بوده‌اند که حاوی نکات دقیقی است که البته برخی عرصه‌ها بیان حالت تشبیهی به خود می‌گیرد و فهم عمیق طلب می‌کند که با دریافت ظاهری اولیه اندکی متفاوت است. برخی از آنها که به نحوی به این آیه هم مرتبط می‌شود تقدیم می‌شود:

2) جوابه [=الحسین] ع عن مسائل سأله عنها ملک الروم حین وفد إلیه و یزید بن معاویة

... ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ أَرْزَاقِ الْعِبَادِ فَقَالَ ع أَرْزَاقُ الْعِبَادِ فِی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ یُنْزِلُهَا اللَّهُ بِقَدَرٍ وَ یَبْسُطُهَا بِقَدَرٍ ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ أَیْنَ تَجْتَمِعُ قَالَ تَجْتَمِعُ تَحْتَ صَخْرَةِ بَیْتِ الْمَقْدِسِ لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ عَرْشُ اللَّهِ الْأَدْنَى مِنْهَا بَسَطَ الْأَرْضَ وَ إِلَیْهَا یَطْوِیهَا وَ مِنْهَا «اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ» وَ أَمَّا أَرْوَاحُ الْکُفَّارِ فَتَجْتَمِعُ فِی دَارِ الدُّنْیَا فِی حَضْرَمَوْتَ وَرَاءَ مَدِینَةِ الْیَمَنِ ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ نَاراً مِنَ الْمَشْرِقِ وَ نَاراً مِنَ الْمَغْرِبِ بَیْنَهُمَا رِیحَانِ فَیَحْشُرَانِ النَّاسَ إِلَى تِلْکَ الصَّخْرَةِ فِی بَیْتِ الْمَقْدِسِ فَتُحْبَسُ فِی یَمِینِ الصَّخْرَةِ وَ تُزْلَفُ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ جَهَنَّمُ فِی یَسَارِ الصَّخْرَةِ فِی تُخُومِ الْأَرَضِینَ وَ فِیهَا الْفَلَقُ وَ السِّجِّینُ فَتَفَرَّقُ الْخَلَائِقُ مِنْ عِنْدِ الصَّخْرَةِ فَمَنْ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ دَخَلَهَا مِنْ عِنْدِ الصَّخْرَةِ وَ مَنْ وَجَبَتْ لَهُ النَّارُ دَخَلَهَا مِنْ عِنْدِ الصَّخْرَة

تحف العقول، ص243

و روایات زیر را هم مرحوم مجلسی از کتب اهل سنت نقل کرده است که البته همگی سخن خود صحابه است و مستقیما مطلب را به پیامبر ص نسبت نداده‌اند: (بحار الأنوار، ج‏54، ص205-204)

3) الدُّرُّ الْمَنْثُورُ، لِلسَّیُوطِیِّ بِأَسَانِیدَ عَنْ مُجَاهِدٍ قَالَ: خَلَقَ اللَّهُ الْأَرْضَ قَبْلَ السَّمَاءِ فَلَمَّا خَلَقَ الْأَرْضَ ثَارَ مِنْهَا دُخَانٌ فَذَلِکَ قَوْلُهُ ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ یَقُولُ خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ بَعْضُهُنَّ فَوْقَ بَعْضٍ وَ سَبْعَ أَرَضِینَ بَعْضُهُنَّ تَحْتَ بَعْضٍ.

4) وَ مِنْهُ، أَیْضاً بِعِدَّةِ طُرُقٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ وَ ابْنِ مَسْعُودٍ وَ نَاسٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی قَوْلِهِ تَعَالَى هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ قَالَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ وَ لَمْ یَخْلُقْ شَیْئاً قَبْلَ الْمَاءِ فَلَمَّا أَرَادَ أَنْ یَخْلُقَ الْخَلْقَ أَخْرَجَ مِنَ الْمَاءِ دُخَاناً فَارْتَفَعَ فَوْقَ الْمَاءِ فَسَمَى عَلَیْهِ فَسَمَّاهُ سَمَاءً ثُمَّ أَیْبَسَ الْمَاءَ فَجَعَلَهُ أَرْضاً وَاحِدَةً ثُمَّ فَتَقَهَا فَجَعَلَهَا سَبْعَ أَرَضِینَ فِی یَوْمَیْنِ فِی الْأَحَدِ وَ الْإِثْنَیْنِ فَجَعَلَ  الْأَرْضَ عَلَى الْحُوتِ‏ وَ هُوَ الَّذِی ذَکَرَهُ فِی قَوْلِهِ ن وَ الْقَلَمِ وَ الْحُوتَ فِی الْمَاءِ عَلَى صَفَاةٍ وَ الصَّفَاةَ عَلَى مَلَکٍ وَ الْمَلَکَ عَلَى صَخْرَةٍ وَ الصَّخْرَةَ عَلَى الرِّیحِ وَ هِیَ الصَّخْرَةُ الَّتِی ذَکَرَهَا لُقْمَانُ لَیْسَتْ فِی السَّمَاءِ وَ لَا فِی الْأَرْضِ فَتَحَرَّکَ الْحُوتُ فَاضْطَرَبَ فَتَزَلْزَلَتِ الْأَرْضُ فَأَرْسَى عَلَیْهَا الْجِبَالَ فَقَرَّتْ فَذَلِکَ قَوْلُهُ وَ جَعَلَ لَها رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ خَلَقَ الْجِبَالَ فِیهَا وَ أَقْوَاتَ أَهْلِهَا وَ شَجَرَهَا وَ مَا یَنْبَغِی لَهَا فِی یَوْمَیْنِ فِی الثَّلَاثَاءِ وَ الْأَرْبِعَاءِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ «أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ» إِلَى قَوْلِهِ «وَ بارَکَ فِیها» یَقُولُ أَنْبَتَ فِیهَا شَجَرَهَا «وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها» وَ أَهْلَهَا «فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِینَ» یَقُولُ مَنْ سَأَلَ فَهَکَذَا الْأَمْرُ ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَکَانَ ذَلِکَ الدُّخَانُ مِنْ تَنَفُّسِ الْمَاءِ حِینَ تَنَفَّسَ فَجَعَلَهَا سَمَاءً وَاحِدَةً ثُمَّ فَتَقَهَا فَجَعَلَهَا سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ فِی الْخَمِیسِ وَ الْجُمُعَةِ لِأَنَّهُ جَمَعَ فِیهِ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَوْحى‏ فِی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها قَالَ خَلَقَ فِی کُلِّ سَمَاءٍ خَلْقَهَا مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ الْخَلْقِ الَّذِی فِیهَا مِنَ الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ الْبَرَدِ مَا لَا یُعْلَمُ ثُمَّ زَیَّنَ السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِالْکَوَاکِبِ فَجَعَلَهَا زِینَةً وَ حِفْظاً مِنَ الشَّیَاطِینِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ خَلْقِ مَا أَحَبَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ.

5) وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ یَعْنِی صَعِدَ أَمْرُهُ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ یَعْنِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ قَالَ أَجْرَى النَّارَ عَلَى الْمَاءِ فَبَخَرَ الْبَحْرُ فَصَعِدَ فِی الْهَوَاءِ فَجَعَلَ السَّمَاوَاتِ مِنْه‏

 همچنین در بحار الأنوار، ج‏54، ص315:

6) قال ابن عباس من روایة علی بن أبی طلحة عنه إن الله خلق الأرض بأقواتها من غیر أن یدحوها ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ ثم دحا الأرض بعد ذلک فذلک قوله وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها.

7) همچنین در بحار الأنوار، ج‏55، ص105:

عَنْ قَتَادَةَ فِی قَوْلِهِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ قَالَ بَعْضُهُنَّ فَوْقَ بَعْضٍ بَیْنَ کُلِّ سَمَاءَیْنِ مَسِیرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَام‏.

[3] . توجه شود که این آیه نفرموده که ... که کسی بخواهد نتیجه بگیرد که در قرآن خلقت آسمانها بعد از زمین بوده است. اتفاقا در (البته در روایات تعبیر اینکه خلقت زمین قبل از سماء بوده آمده است، اما می‌تواند اشاره به آسمان معنوی باشد و یا توجیه دیگری داشته باشد) مثلا: ابْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْجَنَّةَ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ النَّارَ وَ خَلَقَ الطَّاعَةَ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْمَعْصِیَةَ وَ خَلَقَ الرَّحْمَةَ قَبْلَ الْغَضَبِ وَ خَلَقَ الْخَیْرَ قَبْلَ الشَّرِّ وَ خَلَقَ الْأَرْضَ قَبْلَ السَّمَاءِ وَ خَلَقَ الْحَیَاةَ قَبْلَ الْمَوْتِ وَ خَلَقَ الشَّمْسَ قَبْلَ الْقَمَرِ وَ خَلَقَ النُّورَ قَبْلَ الظُّلْمَةِ. (الکافی، ج‏8، ص145)