211) سوره مؤمنون (23) آیه 73 وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إ
بسم الله الرحمن الرحیم
211) سوره مؤمنون (23) آیه 73
وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم
ترجمه
و البته تو حتماً آنها را به صراطی مستقیم دعوت میکنی.
نکات ترجمه
درباره دو کلمه «صراط» و «مستقیم» قبلا در جلسه 108 توضیحات لازم ارائه شد.
حدیث
1) ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری نقل کردهاند که یکبار ما با جماعتی از اصحاب پیامبر ص، از جمله ابوبکر و عمر و عثمان و عبدالرحمن [بن عوف] در مسجد در خدمتشان بودیم، دو نفر از قراء قرآن، که هر دو از رزمندگان جنگ بدر بودند، یعنی عبدالله بن مسعود و ابیّ بن کعب، هم آنجا بودند و آیاتی را خواندند؛ [سپس توضیح میدهند که پیامبر درباره آن آیات سوالاتی میپرسد و تنها حضرت علی ع پاسخ دقیقی به آن سوالات میدهد]:
آنگاه پیامبر لبخندی زد و فرمود:
حکمت بر تو گوارا باد! علم بر تو گوارا باد ای ابوالحسن! تو وارث علم منی و تبیین کننده اموری هستی که امتم بعد از من در آن اختلاف میکنند، کسی که به خاطر دینت تو را دوست بدارد و راه تو را در پیش بگیرد، در زمره کسانی است که به صراط مستقیم هدایت شدهاند؛ و کسی که از خواسته تو سرپیچی کند و بغض و نفرت تو را داشته باشد، به لقای خداوند در روز قیامت میرسد در حالی که هیچ فضیلت و بهرهای ندارد.
الأمالی (للطوسی)، ص492
أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْعَلَوِیُّ النَّصِیبِیُّ (رَحِمَهُ اللَّهُ) بِبَغْدَادَ، قَالَ: سَمِعْتُ جَدِّی إِبْرَاهِیمَ بْنَ عَلِیٍّ یُحَدِّثُ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ، قَالَ: حَدَّثَنِی شَیْخَانِ بَرَّانِ مِنْ أَهْلِنَا سَیِّدَانِ: مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ أَبِی جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیهِ، وَ حَدَّثَنِیهِ الْحُسَیْنُ بْنُ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ ذُو الدَّمْعَةِ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَمِّی عُمَرُ بْنُ عَلِیٍّ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَخِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ الْحُسَیْنِ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): وَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَبَّاسِ، وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیُّ، وَ کَانَ بَدْرِیّاً أُحُدِیّاً شَجَرِیّاً، وَ مِمَّنْ مَحَضَ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی مَوَدَّةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالُوا: بَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی مَسْجِدِهِ فِی رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِهِ، فِیهِمْ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ وَ رَجُلَانِ مِنْ قُرَّاءِ الصَّحَابَةِ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ، هُمَا عَبْدُ اللَّهِ ابْنُ أُمِّ عَبْدٍ، وَ مِنَ الْأَنْصَارِ أُبَیُّ بْنُ کَعْبٍ وَ کَانَا بَدْرِیَّیْنِ،
.. فَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ قَالَ: لِتَهْنِکَ الْحِکْمَةُ، لِیَهْنِکَ الْعِلْمُ یَا أَبَا الْحَسَنِ، وَ أَنْتَ وَارِثُ عِلْمِی، وَ الْمُبِینُ لِأُمَّتِی مَا اخْتَلَفَتْ فِیهِ مِنْ بَعْدِی، مَنْ أَحَبَّکَ لِدِینِکَ وَ أَخَذَ بِسَبِیلِکَ فَهُوَ مِمَّنْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ، وَ مَنْ رَغِبَ عَنْ هَوَاکَ وَ أَبْغَضَکَ لَقِیَ اللَّهَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا خَلَاقَ لَهُ.
2) از ابن عباس روایت شده است که پیامبر اکرم ص خطاب به حضرت علی ع فرمود:
تو راه آشکاری، و تو صراط مستقیمی، و تو نسبت به مومنان مانند یعسوب (= ملکه زنبور عسل) هستی.
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج1، ص76
أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ الْمُعَاذِیُّ بِقِرَاءَتِی عَلَیْهِ مِنْ أَصْلِهِ، قَالَ:حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْفَقِیهُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی حَاتِمٍ قَالَ: حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ إِسْحَاقَ قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدَةُ بْنُ سُلَیْمَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا کَامِلُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ: حَدَّثَنَا حَبِیبُ بْنُ أَبِی ثَابِتٍ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ: أَنْتَ الطَّرِیقُ الْوَاضِحُ وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ، وَ أَنْتَ یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِین.
3) از امام باقر ع روایت شده است:
آل محمد (ص) همان صراطی هستند که خداوند بدان دعوت کرده است.
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج1، ص: 79
[أَخْبَرَنَا] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ خُرَّزَادَ، عَنِ الْبَرْقِیِّ، عَنْ عَلِیٍّ، عَنْ سَعْدٍ: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، قَالَ: آلُ مُحَمَّدٍ الصِّرَاطُ الَّذِی دَلَّ اللَّهُ عَلَیْهِ.
تدبر
1) «وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم»:
قبلا تبیین شد که مهمترین و بنیادیترین خواسته انسان در جهان، یافتن «صراط مستقیم» است یعنی راه مهیا و سهلشدهای که بیهیچ انحراف و خللی رهروش را به مقصد نهایی (خدا) برساند (جلسه 108، تدبر1) ؛ و مهمترین کار پیامبر قطعا ارائه این راه به انسانهاست.
2) «وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم»:
«و البته تو حتماً آنها را به صراطی مستقیم دعوت میکنی» چه بخواهند و چه نخواهند، و چه به سخن تو توجه کنند، و چه توجه نکنند؛ چه مانعی در مقابل تو ایجاد بکنند و چه نکنند؛ و ...؛ یعنی:
رساندن رسالت الهی و ارائه راه مستقیم به انسانها وظیفهای است که پیامبر حتما باید انجامش بدهد هرچند با مخالفتها مواجه شود و حتی اگر کسی به سخن و دعوت وی اعتنا نکند.
3) «وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیم»:
اینکه «البته تو حتماً آنها را به صراطی مستقیم دعوت میکنی» یعنی همه آنچه پیامبر مردم را بدان دعوت میکند «صراط مستقیم» است؛
اکنون اگر توجه کنیم که:
از طرفی صراط دوتاست و این صراط در دنیا، در آخرت در قالب صراطی که روی جهنم کشیده میشود و انسان را از روی جهنم عبور میدهد (جلسه، 108، احادیث 2 و 3) مجسم میشود؛
و از طرف دیگر، هر کاری که در این جهان انجام دهیم، در روز قیامت در گذر ما از صراط موثر خواهد بود؛
آنگاه میتوان نتیجه گرفت در دعوت پیامبر (در دین الهی) برای تمام کارهایی که ما انجام میدهیم، وظیفهای بیان شده است (که البته آن وظیفه میتواند حکم به «مباح» بودن باشد؛ اما تعیین اینکه چه چیزی مباح و جایز است نیز برعهده شریعت است).
در واقع کسی به هدایت پیامبر تن میدهد که تمام اعمال خود را با دعوت پیامبر تطبیق دهد.
4) «إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»:
چرا با اینکه «صراط مستقیم» یکی بیش نیست (جلسه 108، تدبر3) در این آیه صراط مستقیم را با تعبیر نکره آورد؟ آیا از این نکره بودن میتوان کثرت صراطهای مستقیم را نتیجه گرفت (که اینکه پیامبر ما بدان دعوت میکند یکی از صراطهای مستقیم است)؟ (این ادعای دکتر عبدالکریم سروش در مقاله «صراطهای مستقیم» است)
پاسخ:
ظاهرا وقتی موصوف و صفت به صورت معرفه بیاید، تاکید کلام بر موصوف است (زیرا وقتی معرفه شد، وصف، دیگر قید احترازی نیست که با آمدنش، مصداقها و حالتهای خاصی از موصوف کنار گذاشته شود، بلکه صرفا قید توضیحی است) و وقتی به صورت نکره بیاید، تاکید بر صفتی است که آن موصوف دارد (زیرا در اینجا اقتضای وصف این است که با آمدنش موصوف محدود و معین شود). پس، وقتی در سوره حمد می گوییم «اهدنا الصراط المستقیم» توجه و درخواست اصلی ما این است که به حقیقت صراط (که البته یکی بیش نیست) هدایت شویم و البته با توجه به اینکه این صراط مستقیم است. اما در این آیه وقتی میفرماید تو به صراطی مستقیم دعوت میکنی، تاکید بر مستقیم بودن این صراط است، چنانکه در آیه بعد هم تاکید میشود که آنها از این صراط «انحراف» پیدا میکنند.
لذا آمدن این تعبیر دلیلی بر کثرت صراط مستقیم نمیشود و با توجه به آیات دیگر (مانند حمد/6) و نیز اینکه در هیچ جای قرآن صراط به صورت جمع به کار نرفته، از نکره آمدن صراط در این آیه نمیتوان وجود صراطهای مستقیم متکثر را نتیجه گرفت.
5) «وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»:
با توجه به اینکه در معنای «صراط مستقیم» این نکته نهفته است که حتما رهروش را به مقصد میرساند (جلسه108، تدبر3)، پس تو ای پیامبر مردم را به چیزی دعوت میکنی که اگر کسی به دعوت تو تن بدهد حتما به مقصد و مقصود خود خواهد رسید.