18) سوره أحزاب (33) آیه 39 الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ الل
بسم الله الرحمن الرحیم
8) سوره أحزاب (33) آیه 39 الَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَ کَفى بِاللَّهِ حَسیبا
ترجمه
همان کسانى که پیامهاى خدا را میرسانند و از او مىترسند و از احدى جز الله نمىترسند، و خدا برای حسابرسى کافى است.
سوالی در مورد مرجع موصول
منظور از «همان کسانی» (الذین) اشاره به چه کسانی است؟
پاسخ: ظاهرا اشاره به عبارت «الذین خلوا من قبل» (کسانی که قبلا بودند) در آیه قبلیاش است. در آن آیه توضیح داده که در جایی که خدا چیزی بر پیامبر واجب کند حرجی بر او نیست و او باید وظیفهاش را بدون توجه به سخن این و آن انجام دهد، که این سنت خدا در فرستادگان قبلی بوده؛ و در این آیه توضیح میدهد که آن افراد که مسئولیت ابلاغ پیام را از جانب خدا قبول میکردند چگونه بودند.
توضیح برخی لغات
یبلغون: از ریشه «بلغ» به معنای رساندن به طور تمام و کامل است. («وصل» به معنای مطلق رساندن است؛ اما بلغ رساندنی است که به حد نهایت خود باشد) بلوغ هم از همین ریشه است.
خشیت: ترسی که همراه با نوعی تعظیم نسبت به امر مورد نظر باشد. وقتی ابهت امری چنان بر انسان مستولی شود که انسان خود را در مقابل او هیچکاره ببیند. علامه طباطبایی توضیح دادهاند که «خشیت» غیر از «خوف»ی است که موجب میشود شخص در برابر وضعیتهای خطرناک از خود مراقبت کند.
حسیب: از ریشه «حسب» به معنای حساب کردن است. وزن «فعیل» هم به معنای فاعل (حسابرس) میآید هم به معنای «مفعول» «مورد محاسبه قرار گرفته». اغلب مترجمان، حسیب را به معنای فاعلی گرقتهاند که بر همین اساس هم ترجمه شد. اما اگر به معنای مفعولی بگیریم هم معنا میدهد و اتفاقا با قبل آیه شاید سازگار تر است؛ معنیاش میشود: فقط خدا را در حساب و کتاب خود جدی میگیرند؛ به تعبیر عامیانه: فقط روی خدا حساب میکنند.
حدیث
1) امیرالمومنین ع در خطبه متقین در وصف متقین میفرمایند:
عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِم
نهجالبلاغه، خطبه 193
آفریدگار نزدشان بزرگ بود، پس هر چه جز اوست در دیدههاشان خرد نمود.
2) امام حسین ع هنگام خروج از مکه به سمت کربلا خطبهای خواندند و در قسمتی از آن فرمودند:
رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَیْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ یُوَفِّینَا أُجُورَ الصَّابِرِینَ ... مَنْ کَانَ فِینَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَائِنَا نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج2، ص29
رضایت ما اهل بیت در رضایت خداست، بر بلای او صبر میکنیم و پاداشهای صابران را دریافت خواهیم کرد ... پس هرکس هستیاش را در راه ما میدهد و به دیدار ما دلبسته، با ما کوچ کند، که من به خواست خدا صبح کوچ خواهم کرد، انشاء الله.
تدبر
1) کسی که میخواهد پیام (رسالت) الهی را به دیگران برساند، باید تمام و کمال برساند، نه نصفه - نیمه (تفاوت بلاغ و وصول)
2) کسی که میخواهد پیام (رسالت) الهی را برساند و کار دینی انجام دهد، حتما دشمنان قدرتمندی پیدا میکند که در حالت عادی امکان ترسیدن از آنها هست. (جامعه ما اگر بخواهد پرچمدار دینداری باشد حتما دشمن خطرناک خواهد داشت)
3) شجاعت و نترسیدن از این و آن، اولین و مهمترین شرط کسانی است که بخواهند نقشی در هدایت مردم ایفا کنند.
4) برای اینکه انسان از غیر خدا نترسد باید از خدا بترسد. (حتما بزرگتری باید باشد تا کسانی که ظاهرا از ما بزرگترند در چشم ما حقیر شوند)
5) کسی که حسابرسی خدا را جدی بگیرد، از غیر خدا نمیترسد.
6) کسی که روی خدا حساب باز کند، از عهده هرکاری برمیآید. (خدا برای اینکه رویش حساب کنیم، کافی است و نیاز نیست روی کس دیگری هم حساب کنیم)
7) موفقیّت در تبلیغ، شرایطى دارد: الف: تداوم تبلیغ. «یُبَلِّغُونَ» ب: تقوا در عمل. «یَخْشَوْنَهُ» ج: شهامت و قاطعیّت. «وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ» د: توکّل به خدا. «وَ کَفى بِاللَّهِ حَسِیباً» (قرائتی، تفسیر نور، 9/375)
نکته
ظاهرا بر اساس منطق همین آیه بوده است که با اینکه آمریکا یک ابرقدرت بود، امام خمینی میفرمود: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
پاسخ به یک اشکال:
اگر خدا انبیای قبلی را، چون از غیر خدا خشیت نداشتند، میستاید؛ آیا از مطلب دو آیه قبلتر (که فرموده پیامبر (ص) از مردم خشیت داشته و خداوند ظاهرا پیامبر ص را عتاب میکند) نتیجه میشود که پیامبر ص مقامش از انبیای قبلی پایینتر بوده است؟
پاسخ با استفاده از توضیحات علامه طباطبایی:
مقصود از «یخشی الناس»، نه این است که «وی در مواجهه با مردم از جان خود میترسیده»، بلکه به معنای این است که «بر [دین] مردم میترسیده» (که مردم زیر بار حکم شرعی محل بحث آیه نروند و چهبسا به خاطر اصرارشان بر رسوم گذشته و نپذیرفتن حکم خدا، از اصل دین خدا فاصله بگیرند) و خداوند با این عتاب میخواهد به مردم بفهماند که در این ماجرا، شخص پیامبر ص کارهای نیست و دستور دستور خداست؛ پس ثمره این گونه عتابها حمایت از پیامبر است در مقابل فشار افکار عمومی؛ شبیه عتاب در آیه اعلام جانشینی حضرت علی ع: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» (مائده، 67: ای پیامبر! آنچه از جانب خدا بر تو نازل شده را اعلام کن، که اگر نکنی، اصلا رسالتت را انجام ندادهای! و خدا تو را از [گزند] مردم حفظ میکند) و به تعبیر دیگر، این عتاب، خودش نوعی تایید کردن پیامبر است در مقابل طعنهزنندگان، شبیه آیه «عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ» (توبه، 43: خدا تو را ببخشد! چرا به آنها [که میخواستند از حضور در جهاد فرار کنند] اجازه دادی [که بروند]؟ چرا که [اگر اجازه نمیدادی] برایت معلوم میشد چه کسانی راست میگویند و دروغگویان را میشناختی)
المیزان[1] فى تفسیر القرآن، ج16، ص322-323؛ و ترجمه تفسیر المیزان، ج16، ص483
[1] . متن مطلب در تفسیر المیزان:
و قوله: «وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ» أی مظهره «وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ» ذیل الآیات أعنی قوله: «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ» دلیل على أن خشیته (ص) الناس لم تکن خشیة على نفسه بل کان خشیة فی الله فأخفى فی نفسه ما أخفاه استشعارا منه أنه لو أظهره عابه الناس و طعن فیه بعض من فی قلبه مرض فأثر ذلک أثرا سیئا فی إیمان العامة، و هذا الخوف- کما ترى لیس خوفا مذموما بل خوف فی الله هو فی الحقیقة خوف من الله سبحانه.
و قوله: «وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ» الظاهر فی نوع من العتاب ردع عن نوع من خشیة الله و هی خشیته عن طریق الناس و هدایة إلى نوع آخر من خشیته تعالى و أنه کان من الحری أن یخشى الله دون الناس و لا یخفی ما فی نفسه ما الله مبدیه و هذا نعم الشاهد على أن الله کان قد فرض له أن یتروج زوج زید الذی کان تبناه لیرتفع بذلک الحرج عن المؤمنین فی التزوج بأزواج الأدعیاء و هو (ص) کان یخفیه فی نفسه إلى حین مخافة سوء أثره فی الناس فآمنه الله ذلک بعتابه علیه نظیر ما تقدم فی قوله تعالى: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ- إلى قوله- وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» الآیة.
فظاهر العتاب الذی یلوح من قوله: «وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ» مسوق لانتصاره و تأیید أمره قبال طعن الطاعنین ممن فی قلوبهم مرض نظیر ما تقدم فی قوله: «عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ»: التوبة: 43.
و من الدلیل على أنه انتصار و تأیید فی صورة العتاب قوله بعد: «فَلَمَّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها» حیث أخبر عن تزویجه إیاها کأنه أمر خارج عن إرادة النبی ص و اختیاره ثم قوله: «وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا».
برای ترجمهاش، ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج16، ص: 483 (البته در ترجمه، افزودههایی دارد که به نظر میرسد برداشتهای مترجم بوده و چندان دقیق نیست)