سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1077) سوره حجرات (49)، آیه 12 (13. احادیث ناظر به غیبت. 3)

 

ج.3) مصادیق غیبت

در حدیث 52 بیان شد که نمونه بارز غیبت آن است که در مورد کسی چیزی را بیان کنی که آن چیز نزد خداوند عیب نباشد، ویا وی را بابت امری مذمت کنی که اهل علم لزوما بدان جهت وی را مذمت نمی‌کنند؛ ... غیبت به انحای مختلفی واقع می‌شود: با بیان عیبی در خَلق [ویژگی‌هایی که مربوط به آفرینش شخص بوده و خودش در آن نقشی ندارد مانند زشت‌رو بودن] ویا خُلق و خو ویا عقل ویا عمل ویا نحوه برخورد ویا راه و روش ویا جهالت و مانند اینها.

اما احادیث دیگری در این موضوع:

65) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:

هرکس درباره‌ی مؤمنی چیزی بگوید که با چشمان‌خویش دیده و با گوش‌خود شنیده، از جمله کسانی است که خداوند [درباره‌ی آنها] فرموده: «کسانی‌که دوست دارند زشتیها در میان کسانی که ایمان آوردند شیوع یابد، برای آنان در دنیا و آخرت عذابی دردناک است» (نور/19).

الکافی، ج‏2، ص357[1]؛ الأمالی( للصدوق)، ص337

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَیُّوبُ بْنُ نُوحٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:

مَنْ قَالَ فِی [أَخِیهِ] الْمُؤْمِنِ مَا رَأَتْهُ عَیْنَاهُ وَ سَمِعَتْهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِمَّنْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»

 

66) داوودبن‌سرحان می‌گوید: از امام‌صادق (علیه السلام) درباره‌ی غیبت سؤال ‌کردم.

امام (علیه السلام) فرمود: «غیبت این ‌است که در مورد برادرت درباره دین ‌او چیزی بگویی که انجام نداده ‌است و چیزی را علیه او منتشر کنی که خداوند آن‌را برایش پوشانده و به‌خاطر آن ‌کار حدّ شرعی بر او جاری نمی‌شود».

الکافی، ج‏2، ص357

الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سِرْحَانَ‏ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْغِیبَةِ.

قَالَ هُوَ أَنْ تَقُولَ‏ لِأَخِیکَ فِی دِینِهِ مَا لَمْ یَفْعَلْ‏ وَ تَبُثَّ عَلَیْهِ أَمْراً قَدْ سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ لَمْ یُقَمْ عَلَیْهِ فِیهِ حَدٌّ .

 

67) الف. در منابع اهل سنت از عایشه نقل کرده‌اند که:

یکبار زن کوتاه‌قدی آمد در حالی که رسول الله ص نشسته بود. با انگشتم اشاره‌ای به پیامبر ص کردم [که نشان دادم که او چقدر قدکوتاه است].

پیامبر ص فرمود: غیبتش را کردی!

ب. و نیز نقل کرده‌اند: شخصی نزد پیامبر ص بود. وقتی خواست بلند شود که برود دیدند در برخاستنش عجز و ناتوانی‌ای دارد [= به طور عادی از جا بلند نمی‌شود؛ ‌بلکه همچون افراد افلیج از جا برمی‌خیزد].

یکی از حضار گفت: فلانی چقدر عاجز و ناتوان است!

رسول الله ص فرمود: همانا گوشت او را خوردید و غیبتش را کردید.

ج. در نقل دیگری، بعد از این سخن رسول الله ص، آنها گفتند: ‌یا رسول الله ص! ما همان چیزی که در او بود را گفتیم.

فرمود: اگر چیزی می‌گفتید که در او نبود آنگاه به او تهمت زده بودید.

د. و از معاذ بن جبل روایت شده است که ما نزد رسول الله بودیم. ذکر شخصی به میان آمد جماعت حاضر گفتند جز طعامی به او بدهند نمی‌خورد؛ و جز مرکبی که برایش آماده کنند سوار نمی‌شود و چقدر آدم ضعیف و ناتوانی است!

رسول الله ص فرمود: غیبت برادرتان را کردید.

گفتند: یا رسول الله ص! آیا درباره چیزی که در او وجود دارد سخن بگوییم غیبت است؟

فرمود: همین کافی است که درباره برادرتان در خصوص امر [ناخوشایند]ی که در او هست سخن بگویید.

الدر المنثور، ج‏6، ص96

الف. أخرج الخرائطی و ابن مردویه و البیهقی عن عائشة رضی الله عنها قالت:

أقبلت امرأة قصیرة و النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم جالس؛ قالت: فأشرت بإبهامی إلی النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم.

فقال النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم: لقد اغتبتها.

ب. أخرج ابن جریر و ابن مردویه و البیهقی عن أبی هریرة رضی الله عنه:

ان رجلا قام من عند النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم، فرؤی فی مقامه عجز. فقال بعضهم ما أعجز فلانا؟!

فقال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم: قد أکلتم الرجل و اغتبتموه‏.

ج. أخرج البیهقی عن معاذ بن جبل رضی الله عنه قال:

ذکر رجل عند النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم فقالوا: ما أعجزه؟!

فقال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم: اغتبتم الرجل!

قالوا: یا رسول الله! قلنا ما فیه.

قال: لو قلتم ما لیس فیه فقد بهتموه‏.

د. أخرج ابن جریر عن معاذ بن جبل رضی الله عنه قال:

کنا عند رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم، فذکر القوم‏ رجلا؛ فقالوا: ما یأکل الا ما أطعم و لا یرحل الا ما رحل له، و ما أضعفه!

فقال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم: اغتبتم أخاکم!

قالوا: یا رسول الله! و غیبة بما یحدث فیه؟!

فقال: بحسبکم أن تحدثوا عن أخیکم بما فیه‏.

 

68) علقمه مى‌گوید: از امام صادق علیه‌السّلام درباره کسى که شهادت او قبول مى‌شود یا نمى‌شود، پرسیدم.

امام فرمود: اى علقمه! هرکه بر فطرت اسلام باشد، شهادت دادن او پذیرفته مى‌شود.

گفتم آیا شهادت گناهکاران هم پذیرفته مى‌شود؟

امام فرمود: اگر شهادت گناهکارى قبول نشود، باید جز شهادت پیامبران و جانشینان آنان پذیرفته نشود زیرا که تنها آنان - و نه بقیه مردم - معصوم‌اند. پس هرکسى را که با چشم خود ندیده‌اى که گناه کند یا این که دو تن به گناه او شهادت داده باشند، پس او در زمره کسانی است که اهل عدالت و [تحت] ستاریت [الهی] می‌باشد و شهادت او قبول است، هرچند که نزد خودش گناهکار باشد. و کسی که چنین شخصی را بر اساس چیزی که در مورد غیبت قرار دهد، از ولایت خداوند عز و جل خارج شده و به ولایت شیطان وارد شده است.

و پدرم از پدران خود برایم روایت کرد که رسول الله ص فرمودند: کسی که از مومنی در خصوص چیزی که در وی هست غیبت کند خداوند هرگز در بهشت بین آن دو جمع نخواهد کرد؛ و کسی که مومنی را با بیان چیزی که در او نیست مورد غیبت قرار دهد پیوند عصمت میان آن دو بریده شود و غیبت‌کننده در آتش جهنم جاودان خواهد بود و چه بدجایگاهی است...

الأمالی( للصدوق)، ص102-103؛ قصص الأنبیاء علیهم السلام (للراوندی)، ص203

حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَیْبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ صَالِحٍ عَنْ عَلْقَمَةَ قَالَ:

قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع وَ قَدْ قُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَمَّنْ تُقْبَلُ شَهَادَتُهُ وَ مَنْ لَا تُقْبَلُ؟

فَقَالَ: یَا عَلْقَمَةُ کُلُّ مَنْ کَانَ عَلَى فِطْرَةِ الْإِسْلَامِ جَازَتْ شَهَادَتُهُ.

قَالَ فَقُلْتُ لَهُ: تُقْبَلُ شَهَادَةُ مُقْتَرِفٍ لِلذُّنُوبِ؟

فَقَالَ: یَا عَلْقَمَةُ لَوْ لَمْ تُقْبَلْ شَهَادَةُ الْمُقْتَرِفِینَ لِلذُّنُوبِ لَمَا قُبِلَتْ إِلَّا شَهَادَاتُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَوْصِیَاءِ لِأَنَّهُمْ هُمُ الْمَعْصُومُونَ دُونَ سَائِرِ الْخَلْقِ فَمَنْ لَمْ تَرَهُ بِعَیْنِکَ یَرْتَکِبُ ذَنْباً أَوْ لَمْ یَشْهَدْ عَلَیْهِ بِذَلِکَ شَاهِدَانِ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ الْعَدَالَةِ وَ السَّتْرِ وَ شَهَادَتُهُ مَقْبُولَةٌ وَ إِنْ کَانَ فِی نَفْسِهِ مُذْنِباً؛ وَ مَنِ اغْتَابَهُ بِمَا فِیهِ فَهُوَ خَارِجٌ عَنْ وَلَایَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ دَاخِلٌ فِی وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ؛

وَ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَال:َ مَنِ اغْتَابَ مُؤْمِناً بِمَا فِیهِ لَمْ یَجْمَعِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا فِی الْجَنَّةِ أَبَداً وَ مَنِ اغْتَابَ مُؤْمِناً بِمَا لَیْسَ فِیهِ انْقَطَعَتِ الْعِصْمَةُ بَیْنَهُمَا وَ کَانَ الْمُغْتَابُ فِی النَّارِ خالِداً فِیها وَ بِئْسَ الْمَصِیر...

(بقیه این حدیث قبلا در جلسه 557 حدیث2 https://yekaye.ir/al-ahzab-33-69/ و نیز در جلسه 907 حدیث2 https://yekaye.ir/ale-imran-3-184/ گذشت)

 

69) الف. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:

حد غیبت این است که در بار? برادر [دینی] ات چیزى بگویى که در او باشد؛ ولی اگرچیزی بگویی که در او نباشد آن تهمت است؛ و کسى که در مقام غیبت [شنیدن] حاضر شود و آن را انکار نکند، در آن شریک است؛ و اگر از آن جلوگیرى کند، مورد مغفرت خداوند قرار می‌گیرد.

إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، ج‏1، ص117

وَ قَالَ ص:

حَدُّ الْغِیبَةِ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مَا هُوَ فِیهِ، فَإِنْ قُلْتَ مَا لَیسَ فِیهِ فَذَاکَ بُهْتَانٌ لَهُ؛ وَ الْحَاضِرُ لِلْغِیبَةِ وَ لَمْ ینْکِرْهَا شَرِیکٌ فِیهَا، وَ مَنْ أَنْکَرَهَا کَانَ مَغْفُوراً لَهُ.

ب. از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:

هرکس پشت سر فرد دیگری چیزی را به او نسبت دهد که در او وجود داشته باشد و مردم از آن اطّلاع داشته باشند، غیبت او را نکرده است. ولی اگر پشت سر شخص دیگری امری را به او نسبت دهد که در او وجود دارد ومردم از آن اطّلاع ندارند، اینجاست که مرتکب غیبت شده است. و هرکس امری را که در شخص وجود نداشته‌باشند به او نسبت دهد، به آن شخص تهمت زده است.

الکافی، ج‏2، ص358

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ رَجُلٍ لَا نَعْلَمُهُ إِلَّا یَحْیَى الْأَزْرَقَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو الْحَسَنِ ص:

مَنْ ذَکَرَ رَجُلًا مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِیهِ مِمَّا عَرَفَهُ النَّاسُ لَمْ یَغْتَبْهُ، وَ مَنْ ذَکَرَهُ مِنْ خَلْفِهِ بِمَا هُوَ فِیهِ مِمَّا لَا یَعْرِفُهُ النَّاسُ اغْتَابَهُ وَ مَنْ ذَکَرَهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ فَقَدْ بَهَتَهُ.

ج. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:

غیبت آن است که درباره‌ی برادرت از امری سخن بگویی که خداوند آن را برایش پوشانده است؛ ولی سخن‌گفتن درباره‌ی اموری که در او پدیدار و ظاهر هستند، از قبیل تندخویی و عجول بودن، خیر. و بهتان آن است که چیزی را به او نسبت دهی که در او وجود ندارد.

الکافی، ج‏2، ص358

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏:

الْغِیبَةُ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَمَّا الْأَمْرُ الظَّاهِرُ فِیهِ مِثْلُ الْحِدَّةِ وَ الْعَجَلَةِ فَلَا؛ وَ الْبُهْتَانُ أَنْ تَقُولَ فِیهِ مَا لَیْسَ فِیهِ‏.

د. از امام صادق ع روایت شده است:

از موارد غیبت آن است که در مورد برادرت چیزی را بگویی که خداوند بر وی پوشانده است؛ و از موارد بهتان آن است که در مورد برادرت چیزی بگویی که در او نباشد.

الأمالی( للصدوق)، ص337

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَةَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ:

إِنَّ مِنَ الْغِیبَةِ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ إِنَّ مِنَ الْبُهْتَانِ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مَا لَیْسَ فِیهِ.

ه. و باز در حدیث است:

هنگامی که شخصی را به خاطر چیزی که در او هست و خداوند آن را خوش ندارد یاد کنی غیبتش را کرده‌ای؛ و اگر به چیزی یاد کنی که در او نیست به او بهتان زده‌ای.

مجمع البیان، ج‏9، ص205

و فی الحدیث: إذا ذکرت الرجل بما فیه مما یکرهه الله فقد اغتبته و إذا ذکرته بما لیس فیه فقد بهته‏.[2]

 

70) عبدالله بن سنان می‌گوید: از امام صادق ع درباره این حدیث پرسیدم که می‌فرماید: عورت مومن بر مومن حرام است.

فرمود: بله؛ همین طور است.

گفتم: مقصود عضو زیر شکم اوست؟

فرمود: این گونه نیست که تو پنداشتی. [آن که البته حرام است اما] مقصود از این حدیث، افشا کردن سر اوست.

ب. و باز از امام صادق ع درباره حدیث «عورت مومن بر مومن حرام است» روایت شده که فرمودند:

مقصود آن است که پرده از وی برداشته شود و تو چیزی از [عیوب مخفی] وی را ببینی؛ و آنگاه بخواهی بروی آن را برای دیگران حکایت کنی یا وی را سرزنش نمایی.

الکافی، ج‏2، ص359؛ معانی الأخبار، ج1، ص255

الف. مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى‏عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ:

قُلْتُ لَهُ‏: عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ؟

قَالَ: نَعَمْ‏.

قُلْتُ: تَعْنِی سُفْلَیْهِ‏؟!

قَالَ: لَیْسَ حَیْثُ تَذْهَبُ؛ إِنَّمَا هِیَ إِذَاعَةُ سِرِّهِ.

ب. عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنْ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِیمَا جَاءَ فِی الْحَدِیثِ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ قَالَ:

مَا هُوَ أَنْ یَنْکَشِفَ فَتَرَى مِنْهُ شَیْئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِیَ عَلَیْهِ أَوْ تَعِیبَه‏.

ج. از امام باقر ع روایت شده است:

برای هر مومن در خصوص مومن دیگر لازم است که تا هفتاد گناه کبیره را بر او بپوشاند.

الکافی، ج‏2، ص207

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

یَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ یَسْتُرَ عَلَیْهِ سَبْعِینَ کَبِیرَةً.

 


[1]. سند کافی چنین است: عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع

[2] . این مضمون در منابع اهل سنت نیز مکرر از رسول الله ص روایت شده است؛ مثلا در الدر المنثور، ج‏6، ص94 آمده است:

و أخرج ابن أبی شیبة و عبد بن حمید و أبو داود و الترمذی و صححه و ابن جریر و ابن المنذر و ابن مردویه عن أبی هریرة قال: قیل یا رسول الله ما الغیبة قال: ذکرک أخاک بما یکره قال: یا رسول الله أ رأیت ان کان فی أخی ما أقول قال: ان کان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یکن فیه ما تقول فقد بهته‏

و أخرج عبد بن حمید و الخرائطی فی مساوی الأخلاق عن المطلب بن حنطب قال: قال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم ان الغیبة ان تذکر المرء بما فیه فقال: انما کنا نری ان نذکره بما لیس فیه قال: ذاک البهتان‏

و أخرج عبد بن حمید عن عکرمة ان امرأة دخلت علی النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم ثم خرجت فقالت عائشة یا رسول الله ما أجملها و أحسنها لو لا ان بها قصرا فقال لها النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم اغتبتیها یا عائشة فقالت یا رسول الله انما قلت شیا هو بها قال: یا عائشة إذا قلت شیا بها فهی غیبة و إذا قلت ما لیس بها فقد بهتها