سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه جلسه 1008: وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (اد

 

 

4) از امام باقر ع روایت شده است:

همانا خداى عز و جل چون ذریه آدم علیه السّلام را از پشتش خارج ساخت، تا از آنها براى ربوبیت خود و نبوت هر پیغمبرى پیمان گیرد، نخستین کسى که در باره پیغمبرى او از آنان پیمان گرفت، محمد بن عبد اللَّه صلى اللَّه علیه و آله بود، سپس خداى عز و جل به آدم علیه السلام فرمود: بنگر تا چه مى‏بینى؟

آدم علیه السلام به ذریه خود نگریست که همچون مورچگانی بودند که آسمان را پرکرده‏اند.

عرض کرد: پروردگارا! ذریه ام چقدر زیادند؟! اینها را براى چه خلق فرمودى؟ و از پیمان گرفتنشان چه منظور دارى؟

خداى عز و جل فرمود: تا مرا عبادت کنند و چیزى را شریک من نسازند و به پیغمبرانم ایمان آوردند و از آنها پیروى کنند.

آدم علیه السّلام عرض کرد: پروردگارا! چرا بعضى از اینها را بزرگتر از بعضى دیگر مى‏بینم؟ و چرا برخى نور زیادى دارند و برخى نور کم، و برخى بى‏نورند؟

خداى عز و جل فرمود: ایشان را این گونه آفریدم تا در تمام حالاتشان امتحانشان کنم.

آدم علیه السّلام عرض کرد: پروردگارا! آیا به من اجازه می‌دهى که باز هم سخن گویم؟

خداى عز و جل فرمود: سخن بگوى که روح تو از روح من است هرچند طبیعتت بر خلاف هستى من است.

آدم عرض کرد: اى کاش همه آنها را یکسان و یک اندازه مى‏آفریدى با یک طبیعت و یک سرشت، و به یک رنگ و با عمری یکسان و روزی‌ای برابر، تا برخى بر برخى دیگر ستم نمی‌کردند و هیچ گونه حسد و کینه و اختلافی در چیزی از چیزها میانشان پیدا نمی‌شد.

خداى عز و جل فرمود: اى آدم با روح من سخن گفتى ولی به خاطر ضعف طبیعتت نسبت به چیزى که در آن علم ندارى به تکلف افتادی. من آفریدگاری دانا هستم، از روى داناییم در آفرینش آنان تفاوت قرار دادم، و فرمانم در میان آنها بسبب مشیتم جارى شود، و آنان به سوى تدبیر و تقدیر من رهسپارند، و آفرینشم دگرگونى نپذیرد، همانا من جن و انس را آفریدم تا مرا بپرستند و بهشت را آفریدم براى کسى که اطاعت و بندگی‌ام کند و از پیغمبرانم پیروى نماید و باکی ندارم؛ و دوزخ را آفریدم براى کسى که به من کافر شود و نافرمانیم کند و از پیغمبرانم متابعت نکند و باکی ندارم، و تو و ذریه‏ات‏ را آفریدم بدون اینکه احتیاجى به شما داشته باشم، بلکه تو و آنها را آفریدم تا آزمایشتان کنم که معلوم شود در سرای دنیا در زندگى‌تان و پیش از مرگتان « کدامین شما نیکو کردارترید.» بدین جهت بود که دنیا و آخرت و زندگى و مرگ و اطاعت و معصیت و بهشت و دوزخ را آفریدم؛ و در تقدیر و تدبیر خود این گونه اراده کردم، به علمی که در همه آنها رسوخ کرده بین صورتها و پیکرها و رنگها و عمرها و روزیها و اطاعت و معصیتشان تفاوت و اختلاف انداختم. پس از آنان شقاوتمند و سعادتمند، بینا و کور، کوتاه و بلند، زیبا و زشت، دانا و نادان، ثروتمند و فقیر، فرمانبر و نافرمان، سالم و بیمار، زمین‏گیر و بى‏آفت قرار دادم تا شخص سالم به بیمار بنگرد و مرا به سبب عافیتش شکر گزارد و بیمار به سالم بنگرد و دعا کند و از من بخواهد تا او را عافیت بخشم و بر بلاء من صبر کند تا از عطاء جزیل خود به او ثواب دهم؛ و توانگر به فقیر بنگرد و سپاس و شکر مرا بجای آورد، و فقیر به توانگر بنگرد و به درگاهم دعا کند و از من بخواهد؛ و مؤمن به کافر بنگرد و براى آنکه هدایتش کرده‏ام مرا سپاس گوید. پس بدین جهت آنان را آفریدم تا در خوشى و ناخوشى و در آنچه مایه عافیت و گرفتارى‌شان است و در عطاء و منعی که نسبت بدانها روا می‌دارم، آنها را بیازمایم. منم خداوند مالک توانا؛ می‌توانم همه آنچه را مقدر کرده‏ام طبق تدبیرم جارى سازم، و می‌توانم آنچه را بخواهم به هر چیزی که بخواهم تغییر دهم و بعضى از آنچه را مؤخر داشته‏ام مقدم دارم و برخى را که مقدم داشته مؤخر کنم؛ منم خداوند که فعال ما یشاء است و از آنچه کنم بازخواست نشوم، و منم که از مخلوقاتم از آنچه کنند بازخواست نمایم.

الکافی، ج‏2، ص8-10

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ حَبِیبٍ السِّجِسْتَانِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ‏:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَّا أَخْرَجَ ذُرِّیَّةَ آدَمَ ع مِنْ ظَهْرِهِ‏ لِیَأْخُذَ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَهُ وَ بِالنُّبُوَّةِ لِکُلِّ نَبِیٍّ فَکَانَ أَوَّلَ مَنْ أَخَذَ لَهُ عَلَیْهِمُ الْمِیثَاقَ بِنُبُوَّتِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ ص. ثُمَّ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لآِدَمَ: انْظُرْ مَا ذَا تَرَى؟

قَالَ فَنَظَرَ آدَمُ ع إِلَى ذُرِّیَّتِهِ وَ هُمْ ذَرٌّ قَدْ مَلَئُوا السَّمَاءَ. قَالَ آدَمُ ع یَا رَبِّ مَا أَکْثَرَ ذُرِّیَّتِی وَ لِأَمْرٍ مَا خَلَقْتَهُمْ؟ فَمَا تُرِیدُ مِنْهُمْ بِأَخْذِکَ الْمِیثَاقَ عَلَیْهِمْ؟

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «یَعْبُدُونَنِی‏ لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ یُؤْمِنُونَ بِرُسُلِی وَ یَتَّبِعُونَهُمْ.

قَالَ آدَمُ ع یَا رَبِّ فَمَا لِی أَرَى بَعْضَ الذَّرِّ أَعْظَمَ مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضَهُمْ لَهُ نُورٌ کَثِیرٌ وَ بَعْضَهُمْ لَهُ نُورٌ قَلِیلٌ وَ بَعْضَهُمْ لَیْسَ لَهُ نُورٌ؟

فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کَذَلِکَ خَلَقْتُهُمْ لِأَبْلُوَهُمْ فِی کُلِّ حَالاتِهِمْ.

قَالَ آدَمُ ع یَا رَبِّ فَتَأْذَنُ لِی فِی الْکَلَامِ فَأَتَکَلَّمَ؟

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تَکَلَّمْ فَإِنَّ رُوحَکَ مِنْ رُوحِی وَ طَبِیعَتَکَ [مِنْ‏] خِلَافِ کَیْنُونَتِی.

قَالَ آدَمُ یَا رَبِّ فَلَوْ کُنْتَ خَلَقْتَهُمْ عَلَى مِثَالٍ وَاحِدٍ وَ قَدْرٍ وَاحِدٍ وَ طَبِیعَةٍ وَاحِدَةٍ وَ جِبِلَّةٍ وَاحِدَةً وَ أَلْوَانٍ وَاحِدَةٍ وَ أَعْمَارٍ وَاحِدَةٍ وَ أَرْزَاقٍ سَوَاءٍ لَمْ یَبْغِ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُمْ تَحَاسُدٌ وَ لَا تَبَاغُضٌ وَ لَا اخْتِلَافٌ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ.

قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَا آدَمُ بِرُوحِی نَطَقْتَ وَ بِضَعْفِ طَبِیعَتِکَ‏ تَکَلَّفْتَ مَا لَا عِلْمَ لَکَ بِهِ وَ أَنَا الْخَالِقُ الْعَالِمُ‏ بِعِلْمِی خَالَفْتُ بَیْنَ خَلْقِهِمْ وَ بِمَشِیئَتِی یَمْضِی فِیهِمْ أَمْرِی وَ إِلَى تَدْبِیرِی وَ تَقْدِیرِی صَائِرُونَ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِی إِنَّمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ‏ لِیَعْبُدُونِ‏ وَ خَلَقْتُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَنِی وَ عَبَدَنِی مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ رُسُلِی وَ لَا أُبَالِی وَ خَلَقْتُ النَّارَ لِمَنْ کَفَرَ بِی وَ عَصَانِی وَ لَمْ یَتَّبِعْ رُسُلِی وَ لَا أُبَالِی؛ وَ خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ ذُرِّیَّتَکَ مِنْ غَیْرِ فَاقَةٍ بِی إِلَیْکَ وَ إِلَیْهِمْ وَ إِنَّمَا خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُهُمْ لِأَبْلُوَکَ وَ أَبْلُوَهُمْ‏ «أَیُّکُمْ‏ أَحْسَنُ عَمَلًا» فِی دَارِ الدُّنْیَا فِی حَیَاتِکُمْ وَ قَبْلَ مَمَاتِکُمْ؛ فَلِذَلِکَ خَلَقْتُ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةَ وَ الْحَیَاةَ وَ الْمَوْتَ وَ الطَّاعَةَ وَ الْمَعْصِیَةَ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ کَذَلِکَ أَرَدْتُ فِی تَقْدِیرِی وَ تَدْبِیرِی وَ بِعِلْمِیَ النَّافِذِ فِیهِمْ خَالَفْتُ بَیْنَ صُوَرِهِمْ وَ أَجْسَامِهِمْ وَ أَلْوَانِهِمْ وَ أَعْمَارِهِمْ وَ أَرْزَاقِهِمْ وَ طَاعَتِهِمْ وَ مَعْصِیَتِهِمْ فَجَعَلْتُ مِنْهُمُ الشَّقِیَّ وَ السَّعِیدَ وَ الْبَصِیرَ وَ الْأَعْمَى وَ الْقَصِیرَ وَ الطَّوِیلَ وَ الْجَمِیلَ وَ الدَّمِیمَ‏ وَ الْعَالِمَ وَ الْجَاهِلَ وَ الْغَنِیَّ وَ الْفَقِیرَ وَ الْمُطِیعَ وَ الْعَاصِیَ وَ الصَّحِیحَ وَ السَّقِیمَ وَ مَنْ بِهِ الزَّمَانَةُ وَ مَنْ لَا عَاهَةَ بِهِ فَیَنْظُرُ الصَّحِیحُ إِلَى الَّذِی بِهِ الْعَاهَةُ فَیَحْمَدُنِی عَلَى عَافِیَتِهِ وَ یَنْظُرُ الَّذِی بِهِ‏ الْعَاهَةُ إِلَى الصَّحِیحِ فَیَدْعُونِی وَ یَسْأَلُنِی أَنْ أُعَافِیَهُ وَ یَصْبِرُ عَلَى بَلَائِی فَأُثِیبُهُ جَزِیلَ عَطَائِی وَ یَنْظُرُ الْغَنِیُّ إِلَى الْفَقِیرِ فَیَحْمَدُنِی وَ یَشْکُرُنِی وَ یَنْظُرُ الْفَقِیرُ إِلَى الْغَنِیِّ فَیَدْعُونِی وَ یَسْأَلُنِی وَ یَنْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الْکَافِرِ فَیَحْمَدُنِی عَلَى مَا هَدَیْتُهُ فَلِذَلِکَ خَلَقْتُهُمْ‏ لِأَبْلُوَهُمْ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ فِیمَا أُعَافِیهِمْ وَ فِیمَا أَبْتَلِیهِمْ وَ فِیمَا أُعْطِیهِمْ وَ فِیمَا أَمْنَعُهُمْ؛ وَ أَنَا اللَّهُ الْمَلِکُ الْقَادِرُ وَ لِی أَنْ أَمْضِیَ جَمِیعَ مَا قَدَّرْتُ عَلَى مَا دَبَّرْتُ وَ لِی أَنْ أُغَیِّرَ مِنْ ذَلِکَ مَا شِئْتُ إِلَى مَا شِئْتُ وَ أُقَدِّمَ مِنْ ذَلِکَ مَا أَخَّرْتُ وَ أُؤَخِّرَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدَّمْتُ وَ أَنَا اللَّهُ الْفَعَّالُ لِمَا أُرِیدُ لَا أُسْأَلُ عَمَّا أَفْعَلُ وَ أَنَا أَسْأَلُ خَلْقِی عَمَّا هُمْ فَاعِلُونَ.

روایات ناظر به عالم ذر که موید این مطلب فوق است فراوان است که برخی دیگر از آنها ان شاء الله در بحث از آیه 91 خواهد آمد. لازم به ذکر است که تقدم جریان عالم ذر بر زندگی این دنیا صرفا یک تقدم مکانی و زمانی که در همین دنیا رخ داده باشد نیست؛ ‌بلکه اینها دو عالم متفاوت‌اند و حقایق آن عالم را به زبان این عالم بیان داشته‌اند.

 

5) عبد اللّه بن سنان می‌گوید: به امام صادق علیه السّلام  عرض کردم:

بعضى از اصحاب خود [شیعیان] را مى‌بینم که دچار بی‌خردى و تندخویى و سبکى می‌شوند؛ از این جهت بشدت اندوهگین می‌‌شوم. و از آن طرف، مخالفان خود [دشمنان شیعه] را نیکو روش (حسن السمت) مى‌بینم.

حضرت فرمود: نگو نیکو روش؛ زیرا روش (سمت)، ناظر به راه و مسیر [= مذهب و طریقت دینی] است، بلکه بگو نیکو سیما، چنانکه خداى عز و جل می‌‌فرماید: «سیماى آنها در رخسارشان از اثر سجده است» (فتح/29)

عرض کردم: او را نیکو سیما و داراى وقار می‌‌بینم و از آن جهت اندوهگین می‌‌شوم.

فرمود: از تندخویی و سبکى‌ای که در اصحابت و سیمای نیکى که در مخالفانت می‌‌بینى اندوهگین مباش؛ همانا خداوند تبارک و تعالى چون خواست آدم را بیافریند، آن دو طینت را آفرید، سپس آنها را دو نیمه کرد و به اصحاب یمین فرمود: به اذن من آفریده شوید، آنها مخلوقى گشتند همانند مورچگان که می‌‌شتافتند؛ و به اهل شمال فرمودند: به اذن من آفریده شوید، آنها مخلوقى گشتند مانند مورچگان که می‌‌جنبیدند. سپس براى آنها آتشى برافراشت و فرمود: به اذن من به آن در آئید. نخستین کسى که به آتش درآمد، حضرت محمد صلى الله علیه و آله بود، سپس پیغمبران اولو العزم و جانشینان و پیروانشان از پى او در آمدند. آنگاه به اصحاب شمال فرمود: به اذن من به آن در آئید. گفتند: پروردگارا! ما را آفریدى تا بسوزانى‌؟! و نافرمانى کردند. سپس به اصحاب یمین فرمود: به اذن من از آتش خارج شوید. بى‌آنکه آتش به آنها جراحتى رساند و در آنها تأثیرى گذارد [خارج شدند]. چون اصحاب شمال آنها را دیدند، گفتند: پروردگارا! اصحاب خود را سالم می‌‌بینیم، از ما در گذر و به ما امر فرما داخل شویم. فرمود: از شما در گذشتم، داخل شوید. چون نزدیک رفتند و افروختگى آتش به آنها رسید، برگشتند و گفتند: پروردگارا! ما بر سوختن صبر نداریم و نافرمانى کردند. تا سه بار ایشان را امر به دخول فرمود، و در هر سه بار نافرمانى کردند و برگشتند؛ و آنها (یعنى اصحاب یمین) را سه بار امر فرمود، هر سه بار فرمان بردند و به سلامت از آتش درآمدند. سپس به همه آنها فرمود: به اذن من گِل شوید [= به وضعیت قبل از این آفرینشتان درآیید] و آدم را از آن گِل آفرید.

سپس فرمود: پس آنها که از این دسته باشند، از آن دسته نگردند؛ و آنها که از آن دسته باشند، از اینها نشوند؛ و هر سبکى و بدخلقى که در اصحابت [شیعیان واقعی] می‌‌بینى از آمیختگی آنهاست با [گِلِ] اصحاب شمال است؛ و هر سیماى نیک و وقارى که در مخالفان مى‌بینى، از آمیختگی آنهاست با [گِلِ] اصحاب یمین.

الکافی، ج‏2، ص11؛ مختصر البصائر، ص393-394

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی لَأَرَى بَعْضَ أَصْحَابِنَا یَعْتَرِیهِ النَّزَقُ‏ وَ الْحِدَّةُ وَ الطَّیْشُ، فَأَغْتَمُّ لِذَلِکَ غَمّاً شَدِیداً، وَ أَرَى مَنْ خَالَفَنَا فَأَرَاهُ حَسَنَ السَّمْتِ، قَالَ: «لَا تَقُلْ حَسَنَ السَّمْتِ، فَإِنَّ السَّمْتَ سَمْتُ الطَّرِیقِ، وَ لَکِنْ قُلْ حَسَنَ السِّیمَاءِ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ‏ «سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ اَلسُّجُودِ‏» قَالَ: قُلْتُ لَهُ: فَأَرَاهُ حَسَنَ السِّیمَاءِ لَهُ وَقَارٌ فَأَغْتَمُّ لِذَلِکَ.

فَقَالَ ع: «لَا تَغْتَمَّ لِمَا رَأَیْتَ مِنْ نَزَقِ أَصْحَابِکَ، وَ لِمَا رَأَیْتَ مِنْ حُسْنِ سِیمَاءِ مَنْ خَالَفَکَ، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمَّا أَرَادَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ ع خَلَقَ تِلْکَ الطِّینَتَیْنِ ثُمَّ فَرَّقَهُمَا فِرْقَتَیْنِ، فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ: کُونُوا خَلْقاً بِإِذْنِی، فَکَانُوا خَلْقاً بِمَنْزِلَةِ اَلذَّرِّ یَسْعَى؛ وَ قَالَ لِأَهْلِ اَلشِّمَالِ: کُونُوا خَلْقاً بِإِذْنِی، فَکَانُوا خَلْقاً بِمَنْزِلَةِ الذَّرِّ یَدْرُجُ، ثُمَّ رَفَعَ لَهُمْ نَاراً، فَقَالَ: ادْخُلُوهَا بِإِذْنِی، فَکَانَ أَوَّلَ مَنْ دَخَلَهَا مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، ثُمَّ اتَّبَعَهُ «أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» وَ أَوْصِیَاؤُهُمْ وَ أَتْبَاعُهُمْ. ثُمَّ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ: ادْخُلُوهَا بِإِذْنِی، فَقَالُوا: رَبَّنَا خَلَقْتَنَا لِتُحْرِقَنَا؟ فَعَصَوْا، فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ: اخْرُجُوا بِإِذْنِی مِنَ النَّارِ، [فَخَرَجُوا] لَمْ تَکْلِمِ‏ النَّارُ مِنْهُمْ کَلْماً، وَ لَمْ تُؤَثِّرْ فِیهِمْ أَثَراً، فَلَمَّا رَآهُمْ أَصْحَابُ‏ الشِّمَالِ‏، قَالُوا: رَبَّنَا نَرَى أَصْحَابَنَا قَدْ سَلِمُوا فَأَقِلْنَا وَ مُرْنَا بِالدُّخُولِ، قَالَ: قَدْ أَقَلْتُکُمْ فَادْخُلُوهَا، فَلَمَّا دَنَوْا وَ أَصَابَهُمُ [أَخَذَهُمُ]‏ الْوَهَجُ رَجَعُوا، فَقَالُوا: یَا رَبَّنَا لَا صَبْرَ لَنَا عَلَى الِاحْتِرَاقِ فَعَصَوْا. فَأَمَرَهُمْ بِالدُّخُولِ ثَلاَثاً کُلَّ ذَلِکَ یَعْصُونَ وَ یَرْجِعُونَ وَ أَمَرَ أُولَئِکَ [وَ أَمَّا أَصْحَابُ الْیَمِینِ فَأَمَرَهُمْ بِالدُّخُولِ] ثَلَاثاً کُلَّ ذَلِکَ یُطِیعُونَ وَ یَخْرُجُونَ، وَ أَمَرَ أُولَئِکَ ثَلَاثاً کُلَّ ذَلِکَ یَعْصُونَ وَ یَرْجِعُونَ، فَقَالَ لَهُمْ: کُونُوا طِیناً بِإِذْنِی، فَخَلَقَ مِنْهُمْ آدَمَ ع.

قَالَ: فَمَنْ کَانَ مِنْ هَؤُلَاءِ لَا یَکُونُ مِنْ هَؤُلَاءِ، وَ مَنْ کَانَ مِنْ هَؤُلَاءِ لَا یَکُونُ مِنْ هَؤُلَاءِ، وَ مَا رَأَیْتَ مِنْ نَزَقِ أَصْحَابِکَ وَ خُلُقِهِمْ فَمِمَّا أَصَابَهُمْ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ الشِّمَالِ، وَ مَا رَأَیْتَ مِنْ حُسْنِ سِیمَاءِ مَنْ خَالَفَکُمْ وَ وَقَارِهِمْ فَمِمَّا أَصَابَهُمْ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ الْیَمِین‏.

شبیه این پرسش و پاسخ و این مضمون با اندکی تفاوت از برخی دیگر از اصحاب در الکافی، ج‏2، ص4[1] و المحاسن، ج‏1، ص137[2] و علل الشرائع، ج‏1، ص83[3] و 85[4] نیز آمده است. ضمنا روایاتی نزدیک به این مضمون ان شاء الله در بحث از آیه 90 خواهد آمد.

ب. اصحاب الشمال در سفر معراج

6) عبدالصمد بن بشیر می‌گوید نزد امام صادق ع حکایت فلسفه اذان مطرح شد و ایشان حکایت اذان در سفر معراج پیامبر ص را شرح دادند تا بدانجا رسیدند که پیامبر ص به «سدرة المنتهی» رسید. امام صادق ع در ادامه فرمود:

پس سدرة المنتهی گفت: «پیش از تو هیچ مخلوقی از من عبور نکرده است».

سپس امام صادق ع فرمود: «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی؛ فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی؛ فَأَوْحی إِلی عَبْدِهِ ما أَوْحی: سپس نزدیک و نزدیکتر شد؛ پس به فاصله مقدار دو کمان یا کمتر بود؛ پس وحى کرد به بنده‌اش آنچه وحى کرد.» (نجم/8-10).

امام (علیه السلام) ادامه داد: «پس دو کتاب به او واگذار کرد، کتاب اصحاب یمین و کتاب اصحاب شمال. کتاب اصحاب یمین را به دست راستش گرفت و آن را گشود و در آن نگاه کرد در آن اسامی بهشتیان با اسم پدرانشان و قبائل آنان بود. پس به او گفته شد [خداوند به او فرمود:] «پیامبر بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده است ایمان آورده است» و پیامبر فرمود: «و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و کتابها و فرستادگانش ایمان آورده‏اند؛ میان هیچ یک از فرستادگانش فرقی نمى‏گذاریم» پس خداوند فرمود «و گفتند: شنیدیم و گردن نهادیم» و پیامبر فرمود: «پروردگارا، آمرزش تو را [خواستاریم‏] و فرجام به سوى تو است.» (بقره/285) خداوند فرمود: «خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى‏اش تکلیف نمى‏کند. آنچه از خوبى به دست آورده به سود او، و آنچه از بدى] به دست آورده به زیان اوست.» رسول الله ص فرمود: «پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم ما را مؤاخذه مکن» خداوند فرمود: باشد، چنین کنم. پیامبر فرمود: «پروردگارا، بار گرانى بر [دوش‏] ما مگذار چنان که بر [دوشِ‏] کسانى که پیش از ما بودند نهادى.» خداوند فرمود: باشد، چنین کنم. پیامبر فرمود: «پروردگارا، و آنچه تاب آن را نداریم بر ما تحمیل مکن و از ما درگذر، و بر ما ببخشاى، و بر ما رحم کن، تو مولاى مایى، پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان» (بقره/286) و در همه این موارد خداوند فرمود: باشد، چنین کنم.

سپس آن کتاب را بست و آن را به دست راستش گرفت و کتاب دیگر که کتاب اصحاب شمال بود را گشود؛ که در آن اسامی اهل آتش و اسم پدرانشان و قبائل آنان در آن بود. پس رسول الله ص فرمود: «پروردگارا اینان قومی‌اند که ایمان نمی‌آورند» (زخرف/88) پس خداوند فرمود: «از ایشان روى برتاب و بگو: به سلامت. پس زودا که بدانند.» (زخرف/89)

پس چون از مناجات با پروردگارش فارغ شد به‌سوی بیت المعمور برگشت. و امام صادق ع ادامه داستان بیت الله و نماز خواندن در آن را بیان فرمود و نهایتا فرمود که ایشان از سفر معراج برگشت در حالی که آن دو صحیفه [اعمال] همراهش بود و آنها را به علی بن ابی‌طالب داد.

بصائر الدرجات، ج‏1، ص190-191؛ مناقب آل أبی طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص160[5]

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ:

ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع بُدُوُّ الْأَذَانِ وَ قِصَّةُ الْأَذَانِ فِی إِسْرَاءِ النَّبِیِّ ص حَتَّى انْتَهَى إِلَى السِّدْرَةِ قَالَ:

فَقَالَتِ السِّدْرَةُ الْمُنْتَهَى مَا جَاوَزَنِی مَخْلُوقٌ قَبْلَکَ قَالَ «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏ فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى»‏ قَالَ فَدَفَعَ إِلَیْهِ [کتابین] کِتَابَ أَصْحَابِ الْیَمِینِ [بیمینه] وَ [کتاب] أَصْحَابِ الشِّمَالِ [بشماله] قَالَ وَ أَخَذَ أَصْحَابُ الْیَمِینِ بِیَمِینِهِ فَفَتَحَهُ فَنَظَرَ إِلَیْهِ فَإِذَا فِیهِ أَسْمَاءُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ قَالَ فَقَالَ لَهُ [فقال الله] «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ» قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص «وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ‏ وَ رُسُلِهِ» [«لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» فقال الله «وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» فقال النبی ص «غُفْرانَکَ رَبَّنا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ» قال الله: «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ»] قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص «رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا» قَالَ فَقَالَ اللَّهُ قَدْ فَعَلْتُ. قَالَ [النبی ص «رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا» فقال: قد فعلت، فقال النبی ص:] «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا إِلَى آخِرِ السُّورَةِ [وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»] وَ کُلُّ ذَلِکَ یَقُولُ اللَّهُ قَدْ فَعَلْتُ.

قَالَ ثُمَّ طَوَى الصَّحِیفَةَ فَأَمْسَکَهَا بِیَمِینِهِ وَ فَتَحَ [الأخرى] صَحِیفَةَ أَصْحَابِ الشِّمَالِ فَإِذَا فِیهَا أَسْمَاءُ أَهْلِ النَّارِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ قَالَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص «رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ» قَالَ فَقَالَ اللَّهُ [یا محمد] «فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ».

قَالَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ مُنَاجَاتِ رَبِّهِ رُدَّ إِلَى بَیْتِ الْمَعْمُورِ. ثُمَّ قَصَّ قِصَّةَ الْبَیْتِ وَ الصَّلَاةِ فِیهِ ثُمَّ نَزَلَ وَ مَعَهُ الصَّحِیفَتَانِ فَدَفَعَهُمَا إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع.[6]

در تفسیر العیاشی، ج‏1، ص158-159 این حدیث عینا آمده و این فراز پایانی داستان را هم که در بصائر  نقل نشده آورده است.[7]

 

 

 


[1] . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ غَیْرِ وَاحِدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَسَنِ جَمِیعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ یَسَارٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ یُوسُفَ قَالَ أَخْبَرَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ کَیْسَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنَا مَوْلَاکَ- عَبْدُ اللَّهِ بْنُ کَیْسَانَ قَالَ أَمَّا النَّسَبُ فَأَعْرِفُهُ وَ أَمَّا أَنْتَ فَلَسْتُ أَعْرِفُکَ قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنِّی وُلِدْتُ بِالْجَبَلِ وَ نَشَأْتُ فِی أَرْضِ فَارِسَ وَ إِنَّنِی أُخَالِطُ النَّاسَ فِی التِّجَارَاتِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ فَأُخَالِطُ الرَّجُلَ فَأَرَى لَهُ حُسْنَ‏ السَّمْتِ‏  وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ کَثْرَةَ أَمَانَةٍ ثُمَّ أُفَتِّشُهُ فَأَتَبَیَّنُهُ عَنْ عَدَاوَتِکُمْ وَ أُخَالِطُ الرَّجُلَ فَأَرَى مِنْهُ سُوءَ الْخُلُقِ وَ قِلَّةَ أَمَانَةٍ وَ زَعَارَّةً  ثُمَّ أُفَتِّشُهُ فَأَتَبَیَّنُهُ عَنْ وَلَایَتِکُمْ فَکَیْفَ یَکُونُ ذَلِکَ فَقَالَ لِی أَ مَا عَلِمْتَ یَا ابْنَ کَیْسَانَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخَذَ طِینَةً مِنَ الْجَنَّةِ وَ طِینَةً مِنَ النَّارِ فَخَلَطَهُمَا جَمِیعاً ثُمَّ نَزَعَ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ وَ هَذِهِ مِنْ هَذِهِ‏  فَمَا رَأَیْتَ مِنْ أُولَئِکَ مِنَ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ حُسْنِ‏ السَّمْتِ‏ فَمِمَّا مَسَّتْهُمْ مِنْ طِینَةِ الْجَنَّةِ وَ هُمْ یَعُودُونَ إِلَى مَا خُلِقُوا مِنْهُ وَ مَا رَأَیْتَ مِنْ هَؤُلَاءِ مِنْ قِلَّةِ الْأَمَانَةِ وَ سُوءِ الْخُلُقِ وَ الزَّعَارَّةِ فَمِمَّا مَسَّتْهُمْ مِنْ طِینَةِ النَّارِ وَ هُمْ یَعُودُونَ إِلَى مَا خُلِقُوا مِنْهُ.

[2] . عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْحَضْرَمِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَرَى الرَّجُلَ مِنْ أَصْحَابِنَا مِمَّنْ یَقُولُ بِقَوْلِنَا خَبِیثُ اللِّسَانِ خَبِیثُ الْخِلْطَةِ قَلِیلُ الْوَفَاءِ بِالْمِیعَادِ فَیَغُمُّنِی غَمّاً شَدِیداً وَ أَرَى الرَّجُلَ مِنَ الْمُخَالِفِینَ عَلَیْنَا حَسَنَ السَّمْتِ حَسَنَ الْهَدْیِ وَفِیّاً بِالْمِیعَادِ فَأَغْتَمُّ لِذَلِکَ غَمّاً شَدِیداً فَقَالَ أَ وَ تَدْرِی لِمَ ذَاکَ قُلْتُ لَا قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَطَ الطِّینَتَیْنِ فَعَرَکَهُمَا وَ قَالَ بِیَدِهِ هَکَذَا رَاحَتَیْهِ جَمِیعاً وَاحِدَةً عَلَى الْأُخْرَى ثُمَّ فَلَقَهُمَا فَقَالَ هَذِهِ إِلَى الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ إِلَى النَّارِ وَ لَا أُبَالِی فَالَّذِی رَأَیْتَ مِنْ خُبْثِ اللِّسَانِ وَ الْبَذَاءِ وَ سُوءِ الْخِلْطَةِ وَ قِلَّةِ الْوَفَاءِ بِالْمِیعَادِ مِنَ الرَّجُلِ الَّذِی هُوَ مِنْ أَصْحَابِکُمْ یَقُولُ بِقَوْلِکُمْ فَبِمَا الْتَطَخَ بِهَذِهِ مِنَ الطِّینَةِ الْخَبِیثَةِ وَ هُوَ عَائِدٌ إِلَى طِینَتِهِ وَ الَّذِی رَأَیْتَ مِنْ حُسْنِ الْهَدْیِ وَ حُسْنِ السَّمْتِ وَ حُسْنِ الْخِلْطَةِ وَ الْوَفَاءِ بِالْمِیعَادِ مِنَ الرِّجَالِ مِنَ الْمُخَالِفِینَ فَبِمَا الْتَطَخَ بِهِ مِنَ الطِّینَةِ الطَّیِّبَةِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اللَّهُ عَنْک‏.

[3] . أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ یَقُولُ فِی آخِرِهِ مَهْمَا رَأَیْتَ مِنْ نَزَقِ أَصْحَابِکَ وَ خُرْقِهِمْ فَهُوَ مِمَّا أَصَابَهُمْ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ الشِّمَالِ وَ مَا رَأَیْتَ مِنْ حُسْنِ شِیَمِ مَنْ خَالَفَهُمْ وَ وَقَارِهِمْ فَهُوَ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ الْیَمِینِ.

[4] . أَبِی ره قَالَ: حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ، عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع، قَالَ: کُنَّا عِنْدَهُ فَذَکَرَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا، فَقُلْنَا: فِیهِ حِدَّةٌ، فَقَالَ: «مِنْ عَلَامَةِ الْمُؤْمِنِ أَنْ تَکُونَ فِیهِ حِدَّةٌ» قَالَ: فَقُلْنَا لَهُ: إِنَّ عَامَّةً مِنْ أَصْحَابِنَا فِیهِمْ حِدَّةٌ، فَقَالَ ع: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی وَقْتِ مَا ذَرَأَهُمْ أَمَرَ أَصْحَابَ الْیَمِینِ- وَ هُمْ أَنْتُمْ- أَنْ یَدْخُلُوا النَّارَ، فَدَخَلُوهَا فَأَصَابَهُمْ وَهَجٌ [وَهَجُهَا]، فَالْحِدَّةُ مِنْ ذَلِکَ الْوَهَجِ. وَ أَمَرَ أَصْحَابَ الشِّمَالِ- وَ هُمْ مُخَالِفُوکُمْ- أَنْ یَدْخُلُوا النَّارَ فَلَمْ یَدْخُلُوهَا [فَلَمْ یَفْعَلُوا]، فَمِنْ ثَمَّ لَهُمْ سَمْتٌ وَ لَهُمْ وَقَارٌ». این متن در مختصر البصائر، ص500 هم آمده و مواردی که داخل کروشه آمده تفاوت این دو نسخه است.

[5] . در مناقب فقط خلاصه‌ای از این روایت آمده است: عَبْدُ الصَّمَدِ بْنُ بَشِیرٍ عَنِ الصَّادِقِ ع فِی خَبَرٍ طَوِیلٍ یَذْکُرُ فِیهِ حَدِیثَ الْإِسْرَاءِ ثُمَّ قَالَ: فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى‏ قَالَ دَفَعَ إِلَیْهِ کِتَاباً یَعْنِی إِلَى النَّبِیِّ ص فِی أَسْمَاءِ أَصْحَابِ الْیَمِینِ وَ أَصْحَابِ الشِّمَالِ فَأَخَذَ کِتَابَ الْیَمِینِ بِیَمِینِهِ وَ نَظَرَ إِلَیْهِ فَإِذَا فِیهِ أَسْمَاءُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ فَقَالَ النَّبِیُّ ع وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ الْآیَةَ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا فَقَالَ تَعَالَى قَدْ فَعَلْتُ فَقَالَ النَّبِیُّ وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى قَدْ فَعَلْتُ ثُمَّ طَوَى الصَّحِیفَةَ فَأَمْسَکَهَا بِیَمِینِهِ وَ فَتَحَ صَحِیفَةَ أَصْحَابِ الشِّمَالِ فَإِذَا فِیهَا أَسْمَاءُ أَهْلِ النَّارِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ ثُمَّ سَاقَ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ ع الْکَلَامَ إِلَى أَنْ قَالَ ثُمَّ نَزَلَ وَ مَعَهُ الصَّحِیفَتَانِ فَدَفَعَهُمَا إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع.

[6] . متن روایت بصائر در همینجا تمام می‌شود و افزوده مذکور متن روایت در تفسیر عیاشی است. البته در بصائر الدرجات، ج‏1، ص191-193 در ادامه‌اش این احادیث هم آمده است که به لحاظ مضمون در همان راستاست:

2- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَمَّنْ ذَکَرَهُ قَالَ خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ فِی یَدِهِ الْیُمْنَى کِتَابٌ وَ فِی یَدِهِ الْیُسْرَى کِتَابٌ فَنَشَرَ الْکِتَابَ الَّذِی فِی یَدِهِ الْیُمْنَى فَقَرَأَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ کِتَابٌ لِأَهْلِ الْجَنَّةِ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ لَا یُزَادُ فِیهِمْ وَاحِدٌ وَ لَا یَنْقُصُ مِنْهُمْ وَاحِدٌ قَالَ ثُمَّ نَشَرَ الَّذِی بِیَدِهِ الْیُسْرَى فَقَرَأَ کِتَابٌ مِنَ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لِأَهْلِ النَّارِ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ لَا یُزَادُ فِیهِمْ وَاحِدٌ وَ لَا یَنْقُصُ مِنْهُمْ وَاحِدٌ.

3- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَمْرٍو عَنِ الْأَعْمَشِ قَالَ قَالَ الْکَلْبِیُّ یَا أَعْمَشُ أَیُّ شَیْ‏ءٍ أَشَدُّ مَا سَمِعْتَ مِنْ مَنَاقِبِ عَلِیٍّ ع قَالَ فَقَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ ظَرِیفٍ عَنْ عَبَایَةَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً ع وَ هُوَ یَقُولُ أَنَا قَسِیمُ النَّارِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَهُوَ مِنِّی وَ مَنْ عَصَانِی فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَقَالَ الْکَلْبِیُّ عِنْدِی أَعْظَمُ مِمَّا عِنْدَکَ أَعْطَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیّاً ع کِتَاباً فِیهِ أَسْمَاءُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَسْمَاءِ أَهْلِ النَّارِ فَوَضَعَهُ عِنْدَ أُمِّ سَلَمَةَ فَلَمَّا وُلِّیَ أَبُو بَکْرٍ فَقَالَتْ لَیْسَ لَکَ فَلَمَّا وُلِّیَ عُمَرُ طَلَبَهُ فَقَالَتْ لَیْسَ لَکَ فَلَمَّا وَلِیُّ عُثْمَانُ طَلَبَهُ فَقَالَتْ لَیْسَ لَکَ فَلَمَّا وَلِیُّ عَلِیٌّ ع دَفَعَتْهُ إِلَیْهِ.

4- حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَیْفٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع یَقُولُ خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّاسَ ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ الْیُمْنَى قَابِضاً عَلَى کَفِّهِ قَالَ أَ تَدْرُونَ مَا فِی کَفِّی قَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ فَقَالَ فِیهَا أَسْمَاءُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ الْیُسْرَى فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ أَ تَدْرُونَ مَا فِی أَیْدِی قَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ فَقَالَ فِیهَا أَسْمَاءُ أَهْلِ النَّارِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ قَالَ حَکَمَ اللَّهُ وَ عَدَلَ وَ حَکَمَ اللَّهُ وَ عَدَلَ وَ حَکَمَ اللَّهُ وَ عَدَلَ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ.

5- حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی عُثْمَانُ بْنُ سَعِیدٍ عَنْ أَبِی حَفْصٍ الْأَعْشَى عَنِ الْأَعْمَشِ قَالَ قَالَ الْکَلْبِیُّ مَا أَشَدَّ مَا سَمِعْتَ فِی مَنَاقِبِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قُلْتُ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ ظَرِیفٍ عَنْ عَبَایَةَ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً ع یَقُولُ أَنَا قَسِیمُ النَّارِ فَقَالَ الْکَلْبِیُّ عِنْدِی أَعْظَمُ مِمَّا عِنْدَکَ أَعْطَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِیّاً کِتَاباً فِیهِ أَسْمَاءُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَسْمَاءُ أَهْلِ النَّارِ.

6- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: انْتَهَى النَّبِیُّ ص إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ وَ انْتَهَى إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى قَالَ فَقَالَتِ السِّدْرَةُ مَا جَاوَزَنِی مَخْلُوقٌ قَبْلَکَ ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏ فَأَوْحى‏ قَالَ فَدَفَعَ إِلَیْهِ کِتَابَ أَصْحَابِ الْیَمِینِ وَ کِتَابَ أَصْحَابِ الشِّمَالِ فَأَخَذَ کِتَابَ أَصْحَابِ الْیَمِینِ بِیَمِینِهِ وَ فَتَحَهُ وَ نَظَرَ فِیهِ فَإِذَا فِیهِ أَسْمَاءُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ قَالَ وَ فَتَحَ کِتَابَ أَصْحَابِ الشِّمَالِ وَ نَظَرَ فِیهِ فَإِذَا هِیَ أَسْمَاءُ أَهْلِ النَّارِ وَ أَسْمَاءُ آبَائِهِمْ وَ قَبَائِلِهِمْ ثُمَّ نَزَلَ وَ مَعَهُ الصَّحِیفَتَانِ فَدَفَعَهُمَا إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع.

[7] . قَالَ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ مُنَاجَاتِ رَبِّهِ رُدَّ إِلَى بَیْتِ الْمَعْمُورِ و هو فی السماء السابعة بحذاء الکعبة، قال: فجمع له النبیین و المرسلین و الملائکة ثم أمر جبرئیل فأتم الأذان و أقام الصلاة و تقدم رسول الله ص فصلى بهم فلما فرغ التفت إلیهم فقال الله له: فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ، فسألهم یومئذ النبی ص ثم نزل و معه صحیفتان، فدفعهما إلى أمیر المؤمنین ع فقال أبو عبد الله ع: فهذا کان بدء الأذان‏.