سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1006) سوره واقعه (56) آیه 39 ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلینَ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

1006) سوره واقعه (56) آیه 39

ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلینَ

2 ذی‌القعده 1441

ترجمه

پاره‌ای [از آنان] از اولین‌ها [هستند]؛

نکات ادبی

این آیه عینا شبیه آیه 13 همین سوره است (جلسه 980 http://yekaye.ir/al-waqiah-56-13/)

شأن نزول[1] 

حدیث

1) ابوسعید مدائنی گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی آیه: ثُلةٌ مِّنَ الاوّلین و ثُلةٌ مِّنَ الآخِرِینَ پرسیدم. حضرت (علیه السلام) فرمود: ثُلةٌ مِّنَ الاوّلین، حزقیل مؤمن آل فرعون است. و و ثُلةٌ مِّنَ الآخِرِینَ علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام) است.

تفسیر القمی، ج‏2، ص348؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص621[2]

أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ سَالِمٍ بَیَّاعِ الزُّطِّیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیَّ یَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ قَالَ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ حِزْقِیلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع.

البته در جلسه 980 حدیث2 این مضمون ناظر به مقربان و آیه «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ» مطرح شد. هرچند در                         بحار الأنوار، ج‏35، ص333 حدیث را به همین صورت، علاوه بر کتاب «تاویل الایات الظاهر»، از کتاب «کنز جامع الفوائد» نیز نقل کرده است.

 

2) از ابن عباس روایت شده است که پیامبر ص فرمودند: همه این دو پاره [= ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ: پاره‌ای از اولین و پاره‌ای از بعدی‌ها] از امت من است.

مجمع البیان، ج‏9، ص331

روی ذلک مرفوعا عن سعید بن جبیر عن ابن عباس عن النبی ص أنه قال جمیع الثلتین من أمتی‏.

شبیه این حدیث از طریق برخی دیگر از صحابه هم روایت شده است؛‌ر.ک: مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص6[3]

تدبر

1) «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ»

با اینکه در مشابه این آیه که در خصوص مقربان و سابقون ذکر شد شش قول درباره اینکه این دسته‌بندی ناظر به چه کسانی است شش قول وجود داشت (که برخی از اقوال با توجه به دیگر کاربردهای دو کلمه سابقون و مقربون در قرآن بود)، اما اینجا درباره اینکه مقصود از این «ثله» و جماعتی که از اصحاب یمین در اولین و آخرین هستند چه کسانی‌اند فقط دو قول وجود دارد (که با توجه به امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا بعدی نیست هر دو مد نظر باشد):

الف. مومنانی که در زمان پیامبران قبلی می‌زیستند و بدانها ایمان آوردند (که در این صورت مقصود از «ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرینَ» مومنانی است که به پیامبر اسلام ص ایمان آورند.) (حسن و مقاتل و عطاء و ...، به نقل از مجمع البیان، ج‏9، ص331[4]) که این قول با حدیث 1 هماهنگ است.

ب. طبقه اول از مومنانی که همراه پیامبر اسلام ص بودند (که در این صورت مقصود از «ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرینَ» مومنانی است که بعد از پیامبر اسلام ص به ایشان ایمان آورند.) (تفسیر القمی، ج‏2، ص349[5]؛ و نیز مجاهد، ضحاک، زجاج، به نقل از مجمع البیان، ج‏9، ص331[6]) که این قول با روایتی که هر دو «ثلة» را از این امت می‌داند (حدیث2) منطبق می‌شود.

 

2) «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ»

هیچ گاه جهان از افراد خوب خالى نبوده است. (تفسیر نور، ج‏9، ص427)

 

3) «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ»

در آیاتی که ناظر به السابقون بود این تعبیر «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ...» را ابتدا آورد و سپس سراغ حال و روز آنان در بهشت رفت؛ اما در این آیات که ناظر به اصحاب یمین است ابتدا حال و روز آنان در بهشت را توضیح داد سپس به این دسته‌بندی اشاره کرد. چرا؟

الف. چه‌بسا می‌خواهد نشان دهد که سابقون ابتداءاً هیچ التفاتی به حوریان و خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها و سایر نعمتهای بهشتی ندارند؛‌ اما اصحاب یمین بدین‌ها التفات دارند و برخورداری از اینها هم برایشان مهم است؛ پس سابقون [و ویژگی های خود آنان، از جمله اینکه مقربان‌اند و هم در گذشتگان بودند و در هم در بعدی‌ها] را ابتدا یاد می‌کند و سپس می‌فرماید این نعمتها برای شماست؛ اما در مورد اصحاب یمین ابتدا بهشت و اهل بهشت [آن زنانی که آن گونه آفریده و انشاء‌شده بودند] را ذکر می‌کند و سپس گویی به این اهل بهشت می‌گوید که اینها بر شما وارد می‌شوند (مفاتیح الغیب، ج‏29، ص408[7])

ب. سابقون همان مقربان‌اند، پس عبادتشان عبادت احرار است و آنچه آنان را به عبودیت کشانده نه شوق به بهشت بوده و نه ترس از جهنم؛ پس بهترین سخن برای آنان همین است که بدانند «مقربون» هستند و در قرب خدا جای دارند و اینکه برای آنان از توصیف بهشت شروع کنند توجیهی ندارد؛ اما اصحاب یمین عبادتشان عبادت تجار و عبید (یعنی از ترس جهنم و شوق بهشت) است؛ از این رو برشمردن نعمتهای بهشتی برای آنان مشوقی است که آنان را به این سمت بکشاند؛ پس ابتدا از نعمتهای بهشتی‌شان سخن گفت و در نهایت سراغ خودش آنها و دسته‌بندی‌شان رفت.

ج.  سابقون و مقربان چنان در توحید غوطه ورند که مظهر اسماء و صفات الهی گردیده‌اند و بهشت و نعمتهای بهشتی فرع بر وجود آنها شده است؛ چنانکه در جای دیگر اشاره کرد که اصلا آنان اند که چشمه‌های بهشتی را می‌جوشانند (عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجیرا؛ انسان/6) و به یک معنای عمیق، بهشت، فرع بر وجود آنهاست (لَوْلَاکَ مَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاکِ؛ الأنوار فی مولد النبی ص، ص6؛ مناقب آل أبی طالب ع (لابن شهرآشوب)، ج‏1، ص217)؛ پس ابتدا از مقرب بودن و دسته‌بندی خود آنان سخن گفت سپس از بهشت؛ اما در مورد اصحاب یمین ابتدا از بهشت سخن گفت سپس از آنان و دسته‌بندی‌شان؛ و با این تقابل چه‌بسا می خواهد بفهماند که قوام بهشت به سابقون است و سابقون در آن مقام بوده‌اند و اصحاب یمین بر آنها وارد می‌شوند.

د. ...

 

4) «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ»

چرا «ثلة» را نکره آورد؟

الف. برای اینکه نشان دهد همه اولین و آخرین را شامل نمی‌شود و فقط جماعتی از آنان را شامل می‌شود شبیه اینکه تعبیر شود مردی از جمله مردان. (مجمع البیان، ج‏9، ص331[8])

ب. ...

 

 

 


[1] . قال فی الکشاف، فی تفسیر الآیة: فإن قلت: فقد روی أنها لما نزلت شق ذلک على المسلمین فما زال رسول الله ص یراجع ربه حتى نزلت «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ». قلت: هذا لا یصح لأمرین: أحدهما: أن هذه الآیة واردة فی السابقین ورودا ظاهرا و کذلک الثانیة فی أصحاب الیمین، أ لا ترى کیف عطف أصحاب الیمین و وعدهم على السابقین و وعدهم؟ الثانی: أن النسخ فی الأخبار غیر جائز. انتهى. و أجیب عنه بأنه یمکن أن یحمل الحدیث على أن الصحابة لما سمعوا الآیة الأولى حسبوا أن الأمر فی هذه الأمة یذهب على هذا النهج فیکون أصحاب الیمین ثلة من الأولین و قلیلا منهم فیکون الفائزون بالجنة فی هذه الأمة أقل منهم فی الأمم السالفة فنزلت «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ» فزال حزنهم، و معنى نسخ الآیة السابقة إزالة حسبانهم المذکور. و أنت خبیر بأنه حمل على ما لا دلیل علیه من جهة اللفظ و اللفظ یأباه و خاصة حمل نسخ الآیة على إزالة الحسبان، و حال الروایة الأولى و خاصة من جهة ذیلها کحال هذه الروایة.

[2] . سندش این چنین است: قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبَّاسٍ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِی التَّمِیمِی عَنْ سُلَیمَانَ بْنِ دَاوُدَ الصَّیرَفِی عَنْ أَسْبَاطٍ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْمَدَائِنِی قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع...

[3] . فِرْدَوْسِ الدَّیْلَمِیِّ قَالَ أَبُو بَکْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ هُمَا مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ.

[4] . «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ» أی جماعة من الأمم الماضیة التی کانت قبل هذه الأمة و جماعة من مؤمنی هذه الأمة قال الحسن سابقوا الأمم الماضیة أکثر من سابقی هذه الأمة و تابعو الأمم الماضیة مثل تابعی هذه الأمة إن أصحاب الیمین منهم مثل أصحاب الیمین منا ... و هذا الذی ذکرناه قول مقاتل و عطاء و جماعة من المفسرین... و مما یؤید القول الأول و یعضده من طریق الروایة ما رواه نقلة الأخبار بالإسناد عن ابن مسعود (حدیث2)

[5] . لِأَصْحابِ الْیَمِینِ أصحاب أمیر المؤمنین ع‏ ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ قال من الطبقة الأولى التی کانت مع النبی ص و ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ قال بعد النبی ص من هذه الأمة.

[6] . ذهب جماعة منهم أن الثلتین جمیعا من هذه الأمة و هو قول مجاهد و الضحاک و اختیار الزجاج و روی ذلک مرفوعا عن سعید بن جبیر عن ابن عباس عن النبی ص أنه قال جمیع الثلتین من أمتی‏.

[7] . فخر رازی با اینکه این تبیین را خیلی خوب شروع کرد اما روحیه اشعری‌گری‌اش که بنوعی اصالت ماده در فهم مراتب ماوراء را در خود دارد موجب می‌شود در ادامه توضیحاتی دهد که واقعا سطح بحث را بسیار تنزل می‌دهد و این تقرب مقربان و اولویت آنان را کاملا مکانی تفسیر می‌کند. متن کامل عبارات او بدین قرار است:

هنا لطیفة: و هی أنه تعالى قال فی السابقین: ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ [الواقعة: 13] قبل ذکر السرر و الفاکهة و الحور و ذکر فی أصحاب الیمین: ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ بعد ذکر هذه النعم، نقول: السابقون لا یلتفتون إلى الحور العین و المأکول و المشروب و نعم الجنة تتشرف بهم، و أصحاب الیمین یلتفتون إلیها فقدم ذکرها علیهم ثم قال: هذا لکم و أما السابقون فذکرهم أولا ثم ذکر مکانهم، فکأنه قال لأهل الجنة هؤلاء واردون علیکم. و الذی یتمم هذه اللطیفة أنه تعالى لم یقدم ثلة السابقین إلا لکونهم مقربین حسا فقال: الْمُقَرَّبُونَ فِی جَنَّاتِ [الواقعة: 11، 12] ثم قال: ثُلَّةٌ ثم ذکر النعم لکونها فوق الدنیا إلا المودة فی القربى من اللّه فإنها فوق کل شی‏ء، و إلى هذا أشار بقوله تعالى: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏ [الشورى: 23] أی فی المؤمنین و وعد المرسلین بالزلفى فی قوله: وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏* [ص: 25] و أما قوله: فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ [الواقعة: 12] فقد ذکرنا أنه لتمییز مقربی المؤمنین من مقربی الملائکة، فإنهم مقربون فی الجنة و هم مقربون فی أماکنهم لقضاء الأشغال التی للناس و غیرهم بقدرة اللّه و قد بان من هذا أن المراد من أصحاب الیمین هم الناجون الذین أذنبوا و أسرفوا و عفا اللّه عنهم بسبب أدنى حسنة لا الذین غلبت‏ حسناتهم و کثرت.

[8] . إنما نکر سبحانه الثلة لیدل على أنه لیس لجمیع الأولین و الآخرین و إنما هو لجماعة منهم کما یقال رجل من جملة الرجال.