سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوره واقعه 967) معرفی سوره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏؛

 27-28 جمادی الثانی 1441

مقدمه

معرفی سوره واقعه

سوره واقعه به اتفاق اغلب مفسران از سوره‌های مکی می‌باشد (سعد السعود، ص291[1]؛‏ ابن عطیه، به نقل از التحریر و التنویر، ج‏27، ص258) و این نکته را از روایات معصومین هم می توان دریافت[2]؛ البته در خصوص برخی از آیات آن اختلاف است؛ مثلا از ابن عباس و قتاده نقل شده که آیه «وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ» (آیه 82) مدنی است؛ و برخی گفته‌اند آیه «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ» (آیه 39) مدنی است؛ ویا آیه «أَ فَبِهذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ» (آیه 81) را  نازل شده در مسیر مدینه دانسته‌اند. (مجمع البیان، ج‏9، ص321[3]) و از نظر کلبی، جمعا 4 آیه غیرمکی است: دو آیه «ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ؛ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ» در مسیر مدینه نازل شده، و دو آیه «أَ فَبِهذَا الْحَدِیثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ؛ وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَکُمْ أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ» در مسیر مکه نازل شده است؛ و لازم به ذکر است که در روایتی به ابن مسعود نسبت داده شده که این سوره در غزوه تبوک نازل شده است. (التحریر و التنویر، ج‏27، ص258[4]).

این سوره در دسته‌بندی‌ای که از پیامبر اکرم ص روایت شده جزء «مفصلات» (جدا شده‌ها) است[5] (که در وجه تسمیه آنها گفته‌اند به خاطر کثرت «فصل» [= جدایی] بین سوره‌ها با «بسم الله الرحمن الرحیم» چنین نامیده شده‌اند [که ناشی از کوتاه بودن متن این سوره‌هاست، برخلاف سوره‌های ابتدایی قرآن]؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص20[6]) و در حدیث نبوی، برخی سوره‌های قرآن به ازای تورات موسی ع و انجیل عیسی ع و زبور داود ع است؛ اما سوره‌های «مفصل»، اختصاصی پیامبر خاتم ص است. (الکافی، ج‏2، ص601[7]؛ الدر المنثور، ج‏2، ص116)

این سوره را ظاهرا به خاطر کلمه «الواقعه» در آیه اولش، سوره واقعه نامیده‌اند؛ و این اسم در روایات نبوی هم آمده (یعنی ظاهرا توسط خود رسول الله ص بدین اسم نامیده شده است) و در اسناد تاریخی هیچ اسم دیگری برای این سوره مطرح نشده است. (التحریر و التنویر، ج‏27، ص258)

این سوره در ترتیب مصحف 56مین سوره و بنا بر روایت جابر بن یزید در ترتیب نزول 46مین سوره قرآن کریم است و بعد از سوره طه و پیش از سوره شعرا نازل شده است. (التحریر و التنویر، ج‏27، ص258)[8]

تعداد آیات

تعداد آیات آن، بر اساس نسخه کوفی (که امروزه به خط عثمان طه در بلاد مشرق اسلامی رایج است) 96 آیه و بر اساس نسخه بصری 97 آیه و بر اساس سایر نسخه‌ها (مکی و مدنی و شامی) 99 آیه می‌باشد. (در جلسه446 درباره چرایی اختلاف در تعداد آیات سوره‌ها توضیح داده شد: http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-1-2/)

تفاوت در موارد زیر است:

1 و2 و3) سه فراز «فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ، ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ» (8) و «وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ، ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ» (9) و «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ، ما أَصْحابُ الشِّمالِ» (41) در نسخه‌های کوفی و مدنی اخیر هریک به صورت یک آیه آمده، اما در نسخه‌های دیگر، هریک به صورت دو آیه آمده است.

4) فراز «عَلى‏ سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ؛ مُتَّکِئینَ عَلَیْها مُتَقابِلینَ» (15-16) در همه نسخه‌ها به صورت دو آیه، و در نسخه‌های شامی و بصری به صورت یک آیه آمده است.

5) فراز «بِأَکْوابٍ وَ أَباریقَ؛ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعینٍ» (18) در همه نسخه‌ها به صورت یک آیه، ولی در نسخه مکی و مدنی اخیر به صورت دو آیه آمده است.

6) فراز «وَ حُورٌ عینٌ؛ کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ» (22-23) در همه نسخه‌ها به صورت دو آیه، و در نسخه‌های شامی و بصری به صورت یک آیه آمده است.

7) فراز «لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً؛ إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً» (25-26) در همه نسخه‌ها به صورت دو آیه، و در نسخه مکی و مدنی اول به صورت یک آیه آمده است.

8) فراز «إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً؛ فَجَعَلْناهُنَّ أَبْکاراً» (35-36) در همه نسخه‌ها به صورت دو آیه، و در نسخه بصری به صورت یک آیه آمده است.

9) فراز «فی‏ سَمُومٍ وَ حَمیمٍ؛ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ» (42-43) در همه نسخه‌ها به صورت دو آیه، و در نسخه مکی به صورت یک آیه آمده است. (هرچند که نقلی هست که در نسخه مکی هم همانند بقیه بوده است).

10) فراز «قُلْ إِنَّ الْأَوَّلینَ وَ الْآخِرینَ؛ لَمَجْمُوعُونَ إِلى‏ میقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ» (49-50) در همه نسخه‌ها به صورت دو آیه، و در نسخه‌های شامی و مدنی اخیر تا « ... لَمَجْمُوعُونَ» به صورت یک آیه آمده است؛ و

11) فراز «لَمَجْمُوعُونَ؛ إِلى‏ میقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ« (50) در همه نسخه‌ها به صورت یک آیه، ولی در نسخه‌های شامی و مدنی اخیر به صورت دو آیه آمده است.

12) فراز «فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ؛ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ» (89) در همه نسخه‌ها به صورت یک آیه، ولی در نسخه شامی به صورت دو آیه آمده است. (مجمع البیان، ج‏9، ص321[9])

تعداد کلمات و حروف

تعداد کلمات و حروف این سوره را 378 کلمه و1703 حرف معرفی کرده‌اند. (روض الجنان (تفسیر ابوالفتوح رازی)، ج‏18، ص288)

فضیلت و اهمیت سوره

1) ابن عباس می‌گوید: یکبار ابوبکر به رسول الله ص عرض کرد: چقدر سریع پیر شدید؟

فرمودند: سوره‌های هود و واقعه و مرسلات و عَمَّ یَتَساءَلُونَ [= سوره نبأ] مرا پیر کرد.

الخصال، ج‏1، ص199؛ الأمالی( للصدوق)، ص233 الدر المنثور، ج‏6، ص153

حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَسَدٍ الْأَسَدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ زَیْدَانَ وَ عَلِیُّ بْنُ الْعَبَّاسِ الْبَجَلِیَّانِ قَالا حَدَّثَنَا أَبُو کُرَیْبٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُعَاوِیَةُ بْنُ هِشَامٍ قَالَ حَدَّثَنَا شَیْبَانُ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ عِکْرِمَةَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:

قَالَ أَبُو بَکْرٍ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَسْرَعَ إِلَیْکَ الشَّیْبُ؟!

قَالَ ص: شَیَّبَتْنِی هُودُ وَ الْوَاقِعَةُ وَ الْمُرْسَلَاتُ وَ عَمَّ یَتَساءَلُونَ.

 

2) از امام صادق ع روایت شده است:

هرکس در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند خداوند او را دوست خواهد داشت و او را محبوب همه مردم قرار خواهد داد و در دنیا هرگز رنگ تنگدستی و فقر و نیازمندی، و هیچ آفتی از آفات دنیا را نخواهد دید؛ و از رفقای امیرالمومنین ع خواهد بود؛ و این سوره، خاصِ امیرالمومنین ع است و هیچکس با وی در آن مشارکت ندارد.

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص117؛ مجمع البیان، ج‏9، ص322

أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

مَنْ قَرَأَ فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ الْوَاقِعَةَ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ [حَبَّبَهُ] إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ لَمْ یَرَ فِی الدُّنْیَا بُؤْساً أَبَداً وَ لَا فَقْراً وَ لَا فَاقَةً وَ لَا آفَةً مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ کَانَ مِنْ رُفَقَاءِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هَذِهِ السُّورَةُ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع خَاصَّةً لَا یَشْرَکُهُ فِیهَا أَحَدٌ.[10]

 

3) از امام صادق ع روایت شده است:

کسی که مشتاق بهشت و [دانستن] اوصاف آن است پس سوره واقعه را بخواند و کسی که دوست دارد به اوصاف جهنم بنگرد پس سوره سجده‌ی لقمان* را بخواند.

* با توجه به اینکه سجده واجب در چهار سوره از سوره‌های قرآن آمده، ظاهرا مقصود سوره دارای سجده واجبی است که بعد از سوره لقمان آمده و امروزه نیز همین سوره به سوره «سجده» معروف است.

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص117

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمْزَةَ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع:

مَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِلَى صِفَتِهَا فَلْیَقْرَأِ الْوَاقِعَةَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى صِفَةِ النَّارِ فَلْیَقْرَأْ سَجْدَةَ لُقْمَانَ.

 

4) از امام باقر ع روایت شده است:

کسی که هرشب قبل از اینکه بخوابد سوره واقعه را بخواند خداوند عز و جل را در حالی ملاقات کند که چهره‌اش همچون ماه شب چهارده باشد.

ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص117؛ مجمع البیان، ج‏9، ص321[11]

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرٍو عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

مَنْ قَرَأَ الْوَاقِعَةَ کُلَّ لَیْلَةٍ قَبْلَ أَنْ یَنَامَ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ.

 

5) الف. از رسول الله ص روایت شده است: کسی که سوره واقعه را بخواند در موردش ثبت شود: «او از غافلان نیست».

مجمع البیان، ج‏9، ص321

أبی بن کعب قال قال رسول الله ص:

من قرأ سورة الواقعة، کتب «لیس من الغافلین»

ب. از رسول الله روایت شده است:

کسی که این سوره را بخواند در زمره غافلان ثبت نشود؛ و اگر آن را بنویسد و در منزلش قرار دهد، خیر و برکت در آن خانه فزونی یابد؛ و کسی که بر خواندن آن مداومت ورزد فقر از او زایل گردد؛ و در آن، قبولی و افزایش حافظه و توفیق و گسترش در مال و ثروت است.

البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص249 (به نقل از خواص القرآن)

روی عن النبی (صلى الله علیه و آله) أنه قال:

من قرأ هذه السورة لم یکتب من الغافلین، و إن کتبت و جعلت فی المنزل نما من الخیر فیه، و من أدمن على قراءتها زال عنه الفقر، و فیها قبول و زیادة حفظ و توفیق و سعة فی المال.

ج. از رسول الله روایت شده است:

اگر آن را بنویسد و در منزلش بیاویزد، خیر و برکت بر او فزونی یابد؛ و کسی که بر خواندن آن مداومت ورزد فقر از او زایل گردد؛ و در آن، قبولی و افزایش حافظه و توفیق و گسترش در مال و ثروت است.

البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص250 (به نقل از خواص القرآن)

قال رسول الله (صلى الله علیه و آله):

من کتبها و علقها فی منزله کثر الخیر علیه، و من أدمن قراءتها زال عنه الفقر، و فیها قبول و زیادة و حفظ و توفیق و سعة فی المال.

 

6) از امام صادق ع روایت شده است:

همانا در این سوره منافع فراوانی است که به شمار نیاید؛ و از آن جمله است اینکه اگر بر مرده خوانده شود خداوند یو را بیامرزد؛ و اگر بر کسی که در آُتانه مرگ قرار گرفته خوانده شود، خداوند خروج روح وی را آسان گرداند به اذن الله تعالی.

البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص250 (به نقل از خواص القرآن)

قال الصادق (علیه السلام):

إن فیها من المنافع ما لا یحصى، فمن ذلک إذا قرئت على المیت غفر الله له، و إذا قرئت على من قرب أجله عند موته سهل الله علیه خروج روحه بإذن الله تعالى.

 

7) الف. روایت است از ابو طیبه که عثمان عفّان در پرسیدن [= به احوالپرسی] عبد اللّه مسعود رفت، و او بیمار بود، بیماریى که از آن با پیش خداى رفت. گفت: از چه مى‏نالى؟

گفت: از گناهم.

گفت: چه آرزو کنى؟

گفت: رحمت خدایم.

گفت: طبیبى بیارم؟

گفت: الطبیب امرضنی. گفت: طبیب مرا بیمار کرد.

گفت: عطایت فرمایم؟

گفت: حاجت نیست مرا به آن، و من بر مثل این حال؟ [وقتی بدان محتاج بودم از من دریغ کردی، اکنون که مرا سودی ندهد، می‌دهی؟]

گفت: بفرمایم تا به دخترکانت دهند؟

گفت: ایشان را حاجت نیست با آن که من ایشان را سورة الواقعه بیاموخته‏ام و فرموده‏ام تا مى‏خوانند؛ و من از رسول علیه السلام شنیدم که:

هر که او سورة الواقعه بسیار خواند هرگز درویش نشود.

مجمع البیان، ج‏9، ص321؛ ترجمه بر اساس متن روض الجنان (تفسیر ابوالفتوح رازی)، ج‏18، ص288

روی أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ دَخَلَ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ یَعُودُهُ فِی مَرَضِهِ الَّذِی مَاتَ فِیهِ. فَقَالَ لَهُ مَا تَشْتَکِی؟

قَالَ ذُنُوبِی.

قَالَ مَا تَشْتَهِی؟

قَالَ رَحْمَةَ رَبِّی.

قَالَ أَ فَلَا نَدْعُو الطَّبِیبَ؟

قَالَ الطَّبِیبُ أَمْرَضَنِی.

قَالَ أَ فَلَا نَأْمُرُ بِعَطَائِکَ؟

قَالَ مَنَعْتَنِیهِ وَ أَنَا مُحْتَاجٌ إِلَیْهِ وَ تُعْطِینِیهِ وَ أَنَا مُسْتَغْنٍ عَنْهُ؟!

قَالَ یَکُونُ لِبَنَاتِکَ؟

قَالَ لَا حَاجَةَ لَهُنَّ فِیهِ فَقَدْ أَمَرْتُهُنَّ أَنْ یَقْرَأْنَ سُورَةَ الْوَاقِعَةِ؛ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ:

مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْوَاقِعَةِ کُلَّ لَیْلَةٍ لَمْ تُصِبْهُ فَاقَةٌ أَبَداً.

این واقعه در بسیاری از منابع اهل سنت روایت شده است؛ مثلا بیهقی در شعب الإیمان، ج4، ص118-120 این را با چند سند مستقل روایت کرده است.[12]

این مضمون که اگر کسی هرشب این سوره را بخواند مبتلا به فقر و تنگدستی نخواهد شد، در روایات اهل سنت به نقل از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده است (الدر المنثور، ج‏6، ص153[13])[14] و نیز:

ب. در منابع اهل سنت از انس بن مالک روایت شده است که پیامبر ص فرمودند:

سوره واقعه سوره بی‌نیازی و ثروت است؛ آن را بخوانید و به فرزندانتان بیاموزید.

ج. و باز از انس بن مالک روایت شده است که پیامبر ص فرمودند:

به همسرانتان سوره واقعه را بیاموزید؛ زیرا که آن سوره بی‌نیازی و ثروت است.

الدر المنثور، ج‏6، ص153

ب. أخرج ابن مردویه عن أنس عن رسول الله صلى الله عَلَیْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ قال:

سورة الواقعة سورة الغنى فأقرؤها و علموها أولادکم.

ج. أخرج الدیلمی عن أنس قال قال رسول الله صلى الله عَلَیْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ:

علموا نساءکم سورة الواقعة فإنها سورة الغنى.

 

8) اهتمام اهل بیت ع بدین سوره:

الف. از امام کاظم ع روایت شده است:

هنگامی که مرگ بر امام سجاد ع حاضر شده بود ایشان از هوش رفتند و دوباره چشمهایشان را باز کردند و «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ» [سوره واقعه] وَ «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ» [سوره فتح] را خواندن و گفتند: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ: سپاس خدایى را که وعده‏اش را بر ما راست گردانید و سرزمین [بهشت‏] را به ما میراث داد، از هر جاى آن که بخواهیم جاى مى‏گزینیم. چه نیک است پاداش عمل‏کنندگان.» (زمر/74) سپس لحظه‌ای بعد جان دادند و دیگر چیزی نگفتند.

الکافی، ج‏1، ص468

مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بِنْتِ إِلْیَاسَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع لَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ أُغْمِیَ عَلَیْهِ ثُمَّ فَتَحَ عَیْنَیْهِ وَ قَرَأَ «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ» وَ «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ» وَ قَالَ «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ».

ثُمَّ قُبِضَ مِنْ سَاعَتِهِ وَ لَمْ یَقُلْ شَیْئاً.

ب. اسماعیل بن عبدالخالق از امام صادق ع روایت کرده است:

روال پدرم این بود که بعد از نماز عشاء دو رکعت نشسته نماز می‌خواند و در آن دو رکعت صد آیه را می خواند و می‌فرمود: هرکس این دو رکعت را بخواند و صد آیه در آن بخواند در زمره غافلان تثبت نگردد.

و اسماعیل اضافه کرد: همانا امام باقر ع در این دو رکعت سوره‌های واقعه و اخلاص را می‌خواندند.

فلاح السائل، ص259

رَوَى أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الزُّبَیْرِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الطَّیَالِسِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

کَانَ أَبِی یُصَلِّی بَعْدَ عِشَاءِ الْآخِرَةِ رَکْعَتَیْنِ وَ هُوَ جَالِسٌ یَقْرَأُ فِیهِمَا مِائَةَ آیَةٍ وَ کَانَ یَقُولُ مَنْ صَلَّاهُمَا وَ قَرَأَ بِمِائَةِ آیَةٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ.

قَالَ إِسْمَاعِیلُ بْنُ عَبْدِ الْخَالِقِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ: إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ ع کَانَ یَقْرَأُ فِیهِمَا بِالْوَاقِعَةِ وَ الْإِخْلَاصِ.

ج. با دو سند متفاوت روایت شده است که امام صادق ع در دو رکعت بعد از نماز عشاء، سوره واقعه و «قل هو الله احد» را می‌خواندند.

تهذیب الأحکام، ج‏2، ص116 و 295

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی طَالِبٍ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَقْرَأُ فِی الرَّکْعَتَیْنِ بَعْدَ الْعَتَمَةِ الْوَاقِعَةَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ.

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی طَلْحَةَ عَنْ عَبْدِ الْخَالِقِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ کَانَ یَقْرَأُ فِی الرَّکْعَتَیْنِ بَعْدَ الْعَتَمَةِ بِالْوَاقِعَةِ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ.

د. در مورد رسول الله ص هم در منابع اهل سنت روایت شده است که ایشان در نماز صبح سوره واقعه و سوره‌های مانند آن را می خواندند.

الدر المنثور، ج‏6، ص153

أخرج عبد الرزاق و أحمد و ابن خزیمة و ابن حبان و الحاکم و الطبرانی فی الأوسط عن جابر بن سمرة قال:

کان رسول الله صلى الله عَلَیْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ یقرأ فی الفجر الواقعة و نحوها من السور.

 

9) الف. علی بن نعمان می گوید: به امام رضا ع عرض کردم که فدایت شوم! به زگیل‌های متعددی مبتلا شده‌ام که خیلی ناراحتم می‌کند؛ از شما می‌خواهم چیزی به من بیاموزید که از آن سودی ببرم.

فرمودند: برای هر زگیلی هفت دانه جو بردار؛ و بر هر جویی هفت بار «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ» را تا آیه «فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا» (واقعه/1-6) و نیز این آیه را «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَرى‏ فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً: و از تو درباره کوه‏ها مى‏پرسند بگو: پروردگارم آنها را [همانند گرد و غبار] به باد مى‏دهد. پس این [زمین] را هموار و صاف و خالى از همه چیز وامى‏نهد. به طورى که در آن هیچ پستى و بلندى نبینى» (طه/105-107) سپس جوها را دانه دانه برگیر و هر یک را بر زگیلى بساى، سپس همه را در پارچه نویى بریز و آن را با سنگى ببند و در چاله‌ای بینداز.

على بن نعمان گفت: من این دستور را عمل کردم و روز هفتم نگریستم و مثل کف دستم صاف شده بود.

و سزاوار است این کار را در آخر ماه که محاقّ است [یعنى ماه در هیچ جاى زمین پیدا نیست] انجام شود.

عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص50؛ الدعوات (للراوندی)، ص200

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّیَّارِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ نُعْمَانَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع قَالَ:

قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ! إِنَّ بِی ثَآلِیلَ کَثِیرَةً قَدِ اغْتَمَمْتُ بِأَمْرِهَا فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُعَلِّمَنِی شَیْئاً أَنْتَفِعُ بِهِ.

فَقَالَ ع خُذْ لِکُلِّ ثُؤْلُولٍ سَبْعَ شَعِیرَاتٍ وَ اقْرَأْ عَلَى کُلِّ شَعِیرَةٍ سَبْعَ مَرَّاتٍ «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ» إِلَى قَوْلِهِ «فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا» وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً لا تَرى‏ فِیها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً» تَأْخُذُ الشَّعِیرَ شَعِیرَةً شَعِیرَةً فَامْسَحْ بِهَا عَلَى کُلِّ ثُؤْلُولٍ ثُمَّ صَیِّرْهَا فِی خِرْقَةٍ جَدِیدَةٍ فَارْبِطْ عَلَى الْخِرْقَةٍ حَجَراً وَ أَلْقِهَا فِی کَنِیفٍ.

قَالَ فَفَعَلْتُ فَنَظَرْتُ إِلَیْهَا یَوْمَ السَّابِعِ فَإِذَا هِیَ مِثْلُ رَاحَتِی.

وَ یَنْبَغِی أَنْ یُفْعَلَ ذَلِکَ فِی مُحَاقِ الشَّهْرِ.

ب. کفعمی بعد از نقل روایت فوق، این مطلب را هم از حضرت امیر ع روایت کرده است که فرمودند:

بر هر زگیلی، وقتی ماه رو به تمام شدن است، هفت روز پیاپی بخوانند: «وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ: و مَثَل کلمه پلید مانند درخت پلیدى است که از روى زمین برکنده شده، هیچ ثبات و قرارى ندارد.» (ابراهیم/26) سپس بخوانند: «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا؛ فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا: و کوه‏ها [جمله‏] ریزه ریزه شوند، و غبارى پراکنده گردند» (واقعه/5-6)

المصباح للکفعمی، ص158

أَیْضاً عَنْ عَلِیٍّ ع: یَقْرَأُ عَلَى الثُّؤْلُولِ فِی نُقْصَانٍ الشَّهْرِ سَبْعَةَ أَیَّامٍ مُتَوَالِیَةٍ «وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ» ثُمَّ «وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا؛ فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا»

 

10) از امام باقر ع روایت شده است:

وقتی قصد سفر کردی وضو بگیر و دو رکعت نماز بگزار، رکعت اول با حمد و الرحمن؛ و رکعت دوم با حمد و واقعه یا تبارک؛ و اگر این برایت میسر نشد متناسب با عجله‌ای که داری، هر سوره دیگری را که خواستی انتخاب کن؛ و سپس این دعا را بخوان:

اللَّهُمَّ إِنِّی خَرَجْتُ فِی سَفَرِی هَذَا بِلَا ثِقَةٍ مِنِّی بِغَیْرِکَ، وَ لَا رَجَاءٍ یَأْوِی إِلَّا إِلَیْکَ، وَ لَا قُوَّةٍ أَتَّکِلُ عَلَیْهَا، وَ لَا حِیلَةٍ أَلْجَأُ إِلَیْهَا، إِلَّا طَلَبَ فَضْلِکَ وَ ابْتِغَاءَ رِزْقِکَ، وَ تَعَرُّضاً لِرَحْمَتِکَ، وَ سُکُوناً إِلَى حُسْنِ عِبَادَتِکَ. وَ أَنْتَ یَا إِلَهِی أَعْلَمُ بِمَا سَبَقَ لِی فِی سَفَرِی هَذَا مِمَّا أُحِبُّ وَ أَکْرَهُ، وَ لِمَا أَوْقَعْتَ عَلَیَّ فِیهِ قَدَرَکَ وَ مَحْمُودَ بَلَائِکَ، فَأَنْتَ یَا إِلَهِی «تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَکَ أُمُّ الْکِتَاب»ِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اصْرِفْ عَنِّی فِی سَفَرِی هَذَا کُلَّ مَقْدُورٍ مِنَ الْبَلَاءِ، وَ ادْفَعْ عَنِّی کُلَّ مَحْذُورٍ، وَ أَسْبِلْ عَلَیَّ فِیهِ کَنَفَ عِزِّکَ وَ لُطْفَ عَفْوِکَ وَ رَحْمَتِکَ، وَ حَقِیقَةَ حِفْظِکَ وَ سَعَةَ رِزْقِکَ وَ تَمَامَ نِعْمَتِکَ، وَ افْتَحْ لِی فِیهِ أَبْوَابَ جَمِیعِ فَضْلِکَ وَ عَطَائِکَ وَ إِحْسَانِکَ، وَ أَغْلِقْ عَنِّی أَبْوَابَ الْمَخَاوِفِ کُلَّهَا، وَ جَمِیعَ مَا أَکْرَهُ وَ أَحْذَرُ وَ أَخَافُ عَلَى نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ ذُرِّیَّتِی، وَ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ الْأَمْنِ کُلَّهَا، وَ اصْرِفْ عَنِّی الْهَلَعَ وَ الْجَزَعَ. وَ ارْزُقْنِی الصَّبْرَ وَ الْقُوَّةَ وَ الْمَحْمَدَةَ لَکَ، وَ النَّجَاةَ مِنْ کُلِّ مَحْذُورٍ وَ مَقْدُورٍ بِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ خِیَرَةً لِی فِی آخِرَتِی وَ دُنْیَایَ، وَ أَسْأَلُکَ یَا رَبِّ أَنْ تَحْفَظَنِی فِیمَا خَلَّفْتُ وَرَائِی مِنْ أَهْلِی وَ مَالِی وَ مَعِیشَتِی وَ صُنُوفِ حَوَائِجِی. یَا مَنْ لَیْسَ فَوْقَهُ خَالِقٌ یُرْجَى، یَا مَنْ لَیْسَ دُونَهُ رَبٌّ یُتَّقَى، یَا مَنْ لَیْسَ غَیْرَهُ إِلَهٌ یُدْعَى، یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ وَزِیرٌ یُؤْتَى، یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ حَاجِبٌ‏ یَغْشَى، یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ بَوَّابٌ یُرْشَى، یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ کَاتِبٌ یُدَارَى، یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ تَرْجُمَانٌ یُنَادَى. یَا مَنْ لَا یَزْدَادُ عَلَى کَثْرَةِ السُّؤَالِ إِلَّا کَرَماً وَ جُوداً، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ امْرِی فَرَجاً، وَ ارْزُقْنِی فِی سَفَرِی هَذَا الْأَمْنَ مِنَ الْمَخَاوِفِ کُلِّهَا، وَ الْغَنِیمَةَ وَ الظَّفَرَ بِکُلِّ غَرَضٍ، وَ بَلِّغْنِی جَمِیعَ أَمَلِی وَ مَقْصُودِی. اللَّهُمَّ وَ کُلَّ مَنْ قَضَیْتَ عَلَیَّ بِلِقَائِهِ مِنْ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، الَّذِینَ جَعَلْتَ لِی إِلَیْهِمْ حَاجَةً وَ شُغُلًا، فَسَخِّرْهُ لِی وَ اعْطِفْ بِقَلْبِهِ عَلَیَّ، وَ وَفِّقْهُ لِمَا أُرِیدُهُ وَ أَبْتَغِیهِ وَ آمُلُهُ، وَ احْرُسْهُ عَنْ قَصْدِی وَ الْوُقُوفِ فِی حَاجَتِی، وَ امْنَعْهُ عَنْ ظُلْمِی وَ أَذَایَ، بِرَحْمَتِکَ یَا ارْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

سپس به سجده برو و هر دعایی که دوست داری بگو و سپس  سر از سجده بردار و بگو:

أَشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ، وَ أَدْخِلْنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ أَخْرِجْنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ امْنَعْنِی مِنْ أَنْ یُوصَلَ إِلَیَّ بِسُوءٍ أَبَداً، وَ لَا تُغَیِّرْ مَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ أَبَداً، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص47-49

رُوِیَ عَنْ مَوْلَانَا الْبَاقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ أَنَّهَ قَالَ:

إِذَا عَزَمْتَ عَلَى السَّفَرِ فَتَوَضَّأْ وَ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ، الْأَوَّلَةَ بِالْحَمْدِ وَ سُورَةِ الرَّحْمَنِ، وَ الثَّانِیَةَ بِالْحَمْدِ وَ سُورَةِ الْوَاقِعَةِ أَوْ تَبَارَکَ، فَإِنْ لَمْ یَتَأَتَّ لَکَ ذَلِکَ فَاقْرَأْ مِنَ السُّوَرِ مَا شِئْتَ حَسَبَ الْعَجَلَةِ، ثُمَّ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ:

اللَّهُمَّ إِنِّی خَرَجْتُ فِی سَفَرِی هَذَا .. بِرَحْمَتِکَ یَا ارْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

ثُمَّ اسْجُدْ وَ ادْعُ بِمَا أَحْبَبْتَ، ثُمَّ ارْفَعْ رَأْسَکَ وَ قُلْ:

أَشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ ....

غرض سوره و مروری بر محتوای کلی آن

1) از منظر علامه طباطبایی، این سوره، قیامت کبرى را توصیف می‌کند که مشتمل است بر برانگیخته شدن مردم و حساب و جزای آنان:

نخست برخی از حوادث هول انگیز آن را ذکر مى‏کند، حوادثی ناظر به زندگى دنیایى انسان، و زمینى که در آن زندگى مى‏کرده است، مانند دگرگون شدن اوضاع و احوال زمین، و متلاشی شدن کوه‏ها. آن گاه مخاطبان را در سه دسته سابقون و اصحاب یمین و اصحاب شمال، قرار می دهد و سرانجام کار هر یک را بیان مى‏کند. سپس علیه اصحاب شمال که منکر ربوبیت خداوند متعال و معاد و تکذیب کننده قرآن‌ اند احتجاجاتی می‌آورد و در آخر گفتار را با یادآورى حالت احتضار و فرا رسیدن مرگ و سه دسته شدن مردم خاتمه مى‏دهد. (المیزان، ج‏19، ص115[15])

2) در واقع می‌توان این سوره را به چند فراز تقسیم کرد:

- توصیفی از وقوع واقعی‌ترین واقعیت، یعنی قیامت و به هم ریختن همه محاسبات دنیوی (آیات 1 تا 6)

- بیان دسته‌بندی سه‌گانه انسانها (آیات 7 تا 10) و سپس توصیف وضعیت نهایی هریک از این سه دسته در آخرت (آیات 11 تا56)

- تلنگرهایی برای توجه به ربوبیت خداوند، که اقتضای باور به معاد را دارد (آیات 57 تا 73)

- ضرورت تسبیح خداوند و سوگندی عجیب و اشاره‌ای به حقیقت قرآن و انکار مخاطبان (آیات 74 تا 82)

- بیان لحظات مرگ و احوال هریک از سه دسته مذکور در این لحظات و پس از آن (آیات 83 تا 94)

- حقیقی دانستن همه اینها و تاکید مجددی بر ضرورت تسبیح خداوند (آیات 95-96)

شاید بتوان گفت که این سوره می‌خواهد چشم ما را به حقیقی‌ترین حقایق باز کند: کلام را از لحظه‌ای شروع می‌کند که اصل واقعیت واقع می‌شود؛ و این واقعیت را شرح می‌دهد؛ و به این ختم می‌کند که همانا این است حق الیقین؛ پس پروردگار عظیمت را [از این توهماتی که داری] منزه بدان!

 


[2] . در روایتی از امام باقر ع آمده است:

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ آدَمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ [أُ] نَاساً تَکَلَّمُوا فِی هَذَا الْقُرْآنِ بِغَیْرِ عِلْمٍ ... ثُمَّ بَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص وَ هُوَ بِمَکَّةَ عَشْرَ سِنِینَ فَلَمْ یَمُتْ بِمَکَّةَ فِی تِلْکَ الْعَشْرِ سِنِینَ أَحَدٌ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً ص رَسُولُ اللَّهِ إِلَّا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ بِإِقْرَارِهِ وَ هُوَ إِیمَانُ التَّصْدِیقِ وَ لَمْ یُعَذِّبِ اللَّهُ‏ أَحَداً مِمَّنْ مَاتَ وَ هُوَ مُتَّبِعٌ لِمُحَمَّدٍ ص عَلَى ذَلِکَ إِلَّا مَنْ أَشْرَکَ بِالرَّحْمَنِ وَ تَصْدِیقُ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ فِی سُورَةِ بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَکَّةَ ... وَ أَنْزَلَ فِی الْوَاقِعَةِ «وَ أَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ فَنُزُلٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحِیمٍ» فَهَؤُلَاءِ مُشْرِکُون‏ ... (الکافی، ج‏2، ص29-30)

[5] . این تقسیم چنانکه در پاورقی بعد می‌آید شامل چهار دسته طوال و مئین و مثانی و مفصل می‌باشد؛ اما چنانکه از متن حدیث برمی‌آید تقسیم فوق، ظهور جدی در حصر (اینکه همه سوره‌ها حتما یکی از این سه قسم باشند) ندارد؛ و مثلا برخی طواسیم و حوامیم را خارج از این اقسام دانسته اند: «روی عن النّبی- صلّى اللّه علیه و آله و سلّم- أنّه قال: أعطیت مکان التّوراة السّبع الطّوال، و مکان المئین، و مکان الإنجیل المثانی. و فضّلت بالمفصّل. فالمئون، کلّ مائة و ما یزید علیها. و المثانی، ما وراء المائتین. ثمّ الطّواسین بعدها، و سمّیت الطّواسین بأوائلها. ثمّ الحوامیم، و سمّیت أیضا بأوائلها. ثمّ المفصّل، و سمّی بذلک لکثرة فصوله» (نهج البیان، ج‏1، ص22-23)

 

[10] . این حدیث در مکارم الأخلاق، ص364 بدین صورت روایت شده است:

مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْوَاقِعَةِ فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ حَبَّبَهُ إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِینَ وَ لَمْ یَرَ فِی الدُّنْیَا بُؤْساً أَبَداً وَ لَا فَقْراً وَ لَا فَاقَةً وَ لَا آفَةً مِنْ آفَاتِ الدُّنْیَا وَ هِیَ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَوْلَادِهِ ع

[11] . مرحوم طبرسی و نیز محدث نوری در مستدرک الوسائل، ج‏4، ص205 این را از تفسیر عیاشی نقل می‌کنند؛ اما در نسخه کنونی تفسیر موجود نیست.

[14] . همچنین شهید اول در رساله النَّفْلِیَّةِ گفته است: وَ یَخْتَصُّ الْعِشَاءُ بِقِرَاءَةِ الْوَاقِعَةِ قَبْلَ نَوْمِهِ لِأَمْنِ الْفَاقَةِ. (رسائل الشهید الأول، ص210‌) و شهید ثانی در شرح آن می‌فرماید «رَوَاهُ ابْنُ مَسْعُودٍ عَنِ النَّبِیِّ ص». (الفوائد الملیة لشرح الرسالة النفلیة، ص252‌)