سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه جلسه 966 (7. حدیث: مساکین)

د. المساکین

10) درباره مسکینان و لزوم توجه به حال آنها و احسان در حق آنها در بحث از آیه 16 سوره بلد (جلسه 345) و آیه 24 سوره قلم (جلسه490) و آیه 18 سوره فجر (جلسه 889) روایات فراوانی گذشت. در اینجا تیمنا و تبرکا سه حدیث که در کتاب کشف الغمة آمده اشاره می‌شود:

الف. از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:

همانا خداوند بندگانی دارد که آنان را به نعمتهایش اختصاص داده و از آنان اقرار گرفته در بذل و بخشش کردن آن نعمتها؛ پس چون از این کار خودداری کنند آن نعمت را از [دست] ایشان درمی‌آورد و به غیر آنان واگذار می‌کند.

ب. و باز از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:

هیچ نعمتی از جانب خداوند بر بنده‌ای عظیم نشد مگر اینکه وظیفه‌ی برداشتن بار از دوش مردم نیز بر او عظیم شد؛ پس کسی که آن بار را برندارد آن نعمت را در معرض زوال قرار داده است.

ج. وباز از امیرالمومنین ع روایت شده است که فرمودند:

نیکوکاران برای انجام کارشان محتاج‌ترند از نیازی که نیازمندان به آنان دارند؛ زیرا برای آنان است اجر و افتخار و دکر آن کارها؛ پس هرکسی که کار خیری انجام می‌دهد همانا در درجه اول در حق خودش کاری کرده است؛ پس نباید برای کاری که به خاطر خودش کرده شکر و سپاسی از جانب شخص دیگر انتظار داشته باشد.

کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏2، ص346-347

الف. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع

إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یَخُصُّهُمْ بِالنِّعَمِ وَ یُقِرُّهَا فِیهِمْ مَا بَذَلُوهَا فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا عَنْهُمْ وَ حَوَّلَهَا إِلَى غَیْرِهِمْ.

ب. وَ قَالَ ع:

مَا عَظُمَتْ نِعْمَةُ اللَّهِ عَلَى عَبْدٍ إِلَّا عَظُمَتْ عَلَیْهِ مَئُونَةُ النَّاسِ فَمَنْ لَمْ یَحْتَمِلْ تِلْکَ الْمَئُونَةَ فَقَدْ عَرَّضَ النِّعْمَةَ لِلزَّوَالِ.

ج. وَ قَالَ ع:

أَهْلُ الْمَعْرُوفِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَحْوَجُ مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ إِلَیْهِ لِأَنَّ لَهُمْ أَجْرَهُ وَ فَخْرَهُ وَ ذِکْرَهُ فَمَهْمَا اصْطَنَعَ الرَّجُلُ مِنْ مَعْرُوفٍ فَإِنَّمَا یَبْدَأُ فِیهِ بِنَفْسِهِ فَلَا یَطْلُبَنَّ شُکْرَ مَا صَنَعَ إِلَى نَفْسِهِ مِنْ غَیْرِهِ.

 

11) در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، همان طور که در مورد احسان به والدین و ذی‌القربی و یتیمان، از ضرورت احسان به والدین دینی که پیامبر ص و حضرت علی ع و ذی‌القربای ایشان که همان اهل بیت عصمت و طهارت هستند، و کسانی که از سرپرستی چنین پدری یتیم مانده‌اند سخن گفت، و از تمامی معصومین حدیثی در این باره نقل کرد، در بحث «مساکین» نیز ابتدا درباره ضرورت کمک به مسکینان و نیازمندان فرمودند:

و اما این سخن خداوند عز و جل که می‌فرماید «و مسکین‌ها» مقصود کسیانی است که سختی و فقر حرکت آنان را ساکن نموده است. هان بدانید که کسی که با اضافی اموالش آنان را یاری رساند، خداوند بهشتهایش را بر وی وسعت می‌بخشد و او را به غفران و رضوان خویش می‌رساند.

وَ أَمَّا قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ الْمَساکِینِ‏ فَهُوَ مَنْ سَکَّنَ الضُّرُّ وَ الْفَقْرُ حَرَکَتَهُ. أَلَا فَمَنْ وَاسَاهُمْ بِحَوَاشِی مَالِهِ، وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِ جِنَانَهُ، وَ أَنَالَهُ غُفْرَانَهُ وَ رِضْوَانَهُ.

سپس فرمودند مومن و شیعه‌ای که در مقابل دشمنان اهل بیت زمین‌گیر شده، از چنین مسکینی مسکین‌تر است؛ و درباره کمک به چنین مسکینی نیز به سبک موارد قبل، حدیثی از 13 معصوم روایت می کند. اغلب این روایات به طور مجزا در کتب روایی دیگر آمده است؛ اما جمع اینها در کنار هم زیبایی خاصی ارائه می‌کند که در اینجا تقدیم می‌شود.

1. امام ع فرمود:‌ و همانا در میان دوستداران حضرت محمد ص و حضرت علی ع مسکین‌هایی هستند، که یاری کردن آنان برتر از یاری کردن مسکین‌های فقیر است؛ و آنان کسانی‌اند که جوارحشان از حرکت، ساکن؛ و قوّتشان از مبارزه با دشمنان خداوند که آنان را به خاطر دینشان ملامت می‌کنند و عقلانیت آنان را سفاهت می‌شمارند، ناتوان گردیده است. هان بدانید که کسی که با فقاهت و علمش آنان را تقویت کند تا جایی که مسکنت آنان را زایل گرداند، و سپس آنان را بر دشمنان ظاهری‌شان: ناصبی‌ها، و دشمنان باطنی‌شان: ابلیس و پیروانش، چیره سازد تا جایی که این دشمنان را وادار سازد که از [جبهه مبارزه با] دین خدا فرار کنند و از [آزار و اذیت] اولیاء الله بازداشته شوند، خداوند متعال آن مسکنت را به جانب آن شیاطین حواله می‌کند و آنان را از به صلالت کشیدن دیگران ناتوان می‌سازد؛ خداوند متعال این مطلب را مقرر فرمود به قضا و قدر حقی که بر زبان رسول الله جاری گردید.

2. و امیرالمومنین ع فرمود:

کسی که شخصی را در دینش مسکین و در معرفتش ضعیف است در برابر شخص ناصبی مخالف تقویت کند به طوری که آن ناصبی ساکت گردد، خداوند متعال روزی که وی را در قبر می‌گذارند به او تلقین فرماید که بگوید: الله پروردگارم است و حضرت محمد ص پیامبرم و حضرت علی ع ولی‌ّام و کعبه قبله‌ام و قرآن مایه سرور و ابزار زندگی‌ام است و مومنان برادرانم هستند. آنگاه خداوند فرماید: حجت را بخوبی اظهار نمودی پس بالاترین درجات بهشت بر تو واجب شد؛ آنگاه است که قبر وی به باغی از باغهای بهشت متحول گردد.

3. دو زن که با هم نزاعشان شده بود خدمت حضرت فاطمه س رسیدند؛ نزاع آنان در امر دین بود؛ یکی از آنان معاند و دیگری مومن بود؛ پس حضرت زهرا س حجتی را برای آن زن مومن باز کرد به طوری که آن زن مومن بر آن معاند چیره شد و بسیار خوشحال گردید. حضرت فاطمه س فرمود:

همانا خوشحالی فرشتگان به خاطر چیره شدن تو بر او بیش از خوشحالی تو بود؛ و همانا ناراحتی شیطان و پیروانش به خاطر ناراحتی وی از دست تو، شدیدتر از ناراحتی خود وی بود. و همانا خداوند عز و جل به فرشتگانش فرمود: بر فاطمه س به خاطر این بابی که بر این زم مسکین اسیر گشود از بهشتهایم هزار هزار برابر بیش از آنچه برایش آماده کرده بودم قرار دهید و این را سنتی در خصوص هرکس که بابی را بر یک مسکین اسیر بگشاید و او را بر دشمنش چیره گرداند قرار دادم که هزار هزار برابر آنچه برایش آماده شده بود به وی داده شود.

4. و امام حسن مجتبی ع، هنگامی که شخصی هدیه‌ای به ایشان تقدیم کرد، به وی فرمودند:

در پاسخ این هدیه‌ات کدام را ترجیح می‌دهی که به تو بدهم: ده برابر این، یعنی بیست هزار درهم؛ یا اینکه بابی از علم بر تو باز کنم که بر فلان ناصبی از اهالی شهر خودت غلبه کنی و بدین ترتیب ضعفای اهل شهر خود را از وی نجات دهی؟ اگر درست انتخاب کنی هر دو را به تو خواهم داد؛ و اگر بد انتخاب کنی تو را مخیر می‌گذارم که هرکدام را که خواستی برگزینی.

وی گفت: یا ابن رسول الله! آیا ثواب این پیروزی من بر آن ناصبی و نجات ضعفا از دست او به اندازه بیست هزار درهم می‌شود؟

فرمود: بلکه بیست میلیون برابر دنیا !

گفت: یا ابن رسول الله! چگونه ممکن است امر کم‌ارزشتر را برگزینم؟ قطعا آنکه بهتر است برمی‌گزینم: سخنی را که با آن بر دشمن خدا غلبه کنم و وی را از تعرض به اولیای خدا بازدارم.

امام حسن ع فرمود: احسنت! درست انتخاب کردی! پس هم آن مطلب را به وی آموخت و هم بیست هزار درهم را به وی داد.

آن شخص رفت و بر آن دشمن غلبه کرد و خبرش به امام ع رسید. وقتی دوباره محضر امام ع آمد به او فرمود:

ای بنده خدا ! کسی مثل سود تو سود نبرد و احدی از کسانی که در مسیر مودت و دوستی گام برمی‌دارند، مانند تو چیزی کسب نکرد: تو اولا مودت خداوند، ثانیا مودت حضرت محمد ص و حضرت علی ع، ثالثا مودت اهل بیت طیب ایشان؛ و رابعا مودت ملائکة الله، و خامسا مودت برادران مومنت را به دست آوردی؛ و به ازای هر مومن و کافری چیزی که هزار مرتبه از دنیا برتر است به دست آوردی! بر تو گوارا باد.

5. و امام حسین ع به مردی فرمود:

کدامیک را بیشتر دوست داری؟ اینکه شخصی قصد جان مسکینی را کرده که ضعیف است و او را از دست وی نجات دهی، یا ناصبی‌ای که قصد گرواه کردن مومن مسکینی از ضعیفان شیعه را کرده که در رد وی چنان فاتح شوی که بر آن مومن مسکین غلبه نکند و بر او چیره شوی و او را با حجتهای خداوند متعال در هم بشکنی؟

گفت: بلکه نجات دادن این مومن مسکین از دست آن ناصبی.

همانا خداوند متعال می فرماید «کسی که نفسی را زنده کند پس گویی که همه مردم را زنده کرده است» (مائده/32) و کسی که نفسی را زنده کند و از کفر به سوی ایمان ارشاد نماید گویی که همه مردم را زنده کرده است پیش از آنکه با شمشیرهای آهنین کشته شوند.

6. و امام سجاد ع به مردی فرمودند:

کدامیک از این دو را بیشتر دوست داری: دوستی که هر بار تو را می‌بیند کیسه‌ای از طلا به تو بدهد؛ یا دوستی که هربار تو را می‌بیند تو را با دامی از دامهای شیطان آشنا می‌سازد و به تو می‌شناساند که چگونه کید آنان را باطل کنی و شبکه دام آنان را بشکافی و کمندهایشان را پاره کنی؟

گفت: آن دوستی که هر بار مرا ببیند به من بیاموزد که چگونه شیطان را از خودم برانم و بلای او را از خود دفع کنم.

فرمود: کدامیک را بیشتر دوست داری؟ اینکه اسیر درمانده‌ای را از دست کفار نجادت دهی یا اسیر درمانده‌ای را از دست ناصبی‌ها نجات دهی؟

گفت: یا ابن رسول الله! از خداوند بخواه که مرا در جواب به آنچه صواب است توفیق دهد.

فرمود:‌خدایا به او چنین توفیقی بده.

گفت: نجات دادن آن اسیر درمانده در دست ناصبی؛ زیرا که در این کار ارزانی داشتن بهشت بر او و نجاتش از آتش جهنم است؛ و آن یکی ارزانی داشتن راحتی در دنیا و دفع ظلم از او در دنیاست؛ و خداوند برای این مظلوم چند برابر ظلمی که از آن ظالم به او رسیده [در قیامت] جبران خواهد کرد و از آن ظالم با عدل خویش انتقام خواهد گرفت.

فرمود: خداوند نهایت توفیق را به تو داد. این را از تهِ دل من گرفتی، مطلبی که حتی یک حرف آن با آنچه رسول الله ص فرموده مو نمی‌زند.

7. و از امام محمد باقر ع سوال شد که آیا نجات دادن یک مومن اسیر از دوستداران شما از دست یک ناصبی که با قدرت زبان و بیان خود می‌خواهد وی را گمراه کند برتر است یا نجات دادن اسیری از دست اهل روم [= دشمنان کافر]؟

فرمودند: به من بگو آیا کسی که می‌بیند مردی از خوبان مومنین در حال غرق شدن است و کبوتری نیز در حال غرق شدن است و نمی تواند هر دو را نجات دهد، نجات دادن کدامیک بهتر است؟

گفت: آن مرد از خوبان مومنین.

فرمود: فاصله برتریِ مطلبی که سوال کردی خیلی بیشتر از فاصله برتری بین این دوتاست؛ همانا آن یکی دینش را و بهشت پروردگارش را برای وی ارزانی می دارد و او را از آتش جهنم می‌رهاند؛ و این مظلوم هم - اگر در مظلومیتش بماند- به بهشت خواهد رفت.

8. و امام جعفر صادق ع فرمودند: کسی که همّ و غمّش درهم شکستن ناصبی‌هایی باشد که سراغ درماندگان از موالیان ما اهل بیت رفته‌اند و آنان را درهم شکند و از ترفندهای آنان پرده بردارد و نقطه ضعفهایشان را آشکار سازد و امر حضرت محمد و آل او را برتری دهد؛ خداوند همّ و غمّ فرشتگانش را در بنا کردن قصرهای بهشتی برای او قرار دهد، به طوری که به ازای هر حرفی از حروف حجتهای او بر آن دشمنان خداوند فرشتگانی بیش از تعداد اهل دنیا باشد که توان هریک بیش از توان حمل آسمانها و زمین است؛ پس چه بسیار نعمتها و قصرهایی که قدرش را جز پروردگار عالمین نمی داند.

9. و امام موسی کاظم ع فرمودند:

کسی که دوستداران ما را بر دشمنان ما یاری کند، و او را تقویت و تشجیع نماید تا حقی که دلالت بر برتری ما دارد را به بهترین وجه ابراز نماید و باطلی که دشمنان ما با آن کنار زدن حق ما را می‌جویند به بدترین وجه ممکن براند به طوری که غافلان متنبه گردند و متعلمان چشمشان باز شود و عاملان بر بصیرتشان افزوده گردد، خداوند متعال روز قیامت او را در برترین منازل بهشتی برانگیزاند و فرماید: ای بنده من! ای که درهم‌شکننده دشمنان و یاور دوستانم بودی و برتریِ محمد ص که برترین پیامبرم است و شرافت علی ع که برترین ولیّ من است را واضح نمودی و با کسی که با این دو دشمنی کرد دشمنی کردی و اسم آن دو و اسم جانشینان آن دو و لقبهای آنها را بر زبانها جاری ساختی!

پس این را فرماید و به جمیع اهل آن عرصه‌ها این را برساند، و آنگاه هیچ فرشته و جبار و شیطانی [یعنی هیچ شخص خوب یا بدی] نمی‌ماند مگر اینکه بر این درهم‌شکننده دشمنان حضرت محمد ص صلوات و درود می‌فرستد و ناصبی‌هایی از دشمنان حضرت محمد ص و علی ع را که با وی دشمنی می‌کردند لعنت کند.

10. و امام رضا ع فرمود: برترین چیزی که هر عالِمی از دوستداران و موالیان ما برای روز فقر و درماندگی و ذلت و مسکنتش می‌فرستد این است که در دنیا به فریاد آن دوستداران درمانده ما که در دست ناصبی‌ای از دشمنان خدا و رسولش گرفتار آمده، برسد. چنین کسی از قبرش برمی‌خیزد در حالی که فرشتگان از کنار قبرش تا مکان آماده‌ شده‌اش در بهشتهای خداوند صف کشیده‌اند و او را بر بالهای خود می‌برند و می‌گویند: مرحبا بر تو! خوشا به حالت، خوشا به حالت! ای دور‌کننده سگها از خوبان؛ و ای که نسبت به ائمه خوبان تعصب می‌ورزیدی!

11. و امام محمد جواد ع فرمود:

همانا حجتهای خداوند بر دنیش بزرگترین سلطتنتی است که خداوند آن را بر بندگانش مسلط فرماید؛ پس هرکه بهره‌اش از این مطلب پر و پیمان شد، مبادا گمان کند که کسی که چنین بهره‌ای نبرده را داوند به او برتری داده، ولو آن کس در اعلا مراتب شرف و مال و زیبایی باشد؛ که اگر چنین گمانی کند عظیمترین نعمتهای خداوند بر وی را کوچک شمرده است. و همانا هر دشمنی از ناصبی‌های دشمن ما را که با آنچه از دانشهای ما فراگرفته دفع کند برایش برتر از هر مال و ثروتی است که هرکس [از جهت برخورداری از آن مال و ثروت ظاهرا] بر او برتری دارد ولو که آن کس هزار برابر آن را صدقه دهد.

12. و به امام علی الهادی ع خبر رسید که مردی از فقهای شیعه با برخی از ناصبی بحث کرده و با استدلالهایش بر وی پیروز گشته چنانکه مفتضح شدن آن ناصبی بر همگان آشکار گردیده است. وی بر امام هادی ع وارد شد در حالی که در صدر مجلس ایشان پُشتی بزرگی [محلی که بزرگان محفل بر آن تکیه می‌زدند] نهاده شده بود و وی در فاصله‌ای از آن پُشتی نشست و در محضر حضرت جماعت زیادی از علویان [= شیعیان امیرالمومنین ع] و بنی‌هاشم [= سادات، کسانی که سید محسوب می‌شدند] حضور داشتند؛ حضرت ع مرتب او را بلند می‌کرد و می‌فرمود که نزدیکتر بیاید تا اینکه در آن محل که به آن پشتی تکیه بزند نشست؛ و حضرت به او روی کرد [با او خوش و بش نمود].

این مطلب بر اشراف و بزرگان مجلس سخت آمد؛ البته علویان حضرت را برتر از این می‌دیدند که بر ایشان اعتراض کنند؛ اما بنی هاشم، این طور نبودند؛ پیرمردشان گفت: یا ابن رسول الله! آیا یک فرد عامی [= غیر سادات] را بر سادات بنی‌هاشم اعم از طالبیین [= آنان که نَسَبشان به ابوطالب، عموی پیامبر ص می‌رساند] و عباسیین [= آنان که نَسَبشان به عباس، عموی پیامبر ص می‌رسد] برتری می‌دهی؟

فرمودند: مبادا از کسانی باشند که خداوند متعال در موردشان فرمود: «آیا به کسانى که بهره‏اى از کتاب به آنها داده شده ننگریستى که به سوى کتاب خدا دعوت مى‏شوند، تا در میان آنها حکمیت و داورى کند، سپس گروهى از آنها در حالى که عادتشان بر اعراض [از حق] است روى مى‏گردانند؟» (آل عمران/23). آیا رضایت می‌دهید که کتاب الله حَکَم و داور باشد؟

گفتند: بله.

فرمود: آیا خداوند متعال نمی‌فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هر گاه به شما گفته شد در مجلس‏ها جا باز کنید، پس جا باز کنید تا خدا هم برای شما جا باز کند، و چون گفته شد [براى وسعت جا و تقدم اهل فضل] برخیزید، پس برخیزید؛ خداوند رفعت دهد کسانى از شما را که ایمان آورده‏اند؛ و کسانى را که به آنها علم داده شده به درجاتى» (مجادله/11)؟ پس رضایت نداد برای مومن عالم، مگر اینکه وی را بر مومن غیر عالم رفعت بخشد، همان گونه که رضایت نداد برای مومن مگر اینکه او را بر غیر مومن رفعت بخشد؛ حال بگویید: آیا خداوند فرمود: «خداوند رفعت دهد ... کسانى را که به آنها علم داده شده به درجاتى» ویا فرمود: «خداوند رفعت دهد آنان که اشراف و بزرگانند به درجاتى»؟ آیا خداوند نفرمود: «بگو: آیا کسانى که مى‏دانند با کسانى که نمى‏دانند یکسانند؟» (زمر/9)؟ پس چگونه رفعت دادن من در حق وی را ناخوش می دارید در حالی که خداوند وی را رفعت داد؟ همانا درهم شکستن فلان ناصبی به استدلالهایی که خداوند به او آموخته است از هرگونه شرافت حاصل از نَسَب برتر است.

 یکی از بنی‌‌عباس [که نَسَبش به عباس، عموی پیامبر ص می‌رسید] گفت: یا ابن رسول الله! کسی را بر ما شرافت دادی که به لحاظ نَسَب کمتر از ما بود و نَسَبی همچون نَسَب ما نداشت؛ و از ابتدای اسلام همواره فرد شریف [دارای نَسَبِ برتر] بر غیر او مقدم شمرده می‌شد.

امام ع فرمود: سبحان الله! آیا عباس با ابوبکر بیعت نکرد، در حالی که وی تیمی [از قبیله بنی‌تیم، از قبایل حقیر عرب] بود و عباس هاشمی [از بنی‌هاشم] بود؟ آیا عبدالله بن عباس در خدمت عمر بن خطاب نبود در حالی که وی هاشمی و پدر خلفا بود [منظور، خلفای عباسی است که آن موقع در اوج قدرت بودند] در حالی که عمر، عَدَویّ [از قبیله بنی‌عدی؛ از قبایل حقیر عرب] بود؟ آیا عمر افرادی دوری از قریش [افرادی که در قریش جزء‌قبایل اصلی شمرده نمی‌شدند] را وارد در شوری نکرد در حالی که عباس را در شوری وارد نکرد؟ پس هرکس که اقدام ما در رفعت بخشیدن یک غیرهاشمی بر هاشمی را خوش ندارد، باید بیعت عباس با ابوبکر و خدمت کردن عبدالله بن عباس به عمر بعد از بیعت با او را هم بر آنان خرده بگیرد؛ اگر آن جایز بود این هم جایز است.» و با این سخن امام گویی سنگ در دهان آن هاشمی گذاشته شد!

13. و گروهی از موالیان و دوستداران خاندان رسول الله ص در محضر امام حسن عسکری گرد آمده بودند و گفتند:‌ یا ابن رسول الله! ما همسایه‌ای ناصبی داریم که اذیتمان می‌کند و علیه ما بر برتری اولی و دومی و سومی بر امیرالمومنین دلیل می‌آورد و استدلالاتی می‌آورد که نمی دانیم چگونه جوابش دهیم و از اشکالاتش رهایی یابیم.

امام ع فرمود: کسی را نزد شما می‌فرستم که از شما دفاع کند و جایگاه وی را نزد شما حقیر گرداند. سپس یکی از شاگردان خود را خواندند و فرمودند: یکبار که اینان برای بحث جمع شده بودند بر آنان بگذر و به سخنان بین آنها گوش بده و اینان از تو دعوت می‌کنند که وارد بحث شوی؛ پس وارد شو و بر آن همنشینشان چیره شو و عزتش را در هم بشکن و تیزی‌اش را کند گردان و چیزی برایش باقی نگذار.

پس وی رفت و در محضر آنان حاضر شد و با آن مرد بحث کرد و بر وی چیره شد چنانکه او نفهمید که الان در زمین است یا در آسمان!

آنان گفتند جز خداوند متعال کسی نمی‌داند که چقدر خوشحال و شادمان شدیم و همان قدر که ما خوشحال شدیم این مرد و پیروانش غمگین و ناراحت شدند. پس چون نزد امام ع برگشتیم به ما فرمود: همانا آن مقدار خوشی و شادمانی که در آسمانها به خاطر درهم شکسته شدن این دشمن خداوند پدید آمد بیش از آن چیزی بود که در شما پدید آمد؛ و آن غم و اندوهی که بر ابلیس و پیروانش از شیاطین وارد شد بیش از آن غم و اندوهی بود که بر آنان که شما در مقابلشان بودید وارد شد. و بر این بنده درهم‌شکننده، فرشتگان آسمان و حُجُب و کرسی صلوات و درود فرستادند و خداوند کار وی را جواب داد: جایگاه وی را گرامی داشت و ثوابش را عظیم قرار داد و آن فرشتگان دشمن درهم‌شکسته شده را لعنت کردند و خداوند هم کار وی را جواب داد: حساب و کتابش را سخت‌تر و عذابش را طولانی‌تر نمود.

التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص346-353؛ الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏1، ص18-20

1. قَالَ الْإِمَامُ ع‏:

وَ إِنَّ مِنْ مُحِبِّی مُحَمَّدٍ [وَ عَلِیٍ‏] مَسَاکِینَ، مُوَاسَاتُهُمْ أَفْضَلُ مِنْ مُوَاسَاةِ مَسَاکِینِ الْفُقَرَاءِ، وَ هُمُ الَّذِینَ سَکَنَتْ‏ جَوَارِحُهُمْ، وَ ضَعُفَتْ قُوَاهُمْ عَنْ مُقَاتَلَةِ أَعْدَاءِ اللَّهِ الَّذِینَ یُعَیِّرُونَهُمْ بِدِینِهِمْ وَ یُسَفِّهُونَ أَحْلَامَهُمْ، أَلَا فَمَنْ قَوَّاهُمْ بِفِقْهِهِ وَ عِلْمِهِ‏ حَتَّى أَزَالَ مَسْکَنَتَهُمْ، ثُمَّ سَلَّطَهُمْ عَلَى الْأَعْدَاءِ الظَّاهِرِینَ: النَّوَاصِبِ وَ عَلَى الْأَعْدَاءِ الْبَاطِنِینَ: إِبْلِیسَ وَ مَرَدَتِهِ، حَتَّى یَهْزِمُوهُمْ عَنْ دِینِ اللَّهِ، وَ یَذُودُوهُمْ عَنْ أَوْلِیَاءِ آلِ رَسُولِ اللَّهِ ص، حَوَّلَ اللَّهُ تَعَالَى تِلْکَ الْمَسْکَنَةَ إِلَى شَیَاطِینِهِمْ، فَأَعْجَزَهُمْ عَنْ إِضْلَالِهِمْ.

قَضَى اللَّهُ تَعَالَى بِذَلِکَ قَضَاءً حَقّاً عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اللَّهِ ص‏.

2. وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع:

مَنْ قَوَّى مِسْکِیناً فِی دِینِهِ، ضَعِیفاً فِی مَعْرِفَتِهِ عَلَى نَاصِبٍ مُخَالِفٍ فَأَفْحَمَهُ‏ لَقَّنَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ یُدْلَى فِی قَبْرِهِ أَنْ یَقُولَ: اللَّهُ رَبِّی، وَ مُحَمَّدٌ نَبِیِّی، وَ عَلِیٌّ وَلِیِّی، وَ الْکَعْبَةُ قِبْلَتِی، وَ الْقُرْآنُ بَهْجَتِی وَ عُدَّتِی وَ الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَانِی. فَیَقُولُ اللَّهُ: أَدْلَیْتَ بِالْحُجَّةِ، فَوَجَبَتْ لَکَ أَعَالِی دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ. فَعِنْدَ ذَلِکَ یَتَحَوَّلُ عَلَیْهِ قَبْرُهُ أَنْزَهَ رِیَاضِ الْجَنَّةِ.

3. وَ قَالَتْ فَاطِمَةُ ع وَ قَدِ اخْتَصَمَ إِلَیْهَا امْرَأَتَانِ، فَتَنَازَعَتَا فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدِّینِ: إِحْدَاهُمَا مُعَانِدَةٌ وَ الْأُخْرَى مُؤْمِنَةٌ، فَفَتَحَتْ عَلَى الْمُؤْمِنَةِ حُجَّتَهَا، فَاسْتَظْهَرَتْ عَلَى الْمُعَانِدَةِ، فَفَرِحَتْ فَرَحاً شَدِیداً. فَقَالَتْ فَاطِمَةُ ع:

إِنَّ فَرَحَ الْمَلَائِکَةِ بِاسْتِظْهَارِکِ عَلَیْهَا أَشَدُّ مِنْ فَرَحِکِ، وَ إِنَّ حُزْنَ الشَّیْطَانِ وَ مَرَدَتِهِ بِحُزْنِهَا عَنْکِ أَشَدُّ مِنْ حُزْنِهَا. وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِلْمَلَائِکَةِ: أَوْجِبُوا لِفَاطِمَةَ بِمَا فَتَحَتْ عَلَى هَذِهِ الْمِسْکِینَةِ الْأَسِیرَةِ مِنَ الْجِنَانِ أَلْفَ أَلْفِ ضِعْفِ مَا کُنْتُ أَعْدَدْتُ لَهَا وَ اجْعَلُوا هَذِهِ سُنَّةً فِی کُلِّ مَنْ یَفْتَحُ عَلَى أَسِیرٍ مِسْکِینٍ، فَیَغْلِبُ مُعَانِداً مِثْلَ أَلْفِ أَلْفِ‏ مَا کَانَ لَهُ مُعَدّاً مِنَ الْجِنَانِ..

4. وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ [بْنِ أَبِی طَالِبٍ‏] ع وَ قَدْ حَمَلَ إِلَیْهِ رَجُلٌ هَدِیَّةً.

فَقَالَ لَهُ: أَیُّمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ أَنْ أَرُدَّ عَلَیْکَ بَدَلَهَا عِشْرِینَ ضِعْفاً، عِشْرِینَ أَلْفَ دِرْهَمٍ، أَوْ أَفْتَحَ لَکَ بِهَا بَاباً مِنَ الْعِلْمِ تَقْهَرُ فُلَانَ النَّاصِبِیِّ فِی قَرْیَتِکَ، تُنْقِذُ بِهِ ضُعَفَاءَ أَهْلِ قَرْیَتِکَ إِنْ أَحْسَنْتَ الِاخْتِیَارَ جَمَعْتُ لَکَ الْأَمْرَیْنِ، وَ إِنْ أَسَأْتَ الِاخْتِیَارَ خَیَّرْتُکَ لِتَأْخُذَ أَیِّهُمَا شِئْتَ!

قَالَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَثَوَابِی فِی قَهْرِی لِذَلِکَ النَّاصِبِ، وَ اسْتِنْقَاذِی لِأُولَئِکَ الضُّعَفَاءِ مِنْ یَدِهِ، قَدْرُهُ عِشْرُونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ؟

قَالَ ع: بَلْ أَکْثَرُ مِنَ الدُّنْیَا عِشْرِینَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّةٍ!

فَقَالَ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَکَیْفَ أَخْتَارُ الْأَدْوَنَ! بَلْ أَخْتَارُ الْأَفْضَلَ: الْکَلِمَةَ الَّتِی أَقْهَرُ بِهَا عَدُوَّ اللَّهِ، وَ أَذُودُهُ عَنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ.

فَقَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع: قَدْ أَحْسَنْتَ الِاخْتِیَارَ. وَ عَلَّمَهُ الْکَلِمَةَ، وَ أَعْطَاهُ عِشْرِینَ أَلْفَ دِرْهَمٍ.

فَذَهَبَ، فَأَفْحَمَ الرَّجُلَ، فَاتَّصَلَ خَبَرُهُ بِهِ ع، فَقَالَ لَهُ إِذْ حَضَرَهُ: یَا عَبْدَ اللَّهِ مَا رَبِحَ أَحَدٌ مِثْلَ رِبْحِکَ، وَ لَا اکْتَسَبَ أَحَدٌ مِنَ الْأَوِدَّاءِ مَا اکْتَسَبْتَ: اکْتَسَبْتَ: مَوَدَّةَ اللَّهِ أَوَّلًا، وَ مَوَدَّةَ مُحَمَّدٍ ص وَ عَلِیٍّ ع ثَانِیاً، وَ مَوَدَّةَ الطَّیِّبِینَ مِنْ آلِهِمَا ثَالِثاً، وَ مَوَدَّةَ مَلَائِکَةِ اللَّهِ [الْمُقَرَّبِینَ‏] رَابِعاً، وَ مَوَدَّةَ إِخْوَانِکَ الْمُؤْمِنِینَ خَامِساً وَ اکْتَسَبْتَ بِعَدَدِ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ کَافِرٍ مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الدُّنْیَا [وَ مَا فِیهَا أَلْفَ‏] أَلْفِ مَرَّةٍ فَهَنِیئاً [لَکَ‏] هَنِیئاً.

5. وَ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع لِرَجُلٍ: أَیُّهُمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ رَجُلٌ یَرُومُ قَتْلَ مِسْکِینٍ قَدْ ضَعُفَ، تُنْقِذُهُ مِنْ یَدِهِ أَوْ نَاصِبٌ یُرِیدُ إِضْلَالَ مِسْکِینٍ [مُؤْمِنٍ‏] مِنْ ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا تَفْتَحُ عَلَیْهِ مَا یَمْتَنِعُ [الْمِسْکِینُ‏] بِهِ مِنْهُ وَ یُفْحِمُهُ وَ یَکْسِرُهُ بِحُجَجِ اللَّهِ تَعَالَى؟

قَالَ: بَلْ إِنْقَاذُ هَذَا الْمِسْکِینِ الْمُؤْمِنِ مِنْ یَدِ هَذَا النَّاصِبِ.

إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً [أَیْ‏] وَ مَنْ أَحْیَاهَا وَ أَرْشَدَهَا مِنْ کُفْرٍ إِلَى إِیمَانٍ، فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً مِنْ قَبْلِ‏ أَنْ یَقْتُلَهُمْ بِسُیُوفِ الْحَدِیدِ.

6. وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع لِرَجُلٍ: أَیُّمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ: صَدِیقٌ کُلَّمَا رَآکَ أَعْطَاکَ بَدْرَةَ دَنَانِیرَ، أَوْ صَدِیقٌ کُلَّمَا رَآکَ بَصَّرَکَ بِمَصِیدَةٍ مِنْ مَصَائِدِ الشَّیَاطِینِ، وَ عَرَّفَکَ مَا تُبْطِلُ بِهِ کَیْدَهُمْ، وَ تَخْرِقُ [بِهِ‏] شَبَکَتَهُمْ، وَ تَقْطَعُ حَبَائِلَهُمْ.

قَالَ: بَلْ صَدِیقٌ کُلَّمَا رَآنِی عَلَّمَنِی کَیْفَ أَخْزِی الشَّیْطَانَ عَنْ نَفْسِی وَ أَدْفَعُ عَنِّی بَلَاءَهُ‏.

قَالَ ع: فَأَیُّهُمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ: اسْتِنْقَاذُکَ أَسِیراً مِسْکِیناً مِنْ أَیْدِی الْکَافِرِینَ، أَوْ اسْتِنْقَاذُکَ أَسِیراً مِسْکِیناً مِنْ أَیْدِی النَّاصِبِینَ قَالَ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، سَلِ اللَّهَ أَنْ یُوَفِّقَنِی‏ لِلصَّوَابِ فِی الْجَوَابِ. قَالَ ع: اللَّهُمَّ وَفِّقْهُ.

قَالَ: بَلِ اسْتِنْقَاذِیَ الْمِسْکِینَ الْأَسِیرَ مِنْ یَدِ النَّاصِبِ، فَإِنَّهُ تَوْفِیرُ الْجَنَّةِ عَلَیْهِ، وَ إِنْقَاذُهُ مِنَ النَّارِ، وَ ذَلِکَ تَوْفِیرُ الرَّوْحِ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا، وَ دَفْعُ الظُّلْمِ عَنْهُ فِیهَا، وَ اللَّهُ یُعَوِّضُ هَذَا الْمَظْلُومَ بِأَضْعَافِ مَا لَحِقَهُ مِنَ الظُّلْمِ، وَ یَنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِ بِمَا هُوَ عَادِلٌ بِحُکْمِهِ.

قَالَ ع: وُفِّقْتَ لِلَّهِ أَبُوکَ! أَخَذْتَهُ مِنْ جَوْفِ صَدْرِی لَمْ تَجْزِمْ‏ مِمَّا قَالَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص حَرْفاً وَاحِداً.

7. وَ سُئِلَ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ع: إِنْقَاذُ الْأَسِیرِ الْمُؤْمِنِ مِنْ مُحِبِّینَا مِنْ یَدِ النَّاصِبِ یُرِیدُ أَنْ یُضِلَّهُ بِفَضْلِ لِسَانِهِ وَ بَیَانِهِ أَفْضَلُ، أَمْ إِنْقَاذُ الْأَسِیرِ مِنْ أَیْدِی [أَهْلِ‏] الرُّومِ؟

قَالَ الْبَاقِرُ ع لِلرَّجُلِ: أَخْبِرْنِی أَنْتَ عَمَّنْ رَأَى رَجُلًا مِنْ خِیَارِ الْمُؤْمِنِینَ یَغْرَقُ وَ عُصْفُورَةٌ تَغْرَقُ لَا یَقْدِرُ عَلَى تَخْلِیصِهِمَا بِأَیِّهِمَا اشْتَغَلَ فَاتَهُ الْآخَرُ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ أَنْ یُخَلِّصَهُ؟

قَالَ: الرَّجُلُ مِنْ خِیَارِ الْمُؤْمِنِینَ.

قَالَ ع: فَبُعْدُ مَا سَأَلْتَ فِی الْفَضْلِ أَکْثَرُ مِنْ بُعْدِ مَا بَیْنَ هَذَیْنِ، إِنَّ ذَاکَ یُوَفِّرُ عَلَیْهِ دِینَهُ وَ جِنَانَ رَبِّهِ، وَ یُنْقِذُهُ مِنَ النِّیرَانِ، وَ هَذَا الْمَظْلُومُ إِلَى الْجِنَانِ یَصِیرُ.

8. وَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع‏:

مَنْ کَانَ هَمُّهُ فِی کَسْرِ النَّوَاصِبِ عَنِ الْمَسَاکِینِ الْمُوَالِینَ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ یَکْسِرُهُمْ عَنْهُمْ، وَ یَکْشِفُ عَنْ مَخَازِیهِمْ‏ وَ یُبَیِّنُ عَوْرَاتِهِمْ‏ وَ یُفَخِّمُ أَمْرَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ص، جَعَلَ اللَّهُ هِمَّةَ أَمْلَاکِ الْجِنَانِ فِی بِنَاءِ قُصُورِهِ وَ دُورِهِ، یَسْتَعْمِلُ بِکُلِّ حَرْفٍ مِنْ‏ حُرُوفِ حُجَجِهِ عَلَى أَعْدَاءِ اللَّهِ أَکْثَرَ مِنْ [عَدَدِ] أَهْلِ الدُّنْیَا أَمْلَاکاً، قُوَّةُ کُلِّ وَاحِدٍ تَفْضُلُ عَنْ حَمْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ، فَکَمْ مِنْ بِنَاءٍ وَ کَمْ مِنْ [نِعْمَةٍ، وَ کَمْ مِنْ‏] قُصُورٍ لَا یَعْرِفُ قَدْرَهَا إِلَّا رَبُّ الْعَالَمِینَ‏.

9. وَ قَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع:

مَنْ أَعَانَ مُحِبّاً لَنَا عَلَى عَدُوٍّ لَنَا، فَقَوَّاهُ وَ شَجَّعَهُ حَتَّى یَخْرُجَ الْحَقُّ الدَّالُّ عَلَى فَضْلِنَا بِأَحْسَنِ صُورَتِهِ، وَ یَخْرُجَ الْبَاطِلُ الَّذِی یَرُومُ بِهِ أَعْدَاؤُنَا دَفْعَ حَقِّنَا فِی أَقْبَحِ صُورَةٍ، حَتَّى یَتَنَبَّهَ الْغَافِلُونَ، وَ یَسْتَبْصِرَ الْمُتَعَلِّمُونَ وَ یَزْدَادَ فِی بَصَائِرِهِمُ الْعَامِلُونَ‏ بَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی أَعْلَى مَنَازِلِ الْجِنَانِ، وَ یَقُولُ: یَا عَبْدِیَ الْکَاسِرَ لِأَعْدَائِی النَّاصِرَ لِأَوْلِیَائِی، الْمُصَرِّحَ بِتَفْضِیلِ مُحَمَّدٍ خَیْرِ أَنْبِیَائِی وَ بِتَشْرِیفِ عَلِیٍّ أَفْضَلِ أَوْلِیَائِی، وَ تُنَاوِی‏ إِلَى مَنْ نَاوَاهُمَا وَ تُسَمِّى بِأَسْمَائِهِمَا وَ أَسْمَاءِ خُلَفَائِهِمَا وَ تُلَقِّبُ بِأَلْقَابِهِمَا، فَیَقُولُ ذَلِکَ، وَ یُبَلِّغُ اللَّهُ جَمِیعَ أَهْلِ الْعَرَصَاتِ. فَلَا یَبْقَى مَلِکٌ وَ لَا جَبَّارٌ وَ لَا شَیْطَانٌ إِلَّا صَلَّى عَلَى هَذَا الْکَاسِرِ لِأَعْدَاءِ مُحَمَّدٍ ص وَ لَعَنَ الَّذِینَ کَانُوا یُنَاصِبُونَهُ فِی الدُّنْیَا مِنَ النَّوَاصِبِ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ع‏.

10. وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع‏:

أَفْضَلُ مَا یُقَدِّمُهُ الْعَالِمُ مِنْ مُحِبِّینَا وَ مَوَالِینَا أَمَامَهُ لِیَوْمِ فَقْرِهِ وَ فَاقَتِهِ، وَ ذُلِّهِ وَ مَسْکَنَتِهِ، أَنْ یُغِیثَ فِی الدُّنْیَا مِسْکِیناً مِنْ مُحِبِّینَا مِنْ یَدِ نَاصِبٍ عَدُوٍّ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ، یَقُومُ مِنْ قَبْرِهِ وَ الْمَلَائِکَةُ صُفُوفٌ مِنْ شَفِیرِ قَبْرِهِ إِلَى مَوْضِعِ مَحَلِّهِ مِنْ جِنَانِ اللَّهِ فَیَحْمِلُونَهُ عَلَى أَجْنِحَتِهِمْ، یَقُولُونَ: مَرْحَباً طُوبَاکَ طُوبَاکَ یَا دَافِعَ الْکِلَابِ عَنِ الْأَبْرَارِ، وَ یَا أَیُّهَا الْمُتَعَصِّبُ لِلْأَئِمَّةِ الْأَخْیَارِ.

11. وَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ع‏:

إِنَّ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى دِینِهِ أَعْظَمُ سُلْطَاناً یُسَلِّطُ اللَّهُ بِهَا عَلَى عِبَادِهِ، فَمَنْ وَفَّرَ مِنْهَا حَظَّهُ فَلَا یَرَیْنَ أَنَّ مَنْ مَنَعَهُ ذَلِکَ [قَدْ فَضَّلَهُ عَلَیْهِ، وَ لَوْ جَعَلَهُ فِی الذِّرْوَةِ الْعُلْیَا مِنَ الشَّرَفِ وَ الْمَالِ وَ الْجَمَالِ، فَإِنَّهُ إِنْ رَأَى ذَلِکَ‏] کَانَ قَدْ حَقَّرَ عَظِیمَ نِعَمِ اللَّهِ لَدَیْهِ. وَ إِنَّ عَدُوّاً مِنْ أَعْدَائِنَا النَّوَاصِبِ یَدْفَعُهُ بِمَا تَعَلَّمَهُ‏ مِنْ عُلُومِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ لَأَفْضَلُ لَهُ مِنْ کُلِّ مَالٍ لِمَنْ فَضَّلَ عَلَیْهِ، وَ لَوْ تَصَدَّقَ بِأَلْفِ ضِعْفِهِ‏.

12. وَ اتَّصَلَ بِأَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ ع‏ أَنَّ رَجُلًا مِنْ فُقَهَاءِ شِیعَتِهِ کَلَّمَ بَعْضَ النُّصَّابِ فَأَفْحَمَهُ بِحُجَّتِهِ حَتَّى أَبَانَ عَنْ فَضِیحَتِهِ. فَدَخَلَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع وَ فِی صَدْرِ مَجْلِسِهِ دَسْتٌ‏ عَظِیمٌ مَنْصُوبٌ، وَ هُوَ قَاعِدٌ خَارِجَ الدَّسْتِ، وَ بِحَضْرَتِهِ خَلْقٌ [کَثِیرٌ] مِنَ الْعَلَوِیِّینَ وَ بَنِی هَاشِمٍ، فَمَا زَالَ یَرْفَعُهُ حَتَّى أَجْلَسَهُ فِی ذَلِکَ الدَّسْتِ، وَ أَقْبَلَ عَلَیْهِ فَاشْتَدَّ ذَلِکَ عَلَى أُولَئِکَ الْأَشْرَافِ.

فَأَمَّا الْعَلَوِیَّةُ فَأَجَلُّوهُ عَنِ الْعِتَابِ، وَ أَمَّا الْهَاشِمِیُّونَ فَقَالَ لَهُ شَیْخُهُمْ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَکَذَا تُؤْثِرُ عَامِّیّاً عَلَى سَادَاتِ بَنِی هَاشِمٍ مِنَ الطَّالِبِیِّینَ وَ الْعَبَّاسِیِّینَ؟

فَقَالَ ع: إِیَّاکُمْ وَ أَنْ تَکُونُوا مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِیهِمْ: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُدْعَوْنَ إِلى‏ کِتابِ اللَّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ»‏ أَ تَرْضَوْنَ بِکِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَکَماً؟

قَالُوا: بَلَى.

قَالَ: أَ لَیْسَ اللَّهُ تَعَالَى یَقُولُ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَ إِذا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»‏؟ فَلَمْ یَرْضَ لِلْعَالِمِ الْمُؤْمِنِ إِلَّا أَنْ یُرْفَعَ عَلَى الْمُؤْمِنِ غَیْرِ الْعَالِمِ، کَمَا لَمْ یَرْضَ لِلْمُؤْمِنِ إِلَّا أَنْ یُرْفَعَ عَلَى مَنْ لَیْسَ بِمُؤْمِنٍ. أَخْبِرُونِی عَنْهُ أَ قَالَ: «یَرْفَعُ اللَّهُ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» أَوْ قَالَ: «یَرْفَعُ اللَّهُ الَّذِینَ أُوتُوا شَرَفَ النَّسَبِ دَرَجَاتٍ»؟ أَ وَ لَیْسَ قَالَ اللَّهُ: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ‏»؟ فَکَیْفَ تُنْکِرُونَ رَفْعِی لِهَذَا لَمَّا رَفَعَهُ اللَّهُ؟ إِنَّ کَسْرَ هَذَا لِفُلَانٍ النَّاصِبِ بِحُجَجِ اللَّهِ الَّتِی عَلَّمَهُ إِیَّاهَا لَأَفْضَلُ لَهُ مِنْ کُلِّ شَرَفٍ فِی النَّسَبِ.

...