12) سوره بقره (2) آیه170 وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَن
بسم الله الرحمن الرحیم
12) سوره بقره (2) آیه170 وَ إِذا قیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُون
ترجمه:
و هنگانی که به آنها گفته شد از آنچه خداوند نازل کرده تبعیت کنید؛ گفتند بلکه از آنچه پدرانمان بر آن انس گرفتهاند تبعیت میکنیم. آیا حتی اگر پدرانشان این گونه بودند که نه در چیزی اندیشیده و نه هدایت شده باشند؟
حدیث:
1) أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ قَالَ لِی أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع:
....یَا هِشَامُ مَا بَعَثَ اللَّهُ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ إِلَى عِبَادِهِ إِلَّا لِیَعْقِلُوا عَنِ اللَّهِ فَأَحْسَنُهُمُ اسْتِجَابَةً أَحْسَنُهُمْ مَعْرِفَةً وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ أَحْسَنُهُمْ عَقْلًا وَ أَکْمَلُهُمْ عَقْلًا أَرْفَعُهُمْ دَرَجَةً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة.
اصول کافی، ج1، ص16
حدیثی طولانی از امام کاظم ع به هشام بن حکم درباره جایگاه عقل و حقیقت آن نقل شده است. در فرازی از آن، امام میفرماید:
ای هشام! خدا، پیغمبران و رسولانش را به سوى بندگانش نفرستاده، مگر براى اینکه [در آنچه] از جانب خدا [آمده] بیندیشند، پس کسی بهتر اجابت کند که معرفتش نیکوتر باشد، و کسی به امر خدا، داناتر باشد که عقلش نیکوتر باشد؛ و آنکه عقلش تمامتر باشد، جایگاهش در دنیا و آخرت، بلندمرتبهتر است.
2) عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ:
مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنْ أَفْوَاهِ الرِّجَالِ أَزَالَتْهُ الرِّجَالُ وَ مَنْ أَخَذَ دِینَهُ مِنَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ زَالَتِ الْجِبَالُ وَ لَمْ یَزُلْ
روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج1، ص22
کسی که دینش را از دهان این و آن بگیرد، همان مردم او را از دینش برمیگردانند؛ ولی کسی که دینش را از کتاب خدا و سنت پیامبر ص بگیرد، کوهها زوال میپذیرند، اما دین او زوال نمیپذیرد.
تدبر
1) آنچه خدا فرستاده حتما با عقل سازگار است و مخاطب اصلی قرآن، عقل است و اولین گاه برای هدایت شدن، اندیشیدن است.
2) اسلام دینداری تقلیدی را قبول ندارد (مراجع تقلید هم در ابتدای رساله شان نوشته اند که اصول دین تقلیدی نیست) چنین دینداریای آن گونه که امیرالمومنین ع توضیح داده، باقی ماندنی هم نیست.
3) تعصّباتِ نژادى و قبیلهاى، از زمینههاى نپذیرفتن حقّ است. (قرائتی، تفسیر نور، ج1، ص260)
4) آداب و عقاید نیاکان، در آیندگان اثرگذار است؛ (قرائتی، همان) مواظب اثراتش بر خود باشیم.
5) پدران و اسلاف انسان احترام دارند؛ اما حقیقت احترامش از همه چیز بیشتر است؛ لذا اگر اسلاف و گذشتگان ما اقداماتشان از روی تعقل و در مسیر هدایت نبوده باشد، تبعیت از آنها پسندیده نیست هرچند عنوان آداب و رسوم به خود گرفته باشد. (اسلام هیچ توجیهی برای انجام خرافات را قبول ندارد؛ ولو اینکه بگوییم آداب و رسوم پدرانمان بوده است)
6) فرمود: «أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً» یعنی «آیا حتی اگر پدرانشان این گونه بودند که اهل اندیشیدن نبودند» پس اگر اسلاف ما اهل اندیشه بودند و بر اساس تحقیق به نتیجهای رسیده باشند، تبعیت از آنها خیلی هم خوب است و نیاز نیست کار آنها را از نو شروع کنیم (رجوع شود به وصیتنامه امام علی ع به امام حسن، نهجالبلاغه، نامه 31؛ فقرهای که با این جملات شروع میشود: وَ اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّ أَحَبَّ مَا أَنْتَ آخِذٌ بِهِ إِلَیَّ مِنْ وَصِیَّتِی تَقْوَى اللَّهِ وَ الِاقْتِصَارُ عَلَى مَا فَرَضَهُ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ الْأَخْذُ بِمَا مَضَى عَلَیْهِ الْأَوَّلُونَ مِنْ آبَائِکَ وَ الصَّالِحُونَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِک... بدان ای پسرم که بهترین چیزی که دوست دارم از وصیت من اخذ کنی تقوای الهی است و سپس بسنده کردن به آنچه خدا بر تو واجب کرده و گرفتن آن چیزهایی که پدران و صالحان از خاندانت بر آن مشی کردهاند که آنها اهلتحقیق بودهاند و ...)