سفارش تبلیغ
صبا ویژن

8) سوره شعرا (26) آیه 217 وَتَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّحِی

بسم الله الرحمن الرحیم

8) سوره شعرا (26) آیه 217  وَتَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ

ترجمه:

و بر آن شکست‌ناپذیر رحیم توکل کن

توکل: وکیل قرار دادن، کار را به دیگری واگذار کردن.

حدیث

 امروز دو حدیث از امام صادق علیه‌السلام را تقدیم می‌کنم: هر دو از اصول کافی، ج‏2، ص65:

1) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَمِّهِ‏ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

إِنَّ الْغِنَى وَ الْعِزَّ یَجُولَانِ فَإِذَا ظَفِرَا بِمَوْضِعِ التَّوَکُّلِ أَوْطَنَا.

ثروت و عزت در گردش بودند، هنگامی که به جایگاه توکل دست‌یافتند، همانجا اطراق کردند.

2) مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

أَیُّمَا عَبْدٍ أَقْبَلَ قِبَلَ مَا یُحِبُّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَقْبَلَ اللَّهُ قِبَلَ مَا یُحِبُّ وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ عَصَمَهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَقْبَلَ اللَّهُ قِبَلَهُ وَ عَصَمَهُ لَمْ یُبَالِ لَوْ سَقَطَتِ السَّمَاءُ عَلَى الْأَرْضِ أَوْ کَانَتْ نَازِلَةٌ نَزَلَتْ عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ فَشَمِلَتْهُمْ بَلِیَّةٌ کَانَ فِی حِزْبِ اللَّهِ بِالتَّقْوَى مِنْ کُلِّ بَلِیَّةٍ أَ لَیْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقامٍ أَمِینٍ» [سوره دخان، آیه 51].

هر بنده‌ای که به جانب آنچه خدا دوست دارد روی آورد، خداوند از جانبی که او دوست دارد [به او] روی می‌آورد؛ و کسی که به خدا پناه ببرد خدا او را در پناه خود بگیرد؛ و کسی که خدا به او روی آورد و پناهش دهد، اگر آسمان بر زمین بیفتد یا عذابی بر اهل زمین نازل شود به نحوی که بلا همگان را فراگیرد، او در حزب خدا و در تقوای [= محفوظ و نگه‌داشته شده] از هر بلایی باشد؛ آیا این خداوند عز و جل نیست که [در سوره دخان، آیه 51] می‌فرماید: «همانا متقین در جایگاهی امن هستند.»؟

اصلاح در ترجمه:

توکل به معنای «واگذار کردن کار» نیست؛ بلکه به معنای «قبول کردن کار است با اعتماد بر خدا».

توضیح مطلب: وقتی به 55 ترجمه‌ای که مقابلم بود مراجعه کردم، همگی (غیر از ترجمه فیض‌الاسلام که نوشته بود: «توکل و اعتماد کن») یا توکل را بدون ترجمه رها کرده بودند یا آن را به «واگذار کن» ترجمه کرده بودند. در برخی کتب لغت مانند «لسان العرب» هم مطلب به گونه‌ای بود که همنی معنا برداشت می‌شد. من هم  همین را به عنوان معنای کلمه «توکل» نوشتم. اما یکی از خوانندگان محترم در پیامی در تلگرام برایم نوشت:

«توکل به ترجمه شهید مطهری ظاهرا یعنی کار را تماما خودم به عهده گرفتم با اعتماد بر خدا. وکیل گرفتن معنای توکیل است نه توکل. توکل که مطاوعه هست یعنی خودم وکالت کار خودم را به عهده گرفتم علی الله. در واقع معتمدا علی الله!»

به کتاب شهید مطهری و به مفردات راغب اصفهانی مراجعه کردم دیدم حق با ایشان است: «وکالت» در جایی گفته می‌شود که کسی انجام کار خود را به دیگری واگذار کند. «توکیل» یعنی وکیل گرفتن، و در جایی است که انسان به خاطر اعتماد به کفایت شخصی دیگر یا به خاطر ناتوانی خودش از انجام کار، کار را به شخص دیگر واگذار می‌کند. نقطه مقابل «توکیل»، «توکل» است؛ که اگر با حرف «لـ» بیاید به معنای «قبول وکالت» می‌باشد؛ اگر با حرف «بـ» بیاید به معنای «ضمانت کردن برای انجام کار خاصی است» (لسان العرب، ج11، ص734) و اگر با حرف «علی» بیاید به معنای «اعتماد کردن» بر دیگری است (مفردات راغب، ص569) شهید مطهری معتقد است که تعبیر «توکل علی» جز در مورد خدا (= توکلتُ علی الله) مطرح نشده است؛ و معنایش این است که من انجام کار را برعهده می‌گیرم با اعتماد بر خدا. شهید مطهری در کتاب «گفتارهایی در اخلاق اسلامی» که فصل اولش به توضیح «توکل» اختصاص دارد، توضیح می‌دهد دو معنا برای توکل پیدا شده: یکی واگذار کردن کار به خدا و خود را کنار کشیدن؛ دیگری، کار را علی‌رغم همه سختی‌ها و ضررهای ظاهری برعهده گرفتن و در این مسیر به حمایت و امید خدا اعتماد کردن؛ و با بحثهای جالب لغوی و بررسی مساله در آیات مختلف قرآن نشان می دهند که معنای دوم درست است. لذا برخلاف برخی مترجمان که «توکل» را به معنای «واگذار کردن کار به خدا» ترجمه کرده‌اند، معنای درستش این است که «من کارم را انجام می دهم با اعتماد و تکیه بر خدا».

آدرسی که می‌توانید PDF کتاب‌های شهید مطهری (از جمله این کتاب، که برای فهم معنای قرآنی «توکل» بسیار مفید است) را از آنجا دانلود کنید:

http://motahari.ir/fa/content/185


تدبر

تمام رازهای موفقیت در زندگی در این یک آیه جمع شده است:

1)     انسان‌ها در تصمیم‌های مهم و بزرگ زندگی‌شان نیازمند کسی هستند که از آنها حمایت و پشتیبانی کند. در بسیاری از مواقع، می‌دانیم که انجام کاری صحیح است اما آن را یا برخلاف منافع زودگذر خود می‌بینیم یا چنان تنها هستیم که از انجام آن می‌ترسیم و احتمال موفقیت را بسیار کم می‌بینیم. شهید مطهری مثال می‌زند به «کارمندی که اگر بخواهد راه راستی و درستی را برود می‌بیند به حسب ظاهر پول و منفعت و پیشرفتی نیست. اما اگر راه باطل و رشوه گرفتن و دزدی را پیش برود می‌بیند راه برایش باز است. با خود که فکر می کند می‌بیند در آن راه اول 80-90 درصد موفقیت است البته احتمال شکست هم هست. ولی اگر بخواهد راه درستی و راستی را برود شاید ده درصد احتمال موفقیت نباشد. اکنون آیا در عالم قدرتی هست که اگر انسان دنبال حق برود، او را تحت حمایت بگیرد؟» (گفتارهایی در اخلاق اسلامی، ص14) معنای توکل بر خدا یعنی اعتماد کن به خدا. نترس؛ کاری که درست است انجام بده و خیالت راحت باشد که خدا پشت سرت است.

2)     اگر هنگام هر کاری به خدا اعتماد و توکل کنیم، حتما دنبال کار درست می‌رویم. حتما کارهایی خواهیم کرد که روح ما را ارتقا خواهد داد. توکل کردن نه‌تنها ما را در کارمان موفق می‌کند بلکه خود به خود اهدافمان را هم تصحیح می‌کند. به قول شهید مطهری، معنی ندارد که کسی بگوید با توکل بر خدا می‌خواهم به دزدی بروم!

3)     در انجام کارمان به خدایی اعتماد می‌کنیم که عزیز است. عزیز یعنی قوی‌ای که بر همه غلبه می کند اما هیچگاه مغلوب واقع نمی‌شود. یعنی کسی را پشتوانه کارت قرار بده که مطمئن باشی کم نمی‌آورد.

4)     در انجام کارمان به خدایی اعتماد می‌کنیم که رحیم است. قبلا درباره رحیم گفته شد که رحیم یعنی کسی که رحمتش دائمی است و در قرآن کریم، این وصف خدا غالبا در مورد مومنان به کار رفته است؛ یعنی مومنان با ایمان آوردنشان، علاوه بر رحمت عمومی خدا (رحمانیت) از رحمت ویژه‌ای نیز برخوردار می‌شوند. وقتی به خدا توکل و اعتماد می‌کنیم حتما از رحمت ویژه او برخوردار می‌شویم؛ وقتی که با ما با رحمت عمومی‌اش برخورد کرده، این همه نعمت به ما داده است؛ اگر خدایی که شکست در کارش راه ندارد (عزیز است) بخواهد با رحمت ویژه‌اش با ما برخورد کند و کار ما را راه بیندازد، چه خواهد شد؟ پس کسی را پشتوانه کارت قرار بده که نه‌تنها کم نمی‌آورد، بلکه به تو مهربان است و هیچگاه تو را رها نمی‌کند.

با وجود چنین خدای عزیز و رحیمی (خدایی که اگر سراغش برویم حتما هم هوای ما را دارد و هم می‌تواند کار را به نتیجه برساند)، چرا برخی از ما در کارهای درست سستی می‌کنیم و گمان می‌کنیم که موفق نمی‌شویم؟ چرا فکر می‌کنیم که تنهاییم؟ چرا از موج‌های اجتماعی مخالف می‌ترسیم؟ چرا چشممان به دهان دیگران است؟ آیا با باور داشتن به چنین خدایی و تکیه کردن به او، اندک جایی برای سستی و ناامیدی می‌ماند؟

در شگفتم که قرآن کریم این اندازه واضح و صریح راه‌های موفقیت تمام و کمال برای هدفهای مقدس و عالی با ضمانت صددرصد را به ما آموزش می‌دهد اما عده‌ای به کلاس‌های موفقیت می‌روند؛ و فکر می‌کنند راه موفقیت را یافته‌اند. واقعا جز خدا چه کسی می‌تواند تضمین قطعی برای موفقیت دهد؟ و چرا ما سخنان برخی افراد تبلیغات‌چی (show man) را باور می‌کنیم اما سخنان خدایی چنین عزیز و رحیم را باور نمی‌کنیم؟ واقعا ای انسان! چه چیزی تو را نسبت به پروردگار بزرگوارت مغرور کرده است؟ (یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم؟)