3) سوره بقره (2) آیه 2 ذلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدً
بسم الله الرحمن الرحیم
3) سوره بقره، آیه 2 ذلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِین
ترجمه:
آن کتاب، شک و تزلزلی در آن نیست، هدایتی برای متقین است.
نکته: ترجمه تقوا به پرهیزگاری ترجمه خوبی نیست. تقوی از ریشهی (وقی) به معنای نگه داشتن و حفظ کردن است و شهید مطهری آن را به (خودنگهداری) ترجمه کرده است.
حدیث:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلَاثَةٌ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَةً وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوکَ وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَیَّعَ حُدُودَهُ وَ أَقَامَهُ إِقَامَةَ الْقِدْحِ- فَلَا کَثَّرَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِهِ فَأَسْهَرَ بِهِ لَیْلَهُ وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ وَ قَامَ بِهِ فِی مَسَاجِدِهِ وَ تَجَافَى بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ فَبِأُولَئِکَ یَدْفَعُ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْبَلَاءَ وَ بِأُولَئِکَ یُدِیلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ بِأُولَئِکَ یُنَزِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَیْثَ مِنَ السَّمَاءِ فَوَ اللَّهِ لَهَؤُلَاءِ فِی قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الْأَحْمَرِ. اصول کافی، ج2، ص627
امام محمد باقر علیه السلام فرمود:
قاریان قرآن سه قسماند:
1) کسی که قرآن را خوانده، پس آن را سرمایه کسب و کار خود میکند و با آن سراغ حاکمان میرود و آنان را میدوشد و با آن بر مردمان فخرفروشی میکند؛
2) کسی که قرآن را خوانده، پس حروف و تلفظ آن را رعایت میکند، اما حدود و احکامش را ضایع ساخته، و آن را همچون قدح [آب] برپا داشته است. پس خدا این جماعت از حاملان قرآن را زیاد نکند. [ظاهرا عبارت «همچون قدح برپا داشته»، کنایه است از اینکه فقط در حد نوشیدن و استفاده همان لحظه به درد میخورد، نه برای استفاده دائمی که در آخرت هم به درد انسان بخورد].
3) کسی که قرآن را خوانده، پس آن را مرهم قلب خود قرار داده، و شبش را به آن بیدار داشته، و روزش را به آن تشنه ساخته، و در مساجد خویش با آن قیام میکند، و به خاطر بستر خواب را رها میکند. پس خداوند عزیز جبّار به برکت این گروه، بلا را دفع مىنماید، و به این جماعت، مسلمانان را بر دشمنان ظفر و غلبه مىدهد، و به این جماعت، خداوند باران را از آسمان فرو مىفرستد. پس به خدا سوگند که این گروه، در میان قاریان قرآن از اکسیر ناب کمترند». تحفة الأولیاء (ترجمه أصول کافى)، ج4، ص671 (با اندکی اصلاح در ترجمه)
تدبر
1) آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر خود میفرمودند بسیاری از اوقات وقتی تعبیر «ذلک (= «آن» ، و نه «این») در مورد قرآن کریم به کار میرود احتمالا اشاره به مقام حقیقت قرآن در لوح محفوظ عند الله دارد. شاید در همین آیه هم بتوان گفت آن قرآن است که در آن شک و تردید و تزلزلی وجود ندارد وگرنه در قرآنی که در دست ماست («این» قرآن) خیلی از افراد دچار شک میشوند. پس اگر میخواهیم به قرآنی برسیم که شک و تزلزلی در آن نباشد باید به سمت «آن کتاب» حرکت کنیم.
2) راهش چیست؟ ادامه آیه میفرماید: هدایت برای متقین است. همه میدانیم که قرآن برای هدایت همه انسانها آمده است (هُدیً للناس) پس چرا در اینجا فقط متقین را ذکر کرد؟ زیرا اگرچه قرآن برای همه مردم آمده است اما فقط متقین هستند که از هدایتش بهرهمند میشوند. (مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص118) پس اگر میخواهیم به سمت آن قرآنی که تزلزلی در آن راه ندارد حرکت کنیم و از هدایتش بهرهمند شویم باید متقی باشیم.
3) متقی یعنی کسی که مواظب خودش هست و خودش را از خطرات نگه میدارد. برای متقی بودن فقط باید خودمان را جدی بگیریم و خودمان را با دیگری عوضی نگیریم. خود حقیقیِ ما آن است که بعد از مرگ جسممان همچنان باقی میماند. به قول ملای رومی:
در زمین مردمان خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن
کیست بیگانه تن خاکی توکز برای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین میدهی جوهر خود را نبینی فربهی
(مثنوی معنوی، دفتر دوم، ابیات 263-265)
متقی بودن، یعنی به قول حافظ، «پاسبان حرم دل» شدن (دیوان حافظ، غزل 324). متقی بودن جانماز آب کشیدن نیست. متقی بودن همان دسته سومی است که در حدیث امام باقر علیهالسلام مطرح شد. بکوشیم که خود واقعیمان را بشناسیم و از او مراقبت کنیم که آنگاه با خدا همسخن میشویم و دریچه دل ما به فهم سخن خدا باز میشود.
انشاءالله این بحث قرآنی که شروع کردهایم به ما کمک کند که به حقیقت قرآن برسیم، جایی که در آنجا هیچ شک و تردیدی و هیچ تزلزل و اضطرابی راه ندارد. هشدار امام باقر ع را جدی بگیریم: مبادا این بحثها را برای منافع دنیوی و کلاس گذاشتن برای این و آن انجام دهیم؛ مبادا فقط حروف قرآن را تلفظ کنیم و حدود آن را ضایع کنیم؛ بلکه به یاری خدا سخن خدا را مرهم قلب خود قرار دهیم و از هر درد و غمی رها، و مملو از عشق خدا شویم. انشاءالله