سفارش تبلیغ
صبا ویژن

2) سوره انبیاء (21) آیه 10 لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتابا

بسم الله الرحمن الرحیم

2) سوره انبیاء آیه 10   لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ کِتاباً فیهِ ذِکْرُکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُون‏

ترجمه:

به تحقیق کتابی به شما نازل کردیم که در آن یاد شماست، پس آیا نمی‌اندیشید؟

حدیث:

عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْعَزِیزَ الْجَبَّارَ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ کِتَابَهُ وَ هُوَ الصَّادِقُ الْبَارُّ فِیهِ خَبَرُکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَنْ بَعْدَکُمْ وَ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَوْ أَتَاکُمْ مَنْ یُخْبِرُکُمْ عَنْ ذَلِکَ لَتَعَجَّبْتُمْ.

امام صادق ع فرمودند: خداوند عزیز جبار کتابش را بر شما نازل کرد و او راستگوی نیکوکار است؛ در قرآن خبر شما هست و خبر کسانی که قبل از شما بودند و خبر کسانی که بعد از شما خواهند بود و خبر آسمان و زمین؛ و اگر کسی که شما را از آن مطالب خبردار کند نزد شما بیاید قطعا تعجب خواهید کرد.

اصول کافی، ج2، ص599 (کتاب فضل القران، حدیث3)

تدبر:

1)     آیه با دو حرف ل+قد شروع شده یعنی مطلب بسیار مهم و مورد تاکید است. به این لام، اصطلاحا لام قسم می‌گویند یعنی گویی قسم خورده است؛ یعنی باور مطلب برای مخاطب بقدری سخت است که خدا قسم می‌خورد. به «قد»، قدِ تحقیق می‌گویند: به معنای «قطعا، محققا، به‌تحقیق»


2)     انزلنا الیکم. قرآن کریم بر پیامبر نازل شده است یا بر ما؟ خدا در قرآن غالبا می‌فرماید «ما قرآن را بر پیامبر نازل کردیم» اما در برخی از موارد مانند اینجا ( ونیز: نساء/174؛ نور/34) فرموده «بر شما نازل کردیم» شهاب الدین سهروردی، می نویسد: «قرآن را باید با وجد و طرب و فکر لطیف بخوانی. قرآن را چنان بخوان که گویی در شأن تو نازل شده است. این صفات را در جان خویش جمع بیاور و آنگاه از رستگاران خواهی بود»(مجموعه مصنفات، ج4، ص 139) از اقبال لاهوری هم نقل شده که «یکبار پدرم به من توصیه کرده است که هر گاه قرآن می خوانی، چنان بخوان که گویی خداوند آن را به تو نازل کرده است؛ و از آن به بعد شروع به این کار کردم  تا این که احساس کردم که آدم دیگری شده ام. فهم و درکم از زندگی غیر از آنچه بود که قبلاً درک کرده بودم....»


3)     فیه ذکرکم. در قرآن مطالبی که آمده همگی درباره ماست، حکایت ماست، خدا دائما از ما یاد کرده است؛ باید خودمان را در قرآن پیدا کنیم. حدیثی که از امام صادق ع نقل کردم هم همین را می‌گفت. در قرآن خبرهای مربوط به ما هست؛ اما چون تا به حال دقت نکرده‌ایم نمی توانیم آنها را پیدا کنیم؛ اما اگر امام زمان ع بیاید و به ما نشان دهد، تعجب خواهیم کرد. انسان زمانی تعجب می‌کند که انتظار واقعه‌ای را نداشته باشد. یعنی وقتی به ما نشان بدهند که خبر ما در آن هست، تعجب می‌کنیم چون می‌بینیم که واقعا خبر مربوط به شخص ماست اما تاکنون بدان توجه نکرده بودیم. از امروز سعی کنیم خودمان را مخاطب کلام خدا ببینیم و خود را بر قرآن عرضه کنیم در قرآن کریم خبرهای مربوط به خودمان را پیدا کنیم. ابتدایش سخت است اما حتما به نتیجه خواهیم رسید. اقبال وقتی متوجه این شد کم‌کم فهم و درکش از زندگی خودش عوض شد. من این حکایت اقبال را سالها قبل شنیده بودم. اما وقتی به این آیه رسیدم تازه فهمیدم اقبال چه می‌گفت. قرآن را خود خدا به خود ما نازل کرده است؛ پیامبر واسطه‌ای بوده که سخن خدا درباره ما را به ما برساند؛ مطالبش همگی درباره ماست؛ اگر قرآن بخوانیم و درکمان از خودمان و زندگی‌مان عوض نشود آیا واقعا قرآن خوانده‌ایم؟ مشکل کجاست؟


4)     افلا تعقلون؟ ادامه آیه پاسخ ما را داد. چون وقتی قرآن می‌خوانیم نمی‌اندیشیم. انتظار داریم «هلو برو تو گلو» باشد. خدا به ما عقل داده است؛ اما حال نداریم از آن استفاده کنیم. خداوند متعال با همه علم بی‌نهایتش، آنچه مورد نیاز ما بوده در این قرآن قرار داده است اما کلید ورود به آن را تعقل قرار داد. تعقل غیر از خیالبافی است؛ تعقل غیر از تفسیر به رای است (تفسیر به رای یعنی آنچه دلم می‌خواهد و نظر شخصی خودم است بر قرآن تحمیل کنم). قدم اول تعقل، گوش کردن، آغوش را در برابر حقیقت باز کردن، توجه کردن و جدی گرفتن مطلب است. یادمان باشد خدا دارد با ما حرف می‌زند. ان‌شاءالله درباره تعقل هم بیشتر تامل کنیم.

یک خاطره

دیده‌اید بعضی از افراد که استخاره می‌کنند با مراجعه به قرآن کریم، دقیقا آنچه نیاز داریم و مربوط به ماست می‌گویند؟! یکی از اقوام می‌خواست با دختری ازدواج کند، بعد از تحقیقات باز شک داشتند. به من گفتند که برای استخاره سراغ فلانی برو. رفتم. بعد از نماز عده زیادی برای استخاره آمده بودند. نوبت من شد. بدون اینکه من چیزی بگویم نگاهی به قرآن کرد و گفت: «موردی که برای خواستگاریش رفته‌اند خودش خوب است اما خانواده بدی دارد که مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.» او از کجا می‌دانست؟ آیا غیر از این است که خدا در 1400 سال پیش خبر مربوط به ما را در قرآن قرار داده است؟! توجه کنید. این معجزه‌ای است که بارها و بارها می‌بینیم که خدا خبر همه ما را در قرآن قرار داده است؛ اما باور نمی‌کنیم. اگر خدا خداست می‌تواند در کلامش با همه سخن بگوید و نیاز هرکس را جداگانه در آن سخن مد نظر قرار دهد.

یک پیشنهاد

هرکسی تدبر خودش را برای خودش یادداشت کند. نترسید؛ اگر گوشمان را برای شنیدن سخن قرآن باز کنیم، تفسیر به رای نمی شود. گاهی اشتباه می‌فهمیم، اما اگر خودبین نباشیم و بر اشتباهتمان اصرار نورزیم خود خدا بتدریج با آیات دیگرش ما را متوجه اشتباهمان خواهد کرد. من اوایل که می‌خواستم به سراغ فهم قرآن بروم نگران تفسیر به رای بودم. از یکی از اساتید سوال کردم گفت «هرچه رسیدی را سریع به عنوان تفسیر آیه در جایی نگو؛ با تفاسیر معتبر چک کن؛ و هر گاه بقدری بررسی کردی که مطمئن شدی (به تعبیر ما طلبه‌ها نزد خدا حجت داشتی) آنگاه بیان کن و هرگاه متوجه شدی اشتباه کردی سریع اشتباهت را بپذیر و بر آن اصرار نکن.» مهمترین عرصه‌ای که در آن احتمال تفسیر به رای هست، عرصه احکام شرعی است که افراد چون ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه را نمی‌دانند و با روایات آشنا نیستند با دیدن یک آیه سریع حکم شرعی می‌دهند (مانند کسی که با دیدن آیه 43 سوره نساء می‌گفت شرابخواری فقط هنگام نماز خواندن حرام است!!!) لذا ما لااقل تا مدتها سراغ این عرصه نمی‌رویم. یادمان باشد قرآن برای همه ما نازل شده است. درست است که باید به متخصص مراجعه کرد، اما هرکسی در حد خود هم مطالبی می‌فهمد. مهم این است که حد خود را بشناسیم، و به افراط و تفریط نیفتیم. عده‌ای دچار افراط می‌شوند؛ یعنی مطالبی که واقعا ابعاد مختلفش را بررسی نکرده‌ایم و در گفتنش نزد خدا حجت ندارند و صرفا چون به ذهنشان رسیده، می‌گویند و بدون حجت شرعی، بر سخن خود اصرار می‌کنند؛ و عده‌ای هم دچار تفریط می‌شوند و از ترس تفسیر به رای اصلا در قرآن تدبر و تامل نمی‌کنند. البته صراط مستقیم از مو باریکتر است اما بالاخره باید حرکت کرد و البته با دقت و مراقبت تمام.

علت این که همان اول صبح، تاملات خودم را نمی‌گذارم این است که نمی‌خواهم مطلبم را بر شما تحمیل کنم. می‌خواهم هرکدام ما بیندیشیم، تامل کنیم، تدبر کنیم. بعد من برداشت خودم را، به عنوان یک برداشت عرضه می‌کنم. من معصوم نیستم و ممکن است اشتباه کنم، اما سعی می‌کنم تا علاوه بر تدبر شخصی، تا حد امکان به تفاسیر معتبر هم نگاه کنم و بنا را بر این گذاشته‌ام که مطالبم به گونه‌ای باشد که از ظاهر خود آیه درآید. امیدوارم شما هم فقط خواننده نباشید. این کانال صرفا بهانه‌ای است که هر روز در یک آیه تدبر کنیم. قرار نیست یک نفر بگوید و دیگران یاد بگیرند. برخی دوستان پیغام داده‌اند که بهتر بود «گروه» باشد نه کانال. شاید بعدا گروه هم راه بیندازم؛ اما تجربه نشان داده، در گروه بحثهای دوسه نفره‌ای مطرح می‌شود که اغلب حال و حوصله‌اش را ندارند و این بحثها بقدری زیاد می‌شود که اغلب افراد خسته می‌شوند و کار را رها می‌کنند و اصل کار هدر می‌رود. شاید اگر بازخوردهای زیادی بود بعدا یک گروه مکمل راه بیندازیم که فقط کسانی که می‌خواهند بحث کنند آنجا بیایند. تا خدا چه خواهد. به قول ملای رومی:

درفکن تدبیر خود را پیش دوست      گرچه تدبیرت هم از تدبیر اوست

التماس دعا