1154) سوره طارق (86) آیه 9 یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ (حدیث و تد

 

حدیث

1) الف. از طریق ابوالدرداء از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:

خداوند شش مطلب را برای خلایق ضمانت کرده است: نماز و زکات و روزه ماه رمضان و غسل از جنابت؛ و اینها همان سرائری هستند که خداوند عز و جل فرمود: «روزی که سرائر آزموده و برملا شود».

شعب الإیمان، ج3، ص20؛ مجمع البیان، ج‏10، ص715[1]؛ الدر المنثور، ج‏6، ص336[2]

أخبرنا أبو بکر أحمد بن الحسن القاضی وعبد الملک بن عثمان الزاهد [و] أبو نصر بن قتادة قالوا ثنا أبو علی حامد بن محمد الهروی ثنا محمد بن یونس ثنا أبو علی الحنفی ثنا عمران القطان عن قتادة عن خلید العصری عن أبی الدرداء قال:

قال رسول الله ص: ضمن الله عز وجل خلقه أربعا [أربع خصال] ‌الصلاة ‌والزکاة ‌وصوم ‌رمضان والغسل من الجنابة و هو [هی/ هن] السرائر [التی] قال الله عز وجل: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ».

ب. از معاذبن‌جبل نقل شده است که از رسول خدا ص پرسیدم: «این سرائری که بندگان در آخرت با آن برملا می‌شوند، چیست»؟

فرمود: همان سرائر [ابعاد مخفی و سر] در اعمال شما است اعم از نماز و روزه و زکات و وضو و غسل جنابت و هر واجبی؛ چون همه‌ی اعمال، همگی سرائر نهانی‌ای هستند؛ شخص اگر خواست می‌گوید: «نماز خواندم» درحالی‌که نماز نخوانده است؛ و اگر خواست می‌گوید: «وضو گرفتم» درحالی‌که وضو نگرفته است؛ و این است که خداوند می‌فرماید: روزی که سرائر برملا می‌گردد».

التفسیر الوسیط (للواحدی) ج4، ص466؛ مجمع البیان، ج‏10، ص715[3]

«أَخْبَرَنِی عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَسَنِ الْحَافِظُ، فِیمَا أَجَازَ لِی أَنَا عُمَرُ بْنُ أَحْمَدَ الْوَاعِظُ، نا مُحَمَّدُ بْنُ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى الْهَمَذَانِیُّ، نا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْأَصْبَهَانِیُّ، نا الْحُسَیْنُ بْنُ الْقَاسِمِ الْأَصْبَهَانِیُّ، نا إِسْمَاعِیلُ بْنُ أَبِی زِیَادٍ، عَنْ ثَوْرٍ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ مُعَاذٍ، قَالَ:

سَأَلْتُ النَّبِیَّ ص: مَا هَذِهِ السَّرَائِرُ الَّتِی یُبْلَى بِهَا الْعِبَادُ فِی الآخِرَةِ؟

فَقَالَ: هِیَ ‌سَرَائِرُکُمْ فِی ‌أَعْمَالِکُمْ مِنَ الصَّلاةِ، وَالصِّیَامِ وَالزَّکَاةِ، وَالْوُضُوءِ، وَالْغُسْلِ مِنَ الْجَنَابَةِ، وَکُلِّ مَفْرُوضٍ لَأَنَّ الْأَعْمَالَ کُلَّهَا سَرَائِرُ خَفِیَّةٌ، فَإِنْ شَاءَ قَالَ الرَّجُلُ: صَلَیْتُ وَلَمْ یُصَلِّ، وَإِنْ شَاءَ، قَالَ: تَوَضَّأْتُ وَلَمْ یَتَوَضَّأْ فَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»

در نقل مرحوم طبرسی شروع حدیث پیامبر به جای «هِیَ ‌سَرَائِرُکُمْ فِی ‌أَعْمَالِکُمْ» به صورت «سَرَائِرُکُمْ هِیَ أَعْمَالُکُمْ سرائر شما همان اعمال شما هستند» آمده است.

ج. از طریق حسن بصری از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:

خداوند می‌فرماید:‌ سه چیز است که هرکس آنان را حفظ و مراقبت کند بنده حقیقی من است و کسی که آنها را ضایع کند دشمن حقیقی من است. خداوند در سه چیز به فرزند آدم اعتماد کرده است: بر نماز، که اگر خواست می‌گوید: «نماز خواندم»؛ و بر روزه، که اگر خواست می‌گوید: «وضو گرفتم»؛ و بر غسل از جنابت، که اگر خواست می‌گوید: «غسل کردم». سپس این آیه را تلاوت کردند: «روزی که امور نهان برملا می‌گردد».

تفسیر یحیى بن سلام، ج2، ص742؛ المعجم الأوسط للطبرانی، ج9، ص8[4]

حَدَّثَنِی أَبُو الأَشْهَبِ وَالْمُبَارَکُ وَالْحَسَنُ بْنُ دِینَارٍ، عَنِ الْحَسَنِ، قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: قَالَ اللَّهُ: ‌ثَلاثٌ ‌مَنْ ‌حَفِظَهُنَّ فَهُوَ عَبْدِی حَقًّا، وَمَنْ ضَیَّعَهُنَّ فَهُو عَدُوِّی حَقًّا، ائْتَمَنَ اللَّهُ ابْنَ آدَمَ عَلَى ثَلاثٍ عَلَى الصَّلاةِ، وَلَوْ شَاءَ قَالَ قَدْ صَلَّیْتُ، وَعَلَى الصَّوْمِ وَلَوْ شَاءَ قَالَ قَدْ صُمْتُ، وَعَلَى الْغُسْلِ مِنَ الْجَنَابَةِ وَلَوْ شَاءَ قَالَ قَدِ اغْتَسَلْتُ "، ثُمَّ تَلا هَذِهِ الآیَةَ «یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»

به مناسبت این سه چیزی که در حدیث نبوی مورد تاکید شدید قرار گرفت حدیث نبوی دیگری نیز در کتب اهل سنت آمده است که بر حفظ سه چیز تاکید شدید دارد:

د. از ابوسعید خدری روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:

برای خداوند عز و جل سه حرمت وجود دارد که هرکس آنان را حفظ و مراقبت کند خداوند امر دین و دنیایش را حفظ کند و کسی که آنها را حفظ نکند خداوند هیچ چیزی را برای او حفظ نکند:‌ حرمت اسلام و حرمت من و حرمت رَحِمِ [= خانواده نسبیِ] من.

المعجم الکبیر للطبرانی، ج3، ص126

حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ عُثْمَانَ بْنِ صَالِحٍ، وَمُطَّلِبُ بْنُ شُعَیْبٍ الْأَزْدِیُّ، وَأَحْمَدُ بْنُ رِشْدِینَ الْمِصْرِیُّونَ، قَالُوا: ثنا إِبْرَاهِیمُ بْنُ حَمَّادِ بْنِ أَبِی حَازِمٍ الْمَدِینِیُّ، ثنا عِمْرَانُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیِّبِ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَدِّهِ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ رضی الله عنه قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اللهِ ص: إِنَّ لِلَّهِ عز وجل حُرُمَاتٍ ‌ثَلَاثٍ، ‌مَنْ ‌حَفِظَهُنَّ حَفِظَ اللهُ لَهُ أَمْرَ دِینِهِ وَدُنْیَاهُ، وَمَنْ لَمْ یَحْفَظْهُنَّ لَمْ یَحْفَظِ اللهُ لَهُ شَیْئًا: حُرْمَةَ الْإِسْلَامِ، وَحُرْمَتی، وَحُرْمَةَ رَحِمِی.

 

2) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابن‌مسعود آمده که مجموعه وصایایی است از ایشان خطاب به ابن‌مسعود؛ و در واقع، خطاب به تمامی مومنان. فرازهایی از آن قبلا گذشت.[5] در فرازی دیگر از آن حدیث آمده است:

ای پسر مسعود! بر تو باد به اصلاح سرائر و امور مخفی‌ات، زیرا که خدای تعالی می‌فرماید: «روزی که سرائر آزموده و برملا ‌شود؛ پس هیچ نیرو و یاوری نباشد» (طارق/9-10).

مکارم الأخلاق، ص457

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا یَوْماً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِیدَةٌ ...

یَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَیْکَ بِإِصْلَاحِ السَّرِیرَةِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ».

 

3) الف. روایت شده که امیرالمومنین ع در خطبه‌ای فرمودند:

عمل کنید برای روزی که ذخیره‌ها برای آن ذخیره می‌شود و سریره‌ها (امور مخفی و راز) در آن آزموده و برملا می‌شود؛ براى روزى کار کنید که اندوخته‏ها براى آن نهند، و رازها در آن روز آشکار شود. آن را که سودش ندهد خردى که دارد، چگونه از خردى که با او نیست سود بردارد؟ که آن غایب، ناتوانتر است از آنچه پیداست. و آن پنهان، محتاجتر است از آنچه هویداست. از آتشى بپرهیزید، که گرمى آن سخت است و ژرفاى آن دورتک و پر از بیم، زیور آن آهن و نوشیدنى آن زردآب و چرک و ریم.

نهج البلاغة، خطبه120، (ترجمه سید جعفر شهیدی)

قال أمیر المؤمنین ع:

... اعْمَلُوا لِیَوْمٍ تُذْخَرُ لَهُ الذَّخَائِرُ وَ تُبْلَى فِیهِ السَّرَائِرُ وَ مَنْ لَا یَنْفَعُهُ حَاضِرُ لُبِّهِ فَعَازِبُهُ عَنْهُ أَعْجَزُ وَ غَائِبُهُ أَعْوَزُ وَ اتَّقُوا نَاراً حَرُّهَا شَدِیدٌ وَ قَعْرُهَا بَعِیدٌ وَ حِلْیَتُهَا حَدِیدٌ وَ شَرَابُهَا صَدِیدٌ.

ب. در خطبه دیگری از ایشان که به خطبه دیباج معروف است و فرازهایی از آن قبلا گذشت[6] آمده است:

همانا من ندیدم چیزی مانند بهشت را که طالب آن، این گونه خواب باشد، و نه چیزی مانند جهنم که فرارکننده از آن، این گونه خواب باشد و نه پرسودتر از کسی که امروزش کسب کند برای روزی که ذخیره‌ها برای آن ذخیره می‌شود و سریره‌ها (امور مخفی و راز) در آن آزموده و برملا می‌شود؛ و همانا کسی که حق او را سود ندهد باطل به او ضرر رساند و کسی که با هدایت به راه مستقیم نیاید گمراهی به او ضرر زند و کسی که یقین نفعی به وی نرساند شک به او ضرر رساند.

تحف العقول، ص152

روی عن أمیر المؤمنین ع‏ خطبته ع المعروفة بالدیباج‏

... فَإِنِّی لَمْ أَرَ مِثْلَ الْجَنَّةِ نَامَ طَالِبُهَا وَ لَا کَالنَّارِ نَامَ هَارِبُهَا وَ لَا أَکْثَرَ مُکْتَسِباً مِمَّنْ کَسَبَهُ الْیَوْمَ تُذْخَرُ فِیهِ الذَّخَائِرُ وَ تُبْلَى فِیهِ السَّرَائِرُ وَ إِنَّ مَنْ لَا یَنْفَعُهُ الْحَقُّ یَضُرُّهُ الْبَاطِلُ وَ مَنْ لَا یَسْتَقِیمُ بِهِ الْهُدَى تَضُرُّهُ الضَّلَالَةُ وَ مَنْ لَا یَنْفَعُهُ الْیَقِینُ یَضُرُّهُ الشَّک‏...

 

4) روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند:

گفته‌ها حفظ شده و سرائر (رازهای نهفته) آزموده و برملا و «هرکس در گروی آن چیزی است که کسب کرده است.»

نهج البلاغة، حکمت 343؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص212

وَ قَالَ ع:

الْأَقَاوِیلُ مَحْفُوظَةٌ وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ وَ «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ».

 

5) از امام صادق ع روایتی نقل شده است که در آن برخی مواعظی که خداوند تبارک و تعالی خطاب به حضرت عیسی ع داشته است را بیان فرمودند. در قسمتی از آن موعظه‌های الهی آمده است:

ای عیسی بن مریم! به ظالمان بنی‌اسرائیل بگو که چه خواهید کرد وقتی که برای شما کتابی بیرون آید که به حق سخن می‌گوید و سرائر و رازهایی را که همواره مخفی می‌کردید آشکار کند ...

الأمالی( للصدوق)، ص519

حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْفَقِیهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: کَانَ فِیمَا وَعَظَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بِهِ عِیسَى بْنَ مَرْیَمَ ع أَنْ قَالَ لَه‏: ...

یَا عِیسَى قُلْ لِظَلَمَةِ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَیْفَ أَنْتُمْ صَانِعُونَ إِذَا خَرَجْتُ لَکُمْ کِتَاباً یَنْطِقُ بِالْحَقِّ فَتَنْکَشِفُ سَرَائِرَ قَدْ کَتَمْتُمُوهَا...

 

6) الف. عمر بن یزید روایت کرده است که شبی در محضر امام صادق ع بودم. ایشان آیه «بلکه انسان بر نفس خویش بصیرت دارد؛ هرچند بهانه‌هایی بتراشد» (قیامت/14-15) را تلاوت کردند و فرمودند:

ای ابوحفص! انسان چگونه به خداوند عز و جل نزدیک شود با انجام کاری برخلاف آنچه خداوند متعال می‌داند. [یعنی انسان چگونه ممکن است با انجام ظاهری کاری که در باطنش خلاف آن است، مانند عمل ریاکارانه، انتظار دارد به خدا نزدیک شود] همانا رسول الله ص می‌فرمود:

کسی که سریره و رازی را مخفی بدارد خدا ردای همان را بر تن او می‌پوشاند؛ اگر خوب باشد، خوب؛ و اگر بد باشد بد.

الکافی، ج‏2، ص294

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: إِنِّی لَأَتَعَشَّى مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى‏ مَعاذِیرَهُ»:

یَا أَبَا حَفْصٍ مَا یَصْنَعُ الْإِنْسَانُ أَنْ یَتَقَرَّبَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِخِلَافِ مَا یَعْلَمُ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَقُولُ:

مَنْ أَسَرَّ سَرِیرَةً رَدَّاهُ اللَّهُ رِدَاءَهَا إِنْ خَیْراً فَخَیْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ.

مرحوم کلینی همین حدیث را با همین سند در دو صفحه بعد آورده است (ص296) با این تفاوت که به جای تعبیر «أَنْ یَتَقَرَّبَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» آمده است: «أَنْ یَعْتَذِرَ إِلَى النَّاسِ»[7] یعنی «انسان چگونه نزد مردم بهانه می‌آورد [= خودش را خوب جلوه می‌دهد] با انجام کاری ...».

ضمنا خصوص حدیث نبوی فوق با سند دیگری در الجعفریات (ص158) نیز آمده[8] و با دو تعبیر در مشکاة الأنوار (ص321) آمده است[9] که در این منبع اخیر، قبل از آن، حدیث نبوی زیر هم آمده است:

ب. روایت شده که پیامبر ص فرموده است:

هنگامی که بنده‌ای سریره [امور مخفی] و آشکارش برابر شود خداوند عز و جل فرماید: این حقیقتا بنده من است.

مشکاة الأنوار، ص321

وَ قَالَ النَّبِیُّ ص:

إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اسْتَوَتْ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فَهُوَ عَبْدِی حَقّاً.

ج. از امام صادق ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:

بزودی بر من زمانی خواهد آمد که سرائر (باطن‌های)شان مخفی می‌ماند و وضعیت آشکارشان خوب به نظر می‌رسد، به خاطر طمع در دنیا، با آن آنچه را که نزد پروردگارشان است نمی‌خواهند؛ دینشان ریاکاری است، که با هیچ خوفی [از جانب خداوند] همراه نیست؛ خداوند عقاب را برای آنان فراگیر می‌کند، پس به دعای غریق* خدا را می‌خوانند اما برایشان اجابت نمی‌شود.

*پی‌نوشت:

ظاهرا مقصود از دعای غریق، دعای کسی است که در حال غرق شدن است و جز به خدا به هیچکس امیدی ندارد

الکافی، ج‏2، ص296

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ تَخْبُثُ فِیهِ سَرَائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فِیهِ عَلَانِیَتُهُمْ، طَمَعاً فِی الدُّنْیَا لَا یُرِیدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ رَبِّهِمْ، یَکُونُ دِینُهُمْ رِیَاءً، لَا یُخَالِطُهُمْ خَوْفٌ، یَعُمُّهُمُ اللَّهُ بِعِقَابٍ فَیَدْعُونَهُ دُعَاءَ الْغَرِیقِ فَلَا یَسْتَجِیبُ لَهُمْ.

 

7) الف. آن گونه که از امام صادق ع روایت شده، در فرازی از خطبه‌ای که رسول الله در جریان غدیر خم ایراد فرمودند آمده است:

همانا رحمتش همه چیز را در برگرفته است و بر همه خلایقش با نعمت خود منت گذاشته است، نه در انتقامش عجله کند و نه به آنچه از عذاب که استحقاقش را دارند مبادرت نماید؛ سرائر [امور مخفی و رازها] را می‌فهمد و بر ضمائر [= باطن اشخاص] آگاه است و چیزی از مکنونات [= امور کاملا مخفی نگه داشته شده] بر او مخفی نیست و امور پنهان بر او مشتبه نمی‌شود؛ احاطه‌ای به همه چیز دارد و غلبه‌ای بر هر چیزی و قوتی در هر چیزی و قدرتی بر هر چیزی....

روضة الواعظین، ج‏1، ص91

رُوِیَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْمَدِینَةِ وَ قَدْ بَلَّغَ جَمِیعَ الشَّرَائِعِ قَوْمَهُ مَا خَلَا الْحَجَّ وَ الْوَلَایَةَ ... وَ قَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَوْقَ تِلْکَ الْأَحْجَارِ وَ قَالَ ص:

...[10] قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ بِنِعْمَتِهِ لَا یُعَجِّلُ بِانْتِقَامِهِ وَ لَا یُبَادِرُ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذَابِهِ قَدْ فَهِمَ السَّرَائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمَائِرَ وَ لَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ الْمَکْنُونَاتُ وَ مَا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیَّاتُ لَهُ الْإِحَاطَةُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ الْغَلَبَةُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ الْقُوَّةُ فِی کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ الْقُدْرَةُ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ء ...

ب. شبیه چنین مضمونی در ابتدای یکی از خطبه‌های امیرالمومنین ع هم آمده است که ایشان فرمودند:

سرائر [امور مخفی و رازها] را می‌داند و از ضمائر [= باطن اشخاص] باخبر است؛ احاطه‌ به همه چیز دارد و غلبه‌ بر هر چیزی و نیرویی بر [انجام] هر چیزی....

نهج البلاغة، خطبه 86

قال أمیر المؤمنین ع:

قَدْ عَلِمَ السَّرَائِرَ وَ خَبَرَ الضَّمَائِرَ لَهُ الْإِحَاطَةُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ الْغَلَبَةُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ الْقُوَّةُ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ء.

 

8) از امام رضا ع روایت شده است که یکبار در زمان امیرالمومنین ع عید غدیر و جمعه با هم تلاقی کردند و حضرت امیر خطبه‌ای خواندند که فرازهایی از آن قبلا گذشت.[11] در فراز دیگری از آن آمده است:

این [روز]، روز با عظمتی است که فرج در آن واقع شده است؛ ... این روز امن و مورد امنیت قرار گرفتن است؛‌این روز اظهار امری مصون از امور مکنون و مخفی است؛ این روز روز آشکارشدن سرائر [رازهای مخفی] است».

مصباح المتهجد، ج‏2، ص756؛ إقبال الأعمال، ج‏1، ص463؛ المصباح للکفعمی، ص699

أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُکْبَرِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ الْخُرَاسَانِیُّ الْحَاجِبُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ سَنَةَ سَبْعٍ وَ ثَلَاثِینَ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنَا سَعِیدُ بْنُ هَارُونَ أَبُو عُمَرَ  الْمَرْوَزِیُّ وَ قَدْ زَادَ عَلَى الثَّمَانِینَ سَنَةً قَالَ حَدَّثَنَا الْفَیَّاضُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الطَّرَسُوسِیُ‏  بِطُوسَ سَنَةَ تِسْعٍ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَیْنِ وَ قَدْ بَلَغَ التِّسْعِینَ‏ أَنَّهُ شَهِدَ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع فِی یَوْمِ الْغَدِیرِ وَ بِحَضْرَتِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ خَاصَّتِهِ قَدِ احْتَبَسَهُمْ لِلْإِفْطَارِ وَ قَدْ قَدَّمَ إِلَى مَنَازِلِهِمْ الطَّعَامَ وَ الْبِرَّ وَ الصِّلَاتِ وَ الْکِسْوَةَ حَتَّى الْخَوَاتِیمَ وَ النِّعَالَ وَ قَدْ غَیَّرَ مِنْ أَحْوَالِهِمْ وَ أَحْوَالِ حَاشِیَتِهِ وَ جُدِّدَتْ لَهُ آلَةٌ غَیْرُ الْآلَةِ الَّتِی جَرَى الرَّسْمُ بِابْتِذَالِهَا قَبْلَ یَوْمِهِ وَ هُوَ یَذْکُرُ فَضْلَ الْیَوْمِ وَ قِدَمَهُ‏  فَکَانَ مِنْ قَوْلِهِ ع:

حَدَّثَنِی الْهَادِی أَبِی قَالَ حَدَّثَنِی جَدِّی الصَّادِقُ قَالَ حَدَّثَنِی الْبَاقِرُ قَالَ حَدَّثَنِی سَیِّدُ الْعَابِدِینَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی الْحُسَیْنُ قَالَ اتَّفَقَ فِی بَعْضِ سِنِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع الْجُمُعَةُ وَ الْغَدِیرُ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ عَلَى خَمْسِ سَاعَاتٍ مِنْ نَهَارِ ذَلِکَ الْیَوْمِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ حَمْداً لَمْ یُسْمَعْ بِمِثْلِهِ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثَنَاءً لَمْ‏  یَتَوَجَّهْ إِلَیْهِ غَیْرُهُ فَکَانَ مَا حُفِظَ مِنْ ذَلِک‏ ...

... إِنَّ هَذَا یَوْمٌ عَظِیمُ الشَّأْنِ فِیهِ وَقَعَ الْفَرَج‏ ... هَذَا یَوْمُ الْأَمْنِ الْمَأْمُونِ هَذَا یَوْمُ إِظْهَارِ الْمَصُونِ مِنَ الْمَکْنُونِ هَذَا یَوْمُ إِبْلَاءِ السَّرَائِر...

 

9) روایت شده که امیرالمومنین ع فرمودند:

هنگام بررسی صحت ضمائر [باطن انسانها] است که غلّ و غش در سرائر [رازهای مخفی نگه داشته] آشکار می‌گردد.

عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص338؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص325

قال أمیر المؤمنین ع:

عِنْدَ تَصْحِیحِ الضَّمَائِرِ یَبْدُو غِلُّ السَّرَائِرِ.

 

10) الف. درفرازی از خطبه امیرالمومنین ع که هفت روز بعد از شهادت رسول الله ص ایراد کردند و به خطبه وسیله معروف است و فرازهایی از آن قبلا گذشت[12] آمده است:

در زیر و رو شدن احوال است که جوهره مردان آشکار می‌گردد و روزگار سرائرِ [= رازهای] مخفی‌شده را برایت آشکار کند.

الکافی، ج‏8، ص23؛ تحف العقول، ص97

خُطْبَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هِیَ خُطْبَةُ الْوَسِیلَةِ:

... وَ فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ وَ الْأَیَّامُ تُوضِحُ لَکَ السَّرَائِرَ الْکَامِنَةَ...

ب. شبیه همین مضمون در وصیتی که امیرالمومنین ع به محمد حنفیه داشتند چنین آمده است:

در زیر و رو شدن احوال است که جوهره مردان آشکار می‌گردد و روزگار سرائرِ [= رازهای] مخفی‌شده را برایت هتک و مفتضح کند.

من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص388

وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی وَصِیَّتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّةِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْه:

... وَ فِی تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ الْأَیَّامُ تَهْتِکُ لَکَ عَنِ السَّرَائِرِ الْکَامِنَة...

 

11) از امام حسین ع روایت شده که فرمودند:

ای فرزند آدم! بیندیش و بگو که کجا رفتند پادشاهان دنیا و ارباب آن که عمری کردند [یا: آن را آباد کردند] و نهرهایی شکافتند و درختانی کاشتند و شهرهایی برپا کردند؛ از آن جدا شدند در حالی که خوش نداشتند و قوم دیگری آن را به ارث بردند ما هم اندکی بعد بدانان ملحق خواهیم شد.

ای فرزند آدم! به یاد آور به خاک افتادنت را و بسترت در قبر را و جایگاهت در پیشگاه خداوند را که اعضا و جوارحت علیه تو شهادت دهند در روزی که قدمها بلغزد و قلبها به حنجره رسد و چهره‌هایی سفیدرو شوند و چهره‌هایی سیه‌رو و سرائر [=رازها] آشکار کردند و تراز را برای قسط و عدل برپا کنند.

ای فرزند آدم! به یاد آور، به خاک افتادن پدران و فرزندانت را که چگونه بودند و کجا جای گرفتند و گویی تو هم بزودی در همان جای آنان جای خواهی گرفت و مایه عبرتی برای عبرت‌گیرندگان خواهی شد؛

و سپس این شعر را سرودند:

کجایند پادشاهانی که از حفظ آن غفلت کردند / تا اینکه ساقی‌اش با جام مرگ آنان را سقایت کند

آن شهرهایی که در آفاق خالی ماند / و به خرابی برگشت و بانیان آن مرگ را چشیدند

اموالمان را برای وارثان جمع می‌کنیم / و خانه‌هایمان را برای اینکه روزگار ویرانش کند بنا می‌نهیم.

إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج‏1، ص30

وَ قَالَ الْحُسَیْنُ ع:

یَا ابْنَ آدَمَ! تَفَکَّرْ وَ قُلْ أَیْنَ مُلُوکُ الدُّنْیَا وَ أَرْبَابُهَا الَّذِینَ‏ عَمَرُوا وَ احْتَفَرُوا أَنْهَارَهَا وَ غَرَسُوا أَشْجَارَهَا وَ مَدَّنُوا مَدَائِنَهَا فَارَقُوهَا وَ هُمْ کَارِهُونَ وَ وَرِثَهَا قَوْمٌ آخَرُونَ وَ نَحْنُ بِهِمْ عَمَّا قَلِیلٍ لَاحِقُونَ.

یَا ابْنَ آدَمَ! اذْکُرْ مَصْرَعَکَ وَ فِی قَبْرِکَ مَضْجَعَکَ وَ مَوْقِفَکَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَشْهَدُ جَوَارِحُکَ عَلَیْکَ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ وَ تَبْلُغُ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ وَ تَبْدُو السَّرَائِرُ وَ یُوضَعُ الْمِیزَانُ لِلْقِسْطِ.

یَا ابْنَ آدَمَ اذْکُرْ مَصَارِعَ آبَائِکَ وَ أَبْنَائِکَ کَیْفَ کَانُوا وَ حَیْثُ حَلُّوا وَ کَأَنَّکَ عَنْ قَلِیلٍ قَدْ حَلَلْتَ مَحَلَّهُمْ وَ صِرْتَ عِبْرَةً لِلْمُعْتَبِرِ؛

وَ أَنْشَدَ شِعْراً:

أَیْنَ الْمُلُوکُ الَّتِی عَنْ حِفْظِهَا غَفَلَتْ / حَتَّى سَقَاهَا بِکَأْسِ الْمَوْتِ سَاقِیهَا

تِلْکَ الْمَدَائِنُ فِی الْآفَاقِ خَالِیَةً / عَادَتْ خَرَاباً وَ ذَاقَ الْمَوْتَ بَانِیهَا

أَمْوَالُنَا لِذَوِی الْوُرَّاثِ نَجْمَعُهَا / وَ دُورُنَا لِخَرَابِ الدَّهْرِ نَبْنِیهَا.

 

12) دعای یازدهم صحیفه سجادیه دعایی است که برای عاقبت به خیری است و با عبارت «ای کسی که یادش مایه شرافت یادکنندگان است» آغاز می‌شود. امام سجاد ع این دعا را با عبارات زیر به پایان می‌رسانند:

پس بر محمد و آل محمد ص درود فرست و پایان آنچه را که کاتبان اعمال ما برای ما احصاء می‌کنند توبه مقبولی قرار دهد که بعد از آن در موقعیتی قرار نگیریم که مرتکب گناهی شویم ویا به معصیتی دست بزنیم؛ و پرده‌ای را که در برابر چشم‌انداز شاهدان پوشانده‌ای را از ما کنار نزن روزی که خبرهای بندگانت را برملا می‌کنی؛ که همانا تو به کسی که تو را بخواند رحیم، و برای کسی که تو را ندا دهد اجابت‌کننده‌ای.

الصحیفة السجادیة، دعاء (11)

وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِخَوَاتِمِ الْخَیْرِ:

یَا مَنْ ذِکْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاکِرِینَ ...[13]فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِی عَلَیْنَا کَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ، وَ لَا مَعْصِیَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا. وَ لَا تَکْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ، یَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِکَ. إِنَّکَ رَحِیمٌ بِمَنْ دَعَاکَ، وَ مُسْتَجِیبٌ لِمَنْ نَادَاکَ.

 

13) از مفضّل روایتی طولانی از امام صادق (علیه السلام) درباره حضرت مهدی ع نقل شده است که البته در سند آن مناقشاتی هست؛ با این حال علی‌القاعده حاوی مطالب درستی هم هست که کسی مرحوم مجلسی آن را به طور کامل در بحارالانوار (ج53، ص1-38) نقل کرده و شرح داده و در مرآت العقول (ج5، ص269) برای توضیح برخی احادیث دیگر از آن استفاده کرده است. شروعش این است که تأکید می‌کنند حاشا از اینکه خداوند برای ظهور ایشان یک وقت معیّنی را تعیین کرده باشد یا شیعیان بتوانند چنین وقتی را تعیین کنند. در فرازی از آن به مساله خروج «حسنی» و برخورد و گفتگوهایی که بین او و حضرت مهدی ع می‌رسد؛ که وی از حضرت شواهدی بر صدق خویش می‌طلبد و حضرت اقداماتی انجام می‌دهد؛ اما برخی از اصحاب حسنی که همگی به عنوان اهل قرآن و مصحف شناخته می‌شوند و به «زیدیه» معروفند،‌ زیر بار دعوت حضرت نمی‌روند و آن کرامات را سحر می‌خوانند. ادامه واقعه چنین است:

و حضرت مهدی (علیه السلام) به طرف آن طائفه منحرف آمده و سه روز آن‌ها را موعظه و دعوت می‌نماید، ولی آن‌ها جز بر سرکشی و کفر خود نمی‌افزایند. پس دستور به قتل آن‌ها می‌دهد و آنها بر روی مصحف‌هایشان کشته شده و به خون خود می‌غلطتند. آنگاه برخی از اصحاب مهدی جلو می‌روند که آن مصحف‌ها را بردارند؛ اما حضرت مهدی به آنها می‌فرماید: آنها را برندارید تا باعث حسرت آن‌ها گردد؛ همان‌طور که آن را تبدیل کرده و تغییر دادند و مطابق آنچه در آن بود عمل نکردند».

مفضّل گفت: سپس چه می‌شود؟

فرمود: سپس مردانش را برای جنگهایی با سفیانی به دمشق می‌فرستد؛ پس او را می‌گیرند و روی صخره‌ای سر می‌برند. آنگاه امام حسین (علیه السلام) با دوازده هزار صدیق و هفتاد و دو نفر از مردانش در کربلا ظهور می‌کند. خوشا به حالتان با آن بازگشت نورانی و رجعت سپید؛ سپس صدّیق اکبر امیرالمؤمنین ع بیرون می‌آید و کار تسلیم او می‌شود و برایش قبه‌ای در نجف نصب می‌شود که بر چهار رکن استوار است؛ رکنی در نجف؛ و رکنی در هَجَر* و رکنی در صنعای یمن؛ و رکنی در طیبه، که همان مدینه الرسول ص است. گویا  آن را می‌بینم در حالی که نورافشانی‌اش آسمان و زمین را درخشانتر مهر و ماه روشن می‌کند. در آن موقع است که «رازها آزموده و برملا ‌شود» (طارق/9) و «هر زن شیردهی بچه‌شیرخوارش را رها کند و هر آبستنى بار خود را فرو مى‏نهد، و مردم را مست مى‏بینى و حال آنکه مست نیستند، ولى عذاب خدا شدید است». (حج/2).

* پی‌نوشت:

مقصود از «رکن هجر» دقیقا معلوم نیست و در کتبی مثل بحار که توضیح مختصری درباره این حدیث داده شده درباره این تعبیر چیزی نگفته‌اند. در برخی از ترجمه‌هایی که از این حدیث انجام شده آن را به «رکن حجرالاسود» ترجمه کرده‌اند؛ در حالی که «هجر» غیر از «حجر» است مگر اینکه تصحیفی در متن رخ داده باشد؛ و این در حالی است که در هیچیک از کتابهایی که این روایت در آنها بود اشاره‌ای به نسخه دیگری که در آن به صورت «حجر» ثبت شده باشد یافت نشد.

الهدایة الکبرى، ص404-405؛ مختصر البصائر، ص454-455[14]

قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ حَمْدَانَ الْخُصَیْبِیٌّ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیَّانِ عَنْ أَبِی شُعَیْبٍ مُحَمَّدِ بْنِ نُصَیْرٍ عَنِ ابْنِ الْفُرَاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ سَیِّدِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: حَاشَ لِلَّهِ أَنْ یُوَقِّتَ لَهُ وقت [وَقْتاً] أَوْ تُوَقِّتَ شِیعَتُنَا ...

... وَ یُقْبِلُ الْمَهْدِیُّ عَلَى الطَّائِفَةِ الْمُنْحَرِفَةِ فَیَعِظُهُمْ وَ یَدْعُوهُمْ‏ [یدعیهم] ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ فَلَمْ یَزْدَادُوا إِلَّا طُغْیَاناً وَ کُفْراً فَیَأْمُرُ بِقَتْلِهِمْ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ وَ قَدْ ذُبِحُوا عَلَى مَصَاحِفِهِمْ وَ تَمَرَّغُوا بِدِمَائِهِمْ. فَیُقْبِلُ بَعْضُ أَصْحَابِ الْمَهْدِیِّ لِأَخْذِ تِلْکَ الْمَصَاحِفِ، فَیَقُولُ لَهُمُ الْمَهْدِیُّ: دَعُوهَا تَکُنْ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً کَمَا بَدَّلُوهَا وَ غَیَّرُوهَا وَ لَمْ یَعْمَلُوا بِمَا فِیهَا.

قَالَ الْمُفَضَّلُ: ثُمَّ مَا ذَا یَا سَیِّدِی؟

قَالَ: ثُمَّ تَثُورُ رِجَالُهُ إِلَى سَرَایَا السُّفْیَانِیِّ بِدِمَشْقَ فَیَأْخُذُونَهُ وَ یَذْبَحُونَهُ عَلَى الصَّخْرَةِ.

ثُمَّ یَظْهَرُ الْحُسَیْنُ [بْنُ عَلِیٍّ] ع فِی اثْنَیْ عَشَرَ أَلْفَ صِدِّیقٍ، وَ اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ رِجَالِهِ بِکَرْبَلَاءَ، فَیَا لَکَ عِنْدَهَا مِنْ کَرَّةٍ زَهْرَاءَ وَ رَجْعَةٍ بَیْضَاءَ.

ثُمَّ یَخْرُجُ الصَّدِّیقُ الْأَکْبَرُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَیْهِ التَّسْلِیمُ وَ تُنْصَبُ لَهُ الْقُبَّةُ عَلَى النَّجَفِ وَ تُقَامُ أَرْکَانُهَا: [رُکْنٌ بِالنَّجَفِ، وَ] رُکْنٌ بِهَجَرَ، وَ رُکْنٌ بِصَنْعَاءِ الْیَمَنِ، وَ رُکْنٌ بِطَیْبَةَ وَ هِیَ مَدِینَةُ النَّبِیِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ)؛ فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهَا وَ مَصَابِیحِهَا تُشْرِقُ بِالسَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَضْوَى مِنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ فَعِنْدَهَا «تُبْلَى السَّرائِرُ» وَ «تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ» إِلَى آخِرِ الْآیَةِ. ...

تدبر

1) «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»

این آیه از آیاتی است که تمام کلماتش ظرفیت معانی متعددی دارند که ضرب آنها در هم ظرفیت معانی بسیار متنوعی را در آن می‌تواند رقم بزند:

الف. معنای «یوم» متناسب با اینکه «رجع» در آیه قبل به کدام معنا باشد [رجوع ماء دافق به جای اول خود؛ بازگشت به مراحل قبلی زندگی و توبه (احادیث9 و 10)؛ بازگشت بعد از مرگ، در سه حالت: «برای ادامه زندگی عادی» و «در رجعت و برای زندگی پس از ظهور» (حدیث13) و «در قیامت» (احادیث1 و 3 و 5 و 11 و 12)] متفاوت می‌شود؛ و نیز به تناسب با کلمه «تبلی» می‌تواند مصادیق دیگری هم داشته باشد، مانند روز غدیر (حدیث8) و آخرالزمان (حدیث6) و ...

ب. معنای «تبلی» هم می‌تواند ناظر به آزمودن و در امتحان قرار گرفتن باشد؛ هم ناظر به کهنه و پوسیده شدن؛ که این دومی مخصوصا با برملا شدن راز بسیار سازگار است؛ راز را زیر چیزی مخفی می‌کنند و با پوسیده و مندرس شدن آن شیء مخفی کننده، راز برملا می‌شود.

ج. معنای «سرائر» می‌تواند اعمال بنی‌آدم و واجباتی که برعهده‌اش گذاشته شده، باشد از این جهت که در دنیا با توجه به ستاریت خداوند، اینها فقط بین او و خدای خودش است و در قیامت برملا می‌شود (حدیث1؛ نیز مجمع البیان، ج‏10، ص715[15]؛ الدر المنثور، ج‏6، ص336[16])؛ یا هرگونه رازی که از دیگران مخفی کرده است (احادیث 2تا5 و 7 و 9 و 11-12؛ و نیز: الدر المنثور، ج‏6، ص336[17]).

 

2) «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»

اولین ظهوری که آیه (به ویژه با توجه به سیاق) دارد این است که درباره روز قیامت است. اما با توجه به اینکه قیامت عرصه ظهور و بروز امور است چرا برای آشکار شدن سرائر و امور مخفی، از تعابیری همچون «برز» و «ظهر» و «کشف» استفاده نکرد و از ماده «بلی» استفاده کرد؟

الف. اگر «بلی» در معنای امتحان و ابتلاء باشد، چه‌بسا می‌خواهد اشاره کند که:

الف.1. آنچه از باطن انسانها و رازهایی که مخفی کرده‌اند در قیامت آشکار می‌شود حاصل و ثمره امتحانات و بلاهایی است که در معرض آن قرار گرفتند و این امتحانات، با در موقعیت قرار دادن افراد، عملا آن باطن افراد را آشکار کردند.

الف.2. ...

ب. اگر «بلی» در معنای پوسیدن و مندرس شدن و ... باشد، چه‌بسا می‌خواهد اشاره کند که:

ب.1. رازها و اسرار انسانها، وقتی مخفی شده‌اند گویی زیر پوشش‌هایی قرار گرفته‌اند. در قیامت هر پوششی حاصیت پوشانندگی خود را از دست می‌دهد و همانند پارچه مندرس و پوسیده‌ای می‌شود که دیگر نمی‌تواند چیزی را پشت سر خود مخفی کند.

ب.2. ...