1147) سوره طارق (86) آیه 2 وَ ما أَدْراکَ مَا الطَّارِقُ
4 رمضان 1446 15/12/1403
ترجمه
و چه چیزی آگاهت کرد [= میتواند آگاهت کند] که طارق چیست؟
اختلاف قرائت
وَمَا أَدْرَیکَ[1]
نکات ادبی
ما أَدْراکَ
درباره ماده «دری» و این ترکیب به تفصیل در جلسات 98 http://yekaye.ir/al-qadr-097-02/ و 551 https://yekaye.ir/al-ahzab-33-63/ بحث شد.
الطَّارِقُ
درباره این کلمه ذیل آیه قبل https://yekaye.ir/at-taariq-68-01/ بحث شد.
شأن نزول
ظاهرا شأن نزول آیه 1 در مورد این آیه هم صادق است. https://yekaye.ir/at-taariq-68-01/
حدیث
احادیث 2 و 3 که ذیل آیه 1 گذشت عینا به این آیه هم مرتبط است و این رو دوباره تکرار نمیشود.
تدبر
به نظر میرسد همان مطالبی که ذیل آیه قبل در تدبرهای 1 و 2 گذشت عینا در این آیه هم قابل ارائه باشد. اما نکات دیگر:
3) «وَ ما أَدْراکَ مَا الطَّارِقُ»
قبلا (جلسه341، تدبر1 https://yekaye.ir/al-balad-90-1 ) اشاره شد که تعبیر «ما ادراک» (چه چیزی آگاهت کرد) 13 بار در قرآن کریم آمده است. 11 بار آن درباره قیامت و احوالات آن است که عبارتند از «الْحَاقَّةُ» (حاقه/3) ، «سَقَر» (مدثر/27) ، «یَوْمُ الْفَصْلِ» (مرسلات/14) «یَوْمُ الدِّینِ» (انفطار/17-18) «سِجِّین» (مطففین/8) ، «عِلِّیُّونَ» (مطففین/19) ، «الْعَقَبَةُ» (بلد/12) ، «الْقارِعَةُ» (قارعه/3) ، «هاویة» (قارعه/10). یکی در مورد «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» (قدر/2) است، که قبلا بیان شد که به نظر میرسد «لَیْلَةُ الْقَدْرِ» حقیقتی در دنیاست که در ازای «یَوْمَ الْقِیامَة» است. و تنها مورد دیگر درباره «الطَّارِقُ» (طارق/2) است.
این نشان میدهد که حقیقت این «طارق» حقیقتی بسیار عظیم است که در ازای حقایقی همچون قیامت و شب قدر است. این نکته آن تفاسیر انفسی را که ذیل آیه قبل گذشت و مطلب را بسیار برتر از توضیحی درباره یک ستاره فیزیکی میدانست، بسیار تقویت میکند و چهبسا دلالت دارد که مطلب از آن هم بسیار فراتر است و چیزی نیست که با تحلیلهای عادی بشری و بدون راهنمایی و استمداد از معلم معصوم بتوان بدان رسید.
4) «وَ ما أَدْراکَ مَا الطَّارِقُ»
در همان جلسه341، تدبر1https://yekaye.ir/al-balad-90-1 ) به این نکته نیز اشاره شد که در همه این موارد مذکور در تدبر 1، اگر میخواهد توجه را جلب کند چرا یکدفعه نفرمود «مَا ...؟ : فلان چیز چیست»؟ و فرمود «وَ ما أَدْراکَ ما ...: و چه چیزی آگاهت کرد [= میتواند آگاهت کند] که ... چیست»؟[2] نکات زیر در همانجا مطرح شد که مواردی که در خصوص طارق هم قابل بیان باشد عینا تکرار میشود:
الف. میخواهد کمال اهمیت و نهایت بزرگی (فخیم بودن) مطلب را بفهماند (المیزان، ج19، ص392). یعنی تو به کُنه و عظمت آن علم نداری؛ و از بس که آن مطلب عظیم و شدید است، عقل و وهم کسی توان درک آن را ندارد، و هرچه دربارهاش تصور کنی، مطلب بزرگتر از آن است (الکشاف، ج4، ص599)
ب. در قرآن کریم، هرجا مطلب معلوم است و از آن خبر دادهاند، تعبیر «ما أدراک» (= چه چیزی آگاهت کرد) میآید و هر جا مطلب معلوم نیست و از آن خبر ندادهاند، تعبیر «ما یدریک» (= چه چیزی آگاهت میکند) میآید؛ و از این جهت، خطاب به کسی که مطلبی را میداند، «ما أدراک» میگویند که: آن را [نه مستقیم و بالعیان، بلکه] فقط با توصیفش میشناسد. (سفیان ثوری، به نقل از مجمعالبیان، ج10، ص516 و 750)[3] یعنی گویی وقتی میفرماید «ما أدراک»، به کنایه فرموده که «نمیدانی»؛ و وقتی میفرماید «ما یدریک»، به تصریح فرموده که «نمیدانی». (ابنعباس، به نقل المیزان، ج19، ص392)
ج. برخی چیزهاست که ما نمیدانیم، اما باید بدانیم. در عین حال به گونهای هستند که با مدلهای محاسباتی رایج نمیتوانیم آنها را بفهمیم. در واقع، ابتدا باید این سوال به طور جدی پیش آید که «چه چیزی میتوانست تو را آگاه سازد که ... چیست؟»، و تا جواب این سوال را پیدا نکنیم، جواب سوالِ «طارق چیست» را پیدا نمیکنیم. به تعبیر دیگر، شاید میخواهد بفرماید اگر با روشهای عادی کسب معرفت (مشاهده و استدلالهایی که بدان انس داشتهاید) دنبال یافتن پاسخ این سوالید، بدانید که به پاسخ نمیرسید.
د. ...
[1] . تقدمت الإمالة فیه، وانظر الآیة /3 من سورة الحاقة، والآیة / 17 من سورة الانفطار.
[2] . البته در خصوص برخی از آنها هم «ما ...» آمده و هم «ما أَدْراکَ مَا ...». اما باز سوال باقی است که چرا با اینکه «ما ...» را مطرح کرده بود دوباره «ما أَدْراکَ مَا ...» را آورد
[3]. ظاهرا اصل سخن سفیان ثوری خیلی سطحیتر از این نکته است و بلکه نکته غلطی است. آن طور که طبری نقل کرده است حرف سفیان این است که هرجا خداوند درباره مطلب خبری داده «ما أدراک» آمده و هرجا خبری نداده «ما یدریک» آمده است: حدثنا ابن حمید، قال: ثنا مهران، عن سفیان قال: ما فی القرآن" و ما یدریک" فلم یخبره، و ما کان" و ما أدراک"، فقد أخبره (جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج29، ص31). غلط است زیرا در برخی آیات نظیر (وَ ما أَدْراکَ مَا الْحَاقَّةُ، حاقه/3؛ وَ ما أَدْراکَ ما یَوْمُ الْفَصْلِ، مرسلات/14) خبری درباره آن مطلب داده نشده است.
اما شیخ طوسی این سخن وی را نقل به مضمون کرده و همین توضیح را داده که معنای بسیار لطیفی شده است: «و قوله (ما أَدْراکَ مَا الْحَاقَّةُ) قال سفیان: یقال للمعلوم ما أدراک، و لما لیس بمعلوم: و ما یدریک فی جمیع القرآن. و إنما قال لمن یعلمها: ما أدراک لأنه إنما یعلمها بالصفة، فعلى ذلک قال تفخیماً لشأنها أى کأنک لست تعلمها إذا لم تعاینها و ترى ما فیها من الأهوال» (التبیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص94) و مرحوم طبرسی هم این توضیح شیخ را تلخیص نموده است: «وَ ما أَدْراکَ مَا الْحَاقَّةُ» أی کأنک لست تعلمها إذ لم تعاینها و لم تر ما فیها من الأهوال قال الثوری یقال للمعلوم ما أدراک و لما لیس بمعلوم ما یدریک فی جمیع القرآن و إنما قال لمن یعلمها ما أدراک لأنه إنما یعلمها بالصفة (مجمع البیان، ج10، ص516)