1142) سوره ممتحنة (60) آیه 12 (4. شان نزول و احادیث

 

شأن نزول

1) آن گونه که علی بن ابراهیم ع بیان کرده (و در قسمت حدیث هم احادیثی از امام صادق ع و دیگران در تایید این مطلب خواهد آمد) این آیه در روز فتح مکه نازل شده است و قضیه چنین بود که رسول الله ص در مسجد نشستند و تا نماز ظهر و عصر با مردان بیعت کردند. سپس برای بیعت با زنان نشستند و قدح آبی گذاشتند و ایشان دستش را در آن کرد و به زنان فرمود: کسی که می‌خواهد بیعت کند دستش را در این قدح بگذارد زیرا من با زنان مصافحه نمی کنم. سپس آنچه از شروط بیعت که خداوند نازل کرده بود بر آنها خواندند و فرمودند: «بر اینکه به خداوند در چیزی شرک نورزند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و بهتانی [= نسبت دادن دروغی] را نیاورند که آن را به افتراء میان دستها و پاهای خود ببندند و در هیچ [کار] معروفی نافرمانی‌ تو را نکنند، پس با آنها بیعت کن» (ممتحنه/12).

آنگاه ام حکیم دختر حارث بن عبدالمطلب برخاست و گفت: یا رسول الله! این معروفی که خداوند به ما دستور داده که در آن نافرمانی تو را نکنیم چیست؟

فرمودند: اینکه [در عزا] صورت نخراشید و به گونه‌هایتان لطمه نزنید و گریبان پاره نکنید و لباس سیاه نپوشید و فریاد واویلا سر ندهید و سر قبرها باقی نمانید.

پس با رسول الله ص بر این شروط بیعت کردند.

تفسیر القمی، ج‏2، ص364

وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ‏ فِی قَوْلِهِ: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنِینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‏» فَإِنَّهَا نَزَلَتْ یَوْمَ فَتْحِ مَکَّةَ وَ ذَلِکَ:

أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَعَدَ فِی الْمَسْجِدِ یُبَایِعُ الرِّجَالَ إِلَى صَلَاةِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ. ثُمَّ قَعَدَ لِبَیْعَةِ النِّسَاءِ وَ أَخَذَ قَدَحاً مِنْ مَاءٍ فَأَدْخَلَ یَدَهُ فِیهِ. ثُمَّ قَالَ لِلنِّسَاءِ: مَنْ أَرَادَتْ أَنْ تُبَایِعَ فَلْتُدْخِلْ یَدَهَا فِی الْقَدَحِ فَإِنِّی لَا أُصَافِحُ النِّسَاءَ.

ثُمَّ قَرَأَ عَلَیْهِنَّ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ شُرُوطِ الْبَیْعَةِ عَلَیْهِنَّ، فَقَالَ: «عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنِینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبایِعْهُنَّ».

فَقَامَتْ أُمُّ حَکِیمٍ ابْنَةُ الْحَارِثِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذَا الْمَعْرُوفُ الَّذِی أَمَرَنَا اللَّهُ بِهِ أَنْ لَا نَعْصِیَکَ فِیهِ؟

فَقَالَ: أَنْ لَا تَخْمِشْنَ وَجْهاً وَ لَا تَلْطِمْنَ خَدّاً وَ لَا تَنْتِفْنَ شَعْراً وَ لَا تُمَزِّقْنَ جَیْباً وَ لَا تُسَوِّدْنَ ثَوْباً وَ لَا تَدْعُوِنَّ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ وَ لَا تُقِیمِنَّ عِنْدَ قَبْرٍ.

فَبَایَعَهُنَّ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى هَذِهِ الشُّرُوطِ.

 

2) از جابر بن عبدالله نقل شده که وقتی آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ» (ممتحنه/10) نازل شد، از رسول الله پرسیدند چگونه امتحان شوند؟ پس این آیه نازل شد که « یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً...» (ممتحنه/12)

الدر المنثور، ج‏6، ص211

و أخرج ابن مردویه عن جابر بن عبد الله فی قوله: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ. قال کیف یمتحن؟ فانزل الله: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً الآیة

 

3) از ابن عباس نقل شده است که من نماز عید فطر را همراه با پیامبر اقامه کردم. سپس آیه نازل شد [یا: از منبر پایین آمد] و ایشان نزد زنان رفت و فرمود: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنِینَ» و تا آخر آیه را خواند. سپس فرمود: آیا شما بر این هستید؟

زنی گفت: بله.

الدر المنثور، ج‏6، ص209

و أخرج البخاری و مسلم و ابن مردویه عن ابن عباس رضى الله عنهما قال:

شهدت الصلاة یوم الفطر مع النبی ص فنزل فاقبل حتى أتى النساء، فقال: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنِینَ حتى فرغ من الآیة کلها. ثم قال حین فرغ: أنتن على ذلک؟

قالت امرأة: نعم.

حدیث

الف. کل آیه

1) الف. روایت شده است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با زنان در [کوه] صفا بیعت کرد. عمر پایین‌تر از او ایستاده بود، هند [زن ابوسفیان] نقاب زده و خود را در میان زنان پنهان کرده بود، از ترس اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را بشناسد.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «با شما بیعت می‌کنم که به خداوند شرک نورزید».

هند گفت: «تو از ما چیزی را می‌خواهی که ندیدیم از مردان بخواهی»! چرا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در همان روز با مردان فقط بر اسلام و جهاد بیعت کرده بود.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «و دزدی نکنید».

هند گفت: «ابوسفیان مردی خسیس است و من بارها از مال او برداشته‌ام، نمی‌دانم آن‌ها بر من حلال است یا نه»؟

ابوسفیان گفت: «مالی که پیش از این و در گذشته از آن تو شده است، بر تو حلال است».

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خندید، او را شناخت و به او فرمود: «تو هند هستی، دختر عتبه»؟

گفت: «بله! پس از آنچه گذشته است، بگذر و ما را ببخشای. خداوند از تو بگذرد».

سپس فرمود: «و زنا نکنید».

هند گفت: «مگر زن آزاد زنا می­کند»؟ پس عمربن‌خطّاب به خاطر آنچه میان او و هند در جاهلیّت گذشته بود، لبخند زد.

رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: «و فرزندانتان را مکشید».

هند گفت: «ما آنان را در کودکی تربیت کردیم و شما آنان را کشتید، پس شما و ایشان بهتر می‌دانید». پسرش حنظلة بن‌ابی‌سفیان به دست علی (علیه السلام) در جنگ بدر کشته شده بود. عمر آنقدر خندید که به پشت افتاد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) لبخند زد.

و هنگامی‌که فرمود: «و بهتان نزنید»، هند گفت: «به خدا سوگند! بهتان کار زشتی است و تو ما را جز به راه رشد و مکارم اخلاق دستور نمی‌دهی».

و هنگامی‌که آن حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمود: «در هیچ [کار] معروفی نافرمانی‌ام نکنید»، هند گفت: «اگر می­خواستیم از دستورات تو سرپیچی و نافرمانی کنیم، به این مجلس نمی­آمدیم و در حضور تو نمی­نشستیم».

مجمع البیان، ج‏9، ص414؛ کنز العرفان؛ ج1، ص385 (به نقل البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص358-359)

رُوِیَ أَنَّ النَّبِیَّ ص بَایَعَهُنَّ وَ کَانَ عَلَى الصَّفَا وَ کَانَ عُمَرُ أَسْفَلَ مِنْهُ وَ هِنْدٌ بِنْتُ عُتْبَةَ مُتَنَقِّبَةً مُتَنَکِّرَةً مَعَ النِّسَاءِ خَوْفاً أَنْ یَعْرِفَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص.

فَقَالَ ص: أُبَایِعُکُنَّ عَلَى أَنْ لَا تُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً.

فَقَالَتْ هِنْدٌ: إِنَّکَ لَتَأْخُذُ عَلَیْنَا أَمْراً مَا رَأَیْنَاکَ أَخَذْتَهُ عَلَى الرِّجَالِ؛ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ بَایَعَ الرِّجَالَ یَوْمَئِذٍ عَلَى الْإِسْلَامِ وَ الْجِهَادِ فَقَطْ.

فَقَالَ النَّبِیُّ ص: وَ لَا تَسْرِقْنَ.

فَقَالَتْ هِنْدٌ: إِنَّ أَبَا سُفْیَانَ رَجُلٌ مُمْسِکٌ وَ إِنِّی أَصَبْتُ مِنْ مَالِهِ هَنَاتٍ؛ فَلَا أَدْرِی أَ یَحِلُّ لِی أَمْ لَا؟

فَقَالَ أَبُو سُفْیَانَ: مَا أَصَبْتِ مِنْ مالی فِیمَا مَضَى وَ فِیمَا غَبَرَ فَهُوَ لَکِ حَلَالٌ.

فَضَحِکَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَرَفَهَا؛ فَقَالَ لَهَا: وَ إِنَّکِ لَهِنْدٌ بِنْتُ عُتْبَةَ.

قَالَتْ: نَعَمْ؛ فَاعْفُ عَمَّا سَلَفَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ عَفَا اللَّهُ عَنْکَ.

فَقَالَ ص: وَ لَا تَزْنِینَ.

فَقَالَتْ هِنْدٌ: أَ وَ تَزْنِی الْحُرَّةُ؟ فَتَبَسَّمَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ لِمَا جَرَى بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا فِی الْجَاهِلِیَّةِ.

فَقَالَ ص: وَ لَا تَقْتُلْنَ أَوْلَادَکُنَّ.

فَقَالَتْ هِنْدٌ: رَبَّیْنَاهُمْ صِغَاراً وَ قَتَلْتُمُوهُمْ کِبَاراً؛ فَأَنْتُمْ وَ هُمْ أَعْلَمُ. وَ کَانَ ابْنُهَا حَنْظَلَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ قَتَلَهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع یَوْمَ بَدْرٍ. فَضَحِکَ عُمَرُ حَتَّى اسْتَلْقَى وَ تَبَسَّمَ النَّبِیُّ ص.

وَ لَمَّا قَالَ ص: وَ لَا تَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ، قَالَتْ هِنْدٌ: وَ اللَّهِ إِنَّ الْبُهْتَانَ قَبِیحٌ وَ مَا تَأْمُرُنَا إِلَّا بِالرُّشْدِ وَ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ.

وَ لَمَّا قَالَ: وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ، قَالَتْ هِنْدٌ: مَا جَلَسْنَا مَجْلِسَنَا هَذَا وَ فِی أَنْفُسِنَا أَنْ نَعْصِیَکَ فِی شَیْ‏ءٍ.

این واقعه با اندک تفاوتی در بسیاری از منابع اهل سنت هم آمده است از جمله:

تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج4، ص306-307[1]؛ معانی القرآن (للفراء)، ج3، ص152[2]؛ تاریخ الطبری، ج3، ص61-62[3]؛ تفسیر السمرقندی، ج3، ص440[4]؛ الکشف والبیان عن تفسیر القرآن (ثعلبی)، ج26، ص318[5]؛«تفسیر البغوی، ج5، ص75-76[6] و ...

 

2) از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:

هنگامی‌که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مکّه را فتح کرد، مردان بیعت کردند. سپس زنان آمدند تا با ایشان بیعت کنند. در آن هنگام خداوند عزّوجلّ این آیه را نازل کرد: «ای پیامبر! هنگامی که زنان مومن نزد تو آمدند [که] با تو بیعت کنند بر اینکه به خداوند در چیزی شرک نورزند و دزدی نکنند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و بهتانی را نیاورند که آن را به افتراء میان دستها و پاهای خود ببندند و در هیچ [کار] شایسته‌ای نافرمانی‌ تو را نکنند، پس با آنها بیعت کن و برایشان از خداوند طلب آمرزش کن که همانا خداوند بسیار آمرزنده همواره مهربان است» (ممتحنه/12).

هند گفت: «فرزندانمان را ما در کوچکی تربیت کردیم، و شما در بزرگسالی آنان را کشتید».

و امّ‌حکیم بنت ‌حارث‌بن‌هشام که همسر عکرمة ‌بن ‌ابی‌جهل بود، گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! آن معروفی که خداوند ما را به آن امر فرموده است و نباید تو را در آن نافرمانی کنیم، چیست»؟

فرمود: «[در عزا] بر گونه خود سیلی نزنید، و صورت خود را نخراشید، موهای خود را پریشان نکنید، گریبان چاک ندهید، لباس سیاه نپوشید و فریاد واویلا سر ندهید». سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر این امور با آنان بیعت کرد.

گفت: «ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)! چگونه با تو بیعت کنیم»؟ فرمود: «من با زنان دست نمی‌دهم». کاسه‌ای از آب را طلب کرد، دستش را وارد آن کرد و درآورد و فرمود: «دستتان را وارد آب کنید، این چنین بیعت می‌کنید».

الکافی، ج‏5، ص527

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

لَمَّا فَتَحَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَکَّةَ بَایَعَ الرِّجَالَ ثُمَّ جَاءَ النِّسَاءُ یُبَایِعْنَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنِینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَ‏ وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ‏ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَ‏ وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ‏ فَبایِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‏.»

فَقَالَتْ هِنْدٌ: أَمَّا الْوَلَدُ فَقَدْ رَبَّیْنَا صِغَاراً وَ قَتَلْتَهُمْ کِبَاراً.

وَ قَالَتْ أُمُّ حَکِیمٍ بِنْتُ الْحَارِثِ بْنِ هِشَامٍ وَ کَانَتْ عِنْدَ عِکْرِمَةَ بْنِ أَبِی جَهْلٍ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا ذَلِکَ الْمَعْرُوفُ الَّذِی أَمَرَنَا اللَّهُ أَنْ لَا نَعْصِیَنَّکَ فِیهِ.

قَالَ ص: لَا تَلْطِمْنَ خَدّاً وَ لَا تَخْمِشْنَ وَجْهاً وَ لَا تَنْتِفْنَ شَعْراً وَ لَا تَشْقُقْنَ جَیْباً وَ لَا تُسَوِّدْنَ ثَوْباً وَ لَا تَدْعِینَ بِوَیْلٍ. فَبَایَعَهُنَّ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى هَذَا.

فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ نُبَایِعُکَ؟

قَالَ ص: إِنَّنِی لَا أُصَافِحُ النِّسَاءَ. فَدَعَا بِقَدَحٍ مِنْ مَاءٍ فَأَدْخَلَ یَدَهُ ثُمَّ أَخْرَجَهَا، فَقَالَ: أَدْخِلْنَ أَیْدِیَکُنَّ فِی هَذَا الْمَاءِ، فَهِیَ الْبَیْعَةُ.

روایت حضور هند در بیعت با پیامبر ص در منابع اهل سنت نیز با نقل‌های متعدد روایت شده است از جمله با سه نقل در الدر المنثور، ج‏6، ص209-210[7]

ب. یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ

3) الف. زبیربن‌عوام (صحابی معروف) گوید: هنگامی که آیه «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ» نازل شد، شنیدم که رسول الله ص زنان را به بیعت فراخواند. و فاطمه‌بنت‌اسد، [مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)] اوّلین زنی بود که با رسول الله ص بیعت کرد.

شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار ع، ج‏3، ص214-215؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏1، ص306؛ تسلیة المجالس، ج‏1، ص159[8]

[السری‏] بن سهیل، باسناده عن الزبیر بن العوام، قال: سمعت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله یدعو النساء الى البیعة لما أنزل اللّه تعالى: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ» الآیة. قال: فکانت فاطمة بنت أسد بن هاشم أول امرأة بایعت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله.

ب. در منابع اهل سنت از امام صادق ع روایت شده است که:

فاطمه بنت اسد، مادر علی بن ابی‌طالب یازدهمین نفر بود، یعنی در سبقت گرفتن در اسلام، و از کسانی بود که در جنگ بدر حضور داشت.

و در این منبع، بلافاصله روایت فوق از زبیر با سند متصل آمده است.[9]

مقاتل الطالبیین، ص28-29

حدّثنی محمد بن الحسین الخثعمی قال: حدّثنا عباد بن یعقوب قال: أخبرنا عمرو بن ثابت، عن عبد الله بن یسار، عن جعفر بن محمد قال:

کانت فاطمة بنت أسد أم علی بن أبی طالب حادیة عشرة، یعنی فی السابقة إلى الإسلام، وکانت بدریة.

حدّثنی أحمد بن محمد بن سعید، قال: حدّثنا یحیى بن الحسن العلوی [عن حسین بن حسین اللؤلؤی] قال حدّثنا السّری بن سهل الجند نسابوری قال حدّثنا محمد بن عمرو ربیح عن جریر بن عبد الحمید عن مغیرة عن إبراهیم، عن الحسن البصری، عن الزبیر بن العوّام، قال:

سمعت النبی (ص) یدعوا النساء إلى البیعة حین أنزلت هذه الآیة «یا أیّها النبیّ إذا جاءک المؤمنات یبایعنک»، وکانت فاطمة بنت أسد أول امرأة بایعت رسول الله (ص) .

ج. همچنین از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:

فاطمه بنت‌اسد، مادر امیرالمومنین ع اوّلین زنی بود که از مکّه به مدینه به‌سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مهاجرت کرد، آن هم با پای پیاده؛ و او نیکوکارترین مردم در حق پیامبر ص بود...

الکافی، ج‏1، ص453

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ السَّیَّارِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ أُمَّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ کَانَتْ أَوَّلَ امْرَأَةٍ هَاجَرَتْ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ مَکَّةَ إِلَى الْمَدِینَةِ عَلَى قَدَمَیْهَا وَ کَانَتْ مِنْ أَبَرِّ النَّاسِ- بِرَسُولِ اللَّهِ ص‏ ...

تبصره

البته در برخی منابع اهل سنت، با روایتی از قول یکی از تابعین (عاصم بن عمرو بن قتادة) ونه صحابه، سه نفر دیگر (مادر سعد بن معاذ و دو دختر یزید بن سکن به نامهای ام عامر و حواء) به عنوان اولین زنانی که بیعت کردند مطرح شده است (ر.ک: الدر المنثور، ج‏6، ص211[10])؛ که احتمال دارد مقصود وی، اولین زنان از انصار باشند؛ نه مطلق زنان. چون در برخی منابع اهل سنت نقل شده که وقتی حضرت به مدینه برگشتند هم بیعتی از زنان گرفتند.


[1] . لما فرغ النبی- صلى الله علیه وسلم من بیعة الرجال وهو جالس على الصفا، وعمر بن الخطاب- رضی الله عنه أسفل منه، فقال النبی- صلى الله علیه وسلم أبایعکن «على أن لا تشرکن بالله شیئا» وکانت هند بنت عتبة امرأة أبی سفیان منتقبة مع النساء فرفعت رأسها، فقالت: والله، إنک لتأخذ علینا أمرا ما رأیتک أخذته على الرجال، فقد أعطیناکه. فقال النبی- صلى الله علیه وسلم: وَلا یَسْرِقْنَ فقالت. والله، إنی لأصیب من مال أبی سفیان هنات، فما أدری أتحلهن لی أم لا؟ فقال أبو سفیان: نعم، ما أصبت من شیء فیما مضى وفیما غیر فهو لک حلال. فقال النبی- صلى الله علیه وسلم: وإنک لهند بنت عتبة. فقالت: نعم، فاعف عما سلف عفا الله عنک. ثم قال: وَلا یَزْنِینَ قالت: وهل تزنی الحرة؟ ثم قال: وَلا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ فقالت: ‌ربیناهم ‌صغارا وقتلتموهم کبارا، فأنتم وهم أعلم، فضحک عمر بن الخطاب حتى استلقى، ویقال إن النبی- صلى الله علیه وسلم ضحک من قولها، ثم قال: وَلا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ والبهتان أن تقذف المرأة ولدا من غیر زوجها على زوجها، فتقول لزوجها هو منک ولیس منه. قالت: والله إن البهتان لقبیح، ولبعض التجاوز أمثل، وما تأمر إلا بالرشد ومکارم الأخلاق. ثم قال: وَلا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ یعنی فی طاعة الله- تعالى- فیما نهى عنه النبی- صلى الله علیه وسلم عن النوح «وشد «1» الشعر» وتمزیق الثیاب، أو تخلو مع غریب فی حضر، ولا تسافر فوق ثلاثة أیام إلا مع ذی محرم ونحو ذلک. قالت هند: ما جلسنا فی مجلسنا هذا، وفی أنفسنا أن نعصیک فی شیء فأقر النسوة بما أخذ علیهن النبی- صلى الله علیه وسلم، فذلک قوله: «فَبایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ لما کان فی الشرک رَحِیمٌ فیما بقی.

[2] . وذکر أن النبی صلّى الله علیه لَمَّا افْتَتَحَ مَکَّةَ قَعَدَ عَلَى الصَّفَا وَإِلَى جَنْبِهِ عُمَرُ، فَجَاءَهُ النِّسَاءُ یُبَایِعْنَهُ وَفِیهِنَّ هِنْدُ بِنْتُ عُتْبَةَ، فَلَمَّا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى الله علیه: «لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً» یَقُولُ: لَا تَعْبُدْنَ الْأَوْثَانَ، وَلَا تَسْرِقْنَ، وَلَا تَزْنِینَ. قَالَتْ هِنْدٌ: وَهَلْ تَزْنِی الْحُرَّةُ؟ قَالَ: فَضَحِکَ عُمَرُ، ثُمَّ قَالَ: لَا، لَعَمْرِی  مَا تَزْنِی الْحُرَّةُ. قَالَ: فَلَمَّا قَالَ: لَا تَقْتُلْنَ أَوْلَادَکُنَّ ، هَذَا فِیمَا کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ یَئِدُونَ، فَبُویِعُوا عَلَى أَلَّا یَفْعَلُوا، فَقَالَتْ هِنْدٌ: قَدْ ‌ربیناهم ‌صغارا، وقتلتموهم کِبَارًا. وقوله: وَلا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ، کانت المرأة تلتقط المولود، فتقول لزوجها: هَذَا ولدی منک. فذلک البهتان المفترى

[3] . فَلَمَّا فَرَغَ رَسُولُ الله ص مِنْ بَیْعَةِ الرِّجَالِ بَایَعَ النِّسَاءَ، وَاجْتَمَعَ إِلَیْهِ نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءِ قُرَیْشٍ، فِیهِنَّ هِنْدُ بِنْتُ عُتْبَةَ، مُتَنَقِّبَةً مُتَنَکِّرَةً لِحَدَثِهَا وَمَا کَانَ مِنْ صَنِیعِهَا بِحَمْزَةَ، فَهِیَ تَخَافُ أَنْ یَأْخُذَهَا رَسُولُ الله ص بِحَدَثِهَا ذَلِکَ، فَلَمَّا دَنَوْنَ مِنْهُ لِیُبَایِعْنَهُ [قَالَ، رسول الله ص- فِیمَا بَلَغَنِی-: تُبَایِعْنَنِی عَلَى أَلا تُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا! فَقَالَتْ هِنْدٌ: وَاللَّهِ إِنَّکَ لَتَأْخُذُ عَلَیْنَا أَمْرًا مَا تَأْخُذُهُ عَلَى الرِّجَالِ وَسَنُؤْتِیکَهُ قَالَ: وَلا تَسْرِقْنَ، قَالَتْ: وَاللَّهِ إِنْ کُنْتُ لأُصِیبُ مِنْ مَالِ أَبِی سُفْیَانَ الْهَنَةَ وَالْهَنَةَ وَمَا ادرى اکان ذلک حلالی أَمْ لا! فَقَالَ أَبُو سُفْیَانَ- وَکَانَ شَاهِدًا لِمَا تَقُولُ: أَمَّا مَا أَصَبْتِ فِیمَا مَضَى فَأَنْتِ مِنْهُ فِی حِلٍّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: وَإِنَّکِ لَهِنْدُ بِنْتُ عُتْبَةَ! فَقَالَتْ: أَنَا هِنْدُ بِنْتُ عُتْبَةَ، فَاعْفُ عَمَّا سَلَفَ عَفَا اللَّهُ عَنْکَ! قَالَ: وَلا تَزْنِینَ، قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلْ تَزْنِی الْحُرَّةُ! قَالَ: وَلا تَقْتُلْنَ أَوْلادَکُنَّ، قَالَتْ: قَدْ رَبَّیْنَاهُمْ صِغَارًا، وَقَتَلْتَهُمْ یَوْمَ بَدْرٍ کِبَارًا، فَأَنْتَ وَهُمْ أَعْلَمُ! فَضَحِکَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ مِنْ قَوْلِهَا حَتَّى اسْتَغْرَبَ. قَالَ: وَلا تَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ تَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیکُنَّ وَأَرْجُلِکُنَّ، قَالَتْ: وَاللَّهِ إِنَّ إِتْیَانَ الْبُهْتَانِ لَقَبِیحٌ، وَلَبَعْضُ التَّجَاوُزِ أَمْثَلُ قَالَ: وَلا تَعْصِینَنِی فِی مَعْرُوفٍ، قَالَتْ: مَا جَلَسْنَا هَذَا الْمَجْلِسَ وَنَحْنُ نُرِیدُ أَنْ نَعْصِیَکَ فِی مَعْرُوفٍ.

[4] . وذکر أن النبیّ صلى الله علیه وسلم لما فتح مکة، وفرغ من مبایعة الرجال، وهو على الصفا، وعمر بن الخطاب- رضی الله عنه أسفل منه، فبایع النساء على أن لا یشرکن بالله شیئاً، ولا یسرقن. فقالت هند، امرأة أبی سفیان: إنِّی قَدْ أصَبْتُ مِنْ مَالِ أبِی سُفْیَان، فَلَا أدْرِی أَحَلَالٌ أمْ لا؟ فقال أبو سفیان: نَعَمْ مَا أَصَبْتِ فِیمَا مَضَى وَفِیمَا غَبَرَ. فقال النبیّ صلى الله علیه وسلم: عَفَا الله عَمَّا سَلَف. وفی خبر آخر، أنها قالت: أرَأَیْتَ لَوْ لَمْ یُعْطِنِی مَا یَکْفِینِی وَلِوَلَدی، هَلْ یَحِلُّ لِی أَنْ آخُذَ مِنْ مَالِهِ؟ فقال النبیّ صلى الله علیه وسلم: «خُذِی مِنْ مَالِهِ مَا یَکْفِیکِ وَلِوَلَدِکِ بِالمَعْرُوفِ» . ثم قال: وَلا یَزْنِینَ فلما قال ذلک، قالت هند: أَوَتَزْنِی الحُرَّةُ؟ فضحک عمر عند ذلک، ثم قال: تَعَالَیْ وَلا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ یعنی: لا یقتلن بناتهن الصغار، فقالت هند: ‌ربیناهم ‌صغاراً أفنقتلهم کباراً؟ فتبسم النبیّ صلى الله علیه وسلم ثم قال: وَلا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ یعنی: لا تجیء بصبی من غیر زوجها، فتقول للزوج: هو منک. فقالت هند: إنَّ البُهْتَانَ أَفْحَشُ وَمَا تَأْمُرْنَا إلَاّ بالرّشد. ثم قال عز وجل: وَلا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ یعنی: فی طاعة مما أمر الله تعالى، ویقال: وَلا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ یعنی: فیما نهیتهن عن النوح وتمزیق الثیاب، أو تخلو مع الأجنبی، أو نحو ذلک، فقالت هند: ما جَلَسْنَا هَذَا المَجْلِسِ وَفِی أَنْفُسِنَا أَنْ نَعْصِیکَ فِی شَیْءٍ ثم قال فَبایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ یعنی: إذا بایعن على ذلک، فاسأل الله لهن المغفرة لما کان فی الشرک. إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ غفور لهن ما کان فی الشرک رحیم فیما بقی.

[5] . «وذلک یوم فتح مکة لما فرغ رسول الله صلى الله علیه وسلم من بیعة الرجال وهو على الصفا (1)، وعمر بن الخطاب رضی الله عنه أسفل منه، وهو یُبایع النساء، بأمر رسول الله صلى الله علیه وسلم ویبلغهن عنه، وهند بنت عتبة امرأة أبی سفیان متنقبة متنکرة مع النساء خوفًا من النبی رضی الله عنه أن یعرفها، فقال النبی صلى الله علیه وسلم للنساء: "أبایعکن على أن لا تشرکن بالله شیئًا" فرفعت هند رأسها وقالت: إنک لتأخذ علینا أمرًا ما رأیناک أخذتَه على الرجال، وکان بایع الرجال یومئذ على الإسلام، والجهاد فقط، فقال النبی صلى الله علیه وسلم: "ولا تسرقن" فقالت هند: إنَّ أبا سفیان رجل شحیح وإنی أصبت من ماله هنات، فلا أدری أیحل لی أم لا؟ فقال أبو سفیان: ما أصبْتِ من شیء فیما مضى وفیما غَبر فهو لکِ حلال، فضحک رسول الله صلى الله علیه وسلم وعرفها، فقال لها: "وإنکِ لهند بنت عتبةَ؟ " قالت: نعم فاعف عمَّا سلف یا نبی الله عفى الله عنک، فقال النبی صلى الله علیه وسلم: "ولا تزنین"، فقالت هند رضی الله عنه: أوَ تزنی الحرةُ! ؟ فقال: "ولا تقتلن أولادکن" أی: لا یئدن الموؤدات ولا یسقطن الأجنة، فقالت هند رضی الله عنه: ربَّیناهم صغارًا وقتلتموهم کبارًا فأنتم وهم أعلم، وکان ابنها حنظلة بن أبی سفیان قد قتل یوم بدر، فضحک عمر رضی الله عنه حتى استلقى، فتبسم رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال: " {وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ} "، وهی أن تقذف ولدًا على فراش زوجها فتنسبه منه ولیس منه، فقالت هند: والله إنَّ البهتان لقبیح، ولا تأمرنا إلَّا بالرشد ومحاسن الأخلاق، فقال: " {وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ} " فقالت: ما جلسنا فی مجلسنا هذا وفی أنفسنا أن نعصیک فی شیء، فأقرَّ النسوة بما أخذ علیهنَّ.

[6] . «وَذَلِکَ یَوْمَ فَتْحِ مَکَّةَ لَمَّا فَرَغَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم مِنْ بَیْعَةِ الرِّجَالِ، وَهُوَ عَلَى الصَّفَا وَعُمَرُ بْنُ الخطاب أَسْفَلَ مِنْهُ، وَهُوَ یُبَایِعُ النِّسَاءَ بِأَمْرِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَیُبَلِّغُهُنَّ عَنْهُ، وَهِنْدُ بِنْتُ عُتْبَةَ امْرَأَةُ أَبِی سُفْیَانَ مُتَنَقِّبَةٌ مُتَنَکِّرَةٌ مَعَ النِّسَاءِ خَوْفًا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أَنْ یَعْرِفَهَا فَقَالَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم أُبَایِعْکُنَّ عَلى أَنْ لَا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً، فَرَفَعَتْ هِنْدٌ رَأْسَهَا وَقَالَتْ: وَاللَّهِ إِنَّکَ لَتَأْخُذُ عَلَیْنَا أَمْرًا مَا رَأَیْنَاکَ أَخَذْتَهُ عَلَى الرِّجَالِ، وَبَایَعَ الرِّجَالَ یَوْمَئِذٍ عَلَى الْإِسْلَامِ وَالْجِهَادِ فَقَطْ، فَقَالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم: «وَلَا یَسْرِقْنَ» ، فَقَالَتْ هِنْدٌ: إِنَّ أَبَا سُفْیَانَ رَجُلٌ شَحِیحٌ وَإِنِّی أَصَبْتُ مِنْ مَالِهِ هَنَاتٍ فَلَا أَدْرِی أَیَحِلُّ لِی أَمْ لَا؟ فَقَالَ أَبُو سُفْیَانُ: مَا أَصَبْتِ مِنْ شَیْءٍ فِیمَا مَضَى وَفِیمَا غَبَرَ فَهُوَ لَکِ حَلَالٌ، فَضَحِکَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم وَعَرَفَهَا، فَقَالَ لَهَا: «وَإِنَّکِ لَهِنْدُ بِنْتُ عَتْبَةَ» ؟ قَالَتْ: نَعَمْ، فَاعْفُ عَمَّا سَلَفَ عَفَا اللَّهُ عَنْکَ، فَقَالَ: وَلا یَزْنِینَ، فَقَالَتْ هِنْدٌ: أَوَ تَزْنِی الْحُرَّةُ؟ فَقَالَ: وَلا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ، فَقَالَتْ هِنْدٌ: رَبَّیْنَاهُنَّ صِغَارًا وَقَتَلْتُمُوهُمْ کِبَارًا فَأَنْتُمْ وَهُمْ أَعْلَمُ، وَکَانَ ابْنُهَا حَنْظَلَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ قَدْ قُتِلَ یَوْمَ بَدْرٍ، فَضَحِکَ عُمَرُ رضی الله عنه حَتَّى اسْتَلْقَى، وَتَبَسَّمَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم، فَقَالَ: وَلا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ، وَهِیَ أَنْ تَقْذِفَ وَلَدًا عَلَى زَوْجِهَا لَیْسَ مِنْهُ، قَالَتْ هِنْدٌ: وَاللَّهِ إِنَّ الْبُهْتَانَ لَقَبِیحٌ وَمَا تَأْمُرُنَا إِلَّا بِالرُّشْدِ وَمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ، فَقَالَ: وَلا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ، قَالَتْ هِنْدٌ: مَا جَلَسْنَا مَجْلِسَنَا هَذَا وُفِی أَنْفُسِنَا أَنْ نَعْصِیَکَ فِی شَیْءٍ فَأَقَرَّ النِّسْوَةُ بِمَا أُخِذَ عَلَیْهِنَّ.

[7] . و أخرج سعید بن منصور و ابن سعد عن الشعبی رضى الله عنه قال کان رسول الله ص یبایع النساء و وضع على یده ثوبا فلما کان بعد کان یخبر النساء فیقرأ علیهن هذه الآیة یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ عَلى‏ أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لا یَسْرِقْنَ وَ لا یَزْنِینَ وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ فإذا أقررن قال قد بایعتکن حتى جاءت هند امرأة أبى سفیان فلما قال وَ لا یَزْنِینَ قالت أ و تزنى الحرة لقد کنا نستحی من ذلک فی الجاهلیة فکیف بالإسلام فقال وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ قالت أنت قتلت آباءهم و توصینا بأبنائهم فضحک رسول الله ص فقال وَ لا یَسْرِقْنَ فقالت یا رسول الله انى أصبت من مال أبى سفیان فرخص لها

و أخرج ابن جریر و ابن مردویه عن ابن عباس رضى الله عنهما ان رسول الله ص أمر عمر بن الخطاب رضى الله عنه فقال قل لهن ان رسول الله ص یبایعکن على ان لا تشرکن بالله شیا و کانت هند متنکرة فی النساء فقال لعمر قل لهن وَ لا یَسْرِقْنَ قالت هند و الله انى لأصیب من مال أبى سفیان الهنة فقال وَ لا یَزْنِینَ فقالت و هل تزنى الحرة فقال وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ قالت هند أنت قتلتهم یوم بدر قال وَ لا یَأْتِینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ قال منعهن ان ینحن و کان أهل الجاهلیة یمزقن الثیاب و یخدشن الوجوه و یقطعن الشعور و یدعون بالویل و الثبور

و أخرج الحاکم و صححه عن فاطمة بنت عتبة ان أخاها أبا حذیفة أتى بها و بهند بنت عتبة رسول الله ص تبایعه فقالت أخذ علینا بشرط فقلت له یا ابن عم و هل علمت فی قومک من هذه الصفات شیا قال أبو حذیفة ایها فبایعیه فان بهذا یبایع و هکذا یشترط فقالت هند لا أبایعک على السرقة فانى أسرق من مال زوجی فکف النبی ص یده و کفت یدها حتى أرسل إلى أبى سفیان فتحلل لها منه فقال أبو سفیان اما الرطب فنعم و أما الیابس فلا و لا نعمة قالت فبایعناه

[8] . و کانت زوجته فاطمة بنت أسد رضی اللّه عنها شدیدة الحنوّ و الشفقة على رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله، و هی أحد الصالحات القانتات، و لمّا سمعت قول اللّه: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ) «1» کانت أوّل امرأة بایعت رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله هی.

[9] . همچنین در مناقب الخوارزمی، ص196 (به نقل از البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص359) چنین آمده است:

قوله تعالى: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ قال: روى الزبیر بن العوام قال: سمعت رسول الله (صلى الله علیه و آله) یدعو النساء إلى البیعة حین نزلت هذه الآیة، و کانت فاطمة بنت أسد أم أمیر المؤمنین (علیه السلام) أول من بایعت.

[10] . و أخرج ابن سعد عن عاصم بن عمرو بن قتادة رضى الله عنه قال أول من بایع النبی ص أم سعد بن معاذ کبشة بنت رافع و ام عامر بنت یزید بن السکن و حواء بنت یزید بن السکن.