1139) سوره ممتحنة (60) آیه 9 إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ ...(تدب
تدبر
تدبر 1 ذیل آیه قبل کاملا به اینجا هم مربوط میباشد https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-08/ اما بقیه موارد:
1) «إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ ... أَنْ تَوَلَّوْهُمْ»
اسلام به هیچ عنوان از قاعده عدل و انصاف کوتاه نمیآید حتی در قبال کافر حربی و دشمنی که دارد آزار میرساند. اگر ما را رابطه داشتن با کسانی که با ما میجنگند و آزار میرسانند نهی میکند بلافاصله قید میزند که نهیتان کرده از اینکه با آنان رابطه ولایی برقرار کنید؛ نه اینکه هرگونه رابطهای و نه اینکه در حق آنان عدالت و انصاف را رعایت کنید.[1]
لذا مضمون این آیه کاملا همراه است با مضمون آیهای که میفرمود: «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا» (مائده/2) یا «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» (مائده/8).
2) «یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ ... أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ»
«ظلم، حرام است خواه مستقلًا باشد و خواه با حمایت و مشارکت. آرى حامیانِ کفّار حربى، شریک جرم آنها هستند» (تفسیر نور، ج9، ص586).
3) «إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ و أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
واضح است که کسانی که به جنگافروزی علیه مسلمانان بیپناه میپرداختهاند یا در آواره کردن آنان نقش داشتهاند یا پشتیبانیهایی از آن جنگافروزان و آوارهکنندگان داشتهاند، همگی ظالم هستند (چنانکه در تدبر 2 هم یکی از مفسران صریحا همین معنا را به آیه نسبت داد)؛ با این حال در خصوص آنها فقط به نهی کردن از ارتباط ولایی با آنها بسنده کرد و نفرمود که خود آنها ظالماند؛ ولی در خصوص کسانی که با این ظالمان ارتباط ولایی برقرار میکنند تصریح کرد که اینان هستند که ظالماند. چرا؟
الف. شاید بدین جهت که موضوع این سوره هشدارهایی در خصوص وضعیت مردم درون جامعه دینی است؛ یعنی محل بحث، و خطاب و هشدارش به خود مسلمانان است لذا بر ظالم بودن کسانی که درون جامعه اسلامی هستند تأکید کرد. یعنی شاید اساسا دین نیامده تا ظالم بودن دسته اول را تبیین کند. هر کس عقل سلیم یا فطرت داشته باشد این را میفهمد. اما ظالم خواندن دسته دوم در حد فهم یا جرات متوسط بشری نیست و قرآن باید آن را جا بیندازد. ادعایی است که شاید ما جز به استناد سخن خداوند حاضر به پذیرش آن نبودیم.
ب. شاید میخواهد بگوید ظلمی که به خاطر همراهی برخی مسلمانان با کفار حربی در خصوص بقیه مسلمانان میشود بمراتب شدیدتر از ظلمی است که خود آن کفار در حق مسلمانان مرتکب میشوند.
ج. ...
تطبیق بر جریانات روز
وقتی امروز اسرائیل این چنین مردم غزه و لبنان را آواره میکند[2] و آمریکا و برخی کشورهای اروپایی انواع پشتیبانیهای نظامی و غیرنظامی از او انجام میدهند و برخی شرکتهای اقتصادی کالاهای مورد نیاز این اقدامات آنها را تأمین میکنند و ...، واضح است که:
اولا هر کس درصدد برقراری رابطه ولایی با اینها برمیآید مورد نهی صریح این آیه قرار میگیرد؛ و
ثانیا به نص این آیه این کسانی که به رابطه ولایی با این کفار اقدام میکنند و عملا زمینه به ثمر رسیدن اقدامات آن کفار در حق مردم مظلوم فلسطین و لبنان را فراهم میآورند ظلمشان بر آن مردم کمتر از ظلم خود اسرائیل نیست.[3]
4) «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّین ... إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ ...»
حساب کفّار بىآزار از کفّار آزاررسان جداست (تفسیر نور، ج9، ص585).
5) «إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ»
آیه نهی خود را در خصوص کسانی برد که «در [امر] دین با شما پیکار کردند» و «شما را از دیارتان بیرون راندند» و «بر بیرون کردنتان [همدیگر را] پشتیبانی کردند». آیا اگر کسی فقط یکی از این سه کار را انجام داده باشد (یعنی فقط با ما جنگیده باشد اما در بیرون کردن ما از دیارمان مستقیما مشارکتی نداشته؛ یا فقط در بیرون کردن ما مشارکت داشته، اما مستقیما وارد جنگ با ما نشده و ...) مشمول نهی از ارتباط با او هستیم؟ یا میتوان با چنین کسی رابطه ولایی برقرار کرد؟
ظاهرا اقتضای تنقیح مناط این است که کسی هریک از اینها را انجام داده باشد، مشمول این نهی است.
اما اگر چنین است چرا از تعبیر «أو» استفاده نکرد که مساله کاملا واضح باشد و نیاز به تنقیح مناط نباشد؟
الف. قرآن فقط در مقام بیان قانون نیست؛ بلکه در مقام فرهنگسازی و ارائه قواعد کلی زندگی هم هست. شاید آوردن حرف «و» به جای «أو»بدین جهت باشد که میخواهد نشان دهد نهی من از رابطه با دیگران یک اصل اولی نیست؛ بلکه در خصوص انسانهایی است که واقعا مریضالقلب هستند و بنا بر دشمنی دارند؛ لذا با آوردن «و» دارد اوصاف متعددی از آنها را پشت سر هم ردیف میکند که مبادا مخاطب گمان کند با هر اقدامی از هر کافری میشود با او رابطه سلبی شدید برقرار کرد. موید این مطلب آن است که برخی از صحابه و تابعین شأن نزول آیه قبل را (که حدی از رابطه با کافرانی که دشمنی نکرده بودند را اجازه میداد) مربوط به گروهی از بنی هاشم، از جمله عباس که در جنگ بدر به اجبار آمدند دانستند. به تعبیر دیگر، اگرچه در حالت عادی با کافری که فقط به جنگ با مسلمانان اقدام کرده هم نباید رابطه ولایی برقرار کرد؛ اما مقصود کافری است که اگر در اخراج مسلمانان و ... اقدامی نکرده، از باب این بوده که موقعیتش را نداشته است؛ وگرنه اگر امکان و موقعیتش را داشت دو کار دیگر را هم انجام میداد.
ب. ...
6) «الَّذینَ ... أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ»
مقصود از «ظاهَرُوا عَلی إِخْراجِکُمْ» چیست؟
الف. اغلب مفسران و مترجمان تعبیر «ظاهر» را به معنای مظاهره و پشتیبانی از همدیگر و حرف «علی» را به معنای «بر علیه» و نقطه مقابلِ «له» دانستهاند؛ اما معانی دیگری هم میتواند مد نظر باشد؛ از جمله:
ب. فعل «ظاهر» به معنای آشکار کردن باشد و حرف «علی» به معنای «درباره» و «در مورد» باشد؛ چنانکه برخی مترجمان عبارت را چنین ترجمه کردهاند: «در اقدام خود عداوت خود را ظاهر و آشکار نمودند» (ترجمه نوبری). در این صورت آیه میخواهد بفرماید کسانی که نهتنها در بیرون راندن شما از سرزمینتان اقدام کردند بلکه این اقدامشان را کاملا علنی کردند و بدان افتخار نمودند.
ج. ...
7) «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
ظلم صرفا آن نیست که خود شخص مستقیما حقی از دیگران را تضییع کند؛ بلکه اگر با کسانی که اهل تضییع حق دیگران هستند رابطه ولایی برقرار کند ظالم است.
اما چرا نفرمود «فَأُولئِکَ ظالِمُونَ»؛ بلکه هم ضمیر فصل (هُم) آورد و هم «ال» (که ورودش بر خبر دلالت بر حصر دارد)؟
الف. این تعبیر از باب قصر إفراد است (یعنی حصری است که میخواهد گروه خاص و معینی را بیرون از موضوع کند نه اینکه موضوع را منحصر به موضوع مطرح شده، نماید)؛ یعنی میخواهد بفرماید فقط کسانی که رابطه ولایی با با چنین کافران حربیای است که به قتل و غارت و آواره کردن مسلمانان اقدام کردند ظالماند؛ نه کسانی که رابطه ولایی با هرگونه کافری برقرار کردند (المیزان، ج19، ص234[4]).
ب. تعابیری که برای حصر به کار میرود در بسیاری از موارد دلالت بر تأکید شدید دارد (المیزان، ج19، ص234[5])؛ یعنی گویی ظلمی که اینها انجام میدهند چنان شدید است که با وجود اینها گویی کس دیگری ظالم نیست.
ج. ...
[1]. آًای قرائتی چنین نوشتهاند: «یعنی حتّى اگر مظلوم شدید، دوستى با کفّار را قطع کنید نه آن که دست از نیکى بردارید. (نهى از دوستى است نه چیز دیگر) (تفسیر نور، ج9، ص586). اما تحلیل درستی به نظر نمیرسد. معلوم نیست نیکی کردن به کافر حربی روا باشد. بله؛ باید عدل و انصاف را رعایت کرد اما در آن قبل استثنای نیکی کردن را شامل کسانی دانست که با ما نمیجنگند.
[2] . حدود یک سال قبل شاخه نظامی حماس بدون هماهنگی با ایران و لبنان و حتی دبیر کل حماس (اسماعیل هنیه) عملیاتی در اسرائیل انجام داد به نام طوفان الاقصی؛ که از ابتدای شکلگیری اسرائیل تاکنون بیسابقه بود. این عمیلات بهانهای شد برای اینکه اسرائیل یک قتل عام واضح و آشکار را در غزه رقم بزند. تا امروز که این یادداشت را مینویسم آمار کشتهشدگان از مردم بی دفاع غزه از رقم 40000 و آمار مجروحان از رقم 100000 عبور کرده است و از جمعیت کمتر از دو و نیم میلیونی غزه، طبق آمارهای رسمی سازمان تعداد آورگان از 2 میلیون نفر عبور کرده است. در گزارشی که حدود دو سه هفته قبل منتشر شد بیش از 70 درصد ساحتمانهای غزه منهدم شده است و تقریبا از تاسیسات آنجا چیزی نمانده و در چند هفته اخیر اسرائیل ارتباط نهادهای سازمان ملل با بیمارستانها را هم منع کررده و رسما به بمباران بیمارستانها و تاسیسات اولیه آنها اقدام کرده است.
از حدود یکی دو ماه قبل شبیه این حمله را نسبت به لبنان شروع کرده است؛ فقط برای اینکه اوج وحشیگریاش معلوم شود اشاره میکنم که چهار هزار پیجر که در دست نیروهای مردمی حزب الله بود را یکباره منفجر کرد که عمده این افراد چشمها و دستهایشان بشدت آسیب دید و علاوه بر بمباران روزانه مناطق مختلف جنوب لبنان به سبکی شبیه بمباران غزه (که دارد همه چیز را نابود میکند) محلی را که سید حسن نصر الله در آن بود با بیش از 80 بمب یک تُنی (بمب های سنگرشکن GBU) بمباران کرد (یعنی 80 تن مهمات جنگی فقط برای یک نفر) و بعدا که پیکر سید را سالم پیدا کردند دیدند که وی در اثر استنشاق گاز سمی به شهادت رسیده است که این نشان میدهد که احتمالا همراه اینها از بمبهای شیمیایی هم استفاده کرده است.
[3] . جالب است که همان طور که حقیر در زمانی این آیات را بحث میکنم که بیش از یک سال است غزه و لبنان مورد هجوم وحشیانه اسرائیل قرار گرفته است؛ آقای قرائتی هم در چند دهه قبل در شبیه چنین موقعیتی مشغول بحث از این آیات بوده است؛ ایشان ذیل این آیه نوشتهاند:
«امروز که تفسیر این آیه را مىنویسم، اسرائیل به مناطق مسلماننشین از زمین و آسمان هجوم کرده، آنان را از وطن خود اخراج مىکند و جمعى را به شهادت مىرساند. طبق فرمان این آیه بر تمام مسلمانان واجب است که با رژیم صهیونیستى قطع رابطه کنند و آنان را دوست نگیرند. این آیه نیز از آیات سیاسى قرآن است» (تفسیر نور، ج9، ص586). تفسیر نور اول بار در فاصله سالهای 1374 تا 1376 منتشر شده است
[4] . و قوله: «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» قصر إفراد أی المتولون لمشرکی مکة و من ظاهرهم على المسلمین هم الظالمون المتمردون عن النهی دون مطلق المتولین للکفار
[5] . أو تأکید للنهی عن تولیهم.