1132) سوره ممتحنة (60) آیه 2 إِنْ یَثْقَفُوکُمْ (احادیث)
شأن نزول
این آیه کاملا ادامه آیه قبل است و علیالقاعده شأن نزولی که در آیه قبل بیان شد مربوط به این آیه نیز هست.
جلسه 1131 https://yekaye.ir/al-mumtahanah-60-01/
حدیث
1) از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند:
الف. دشمنان گاه خدعه میورزند.
ب. همه فریب خوردن [یا: کل خامی و غفلت] ، در اعتماد کردن به دشمن است.
ج. کسی که در دشمنی با تو بر اساس غل و غش رفتار کند [مطابق حق رفتار نکند] او را نه ملامت کن و نه سرزنش!*
* پینوشت: ظاهرا کنایه از این است که از دشمن انتظار دشمنی میرود؛ از او انتظار رفتار بر اساس حق نداشته باش!
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 334 و 311 و 461
الف. قَدْ یَخْدَعُ الْأَعْدَاءُ (471/ 4)[1].
ب. جِمَاعُ الْغَرُورِ [الغُرور] فِی الِاسْتِنَامَةِ إِلَی الْعَدُوِّ (369/ 3).
ج. مَنْ غَشَّکَ فِی عَدَاوَتِهِ فَلَا تَلُمْهُ وَ لَا تَعْذُلْهُ (456/ 5).[2]
2) از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند:
کسی که از دشمنش بخوابد کید و مکرها[ی دشمن] وی را بیدار کند!
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص334[3]؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص441
مَنْ نَامَ عَنْ عَدُوِّهِ أَنْبَهَتْهُ [نَبَّهَتْهُ] الْمَکَایِدُ (344/ 5).
3) از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند:
الف. از دشمن ایمن مباش هرچند که [به واسطه خدمتی در حق او] از تو سپاسگزاری کند.
ب. مبادا تعارف کردن و رودربایستیهای دشمن تو را بفریبد؛زیرا همچون آب است که هرچند جوشیدنش با آتش به درازا انجامد مانع از اینکه آتش را خاموش کند نشود.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص483 و 334؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص518 و 519
الف. لَا تَأْمَنْ عَدُوّاً وَ إِنْ شَکَرَ (268/ 6).
ب. لَا تَغْتَرَّنَّ بِمُجَامَلَةِ الْعَدُوِّ فَإِنَّهُ کَالْمَاءِ وَ إِنْ أُطِیلَ إِسْخَانُهُ بِالنَّارِ لَا یَمْتَنِعُ [لَمْ یَمْنَعْ] مِنْ إِطْفَائِهَا (292/ 6).
4) از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند:
الف. کسی که برای حاجت خویش از دشمنش کمک بگیرد جز دور شدن بیشتر از آن [حاجت] حاصلش نشود.
ب. جهالت ورزیده است کسی که از دشمنش طلب خیرخواهی کند.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص465 و 225؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص433 و 367
الف. مَنِ اسْتَعَانَ بِعَدُوِّهِ عَلَى حَاجَتِهِ ازْدَادَ بُعْداً مِنْهَا (414/ 5).
ب. قَدْ جَهِلَ مَنِ اسْتَنْصَحَ أَعْدَاءَهُ (473/ 4).
5) از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند:
دشمن را، هر اندازه ناتوان است، کوچک مشمارید.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص334؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص518
لَا تَسْتَصْغِرَنَّ عَدُوّاً وَ إِنْ ضَعُفَ (273/ 6).
6) از امام علی علیه السلام روایت شده که فرمودند:
به تعامل با کسی که نمیتوانى حق خود را از او بگیرى اقدام نکن.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص355؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص518
لَا تُعَامِلْ مَنْ لَا تَقْدِرُ عَلَى الِانْتِصَافِ مِنْهُ (265/ 6).
میزان الحکمة، ج 3، محمد الریشهری، ص 58
والله إن امرأ یمکن عدوه من نفسه یعرق لحمه ، ویهشم عظمه ، ویفری جلده ، لعظیم عجزه
حکایت
در تاریخ موارد متعددی داریم که عدهای از مومنان دشمنی دشمن خود را جدی نگرفتند و بدانان اعتماد کردند اما وقتی آن دشمن بدانان دسترسی پیدا کرد و مسلط شد نشان داد که واقعا دشمن است و هر بلایی که میتوانست بر سر آنان آورد. نمونه بارز این مطلب در خصوص کوفیان مشاهده میشود که هم حضرت علی ع این پیشبینی را در موردشان کرد و هم امام حسین ع؛ که نمونهای از این دو پیشبینی، که تاریخ صحت آن را نشان داد، تقدیم میشود:
7) الف. روایت شده که امیرالمومنین ع در اواخر عمرشان به منبر رفتند و چنین فرمودند:
... به خدا سوگند! پس از من فرزندان امیّه را، برای خود اربابان بدی خواهید یافت: چون ماده شتر کلانسال بدخوی که به دهان گاز گیرد و به دست به زمین کوبد و به پا لگد زند و دوشیدن شیرش را نپذیرد. پیوسته با شما چنین کنند، تا از شما کسی را به جای نگذارند، جز آنکه به آنان سودی رساند، یا زیانی به ایشان باز نگرداند. و بلای آنان چندان ماند که یاری خواستن شما از ایشان، چون یاری خواستن بنده باشد از ارباب خویش، یا یاری خواستنِ همراهی از کسی که همراهی او را پذیرفته. بلای آنان بر سرتان آید، با چهرهای زشت و ترسآور، و ظلمتی با تاریکی عصر جاهلیت برابر. نه نور هدایتی در آن آشکار، و نه نشانی در آن پدیدار. ما اهل بیت از آن فتنه در امانیم، و مردم را بدان نمیخوانیم...
نهج البلاغة، خطبه93:
و من خطبة له ع و فیها ینبّه أمیر المؤمنین علی فضله و علمه و یبیّن فتنة بنی أمیة
... وَ ایْمُ اللَّهِ لَتَجِدُنَّ بَنِی أُمَیَّةَ لَکُمْ أَرْبَابَ سُوءٍ بَعْدِی کَالنَّابِ الضَّرُوسِ تَعْذِمُ بِفِیهَا وَ تَخْبِطُ بِیَدِهَا وَ تَزْبِنُ بِرِجْلِهَا وَ تَمْنَعُ دَرَّهَا. لَا یَزَالُونَ بِکُمْ حَتَّی لَا یَتْرُکُوا مِنْکُمْ إِلَّا نَافِعاً لَهُمْ أَوْ غَیْرَ ضَائِرٍ بِهِمْ. وَ لَا یَزَالُ بَلَاؤُهُمْ عَنْکُمْ حَتَّی لَا یَکُونَ انْتِصَارُ أَحَدِکُمْ مِنْهُمْ إِلَّا [مِثْلَ انْتِصَارِ] کَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ وَ الصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِهِ تَرِدُ عَلَیْکُمْ فِتْنَتُهُمْ [شَوْهاً] شَوْهَاءَ مَخْشِیَّةً وَ قِطَعاً جَاهِلِیَّةً لَیْسَ فِیهَا مَنَارُ هُدًی وَ لَا عَلَمٌ یُرَی. نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ مِنْهَا [بِنَجَاةٍ] بِمَنْجَاةٍ وَ لَسْنَا فِیهَا بِدُعَاةٍ...
ب. متن این خطبه به نحو تفصیلیتر در کتاب سلیم آمده است که فراز مذکور آن بدین شرح است:
... همانا پس از من بنیامیّه را، برای خود اربابان بدی خواهید یافت: چون ماده شتر کلانسال بدخوی که به دهان گاز گیرد و به دست به زمین کوبد و به پا لگد زند و دوشیدن شیرش را نپذیرد. به خدا سوگند پیوسته فتنه آنها برقرار باشد تا حدی که یاری خواستن یک نفر از شما برای خویش صرفا همچون یاری بنده بدی باشد نسبت به ارباب خویش، که وقتی غایب است او را دشنام دهد و وقتی حاضر است اطاعتش کند؛ اما به خدا سوگند اگر شما را تحت هر ستارهای برمانند [= کاری کنند که از ترس آنها هرکدام به یک ستاره در آسمان پناهنده شوید!] خداوند شما را گردآورد برای بدترین روزی که برای آنان خواهد بود.
شخصی گفت: یا امیرالمومنین! آیا بعد از آن دیگری جماعتی برپا خواهد بود؟
فرمود: جماعتهای پراکندهای خواهید بود! پرداختها [= خمس و زکات] و حج و سفرهای شما یکی است ولی دلهایتان در اختلاف است.
کسی گفت: چگونه دلها در اختلاف است؟
فرمود: این گونه؛ و انگشتهایش را در هم کرد. سپس فرمود: این و آن در هرج و مرج کشته خواهند شد و فرومایگان جاهلیت باقی خواهند ماند که در آنها نه نور هدایتی آشکار است، و نه نشانی پدیدار. ما اهل بیت از آن فتنه در امانیم، و مردم را بدان نمیخوانیم.
گفن: در آن زمان چه کنم؟ یا امیرالمومنین!
فرمود: چشمتان به اهل بیت پیامبرتان باشد؛ اگر بر جای خود ایستادند شما هم بر جای خود بایستید و اگر از شما یاری خواستند یاریشان کنید تا یاریشوید و معذور باشید؛ چرا که آنان هرگز شما را از هدایتی بیرون نبرند و به هلاکتی دعوت نکنند؛ پس بر آنان تقدم نجویید که بلا شما را در هم میشکند و دشمنان شماتتان کنند...
کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج2، ص714
أَبَانٌ عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ قَالَ: صَعِدَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ قَال:
... أَلَا إِنَّکُمْ سَتَجِدُونَ بَنِی أُمَیَّةَ أَرْبَابَ سَوْءٍ بَعْدِی کَالنَّابِ الضَّرُوسِ تَعَضُّ بِفِیهَا وَ تَخْبِطُ بِیَدَیْهَا وَ تَضْرِبُ بِرِجْلَیْهَا وَ تَمْنَعُ دَرَّهَا وَ ایْمُ اللَّهِ لَا تَزَالُ فِتْنَتُهُمْ حَتَّی لَا تَکُونَ نُصْرَةُ أَحَدِکُمْ لِنَفْسِهِ إِلَّا کَنُصْرَةِ الْعَبْدِ السَّوْءِ لِسَیِّدِهِ إِذَا غَابَ سَبَّهُ وَ إِذَا حَضَرَ أَطَاعَهُ [وَ ایْمُ اللَّهِ لَوْ شَرَدُوکُمْ تَحْتَ کُلِّ کَوْکَبٍ لَجَمَعَکُمُ اللَّهُ لِشَرِّ یَوْمٍ لَهُمْ].
فَقَالَ الرَّجُلُ: فَهَلْ مِنْ جَمَاعَةٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بَعْدَ ذَلِکَ؟
قَالَ ع: إِنَّهَا سَتَکُونُونَ جَمَاعَةً شَتَّی عَطَاؤُکُمْ وَ حَجُّکُمْ وَ أَسْفَارُکُمْ [وَاحِدٌ] وَ الْقُلُوبُ مُخْتَلِفَةٌ.
[قَالَ: قَالَ وَاحِدٌ: کَیْفَ تَخْتَلِفُ الْقُلُوبُ؟ قَالَ ع:] هَکَذَا وَ شَبَّکَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ.
[ثُمَّ قَالَ:] یَقْتُلُ هَذَا هَذَا [وَ هَذَا هَذَا هَرْجاً هَرْجاً] وَ یَبْقَی طَغَامُ جَاهِلِیَّةٍ لَیْسَ فِیهَا مَنَارُ هُدًی وَ لَا عَلَمٌ یُرَی. نَحْنُ أَهْلَ الْبَیْتِ مِنْهَا بِمَنْجَاةٍ وَ لَسْنَا فِیهَا بِدُعَاةٍ.
قَالَ: فَمَا أَصْنَعُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟
قَالَ ع: انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَإِنْ لَبَدُوا [فَالْبُدُوا] وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوکُمْ فَانْصُرُوهُمْ تُنْصَرُوا وَ تُعْذَرُوا فَإِنَّهُمْ لَنْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ هُدًی وَ لَنْ یَدْعُوکُمْ إِلَی رَدًی وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ بِالتَّقَدُّمِ فَیَصْرَعَکُمُ الْبَلَاءُ وَ تُشْمِتَ بِکُمُ الْأَعْدَاءُ...
8) سخنانی از امام حسین ع روایت شده که در تحف العقول[4] تحت عنوان نامه به کوفیان است[5]؛ اما در منابع دیگر (مثل لهوف[6] و احتجاج[7] و مثیر الاحزان[8] و کشف الغمة[9]) به عنوان خطبهای است که روز عاشورا از باب اتمام حجت خطاب به لشکر عمرسعد ایراد فرمودند. متن آن سخنان بدین قرار است:
مرگتان باد ای گروه کوفیان! و غم و اندوه یارتان، ای شما که واله و شیدا دست فریادرسی به سوی ما دراز کردید، و ما با شتاب و آمادگی به فریادرسی شما برخاستیم، ولی شمشیری را که طبق سوگندهایتان میبایست به نفع ما بکشید به روی ما کشیدید، و آتشی بر ما افروختید که آن را برای دشمنان مشترکمان افروخته بودیم. پس دستی شدید به نفع دشمنانتان، و علیه اولیای خودتان، بدون اینکه آنان عدالتی در میان شما به اجرا نهاده باشند، و یا امید به آینده بهتری به آنان داشته باشید و بدون اینکه گناهی از ما در حق شما رخ داده باشد. وای بر شما و وای بر شما که ما را ترک و رها کردید! در حالی که شمشیرها در نیام، و دلها آرام، و فکرها بیتشویش بود، ولی شما به سوی بیعت ما شتافتید و همانند ملخهای ناتوان، خیز برداشتید، و همچون پروانهها به حرکت در آمدید! سپس از روی سفاهت و گمراهی پیمانشکنی کردید. پس خاک ذلّت و خواری بر طاغوتهای این امت [یا: بر سر شما که بردگان این امت هستید] و باقیماندگان از جنگ احزاب، و رهاکنندگان کتاب (قرآن) و تغییر دهندگان گفتار حق، و جمعیّت گناهکار، و افسونزده و سحرشدهی شیطان، و خاموشکنندگان سنّتها و ملحقکننده مدعیان حرامزادگی به نَسَب* و مسخرهکنندگانی «که قرآن را پاره پاره کردند» (حجر/91) و عصیانگران نسبت به امام [حق] «و بد چیزی برای خویش فرستادند که خدا را بر خویش خشمگین کردند و در عذاب جاودانهاند» (مائده/80).
آیا شما یار و بازوی آنان شدید ودر خوار کردن ما میکوشید؟! آری! سوگند به خدا نیرنگ شما از قدیم بوده است، و سرشت و بنیاد شما از روی نیرنگ پیریزی شده است، و نسلهای شما بر روی همین اساس پلید روییده شدهاند، شما ناپاکترین میوه همین درخت هستید، که تیغی در گلوی باغبان، امّا برای غاصبان میوه گوارا هستید. «همانا لعنت خداوند برظالمان» (هود/18) همان پیمانشکنانی که «بعد از اینکه عهدها را محکم کردند پیمان شکستند در حالی که خداوند را بر خویش ضامن قرار داده بودند» (نحل/91) ...
* پینوشت: ظاهرا مقصود از «ملحقکننده مدعیان حرامزادگی به نَسَب» آن است که معاویه برای جلب همکاری زیاد بن عبید ادعا کرد که پدرش ابوسفیان با سمیه، مادر زیاد رابطه داشته و زیاد فرزند ابوسفیان است نه عبید (که شوهر سمیه بوده)؛ و به دین ترتیب با ادعای حرامزاده بودن زیاد، وی را به نَسَب ابوسفیان ملحق کردند.
تحف العقول، ص240-241[10]؛ اللهوف علی قتلی الطفوف، ص96-97؛ الإحتجاج (للطبرسی)، ج2، ص300؛ مثیر الأحزان، ص54-55؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج2، ص19[11]
(أَمَّا بَعد، فَ)تَبّاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْجَمَاعَةُ وَ تَرَحاً {وَ بُؤْساً لَکُمْ} حِینَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَلِهِینَ [/وَالِهِینَ] فَأَصْرَخْنَاکُمْ مُوجِفِینَ سَلَلْتُمْ {/فَشَحَذْتُمْ} عَلَیْنَا سَیْفاً سَیْفاً لَنَا فِی أَیْمَانِکُمْ (/کَانَ فِی أَیْمَانِنَا) {/فی أَیْدِینَا} وَ حَشَشْتُمْ {/حَمَشْتُمْ} عَلَیْنَا نَاراً اقْتَدَحْنَاهَا {/أَضْرَمنَاهَا} </أَجَّجْنَاهَا> عَلَی عَدُوِّنَا وَ عَدُوِّکُمْ. فَأَصْبَحْتُمْ إِلْباً (لَفّاً) عَلَی أَوْلِیَائِکُمْ </لِأَوْلِیَائِکُمْ> وَ یَداً <عَلَیْهِمْ> لِأَعْدَائِکُمْ [/أَلْباً لِأَعْدَائِکُمْ عَلَی أَوْلِیَائِکُمْ] بِغَیْرِ {/مِنْ غَیْرِ} <لغیر> عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِیکُمْ وَ لَا أَمَلٍ (/لِأَمَلٍ) أَصْبَحَ لَکُمْ فِیهِمْ {وَ لَا ذَنْبٍ کَانَ مِنَّا إِلَیْکُمْ}. فَهَلَّا لَکُمُ الْوَیْلَاتُ، تَرَکْتُمُونَا {/إِذْ کَرِهْتُمُونَا} وَ السَّیْفُ مَشِیمٌ وَ الْجَأْشُ طَامِنٌ وَ الرَّأْیُ [/الرامی] لَمَّا {/لَما} (/لَمْ) یُسْتَحْصَفْ، وَ لَکِنْ أَسْرَعْتُمْ إِلَیْهَا {إِلَی بَیْعَتِنَا} کَطَیْرَةِ (/کَتَطَایُرِ) الدَّبَی وَ تَدَاعَیْتُمْ {/تَهَافَتُّمْ} إِلَیْهَا کَتَهَافُتِ (/عَنْهَا کَتَدَاعِی) الْفَرَاشِ! {ثُمَّ نَقَضْتُمُوهَا سَفَهاً وَ ضَلَّةً} فَبُعْداً وَ سُحْقاً (فَسُحْقاً وَ بُعْداً) لِطَوَاغِیتِ {هَذِهِ} الْأُمَّةِ [/فَسُحْقاً لَکُمْ یَا عَبِیدَ الْأُمَّةِ] وَ شُذَّاذَ {بَقِیَّةِ} الْأَحْزَابِ وَ نَبَذَةَ الْکِتَابِ وَ مُحَرِّفِی الْکَلِمِ [وَ عُصْبَةَ الْآثَامِ] وَ نَفَثَةَ الشَّیْطَانِ وَ مُطْفِئِ السُّنَنِ وَ مُلْحِقِی الْعَهْرَةِ بِالنَّسَبِ {وَ مُؤَاخِی} الْمُسْتَهْزِءِینَ «الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ»، {وَ عُصَاةِ الْإِمَامِ} «وَ لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ {أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ} فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ». أَ{ف}هَؤُلَاءِ تَعْضُدُونَ وَ عَنَّا تَتَخَاذَلُونَ؟ أَجَلْ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَخَذْلٌ فِیکُمْ مَعْرُوفٌ قَدْ وَشَجَتْ عَلَیْهِ عُرُوقُکُمْ وَ تَوَارَتْ عَلَیْهِ أُصُولُکُمْ {/وَ اللَّهِ خُذِلَ فِیکُمْ مَعْرُوفٌ نَبَتَتْ عَلَیْهِ أُصُولُکُمْ وَ اتَّزَرَتْ عَلَیْهِ عُرُوقُکُمْ} [/وَ اللَّهِ غَدْرٌ فِیکُمْ قَدِیمٌ وَشَجَتْ إِلَیْهِ أُصُولُکُمْ وَ تَأَزَّرَتْ عَلَیْهِ فُرُوعُکُمْ] فَکُنْتُمْ أَخْبَثَ ثَمَرٍ (/ثَمَرَةٍ) شَجا لِلنَّاظِرِ وَ أُکْلَةً لِلْغَاصِب أَلَا (فَ)لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی {الظَّالِمِینَ} النَّاکِثِینَ «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ الْأَیْمانَ بَعْدَ تَوْکِیدِها وَ قَدْ جَعَلُوا اللَّهَ عَلَیْهِمْ کَفِیلا» ...
تذکر: در متن فوق، متن اصلی بر اساس عباراتی است که حداقل در دو یا سه متن مشترک است؛ اگر عبارت فقط در تحف آمده داخل پرانتز ()؛ اگر فقط در لهوف است داخل کروشه []؛ و اگر فقط در احتجاج است داخل آکولاد {}؛ و اگر فقط در مثیر الاحزان است داخل پرانتز شکسته < > است (و علامت / بعد از هریک از علامتهای ( و [ و { و < به این معناست که عبارت مذکور در آن کتاب، جایگزین عبارتی است که در متن آمده است). ضمنا بقیه این حدیث به مناسبت، ذیل آیه 4 (حدیث13) خواهد آمد.
[1] . اعداد داخل پرانتز شماره جلد و صفحه کتاب غرر الحکم و درر الکلم است که در کتاب تصنیف غرر الحکم و درر الکلم بدان ارجاع داده شده.
[2]. فراز اول این حدیث هم قابل توجه است: إِنَّمَا سُمِّیَ الْعَدُوُّ عَدُوّاً لِأَنَّهُ یَعْدُو عَلَیْکَ فَمَنْ دَاهَنَکَ فِی مَعَایِبِکَ فَهُوَ الْعَدُوُّ الْعَادِی عَلَیْکَ (عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص178؛ تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص461)
[3] . این حدیث هم در همین صفحه در همین راستاست: اسْتَعْمِلْ مَعَ عَدُوِّکَ مُرَاقَبَةَ الْإِمْکَانِ وَ انْتِهَازَ الْفُرْصَةِ تَظْفَرْ (192/ 2).
[4] . و به تبع آن در کتاب «مکاتیب الأئمة علیهم السلام» (ج3، ص149-150)
[5] . کتابه ع إلى أهل الکوفة لما سار و رأى خذلانهم إیاه
[6] . قَالَ الرَّاوِی: وَ رَکِبَ أَصْحَابُ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَبَعَثَ الْحُسَیْنُ ع بُرَیْرَ بْنَ خُضَیْرٍ فَوَعَظَهُمْ فَلَمْ یَسْتَمِعُوا وَ ذَکَّرَهُمْ فَلَمْ یَنْتَفِعُوا فَرَکِبَ الْحُسَیْنُ ع نَاقَتَهُ وَ قِیلَ فَرَسَهُ فَاسْتَنْصَتَهُمْ فَأَنْصَتُوا فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ ذَکَرَهُ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ عَلَى الْمَلَائِکَةِ وَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ وَ أَبْلَغَ فِی الْمَقَالِ ثُمَّ قَالَ:
[7] . احتجاجه ع على أهل الکوفة بکربلاء: عَنْ مُصْعَبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: لَمَّا اسْتَکَفَّ النَّاسُ بِالْحُسَیْنِ ع رَکِبَ فَرَسَهُ وَ اسْتَنْصَتَ النَّاسَ حَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ:
[8] . وَ عَبَّأَ الْحُسَیْنُ ع أَصْحَابَهُ لِلْقِتَالِ وَ کَانُوا خَمْسَةً وَ أَرْبَعِینَ فَارِساً وَ مِائَةَ رَاجِلٍ وَ رَکِبَ نَاقَتَهُ وَ أَمَرَهُمْ بِالاسْتِمَاعِ فَأَنْصَتُوا. فَقَال:
[9] . فَلَمَّا رَأَى ع وَحْدَتَهُ وَ رُزِءَ أُسْرَتَهُ وَ فَقَدَ نُصْرَتَهُ تَقَدَّمَ عَلَى فَرَسِهِ إِلَى الْقَوْمِ حَتَّى وَاجَهَهُمْ وَ قَالَ لَهُمْ:
[10]. متن اصلی بر اساس عباراتی است که حداقل در دو یا سه متن مشترک است؛ اگر عبارت فقط در تحف آمده داخل پرانتز ()؛ اگر فقط در لهوف است داخل کروشه []؛ و اگر فقط در احتجاج است داخل آکولاد {}؛ و اگر فقط در مثیر الاحزان است داخل پرانتز شکسته < > است (و علامت / بعد از هریک از علامتهای ( و [ و { و < به این معناست که عبارت مذکور در آن کتاب، جایگزین عبارتی است که در متن آمده است)
[11] . متن کشف الغمه تفاوت زیادتری داشت و داخل متن اعمال نشد بدین صورت است:
یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ قُبْحاً لَکُمْ وَ تَعْساً حِینَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَالِهِینَ فَأَتَیْنَاکُمْ مُوْجِفِینَ فَشَحَذْتُمْ عَلَیْنَا سَیْفاً کَانَ فِی أَیْمَانِنَا وَ حَشَشْتُمْ عَلَیْنَا نَاراً نَحْنُ أَضْرَمْنَاهَا عَلَى أَعْدَائِکُمْ وَ أَعْدَائِنَا فَأَصْبَحْتُمْ إِلْباً عَلَى أَوْلِیَائِکُمْ وَ یَداً لِأَعْدَائِکُمْ مِنْ غَیْرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِیکُمْ وَ لَا ذَنْبٍ کَانَ مِنَّا إِلَیْکُمْ فَلَکُمْ الْوَیْلَاتُ هَلَّا إِذْ کَرِهْتُمُونَا وَ السَّیْفُ مَا شِیمَ وَ الْجَأْشُ مَا طَاشَ وَ الرَّأْیُ لَمْ یُسْتَحْصَدْ وَ لَکِنَّکُمْ أَسْرَعْتُمْ إِلَى بَیْعَتِنَا إِسْرَاعَ الدُّنْیَا وَ تَهَافَتُّمْ إِلَیْهَا کَتَهَافُتِ الْفِرَاشِ ثُمَّ نَقَضْتُمُوهَا سَفَهاً وَ ضِلَّةً وَ طَاعَةً لِطَوَاغِیتِ الْأُمَّةِ وَ بَقِیَّةِ الْأَحْزَابِ وَ نبذ [نَبَذَةِ] الْکِتَابِ ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَتَخَاذَلُونَ عَنَّا وَ تَقْتُلُونَّا أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِین.