1130) سوره ممتحنة (60) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
11 محرم 1446 27/4/1404
مقدمه
آخرین سورهای که بحث شد سوره عبس بود که سورهای مکی بود با آیاتی کوتاه؛ که بحث آن کمتر از یک سال (از عید قربان (10 ذیالحجه) 1444 تا نیمه رمضان 1445) به طول انجامید. چون بحث سفر حج پیش آمد و برای کسب آمادگیهای لازم برای این فریضه مهم، بسیاری از کارهایم را متوقف کردم؛ که یکی از آنها همین وقتی بود که برای آماده کردن مطالب در اینجا صرف میشد. الحمدلله سفر حج با خوبی و خوشی به پایان رسید هرچند که معلوم نیست که بهرههای لازم را از این سفر برده باشم؛ اما به عنایت و لطف خداوند خوشبینم. هم بحث سوره حجرات (به عنوان یک سوره مدنی؛ که قبل از سوره عبس مطرح شد) و هم بحث سوره عبس (به عنوان یک سوره مکی) ناظر به یک بحث ارتباطی در جامعه دینی بود و اکنون سراغ سوره ممتحنه میروم که باز یک سوره مدنی است که محور آن بنیادیترین بحث ارتباطی در جامعه دینی است.
از پروردگار متعال خواهانم که مرا جزء مؤمنان واقعی قرار دهد و از هرگونه اقدام به ظلم و تعدی مصون بدارد و با یاوری خاصی از جانب خود، ورود و خروج مرا در این مسیر، ورود و خروج صدق قرار دهد؛ و حق را بر قلمم چنان جاری سازد که جایی برای سخن باطل یا ورود آن نماند؛ که خودش ما را به چنین دعا کردنی دستور داده، و وعده فرموده که اگر کسی مؤمن باشد [و این گونه سراغ خدا برود]، از این قرآن یکسره شفا و رحمت بر او نازل شود؛ و اگر در زمره ظالمین باشد، از این قرآن جز خسارت بهرهای نبرد:
قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً؛
وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً؛
وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً (اسراء/80-82)
با توجه به تخصصی بودن برخی از بحثها به کسانی که فرصت کافی برای مطالعه کل محتویات ارائه شده در اینجا را ندارند یادآوری میکنم که علاوه بر کانال اصلی بحث در ایتا (https://eitaa.com/yekaye) کانال دیگری با عنوان «یک آیه در روز- گزیده» در همین پیامرسان ایتا راه اندازی کردهام (https://eitaa.com/yekAaye) که صرفا احادیث و گزیدهای از مطالب این کانال که جنبه کاربردی بیشتری دارد و قیل و قال کمتری در آن است در آنجا بارگذاری میشود؛ و ان شاء الله این مطالب گزیده در پیامرسان بله (https://ble.ir/yekaye) و تلگرام (https://t.me/yekAaye) نیز بارگذاری خواهد شد.
معرفی سوره ممتحنه
- نام سوره
این سوره در مصحف و در اغلب کتب تفسیری و حدیثی سوره «مُمتَحنَة» مینامند. اما اینکه این کلمه را به صورت «مُمتَحِنَة» یا «مُمتَحَنَة» تلفظ کنیم، از نظر قرطبی قول مشهور این است که به کسرِ حاء «مُمتَحِنَة» خوانده شود که اسم فاعل و به معنای «امتحانگیرنده» است؛ که به خاطر فعل «فَامْتَحِنُوهُنّ» که در آیه 10 این سوره آمده (که به پیامبر(ص) دستور داده شده تا زنهای مهاجر را امتحان کند تا علت و انگیزه ترک شوهر و مهاجرتشان از مکه به مدینه معلوم شود و بر اساس آن درباره آنان تصمیم بگیرد) به نحو مجازی، انجام این فعل به این سوره نسبت داده شده است (چنانکه سوره توبه را چون عیوب منافقان را برملا میسازد مُبعَثِرِة یا فاضِحَة نیز خواندهاند)؛ هرچند که اشاره میکند که برخی هم این را به فتح حاء «مُمتَحَنَة» خواندهاند که در این صورت مقصود اشاره به آن خانمی است که آیه مذکور درباره او نازل شد (أم کلثوم بنت عقبة بن أبیمعیط، همسر عبدالرحمن بن عوف) و پیامبر ص مامور به امتحان کردن وی شد (الجامع لأحکام القرآن، ج18، ص49[1]). ابنعاشور نیز از طرفی از سهیلی نقل میکند که وی تلفظ به صورت مکسور (اسم فاعل) را نه فقط قول مشهور، بلکه نظر قطعی درباره تلفظ نام این سوره میداند، و از طرف دیگر از ابن حجر هم نقل میکند که وی تلفظ به صورت مفتوح (اسم مفعول) را تلفظ مشهور نام این سوره میداند! (التحریر و التنویر، ج28، ص115[2]). موید دیگری بر اینکه تلفظ آن به صورت مفتوح رایج بوده این است که در برخی از تفاسیر قدیمی (مانند تفسیر تستری که در قرن سوم نوشته شده) این سوره به عنوان «السورة التی یذکر فیها الممتحنة» یاد شده است (تفسیر التستری، ص167) که با اسم مفعول تناسب دارد و سخاوی (558-642 ق)، هم که متقدم بر قرطبی (م671) است هنگام ذکر نام این سوره صراحتا بر فتحه حاء تاکید میکند (جمال القراء، ج1، ص 200[3]).
نامهای دیگری که برای این سوره ذکر شده، سوره «امتحان»[4] (به مناسبت همین آیه 10) و سوره «مَوَدَّة» است که خود این کلمه، سه بار در این سوره به کار رفته است (در آیات 1 و 7: تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ ؛ تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّة؛ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الَّذینَ عادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً)؛ و یکبار دیگر هم به صورت فعل: (آیه2:َ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُون). (مجمع البیان، ج9، ص402[5]).[6]
- مکی یا مدنی
عموما بر این باورند که این سوره در مدینه نازل شده است و حتی از ابنعطیه نقل شده که در سال ششم هجری نازل شده است، به ویژه به خاطر آیات اول و آخرش که شأن نزول کاملا واضحی نزد عموم مفسران داشته است که قبل از فتح مکه بوده است؛ هرچند ابن عاشور یک قول ناظر به اینکه آیات ابتدایی این سوره بعد از فتح مکه نازل شده (بدون اینکه نامی از گوینده این قول بیاورد) مطرح میکند [و البته آن را نمیپذیرد] (التحریر و التنویر، ج28، ص116[7])؛ اما حتی بر مبنای این قول، چون عموما مبنای مکی و مدنی بودن را قبل و بعد از هجرت میدانند (نه لزوما نزول در مکه یا مدینه) باز این سوره جزء سور مدنی است و لذا بسیاری از مفسران درباره مدنی بودن این سوره ادعای اجماع کردهاند (مثلا: مجمع البیان، ج9، ص402[8]؛ الجامع لأحکام القرآن (قرطبی)، ج18، ص49[9]؛ التحریر و التنویر، ج28، ص115[10]).
درباره این سوره هم ظاهر این است که جمیع آیاتش در یک مدت کوتاه و پشت سر هم نازل شده است و سوره هم بر اساس همین ترتیب نزول آیاتش مرتب شده؛ هرچند ابنعاشور اشاره به قولی میکند که بر این باور است که آیات ابتدایی سوره، بعد از آیات امتحان (آیه 10 به بعد) نازل شده است؛ و در میان قائلان این قول است که برخی معتقدند که این آیات بعد از فتح مکه نازل شده است (التحریر و التنویر، ج28، ص116[11]).
سیوطی این سوره را به عنوان نمونه بارزی از سورههایی میداند که در مدینه نازل شده اما حکمش حکم مکی است زیرا مخاطب اصلی خود را اهل مکه قرار داده است (الإتقان فی علوم القرآن، ج1، ص83[12]).
- جایگاه سوره ممتحنه در بین سورهها[13]
این سوره در ترتیب مصحف، 60مین سوره، است که بعد از سوره حشر و قبل از سوره صف در جزء 28 قرآن کریم واقع شده است (جمال القراء، ج1، ص200[14])؛ ولی به لحاظ ترتیب نزول، هم در روایت ابن عباس و هم در روایتی از امیرالمومنین ع، بعد از سوره احزاب و قبل از سوره نساء معرفی شده است (مجمع البیان، ج10، ص612[15]؛ الإتقان فی علوم القرآن، ج1، ص42[16]) که در این صورت 90مین سوره نازل شده بر پیامبر ص میباشد. اما در روایت جابر بن یزید، بعد از سوره احزاب، ابتدا سوره مائده[17] و سپس سوره ممتحنه آمده است؛ و بعد از سوره ممتحنه، سوره «اذا جاء نصر الله» آمده و در این ترتیب اخیر اصلا خبری از سوره نساء نیست! (الإتقان فی علوم القرآن، ج1، ص96[18]). البته ممکن است در نسخه یا نقلِ الإتقان اشتباهی رخ داده باشد زیرا ابن عاشور مبتنی بر همین خبر جابر بن یزید، نزول آن را بعد از سوره عقود (نام دیگر سوره مائده) و قبل از سوره نساء معرفی کرده و آن را 72مین سوره در ترتیب نزول دانسته است (التحریر و التنویر، ج28، ص117[19]). (در نقل ابن عباس، فقط سورههای مکی 86 سورهاند و سوره ممتحنه 5مین سورهای است که در مدینه نازل شده یعنی بر اساس روایت ابن عباس این 91مین سوره نازل شده میباشد؛ اما در نقل جابر سورههای مکی 87 تاست و سوره ممتحنه 92مین سوره نازلشده میشود).
- تعداد آیات
در مورد تعداد آیات آن، هیچ اختلافی وجود ندارد و همه بالاجماع قائلند که 13 آیه است (مجمع البیان، ج9، ص402[20]؛ جمال القراء، ج2، ص549[21]؛ التحریر و التنویر، ج28، ص115[22]).
تعداد کلمات و حروف
قدمای مفسران همچون ثعلبی (قرن5) و ابوالفتوح رازی قرن (6) تعداد کلمات این سوره را 348 کلمه، و تعداد حرفهایش 1510 حرف دانستهاند (الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج9، ص290[23]؛ روض الجنان، ج19، ص147[24]).[25]
به نظر میرسد مبنای شمارش کلمات نزد قدما، نه کلمه در اصطلاح نحو (که به هریک از اسم و فعل و حرف، کلمه اطلاق میشود)، بلکه حروف و کلماتی است که به صورت متصل نوشته میشود (لذا نه فقط «آمنوا» یک کلمه است بلکه عباراتی مانند «یأیها»، «بسم»، «عَدُوّی» یا «إنّک» یک کلمه حساب میشود) چنانکه در شمارش با نرمافزار Word (که حروف متصل به هم را یک کلمه حساب میکند)، تعداد کلمات آن (مطابق با رسم مصحف عثمانی) 348 خواهد بود؛ بر این مبنا که کلمه «و» را (که حرف عطف است) نیز کلمه مستقل به حساب نیاوریم و به کلمه بعدی متصل کنیم (یعنی «وَعَدُوّکُم» در آیه اول هم یک کلمه حساب شود) [26].
در خصوص حروف هم بر اساس شمارش نرمافزار Wordبر اساس نحوه نگارش (رسم المصحف) مصحف عثمانی به عدد 1565 میرسیم که احتمال دارد این تفاوت با عدد مذکور توسط قدما ناشی از حساب نکردن حروف ناخوانا (مانند «ا» در «آمنوا») توسط قدما باشد.
- فضیلت و اهمیت سوره
1) از رسول الله ص روایت شده است:
کسی که سوره ممتحنة را بخواند مردان و زنان مومن شفیعان او در روز قیامت خواهند بود.
مجمع البیان، ج9، ص402
أبی بن کعب قال قال رسول الله ص: و مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمُمْتَحِنَةِ کَانَ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ لَهُ شُفَعَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
این حدیث به همین صورت در منابع اهل سنت با سند متصل آمده است؛ مثلا الکشف و البیان عن تفسیر القرآن (ثعلبی)، ج9، ص290[27]؛ التفسیر الوسیط (للواحدی)، ج4، ص281[28]؛ الکشاف، ج4، ص521
ب. مرحوم بحرانی از کتاب خواص القرآن این حدیث را با افزودهای نقل میکند که آن افزوده مستقلا در حدیث دیگری (حدیث3) نیز آمده است. نقل ایشان چنین است:
کسی که این سوره را بخواند فرشتگان بر او صلوات فرستند و برایش استغفار کنند؛ و اگر در آن روز یا شبش بمیرد شهید محسوب میشود و مردان و زنان مومن شفیعان او در روز قیامت خواهند بود.
البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص351
و من «خواص القرآن»: و قال رسول الله (صلی الله علیه و آله):
مَنْ قَرَأَها صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَة وَ اسْتَغْفَروا لَهُ، و إن مَاتَ فِی یَوْمِهِ أَوْ لَیْلَتِهِ مَاتَ شَهِیداً، وَ کَانَ الْمُؤْمِنُونَ و المؤمنات شُفَعَاؤَهُ یَوْمَ الْقِیَامَة.
2) الف. از امام سجاد ع روایت شده است:
کسی که سوره ممتحنة را در نمازهای واجب و مستحبیاش بخواند خداوند قلب او را برای ایمان امتحان کرده است و دیدگانش را برایش نورانی کند و هرگز فقر و دیوانگی بر بدن خودش و در فرزندانش اصابت نکند.
ثواب الأعمال، ص118؛ مجمع البیان، ج9، ص402؛ أعلام الدین، ص379
أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ عَاصِمٍ الْخَیَّاطِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ:
مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمُمْتَحِنَةِ فِی فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ وَ نَوَّرَ لَهُ بَصَرَهُ وَ لَا یُصِیبُهُ فَقْرٌ أَبَداً وَ لَا جُنُونٌ فِی بَدَنِهِ وَ لَا فِی وُلْدِهِ.
ب. در نقل حسن بن فضل طبرسی (فرزند صاحب مجمع البیان) اشاره شده که در روایتی این عبارت در پایان این حدیث اضافه شده است که:
و نزد مردم [انسان و شخصیتی] پسندیده [= مورد احترام] خواهد بود.
مکارم الأخلاق، ص365
عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ:
مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْمُمْتَحِنَةِ فِی فَرَائِضِهِ وَ نَوَافِلِهِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ وَ نَوَّرَ لَهُ بَصَرَهُ وَ لَا یُصِیبُهُ فَقْرٌ أَبَداً وَ لَا جُنُونٌ فِی بَدَنِهِ وَ لَا فِی وُلْدِهِ؛
وَ فِی رِوَایَةٍ: وَ یَکُونُ مَحْمُوداً عِنْدَ النَّاسِ.
3) االف. از پیامبر ص روایت شده است:
کسی که این سوره را بخواند فرشتگان بر او صلوات فرستند و برایش استغفار کنند؛ و اگر در آن روز یا شبش بمیرد شهید محسوب میشود و مردان و زنان مومن شفیعان او در روز قیامت خواهند بود. وکسی که آن را بنویسد و سه روز متوالی آن را بنوشد مرض طحال برای او نمیماند و در مدت زندگیاش ایمن شود از درد آن و بزرگ شدن آن و گرفتار باد شدن.*
* پینوشت: مقصود از «وَ تَعَلّقَ الرِّیَاحَ» دقیقا معلوم نشد که آیا نوعی نفخ است که در طحال رخ میدهد (که در حد جستجوهای حقیر تعبیری درباره نفخ طحال یافت نشد و مرض رایج طحال همان بزرگ شدن بیش از اندازه آن است) یا اشاره کلی به نفخی است که در شکم رخ میدهد (نفخ معده یا نفخ روده) و احتمال ضعیفتر این است که اشاره به در امان ماندن یکی از بلایای طبیعی (تندبادها و طوفانهای سهمگین) باشد.
البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، ص351
و من «خواص القرآن»: روی عن النبی (صلی الله علیه و آله) أنه قال:
مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السَّورَة صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَة وَ اسْتَغْفَرَتْ لَهُ، وَ إِذَا مَاتَ فِی یَوْمِهِ أَوْ لَیْلَتِهِ مَاتَ شَهِیداً، وَ کَانَ الْمُؤْمِنُونَ شُفَعَاؤَهُ یَوْمَ الْقِیَامَة. وَ مَنْ کَتَبَهَا وَ شَرِبَهَا ثَلَاثَة أَیَّامٍ مُتَوَالِیَة لَمْ یَبْقَ لَهُ طُحَالٌ وَ أَمِنَ مِنْ وَجَعِهِ وَ زِیَادَتِهِ وَ تَعَلّقَ الرِّیَاحَ مُدَّة حَیَاتِهِ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی
ب. وی این فراز آخر را هم از امام صادق ع بدین صورت روایت کرده است:
کسی که به بیماری طحال مبتلا شود و بر او سخت آید این سوره را بنویسد و سه روز متوالی آب آن را بنوشد که به اذن خداوند متعال بیماری طحال او مرتفع گردد.
و قال الصادق (علیه السلام): «من بلی بالطحال و عسر علیه، یکتبها و یشربها ثلاثة أیام متوالیة، یزول عنه الطحال بإذن الله تعالی».
ج. این خاصیت اخیر در برخی کتب اهل سنت برای این سوره ذکر شده است بدون اینکه به گوینده این سخن اشاره کنند؛ مثلا در الدر النظیم فی خواص القرآن العظیم (نوشته ابومحمد عبدالله بن اسعد الیمینی الیافعی الشافعی، 768 - 698 ق)، ص102 ذیل مدخل «سورة الممتحنة» آمده است: «مَنْ کَتَبَهَا وَ شَرِبَهَا ثَلَاثَة أَیَّامٍ مُتَوَالِیَة أزالت عنه مرض الطحال بإذن الله تعالی».
- غرض سوره و مروری بر محتوای کلی آن
1) علامه طباطبایی درباره کلیت این سوره صرفا اشاره میکند که این سوره متذکر رابطه ولایی و مودت بین مومنان با دشمنان خدا از کفار میشود و بهشدت از آن نهی میکند، و شروع و پایان این سوره با این مضمون است و در میانهاش هم متعرض احکامی در باره زنان مهاجر و بیعت زنان شده است (المیزان، ج19، ص226[29]).[30]
2) اگر سوره حجرات عمدتا ناظر به روابط درون جامعه اسلامی بود و سوره عبس ناظر به رابطه اولیه بین مسلمانان و مشرکان (که در مقام دعوت دیگران ظواهر را معیار قرار ندهند) و ناظر به زمانی بود که هنوز جامعه اسلامی شکل نگرفته بود، سوره ممتحنه درباره رابطه مسلمانان با غیرمسلمانان است وقتی که جامعه اسلامی شکل گرفته است. ابتدا و انتهای سوره تاکید بر این است که مبادا رابطه دوستی و ولایی با کافران و دشمنان خدا برقرار کنید؛ و حضرت ابراهیم را به عنوان اسوه این تبری جستن از کافران، که حتی از پدر کافر خود تبری جست، معرفی میکند؛ البته در میانه سوره تذکر میدهد که مقصود از این نهی، نه هرگونه ارتباط و نیکی کردن، بلکه ارتباط ولایی است وگرنه ارتباط عادی برقرار کردن و در حق کافرانی که بنای جنگ و دشمنی با شما را ندارند به نیکی و قسط برخورد کردن اشکالی ندارد چرا که اساسا خداوند رابطه بر اساس قسط و عدل را دست دارد. در آیات پایانی هم به طور خاص سراغ زنان میرود؛ و در جامعهای که زن را چندان انسان حساب نمیکنند حساب ویژهای برای ایمان آوردن آنان باز میکند؛ اولا اشارهای دارد به زنانی که از کفار گریختهاند که آنان را امتحان کنید که آیا واقعا به خاطر ایمان آوردن از کافران گریختهاند یا مطلب دیگری در کار است و ثانیا از پیامبر میخواهد همان گونه که اگر زنانی برای بیعت کردن و متعهد شدن برای عضویت در جامعه اسلامی آمدند بر چه اساسی با آنان بیعت کند.
[1] . سورة الممتحنة مدنیة فی قول الجمیع، وهى ثلاث عشرة آیة الممتحنة (بکسر الحاء) أی المختبرة، أضیف الفعل إلیها مجازا، کما سمیت سورة" براءة" المبعثرة و الفاضحة، لما کشفت من عیوب المنافقین. و من قال فی هذه السورة: الممتحنة (بفتح الحاء) فإنه أضافها إلى المرأة التی نزلت فیها، وهی أم کلثوم بنت عقبة بن أبی معیط، قال الله تعالى: فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمانِهِنَّ [الممتحنة: 10] الآیة. وهی امرأة عبد الرحمن بن عوف، ولدت له إبراهیم بن عبد الرحمن.
[2] . عرفت هذه السورة فی کتب التفسیر و کتب السنة و فی المصاحف ب «سورة الممتحنة».
قال القرطبی: و المشهور على الألسنة النطق فی کلمة «الممتحنة» بکسر الحاء و هو الذی جزم به السّهیلی. و وجه التسمیة أنها جاءت فیها آیة امتحان إیمان النساء اللاتی یأتین من مکة مهاجرات إلى المدینة و هی آیة یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ إلى قوله: بِعِصَمِ الْکَوافِرِ [الممتحنة: 10]. فوصف الناس تلک الآیة بالممتحنة لأنها شرعت الامتحان. و أضیفت السورة إلى تلک الآیة. و قال السهیلی: أسند الامتحان إلى السورة مجازا کما قیل لسورة براءة الفاضحة. یعنی أن ذلک الوصف مجاز عقلی.
و روی بفتح الحاء على اسم المفعول قال ابن حجر: و هو المشهور أی المرأة الممتحنة على أن التعریف تعریف العهد و المعهود أول امرأة امتحنت فی إیمانها، و هی أم کلثوم بنت عقبة بن أبی معیط امرأة عبد الرحمان بن عوف. (کما سمیت سورة قد سمع اللّه «سورة المجادلة» بکسر الدال). و لک أن تجعل التعریف تعریف الجنس، أی النساء الممتحنة.
[3] . ثم سورة الممتحنة- بفتح الحاء -، و الممتحنة: سبیعة بنت الحارث. و تسمّى أیضا سورة المودة و سورة الامتحان
[4] . در برخی از قدیمیترین تفاسیر اساسا با این نام به سراغ تفسیر این سوره رفتهاند مانند تفسیر مقاتل بن سلیمان (قرن دوم) که این گونه تفسیر این سوره را شروع میکند: «سورة الامتحان مدنیة عددها ثلاث عشرة آیة کوفیة» (تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج4، ص295)
[5] . سورة الممتحنة مدنیة و آیاتها ثلاث عشرة و قیل سورة الامتحان و قیل سورة المودة
[6] . ابن عاشور این مطلب را از الاتقان سیوطی نقل میکند و میگوید وی اینها را به جمال القراء سخاوی نسبت میدهد اما سندش را نیاورده است (قال فی «الإتقان»: و تسمّى «سورة الامتحان»، «و سورة المودّة»، و عزا ذلک إلى کتاب «جمال القراء» لعلی السخاوی و لم یذکر سنده. التحریر و التنویر، ج28، ص115)؛ در حالی که اولا این مطلب به صراحت در جمال القراء و کمال الإقراء (ج1، ص 200) هنگام ذکر نامهای سورهها بیان شده است (ثم الحشر، ثم سورة الممتحنة- بفتح الحاء -، و الممتحنة: سبیعة بنت الحارث. و تسمّى أیضا سورة المودة و سورة الامتحان) و ظاهرا بقدری این نام برای سخاوی جدی بوده که گاه در برخی از فصول بحث خود (مثلا آنجا که دارد آیات ناسخ و منسوخ در سورهها را به ترتیب سورهها برمیشمرد، ر.ک: جمال القراء، ج2، ص867) نام این سوره را اساسا به عنوان «سورة الامتحان» ذکر میکند. شاید مقصود سیوطی این است که سخاوی این نام را بدون سند ذکر کرده است؛ و ثانیا و مهمتر اینکه چنانکه آدرسش داده شد یک قرن قبل از علی بن محمد سخاوی (558-643)، مرحوم طبرسی (548-468) این را در تفسیر خود ذکر کرده است یعنی مطلب کاملا مشهوری بوده که سخاوی هم نیازی به ذکر سند نمی دیده است.
[7] . و اتفقوا على أن الآیة الأولى نزلت فی شأن کتاب حاطب بن أبی بلتعة إلى المشرکین من أهل مکة. روى البخاری من طریق سفیان بن عیینة عن عمرو بن دینار یبلغ به إلى علی بن أبی طالب رضی اللّه عنه قصة کتاب حاطب بن أبی بلتعة إلى أهل مکة ثم قال: قال عمرو بن دینار: نزلت فیه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ [الممتحنة: 1] قال سفیان: هذا فی حدیث الناس لا أدری الآیة فی الحدیث أو قول عمرو. حفظته من عمرو و ما ترکت منه حرفا اه.
و فی «صحیح مسلم» و لیس فی حدیث أبی بکر و زهیر (من الخمسة الذین روى عنهم مسلم یروون عن سفیان بن عیینة) ذکر الآیة. و جعلها إسحاق (أی ابن إبراهیم أحد من روى عنهم مسلم هذا الحدیث) فی روایته من تلاوة سفیان اه. و لم یتعرض مسلم لروایة عمرو الناقد و ابن أبی عمر عن سفیان فلعلهما لم یذکرا شیئا فی ذلک.
و اختلفوا فی أن کتابه إلیهم أ کان عند تجهز رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلّم للحدیبیة و هو قول قتادة و درج علیه ابن عطیة و هو مقتضى روایة الحارث عن علی بن أبی طالب عند الطبری، قال: لما أراد النبیء صلى اللّه علیه و سلّم أن یأتی مکة أفشى فی الناس أنه یرید خیبر و أسرّ إلى ناس من أصحابه منهم حاطب بن أبی بلتعة أنه یرید مکة. فکتب حاطب إلى أهل مکة ... إلى آخره، فإنّ قوله: أفشى، أنه یرید خیبر یدل على أن إرادته مکة إنما هی إرادة عمرة الحدیبیة لا غزو مکة لأن خیبر فتحت قبل فتح مکة. و یؤید هذا ما رواه الطبری أن المرأة التی أرسل معها حاطب کتابه کان مجیئها المدینة بعد غزوة بدر بسنتین:
و قال ابن عطیة: نزلت هذه السورة سنة ست.
و قال جماعة: کان کتاب حاطب إلى أهل مکة عند تجهّز رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلّم لفتح مکة، و هو ظاهر صنیع جمهور أهل السّیر و صنیع البخاری فی کتاب المغازی من «صحیحه» فی ترتیبه للغزوات، و درج علیه معظم المفسرین.
و معظم الروایات لیس فیها تعیین ما قصده رسول اللّه صلى اللّه علیه و سلّم من تجهّزه إلى مکة أهو لأجل العمرة أم لأجل الفتح فإن کان الأصح الأول و هو الذی نختاره.
کانت السورة جمیعها نازلة فی مدة متقاربة فإن امتحان أم کلثوم بنت عقبة کان عقب صلح الحدیبیة، و یکون نزول السورة مرتبا على ترتیب آیاتها و هو الأصل فی السور.
و على القول الثانی یکون صدور السورة نازلا بعد آیات الامتحان و ما بعدها حتى قال بعضهم: إن أول السورة نزل بمکة بعد الفتح، و هذا قول غریب لا ینبغی التعویل علیه.
[8] . سورة الممتحنة ... مدنیة و هی ثلاث عشرة آیة بالإجماع.
[9] . سورة الممتحنة مدنیة فی قول الجمیع،
[10] . و هذه السورة مدنیة بالاتفاق.
[11] . کانت السورة جمیعها نازلة فی مدة متقاربة فإن امتحان أم کلثوم بنت عقبة کان عقب صلح الحدیبیة، و یکون نزول السورة مرتبا على ترتیب آیاتها و هو الأصل فی السور.
و على القول الثانی یکون صدور السورة نازلا بعد آیات الامتحان و ما بعدها حتى قال بعضهم: إن أول السورة نزل بمکة بعد الفتح، و هذا قول غریب لا ینبغی التعویل علیه.
[12] . مثال ما نزل بالمدینة و حکمه مکیّ: سورة الممتحنة؛ فإنّها نزلت بالمدینة مخاطبة لأهل مکة.
[13] . در ویکی شیعه ذیل مدخل سوره ممتحنه به نقل از دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، 1377ش، ج2 ص1255) بیان میکند که «این سوره جزو سورههای مُفَصّلات (دارای آیات کوتاه) است» که بوضوح اشتباه است و اتفاقا بسیاری از مفسران همچون ابنعاشور تاکید کردهاند که این سوره از سورههایی است که آیات طولانی دارد.
[14] . ثم الحشر، ثم سورة الممتحنة- بفتح الحاء-، و الممتحنة: سبیعة بنت الحارث. و تسمّى أیضا سورة المودة و سورة الامتحان ، ثم سورة الصف، و تسمّى سورة الحواریین.
[15] . حدثنا السید أبو الحمد مهدی بن نزار الحسینی القاینی قال أخبرنا الحاکم أبو القسم عبید الله بن عبد الله الحسکانی قال حدثنا أبو نصر المفسر قال حدثنی عمی أبو حامد إملاء قال حدثنی الفزاری أبو یوسف یعقوب بن محمد المقری قال حدثنا محمد بن یزید السلمی قال حدثنا زید بن موسى قال حدثنا عمرو بن هارون عن عثمان بن عطاء عن أبیه عن ابن عباس قال: أول ما أنزل بمکة (اقرأ باسم ربک) ثم (ن و القلم) ثم (المزمل) ثم (المدثر) ثم (تبت) ثم (إذا الشمس کورت) ثم (سبح اسم ربک الأعلى) ثم (و اللیل إذا یغشى) ثم (و الفجر) ثم (و الضحى) ثم (أ لم نشرح) ثم (و العصر) ثم (و العادیات) ثم (إنا أعطیناک الکوثر) ثم (ألهیکم التکاثر) ثم (أ رأیت) ثم (الکافرون) ثم (أ لم تر کیف) ثم (قل أعوذ برب الفلق) ثم (قل أعوذ برب الناس) ثم (قل هو الله أحد) ثم (و النجم) ثم (عبس) ثم (إنا أنزلناه) ثم (و الشمس) ثم (البروج) ثم (و التین) ثم (لإیلاف) ثم (القارعة) ثم (القیامة) ثم (الهمزة) ثم (و المرسلات) ثم (ق). ثم (لا أقسم بهذا البلد) ثم (الطارق) ثم (اقتربت الساعة) ثم (ص) ثم (الأعراف) ثم (قل أوحی) ثم (یس) ثم (الفرقان) ثم (الملائکة) ثم (کهیعص) ثم (طه) ثم (الواقعة) ثم (الشعراء) ثم (النمل) ثم (القصص) ثم (بنی إسرائیل) ثم (یونس) ثم (هود) ثم (یوسف) ثم (الحجر) ثم (الأنعام) ثم (الصافات) ثم (لقمان) ثم (القمر) ثم (سبأ) ثم (الزمر) ثم (حم المؤمن) ثم (حم السجدة) ثم (حمعسق) ثم (الزخرف) ثم (الدخان) ثم (الجاثیة) ثم (الأحقاف) ثم (الذاریات) ثم (الغاشیة) ثم (الکهف) ثم (النحل) ثم (نوح) ثم (إبراهیم) ثم (الأنبیاء) ثم (المؤمنون) ثم (الم تنزیل) ثم (الطور) ثم (الملک) ثم (الحاقة) ثم (ذو المعارج) ثم (عم یتساءلون) ثم (النازعات) ثم (انفطرت) ثم (انشقت) ثم (الروم) ثم (العنکبوت) ثم (المطففین) فهذه أنزلت بمکة و هی خمس و ثمانون سورة
ثم أنزلت بالمدینة (البقرة) ثم (الأنفال) ثم (آل عمران) ثم (الأحزاب) ثم (الممتحنة) ثم (النساء) ثم (إذا زلزلت) ثم (الحدید) ثم سورة (محمد) ثم (الرعد) ثم سورة (الرحمن) ثم (هل أتى) ثم (الطلاق) ثم (لم یکن) ثم (الحشر) ثم (إذا جاء نصر الله) ثم (النور) ثم (الحج) ثم (المنافقون) ثم (المجادلة) ثم (الحجرات) ثم (التحریم) ثم (الجمعة) ثم (التغابن) ثم سورة (الصف) ثم سورة (الفتح) ثم سورة (المائدة) ثم سورة (التوبة) فهذه ثمان و عشرون سورة
و قد رواه الأستاذ أحمد الزاهد بإسناده عن عثمان بن عطاء عن أبیه عن ابن عباس فی کتاب الإیضاح و زاد فیه و کانت إذا نزلت فاتحة سورة بمکة کتبت بمکة ثم یزید الله فیها ما یشاء بالمدینة