سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1129) جمعبندی سوره عبس (قسمت دوم: احادیث)

 

ب. آیات 11-16 (درباره نزول قرآن)

2) جوانی خدمت امیرالمومنین ع رسید و ابراز نگرانی کرد که من در قرآن کریم تناقضاتی یافته‌ام و در کتاب الله شک کرده‌ام. حضرت از او توضیح می‌خواهد و او آیاتی را بیان می‌کند که از نظر خودش با هم ناسازگار است و حضرت یک به یک پاسخ ایشان را می‌دهد؛ که فرازهایی از این روایت قبلا گذشت.[1] در فرازی از این گفتگو وی درباره آیاتی که درباره نزول قرآن کریم است سوال می‌کند و حضرت وقتی به پاسخ این فراز می‌رسند می‌فرمایند:

اما اینکه فرمود: «و هیچ بشرى را نرسد که خدا با او سخن گوید جز [از راه‏] وحى یا از فراسوى حجابى» (شوری/51)؛ پس همانا هیچ بشرى را نسزد که خدا با او سخن گوید جز [از راه‏] وحى؛ و این نخواهد بود مگر «از فراسوى حجابى، یا فرستاده‏اى بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحى نماید» (شوری/51). این چنین فرمود خداوندی که تبارک است و بسیار بلندمرتبه‌تر از هرآنچه درک شود که گاه چنین است که آن رسول از جانب رسولان آسمان به وی وحی می‌شود پس رسولان آسمان به رسولان زمین ابلاغ کنند و گاه سخنی بین او و رسولان زمینی باشد بدون اینکه کلامی از طریق رسولان آسمان فرستاده شود.

و یکبار رسول الله ص به جبرئیل فرمود: جبرئیل! آیا پروردگارت را دیده‌ای؟

جبرئیل گفت: خیر؛ پروردگارم دیده نشود.

رسول الله ص فرمود: پس وحی را از کجا می‌گیری؟

گفت: از اسرافیل.

فرمود: و اسرافیل از مجا می‌گیرد؟

فرمود: از فرشته‌ای فوق خویش، از روحانیین.

فرمود: آن فرشته از کجا می‌گیرد؟

فرمود: چیزی در دلش انداخته می‌شود که همان وحی است و آن کلام خداوند عز و جل است.

و کلام الله به یک نحوه واحد نیست؛ برخی مواردی است که خداوند بدان با رسولان سخن گفته است؛ و برخی در دلشان انداخته است؛ و و برخی وحی و تنزیلی است که تلاوت و قرائت می‌شود که همان کلام الله است؛ پس بدانچه برایت از کلام الله گفتم بسنده کن که همانا معنای کلام الله به یک نحو واحد نیست؛ و از آن زمره است آنچه رسولان آسمان به رسولان زمین ابلاغ می‌کنند.

وی گفت: [با این توضیحتان]‌ گشایشی برایم پدید آوردید، خداوند برایتان گشایش ایجاد کند؛ و عقده‌ام را گشودید، خداوند اجر عظیم به شما عنایت کند؛ ای امیرالمومنین!

التوحید (للصدوق)، ص264؛ الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏1، ص243[2]

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ بَکْرِ بْنِ‏ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ یَعْقُوبَ بْنِ مَطَرٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْأَحْدَبُ الْجُنْدُ بِنَیْسَابُورَ قَالَ وَجَدْتُ فِی کِتَابِ أَبِی بِخَطِّهِ حَدَّثَنَا طَلْحَةُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ أَبِی مَعْمَرٍ السَّعْدَانِیِّ: أَنَّ رَجُلًا أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی قَدْ شَکَکْتُ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَل‏ ...

.... فَقَالَ ع[3]: ...[4] فَأَمَّا قَوْلُهُ «ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» فَإِنَّهُ مَا یَنْبَغِی لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً وَ لَیْسَ بِکَائِنٍ إِلَّا «مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ» کَذَلِکَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عُلُوّاً کَبِیراً قَدْ کَانَ الرَّسُولُ یُوحَى إِلَیْهِ مِنْ رُسُلِ السَّمَاءِ فَیُبَلِّغُ رُسُلُ السَّمَاءِ رُسُلَ الْأَرْضِ وَ قَدْ کَانَ الْکَلَامُ بَیْنَ رُسُلِ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بَیْنَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُرْسِلَ بِالْکَلَامِ مَعَ رُسُلِ أَهْلِ السَّمَاءِ.

وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: یَا جَبْرَئِیلُ هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ؟ فَقَالَ: جَبْرَئِیلُ إِنَّ رَبِّی لَا یُرَى.

 فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: فَمِنْ أَیْنَ تَأْخُذُ الْوَحْیَ؟

فَقَالَ: آخُذُهُ مِنْ إِسْرَافِیلَ.

فَقَالَ: وَ مِنْ أَیْنَ یَأْخُذُهُ إِسْرَافِیلُ؟

قَالَ: یَأْخُذُهُ مِنْ مَلَکٍ فَوْقَهُ مِنَ الرُّوحَانِیِّینَ.

قَالَ: فَمِنْ أَیْنَ یَأْخُذُهُ ذَلِکَ الْمَلَکُ؟

قَالَ: یُقْذَفُ فِی قَلْبِهِ قَذْفاً فَهَذَا وَحْیٌ وَ هُوَ کَلَامُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

وَ کَلَامُ اللَّهِ لَیْسَ بِنَحْوٍ وَاحِدٍ؛ مِنْهُ مَا کَلَّمَ اللَّهُ بِهِ الرُّسُلَ، وَ مِنْهُ مَا قَذَفَهُ فِی قُلُوبِهِمْ، وَ مِنْهُ رُؤْیَا یُرِیهَا الرُّسُلَ، وَ مِنْهُ وَحْیٌ وَ تَنْزِیلٌ یُتْلَى وَ یُقْرَأُ فَهُوَ کَلَامُ اللَّهِ، فَاکْتَفِ بِمَا وَصَفْتُ لَکَ مِنْ کَلَامِ اللَّهِ، فَإِنَّ مَعْنَى کَلَامِ اللَّهِ لَیْسَ بِنَحْوٍ وَاحِدٍ، فَإِنَّ مِنْهُ مَا یُبَلِّغُ بِهِ رُسُلُ السَّمَاءِ رُسُلَ الْأَرْضِ.

قَالَ: فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اللَّهُ عَنْکَ وَ حَلَلْتَ عَنِّی عُقْدَةً؛ فَعَظَّمَ اللَّهُ أَجْرَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ.

 

3) امام حسن عسکری از پدرشان و ایشان از پدر خویش و همین طور پشت سر هم از امیرالمومنین ع روایت کرده‌اند که رسول الله ص فرمودند:

حاملان قرآن، همان بهره‌مندان از رحمت اختصاصی خداوند، که بر تنشان لباسی از نور خداست و کلام الله بدانان تعلیم داده شده و مقرب پیشگاه الهی هستند، هرکس ولایت آنان را بپذیرد ولایت الله را پذیرفته و هرکس با آنان دشمنی کند با خداوند دشمنی کرده است.

و خداوند از شنونده قرآن بلای دنیا و از قاری قرآن بلای آخرت را دفع کند. و به کسی که جان محمد ص به دست اوست سوگند، قطعا شنونده آیه‌ای از کتاب الله که باور دارد که آنچه از جانب خداوند برای او وارد شده، محمد ص است که راستگو در گفتار و حکیم در کردارش است، و آنکه خداوند علومش را نزد وی به دیعه نهاده امیرالمومنین ع است و معتقد باشد به تسلیم او بودن در آنچه بدان امر کرده و تصویر می‌کند، پاداشش بیش از آن است که کسی که به این امور اعتقاد ندارد به اندازه کوه ثبیر* طلا صدقه دهد، که باز برای چنین کسی همان صدقه هم وبال گردنش خواهد بود.

و قطعا قاری آیه‌ای از کتاب الله که به این امور اعتقاد دارد ثوابی بیش از آن کسی دارد که به این امور اعتقاد ندارد ولی از مادون عرش تا پایین‌ترین دره را صدقه دهد، که همه اینها برای این صدقه‌دهنده هم وبال گردنش خواهد بود.

سپس فرمود: آیا می‌دانید چه موقع برای این شنونده و آن قاری این ثوابهای عظیم پر و پیمان می‌شود؟ هنگامی که در قرآن خیانت نورزد و از آن روی‌گردان نشود [یا اینکه آن را از جایگاه درستش بیرون نبرد] و آن را وسیله کسب و کار نکند و با آن ریا نورزد.

و رسول الله ص فرمود: بر شما باد به قرآن که همانا آن شفای نافع و دوای مبارک است و عصمتی است برای کسی که بدان تمسک جوید و نجاتی است برای کسی که از آن پیروی کند، هرگز دچار اعوجاج نشود که نیاز به راست کردن داشته باشد و هرگز به انحراف نرود که نیاز به اصلاح داشته باشد؛ عجایبش تمامی نپذیرد و با کثرت رد کردن، مندرس نشود. و آن را تلاوت کنید که خداوند برای تلاوت آن به ازای هر حرفی ده حسنه پاداش‌تان دهد؛ و نمی‌گویم به ازای «الم» ده‌تا، بلکه می‌گویم برای «الف» ده تا و برای «لام» ده‌تا و برای «میم» ده‌تا.

سپس رسول الله ص فرمود: آیا می‌دانید که آن تمسک‌جوینده به قرآن که بدین شرف عظیم دست می‌یابد کیست؟ همان کسی است که قرآن و تاویل آن را از ما اهل البیت می‌گیرد، یا از واسطه‌های ما که سفیرانی از ما به جانب شیعیانمان هستند، نه از آرای اهل جدل و قیاس قیاس‌کنندگان. اما کسی که در مورد قرآن بر اساس نظر شخصی خودش سخن بگوید، اگر اتفاقا درست درآمد، باز از این جهت که آن را از غیراهلش گرفته دچار جهالت بوده و همانند کسی است که یک راهی را در پیش گیرد که پر از حیوانات درنده است بدون اینکه حفاظی داشته باشد که از وی حفاظت کند اگر به سلامت گذشت باز هم از مذمت عقلا و فضلا بی‌بهره نمی‌ماند و اگر درندگان او را بدرند جمع کرده است بین هلاکت و اینکه هم از نظر خوبان فاضل و هم از نظر عوام جاهل بیفتد. و اگر این شخصی که در مورد قرآن از خودش نظر می‌دهد خطا کند جایگاهی برای خود در جهنم آماده کرده است و حکایت او حکایت کسی است که بدون ناخدایی ماهر و کشتی‌ای سالم، به دل دریای مواج می‌زند؛ کسی خبر هلاکت وی را نمی‌شنوند مگر اینکه می‌گوید او سزاوار چیزی بود که به او رسید و مستحق این مصیبت بود.

و نیز فرمود: خداوند عز و جل بر بنده‌اش، بعد از ایمان به خداوند، چیزی برتر از علم به کتاب خویش و معرفت به تاویل آن عطا نفرموده است؛ و اگر کسی خداوند بهره‌ای در این زمینه برایش قرار داده باشد سپس گمان کند که کسی هست که چنین بهره‌ای ندارد اما خداوند وی را [به دادن چیز دیگری] بر او برتری داده است نعمتهای خدا بر خود را حقیر شمرده است.

و رسول الله ص درباره این سخن خداوند متعال که فرمود: «اى مردم، به یقین، براى شما از جانب پروردگارتان موعظه‌ای، و شفایی براى آنچه در سینه‏هاست، و هدایت و رحمتى براى مومنان آمده است. بگو: به فضل خدا و رحمت اوست که باید شاد شوند. و این از هر چه جمع مى‏کنند بهتر است.» (یونس/57-58) فرمودند: فضل خداوند عز و جل قرآن و علم به تاویل آن است؛ و رحمتش توفیق پذیرش ولایت محمد و خاندان پاک او و دشمنی با دشمنان آنان است.

سپس رسول الله ص فرمودند: و چگونه این بهتر از هر چه جمع مى‏کنند نباشد در حالی که این قیمت بهشت و نعمتهای آنان است و بدان رضوان خداوند متعال که از بهشت برتر است کسب شود و بدان استحقاقِ بودن در محضر حضرت محمد و خاندان پاک او که شریفترین زینت در بهشت است حاصل گردد.

سپس فرمودند: خداوند با این قرآن و علم به تاویل آن و با موالات اهل بیت و تبری از دشمنان ما جماعتی را رفعت داد و آنان را در خیر، پیشوا گرداند که آثار آنان حکایت شود و اعمالشان مورد توجه قرار گیرد و به کارهایشان اقتدا گردد و فرشتگان به دوستی با آنان رغبت کنند و با بالهایشان آنان را مسح نمایند و در صلواتهایشان برای آنان برکت خواهند و برای ایشان استغفار کنند تا حدی که هر تر و خشکی برای آنان استغفار کند حتی ماهیان دریا و خزندگان آن و درندگان آسمان و درندگان و حیوانات اهلی خشکی، و آسمان و ستارگان.

* پی‌نوشت: درباره اینکه کوه ثبیر نام کدام کوه است معروفترین دیدگاه این است که نام کوهی است نزدیک مکه و روبروی غار حراء، اما در برخی روایات آن را کوهی در یمن دانسته‌اند (جامع الأخبار(للشعیری)، ص41)[5] و در برخی کتب از هفت کوه که به این نام نامیده شده‌اند (که پنج‌تای آنها در مکه است)‌ سخن گفته شده است (عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج9، ص262[6])

التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص13-16

حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى، عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ، عَنْ أَبِیهِ الْبَاقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ سَیِّدِ الْمُسْتَشْهَدِینَ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ، وَ خَلِیفَةِ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ فَارُوقِ الْأُمَّةِ، وَ بَابِ مَدِینَةِ الْحِکْمَةِ، وَ وَصِیِّ رَسُولِ الرَّحْمَةِ «عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ» ص عَنْ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ، وَ قَائِدِ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ الْمَخْصُوصِ بِأَشْرَفِ الشَّفَاعَاتِ فِی یَوْمِ الدِّینِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ قَالَ:

حَمَلَةُ الْقُرْآنِ‏ الْمَخْصُوصُونَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ، الْمُلَبَّسُونَ نُورَ اللَّهِ، الْمُعَلَّمُونَ‏ کَلَامَ اللَّهِ، الْمُقَرَّبُونَ عِنْدَ اللَّهِ، مَنْ وَالاهُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّهَ، وَ مَنْ عَادَاهُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ.

وَ یَدْفَعُ‏ اللَّهُ عَنْ مُسْتَمِعِ الْقُرْآنِ بَلْوَى الدُّنْیَا، وَ عَنْ قَارِئِهِ بَلْوَى الْآخِرَةِ. وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ، لَسَامِعُ آیَةٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ مُعْتَقِدٌ أَنَّ الْمُورِدَ لَهُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى مُحَمَّدٌ، الصَّادِقُ فِی کُلِّ أَقْوَالِهِ، الْحَکِیمُ فِی کُلِّ أَفْعَالِهِ، الْمُودِعُ مَا أَوْدَعَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ عُلُومِهِ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّاً ع، الْمُعْتَقِدُ لِلِانْقِیَادِ لَهُ فِیمَا یَأْمُرُ وَ یَرْسُمُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنْ ثَبِیرِ ذَهَبٍ یَتَصَدَّقُ بِهِ مَنْ لَا یَعْتَقِدُ هَذِهِ الْأُمُورَ بَلْ [تَکُونُ‏] صَدَقَتُهُ وَبَالًا عَلَیْهِ. وَ لَقَارِئُ آیَةٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ مُعْتَقِداً لِهَذِهِ الْأُمُورِ أَفْضَلُ مِمَّا دُونَ الْعَرْشِ إِلَى أَسْفَلِ التُّخُومِ‏ یَکُونُ لِمَنْ لَا یَعْتَقِدُ هَذَا الِاعْتِقَادَ، فَیَتَصَدَّقُ بِهِ، بَلْ ذَلِکَ کُلُّهُ وَبَالٌ عَلَى هَذَا الْمُتَصَدِّقِ بِهِ.

ثُمَّ قَالَ: أَ تَدْرُونَ مَتَى یَتَوَفَّرُ عَلَى هَذَا الْمُسْتَمِعِ وَ هَذَا الْقَارِئِ هَذِهِ الْمَثُوبَاتُ الْعَظِیمَاتُ إِذَا لَمْ یَغُلَّ فِی الْقُرْآنِ [إِنَّهُ کَلَامٌ مَجِیدٌ] وَ لَمْ یَجْفُ عَنْهُ، وَ لَمْ یَسْتَأْکِلْ بِهِ وَ لَمْ یُرَاءِ بِهِ.

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:‏ عَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ الشِّفَاءُ النَّافِعُ، وَ الدَّوَاءُ الْمُبَارَکُ [وَ] عِصْمَةٌ لِمَنْ تَمَسَّکَ بِهِ، وَ نَجَاةٌ لِمَنْ [اتَّبَعَهُ‏] تَبِعَهُ، لَا یَعْوَجُّ فَیُقَوَّمَ، وَ لَا یَزِیغُ فَیُشَعَّبَ‏ وَ لَا تَنْقَضِی‏ عَجَائِبُهُ، وَ لَا یَخْلُقُ عَلَى کَثْرَةِ الرَّدِّ. [وَ] اتْلُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْجُرُکُمْ عَلَى تِلَاوَتِهِ بِکُلِّ حَرْفٍ عَشْرَ حَسَنَاتٍ، أَمَا إِنِّی لَا أَقُولُ: «الم» عَشْرٌ؛ وَ لَکِنْ أَقُولُ: «الْأَلِفُ» عَشْرٌ، وَ «اللَّامُ» عَشْرٌ، وَ «الْمِیمُ» عَشْرٌ.

ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَ تَدْرُونَ مَنِ الْمُتَمَسِّکُ الَّذِی (بِتَمَسُّکِهِ یَنَالُ) هَذَا الشَّرَفَ الْعَظِیمَ؟ هُوَ الَّذِی أَخَذَ الْقُرْآنَ وَ تَأْوِیلَهُ عَنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ، أَوْ عَنْ وَسَائِطِنَا السُّفَرَاءِ عَنَّا إِلَى شِیعَتِنَا، لَا عَنْ آرَاءِ الْمُجَادِلِینَ وَ قِیَاسِ الْقَائِسِینَ. فَأَمَّا مَنْ قَالَ فِی الْقُرْآنِ بِرَأْیِهِ، فَإِنِ اتَّفَقَ لَهُ مُصَادَفَةُ صَوَابٍ، فَقَدْ جَهِلَ فِی أَخْذِهِ عَنْ غَیْرِ أَهْلِهِ، وَ کَانَ کَمَنْ سَلَکَ طَرِیقاً مَسْبَعاً مِنْ غَیْرِ حُفَّاظٍ یَحْفَظُونَهُ فَإِنِ اتَّفَقَتْ لَهُ السَّلَامَةُ، فَهُوَ لَا یَعْدَمُ مِنَ الْعُقَلَاءِ وَ الْفُضَلَاءِ الذَّمَّ [وَ الْعَذْلَ‏] وَ التَّوْبِیخَ وَ إِنِ اتَّفَقَ لَهُ افْتِرَاسُ السَّبُعِ [لَهُ‏] فَقَدْ جَمَعَ إِلَى هَلَاکِهِ سُقُوطَهُ عِنْدَ الْخَیِّرِینَ الْفَاضِلِینَ وَ عِنْدَ الْعَوَامِّ الْجَاهِلِینَ. وَ إِنْ أَخْطَأَ الْقَائِلُ فِی الْقُرْآنِ بِرَأْیِهِ فَقَدْ تَبَوَّأَ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ، وَ کَانَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ مَنْ رَکِبَ بَحْراً هَائِجاً بِلَا مَلَّاحٍ، وَ لَا سَفِینَةٍ صَحِیحَةٍ، لَا یَسْمَعُ بِهَلَاکِهِ أَحَدٌ إِلَّا قَالَ: هُوَ أَهْلٌ لِمَا لَحِقَهُ، وَ مُسْتَحِقٌّ لِمَا أَصَابَهُ.

وَ قَالَ ص:‏ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى عَبْدٍ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ أَفْضَلَ مِنَ الْعِلْمِ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ الْمَعْرِفَةِ بِتَأْوِیلِهِ. وَ مَنْ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ فِی ذَلِکَ حَظّاً، ثُمَّ ظَنَّ أَنَّ أَحَداً لَمْ یُفْعَلْ بِهِ مَا فُعِلَ بِهِ قَدْ فَضَلَ عَلَیْهِ فَقَدْ حَقَّرَ (نِعَمَ اللَّهِ) عَلَیْهِ‏ .

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: «یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ» قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «فَضْلُ اللَّهِ» عَزَّ وَ جَلَّ الْقُرْآنُ وَ الْعِلْمُ بِتَأْوِیلِهِ «وَ رَحْمَتُهُ» تَوْفِیقُهُ لِمُوَالاةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ، وَ مُعَادَاةُ أَعْدَائِهِمْ.

ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ خَیْراً مِمَّا یَجْمَعُونَ، وَ هُوَ ثَمَنُ الْجَنَّةِ وَ نَعِیمُهَا، فَإِنَّهُ یُکْتَسَبُ بِهَا رِضْوَانُ اللَّهِ تَعَالَى الَّذِی هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ یُسْتَحَقُّ بِهَا الْکَوْنُ بِحَضْرَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الَّذِی هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّةِ. [وَ] إِنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ الطَّیِّبِینَ أَشْرَفُ زِینَةٍ فِی‏ الْجِنَانِ.

ثُمَّ قَالَ ص: یَرْفَعُ اللَّهُ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ الْعِلْمِ بِتَأْوِیلِهِ، وَ بِمُوَالاتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ التَّبَرِّی مِنْ أَعْدَائِنَا أَقْوَاماً، فَیَجْعَلُهُمْ‏ فِی الْخَیْرِ قَادَةً، تُقَصُ‏ آثَارُهُمْ، وَ تُرْمَقُ‏ أَعْمَالُهُمْ وَ یُقْتَدَى بِفِعَالِهِمْ، وَ تَرْغَبُ الْمَلَائِکَةُ فِی خُلَّتِهِمْ، وَ بِأَجْنِحَتِهَا تَمْسَحُهُمْ‏ ، وَ فِی صَلَوَاتِهَا [تُبَارِکُ عَلَیْهِمْ، وَ] تَسْتَغْفِرُ لَهُمْ [حَتَّى‏] کُلُّ رَطْبٍ وَ یَابِسٍ [یَسْتَغْفِرُ لَهُمْ‏] حَتَّى حِیتَانُ الْبَحْرِ وَ هَوَامُّهُ [سِبَاعُ الطَّیْرِ] وَ سِبَاعُ الْبَرِّ وَ أَنْعَامُهُ، وَ السَّمَاءُ وَ نُجُومُهَا.

 

4) از امام صادق ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند:

همانا اهل قرآن در اعلی درجه از آدمیان هستند غیر از انبیاء و رسولان؛ پس اهل قرآن، حقوقشان را ضعیف نشمارید که همانا برای ایشان از جانب خداوند عزیز جبار مکانی بلندمرتبه است.

الکافی، ج‏2، ص603

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِی الْحُسَیْنِ الْفَارِسِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:

إِنَّ أَهْلَ الْقُرْآنِ فِی أَعْلَى دَرَجَةٍ مِنَ الْآدَمِیِّینَ مَا خَلَا النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ فَلَا تَسْتَضْعِفُوا أَهْلَ الْقُرْآنِ حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْجَبَّارِ لَمَکَاناً عَلِیّاً.

 

5) از امام صادق ع روایت شده که رسول الله ص فرمودند:

همانا سزاوارترین مردم به اینکه در آشکار و نهان خشوع داشته باشد، حامل قرآن است؛ و همانا سزاوارترین مردم به نماز و روزه در آشکار و نهان، حامل قرآن است.

سپس با صدای بلند ندا دادند: ای حامل قرآن! به واسطه قرآن تواضع بورز که خداوند تو را رفعت دهد! و با قرآن خودت را عزیز نکن که خداوند ذلیلت کند! ای حامل قرآن! به قرآن برای خدا زینت پیدا کن که خداوند تو را با قرآن زینت دهد! و با قرآن برای مردم زینت پیدا نکن که خداوند تو را بدان زشت کند!

کسی که قرآن را ختم کند همانند آن است که نبوت در درون او مندرج گردد جز اینکه به وی وحی نمی‌شود؛ و کسی که قرآن را گرد آورد - و آفرین بر او-، جهالت نورزد همراه با کسی که بر او جهالت ورزد و غضب نکند در [میان] کسانی که بر او غضب کنند و تندی نکند در [میان] کسانی که تندی کنند؛ ولیکن عفو کند و بگذرد و ببخشد و بردباری پیشه کند به خاطر بزرگداشت قرآن.

و کسی که قرآن به او داده شود و گمان کند که به احدی از مردم چیزی داده شده برتر از آنچه به او داده است آنچه خداوند حقیر شمرده را عظیم دانسته و آنچه خداوند عظیم دانسته را حقیر شمرده است.

الکافی، ج‏2، ص604

أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ حُمَیْدُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْخَشَّابِ جَمِیعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یُوسُفَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ ثَابِتٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالتَّخَشُّعِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ وَ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ.

ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ: یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ تَوَاضَعْ بِهِ یَرْفَعْکَ اللَّهُ وَ لَا تَعَزَّزْ بِهِ فَیُذِلَّکَ اللَّهُ! یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ تَزَیَّنْ بِهِ لِلَّهِ یُزَیِّنْکَ اللَّهُ بِهِ وَ لَا تَزَیَّنْ بِهِ لِلنَّاسِ فَیَشِینَکَ اللَّهُ بِهِ.

مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فَکَأَنَّمَا أُدْرِجَتِ النُّبُوَّةُ بَیْنَ جَنْبَیْهِ وَ لَکِنَّهُ لَا یُوحَى إِلَیْهِ؛ وَ مَنْ جَمَعَ الْقُرْآنَ فَنَوْلُهُ‏ لَا یَجْهَلُ مَعَ مَنْ یَجْهَلُ عَلَیْهِ وَ لَا یَغْضَبُ فِیمَنْ یَغْضَبُ عَلَیْهِ وَ لَا یَحِدُّ فِیمَنْ یَحِدُّ وَ لَکِنَّهُ یَعْفُو وَ یَصْفَحُ وَ یَغْفِرُ وَ یَحْلُمُ لِتَعْظِیمِ الْقُرْآنِ.

وَ مَنْ أُوتِیَ الْقُرْآنَ فَظَنَّ أَنَّ أَحَداً مِنَ النَّاسِ أُوتِیَ أَفْضَلَ مِمَّا أُوتِیَ فَقَدْ عَظَّمَ مَا حَقَّرَ اللَّهُ وَ حَقَّرَ مَا عَظَّمَ اللَّهُ.[7]

 

6) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:

حاملان قرآن، عرفاء* اهل بهشت‌اند و مجتهدان [= اهل تلاش و کوشش، کوشندگان]، رهبران اهل بهشت‌اند و پیامبران، سروران اهل بهشت‌اند.

* پی نوشت: عرفاء جمع «عریف» است به معنای کسی که سرپرست امور یک قبیله یا جماعتی از مردم است، و از این جهت که به احوال آن مردم آگاه است به او عریف گویند؛ و از ابن‌عباس هم سوال شد مقصود از اینکه اهل قرآن عرفای اهل بهشت‌اند چیست، گفت:‌ یعنی روسای اهل بهشت (النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج‏3، ص218[8]). برخی هم گفته‌اند «عریف» به معنای «نقیب» است که درجه پایین‌تر از رئیس می باشد (لسان العرب، ج‏9، ص238[9]).

الکافی، ج‏2، ص606

عَلِیٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏: حَمَلَةُ الْقُرْآنِ‏ عُرَفَاءُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الْمُجْتَهِدُونَ قُوَّادُ أَهْلِ الْجَنَّةَ وَ الرُّسُلُ سَادَةُ أَهْلِ الْجَنَّةَ.

این حدیث نبوی در برخی منابع اهل سنت هم آمده، با این تفاوت که به جای «مجتهدون»، تعبیر «شهداء»‌ آمده است؛ مانند: طبقات المحدثین بأصبهان والواردین علیها، ج3، ص594[10]؛ تاریخ أصبهان، ج2، ص297[11]؛ ترتیب الأمالی الخمیسیة (للشجری)، ج1، ص112[12]؛ مفاتیح الغیب (للفخر الرازی)، ج2، ص409[13].

و این فراز از حدیث نبوی که «حمله قرآن، عرفاء اهل بهشت‌اند» در منابع اهل سنت با سند متصل به روایت امام حسین ع (المعجم الکبیر (للطبرانی)، ج3، ص132؛ تفسیر ابن کثیر، ج1، ص96)[14] و در منابع شیعی با سند متصل به روایت ابن عباس (الأمالی( للصدوق)، ص234؛ من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص399؛ الخصال، ج‏1، ص7)[15] و ابوسعید خدری (الخصال، ج‏1، ص28؛ معانی الأخبار، ص323)[16] نیز آمده است.

 

7) از امام باقر ع روایت شده که پیامبر اکرم ص فرمودند:

قرآن برتر از هر چیزی است جز خداوند؛ پس هرکس قرآن را احترام کند خداوند را احترام کرده است و کسی که قرآن را احترام نکند حق خدا را خفیف شمرده است؛ و حرمت قرآن همچون حرمت پدر بر فرزندانش است؛

و حاملان قرآن، رحمت خدا تمامی وجودشان را فراگرفته و لباسی از نور خدا بر تن دارند؛ خداوند می‌فرماید: ای حاملان قرآن! با احترامتان به قرآن محبت خداوند را طلب کنید که حب شما را افزون کند و شما را محبوب بندگانش کند.

از شنونده قرآن، بلای دنیا دفع می‌شود، و از قاری قرآن، بلای آخرت؛ و قطعا آیه‌ای از کتاب الله برای کسی که بدان گوش می‌سپارد بهتر است از طلایی به اندازه کوه «ثبیر»؛ و همانا برای تلاوت کننده آیه‌ای از کتاب الله [ثوابی] برتر هست از آنچه از مادون عرش تا پست‌ترین دره ...

جامع الأخبار(للشعیری)، ص46

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ:

الْقُرْآنُ أَفْضَلُ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ دُونَ اللَّهِ فَمَنْ وَقَّرَ الْقُرْآنَ فَقَدْ وَقَّرَ اللَّهَ وَ مَنْ لَمْ یُوَقِّرِ الْقُرْآنَ فَقَدِ اسْتَخَفَّ بِحَقِّ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ الْقُرْآنِ کَحُرْمَةِ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ.

وَ حَمَلَةُ الْقُرْآنِ‏ الْمَحْفُوفُونَ بِرَحْمَةِ اللَّهِ الملتبسون [الْمَلْبُوسُونَ‏] بِنُورِ اللَّهِ یَقُولُ اللَّهُ: یَا حَمَلَةَ الْقُرْآنِ‏! اسْتَحِبُّوا اللَّهَ بِتَوْقِیرِ کِتَابِ اللَّهِ یَزِدْکُمْ حُبّاً وَ یُحَبِّبْکُمْ إِلَى عِبَادِهِ!

یُدْفَعُ عَنْ مُسْتَمِعِ الْقُرْآنِ بَلْوَى الدُّنْیَا وَ عَنْ قَارِئِهَا بَلْوَى الْآخِرَةِ وَ لَمُسْتَمِعُ آیَةٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ خَیْرٌ مِنْ ثَبِیرِ الذَّهَبِ وَ لَتَالِی آیَةٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ أَفْضَلُ مِمَّا تَحْتَ الْعَرْشِ إِلَى أَسْفَلِ التُّخُومِ ...[17]

خلاصه‌ای از حدیث فوق در همین کتاب ص40-41 نیز آمده است.[18]

 

8) در فرازی از وصایای رسول الله ص به ابوذر (که فرازهای دیگری از آن قبلا گذشت[19]) آمده است:

ای ابوذر! از اجلال و احترام کردن خداوند است اکرام علم و علماء، و احترام به پیرمرد مسلمان، و اکرام حاملان قرآن و اهل آن، و اکرام سلطان عدالت‌پیشه.

الأمالی (للطوسی)، ص535؛ مکارم الأخلاق، ص467

حَدَّثَنَا الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الطُّوسِیُّ (رَحِمَهُ اللَّهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ یَحْیَى بْنِ الْحُسَیْنِ الْعَبَرْتَائِیُّ الْکَاتِبُ سَنَةَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِ مِائَةٍ وَ فِیهَا مَاتَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمُّ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ، عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی ذُبَیٍّ الْهُنَائِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو حَرْبِ بْنُ أَبِی الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِیُّ، عَنْ أَبِیهِ أَبِی الْأَسْوَدِ، قَالَ: قَدِمْتُ الرَّبَذَةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ فَحَدَّثَنِی أَبُو ذَرٍّ، قَالَ:

دَخَلْتُ ذَاتَ یَوْمٍ فِی صَدْرِ نَهَارِهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی مَسْجِدِهِ، فَلَمْ أَرَ فِی الْمَسْجِدِ أَحَداً مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِیٌّ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) إِلَى جَانِبِهِ جَالِسٌ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَةَ الْمَسْجِدِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَوْصِنِی بِوَصِیَّةٍ یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهَا.

فَقَال‏: ... یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّ مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ إِکْرَامَ الْعِلْمِ وَ الْعُلَمَاءِ، وَ ذِی الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ، وَ إِکْرَامَ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ وَ أَهْلِهِ، وَ إِکْرَامَ السُّلْطَانِ الْمُقْسِطِ.[20]

 

9) از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:

قاریان قرآن سه دسته‌اند:

کسی که قرآن می‌خواند و آن را سرمایه‌ای قرار می‌دهد که با آن از پادشاهان کاسبی کند و به مردم تکبر ورزد؛

و کسی که قرآن می‌خواند  حروفش را درست ادا می‌کند ولی حدود آن را ضایع می‌گرداند و آن را همچون جامی که بلند کنند بلند می‌کند؛ پس خداوند این گونه حاملان قرآن را زیاد نگرداند.

و کسی که قرآن می‌خواند و دوای قرآن را بر درد قلب خویش می‌نهد، پس بدان شب را بیدار باشد و روزش را بدان تشنه سرکند و بدان در مساجد بایستد و از بستر خواب کناره گیرد  . پس به خاطر آنان است که خداوند عزیز جبار بلاء را دفع کند؛ و به واسطه آنان است که خداوند غلبه بر دشمنان را حاصل گرداند؛ و به واسطه آنان است که خداوند باران از آسمان فروفرستد؛ و به خدا سوگند اینان در میان قاریان قرآن از گوگرد سرخ [= اکسیر و کیمیا] کمیاب‌ترند.

الکافی، ج‏2، ص627

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

قُرَّاءُ الْقُرْآنِ ثَلَاثَةٌ:

رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَاتَّخَذَهُ بِضَاعَةً وَ اسْتَدَرَّ بِهِ الْمُلُوکَ وَ اسْتَطَالَ بِهِ عَلَى النَّاسِ.

وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَیَّعَ حُدُودَهُ وَ أَقَامَهُ إِقَامَةَ الْقِدْحِ؛ فَلَا کَثَّرَ اللَّهُ هَؤُلَاءِ مِنْ حَمَلَةِ الْقُرْآنِ.

وَ رَجُلٌ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَوَضَعَ دَوَاءَ الْقُرْآنِ عَلَى دَاءِ قَلْبِهِ فَأَسْهَرَ بِهِ لَیْلَهُ وَ أَظْمَأَ بِهِ نَهَارَهُ وَ قَامَ بِهِ فِی مَسَاجِدِهِ وَ تَجَافَى بِهِ عَنْ فِرَاشِهِ. فَبِأُولَئِکَ یَدْفَعُ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْبَلَاءَ؛ وَ بِأُولَئِکَ یُدِیلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأَعْدَاءِ؛ وَ بِأُولَئِکَ یُنَزِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَیْثَ مِنَ السَّمَاءِ. فَوَ اللَّهِ لَهَؤُلَاءِ فِی قُرَّاءِ الْقُرْآنِ أَعَزُّ مِنَ الْکِبْرِیتِ الْأَحْمَرِ!