1125) سوره عبس (80) آیه 39 ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (احادیث)
حدیث
ذیل آیه 28 (جلسه 1114 حدیث7 https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانستهاند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کردهاند. که در آنجا آمد: سپس خداوند عز و جل کسانی که تولای امیرالمومنین را پذیرفتند و از دشمنانش تبری جستند را یاد کرد و فرمود: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ؛ ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ».
همچنین حدیث4 ذیل آیه 37 (جلسه 1123 https://yekaye.ir/ababsa-80-37) مربوط به این آیه هم میباشد. اما احادیث دیگر:
1) حدیث 1 ذیل آیه قبل روایتی نبوی بود که پیامبر ص مصداق اصلی این دو آیه را اصحاب کساء و حمزه و جعفر ع معرفی کرد. در ادامه آن آمده است:
ضاحِکَةٌ [= خندان] یعنی بهسبب خشنودی خداوند از ما خوشحالیم؛ مُسْتَبْشِرَةٌ [شاد و بشارتیافته] بهجهت ثوابی که خدا به ما وعده دادهاست.
شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص423
أَخْبَرَنَا عَقِیلُ بْنُ الْحُسَیْنِ أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْجُمَحِیُّ بِمَکَّةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْبَغَوِیُّ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیْمٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ ثَابِتٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ قَوْلِهِ: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ قَالَ: یَا أَنَسُ هِیَ وُجُوهُنَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ فَاطِمَةُ...
... «ضاحِکَةٌ» فَرْحَانَةٌ بِرِضَا اللَّهِ عَنَّا «مُسْتَبْشِرَةٌ» بِثَوَابِ اللَّهِ الَّذِی وَعَدَنَا.
2) از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
هرکس سورة عبس را بخواند، روز قیامت بیاید در حالی که چهرهاش خندان و بشارتیافته باشد.
المصباح للکفعمی، ص449
عَنِ النَّبِیِّ صمَنْ قَرَأَهَا [= سورة عَبَسَ] جَاءَ فِی الْقِیَامَةِ ضَاحِکاً مُسْتَبْشِراً.
شبیه این حدیث در ابتدای این سوره گذشت: جلسه 1085، حدیث1 https://yekaye.ir/ababsa-80-00/
3) مطلب زیر را چون ابن شهر آشوب میگوید من خودم بین چند واقعه جمع کردهام ترجمه نکردم:
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص204
کِتَابِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤَذِّنِ عَنْ أَبِی مُعَاوِیَةَ الضَّرِیرِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ سُمَیٍّ عَنْ أَبِی صَالِحٍ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ وَ ابْنِ عَبَّاسٍ وَ فِی تَفْسِیرِ ابْنِ جَرِیحٍ عَنْ عَطَاءٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ» وَ قَدْ دَخَلَتِ الرِّوَایَاتُ بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ:
أَنَّ النَّبِیَّ ص انْتَبَهَ مِنْ نَوْمِهِ فِی بَیْتِ أُمِّ هَانِی فَزِعاً فَسَأَلَتْهُ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ: یَا أُمَّ هَانِی إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَرَضَ عَلَیَّ فِی مَنَامِی الْقِیَامَةَ وَ أَهْوَالَهَا وَ الْجَنَّةَ وَ نَعِیمَهَا وَ النَّارَ وَ مَا فِیهَا وَ عَذَابَهَا فَاطَّلَعْتُ فِی النَّارِ فَإِذَا أَنَا بِمُعَاوِیَةَ وَ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ قَائِمَیْنِ فِی حَرِّ جَهَنَّمَ تَرْضَخُ رُءُوسَهُمَا الزَّبَانِیَةُ بِحِجَارَةٍ مِنْ جَمْرِ جَهَنَّمَ یَقُولُونَ لَهُمَا هَلْ آمَنْتُمَا بِوَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ؟ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَیَخْرُجُ عَلِیٌّ مِنْ حِجَابِ الْعَظَمَةِ ضَاحِکاً مُسْتَبْشِراً وَ یُنَادِی: حُکِمَ لِی وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ! فَذَلِکَ قَوْلُهُ «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ»؛ فَیُبْعَثُ الْخَبِیثُ إِلَى النَّارِ وَ یَقُومُ عَلِیٌّ فِی الْمَوْقِفِ یَشْفَعُ فِی أَصْحَابِهِ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ شِیعَتِهِ.
4) الف. روایت شده است که هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت فاطمه خبر شهادت فرزندش امام حسین ع و سختیهایی که بر وی وارد میشود را بازگو کرد، حضرت فاطمه س بشدت گریست و عرض کرد: پدرجان! این چه موقع خواهد بود؟
فرمود: در زمانی که نه من هستم و نه تو و نه علی ع.
پس گریه وی شدت گرفت و عرض کرد: پدرجان! آیا کسی بر وی گریه و عزاداری میکند؟
پیامبر ص فرمود: فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم گریه کنند و مردان امتم بر مردان مردان اهل بیتم گریه کنند و نسل بعد از نسل هر سال مجالس عزا برپادارند و چون روز قیامت شود تو برای زنان شفاعت کنی و من برای مردان و هرکس از ایشان که بر مصیبتهای وارد شده بر حسین ع بگرید دستش را بگیریم و در بهشت وارد کنیم.
ای فاطمه! هر چشمی فردای قیامت گریان است غیر از چشمی که در مصیبت حسین (علیه السلام) گریه کند، که صاحب آن چشم، «خندان و و بشارتیافته» (عبس/39) است به نعمتهای بهشت.
بحارالأنوار، ج44، ص292-293؛ ریاض الأبرار فی مناقب الأئمة الأطهار، ج1، ص190
أَقُولُ رَأَیْتُ فِی بَعْضِ تَأْلِیفَاتِ بَعْضِ الثِّقَاتِ مِنَ الْمُعَاصِرِینَ رُوِیَ:
أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ ص ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ، بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ: یَا أَبَهْ! مَتَی یَکُونُ ذَلِکَ؟
قَالَ: فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ!
فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ: یَا أَبَهْ! فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟
فَقَالَ النَّبِیُّ: یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَی نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَی رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ. فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ. وَ کُلُّ مَنْ بَکَی مِنْهُمْ عَلَی مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ.
یَا فَاطِمَةُ! کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَی مُصَابِ الْحُسَیْنِ؛ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّةِ.
ب. از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
حضرت فاطمه س از زمانی که رسول الله وفات کردند خندان و شاد [= بشارتیافته] دیده نشد.
کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج1، ص498
رُوِیَ عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ: مَا رُئِیَتْ فَاطِمَةُ ع ضَاحِکَةً مُسْتَبْشِرَةً مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى قُبِضَتْ.
ج. از ابوذر روایت شده است که یکبار دیدم سلمان و بلال خدمت پیامبر ص رسیدند و سلمان خود را بر پای پیامبر ص انداخت و آن را میبوسید.
پیامبر ص وی را از این کار بازداشت و فرمود: سلمان: با من چنان کن که عجمها با پادشاهانشان میکنند؛ من بندهای از بندگان خدا هستم، از آنچه بندگان میخورند میخورم؛ و همچون بندگان بر زمین مینشینم.
سلمان عرض کرد: سرورم! شما را به خدا سوگند میدهم که برایم از فضیلت حضرت فاطمه س در روز قیامت بگویی!
پس پیامبر خندان و شاد [بشارتیافته] به او رو کرد و فرمود:
به کسی که جانم به دست اوست سوگند، همانا او دختری است که روز قیامت سوار بر مرکبی شترمانند خواهد بود که سر آن، از خشیت خداست؛ و چشمانش از نور خدا؛ و افسارش [یا: جلالت قدر و آراستگیاش] از جلال خدا، و گردنش از بهاء [نور پرابهت] خدا، و کوهانش از رضوان خدا، و دنبالهاش از قدس خدا و پاهایش از مجد خداست؛ وقتی راه میرود تسبیح میگوید و هنگامی که صدا کند تقدیس گوید.
بر او هودجی از نور است که در آن هودج دخترى انسانوار وحوریمنش و ارجمند است که جمع و آفریده و ساخته شده از سه صنف: ابتدایش از مشک ناب و میانهاش از عنبر اشهب و آخرش از زعفران قرمز، که با آب حیات آمیخته شده، که اگر آب دهان در هفت دریاى شور بیندازد شیرین مىشود و اگر ناخن انگشت کوچک خود را به جانب سرای دنیا بیرون آورد خورشید و ماه تحتالشعاع قرار گیرند.
جبرئیل طرف راست او و میکائیل طرف چپ او و على علیه السّلام پیشاپیش او و حسن و حسین پشت سرش هستند؛ و خداوند است که مراقب و نگهبان اوست.
پس از عرصه قیامت گذر میکند که بناگاه ندائى از جانب خداوند جل جلاله بلند مىشود: مردم! چشمها فروخوابانید و سر به زیر اندازید؛ این دختر [حضرت] محمد ص، پیامبر شما و همسر على ع امامتان و مادر حسن و حسین است که از صراط رد مىشود.
و بر سرش دو تکه چادر سفید است. وقتى وارد بهشت شود و به آنچه خداوند از کرامت برایش آماده کرده است مینگرد و بخواند: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ حمد از آن خداوندى است که غمها را از ما بزدود، حقّا که پروردگار ما آمرزنده و قدرشناس است. همان خدایى که ما را از فضل خویش در خانه اقامتگاه دائمى جاى داد که نه رنجى در آن به ما مىرسد و نه خستگى به ما دست مىدهد» (فاطر/34-35).
پس خداوند به او وحى کند: اى فاطمه! از من بخواه تا به تو عطا کنم و به پیشگاه من آرزو کن تا خشنودت کنم.
پس او میگوید: الهى! تو آرزوى من و بالاتر از آرزوى منى؛ از تو درخواست میکنم که دوستدار من و دوستدار خاندانم را به آتش جهنم عذاب نکنى.
فرمود: پس خداوند به او وحى میکند: اى فاطمه! به عزت و جلال و مقام ارجمندم، من دو هزار سال قبل از آفرینش آسمانها و زمین عهد کرده بودم که دوستدار تو و دوستدار خاندانت را به آتش جهنم عذاب نکنم.
تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص473-474؛ کنز جامع الفوائد، ص419 (نسخه خطی؛ به نقل از بحار الأنوار، ج27، ص139)
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الشَّعْرَانِیِّ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ عَبْدِ الْبَاقِی عَنْ عَمْرِو بْنِ سِنَانٍ الْمَنْبِجِیِّ عَنْ حَاجِبِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ وَکِیعِ بْنِ الْجَرَّاحِ عَنْ سُلَیْمَانَ الْأَعْمَشِ عَنِ ابْنِ ظَبْیَانَ عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ:
رَأَیْتُ سَلْمَانَ وَ بِلَالًا یُقْبِلَانِ إِلَى النَّبِیِّ ص؛ إِذْ انْکَبَّ سَلْمَانُ عَلَى قَدَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص یُقَبِّلُهَا.
فَزَجَرَهُ النَّبِیُّ ص عَنْ ذَلِکَ؛ ثُمَّ قَالَ لَهُ: یَا سَلْمَانُ لَا تَصْنَعْ بِی مَا تَصْنَعُ الْأَعَاجِمُ بِمُلُوکِهَا. أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ آکُلُ مِمَّا یَأْکُلُ الْعَبِیدُ وَ أَقْعُدُ کَمَا یَقْعُدُ الْعَبِیدُ.
فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ: یَا مَوْلَایَ سَأَلْتُکَ بِاللَّهِ إِلَّا أَخْبَرْتَنِی بِفَضْلِ فَاطِمَةَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
قَالَ فَأَقْبَلَ النَّبِیُّ ص ضَاحِکاً مُسْتَبْشِراً ثُمَّ قَالَ:
وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّهَا الْجَارِیَةُ الَّتِی تَجُوزُ فِی عَرْصَةِ الْقِیَامَةِ عَلَى نَاقَةٍ رَأْسُهَا مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ عَیْنَاهَا مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ خِطَامُهَا مِنْ جَلَالِ اللَّهِ وَ عُنُقُهَا مِنْ بَهَاءِ اللَّهِ وَ سَنَامُهَا مِنْ رِضْوَانِ اللَّهِ وَ ذَنَبُهَا مِنْ قُدْسِ اللَّهِ وَ قَوَائِمُهَا مِنْ مَجْدِ اللَّهِ إِنْ مَشَتْ سَبَّحَتْ وَ إِنْ رَغَتْ قَدَّسَتْ؛
عَلَیْهَا هَوْدَجٌ مِنْ نُورٍ، فِیهِ جَارِیَةٌ إِنْسِیَّةٌ حُورِیَّةٌ عَزِیزَةٌ؛ جُمِعَتْ فَخُلِقَتْ وَ صُنِعَتْ وَ مُثِّلَتْ ثَلَاثَةُ أَصْنَافٍ، فَأَوَّلُهَا مِنْ مِسْکٍ أَذْفَرَ وَ أَوْسَطُهَا مِنَ الْعَنْبَرِ الْأَشْهَبِ وَ آخِرُهَا مِنَ الزَّعْفَرَانِ الْأَحْمَرِ؛ عُجِنَتْ بِمَاءِ الْحَیَوَانِ لَوْ تَفَلَتْ تَفْلَةً فِی سَبْعَةِ أَبْحُرٍ مَالِحَةٍ لَعَذُبَتْ وَ لَوْ أَخْرَجَتْ ظُفُرَ خِنْصِرِهَا إِلَى دَارِ الدُّنْیَا لَغَشِیَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ.
جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهَا وَ مِیکَائِیلُ عَنْ شِمَالِهَا وَ عَلِیٌّ أَمَامَهَا وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَرَاءَهَا وَ اللَّهُ یَکْلَؤُهَا وَ یَحْفَظُهَا.
فَیَجُوزُونَ فِی عَرْصَةِ الْقِیَامَةِ، فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ: مَعَاشِرَ الْخَلَائِقِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ وَ نَکِّسُوا رُءُوسَکُمْ هَذِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکُمْ زَوْجَةُ عَلِیٍّ إِمَامِکُمْ أُمِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ.
فَتَجُوزُ الصِّرَاطَ وَ عَلَیْهَا رَیْطَتَانِ بَیْضَاوَتَانِ. فَإِذَا دَخَلَتْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ نَظَرَتْ إِلَى مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهَا مِنَ الْکَرَامَةِ قَرَأَتْ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ الَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ».
قَالَ: فَیُوحِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهَا: یَا فَاطِمَةُ! سَلِینِی أُعْطِکِ وَ تَمَنِّی عَلَیَّ أُرْضِکِ.
فَتَقُولُ: إِلَهِی! أَنْتَ الْمُنَى وَ فَوْقَ الْمُنَى أَسْأَلُکَ أَنْ لَا تُعَذِّبَ مُحِبِّی وَ مُحِبَّ عِتْرَتِی بِالنَّارِ.
فَیُوحِی اللَّهُ إِلَیْهَا: یَا فَاطِمَةُ! وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَقَدْ آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی مِنْ قَبْلِ أَنْ أَخْلُقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ بِأَلْفَیْ عَامٍ أَنْ لَا أُعَذِّبَ مُحِبِّیکَ وَ مُحِبِّی عِتْرَتِکَ بِالنَّار.
5) روایتی را ابن شاذان با سند خویش از طریق اهل بیت ع از پیامبر اکرم ص روایت کرده است که در فرازی از این روایت آمده است: کسی که دوست دارد خداوند را در حالی ملاقات کند که «خندان و بشارتیافته» (عبس/39) است، پس ولایت علی بن موسی الرضا ع را بپذیرد. متن کامل این روایت بدین شرح است:
امیرالمومنین ع فرمودند که برادرم رسول الله ص به من فرمود:
کسی که خوشحال میشود از اینکه خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که به او رو کرده و از او روگردان نیست، پس ولایت علی ع را بپذیرد؛
و کسی که خوشحال میشود از اینکه خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که از او راضی است، پس ولایت فرزندش حسن ع را بپذیرد؛
و کسی که دوست دارد که خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که هیچ ترسی بر او نیست، پس ولایت فرزندش حسین ع را بپذیرد؛
و کسی که دوست دارد که خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که گناهانش را از او زدوده و وی را خالص کردهاند، پس ولایت علی بن حسین، [امام] سجاد ع را بپذیرد؛
و کسی که دوست دارد که خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که چشمم روشن شده، پس ولایت [امام] محمد باقر ع را بپذیرد؛
و کسی که دوست دارد که خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که سبکبار است، پس ولایت جعفر صادق ع را بپذیرد؛
و کسی که دوست دارد که خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که پاک و پاکیزه شده است، پس ولایت موسی کاظم ع را بپذیرد؛
و کسی که دوست دارد که خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که خندان و بشارتیافته است، پس ولایت [امام] علی بن موسی الرضا ع را بپذیرد؛
و کسی که دوست دارد که خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که درجاتش رفیع شده و سیئاتش به حسنات تبدیل شده، پس ولایت [امام] محمد جواد ع را بپذیرد؛
و کسی که دوست دارد خداوند متعال حسابرسی آسانی برایش انجام دهد، پس ولایت [امام] علی الهادی ع را بپذیرد؛
و کسی که خوشحال میشود از اینکه خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که از رستگاران است، پس ولایت [امام] حسن عسکری ع را بپذیرد؛
و کسی که خوشحال میشود از اینکه خداوند متعال را در حالی ملاقات کند که ایمانش کامل و اسلامش نیکو باشد، پس ولایت حجت صاحب زمان قائم مهدی محمد بن حسن را بپذیرد؛
که اینان چراغهای شب تار و امامان هدایت و پرچمهای تقوایند؛ پس هرکس آنان را دوست بدارد و ولایتشان را بپذیرد من در پیشگاه خداوند ضامن بهشت برایش خواهم بود.
الفضائل (لابن شاذان القمی)، ص166؛ الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیهما السلام (لابن شاذان القمی)، ص207[1]
بِالْإِسْنَادِ یَرْفَعُهُ إِلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا یَرْفَعُهُ إِلَى النَّسَبِ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ إِلَى سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ لِی أَبِی قَالَ أَخِی رَسُولُ اللَّهِ ص:
مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى مُقْبِلًا عَلَیْهِ غَیْرَ مُعْرِضٍ عَنْهُ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً؛
وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ فَلْیُوَالِ ابْنَهُ الْحَسَنَ ع؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ تَعَالَى وَ هُوَ لَا خَوْفَ عَلَیْهِ فَلْیُوَالِ ابْنَهُ الْحُسَیْنَ ع؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ یُمَحِّصُ عَنْهُ ذُنُوبَهُ فَلْیُوَالِ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ السَّجَّادَ ع؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ قَرِیرُ عَیْنٍ فَلْیُوَالِ مُحَمَّدَ الْبَاقِرَ ع؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ خَفِیفُ الظَّهْرِ فَلْیُوَالِ جَعْفَرَ الصَّادِقَ ع؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ طَاهِرٌ مُطَهَّرٌ فَلْیُوَالِ مُوسَى الْکَاظِمَ ع؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ ضَاحِکٌ مُسْتَبْشِرٌ فَلْیُوَالِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ رُفِعَتْ دَرَجَاتُهُ وَ بُدِّلَتْ سَیِّئَاتُهُ حَسَنَاتٍ فَلْیُوَالِ مُحَمَّدَ الْجَوَادَ ع؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُحَاسِبَهُ اللَّهُ حِسَاباً یَسِیراً فَلْیُوَالِ عَلِیَّ الْهَادِی؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ هُوَ مِنَ الْفَائِزِینَ فَلْیُوَالِ الْحَسَنَ الْعَسْکَرِیَّ؛
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ کَمُلَ إِیمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْیُوَالِ الْحُجَّةَ صَاحِبَ الزَّمَانِ الْقَائِمَ الْمُنْتَظَرَ الْمَهْدِیَّ محمد بْنَ الْحَسَنِ؛
فَهَؤُلَاءِ مَصَابِیحُ الدُّجَى وَ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ أَعْلَامُ الْتُّقَى فَمَنْ أَحَبَّهُمْ وَ تَوَلَّاهُمْ کُنْتُ ضَامِناً لَهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ.
6) حبّه عرنى گوید: همراه امیر مؤمنان على علیه السّلام به پشت کوفه رفتیم، [جایی که به صحرای نجف رسیدیم]. حضرتش در وادى السلام ایستاد. گویا گروهى را مورد خطاب قرار داد. من نیز با آن حضرت ایستادم تا اینکه خسته شدم و نشستم تا اینکه حوصلهام سر رفت. دوباره برخاستم و ایستادم تا حدی که باز خسته شدم و نشستم تا آنکه از نشستن هم خسته شدم، سپس برخاستم و رداى خود را برچیدم و گفتم: اى امیر مؤمنان! من از خستگی ناشی از زیاد ایستادن برای شما نگرانم، ای کاش ساعتى استراحت کنید. و رداى خود را پهن کردم تا حضرتش بر آن بنشیند.
به من فرمود: اى حبه! آیا [گمان میکنی] این ایستادن جز براى سخن گفتن ویا انس با بندهاى مؤمن بوده است؟!
گفتم: اى امیر مؤمنان! آیا اینجا حضور دارند [یا: آیا مىتوان با آنها سخن گفت]؟
فرمود: آرى، و اگر براى تو پرده برداشته مىشد، آنها را مىدیدى که حلقه به حلقه مشغول گفتگویند.
گفتم: با چهرههایی غمگین و عبوس یا خندان و بشارتیافته؟
فرمود: بلکه «خندان و بشارتیافته» (عبس/39)؛ پس هیچ مؤمنى که در بقعهای از بقاع زمین نمیمیرد مگر اینکه به روح او گفته مىشود: به وادى السلام ]که در صحرای نجف است] ملحق شو! و به راستى که اینجا، قطعهاى از بهشت عدن است.
زاد المعاد، ص486-487
رُوِیَ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِیِّ أَنَّهُ قَالَ:
خَرَجْتُ مَعَ الْإِمَامِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِلَى ظَهْرِ الْکُوفَةِ، فَحَیْثُ وَصَلْنَا إِلَى صَحْرَاءِ النَّجَفِ وَقَفَ عَلَیْهِ السَّلَامُ بِوَادِی السَّلَامِ کَأَنَّهُ یُخَاطِبُ جَمَاعَةً، وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ حَتَّى عَیِیتُ ثُمَّ جَلَسْتُ بَعْدَ ذَلِکَ حَتَّى مَلِلْتُ، ثُمَّ نَهَضْتُ وَ وَقَفْتُ حَتَّى عَجَزْتُ ثُمَّ جَلَسْتُ حَتَّى سَئِمْتُ الْجُلُوسَ، فَنَهَضْتُ وَ جَمَعْتُ رِدَائِی وَ قُلْتُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَخْشَى عَلَیْکُمْ مِنَ التَّعَبِ مِنْ کَثْرَةِ الْوُقُوفِ، فَلَوِ اسْتَرَحْتَ سَاعَةً، ثُمَّ أَلْقَیْتُ رِدَائِی لِیَجْلِسَ عَلَیْهِ، فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: وَ هَلْ هَذَا الْوُقُوفُ إِلَّا لِلْحَدِیثِ مَعَ مُؤْمِنٍ أَوِ الْأُنْسِ مَعَ مُؤْنِسٍ؟ قُلْتُ: هَکَذَا أَرْوَاحُ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: نَعَمْ، لَوْ کُشِفَ لَکَ الْغِطَاءُ لَرَأَیْتَهُمْ حَلَقاً حَلَقاً یَتَحَادَثُونَ.
قُلْتُ: بِوُجُوهٍ کَئِیبَةٍ عَبُوسَةٍ أَمْ ضَاحِکَةٍ مُسْتَبْشِرَةٍ؟
قَالَ: بَلْ ضَاحِکَةٍ مُسْتَبْشِرَةٍ، فَمَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی بُقْعَةٍ مِنْ بِقَاعِ الْأَرْضِ إِلَّا قِیلَ لِرُوحِهِ الْتَحِقِ بِوَادِی السَّلَامِ الَّذِی فِی صَحْرَاءِ النَّجَفِ، وَ هِیَ بُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْن.
این روایت عینا با سند در الکافی، ج3، ص243[2] و به تبع آن در بسیاری از کتب روایی ما آمده است، با این تفاوت که سوالی که در روایت فوق به این صورت بیان شد که «گفتم: با چهرههایی غمگین و عبوس یا خندان و بشارتیافته؟» بدین صورت آمده است که «گفتم: آنها جسمند یا روح؟» و به تبع، پاسخ حضرت هم این است که «روحاند» (فَقُلْتُ أَجْسَامٌ أَمْ أَرْوَاحٌ؟ فَقَالَ: أَرْوَاحٌ). و در ادامه همان توضیحات فوق آمده است.
7) از امام صادق ع از پدرشان روایت شده که امام علی (علیه السلام) فرمودند:
هرکس مسجدی را احترام کند، خداوند را ملاقات کند در روزی که ملاقات میکند درحالیکه خندان و بشارتیافته است و نامهی عملش را بهدست راستش میدهد.
المحاسن، ج1، ص54
عَنْهُ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ:
مَنْ وَقَّرَ مَسْجِداً لَقِیَ اللَّهَ یَوْمَ یَلْقَاهُ ضَاحِکاً مُسْتَبْشِراً وَ أَعْطَاهُ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ.
[1] . بِالْإِسْنَادِ- یَرْفَعُهُ- إِلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ لِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ، عَنْ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: قَالَ لِی أَخِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:
مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ هُوَ مُقْبِلٌ عَلَیْهِ، غَیْرُ مُعْرِضٍ عَنْهُ، فَلْیَتَوَلَّ عَلِیّاً.
وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ هُوَ رَاضٍ عَنْهُ، فَلْیَتَوَلَّ الْحَسَنَ عَلَیْهِ السَّلَامُ.
وَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ قَدْ مُحِّصَ ذُنُوبُهُ، فَلْیَتَوَلَّ الْحُسَیْنَ عَلَیْهِ السَّلَامُ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ هُوَ رَاضٍ عَنْهُ، فَلْیَتَوَلَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ رَاضٍ عَنْهُ قَرِیرَ الْعَیْنِ، فَلْیَتَوَلَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرَ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ کِتَابُهُ بِیَمِینِهِ، فَلْیَتَوَلَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ طَاهِراً مُطَهَّراً، فَلْیَتَوَلَّ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الْکَاظِمَ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، ضَاحِکاً مُسْتَبْشِراً، فَلْیَتَوَلَّ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ رُفِعَتْ دَرَجَاتُهُ، وَ بُدِّلَتْ سَیِّئَاتُهُ حَسَنَاتٍ، فَلْیَتَوَلَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْجَوَادَ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً، فَلْیَتَوَلَّ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّکِیَّ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ هُوَ مِنَ الْفَائِزِینَ، فَلْیَتَوَلَّ الْحَسَنَ الْعَسْکَرِیَّ.
وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ وَ قَدْ کَمَلَ إِیمَانُهُ، وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ، فَلْیَتَوَلَّ الْخَلَفَ الْحُجَّةَ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ صَاحِبَ الزَّمَانِ الْمُنْتَظَرَ، فَهَؤُلَاءِ مَصَابِیحُ الدُّجَى، وَ أَئِمَّةُ التُّقَى، أَعْلَامُ الْهُدَى، وَ مَنْ أَحَبَّهُمْ وَ تَوَلَّاهُمْ، کُنْتُ ضَامِناً لَهُ الْفَوْزَ بِالْجَنَّة
[2] . عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنِ الْمُرْتَجِلِ بْنِ مَعْمَرٍ عَنْ ذَرِیحٍ الْمُحَارِبِیِّ عَنْ عُبَادَةَ الْأَسَدِیِّ عَنْ حَبَّةَ الْعُرَنِیِّ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى الظَّهْرِ فَوَقَفَ بِوَادِی السَّلَامِ کَأَنَّهُ مُخَاطِبٌ لِأَقْوَامٍ فَقُمْتُ بِقِیَامِهِ حَتَّى أَعْیَیْتُ ثُمَّ جَلَسْتُ حَتَّى مَلِلْتُ ثُمَّ قُمْتُ حَتَّى نَالَنِی مِثْلُ مَا نَالَنِی أَوَّلًا ثُمَّ جَلَسْتُ حَتَّى مَلِلْتُ ثُمَّ قُمْتُ وَ جَمَعْتُ رِدَائِی فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی قَدْ أَشْفَقْتُ عَلَیْکَ مِنْ طُولِ الْقِیَامِ فَرَاحَةَ سَاعَةٍ ثُمَّ طَرَحْتُ الرِّدَاءَ لِیَجْلِسَ عَلَیْهِ فَقَالَ لِی یَا حَبَّةُ إِنْ هُوَ إِلَّا مُحَادَثَةُ مُؤْمِنٍ أَوْ مُؤَانَسَتُهُ قَالَ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِنَّهُمْ لَکَذَلِکَ قَالَ نَعَمْ وَ لَوْ کُشِفَ لَکَ لَرَأَیْتَهُمْ حَلَقاً حَلَقاً مُحْتَبِینَ یَتَحَادَثُونَ. فَقُلْتُ أَجْسَامٌ أَمْ أَرْوَاحٌ؟ فَقَالَ: أَرْوَاحٌ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی بُقْعَةٍ مِنْ بِقَاعِ الْأَرْضِ إِلَّا قِیلَ لِرُوحِهِ الْحَقِی بِوَادِی السَّلَامِ وَ إِنَّهَا لَبُقْعَةٌ مِنْ جَنَّةِ عَدْنٍ.