) سوره عبس (80) آیه 37 لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ ... (حدیث)
حدیث
ذیل آیه 28 (جلسه 1114 حدیث7 https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانستهاند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کردهاند. که در آنجا آمد: «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ» فرمود: مقصود مشغولیتی است که بواسطه آن از غیر آن مشغول میشود [= فرصت توجه به سایر امور و سایرین را پیدا نمیکند].
همچنین تمامی احادیثی که ذیل آیه 34 (جلسه 1120 https://yekaye.ir/ababsa-80-34) گذشت، و نیز حدیث1 ذیل آیه 36 (جلسه 1122 https://yekaye.ir/ababsa-80-36/) مربوط به این آیه هم میباشد. اما احادیث دیگر:
1) از سوده، یکی از همسران پیامبر ص روایت شده است که:
رسول الله ص فرمودند: در روز قیامت مردم پابرهنه و عریان و ختنه نشده [یا: در حالی که از دیگران دوریگزیده] برانگیخته میشوند؛ [اما در شدت ازدحام] تا حدی که عرق بر آنان لگام زده و به بناگوش رسیده است.
گفتم: ای رسول خدا! وای از این رسوایی! آیا عدّهای از ما به عدّه دیگر نگاه میکنند؟
حضرت فرمود: مردم از این امر [به کارهای مهمتر دیگری] مشغولاند [= هرکسی گرفتاریهایی دارد که فرصت توجه به دیگران را ندارد]؛ و سپس این آیه را تلاوت کردند: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند [یا: فقط بدان میپردازد]» (عبس/37).
مجمع البیان، ج10، ص668؛ مجموعة ورام، ج1، ص294؛ عدة الداعی و نجاح الساعی، ص175[1]
روی عن عطاء بن یسار عن سودة زوجة النبی ص قالت:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: یُبْعَثُ النَّاسُ [یَوْمَ الْقِیَامَةِ] عُرَاةً حُفَاةً غُرْلًا [عُزْلًا] یَلْجَمهُمُ الْعَرَقُ وَ یبلغ شحمة الْآذَانِ.
قَالَتْ [سَوْدَةُ زَوْجُ النَّبِیِّ ص رَاوِیَةُ الْحَدِیثِ] قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ [صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ] وَا سَوْأَتَاهْ! یَنْظُرُ بَعْضُنَا إلی بعض؟
فَقَالَ: شُغِلَ النَّاسُ عَنْ ذَلِکَ؛ و تلا رسول الله ص: «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیه».
در منابع اهل سنت شبیه این گفتگو را علاوه بر سودة، از قول عایشه و ام سلمه هم مطرح کردهاند. رک: الدر المنثور، ج6، ص317[2]
2) از ابنعباس روایت شده که پیامبر ص به یهودیان خیبر نامهای نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد. عالم ایشان به نام عبدالله بن سلام خدمت پیامبر ص آمد و سوالاتی پرسید که برخی از آنها قبلا ذکر شد.[3] از جمله اینکه:
عبدالله بن سلام گفت: به من بگو مردم در قیامت چگونه از گور برانگیخته میشوند؟
فرمود: «ای ابن سلام! برانگیخته میشوند در حالی که عریانند، پاها برهنه، شکمها خالی، دیدهها تیره و تار، و هراسان
گفت: آیا مردان به زنان مینگرند و زنان به مردان؟
فرمود: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند [یا: فقط بدان میپردازد]» (عبس/37) از شدت ترس و هراس قیامت.
بحار الأنوار، ج57، ص259
أقول وجدت فی بعض الکتب القدیمة هذه الروایة فأوردتها بلفظها و وجدتها أیضا فی کتاب ذکر الأقالیم و البلدان و الجبال و الأنهار و الأشجار مع اختلاف یسیر فی المضمون و تباین کثیر فی الألفاظ أشرت إلى بعضها فی سیاق الروایة و هی هذه: مَسَائِلُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَامٍ وَ کَانَ اسْمُهُ إِسْمَاوِیلَ فَسَمَّاهُ النَّبِیُّ ص عَبْدَ اللَّهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ:
لَمَّا بُعِثَ النَّبِیُّ ص أَمَرَ عَلِیّاً أَنْ یَکْتُبَ کِتَاباً إِلَی الْکُفَّارِ وَ إِلَی النَّصَارَی وَ إِلَی الْیَهُودِ فَکَتَبَ کِتَاباً أَمْلَاهُ جَبْرَئِیلُ عَلَی النَّبِیِّ ص فَکَتَبَ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ إِلَی یَهُودِ خَیْبَرَ أَمَّا بَعْدُ فَ«إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ ... وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» وَ السَّلامُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الْهُدی وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ. ثُمَّ خَتَمَ الْکِتَابَ وَ أَرْسَلَهُ إِلَی یَهُودِ خَیْبَرَ فَلَمَّا وَصَلَ الْکِتَابُ إِلَیْهِمْ أَتَوْا إِلَی شَیْخِهِمْ ابْنِ سَلَام ...
قَالَ: فَأَخْبِرْنِی کَیْفَ یَقُومُ الْخَلَائِقُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مِنَ الْقُبُورِ؟
قَالَ: یَا ابْنَ سَلَامٍ یَقُومُونَ عُرَاةً حُفَاةً أَبْدَانُهُمْ خَالِیَةٌ بُطُونُهُمْ مُظْلِمَةٌ أَبْصَارُهُمْ وَجِلَةٌ.
قَالَ: الرِّجَالُ یَنْظُرُونَ إِلَی النِّسَاءِ وَ النِّسَاءُ یَنْظُرُونَ إِلَی الرِّجَالِ؟
قَالَ: هَیْهَاتَ یَا ابْنَ سَلَامٍ «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ» مِنْ شِدَّةِ هَوْلِ الْقِیَامَةِ. ...
3) حدیثی طولانی از پیامبر اکرم ص خطاب به ابنمسعود آمده که مجموعه وصایایی است از ایشان خطاب به ابنمسعود؛ و در واقع، خطاب به تمامی مومنان. فرازهایی از آن قبلا گذشت.[4] در فرازی دیگر از آن حدیث آمده است:
ای ابنمسعود! آنچه تو را کفایت نکند از خود واگذار و بر تو باد به آنچه که تو را کفایت کند؛ چرا که خداوند متعال میفرماید: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند» (عبس/37).
مکارم الأخلاق، ص451
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ خَمْسَةُ رَهْطٍ مِنْ أَصْحَابِنَا یَوْماً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ قَدْ أَصَابَتْنَا مَجَاعَةٌ شَدِیدَةٌ وَ لَمْ یَکُنْ رِزْقُنَا مُنْذُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ إِلَّا الْمَاءَ وَ اللَّبَنَ وَ وَرَقَ الشَّجَرِ. فَقُلْنَا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِلَی مَتَی نَحْنُ عَلَی هَذِهِ الْمَجَاعَةِ الشَّدِیدَةِ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: ...
یَا ابْنَ مَسْعُودٍ! دَعْ عَنْکَ مَا لَا یُغْنِیکَ وَ عَلَیْکَ بِمَا یُغْنِیکَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ: «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیه».
عبارت اول این حدیث در الوافی (ج26، ص212) به صورت «دع عنک ما لا یعنیک» (یعنی حرف «ع» به جای حرف «غ») آمده است؛ که ترجمهاش میشود: «آنچه را به تو مربوط نمیشود واگذار».
4) در فرازی از دعای امام سجاد ع در شبهای ماه مبارک رمضان که به دعای ابوحمزه ثمالی معروف است آمده است:
چه کسی از من بدحالتر است اگر با مثل چنین حالی که الان دارم به قبرم منتقل شوم، در حالی که آن را برای آرمیدنم آماده، و با عمل صالح برای دراز کشیدنم فرش نکردهام؛ و چرا گریه نکنم در حالی که نمیدانم عاقبتم به کجا ختم میشود و نفسم را میبینم که به من خدعه میزند و روزگارم فریبم میدهد در حالی که بالهای مرگ را کنار سرم آماده پرواز است؛ پس چرا گریه نکنم؟ گریه میکنم برای بیرون شدن جانم؛ گریه میکنم برای ظلمت قبرم؛ گریه میکنم برای تنگی گورم؛ گریه میکنم برای سوالی که نکیر و منکر از من خواهند پرسید؛ گریه میکنم برای عریان و ذلیل بیرون آمدنم از قبرم درحالیکه بار سنگینم را بر پشتم حمل میکنم، یکبار بهسمت راستم و بار دیگر بهسمت چپم نگاه میکنم، زمانیکه خلایق در کاری غیر از کار من هستند؛ «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند؛ رویهایی؛ چهرههایى در آن روز درخشان است؛ خندان و شادمان. و چهرههایى در آن روز بر آنها غبار و است؛ آن را پوشانده است تاریکی» (عبس/37) و ذلت.
مصباح المتهجد، ج2، ص591؛ إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج1، ص72-73؛ (ط - الحدیثة)، ج1، ص168؛ البلد الأمین، ص210؛ المصباح للکفعمی، ص596
رَوَی أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِیُّ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ ص یُصَلِّی عَامَّةَ اللَّیْلِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا کَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء: إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِک ...
فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَءَ حَالًا مِنِّی إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَی مِثْلِ حَالِی إِلَی قَبْرِی، لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِی وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِی؟! وَ مَا لِی لَا أَبْکِی وَ مَا أَدْرِی إِلَی مَا یَکُونُ مَصِیرِی، وَ أَرَی نَفْسِی تُخَادِعُنِی وَ أَیَّامِی تُخَاتِلُنِی، وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسِی أَجْنِحَةُ الْمَوْتِ؟! فَمَا لِی لَا أَبْکِی؟! أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی، أَبْکِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی، أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی، أَبْکِی لِسُؤَالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّایَ، أَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَی ظَهْرِی، أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یَمِینِی وَ أُخْرَی عَنْ شِمَالِی، إِذِ الْخَلَائِقُ فِی شَأْنٍ غَیْرِ شَأْنِی، «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ، وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ، وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ، تَرْهَقُها قَتَرَةٌ» وَ ذِلَّةٌ.
5) در فرازی از دعای 52 صحیفه سجادیه که امام سجاد هنگام اصرار بر درخواستی از خداوند میخواندند آمده است:
خدایا! از تو درخواست میکنم به آن حقت که بر جمیع آفریدگانت واجب کردی و به آن اسم عظیمی که به پیامبرت ص دستورت دادی که با آن تو را تسبیح گوید، و به جلال وجه کریمانهات که نه فرسایش و تغییر در آن راه یابد و نه تحول و نابودی، که بر حضرت محمد ص و خاندانش درود فرستی، و مرا با عبادت خود از هر چیزی بینیاز کنی، و نفسم را با ترس از خودت، نسبت به [مصیبتهای] دنیا تسلی دهی، و به رحمت خود مرا با مقدار فراوانی از کرامت خویش مورد توجه قرار دهی.
الصحیفة السجادیة، دعاء 52
وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی الْإِلْحَاحِ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی:
... إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَی جَمِیعِ خَلْقِکَ، وَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی أَمَرْتَ رَسُولَکَ أَنْ یُسَبِّحَکَ بِهِ، وَ بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ، الَّذِی لَا یَبْلَی وَ لَا یَتَغَیَّرُ، وَ لَا یَحُولُ وَ لَا یَفْنَی، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُغْنِیَنِی عَنْ کُلِّ شَیْءٍ بِعِبَادَتِکَ، وَ أَنْ تُسَلِّیَ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیَا بِمَخَافَتِکَ، وَ أَنْ تُثْنِیَنِی بِالْکَثِیرِ مِنْ کَرَامَتِکَ بِرَحْمَتِکَ.
6) الف. روایت شده است که یکبار حضرت فاطمه س نشسته بود که پیامبر ص آمد و کنار ایشان نشست و به ایشان گفت: چه شده که تو را ناراحت و غمگین میبینم؟
حضرت زهرا س فرمود: پدرم و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریان و غمگین نباشم در حالی که تو قرار است از ما جدا شوی.
فرمود: فاطمه جان! گریه نکن و غمگین مباش چرا که چارهای از این جدایی نیست.
پس گریه حضرت فاطمه س شدت گرفت و گفت: پدرجانم! [در محشر] کجا شما را ملاقات کنم؟
فرمود: بر روی تپه «حمد» در حالی که دارم شفاعت امتم را میکنم.
گفت پدرجانم.! اگر آنجا نیافتمتان؟
فرمود: در صراط در حالی که جبرئیل سمت راستم است و میکائیل سمت چپم، و اسرافیل دامن مرا گرفته است و فرشتگان پشت سرم هستند، و من ندا میدهم «امتم»؛ پس حساب بر آنان آسان شود. سپس چپ و راست به امتم مینگرم، در حالی که هر پیامبری در روز قیامت مشغول خویش است و میگویند: «پروردگارا! خودم! خودم»، و من میگویم: «پروردگارا! امتم امتم». پس اولین کسانی که به من ملحق میگردند تو و علی ع و حسن ع و حسین ع هستید. پس پروردگار عز و جل فرماید: ای محمد! اگر امت تو گناهانی به اندازه کوهها با خود آورده باشند همگی را مورد مغفرت قرار خواهم داد، مادامی که به من شرک نورزیده باشند و به ولایت دشمن [من] تن نداده باشند.
الفضائل (لابن شاذان القمی)، ص121
و بالإسناد أنه قال:
بینا فاطمة جالسة إذ أقبل أبوها ص حتى جلس إلیها. فقال لها: ما لی أراک حزینة؟
قالت: بأبی أنت و أمی یا رسول الله! و کیف لا أبکی و لا أحزن و ترید أن تفارقنی؟!
فقال لها: یا فاطمة لا تبکی و لا تحزنی؛ فلا بد من فراقک.
فاشتد بکاؤها و قالت: یا أبة أین ألقاک؟
قال: تلقنی على تل الحمد؛ أشفع لأمتی.
قالت: یا أبة و إن لم ألقک؟!
قال: تلقنی عند الصراط، جبرئیل عن یمینی و میکائیل عن شمالی، و إسرافیل آخذ بحجزتی، و الملائکة من خلفی، و أنا أنادی: أمتی، فیهون علیهم الحساب. ثم أنظر یمینا و شمالا إلى أمتی، و کل نبی یوم القیامة مشتغل بنفسه، یقول: یا رب نفسی نفسی. و أنا أقول: یا رب أمتی أمتی. فأول من یلحق بی أنت و علی و الحسن و الحسین. فیقول الرب عز و جل: یا محمد! إن أمتک لو أتونی بذنوب کأمثال الجبال، لغفرت لهم، ما لم یشرکوا بی شیئا و لم یوالوا عدوا.
شبیه این مضمون، از حیث توجه پیامبر ص به حضرت فاطمه در قسمت شأن نزول (روایت «ه») گذشت وبا سند متصل اما بدون این فراز که پیامبر میفرماید همه به فکر خویشاند و من به فکر امتم، در کفایة الأثر فی النص على الأئمة الإثنی عشر (ص36-38[5]) آمده است؛ اما این فراز خاص که نشان میدهد پیامبر اکرم ص تنها کسی است که مشغولیت شدید روز قیامت، وی را به خود مشغول نکرده است، قبلا در حدیثی ذیل آیه 56 سوره واقعه (جلسه 1023، حدیث1 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-56/) گذشت؛ البته این مضمون در معتبرترین کتب اهل سنت ع هم آمده است؛ که در ادامه تقدیم میشود:
ب. در معتبرترین منابع اهل سنت روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند:
من سید مردم هستم در روز قیامت؛ و آیا میدانید چرا؟ وقتی همه مردم از اولین و آخرین در محلی واحد گرد آیند و صدای دعوتکننده الهی را بشنوند و دیدگانشان نافذ گردد و خورشید نزدیک شود، مردم از شدت غم و دردسر به حدی میرسند که تحمل و طاقتشان تمام شود؛ پس به هم میگویند: آیا نمیبینید اوضاع به چه حدی رسیده است؟ آیا کسی را نمییابید که نزد پروردگارتان شفاعتتان کند؟
آنگاه برخی به برخی دیگر میگویند: سراغ آدم برویم. پس سراغ حضرت آدم ع میآیند و به او میگویند: تو پدر انسانها هستی و خداوند تو را به دست خویش آفرید و از روحش در تو دمید و به فرشتگان دستور داد که بر تو سجده کنند، شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم و حال و روزمان به چه حدی رسیده است؟
حضرت آدم ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و او مرا از خوردن میوه آن درخت نهی کرد اما من سرپیچی کردم. خودم؛ خودم؛ خودم [یعنی: وای بر من؛ و باید به کار خودم برسم]. سراغ غیر من بروید؛ سراغ نوح بروید.
پس سراغ حضرت نوح ع میآیند و به او میگویند: تو اولین پیامبران به سوی اهل زمین هستی و خداوند تو را بنده شکور نامید؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت نوح ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و و اگر دعای مستجابی داشتم همان دعایی بود که علیه قوم خودم کردم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ ابراهیم ع بروید.
پس سراغ حضرت ابراهیم ع میآیند و به او میگویند: تو پیامبر خدا و خلیل او در میان اهل زمین هستی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت ابراهیم ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من در سه موقعیت ناچار دروغ گفتم. خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ موسی ع بروید.
پس سراغ حضرت موسی ع میآیند و به او میگویند: تو پیامبر خدا هستی و خداوند تو را به رسالات خویش و به همصحبتی با خویش بر مردم برتری داد؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت موسی ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و من شخصی را به قتل رساندهام که دستور به قتل رساندن وی را نداشتم؛ خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ عیسی ع بروید. الف.
پس سراغ حضرت عیسی ع میآیند و به او میگویند: ای عیسی! تو «پیامبر خدا و کلمه او که به مریم القا نموده و روحى از جانب او» (نساء/171) هستی و با مردم در کودکی در گهواره سخن گفتی؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
حضرت عیسی ع میگوید: همانا پروردگارم امروز غضبی کرده که تاکنون چنین غضب نکرده بود و بعدا هم هرگز چنین غضبی نکند؛ و گناهی را ذکر نمیکند، فقط میگوید: خودم؛ خودم؛ خودم. سراغ غیر من بروید؛ سراغ حضرت محمد ع بروید. الف.
پس سراغ حضرت محمد ص میآیند و به او میگویند: ای محمد! تو رسول الله و آخرین پیامبرانی، و «خداوند گناهان گذشته و آینده تو را آمرزید» (فتح/2)؛ شفاعت ما را نزد پروردگارت بکن؛ آیا نمیبینی که در چه وضعیتی هستیم؟
پس راه میافتم و زیر سایه عرش میرسم و برای پروردگار عز و جل به سجده میافتم. سپس خداوند از محامد و حسن ثنای خویش ابوابی را بر من میگشاید که برای احدی پیش از من نگشوده بود. سپس میفرماید: ای محمد! سر بلند کن، بخواه، که به تو عطا شود، و شفاعت کن، که پذیرفته شود.
پس سرم را بلند میکنم و میگویم: امتم، پروردگارا! امتم، پروردگارا!
پس خطاب شود: ای محمد! از امتم هرکس را که حسابی بر آنان نیست از درب راست از درهای بهشت وارد کن، و آنان در سایر درها هم شریک مردمند [= میتوانند از سایر درها هم وارد شوند].
سپس فرمود: به کسی که جانم به دست اوست بین دو لنگه از لنگههای [درهای] بهشت به اندازه بین مکه و حِمْیَر است؛ یا اینکه فرمود: بین مکه و بصره است.
صحیح البخاری، ج4، ص1745؛ صحیح مسلم، ج1، ص127[6]؛ مسند ابن المبارک، ص61[7]؛ مصنف ابن أبی شیبة، ج17، ص419[8]؛ مسند إسحاق بن راهویه، ج1، ص227[9]؛ سنن الترمذی، ج4، ص622[10]
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُقَاتِلٍ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللهِ: أَخْبَرَنَا أَبُو حَیَّانَ التَّیْمِیُّ، عَنْ أَبِی زُرْعَةَ بْنِ عَمْرِو بْنِ جَرِیرٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ - رضی الله عنه قَالَ: «أُتِیَ رَسُولُ اللهِ ص بِلَحْمٍ، فَرُفِعَ إِلَیْهِ الذِّرَاعُ، وَکَانَتْ تُعْجِبُهُ، فَنَهَسَ مِنْهَا نَهْسَةً ثُمَّ قَالَ: أَنَا سَیِّدُ النَّاسِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَهَلْ تَدْرُونَ مِمَّ ذَلِکَ؟ یُجْمَعُ النَّاسُ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ، یُسْمِعُهُمُ الدَّاعِی، وَیَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ، وَتَدْنُو الشَّمْسُ، فَیَبْلُغُ النَّاسُ مِنَ الْغَمِّ وَالْکَرْبِ مَا لَا یُطِیقُونَ وَلَا یَحْتَمِلُونَ، فَیَقُولُ النَّاسُ: أَلَا تَرَوْنَ مَا قَدْ بَلَغَکُمْ، أَلَا تَنْظُرُونَ مَنْ یَشْفَعُ لَکُمْ إِلَى رَبِّکُمْ؟
فَیَقُولُ بَعْضُ النَّاسِ لِبَعْضٍ: عَلَیْکُمْ بِآدَمَ، فَیَأْتُونَ آدَمَ علیه السلام فَیَقُولُونَ لَهُ: أَنْتَ أَبُو الْبَشَرِ، خَلَقَکَ اللهُ بِیَدِهِ، وَنَفَخَ فِیکَ مِنْ رُوحِهِ، وَأَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَسَجَدُوا لَکَ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا قَدْ بَلَغَنَا؟
فَیَقُولُ آدَمُ: إِنَّ رَبِّی قَدْ غَضِبَ الْیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنَّهُ قَدْ نَهَانِی عَنِ الشَّجَرَةِ فَعَصَیْتُهُ، نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی، اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی، اذْهَبُوا إِلَى نُوحٍ.
فَیَأْتُونَ نُوحًا فَیَقُولُونَ: یَا نُوحُ، إِنَّکَ أَنْتَ أَوَّلُ الرُّسُلِ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ، وَقَدْ سَمَّاکَ اللهُ عَبْدًا شَکُورًا، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ؟
فَیَقُولُ: إِنَّ رَبِّی عز وجل قَدْ غَضِبَ الْیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنَّهُ قَدْ کَانَتْ لِی دَعْوَةٌ دَعَوْتُهَا عَلَى قَوْمِی، نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی، اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی، اذْهَبُوا إِلَى إِبْرَاهِیمَ.
فَیَأْتُونَ إِبْرَاهِیمَ، فَیَقُولُونَ: یَا إِبْرَاهِیمُ، أَنْتَ نَبِیُّ اللهِ وَخَلِیلُهُ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ؟
فَیَقُولُ لَهُمْ: إِنَّ رَبِّی قَدْ غَضِبَ الْیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنِّی قَدْ کُنْتُ کَذَبْتُ ثَلَاثَ کَذِبَاتٍ - فَذَکَرَهُنَّ أَبُو حَیَّانَ فِی الْحَدِیثِ- نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی، اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی، اذْهَبُوا إِلَى مُوسَى.
فَیَأْتُونَ مُوسَى، فَیَقُولُونَ: یَا مُوسَى، أَنْتَ رَسُولُ اللهِ، فَضَّلَکَ اللهُ بِرِسَالَتِهِ وَبِکَلَامِهِ عَلَى النَّاسِ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ؟
فَیَقُولُ: إِنَّ رَبِّی قَدْ غَضِبَ الْیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَإِنِّی قَدْ قَتَلْتُ نَفْسًا لَمْ أُومَرْ بِقَتْلِهَا، نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی، اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی، اذْهَبُوا إِلَى عِیسَى.
فَیَأْتُونَ عِیسَى فَیَقُولُونَ: یَا عِیسَى، أَنْتَ رَسُولُ اللهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ، وَکَلَّمْتَ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا، اشْفَعْ لَنَا، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ؟
فَیَقُولُ عِیسَى: إِنَّ رَبِّی قَدْ غَضِبَ الْیَوْمَ غَضَبًا لَمْ یَغْضَبْ قَبْلَهُ مِثْلَهُ، وَلَنْ یَغْضَبَ بَعْدَهُ مِثْلَهُ، وَلَمْ یَذْکُرْ ذَنْبًا، نَفْسِی نَفْسِی نَفْسِی، اذْهَبُوا إِلَى غَیْرِی، اذْهَبُوا إِلَى مُحَمَّدٍ ص.
فَیَأْتُونَ مُحَمَّدًا ص فَیَقُولُونَ: یَا مُحَمَّدُ، أَنْتَ رَسُولُ اللهِ، وَخَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ، وَقَدْ غَفَرَ اللهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ، اشْفَعْ لَنَا إِلَى رَبِّکَ، أَلَا تَرَى إِلَى مَا نَحْنُ فِیهِ؟
فَأَنْطَلِقُ فَآتِی تَحْتَ الْعَرْشِ، فَأَقَعُ سَاجِدًا لِرَبِّی عز وجل، ثُمَّ یَفْتَحُ اللهُ عَلَیَّ مِنْ مَحَامِدِهِ وَحُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ شَیْئًا لَمْ یَفْتَحْهُ عَلَى أَحَدٍ قَبْلِی، ثُمَّ یُقَالُ: یَا مُحَمَّدُ ارْفَعْ رَأْسَکَ، سَلْ تُعْطَهْ، وَاشْفَعْ تُشَفَّعْ.
فَأَرْفَعُ رَأْسِی فَأَقُولُ: أُمَّتِی یَا رَبِّ، أُمَّتِی یَا رَبِّ.
فَیُقَالُ: یَا مُحَمَّدُ أَدْخِلْ مِنْ أُمَّتِکَ مَنْ لَا حِسَابَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْبَابِ الْأَیْمَنِ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ، وَهُمْ شُرَکَاءُ النَّاسِ فِیمَا سِوَى ذَلِکَ مِنَ الْأَبْوَابِ.
ثُمَّ قَالَ: وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، إِنَّ مَا بَیْنَ الْمِصْرَاعَیْنِ مِنْ مَصَارِیعِ الْجَنَّةِ کَمَا بَیْنَ مَکَّةَ وَحِمْیَرَ، أَوْ: کَمَا بَیْنَ مَکَّةَ وَبُصْرَى.
7) در قیامت اگرچه همه مشغول خویشاند؛ اما برخی زندگیشان در دنیا به نحوی بوده که لازمه این مشغولیتشان به خود، توجه و امداد نسبت به دیگران است:
الف. از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند:
اهل معروف در دنیا اهل معروف در آخرتند.
سوال شد: یا رسول الله! چگونه؟
فرمودند: با تفضل و کرامتی که از جانب او در حق آنان میشود مورد مغفرت قرار میگیرند و آنان حسنات خود را به مردم میدهند و بدین سبب وارد بهشت میشوند؛ پس آنان در دنیا و آخرت اهل معروف بودند.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص182
أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ یَرْفَعُ الْحَدِیثَ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الدُّنْیَا أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الْآخِرَةِ.
قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ کَیْفَ ذَلِکَ؟
قَالَ: یُغْفَرُ لَهُمْ بِالتَّطَوُّلِ مِنْهُ عَلَیْهِمْ وَ یَدْفَعُونَ حَسَنَاتِهِمْ إِلَى النَّاسِ فَیَدْخُلُونَ بِهَا الْجَنَّةَ فَیَکُونُونَ أَهْلَ الْمَعْرُوفِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ.
ب. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اهل معروف در دنیا اهل معروف در آخرتند. بدانها گفته میشود گناهان شما مورد مغفرت قرار گرفت، پس حسناتتان را به هرکس میخواهید ببخشید.
الکافی، ج4، ص29
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الْآخِرَةِو یُقَالُ لَهُمْ إِنَّ ذُنُوبَکُمْ قَدْ غُفِرَتْ لَکُمْ فَهِبُوا حَسَنَاتِکُمْ لِمَنْ شِئْتُمْ.
ج. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اهل معروف در دنیا اهل معروف در آخرتند. بدانها گفته میشود؛ چون در آخرت حسنات برایشان زیاد میآید و آن را به گناهانکاران [ی که نیازمند ثوابی هستند تا ترازوی عملشان جبران شود] میبخشند.
الأمالی (للطوسی)، ص304
خَبَّرَنَا الشَّیْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ الْغَضَائِرِیُّ، عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى التَّلَّعُکْبَرِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْهَمْدَانِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الْبَرْقِیُّ، عَن أَبُی قَتَادَةَ، قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ):
أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الْآخِرَةِ، لِأَنَّهُمْ فِی الْآخِرَةِ تَرْجَحُ لَهُمُ الْحَسَنَاتُ فَیَجُودُونَ بِهَا عَلَى أَهْلِ الْمَعَاصِی.
د. از امام باقر ع روایت شده که فرمودند:
هنگامی که روز قیامت شد خداوند تبارک و تعالی دستور میدهد به منادیای که در پیشگاه او ندا دهد: کجایند فقرا؟
پس گروهی از مردم سر بلند میکنند.
خطاب میآید: بندگانم!
میگویند: پروردگارا!
خطاب میآید: من شما را به خاطر اینکه نزد من خوار بودید فقیر نکردم؛ ولیکن شما را برای مثل چنین روزی برگزیدم؛ به چهره مردم بنگرید و هرکس در حق شما معروف و خوبیای کرده است که این را فقط به خاطر من انجام داده از طرف من او را به بهشت ببرید.
الکافی، ج2، ص263-264؛ الزهد، ص32[11]
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ عِیسَى الْفَرَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مُنَادِیاً یُنَادِی بَیْنَ یَدَیْهِ: أَیْنَ الْفُقَرَاءُ؟
فَیَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ کَثِیرٌ.
فَیَقُولُ: عِبَادِی!
فَیَقُولُونَ: رَبَّنَا!
فَیَقُولُ: إِنِّی لَمْ أُفْقِرْکُمْ لِهَوَانٍ بِکُمْ عَلَیَّ وَ لَکِنِّی إِنَّمَا اخْتَرْتُکُمْ لِمِثْلِ هَذَا الْیَوْمِ تَصَفَّحُوا وُجُوهَ النَّاسِ فَمَنْ صَنَعَ إِلَیْکُمْ مَعْرُوفاً لَمْ یَصْنَعْهُ إِلَّا فِیَّ فَکَافُوهُ عَنِّی بِالْجَنَّةِ.
[1] . در عدة الداعی بعد از این جملاتی دارد که در تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج17، ص390 آن را ادامه کلام پیامبر ص قلمداد کرده است؛ اما ظاهرا توضیحات مولف است نه ادامه حدیث؛ و هیچیک از تفاسیر روایی مثل برهان و نور الثقلین و کنز الدقائق این تتمه را نیاوردهاند. آن عبارات چنین است:
وَ کَیْفَ وَ أَنَّی لَهُمْ بِالنَّظَرِ وَ مِنْهُمُ الْمَسْحُوقُ عَلَی وَجْهِهِ وَ الْمَاشِی عَلَی بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُوطَأُ بِالْأَقْدَامِ مِثْلُ الذَّرِّ [الدق] وَ مِنْهُمُ الْمَصْلُوبُ عَلَی شَفِیرِ النَّارِ حَتَّی یَفْرُغَ النَّاسُ مِنَ الْحِسَابِ وَ مِنْهُمُ الْمُطَوَّقُ بِشُجَاعٍ فِی رَقَبَتِهِ تَنْهَشُهُ حَتَّی یَفْرُغَ النَّاسُ مِنَ الْحِسَابِ وَ مِنْهُمْ مَنْ تَسَلَّطَ عَلَیْهِ الْمَاشِیَةُ ذَوَاتُ الْأَخْفَافِ فَتَطَؤُهُ بِأَخْفَافِهَا وَ ذَوَاتُ الْأَظْلَافِ فَتَنْطَحُهُ بِقُرُونِهَا وَ تَطَؤُهُ بِأَظْلَافِهَا.
[2] . أخرج عبد بن حمید و الترمذی و الحاکم و صححاه و ابن مردویه و البیهقی فی البعث عن ابن عباس عن النبی صلی الله علیه و [آله و] سلم قال تحشرون حفاة عراة غزلا فقالت زوجته أ ینظر بعضنا إلی عورة بعض فقال یا فلانة لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ
و أخرج الطبرانی و الحاکم و صححه و ابن مردویه و البیهقی عن سودة بنت زمعة قالت قال النبی صلی الله علیه و [آله و] سلم یبعث الناس حفاة عراة غرلا قد ألجمهم العرق و بلغ شحوم الأذان قلت یا رسول الله وا سوأتاه ینظر بعضنا إلی بعض قال شغل الناس عن ذلک و تلا یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ
و أخرج الطبرانی عن سهل بن سعد عن النبی صلی الله علیه و [آله و] سلم قال یحشر الناس یوم القیامة مشاة حفاة غرلا قیل یا رسول الله ینظر الرجال إلی النساء فقال لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ
و أخرج الطبرانی فی الأوسط بسند صحیح عن أم سلمة سمعت رسول الله صلی الله علیه و [آله و] سلم یقول یحشر الناس یوم القیامة عراة حفاة قلت یا رسول الله وا سوأتاه ینظر بعضنا إلی بعض فقال شغل الناس قلت ما شغلهم قال نشر الصحائف فیها مثاقیل الذر و مثاقیل الخردل
و أخرج الحاکم و صححه و ابن مردویه عن عائشة رضی الله عنها ان النبی صلی الله علیه و [آله و] سلم قال یبعث الناس یوم القیامة حفاة عراة غرلا قلت یا رسول الله فکیف بالعورات قال لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ
[3]. در جلسه 77، پاورقی 1 https://yekaye.ir/al-hadeed-057-14/
و جلسه 990، حدیث2 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-23/
[4] . عبارت اول حدیث فوق در جلسه68، حدیث1 http://yekaye.ir/nuh-071-21/
و فرازهای دیگری از این حدیث در جلسه77، حدیث2 http://yekaye.ir/al-hadeed-057-14/
و جلسه136، حدیث1 http://yekaye.ir/al-qiyamah-075-02/
و جلسه 158، حدیث1 http://yekaye.ir/al-jathiyah-045-23/
و جلسه162، حدیث2 http://yekaye.ir/al-isra-017-018/
و جلسه 176، حدیث1 http://yekaye.ir/qiamat-75-5/
و جلسه 188، حدیث2 http://yekaye.ir/al-qiyamah-075-13/
و جلسه579، حدیث1 http://yekaye.ir/al-lail-92-19/
و جلسه589، حدیث2 http://yekaye.ir/al-kahf-18-8/
و جلسه 609، حدیث2 http://yekaye.ir/al-kahf-18-28/
و جلسه 627، حدیث5 http://yekaye.ir/al-kahf-18-46/
و جلسه 688، حدیث3 http://yekaye.ir/al-kahf-18-105/
و جلسه 694، حدیث5 http://yekaye.ir/al-kahf-18-110/
و جلسه 710، حدیث2 http://yekaye.ir/al-fater-35-10/
و جلسه 729، حدیث1 http://yekaye.ir/al-fater-35-29/
و جلسه 759، حدیث3 http://yekaye.ir/ya-seen-36-12/
و جلسه 814، حدیث3 http://yekaye.ir/ya-seen-36-65/
و جلسه 862، حدیث3 http://yekaye.ir/hood-11-75/
و جلسه 911، حدیث2 https://yekaye.ir/ale-imran-3-188/