1123) سوره عبس (80) آیه 37 لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ ... (شان نزو
شأن نزول
1) الف. در منابع اهل سنت از انس بن مالک روایت شده است که:
عایشه به رسول الله ص گفت: آیا روز قیامت ما عریان محشور میشویم؟
فرمود: بله!
گفت: وای از این رسوایی!
پس این آیه نازل شد: «برای هر شخصی از آنان در آن روز کاری است که وی را کفایت کند» (عبس/37)
اسباب نزول القرآن، ص472
أخبرنا أبو سعید بن أبی عمرو، أخبرنا الحسن بن أحمد الشَّیْبَانی، حدَّثنا عبد اللَّه بن محمد بن مسلم، حدَّثنا أبو جعفر محمد بن أحمد بن سِنَان، حدَّثنا إبراهیم بن هراسة، حدَّثنا عائد بن شُرَیح الکِنْدِی، قال: سمعت أنس بن مالک، قال:
قالت عائشة للنبی صلی اللَّه علیه و [آله و] سلم: أَ نَحْشُرُ عُرَاةً؟
قال: نعم.
قالت: وا سَوْأَتَاهُ!
فأنزل اللَّه تعالی: «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ».
ب. اصل این حدیث درمعتبرترین منابع اهل سنت آمده، اما نه به عنوان شأن نزول این آیه، بلکه صرفا به عنوان گفتگویی بین عایشه و پیامبر ص؛ و از ظاهر برخی از نقلهای این حدیث هم معلوم میشود که ظاهرا واقعه به این صورت شأن نزولش نبوده است، بلکه پیامبر ص صرفا در پاسخ او بدین آیه استشهاد کردهاند (مثلا: ر.ک: البدایة والنهایة، ج19، ص375[1]). در هر صورت معتبرترین نقل این واقعه در متون اهل سنت این است که خود عایشه روایت کرده است:
رسول الله ص فرمود: شما پابرهنه و عریان و پوستنمایان[2] محشور میشوید.
گفتم: یا رسول الله! آیا مردان و زنان به همدیگر نگاه میکنند؟
گفت: اوضاع دشوارتر از این است که این برایشان اهمیتی داشته باشد
صحیح بخاری، ج5، ص2391؛ صحیح مسلم، ج8، ص156[3]
حَدَّثَنَا قَیْسُ بْنُ حَفْصٍ: حَدَّثَنَا خَالِدُ بْنُ الْحَارِثِ: حَدَّثَنَا حَاتِمُ بْنُ أَبِی صَغِیرَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی مُلَیْکَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ: أَنَّ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ و [آله و] سلم: تُحْشَرُونَ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا.
قَالَتْ عَائِشَةُ: فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ؟
فَقَالَ: الْأَمْرُ أَشَدُّ مِنْ أَنْ یُهِمَّهُمْ ذَاکِ.
نکته: آیا در حشر همگان عریاناند؟
در حدیث 2 ذیل آیه قبل (جلسه 1122 https://yekaye.ir/ababsa-80-36/ ) اشاره شد که از آن حدیث منقول از عایشه، با توجه به سایر احادیث نبویای که در خود منابع اهل سنت آمده، میتوان فهمید مقصود پیامبر ص این بوده است که من در آن موقعیت برای تو کاری نمیکنم. حدیث فوق نیز که باز در معتبرترین منابع اهل سنت آمده موید همان مدعاست؛ زیرا در این حدیث صراحت دارد که عایشه هم از آن دسته افرادی است که عریان محشور میشود و پیامبر ص هم صرفا به اینکه همه در آنجا مشغولاند بسنده کرد و نفرمود که من کاری برای عریان نبودن تو میکنم؛ در حالی که در معتبرترین منابع اهل سنت، وقتی سخن از برهنه بودن همگان مطرح میشود بلافاصله تصریح میشود که ولی برخی پوشیده ظاهر میشوند؛ مثلا:
ج. از ابن عباس روایت شده است که پیامبر ص فرمودند:
رسول الله ص فرمود: همانا شما پابرهنه و عریان و پوستنمایان محشور میشوید. سپس این آیه را تلاوت کردند: «همان گونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم، دوباره آن را بازمیگردانیم. وعدهای است بر عهده ما، که ما انجام دهنده آنیم.» (انبیاء/104). و روز قیامت اولین کسی که لباس بر او پوشیده میشود حضرت ابراهیم ع است؛ و همانا عدهای از اصحابم را از سمت چپشان میگیرند [که راهی جهنم کنند]. من میگویم: اصحاب من! اصحاب من! پس گفته میشود: آنها همواره از زمانی که از آنها جدا شدی به پشت سر خویش برگشتند؛ پس من همان سخنی را میگویم که آن عبد صالح فرمود: «و مادامی که در میان آنها بودم بر آنها گواه بودم و چون مرا [به سوی خود] برگرفتی تو خود بر آنها مراقب بودی و تو بر همه چیز آگاه و دانایی؛ اگر آنها را عذاب کنی آنان بندگان تواند و اگر بر آنها ببخشایی ،همانا تو خود شکستناپذیر و حکیمی» (مائده/117).
صحیح البخاری، ج3، ص1222و 1271[4]؛ ج4، ص1691[5] و1766[6]؛ ج5، ص2391[7]؛ صحیح مسلم، ج8، ص157[8]
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ: أَخْبَرَنَا سُفْیَانُ: حَدَّثَنَا المغیرة بن النعمان قال: حدثنی سعید بن جبیر، عن ابن عباس رضی اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ و [آله و] سلم قال:
إنکم محشورون حفاة عراة غرلا، ثم قرأ: «کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا إِنَّا کُنَّا فاعِلین». وأول من یکسی یوم القیامة إبراهیم، وإن إناسا من أصحابی یؤخذ بهم ذات الشمال، فأقول: أصحابی أصحابی، فیقول: إنهم لم یزالوا مرتدین علی أعقابهم منذ فارقتهم، فَأَقُولُ کَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ [عیسی بن مریم]: «وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ - إِلَی قَوْلِهِ - الْحَکِیم»[9]
د. و این گونه احادیث در منابع اهل سنت فراوان است چنانکه در حدیث دیگری که در «المعجم الأوسط للطبرانی» (ج4، ص171) میفرماید: اول از همه خلعت و لباسی برای حضرت ابراهیم ع میآورند، سپس برای خود پیامبر اکرم ص، و سپس برای حضرت علی ع[10]؛ و ...
از طرف دیگر با استناد به احادیث متواتر نبوی، شیعه و سنی بر وقوع شفاعت پیامبر در قیامت توافق دارند؛ و در همین راستا، در منابع روایی آمده است که همین سوال را دیگران (به طور خاص حضرت فاطمه زهرا س و فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین ع که سالها همچون مادر مراقبت از حضرت محمد ص در دوره طفولیت را برعهده داشت) از پیامبر ص میپرسند، و ایشان به هر دو وعده میدهد که با شفاعت حضرت ص، ایشان و برخی پیروان راستین اسلام در محشر پوشیده ظاهر میشوند:
اما در مورد حضرت فاطمه زهرا س:
ه. روایت شده است که روزی پیامبر اکرم ص نزد حضرت زهرا رفت و ایشان را محزون یافت. فرمود: دختر عزیز من! چرا ناراحتی؟
فاطمه گفت: پدرجان! به یاد محشر افتادم و اینکه مردم روز قیامت برهنه میایستند.
رسول الله فرمود: آری آن روز روز بسیار بزرگی است. ولیکن جبرئیل از خداوند خداوند به من خبر داد که فرمود: اوّل کسی که روز قیامت از زمین خارج شود من هستم، بعد از من ابراهیم ع، بعد از او شوهرت علی بن ابی طالب ع، آنگاه خداوند جبرئیل را با هفتاد هزار ملک به سوی تو خواهد فرستاد، پس بر قبر تو هفت قب? نور نصب خواهد شد، سپس اسرافیل سه حل? نور برای تو میآورد و بالای سرت میایستد و صدا میزند: ای دختر حضرت محمّد! بیا به محشر خویش در امنیت خاطر و در حالی که بدنت پوشیده است! اسرافیل آن حلهها را به تو میدهد و تو آنها را میپوشی ...
[سپس پیامبر ص به توصیف نحوه عبور حضرت زهرا در عرصه قیامت و شفاعت حضرت زهرا س در خصوص پیروان راستین خویش میپردازند تا به اینجا میرسند که]
سپس جبرئیل میگوید: فاطمه! حاجت خود را بخواه!
تو میگویی: پروردگارا! شیعیانم!
پس خداوند میفرماید: آنان را بخشیدم.
تو میگویی: خدایا! شیعیانِ فرزندانم!
پس خداوند میفرماید: آنان را هم بخشیدم.
تو میگویی: خدایا! شیعیانِ شیعیانم!
خداوند میفرماید: برو هر کدام از آنان را که دست به دامن تو شد، با تو در بهشت خواهد بود!
آن موقع است که خلایق آرزو میکنند که کاش از فاطمیون بودند. پس تو به راه میافتی همراه با شیعیانت و شیعیان فرزندانت و شیعیان امیرالمومنین در حالی که از هر نگرانیای ایمناند و عورتهایشان پوشیده شده، سختیهای قیامت از آنان رخت بربسته و هول و هراس قیامت بر آنان آسان شده است؛ مردم ترسانند و آنان نمیترسند؛ مردم تشنهاند و ایشان تشنه نمیشوند...
[در ادامه پیامبر چگونگی ورود حضرت زهرا س به بهشت و جایگاه ایشان را توصیف میکنند؛ و این حدیث از همان دسته احادیثی است که در پایانش پیامبر ص به حضرت زهرا س وعده میدهد که تو اولین کسی از اهل بیت من هستی که به میپیوندی.]
تفسیر فرات الکوفی، ص445-447
قَالَ حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْعَطُوسِ مُعَنْعَنا عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ سَمِعْتُ [أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ] عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع یَقُولُ:
دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاتَ یَوْمٍ عَلَی فَاطِمَةَ ع وَ هِیَ حَزِینَةٌ. فَقَالَ لَهَا: مَا حَزَنَکِ یَا بُنَیَّةِ؟
قَالَتْ: یَا أَبَتِ ذَکَرْتَ الْمَحْشَرَ وَ وُقُوفَ النَّاسِ عُرَاةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
قَالَ: یَا بُنَیَّةِ إِنَّهُ لَیَوْمٌ عَظِیمٌ وَ لَکِنْ قَدْ أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ [ع] عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ [أَنَّهُ] قَالَ أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ [یَنْشَقُ] عَنْهُ الْأَرْضُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنَا ثُمَّ [و] أَبِی إِبْرَاهِیمُ ثُمَّ بَعْلُکِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ [ع] ثُمَّ یَبْعَثُ اللَّهُ إِلَیْکِ جَبْرَئِیلَ فِی سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ فَیَضْرِبُ عَلَی قَبْرِکِ سَبْعَ قِبَابٍ مِنْ نُورٍ. ثُمَّ یَأْتِیکِ إِسْرَافِیلُ بِثَلَاثِ حُلَلٍ مِنْ نُورٍ فَیَقِفُ عِنْدَ رَأْسَکِ فَیُنَادِیکِ: یَا فَاطِمَةُ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ قُومِی إِلَی مَحْشَرِکِ [فَتَقُومِینَ] آمِنَةً رَوْعَتَکِ مَسْتُورَةً عَوْرَتُکِ! فَیُنَاوِلُکِ إِسْرَافِیلُ الْحُلَلَ فَتَلْبَسِینَهَا ...[11]
ثُمَّ یَقُولُ جَبْرَئِیلُ ع: یَا فَاطِمَةُ سَلِی حَاجَتَکِ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَتِی فَیَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَةَ وُلْدِی! فَیَقُولُ اللَّهُ قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ فَتَقُولِینَ یَا رَبِّ شِیعَةَ شِیعَتِی فَیَقُولُ اللَّهُ انْطَلِقِی فَمَنِ اعْتَصَمَ بِکِ فَهُوَ مَعَکِ فِی الْجَنَّةِ فَعِنْدَ ذَلِکِ یَوَدُّ الْخَلَائِقُ أَنَّهُمْ کَانُوا فَاطِمِیِّینَ فَتَسِیرِینَ وَ مَعَکِ شِیعَتُکِ وَ شِیعَةُ وُلْدِکِ وَ شِیعَةُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ آمِنَةً رَوْعَاتُهُمْ مَسْتُورَةً عَوْرَاتُهُمْ قَدْ ذَهَبَتْ عَنْهُمُ الشَّدَائِدُ وَ سَهُلَتْ لَهُمُ الْمَوَارِدُ یَخَافُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا یَخَافُونَ وَ یَظْمَأُ النَّاسُ وَ هُمْ لَا یَظْمَئُونَ ...[12]
و. روایت شده است که حضرت علی ع از حضرت فاطمه س پرسید: آیا در میان سوالاتی که از پدرت داشتی از او پرسیدی که روز قیامت کجا او را ملاقات میکنی؟
حضرت زهرا س فرمود: بله؛ و به من فرمود: مرا کنار حوض [کوثر] بجوی! گفتم: اگر شما را آنجا نیافتم؟ فرمود: پس مرا سایهگزیده به سایه عرش پروردگارم مییابی و غیر من در آنجا سایه نگزیند. گفتم: باباجان! آیا مردم دنیا روز قیامت برهنهاند؟ فرمود: بله، دخترم. فرمود: آیا من هم؟ فرمود: بله و در آنجا کسی به دیگری توجه نمیکند.
حضرت فاطمه ادامه داد: در اینجا بود که گفتم: وای از این رسوایی آن روز در پیشگاه خداوند عز و جل.
اما هنوز از نزد وی بیرون نیامده بودم که به من فرمود: حضرت حبرئیل روح الامین بر من هبوط کرد و گفت: ای محمد! به فاطمه سلام برسان و او را آگاه کن که همانا از خداوند تبارک و تعالی حیا کرد پس خداوند هم از او حیا کرد و به او وعده داد که روز قیامت با دو حُلِّه از نور او را بپوشاند.
حضرت علی ع به حضرت فاطمه فرمود: پس ای کاش در مورد پسرعمویت هم سوال میکردی!
فرمود: چنین کردم؛ و پیامبر ص فرمود: همانا علی ع نزد خداوند گرامیتر از آن است که خداوند روز قیامت او را برهنه سازد.
کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج1، ص496-497؛ طرف من الأنباء و المناقب، ص529
رُوِیَ عَنِ الزُّهْرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع لِفَاطِمَةَ سَأَلْتِ أَبَاکِ فِیمَا سَأَلْتِ أَیْنَ تَلْقِینَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؟
قَالَتْ: نَعَمْ؛ قَالَ لِی: اطْلُبِینِی عِنْدَ الْحَوْضِ. قُلْتُ: إِنْ لَمْ أَجِدْکَ هَاهُنَا؟ قَالَ: تَجِدِینِّی إِذًا مُسْتَظِلًّا بِعَرْشِ رَبِّی وَ لَنْ یَسْتَظِلَّ بِهِ غَیْرِی. قَالَتْ فَاطِمَةُ: فَقُلْتُ: یَا أَبَهْ أَهْلُ الدُّنْیَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ عُرَاةٌ؟ فَقَالَ: نَعَمْ یَا بُنَیَّةِ. فَقُلْتُ لَهُ: وَ أَنَا عُرْیَانَةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ وَ أَنْتِ عُرْیَانَةٌ وَ إِنَّهُ لَا یَلْتَفِتُ فِیهِ أَحَدٌ إِلَی أَحَدٍ.
قَالَتْ فَاطِمَةُ ع: فَقُلْتُ لَهُ: وَا سَوْأَتَاهْ یَوْمَئِذٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. فَمَا خَرَجْتُ حَتَّی قَالَ لِی: هَبَطَ عَلَیَّ جَبْرَئِیلُ الرُّوحُ الْأَمِینُ ع فَقَالَ لِی: یَا مُحَمَّدُ أَقْرِئْ فَاطِمَةَ السَّلَامَ، وَ أَعْلِمْهَا أَنَّهَا اسْتَحْیَتْ مِنَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَاسْتَحَی اللَّهُ مِنْهَا؛ فَقَدْ وَعَدَهَا أَنْ یَکْسُوَهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ حُلَّتَیْنِ مِنْ نُورٍ.
قَالَ عَلِیٌّ ع: فَقُلْتُ لَهَا: فَهَلَّا سَأَلْتِیهِ عَنِ ابْنِ عَمِّکِ؟
فَقَالَتْ: قَدْ فَعَلْتُ، فَقَالَ: إِنَّ عَلِیّاً أَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یَعْرِیَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.
در مورد فاطمه بنت اسد:
ز. امام صادق (علیه السّلام) روایت شده که فرمودند:
به راستى فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نخستین زنى بود که به سوى رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) هجرت کرد و از مکه به مدینه با پاى پیاده آمد و از مهربانترین مردم بود نسبت به رسول خدا (صلّى الله علیه و آله).
یکبار شنید که رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) مىفرماید: همانا مردم روز رستاخیز برهنه محشور شوند همچون روزى که به دنیا آمدند.
گفت: واى از این رسوایى.
رسول الله (صلّى الله علیه و آله) فرمود: من از خدا مىخواهم که تو را پوشیده محشور کند.
و از آن حضرت شنید که از فشار قبر یاد مىفرمود، گفت: واى از آن ضعف و ناتوانى.
رسول الله (صلّى الله علیه و آله) به او فرمود: من از خدا درخواست مىکنم که تو را کفایت کند و از فشار قبر آسوده کند.
و روزى به رسول الله (صلّى الله علیه و آله) گفت: من مىخواهم این کنیز خود را آزاد کنم.
فرمود: اگر چنین کنى خدا به هر عضوى از او عضوى از تو را از دوزخ آزاد کند.
و چون بیمار شد به رسول الله (صلّى الله علیه و آله) وصیت کرد و سفارش کرد که خادم او را آزاد کند. زبانش بند آمده بود پس به اشاره با رسول الله (صلّى الله علیه و آله) سخن مىکرد و رسول الله (صلّى الله علیه و آله) وصیتش را پذیرفت.
در این میان روزى رسول الله (صلّى الله علیه و آله) نشسته بود، که امیر المؤمنین (علیه السّلام) گریان نزد او آمد. رسول الله (صلّى الله علیه و آله) فرمود: براى چه گریه مىکنى؟
عرض کرد: مادرم فاطمه مرد.
رسول الله (صلّى الله علیه و آله) فرمود: و به خدا سوگند مادر من هم. وشتابان برخاست تا وارد شد و نگاهى به پیکر او کرد و گریست.
سپس به زنها دستور داد او را غسل دهند و فرمود: چون از غسل او فارغ شدید تا مرا خبردار نکردهاید کارى نکنید.
چون فارغ شدند به ایشان خبر دادند و آن حضرت یکى از پیراهنهاى خود را که به تن مىپوشید داد تا او را در آن کفن کنند و به مسلمانان فرمود: چون دیدید من کارى مىکنم که پیش از آن با مردهاى نکردم سبب آن را از من بپرسید.
چون زنان از غسل و کفن او فارغ شدند، رسول الله (صلّى الله علیه و آله) آمد و جناز? او را بر دوش گرفت و زیر جناز? او بود تا او را به قبرش رسانید و او را در کنار قبرش نهاد. سپس خود وارد قبرش شد و در آن دراز کشید. سپس برخاست و با دست خود او را گرفت و در قبرش نهاد و بر او خم شد و مدتى طولانى با او نجواکنان سخن مىگفت. از جمله اینکه به او گفت: پسرت، پسرت، [پسرت] . سپس از قبرش برآمد و خشت بر آن چید و خود را روى قبرش انداخت و شنیدند که مىفرمود: «لا اله الا الله»، بار خدایا من او را به تو مىسپارم، سپس برگشت.
مسلمانان به آن حضرت گفتند: ما دیدیم شما کارهایى کردید که پیش از امروز نکرده بودید.
فرمود: امروز نیکوییِ ابوطالب را از دست دادم. چنین بود که اگر نزد او چیزى بود، مرا بر خود و فرزندانش مقدم مىداشت. من روزى از قیامت یاد کردم و از این که مردم در آن برهنه محشور مىشوند، گفت: واى از این رسوائى! من ضمانت کردم که خدا او را با تنِ پوشیده محشور سازد. و من از فشار قبر یاد کردم، گفت: واى از ناتوانى! و من ضمانت کردم که خدا او را کفایت کند. پس بدین جهت بود که او را در پیراهنم کفن کردم و در قبرش خوابیدم. و بر او خم شدم و به او تلقین کردم آنچه را از او پرسش مىشد. از او پرسش شد از پروردگارش و پاسخ گفت: و پرسش شد از پیامبرش، و پاسخ گفت؛ و پرسش شد از ولیّ و امامش، زبانش به لکنت افتاد. من به او گفتم: پسرت، پسرت، [پسرت].
الکافی، ج1، ص453-454؛ خصائص الأئمة علیهم السلام، ص64-66؛ الخرائج و الجرائح، ج1، ص90-[13]91؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج1، ص306
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ السَّیَّارِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ أُمَّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ کَانَتْ أَوَّلَ امْرَأَةٍ هَاجَرَتْ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص مِنْ مَکَّةَ إِلَی الْمَدِینَةِ عَلَی قَدَمَیْهَا وَ کَانَتْ مِنْ أَبَرِّ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ ص.
فَسَمِعَتْ رَسُولَ اللَّهِ وَ هُوَ یَقُولُ: إِنَّ النَّاسَ یُحْشَرُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عُرَاةً کَمَا وُلِدُوا.
فَقَالَتْ: وَا سَوْأَتَاهْ.
فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص: فَإِنِّی أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَبْعَثَکِ کَاسِیَةً.
وَ سَمِعَتْهُ یَذْکُرُ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ، فَقَالَتْ: وَا ضَعْفَاهْ!
فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص: فَإِنِّی أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یَکْفِیَکِ ذَلِکِ.
وَ قَالَتْ لِرَسُولِ اللَّهِ ص یَوْماً: إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُعْتِقَ جَارِیَتِی هَذِهِ.
فَقَالَ لَهَا: إِنْ فَعَلْتِ أَعْتَقَ اللَّهُ بِکُلِّ عُضْوٍ مِنْهَا عُضْواً مِنْکِ مِنَ النَّارِ.
فَلَمَّا مَرِضَتْ أَوْصَتْ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَمَرَتْ أَنْ یُعْتِقَ خَادِمَهَا وَ اعْتُقِلَ لِسَانُهَا؛ فَجَعَلَتْ تُومِی إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص إِیمَاءً. فَقَبِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَصِیَّتَهَا.
فَبَیْنَمَا هُوَ ذَاتَ یَوْمٍ قَاعِدٌ إِذْ أَتَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ یَبْکِی. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا یُبْکِیکَ؟
فَقَالَ: مَاتَتْ أُمِّی فَاطِمَةُ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: وَ أُمِّی وَ اللَّهِ! وَ قَامَ مُسْرِعاً حَتَّی دَخَلَ فَنَظَرَ إِلَیْهَا وَ بَکَی.
ثُمَّ أَمَرَ النِّسَاءَ أَنْ یَغْسِلْنَهَا وَ قَالَ ص: إِذَا فَرَغْتُنَّ فَلَا تُحْدِثْنَ شَیْئاً حَتَّی تُعْلِمْنَنِی.
فَلَمَّا فَرَغْنَ أَعْلَمْنَهُ بِذَلِکَ؛ فَأَعْطَاهُنَّ أَحَدَ قَمِیصَیْهِ الَّذِی یَلِی جَسَدَهُ وَ أَمَرَهُنَّ أَنْ یُکَفِّنَّهَا فِیهِ؛ وَ قَالَ لِلْمُسْلِمِینَ: إِذَا رَأَیْتُمُونِی قَدْ فَعَلْتُ شَیْئاً لَمْ أَفْعَلْهُ قَبْلَ ذَلِکَ، فَسَلُونِی لِمَ فَعَلْتُهُ.
فَلَمَّا فَرَغْنَ مِنْ غُسْلِهَا وَ کَفْنِهَا دَخَلَ ص فَحَمَلَ جَنَازَتَهَا عَلَی عَاتِقِهِ، فَلَمْ یَزَلْ تَحْتَ جَنَازَتِهَا حَتَّی أَوْرَدَهَا قَبْرَهَا. ثُمَّ وَضَعَهَا وَ دَخَلَ الْقَبْرَ فَاضْطَجَعَ فِیهِ. ثُمَّ قَامَ فَأَخَذَهَا عَلَی یَدَیْهِ حَتَّی وَضَعَهَا فِی الْقَبْرِ. ثُمَّ انْکَبَّ عَلَیْهَا طَوِیلًا یُنَاجِیهَا وَ یَقُولُ لَهَا: ابْنُکِ ابْنُکِ [ابْنُکِ]. ثُمَّ خَرَجَ وَ سَوَّی عَلَیْهَا ثُمَّ انْکَبَّ عَلَی قَبْرِهَا فَسَمِعُوهُ یَقُولُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُهَا إِیَّاکَ ثُمَّ انْصَرَفَ.
فَقَالَ لَهُ الْمُسْلِمُونَ: إِنَّا رَأَیْنَاکَ فَعَلْتَ أَشْیَاءَ لَمْ تَفْعَلْهَا قَبْلَ الْیَوْمِ.
فَقَالَ: الْیَوْمَ فَقَدْتُ بِرَّ أَبِی طَالِبٍ. إِنْ کَانَتْ لَیَکُونُ عِنْدَهَا الشَّیْءُ فَتُؤْثِرُنِی بِهِ عَلَی نَفْسِهَا وَ وَلَدِهَا؛ وَ إِنِّی ذَکَرْتُ الْقِیَامَةَ وَ أَنَّ النَّاسَ یُحْشَرُونَ عُرَاةً، فَقَالَتْ: وَا سَوْأَتَاهْ! فَضَمِنْتُ لَهَا أَنْ یَبْعَثَهَا اللَّهُ کَاسِیَةً؛ وَ ذَکَرْتُ ضَغْطَةَ الْقَبْرِ فَقَالَتْ: وَا ضَعْفَاهْ! فَضَمِنْتُ لَهَا أَنْ یَکْفِیَهَا اللَّهُ ذَلِکَ؛ فَکَفَّنْتُهَا بِقَمِیصِی وَ اضْطَجَعْتُ فِی قَبْرِهَا لِذَلِکَ وَ انْکَبَبْتُ عَلَیْهَا فَلَقَّنْتُهَا مَا تُسْأَلُ عَنْهُ؛ فَإِنَّهَا سُئِلَتْ عَنْ رَبِّهَا فَقَالَتْ؛ وَ سُئِلَتْ عَنْ رَسُولِهَا فَأَجَابَتْ ؛وَ سُئِلَتْ عَنْ وَلِیِّهَا وَ إِمَامِهَا، فَأُرْتِجَ عَلَیْهَا فَقُلْتُ: ابْنُکِ ابْنُکِ [ابْنُکِ].
ح. این واقعه به طور مختصرتر در منابع اهل سنت به نقل از بریده چنین روایت شده است:
فاطمه بنت اسد از رسول الله ص شنید که میفرمود: مردم روز قیامت عریان محشور میشوند؛ پس گفت: وای از این رسوایی!
رسول الله ص به او فرمود: از خداوند میخواهم که تو را پوشیده برانگیزاند.
و از پیامبر ص شنید که از فشار قبر یاد میکرد، پس گفت: وای از ضعف و ناتوانی!
پیامبر ص فرمود: از خداوند میخواهم که تو را از این امر کفایت کند.
و او زن صالحی بود که آب به خانه فاطمه علیه السلام میبرد و برای کمک به آنان میرفت. و رسول الله ص بسیار میشد که به سراغش میرفت و در خانهاش استراحت میکرد.
و هنگامی که از دنیا رفت رسول الله ص پیراهن خود را بر او پوشاند و همراه او در قبر او دراز کشید؛ اصحابش گفتند: ندیدیم با کسی چنین کنی که با این زن کردی.
فرمود: بعد از ابوطالب کسی با من مهربانتر از او نبود؛ و همانا پیراهنم را بر تن او پوشاندم تا اینکه از حُلّههای بهشتی بر او پوشانده شود؛ و همانا همراه او در قبر دراز کشیدم تا خداوند فشار قبر را بر او آسان گرداند.
مرآة الزمان فی تواریخ الأعیان (ابن جوزی)، ج3، ص316-317
وقال بریدة: سمعتْ فاطمةُ بنت أسد رسولَ الله ص یقول: یُحشَرُ النَّاس یومَ القِیامةِ عُراةً، فقالت: واسوأتاه.
فقال لها رسول الله ص: إنَّی أَسأَلُ الله أَن یَبعَثَکِ کاسِیَةً.
قال: وسمعته یذکر ضَغطةَ القبر، فقالت: واضعفاه.
فقال: إنِّی أَسأَلُ الله أَنْ یَکفِیَکِ ذَاکَ.
وکانت صالحة تنقل الماء إلی بیت فاطمة علیها السلام ، وتذهب للحاجة. وکان رسول الله ص یزورها ویقیلُ فی بیتها.
ولما توفیت ألبسها رسول الله ص قمیصه، واضطجع معها فی قبرها، فقال له أصحابه: ما رأیناک صنعتَ بأحد مثل ما صنعتَ بهذه؟
فقال: إنَّه لم یَکُن بعدَ أبی طالبٍ أَحدٌ أبرَّ بی منها، وإِنَّما أَلْبَستُها قَمیصِی لِتُکسَی مِن حُلَلِ الجنَّةِ، وإنَّما اضطَجَعتُ مَعَها لِیُهوِّنَ اللهُ علیها ضَغْطَةَ القَبرِ.
همچنین فراز پایانی این واقعه (یعنی از آنجا که حضرت علی ع خبر رحلت مادرشان را به پیامبر ص عرض میکنند) از ابن عباس روایت شده است؛ که این روایت را علاوه بر بزرگان شیعه (همچون شیخ صدوق (م381) در الأمالی (ص314-315) با سند متصل[14]، و نیز فتال نیشابوری (م508) در روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج1، ص142[15]، و طبری آملی (م550) در بشارة المصطفی لشیعة المرتضی( ص241-242)[16] )[17]، اهل سنت نیز با سندهای متعدد در منابع فراوانی نقل کردهاند، مثلا در: سیر أعلام النبلاء، ج2، ص118[18]؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج4، ص1891[19]؛ مقاتل الطالبیین، ص28[20]؛ مناقب علی لابن المغازلی، ص131[21]؛ الجوهرة فی نسب النبی وأصحابه العشرة، ج2، ص39[22]؛ الجامع لما فی المصنفات الجوامع من أسماء الصحابة، ج6، ص350[23].
و در منابع اهل سنت هم این نقل منحصر به ابن عباس نیست، بلکه در منابع ایشان از قول دیگران نیز آوردهاند مثلا در أسد الغابة فی معرفة الصحابة (ج7، ص212) علاوه بر ابن عباس با سند متصل از دیگران هم آورده است.[24]
[1] . وَقَالَ ابْنُ أَبِی الدُّنْیَا: حَدَّثَنَا أَبُو عَمَّارٍ الْحُسَیْنُ بْنُ حُرَیْثٍ، أَخْبَرَنَا الْفَضْلُ بْنُ مُوسَى، عَنْ عَائِذِ بْنِ شُرَیْحٍ، عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: «سَأَلَتْ عَائِشَةُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، کَیْفَ یُحْشَرُ الرِّجَالُ؟ فَقَالَ: " حُفَاةً عُرَاةً ". ثُمَّ انْتَظَرَتْ سَاعَةً، ثُمَّ قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، کَیْفَ یُحْشَرُ النِّسَاءُ؟ قَالَ کَذَلِکَ، حُفَاةً عُرَاةً ". قَالَتْ: وَاسَوْأَتَاهْ مِنْ یَوْمِ الْقِیَامَةِ. قَالَ: " وَعَنْ أَیِّ ذَلِکَ تَسْأَلِینَ؟ إِنَّهُ قَدْ نَزَلَتْ عَلَیَّ آیَةٌ لَا یَضُرُّکِ کَانَ عَلَیْکِ ثِیَابٌ أَمْ لَا ". قَالَتْ: أَیُّ آیَةٍ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: {لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ} [عبس: 37].
[2] . در برخی نقلها به صورت «غزلا» است که به معنای «ختنه نشده» است.
[3] . وَحَدَّثَنِی زُهَیْرُ بْنُ حَرْبٍ ، حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سَعِیدٍ ، عَنْ حَاتِمِ بْنِ أَبِی صَغِیرَةَ ، حَدَّثَنِی ابْنُ أَبِی مُلَیْکَةَ ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: « یُحْشَرُ النَّاسُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا. قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ، النِّسَاءُ وَالرِّجَالُ جَمِیعًا یَنْظُرُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ؟ قَالَ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یَا عَائِشَةُ، الْأَمْرُ أَشَدُّ مِنْ أَنْ یَنْظُرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ .
[4] . حدثنا محمد بن یوسف: حدثنا سفیان، عن الْمُغِیرَةِ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ، عن ابن عباس رضی الله عنهما قال: قال رسول الله صلى الله علیه وسلم: تحشرون حفاة عراة غرلا، ثم قرأ: {کما بدأنا أول خلق نعیده وعدا علینا إنا کنا فاعلین}. فأول من یکسى إبراهیم، ثم یؤخذ برجال من أصحابی ذات الیمین وذات الشمال، فأقول: أصحابی، فَیُقَالُ: إِنَّهُمْ لَمْ یَزَالُوا مُرْتَدِّینَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ منذ فارقتهم، فأقول کما قال العبد الصالح عیسى بن مریم: {وکنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم فلما توفیتنی کنت أنت الرقیب علیهم وأنت على کل شیء شهید. إن تعذبهم فإنهم عبادک وإن تغفر لهم فإنک أنت العزیز الحکیم}
[5] . «حدثنا أبو الولید: حدثنا شعبة: أخبرنا المغیرة بن النعمان قَالَ: سَمِعْتُ سَعِیدَ بْنَ جُبَیْرٍ، عَنِ ابْنِ عباس رضی الله عنهما قال: خطب رسول الله صلى الله علیه وسلم فقال: (یا أیها الناس، إنکم محشورون إلى الله حفاة عراة غرلا، ثم قال: {کما بدأنا أول خلق نعیده وعدا علینا إنا کنا فاعلین}. إلى آخر الآیة، ثم قال: ألا وَإِنَّ أَوَّلَ الْخَلَائِقِ یُکْسَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِبْرَاهِیمُ، ألا وإنه یجاء بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِی فَیُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ، فأقول: یا رب أصیحابی، فَیُقَالُ: إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثُوا بَعْدَکَ، فَأَقُولُ کَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ: {وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شهیدا ما دمت فیهم فلما توفیتنی کنت أنت الرقیب علیهم وأنت على کل شیء شهید}. فیقال: إن هؤلاء لم یزالوا مرتدین على أعقابهم منذ فارقتهم)
[6] . «حدثنا سلیمان بن حرب: حدثنا شعبة، عن المغیرة بن النعمان، شیخ من النخع، عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس رضی الله عنهما قَالَ: خَطَبَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فقال: (إنکم محشورون إلى الله حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا: {کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نعیده وعدا علینا إنا کنا فاعلین}. ثم إن أول من یکسى یوم القیامة إبراهیم، ألا إنه یجاء بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِی فَیُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ، فأقول: یارب أصحابی، فیقال: لاتدری مَا أَحْدَثُوا بَعْدَکَ، فَأَقُولُ کَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصالح: {وکنت علیهم شهیدا ما دمت - إلى قوله - شهید}. فیقال: إن هؤلاء لم یزالوا مرتدین على أعقابهم منذ فارقتهم)»
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ: حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ الْمُغِیرَةِ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
قَامَ فِینَا النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَخْطُبُ فَقَالَ: (إنکم تحشرون حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا: {کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نعیده}. الْآیَةَ، وَإِنَّ أَوَّلَ الْخَلَائِقِ یُکْسَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِبْرَاهِیمُ، وَإِنَّهُ سَیُجَاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِی فَیُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ، فَأَقُولُ: یَا ربَّ أَصْحَابِی، فَیَقُولُ: إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثُوا بَعْدَکَ، فَأَقُولُ کَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ: (وکنتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دمتُ فِیهِمْ - إِلَى قَوْلِهِ - الْحَکِیمُ). قَالَ: فَیُقَالُ: إِنَّهُمْ لَمْ یَزَالُوا مُرْتَدِّینَ عَلَى أعقابهم)
[7] . حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ: حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ: حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ الْمُغِیرَةِ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
قَامَ فِینَا النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَخْطُبُ فَقَالَ: (إنکم تحشرون حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا: {کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نعیده}. الْآیَةَ، وَإِنَّ أَوَّلَ الْخَلَائِقِ یُکْسَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِبْرَاهِیمُ، وَإِنَّهُ سَیُجَاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِی فَیُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ، فَأَقُولُ: یَا ربَّ أَصْحَابِی، فَیَقُولُ: إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثُوا بَعْدَکَ، فَأَقُولُ کَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ: (وکنتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دمتُ فِیهِمْ - إِلَى قَوْلِهِ - الْحَکِیمُ). قَالَ: فَیُقَالُ: إِنَّهُمْ لَمْ یَزَالُوا مُرْتَدِّینَ عَلَى أعقابهم).
[8] . حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ ، حَدَّثَنَا وَکِیعٌ . (ح) وَحَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللهِ بْنُ مُعَاذٍ ، حَدَّثَنَا أَبِی ، کِلَاهُمَا عَنْ شُعْبَةَ . (ح) وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، وَمُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ (وَاللَّفْظُ لِابْنِ الْمُثَنَّى)، قَالَا: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ ، عَنِ الْمُغِیرَةِ بْنِ النُّعْمَانِ ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: « قَامَ فِینَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَطِیبًا بِمَوْعِظَةٍ فَقَالَ: یَا أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّکُمْ تُحْشَرُونَ إِلَى اللهِ حُفَاةً عُرَاةً غُرْلًا، {کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ} أَلَا وَإِنَّ أَوَّلَ الْخَلَائِقِ یُکْسَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِبْرَاهِیمُ عَلَیْهِ السَّلَامُ، أَلَا وَإِنَّهُ سَیُجَاءُ بِرِجَالٍ مِنْ أُمَّتِی فَیُؤْخَذُ بِهِمْ ذَاتَ الشِّمَالِ، فَأَقُولُ: یَا رَبِّ، أَصْحَابِی. فَیُقَالُ: إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثُوا بَعْدَکَ. فَأَقُولُ کَمَا قَالَ الْعَبْدُ الصَّالِحُ: {وَکُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ * إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُکَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ} قَالَ: فَیُقَالُ لِی: إِنَّهُمْ لَمْ یَزَالُوا مُرْتَدِّینَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ مُنْذُ فَارَقْتَهُمْ». فِی حَدِیثِ وَکِیعٍ، وَمُعَاذٍ: فَیُقَالُ: إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثُوا بَعْدَکَ
[9] . این روایت ملحق نشدن اصحاب پیامبر ص به ایشان در همین صحیح بخاری با تعابیر دیگری آمده است که قبلا در جلسه 1067، ذیل تدبر 12 https://yekaye.ir/al-hujurat-49-02/#_ftnref116 مصادیق دیگری از آن نقل شد.