1118) سوره عبس (80) آیه 32 مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ
مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ
11 جمادیالثانی 1445 4/10/1402
ترجمه
[تا] متاعی [= بهرهای، مایه استفادهای] باشد برای شما و برای چارپایانتان.
اختلاف قرائت
لِأَنْعامِکُمْ[1]
نکات ادبی
مَتاعاً
قبلا بیان شد که ماده «متع» در اصل بر منفعت و بهرهوری دلالت دارد؛ و در تفاوتش با نفع، برخی گفتهاند نفعی است که مدتی ادامه داشته باشد و برخی گفتهاند نفع و منفعتی است که همراه با لذت و رفع حاجت باشد، مخصوصا اگر انسان لذتش را زود درک کند مانند لذت پولدار شدن؛ در حالی که نفع در جایی که برای رسیدن به لذت باید صبر کرد نیز به کار میرود.
«متاع»، هم به معنای مصدری به کار میرود (به معنای بهرهمند شدن و نفع بردن)، و هم به معنای آن چیزی که مورد بهرهوری قرار میگیرد، که به هر چیزی که به نحوی از آن بتوان استفاده کرد اطلاق میشود و در بسیاری از آیات قرآن هر دو میتواند مد نظر بوده باشد: (قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ؛ نساء/77) و جمع آن «أَمْتِعَة» (أَمْتِعَتِکُمْ؛ نساء/102) میباشد.
«مُتْعَة» نیز به معنای چیزی است که برای رفع نیاز استفاده میشود و به نحو اصطلاحی، با دو تعبیر «متعه نکاح» و «متعه حج» مواجهیم؛ که اولی همان است که «ازدواج موقت» نامیده میشود که تفاوت مهمش با ازدواج عادی این است که زمانش معلوم است و با پایان زمان، بدون طلاق از هم جدا میشوند [و در قرآن کریم با تعبیر «استمتع» از آن یاد شده «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُ» (نساء/24)]؛ و و دومی آن است که انسان عمره را به حج ملحق کند «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ» (بقرة/196) و از خلیفه دوم روایت شده است که «مُتْعَتَانِ کَانَتَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص، وَأَنَا أَنْهَى عَنْهُمَا وَأُعَاقِبُ عَلَیْهِمَا: دو متعه در زمان پیامبر رایج بود اما من از آن دو نهی کردم و هرکس انجامش دهد مجازاتش میکند».
همچنین به طور اصطلاحی، دو کلمه «متعه» و «متاع» هم به صورت اسم (مثلا: وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ؛ بقرة/241) وهم به صورت فعل (مثلا: وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ؛ بقرة/236) در مورد چیزی که به زن مطلقه میدهند تا در ایامی که عده نگه میدارد مخارجش تامین باشد نیز گفته میشود.
جلسه 518 http://yekaye.ir/al-ahzab-33-28/
به لحاط نحوی برای منصوب بودن «متاعا» چند وجه گفته شده است:
الف. مفعول مطلق است (إعراب القرآن (نحاس)، ج5، ص96[2]؛)، که دو گونه تحلیل برای همین حالت بیان شده است:
الف.1. مصدر موکد برای کلمه «أنبتنا» در آیات قبل است، از این جهت که انبات اشیاء بهرهمند ساختن (إمتاع) است برای جمیع موجودات زنده (زجاج، به نقل مفاتیح الغیب، ج31، ص60[3]؛ إعراب القرآن و بیانه، ج10، ص386[4])
الف.2. مفعول مطلق برای فعل محذوفی که در اصل چنین بوده است: «متّعکم بذلک متاعا» (الجدول فی إعراب القرآن، ج30، ص248[5]).
ب. مفعول عادی، که اغلب فعلش را محذوف دانستهاند؛ یعنی در اصل چنین بوده که ما اینها را آفریدیم یا چنین کردیم برای بهرهمندی شما (معانی القرآن (فراء)، ج3، ص238[6]؛ إعراب القرآن الکریم، ج3، ص421[7]؛ إعراب القرآن و بیانه، ج10، ص386[8]).
لِأَنْعامِکُمْ
قبلا بیان شد که معنای محوری ماده «نعم» نرمی و رقت در چیزی و خالی بودن آن از خشونت و غلظت است؛ و ظاهرا با توجه به کلمه «نعمت» بوده که بسیاری توضیح دادهاند که اصل این ماده دلالت دارد بر برخورداری از رفاه (ترفّه) و خوشایند بودن معیشت (طیب العیش) و «بر وفق مراد بودن» امور؛ اما در واقع، نعمت را هم به همین جهت نعمت گفتهاند که وضعیتی است که با نرمی و لطافت همراه؛ و از سختی و غلظت به دور است. از این ماده مشتقات فراوانی ساخته شده است، مانند «نَعْمَة» (با فتحه ن) «وَ نَعْمَةٍ کانُوا فِیها فاکِهِینَ» (دخان/27)، «نِعمت» (با کسره ن) «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (نحل/18)، «نَعِیم» «جَنَّاتُ النَّعِیمِ» (قلم/34)، «نَعَّمَ، تنعیم» «فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ» (فجر/15)، «أنعَمَ، إِنْعَام» «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» (فاتحة/7)، «نَعْمَاء» «وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ» (هود/10)، «ناعم» «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ» (غاشیة/8)، «نِعْمَ» «نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص/44)، «نِعِمَّا» «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ» (بقره/271)، «نَعَمْ» «فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا: نَعَمْ» (أعراف/44)؛ که قبلا به تفصیل درباره تمام آنها صحبت شد.
یکی از آن مشتقات «نَعَم» است که برخی آن را به معنای شتر دانسته، از این جهت که برخورداری از آن برای عرب نعمت بزرگی بوده؛ و گفتهاند که جمع آن را که «أنعام» است، درباره چهارپایان اهلی (مشخصا شتر و گاو و گوسفند) به کار میبرند «وَ مِنَ الْأَنْعامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً» (أنعام/142) و تاکید کردهاند زمانی این برای چارپایان اهلی به کار میرود که حتما در میانشان شتر وجود داشته باشد؛ اما به نظر میرسد که اگرچه احتمالا اصل این کلمه را ابتدا برای «شتر» استفاده کرده باشند، اما تدریجا حتی مفرد آن (نَعَم) را برای مطلق چارپایان اهلی به کار برده باشند چنانکه اغلب، آیه «مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ» (مائده/95) را مختص شتر ندانستهاند؛ و دیگران هم این کلمه را شامل حال همه بهائم دانستهاند.
جلسه 458 http://yekaye.ir/al-qalam-68-34/
حدیث
تمام احادیثی که ذیل آیه 27 (جلسه 1113 https://yekaye.ir/ababsa-80-27/) گذشت به این آیه نیز مربوط میشود؛ اما احادیث دیگر:
1) از امام حسن عسکری ع از پدرانشان روایت شده است که شخصی از امام رضا ع درباره تفسیر «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» سوال کرد.
ایشان فرمودند پدرم از پدرشان از جدشان از امام باقر ع از زین العابدین ع از پدرش روایت کرده که شخصی سراغ امیرالمومنین ع آمد و همین سوال را کرد و ایشان در پاسخ فرمودند: ...
و فرمود: رب العالمین یعنی مالک آنها و آفریدگارشان و کسی که روزی آنان را از آنجا که میدانند و نمیدانند سوی آنان سوق میدهد؛ پس روزی، قسمت قرار داده شده، و سراغ آدم میآید در هر موقعیتی از موقعیتهای دنیا که باشد؛ نه تقوای تقواپیشگان آن را زیاد میکند و نه فجور فاجران آن را میکاهد؛ و بین این و آن، حجابی است که وی آن را بطلبد، به نحوی که اگر کسی از روزی خویش فرار کند روزی به دنبالش افتد همان طور که مرگ به دنبال افراد میافتد ...
عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص282؛ التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری ع، ص30-31؛ علل الشرائع، ج2، ص417؛ بشارة المصطفى لشیعة المرتضى، ص213
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِیُّ الْمُفَسِّرُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا یُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَیَّارٍ عَنْ أَبَوَیْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ:
جَاءَ رَجُلٌ إِلَى الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» مَا تَفْسِیرُهُ؟
فَقَالَ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنِ الْبَاقِرِ عَنْ زَیْنِ الْعَابِدِینَ عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ مَا تَفْسِیرُهُ فَقَالَ: ...[9]
وَ قَالَ ع رَبُّ الْعَالَمِینَ مَالِکُهُمْ وَ خَالِقُهُمْ وَ سَائِقُ أَرْزَاقِهِمْ إِلَیْهِمْ مِنْ حَیْثُ یَعْلَمُونَ وَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ فَالرِّزْقُ مَقْسُومٌ وَ هُوَ یَأْتِی ابْنَ آدَمَ عَلَى أَیِّ سِیرَةٍ سَارَهَا مِنَ الدُّنْیَا لَیْسَ تَقْوَى مُتَّقٍ بِزَائِدِهِ وَ لَا فُجُورُ فَاجِرٍ بِنَاقِصِهِ وَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ سِتْرٌ وَ هُوَ طَالِبُهُ فَلَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ یَفِرُّ مِنْ رِزْقِهِ لَطَلَبَهُ رِزْقُهُ کَمَا یَطْلُبُهُ الْمَوْت...
2) الف. قبلا فرازهای متعددی از حدیث معروف توحید مفضل که از امام صادق ع روایت شده تقدیم شد.[10] در فراز دیگری از این حدیث آمده است:
ای مفضل! اولین عبرت و دلیل بر باری تعالی نحوه تدارک دیدن این عالم و همبستگی اجزاء و نظم آن است بدان صورتی که هست؛ که اگر در این عالم با فکر خویش تامل کنی و با عقل خویش بررسی نمایی آن را همچون خانه بنا شدهای مییابی که در آن جمیع آنچه بندگانش بدان نیاز دارند آماده شده است؛ پس آسمان همچون سقف برافراشته است و زمین همچون بساطی پهن شده و ستارگان همچون چراغهایی نورافشانی میکنند و جواهر همچون ذخیرههایی در خزانه ذخیره شده شدهاند و هر چیزی در آن برای کار خویش آماده شده است؛ و انسان همچون سرور این خانه است و همه آنچه در آن است به وی واگذار شده و انواع گیاهان برای مصرف آماده شده و انواع حیوانات را در مصالح و منافع خویش به کار گرفته است ...
توحید المفضل، ص47
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِی الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: ...
... یَا مُفَضَّلُ أَوَّلُ الْعِبَرِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى الْبَارِی جَلَّ قُدْسُهُ تَهْیِئَةُ هَذَا الْعَالَمِ وَ تَأْلِیفُ أَجْزَائِهِ وَ نَظْمُهَا عَلَى مَا هِیَ عَلَیْهِ؛ فَإِنَّکَ إِذَا تَأَمَّلْتَ الْعَالَمَ بِفِکْرِکَ وَ خَبَرْتَهُ بِعَقْلِکَ وَجَدْتَهُ کَالْبَیْتِ الْمَبْنِیِّ الْمُعَدِّ فِیهِ جَمِیعُ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ عِبَادُهُ: فَالسَّمَاءُ مَرْفُوعَةٌ کَالسَّقْفِ، وَ الْأَرْضُ مَمْدُودَةٌ کَالْبِسَاطِ، وَ النُّجُومُ مُضِیئَةٌ کَالْمَصَابِیحِ، وَ الْجَوَاهِرُ مَخْزُونَةٌ کَالذَّخَائِرِ، وَ کُلُّ شَیْءٍ فِیهَا لِشَأْنِهِ مُعَدٌّ؛ وَ الْإِنْسَانُ کَالْمَلِکِ ذَلِکَ الْبَیْتِ وَ الْمُخَوَّلِ جَمِیعَ مَا فِیهِ وَ ضُرُوبُ النَّبَاتِ مُهَیَّأَةٌ لِمَآرِبِهِ وَ صُنُوفُ الْحَیَوَانِ مَصْرُوفَةٌ فِی مَصَالِحِهِ وَ مَنَافِعِهِ ...[11]
تدبر
تذکر: این آیه عینا در سوره نازعات (آیه 33) هم آمده است. اما تدبرهای مربوط به این آیه:
1) «مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»
در این سوره، بعد از اینکه از انسان خواست که به طعامش بنگرد که چگونه باران بارید و زمین شکافت و دانهها و درخت انگور و سبزیجات و درختان زیتون و خرما و انواع درختان انبوه و انواع میوه و علوفه را در آن رویاند، میفرماید تا اینها متاع و مایه استفادهای باشد برای شما و برای چارپایانتان.
در واقع اگر دستهبندی موجودات زنده به سه دسته کلی گیاه و حیوان و انسان توجه کنیم، به انسان که خوراکش از گیاه و حیوان است تذکر میدهد که ببین با چه ساز و کار پیچیدهای گیاهان را رویانیدیم که هم مایه استفاده مستقیم شما باشد و هم مایه استفاده حیواناتی که مورد تغذیه و انواع استفادههای شما قرار میگیرد؛ و اینکه ابتدای این آیات به نحو غایب درباره انسان سخن گفت و در این آیه فضای سخن را به حالت خطاب درآورد میتواند برای تاکید بر این منتی باشد که بر انسان نهاده است، خواه از جانب این تدبیر پیچیده و خواه از جانب این نعمتهایی که در این فرایند به انسان داده است (المیزان، ج20، ص210[16]).
2) «مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»
چرا با اینکه شروع این فراز با آیه «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» بود که خطابش به انسان است در فرازهای مختلفش از خوردنیهای حیوانات هم (مانند قضب و أبّ) سخن گفت و نهایتا اینها را متاعی هم برای انسان و هم برای چارپایان دانست؟
الف. [شاید میخواهد بگوید:] اگر ملاکهاى معنوى نباشد، انسان و حیوان در کامیابى از غذا و طبیعت، در یک ردیفند (تفسیر نور، ج10، ص389).
ب. آیات قبل، خطابی بود به انسانی که کفر میورزد؛ و کسی که کفر بورزد در حقیقتش فطرت الهی و نفخه روح در خویش را نادیده گرفته است و چنین کسی تفاوتی با حیوان ندارد؛ اما اگر در همین وضع کاملا مشابه حیوانش تأمل کند میبیند که چگونه خداوند او همه حیوانات را با انواع نعمتها بهرهمند کرده است. یعنی حتی اگر در حد حیوان هم به نعمتهایی که خدا به او داده بنگرد دست از کفران نعمت برمیدارد؛ چه رسد که در افق انسانیت خود قرار بگیرد.
ج. ...
3) «مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»
این فراز در ادامه آیاتی آمد که انسان را به خاطر کفرورزیاش مذمت میکرد؛ و در ادامهاش آیاتی میآید که هشدار به قیامت و حشر و تعیین تکلیف همگان است. بر این اساس برخی بر این باورند که مقصود از ذکر اینها سه مطلب بوده است: (1) دلالتشان بر توحید؛ (2) دلائلی دال بر قدرت بر معاد؛ (3) این خدایی که با چنین احسان عظیمی به بندگانش نیکی کرده هیچ عاقلی سزاوار نمیبیند که او را تمرد کند (مفاتیح الغیب (للفخر الرازی)، ج31، ص61[17]).
4) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ ...شَقَقْنَا الْأَرْضَ ... فَأَنْبَتْنا فِیها حَبًّا ... مَتاعاً لَکمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»
ریزش باران و رویش انواع گیاهان و درختان، هدفمند است؛ و فراهم شدن غذا براى انسان و حیوانات، یکى از حکمتهاى آن است (تفسیر نور، ج10، ص389).
[9] . الْحَمْدُ لِلَّهِ هُوَ أَنْ عَرَّفَ عِبَادَهُ بَعْضَ نِعَمِهِ عَلَیْهِمْ جُمَلًا إِذْ لَا یَقْدِرُونَ عَلَى مَعْرِفَةِ جَمِیعِهَا بِالتَّفْصِیلِ لِأَنَّهَا أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُحْصَى أَوْ تُعْرَفَ فَقَالَ لَهُمْ قُولُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَیْنَا رَبُّ الْعَالَمِینَ وَ هُمُ الْجَمَاعَاتُ مِنْ کُلِّ مَخْلُوقٍ مِنَ الْجَمَادَاتِ وَ الْحَیَوَانَاتِ وَ أَمَّا الْحَیَوَانَاتُ فَهُوَ یَقْلِبُهَا فِی قُدْرَتِهِ وَ یَغْذُوهَا مِنْ رِزْقِهِ وَ یُحَوِّطُهَا بِکَنَفِهِ وَ یُدَبِّرُ کُلًّا مِنْهَا بِمَصْلَحَتِهِ وَ أَمَّا الْجَمَادَاتُ فَهُوَ یُمْسِکُهَا بِقُدْرَتِهِ وَ یُمْسِکُ الْمُتَّصِلَ مِنْهَا أَنْ یَتَهَافَتَ وَ یُمْسِکُ الْمُتَهَافِتَ مِنْهَا أَنْ یَتَلَاصَقَ وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ یُمْسِکُ الْأَرْضَ أَنْ تَنْخَسِفَ إِلَّا بِأَمْرِهِ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ.
[10]. ذیل آیه 25 همین سوره (حدیث 1 جلسه 1111 https://yekaye.ir/ababsa-80-25/) مواردی که قبلا آمده بود اشاره شده است. البته آنچه در آنجا و نیز در آیات 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 آمده را هم باید به آن فهرست اضافه کرد.
[11] . فَفِی هَذَا دَلَالَةٌ وَاضِحَةٌ عَلَى أَنَّ الْعَالَمَ مَخْلُوقٌ بِتَقْدِیرٍ وَ حِکْمَةٍ وَ نِظَامٍ وَ مُلَائَمَةٍ وَ أَنَّ الْخَالِقَ لَهُ وَاحِدٌ وَ هُوَ الَّذِی أَلَّفَهُ وَ نَظَّمَهُ بَعْضاً إِلَى بَعْضٍ جَلَّ قُدْسُهُ وَ تَعَالَى جَدُّهُ وَ کَرُمَ وَجْهُهُ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُهُ تَعَالَى عَمَّا یَقُولُ الْجَاحِدُونَ وَ جَلَّ وَ عَظُمَ عَمَّا یَنْتَحِلُهُ الْمُلْحِدُون...