1116) سوره عبس (80) آیه 30 وَ حَدائِقَ غُلْباً (2)
حدیث
تمام احادیثی که ذیل آیه 27 (جلسه 1113 https://yekaye.ir/ababsa-80-27/) گذشت به این آیه نیز مربوط میشود؛ همچنین ذیل آیه 28 (جلسه 1114 حدیث7 https://yekaye.ir/ababsa-80-28/) فرازی از تفسیر قمی گذشت که اغلب آن را توضیح مرحوم قمی دانستهاند؛ اما برخی هم آن را ادامه حدیث امام باقر ع قلمداد کردهاند. که در آنجا آمد: و «حَدَائِقَ غُلْبًا» یعنی «باغهای تودرتو و انبوه». اما احادیث دیگر:
1) قبلا فرازهای متعددی از حدیث معروف توحید مفضل که از امام صادق ع روایت شده تقدیم شد.[1] در فراز دیگری از این حدیث آمده است:
در حکمت آفرینش درخت و انواع گیاهان تأمل کن، از آنجا که درخت نیز بسان حیوان همواره به غذا محتاج است و در عین حال نه دهانی همانند حیوانات دارد و نه حرکتی میکند که بتواند دنبال غذا برود، برایش ریشههایی قرار داده شده که در دل زمین فرو رفته تا غذا را از زمین برکشد و آن را به شاخهها، و برگ و میوههای روی آن رساند. پس زمین مانند مادر پرورش دهند? آن است و ریشههایش که همچون دهانهایی است که درون زمین گذاشته شده تا از آن غذایش را برگیرد همان طور که در میان حیوانات، مادرانشان بچههای خود را شیر مىدهند.
آیا نمىبینى که چگونه ستونهاى خیمهها از هر سو با طناب بسته شده تا بر پاى استوار ایستد، و نه نقش زمین گردد و نه کج شود؛ گیاهان را نیز چنین مییابی، تمام آنها ریشههاى خود را در دل زمین به هر جانبى دوانیدهاند تا آن را برپا و استوار نگاه دارند؛ و اگر این نبود چگونه یک نخل بلندقامت ویا چنار بزرگ در توفانهاى سهمگین بر پاى مىماندند؟ پس به حکمت آفریدگار بنگر که چگونه بر حکمت صنعتگران پیشى گرفته؛ و همان ترفندی که صنعتگران در پایدارى خیمهها از آن بهره میگیرند، قبلا در آفرینش درختان بوده است؛ زیرا آفرینش درخت پیش از ساختن خیمهها بوده است. نمىبینى که پایه و ستون خیمهها از چوب درختان است، پس صناعت مردم از کار آفرینش گرفته شده است.
توحید المفضل، ص156-157
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِی الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: ...
تَأَمَّلِ الْحِکْمَةَ فِی خَلْقِ الشَّجَرِ وَ أَصْنَافِ النَّبَاتِ فَإِنَّهَا لَمَّا کَانَتْ تَحْتَاجُ إِلَى الْغِذَاءِ الدَّائِمِ کَحَاجَةِ الْحَیَوَانِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهَا أَفْوَاهٌ کَأَفْوَاهِ الْحَیَوَانِ وَ لَا حَرَکَةٌ تَنْبَعِثُ بِهَا لِتَنَاوُلِ الْغِذَاءِ جُعِلَتْ أُصُولُهَا مَرْکُوزَةً فِی الْأَرْضِ لِتَنْزِعَ مِنْهَا الْغِذَاءَ فَتُؤَدِّیَهُ إِلَى الْأَغْصَانِ وَ مَا عَلَیْهَا مِنَ الْوَرَقِ وَ الثَّمَرِ فَصَارَتِ الْأَرْضُ کَالْأُمِّ الْمُرَبِّیَةِ لَهَا وَ صَارَتْ أُصُولُهَا الَّتِی هِیَ کَالْأَفْوَاهِ مُلْتَقِمَةً لِلْأَرْضِ لِتَنْزِعَ مِنْهَا الْغِذَاءَ کَمَا تُرْضِعُ أَصْنَافَ الْحَیَوَانِ أُمَّهَاتُهَا.
أَ لَمْ تَرَ إِلَى عَمَدِ الْفَسَاطِیطِ وَ الْخِیَمِ کَیْفَ تُمَدُّ بِالْأَطْنَابِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ لِتَثْبُتَ مُنْتَصِبَةً فَلَا تَسْقُطُ وَ لَا تَمِیلُ؛ فَهَکَذَا تَجِدُ النَّبَاتَ کُلَّهُ لَهُ عُرُوقٌ مُنْتَشِرَةٌ فِی الْأَرْضِ مُمْتَدَّةٌ إِلَى کُلِّ جَانِبٍ لِتُمْسِکَهُ وَ تُقِیمَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ کَیْفَ کَانَ یَثْبُتُ هَذَا النَّخْلُ الطِّوَالُ وَ الدَّوْحُ الْعِظَامُ فِی الرِّیحِ الْعَاصِفِ؟! فَانْظُرْ إِلَى حِکْمَةِ الْخَالِقِ کَیْفَ سَبَقَتْ حِکْمَةَ الصِّنَاعَةِ فَصَارَتِ الْحِیلَةُ الَّتِی تَسْتَعْمِلُهَا الصُّنَّاعُ فِی ثَبَاتِ الْفَسَاطِیطِ وَ الْخِیَمِ مُتَقَدِّمَةً فِی خَلْقِ الشَّجَرِ لِأَنَّ خَلْقَ الشَّجَرِ قَبْلَ صَنْعَةِ الْفَسَاطِیطِ وَ الْخِیَمِ أَ لَا تَرَى عَمَدَهَا وَ عِیدَانَهَا مِنَ الشَّجَرِ فَالصِّنَاعَةُ مَأْخُوذَةٌ مِنَ الْخِلْقَة.
2) الف. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اگر کسی از باغهایی عبور کرد اشکالی ندارد که از میوه آنها بخورد ولی از آن چیزی با خودش نبرد.
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص180
قَالَ الصَّادِقُ ع:
مَنْ مَرَّ بِبَسَاتِینَ فَلَا بَأْسَ بِأَنْ یَأْکُلَ مِنْ ثِمَارِهَا وَ لَا یَحْمِلْ مَعَهُ مِنْهَا شَیْئاً
ب. از امام صادق ع سوال میشود درباره شخصی که از کنار درختان خرما و سنبلهها و میوهها عبور میکند، آیا برایش جایز است که بدون اجازه گرفتن از صاحب آنها، چه در حال ضرورت و چه در حال غیرضرورت- از آنها بخورد؟
فرمودند: اشکالی ندارد.
تهذیب الأحکام، ج7، ص93
الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَمُرُّ بِالنَّخْلِ وَ السُّنْبُلِ وَ الثَّمَرِ فَیَجُوزُ لَهُ أَنْ یَأْکُلَ مِنْهَا مِنْ غَیْرِ إِذْنِ صَاحِبِهَا مِنْ ضَرُورَةٍ أَوْ غَیْرِ ضَرُورَةٍ؟
قَالَ: لَا بَأْسَ.
ج. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
اشکالی ندارد که انسانی که از کنار درختان میوه عبور میکند از آنها بخورد فقط نباید آنها را خراب کند؛ و رسول الله ص از اینکه در [پیرامون درختان] محل عبور مردم دیوار کشیده شود نهی کرد به خاطر اینکه افراد اجازه عبور داشته باشند و هرگاه به ایشان خبر میرسید که درخت خرمایی رسیده است و دورش دیوار کشیدهاند دستور میداد دیوار را به خاطر عبورکنندگان از آن مسیر خراب کنند.
الکافی، ج3، ص569
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
لَا بَأْسَ بِالرَّجُلِ یَمُرُّ عَلَى الثَّمَرَةِ وَ یَأْکُلُ مِنْهَا وَ لَا یُفْسِدُ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ تُبْنَى الْحِیطَانُ بِالْمَدِینَةِ لِمَکَانِ الْمَارَّةِ قَالَ وَ کَانَ إِذَا بَلَغَ نَخْلَةٌ أَمَرَ بِالْحِیطَانِ فَخُرِقَتْ لِمَکَانِ الْمَارَّةِ.
د. از محمد بن عثمان عمری (یکی از نواب اربعه) پاسخی از جانب امام زمان ع به برخی از سوالات رسیده است. در فرازی از آن متن آمده است:
و اما در مورد سوالی که پرسیده بودید درباره میوههایی از اموالتان که عبورکنندگان که از کنار درختان شما میگذرند از آن تناول کرده و میخورند آیا این کار برایشان حلال است؟
بله، خوردنش برایشان حلال است اما بردنش برایشان حرام است.
الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسی)، ج2، ص480
وَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ الْأَسَدِیِّ قَالَ: کَانَ فِیمَا وَرَدَ عَلَیَّ مِنَ الشَّیْخِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ فِی جَوَابِ مَسَائِلَ إِلَى صَاحِبِ الزَّمَانِ: ...
وَ أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ مِنَ الثِّمَارِ مِنْ أَمْوَالِنَا یَمُرُّ بِهِ الْمَارُّ فَیَتَنَاوَلُ مِنْهُ وَ یَأْکُلُ هَلْ یَحِلُّ لَهُ ذَلِکَ؟
فَإِنَّهُ یَحِلُّ لَهُ أَکْلُهُ وَ یَحْرُمُ عَلَیْهِ حَمْلُهُ.
3) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:
همانا کمترین و سادهترین جایگاه بهشتیان جایگاه کسی است که وارد بهشت میشود و برای او سه باغ قرار میدهند. وقتی وارد پایینترین آنها میشود، همسران و خدمتکاران و رودها و میوههایش را از آنچه خداوند خواسته و مایه روشنی چشم او و خوشحالی دلش است میبیند.
پس چون شکر و حمد خدا را به جای آورد به او گفته شود: سرت را بلند کن و باغ دوم را ببین که در آن چیزهایی است که در این نیست.
پس میگوید: خدایا این را به من بده.
پس خداوند متعال فرماید اگر این را به تو بدهم غیر از این را از من خواهی خواست!
او میگوید: پروردگارا! همین! همین! پس چون داخل آن شود شکر و حمد خدا را بجا آورد.
سپس خطاب آید درب بهشت را برایش بگشایید و به او گفته شود سرت را بلند کن؛ که در آن لحظه بابی از جاودانگی برایش گشوده شده و چندین برابر آنچه را در قبلیها بود ببیند؛ پس در حالی که شادیاش چندین برابر شده بگوید: پروردگارا! حمد بیپایان سزاوار توست که بر من با وارد کردنم در بهشت منت گذاشتی و مرا از آتش جهنم نجات دادی. ...
تفسیر القمی، ج2، ص82
حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عن أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ:
...[2] وَ إِنَّ أَیْسَرَ أَهْلِ الْجَنَّةِ مَنْزِلَةً مَنْ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَیُرْفَعُ لَهُ ثَلَاثُ حَدَائِقَ.
فَإِذَا دَخَلَ أَدْنَاهُنَّ رَأَى فِیهَا مِنَ الْأَزْوَاجِ وَ الْخَدَمِ وَ الْأَنْهَارِ وَ الْأَثْمَارِ مَا شَاءَ اللَّهُ مِمَّا یَمْلَأُ عَیْنَهُ قُرَّةً وَ قَلْبَهُ مَسَرَّةً.
فَإِذَا شَکَرَ اللَّهَ وَ حَمِدَهُ قِیلَ لَهُ: ارْفَعْ رَأْسَکَ إِلَى الْحَدِیقَةِ الثَّانِیَةِ فَفِیهَا مَا لَیْسَ فِی الْأُخْرَى.
فَیَقُولُ: یَا رَبِّ أَعْطِنِی هَذِهِ.
فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى: إِنْ أَعْطَیْتُکَ إِیَّاهَا سَأَلْتَنِی غَیْرَهَا!
فَیَقُولُ: رَبِّ هَذِهِ هَذِهِ! فَإِذَا هُوَ دَخَلَهَا شَکَرَ اللَّهَ وَ حَمِدَهُ.
قَالَ: فَیُقَالُ: افْتَحُوا لَهُ بَابَ الْجَنَّةِ. وَ یُقَالُ لَهُ: ارْفَعْ رَأْسَکَ.
فَإِذَا قَدْ فُتِحَ لَهُ بَابٌ مِنَ الْخُلْدِ وَ یَرَى أَضْعَافَ مَا کَانَ فِیمَا قَبْلُ. فَیَقُولُ عِنْدَ تَضَاعُفِ مَسَرَّاتِهِ: رَبِّ لَکَ الْحَمْدُ الَّذِی لَا یُحْصَى إِذْ مَنَنْتَ عَلَیَّ بِالْجِنَانِ وَ نَجَّیْتَنِی مِنَ النِّیرَانِ ...
4) الف. روایتی است که در کتب شیعه با تفصیل و در کتب اهل سنت هم به اختصار آمده است که در اینجا ما مطلب را با تاکید بر منابع اهل سنت تقدیم میکنیم:
الف. احمد بن حنبل و ابن ابی شیبه با سندهای خود از حضرت علی ع روایت کردهاند:
یکبار من همراه پیامبر ص در یکی از کوچههای مدینه قدم میزدم و به باغی رسیدم. به پیامبر ص عرض کردم: یا رسول الله! این باغ چه خوب است!
پیامبر ص فرمود: بله چه خوب است و برای تو در بهشت از این نیکوتر هست!
سپس به باغ دیگری رسیدند و گفتم: یا رسول الله! این باغ چه خوبتر از قبلی است!
پیامبر ص فرمود: بله چه خوب است و برای تو در بهشت از این نیکوتر هست!
و تا هفت باغ گذر کردیم و هر بار من گفتم این چقدر خوبتر است و ایشان فرمود برایت در بهشت بهترین از این هست.
فضائل الصحابة (لأحمد بن حنبل)، ج2، ص651؛ مصنف ابن أبی شیبة، ج18، ص72[3]
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ قثنا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ، نا حَرَمِیُّ بْنُ عُمَارَةَ، نا الْفَضْلُ بْنُ عَمِیرَةَ أَبُو قُتَیْبَةَ الْقَیْسِیُّ قَالَ: حَدَّثَنِی مَیْمُونٌ الْکُرْدِیُّ أَبُو نُصَیْرٍ، عَنْ أَبِی عُثْمَانَ النَّهْدِیِّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ:
کُنْتُ أَمْشِی مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِینَةِ، فَأَتَیْنَا عَلَى حَدِیقَةٍ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا أَحْسَنَ هَذِهِ الْحَدِیقَةَ.
فَقَالَ: «مَا أَحْسَنَهَا وَلَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا».
ثُمَّ أَتَیْنَا عَلَى حَدِیقَةٍ أُخْرَى فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِیقَةٍ!
فَقَالَ: «لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا».
حَتَّى أَتَیْنَا عَلَى سَبْعِ حَدَائِقَ أَقُولُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا أَحْسَنَهَا وَیَقُولُ: «لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا»
ب. طبرانی با سند خود همین گفتگوی حضرت علی ع و پیامبر ص را از قول ابن عباس، و ذهبی نیز همین را با سه سند متفاوت روایت کرده است؛ و هردو در آخرش این را اضافه کردهاند:
سپس پیامبر با دست به سر و محاسنش اشاره کرد و گریست تا حدی که صدای گریهاش بلند شد.
از ایشان سوال شد: چه چیزی شما را به گریه درآورد؟
فرمودند: کینههایی در سینههای برخی افراد که تا زمانی که جای مرا خالی ببینند جرات نمایاندنش را ندارند!
المعجم الکبیر (للطبرانی)، ج11، ص73؛ میزان الاعتدال، ج4، ص480[4]؛ تاریخ دمشق (لابن عساکر)، ج42، ص322 و 324
حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلَوَیْهِ الْقَطَّانُ، ثنا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ السُّکَّرِیُّ، ثنا مُوسَى بْنُ أَبِی سُلَیْمٍ الْبَصْرِیُّ، ثنا مِنْدَلٌ، ثنا الْأَعْمَشُ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِی اللهُ عَنْهُمَا، قَالَ:
خَرَجْتُ أَنَا وَالنَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَعَلِیٌّ رَضِی اللهُ عَنْهُ، فِی حشانِ الْمَدِینَةِ فَمَرَرْنَا بِحَدِیقَةٍ فَقَالَ عَلِیٌّ رَضِی اللهُ عَنْهُ: مَا أَحْسَنَ هَذِهِ الْحَدِیقَةَ یَا رَسُولَ اللهِ، فَقَالَ: «حَدِیقَتُکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا». [حتى مر بسبع حدائق ویقول مثلها].
ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى رَأْسِهِ، وَلِحْیَتِهِ ثُمَّ بَکَى حَتَّى عَلَا بُکَاؤُهُ، قِیلَ مَا یُبْکِیکَ؟
قَالَ: «ضَغَائِنُ فِی صُدُورِ قَوْمٍ لَا یُبْدونها لَکَ حَتَّى یَفْقِدُونی».
ج. بزار و بغوی و ابییعلی با سند متصل این واقعه را از ابوعثمان نهدی روایت کردهاند و در پایان این سخن پیامبر ص این را هم نقل کردهاند که قبلیها نیاوردهاند:
علی ع وقتی سخن پیامبر را شنید گفت: آیا [آن موقع] در سلامت از دینم هستم؟
فرمود: بله. در سلامت از دینت.
مسند البزار، ج2، ص293[5]؛ معجم الصحابة (للبغوی) ج4، ص365[6]؛ مسند أبی یعلى، ج1، ص426[7]؛ تاریخ دمشق لابن عساکر، ج42، ص322 -323[8]
حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَلِیٍّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ مَعْمَرٍ، قَالَا: نا حِرْمِیُّ بْنُ عُمَارَةَ بْنِ أَبِی حَفْصَةَ، قَالَ: نا الْفَضْلُ بْنُ عَمِیرَةَ، قَالَ: حَدَّثَنِی مَیْمُونُ الْکُرْدِیُّ، عَنْ أَبِی عُثْمَانَ النَّهْدِیِّ، عَنْ عَلِیٍّ، قَالَ: کُنْتُ أَمْشِی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَهُوَ آخِذٌ بِیَدِی، فَمَرَرْنَا بِحَدِیقَةٍ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِیقَةٍ، قَالَ: «لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا» ثُمَّ مَرَرْنَا بِأُخْرَى، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِیقَةٍ، قَالَ: «لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا» حَتَّى مَرَرْنَا بِسَبْعِ حَدَائِقَ، کُلُّ ذَلِکَ أَقُولُ مَا أَحْسَنَهَا، وَهُوَ یَقُولُ: «لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا» فَلَمَّا خَلَا لَهُ الطَّرِیقُ اعْتَنَقَنِی، ثُمَّ أَجْهَشَ بَاکِیًا، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ؟
قَالَ: «ضَغَائِنُ فِی صُدُورِ قَوْمٍ لَا یُبْدُونَهَا لَکَ إِلَّا مِنْ بَعْدِی».
قُلْتُ: فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی؟
قَالَ: «فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِکَ»
د. این عساکر همین واقعه را با سند متصل از انس بن مالک روایت کرده است فقط این اضافه را نسبت به نقلهای قبلی دارد که بعد از اینکه پیامبر ص میفرماید: کینههایی در سینههای اقوامی که تا من از دنیا نروم برایت آشکار نکنند، آمده است که:
حضرت علی ع گفت: یا رسول الله! من آن موقع چه میکنم؟
فرمود: صبر میکنی.
عرض کرد: اگر نتوانستم چطور؟
فرمود: آنگاه با زیبایی مواجه میشوی [کنایه از اینکه به شهادت میرسی].
علی ع عرض کرد: آیا آن موقع دینم سالم مانده است؟
فرمود: دینت سالم خواهد بود.
تاریخ دمشق لابن عساکر، ج42، ص324
أخبرنا أبو العز بن کادش أنا أبو محمد الجوهری أنا علی بن محمد بن أحمد بن نصیر نا عمر بن محمد القابلانی نا أحمد بن بدیل نا المفضل بن ضمرة الأسدی نا یونس بن خباب عن عثمان بن حاضر عن أنس بن مالک قال خرجنا مع رسول الله (صلى الله علیه وسلم) فمر بحدیقة فقال علی رضی الله عن هـ ما أحسن هذه الحدیقة قال حدیقتک فی الجنة أحسن منها حتى مر بسبع حدائق کل ذلک یقول علی یا رسول الله ما أحسن هذه الحدیقة فیرد علیه النبی (صلى الله علیه وسلم) حدیقتک فی الجنة أحسن منها ثم وضع النبی (صلى الله علیه وسلم) رأسه على إحدى منکبی علی فبکى فقال له علی ما یبکیک یارسول الله؟
قال ضغائن فی صدور أقوام لا یبدونها لک حتى أفارق الدنیا.
فقال علی رضی الله عنه: فما أصنع یا رسول الله؟
قال تصبر.
قال فإن لم أستطع؟
قال: تلقى جمیلا
قال: ویسلم لی دینی؟
قال: ویسلم لک دینک.
رواه یحیى بن یعلى عن یونس فنقص من إسناده ابن حاضر.
ه. ابن ابی الحدید نیز که همین واقعه از انس بن مالک روایت کرده است سخن امیرالمومنین ع را به جای «فما أصنع یا رسول الله؟/ من آن موقع چه میکنم؟» به صورت «یا رسول الله! أ فلا أضع سیفی على عاتقی فأبید خضراءهم؟/ یا رسول الله! آیا شمشیر بر دوش بردارم و خرمیشان را بر باد دهم؟» روایت کرده؛ و عبارت «قال فإن لم أستطع؟ قال: تلقى جمیلا/ عرض کرد: اگر نتوانستم چطور؟ فرمود: آنگاه با زیبایی مواجه میشوی [کنایه از اینکه به شهادت میرسی].» را به صورت :قال فإن صبرت؟ قال تلاقی جهدا/ عرض کرد: اگر صبر کنم؟ فرمود: آنگاه با جهد [= تلاش] مواجه میشوی.» نقل کرده است که احتمالا این فراز دوم اشتباه تایپی رخ داده است.
شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج4، ص107
روى یونس بن حباب عن أنس بن مالک قال کنا مع رسول الله ص و علی بن أبی طالب معنا فمررنا بحدیقة فقال علی یا رسول الله أ لا ترى ما أحسن هذه الحدیقة فقال إن حدیقتک فی الجنة أحسن منها حتى مررنا بسبع حدائق یقول علی ما قال و یجیبه رسول الله ص بما أجابه. ثم إن رسول الله ص وقف فوقفنا فوضع رأسه على رأس علی و بکى.
فقال علی: ما یبکیک یا رسول الله؟
قال: ضغائن فی صدور قوم لا یبدونها لک حتى یفقدونی.
فقال: یا رسول الله أ فلا أضع سیفی على عاتقی فأبید خضراءهم؟
قال: بل تصبر.
قال: فإن صبرت؟
قال: تلاقی جهدا.
قال: أ فی سلامة من دینی؟
قال: نعم.
قال: فإذاً لا أبالی.
این شهر آشوب همین روایت را با همه این فرازها با سندهای متعدد از کتب قدیمی اهل سنت در مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (ج2، ص121) روایت کرده است.[9]
و. این واقعه در منابع شیعه هم روایت شده است و در ادامه این گفتگو و بعد از اینکه پیامبر ص فرمود «در سلامت از دینت خواهی بود» چنین آمده است:
عرض کرد: یا رسول الله! اگر دینم سالم بماند این امر مرا ناراحت نمیکند.
رسول الله ص فرمود: به همین جهت است که خداوند تو را تالیای* برای محمد قرار داد، و دعوتکنندهای به سوی رضوان و مغفرت خویش، و علامتی بر فرزندان رشد و گمراهی به واسطه محبت و بغضی که [به ترتیب] نسبت به تو دارند، و بردارنده پرچم محمد در روز قیامت، و رهبری برای پیامبران و رسولان و صابران زیر پرچم من به سوی بهشتهای سراسر نعمت. ای علی! همانا اصحاب موسی ع بعد از او گوسالهای را برگرفتند و با خلیفه او مخالفت کردند و بعد از من هم امتم گوسالهای را برمیگیرند و سپس گوسالهای را و سپس گوسالهای را و با تو مخالفت میکنند؛ در حالی که تو خلیفه بر آنها هستی؛ ولی اینان شبیه آنان میشوند در برگرفتن گوساله. هان! هرکس با تو موافقت کرد و از تو اطاعت کرد همراه با ما در آن [مقام] رفیق اعلی است و کسی که بعد از من آن گوساله را برگیرد و با تو مخالفت کند و توبه نکند پس همراه با کسانی خواهد بود که زمان موسی ع آن گوساله را برگرفتند و توبه نکردند و آنان در جهنم جاودانه و جاودانند.
* پی نوشت: تالی = کسی که دقیقا جا پای شخص دیگری میگذارد.
التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص408
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع، وَ قَدْ مَرَّ مَعَهُ بِحَدِیقَةٍ حَسَنَةٍ فَقَالَ عَلِیٌّ ع: مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِیقَةٍ!
فَقَالَ: یَا عَلِیُّ لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا، إِلَى أَنْ مَرَّ بِسَبْعِ حَدَائِقَ- کُلَّ ذَلِکَ یَقُولُ عَلِیٌّ ع: مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِیقَةٍ! وَ یَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ ص: لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا.
ثُمَّ بَکَى رَسُولُ اللَّهِ ص بُکَاءً شَدِیداً، فَبَکَى عَلِیٌّ ع لِبُکَائِهِ، ثُمَّ قَالَ: مَا یُبْکِیکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟
قَالَ: یَا أَخِی [یَا] أَبَا الْحَسَنِ! ضَغَائِنُ فِی صُدُورِ قَوْمٍ یُبْدُونَهَا لَکَ بَعْدِی.
قَالَ عَلِیٌّ ع: یَا رَسُولَ اللَّهِ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی قَالَ: فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِکَ.
قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِذَا سَلِمَ دِینِی فَلَا یَسُوءُنِی ذَلِکَ.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: لِذَلِکَ جَعَلَکَ اللَّهُ لِمُحَمَّدٍ تَالِیاً، وَ إِلَى رِضْوَانِهِ وَ غُفْرَانِهِ دَاعِیاً، وَ عَنْ أَوْلَادِ الرُّشْدِ وَ الْغَیِّ بِحُبِّهِمْ لَکَ وَ بُغْضِهِمْ [عَلَیْکَ مُمَیِّزاً] مُنْبِئاً وَ لِلِوَاءِ مُحَمَّدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَامِلًا، وَ لِلْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ وَ الصَّابِرِینَ تَحْتَ لِوَائِی- إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ قَائِداً. یَا عَلِیُّ إِنَّ أَصْحَابَ مُوسَى اتَّخَذُوا بَعْدَهُ عِجْلًا وَ خَالَفُوا خَلِیفَتَهُ، وَ سَیَتَّخِذُ أُمَّتِی بَعْدِی عِجْلًا، ثُمَّ عِجْلًا، ثُمَّ عِجْلًا، وَ یُخَالِفُونَکَ، وَ أَنْتَ خَلِیفَتِی عَلَى هَؤُلَاءِ، یُضَاهِئُونَ أُولَئِکَ فِی اتِّخَاذِهِمُ الْعِجْلَ. أَلَا فَمَنْ وَافَقَکَ وَ أَطَاعَکَ فَهُوَ مَعَنَا فِی الرَّفِیعِ الْأَعْلَى، وَ مَنِ اتَّخَذَ الْعِجْلَ بَعْدِی وَ خَالَفَکَ وَ لَمْ یَتُبْ، فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ زَمَانَ مُوسَى، وَ لَمْ یَتُوبُوا [فَهُمْ] فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ مُخَلَّدِینَ.[10]
این واقعه همچنین در شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام، (ج2، ص255[11]) و المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، (ص340[12]) و (التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن (ص232-233[13]) و الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، (ج2، ص427[14]) و کشف الغمة فی معرفة الأئه (ج1، ص98[15]) و کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین علیه السلام، (ص460[16]) و نهج الحق و کشف الصدق، (ص330[17]) آمده است که بسیاری از اینها از منابع قدیمی اهل سنت مانند کتاب المناقب ابن مردویه واقعه را نقل کردهاند و با طول و تفصیل بیشتری در کتاب سلیم بن قیس الهلالی، (ج2، ص569-570، حدیث2) هم آمده است.[18]
[1]. ذیل آیه 25 همین سوره (حدیث 1 جلسه 1111 https://yekaye.ir/ababsa-80-25/) مواردی که قبلا آمده بود اشاره شده است. البته آنچه در آنجا و نیز در آیات 26 و 27 و 28 و 29 آمده را هم باید به آن فهرست اضافه کرد.
[2] . قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ شَوِّقْنِی فَقَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ مِنْ أَدْنَى نَعِیمِ الْجَنَّةِ یُوجَدُ رِیحُهَا مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفِ عَامٍ مِنْ مَسَافَةِ الدُّنْیَا وَ إِنَّ أَدْنَى أَهْلِ الْجَنَّةِ مَنْزِلًا لَوْ نَزَلَ بِهِ أَهْلُ الثَّقَلَیْنِ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ لَوَسِعَهُمْ طَعَاماً وَ شَرَاباً وَ لَا یَنْقُصُ مِمَّا عِنْدَهُ شَیْءٌ
[3] . «حدثنا یحیى بن یعلى عن یونس بن خباب عن أنس قال: خرجت أنا وعلی مع رسول اللَّه -صلى اللَّه علیه وسلم- فی (حائط) المدینة، فمررنا بحدیقة، فقال (علی): ما أحسن هذه الحدیقة یا رسول اللَّه؟ قال: فقال رسول اللَّه -صلى اللَّه علیه وسلم-: "حدیقتک فی الجنة أحسن منها یا علی"، حتى مر بسبع حدائق، کل ذلک یقول علی: ما أحسن هذه الحدیقة یا رسول اللَّه، فیقول: "حدیقتک فی الجنة أحسن (من هذه)»
[4] . «یحیى بن یعلى، عن یونس بن خباب، عن أنس، قال: خرجت وعلى مع رسول الله صلى الله علیه وسلم فی حیطان المدینة فمررنا بحدیقة، فقال على: ما أحسن هذه الحدیقة! فقال النبی صلى الله علیه وسلم: حدیقتک فی الجنة أحسن منها، حتى مر بسبع حدائق ویقول مثلها. وجعل النبی صلى الله علیه وسلم یبکى، فقال على: ما یبکیک؟ قال: ضغائن فی صدور قوم لا یبدونها لک حتى یفقدونی.
رواه عبد الرحمن بن صالح، وأبو بکر بن أبی شیبة، عن یحیى.
ورواه مفضل ابن صالح الأسدی عن یونس بن خباب، فقال: عن عثمان بن حاضر عن أنس.
[5] . بزار در پایان حدیث نوشته است: وَهَذَا الْحَدِیثُ لَا نَعْلَمُهُ یُرْوَى عَنْ عَلِیٍّ إِلَّا مِنْ هَذَا الْوَجْهِ بِهَذَا الْإِسْنَادِ. وَلَا نَعْلَمُ رَوَى أَبُو عُثْمَانَ النَّهْدِیُّ، عَنْ عَلِیٍّ إِلَّا هَذَا.
[6] . «حدثنا عبید الله قال: حدثنی حرمی بن عمارة نا الفضل بن [عمیرة] قال: حدثنی میمون الکردی أبو بصیر عن أبی عثمان النهدی عن علی بن أبی طالب قال: کنت أمشی مع النبی صلى الله علیه وسلم فی بعض طرق المدینة فأتینا على حدیقة فقلت: یا رسول الله: ما أحسن هذه الحدیقة! فقال: " ما أحسنها ولک فی الجنة أحسن منها " ثم أتینا على حدیقة أخرى فقلت، یا رسول الله ما أحسنها من حدیقة! قال: " لک فی الجنة أحسن منها " حتى أتینا على قطع حدائق أقول: یا رسول الله ما أحسنها فیقول: " لک فی الجنة أحسن منها " فلما خلا له الطریق اعتنقنی ثم أجهش باکیا فقلت: یا رسول الله ما یبکیک؟ قال: " ضغائن [فی صدور قوم لا یبدونها] لک إلا من بعدی " فقلت: فی سلامة من دینی. قال: " فی سلامة من دینک.
[7] . حَدَّثَنَا الْقَوَارِیرِیُّ، حَدَّثَنَا حَرَمِیُّ بْنُ عُمَارَةَ، حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ عُمَیْرَةَ أَبُو قُتَیْبَةَ الْقَیْسِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی مَیْمُونُ الْکُرْدِیُّ أَبُو نُصَیْرٍ، عَنْ أَبِی عُثْمَانَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، قَالَ: بَیْنَمَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ آخِذٌ بِیَدِی، وَنَحْنُ نَمْشِی فِی بَعْضِ سِکَکِ الْمَدِینَةِ، إِذْ أَتَیْنَا عَلَى حَدِیقَةٍ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِیقَةٍ قَالَ: «لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا»، ثُمَّ مَرَرْنَا بِأُخْرَى فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَهَا مِنْ حَدِیقَةٍ، قَالَ: «لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا»، حَتَّى مَرَرْنَا بِسَبْعِ حَدَائِقَ، کُلُّ ذَلِکَ أَقُولُ مَا أَحْسَنَهَا وَیَقُولُ: «لَکَ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا»، فَلَمَّا خَلَا لَهُ الطَّرِیقُ اعْتَنَقَنِی ثُمَّ أَجْهَشَ بَاکِیًا، قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا یُبْکِیکَ؟ قَالَ: «ضَغَائِنُ فِی صُدُورِ أَقْوَامٍ، لَا یُبْدُونَهَا لَکَ إِلَّا مِنْ بَعْدِی»، قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فِی سَلَامَةٍ مِنْ دِینِی؟، قَالَ: «فِی سَلَامَةٍ مِنْ دَیْنِکَ»
[8] . أخبرنا أبو القاسم بن السمرقندی أنا أبو الحسین بن النقور أنا عیسى بن علی أنا عبد الله بن محمد نا عبید الله بن عمر القواریری نا حرمی بن عمارة حدثنی الفضل بن عمیرة القیسی أبو قتیبة حدثنی میمون الکردی أبو نصیر عن أبی عثمان النهدی عن علی بن أبی طالب قال کنت أمشی مع النبی (صلى الله علیه وسلم) فأتینا على حدیقة فقلت یا رسول الله ما أحسن هذه الحدیقة فقال ما أحسنها ولک فی الجنة أحسن منها ثم أتینا على حدیقة أخرى فقلت یا رسول الله ما أحسنها من حدیقة قال لک فی الجنة أحسن منها حتى أتینا على سبع حدائق أقول یا رسول الله ما أحسنها فیقول لک فی الجنة أحسن منها فلما أن خلا به الطریق اعتنقنی (2) ثم أجهش باکیا فقلت یا رسول الله ما یبکیک قال ضغائن فی صدور أقوام لا یبدونها لک إلا بعدی فقلت فی سلامة من دینی قال فی سلامة من دینک الصواب أخبرناه أبو الحسن بن قبیس نا وأبو منصور بن خیرون أنا أبو بکر الخطیب (3) أنا الحسن بن أبی بکر أنا عبد الله بن إسحاق بن إبراهیم البغوی نا عبد الله بن أحمد (4) بن کثیر الدورقی أبو العباس وأحمد بن زهیر قالا أنا الفیض بن وثیق بن یوسف بن عبد الله بن عثمان بن أبی العاص قال أحمد بن زهیر قدم علینا سنة أربع وعشرین ومئتین (5) نا الفضل بن عمیرة (6) حدثنی میمون الکردی (7) مولى عبد الله بن عامر أبو نصیر عن أبی عثمان النهدی عن علی بأبی طالب رضی الله عن هـ قال مررت مع رسول الله (صلى الله علیه وسلم) بحدیقة فقلت یا رسول الله ما أحسنها قال لک فی الجنة خیر منها حتى مررت بسبع حدائق وقال أحمد بن زهیر بتسع حدائق کل ذلک أقول له ما أحسنها ویقول لک فی الجنة خیر منها قال ثم جذبنی رسول الله (صلى الله علیه وسلم) وبکى فقلت یا رسول الله ما یبکیک قال ضغائن فی صدور رجال علیک لن یبدوها لک إلا من بعدی فقلت بسلامة من دینی قال نعم بسلامة من دینک أخبرناه أبو المظفر بن القشیری أخبرنا أبو سعد أنا أبو عمرو ح وأخبرناه أبو سهل محمد بن سعدویة أنا إبراهیم أنا ابن المقرئ قالا أنا أبو یعلى نا القواریری نا حرمی بن عمارة نا الفضل بن عمیرة أبو قتیبة القیسی حدثنی میمون الکردی أبو نصیر عن أبی عثمان زاد ابن المقرئ النهدی عن علی بن أبی طالب رضی الله عن هـ قال بینما رسول الله (صلى الله علیه وسلم) اخذ بیدی ونحن نمشی فی بعض سکک المدینة إذ اتینا على حدیقة فقلت یا رسول الله ما أحسنها من حدیقة قال لک فی الجنة أحسن منها ثم مررنا بأخرى فقلت یا رسول الله ما أحسنها من حدیقة قال لک فی الجنة أحسن منها حتى مررنا بسبع حدائق کل ذلک أقول زاد ابن المقرئ له وقالا ما أحسنها ویقول لک فی الجنة أحسن منها فلما خلا له الطریق اعتنقنی ثم أجهش باکیا قال فقلت وقال أبو عمرو قلت یا رسول الله (1) فی سلامة من دینی قال فی سلامة من دینک.
[9] . فِی مُسْنَدِ أَبِی یَعْلَى وَ اعْتِقَادِ الْأُشْنُهِیِّ وَ مَجْمُوعِ أَبِی الْعَلَاءِ الْهَمْدَانِیِّ عَنْ أَنَسٍ وَ أَبِی بَرْزَةَ وَ أَبِی رَافِعٍ وَ فِی إِبَانَةِ ابْنِ بُطَّةَ مِنْ ثَلَاثَةِ طُرُقٍ إِنَّ النَّبِیَّ ص خَرَجَ یَمْشِی إِلَى قُبَا فَمَرَّ بِحَدِیقَةٍ فَقَالَ عَلِیٌّ مَا أَحْسَنَ هَذِهِ الْحَدِیقَةَ فَقَالَ النَّبِیُّ حَدِیقَتُکَ یَا عَلِیُّ فِی الْجَنَّةِ أَحْسَنُ مِنْهَا حَتَّى مَرَّ بِسَبْعِ حَدَائِقَ عَلَى ذَلِکَ ثُمَّ أَهْوَى إِلَیْهِ فَاعْتَنَقَهُ فَبَکَى وَ بَکَى عَلِیٌّ ثُمَّ قَالَ عَلِیٌّ مَا الَّذِی أَبْکَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَبْکِی لِضَغَائِنَ فِی صُدُورِ قَوْمٍ لَنْ تَبْدُوَ لَکَ إِلَّا مِنْ بَعْدِی قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ کَیْفَ أَصْنَعُ قَالَ تَصْبِرُ فَإِنْ لَمْ تَصْبِرْ تَلْقَ جُهْداً وَ شِدَّةً قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ تَخَافُ فِیهَا هَلَاکَ دِینِی قَالَ بَلْ فِیهَا حَیَاةُ دِینِکَ.
[10] . در همین راستاست این حدیث که الروضة فی فضائل أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیهما السلام (لابن شاذان القمی)، ص154 و بسیاری از کتب دیگر آمده است:
بِالْإِسْنَادِ عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: خَرَجْتُ أَنَا وَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ إِلَى الصَّحْرَاءِ.
فَلَمَّا صِرْنَا فِی الْحَدَائِقِ بَیْنَ النَّخْلِ، صَاحَتْ نَخْلَةٌ بِنَخْلَةٍ: هَذَا مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى، وَ هَذَا عَلِیٌّ الْمُرْتَضَى. ثُمَّ صَاحَتْ ثَالِثَةً بِرَابِعَةٍ: هَذَا مُوسَى، وَ ذَا هَارُونُ ثُمَّ صَاحَتْ خَامِسَةٌ بِسَادِسَةٍ:هَذَا خَاتَمُ النَّبِیِّینَ، وَ ذَا خَاتَمُ الْوَصِیِّینَ، وَ عِنْدَ ذَلِکَ تَبَسَّمَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.
وَ قَالَ: أَ مَا سَمِعْتَ یَا أَبَا الْحَسَنِ؟ قُلْتُ: بَلَى، یَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ: مَا تَسَمَّى هَذَا النَّخْلُ؟
قَالَ: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: فَسَمِّهَا الصَّیْحَانِیَّ، لِأَنَّهَا صَاحُوا بِفَضْلِی وَ فَضْلِک