) سوره عبس (80) آیه 29 وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلاً (3)

 

تدبر

1) «عِنَباً ... زَیْتُوناً وَ نَخْلًا»

انگور، زیتون و خرما، از میوه‏هاى مورد سفارش قرآن است. (تفسیر نور، ج‏10، ص389)

بحثی علمی درباره درخت خرما[1] قبلا ارائه شد که علاقمندان می‌توانند بدانجا مراجعه کنند:

جلسه 782 https://yekaye.ir/ya-seen-36-34/

 

2) «وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلًا»

در ادامه بیان روییدنی‌هایی که بر اثر بارش باران و شکافتن زمین می‌رویند و بعد از اشاره به مطلق دانه‌ها، درخت انگور و سبزیجات، به درختهای زیتون و خرما اشاره کرد. این در حالی است که در آیات بعد به باغهای انبوه و مطلق میوه‌ها اشاره می‌کند و می‌دانیم که زیتون و خرما هم می‌تواند در باغهای انبوه باشند و هم میوه بر آنها صدق می‌کند.

تنها نکته‌ای که در کتب تفسیری در خصوص چرایی اشاره به این دو ذکر شده صرفا اشاره به خواص و فواید متعددی است که بر این دو گیاه مترتب است. اما آیا این توضیح قانع‌کننده است؟ ما می‌دانیم که میوه‌های دارای خواص متعدد منحصر در این دو نیست، به علاوه که در برخی سوره‌های دیگر از میوه‌های دیگری در کنار اینها یاد شده است. برای اینکه بفهمیم چرا این دو -و اگر به آیه قبل توجه کنیم که عنب هم مطرح شده، چرا این سه- را به طور خاص ذکر کرد، شاید بد نباشد به کاربردهای اینها در کنار سایر میوه‌های درخت در قرآن کریم اشاره شود:

درختان میوه‌دار در قرآن کریم

صرف نظر از کلمه «فاکهة» که دلالت بر مطلق میوه دارد و 14 بار در قرآن کریم به کار رفته، در میان درختان میوه پرتکرارترین مورد، کلمه نخل است که 20 بار در قرآن کریم به کار رفته است:

1.    أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ (بقره/266)

2.    وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ انْظُرُوا إِلى‏ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فی‏ ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (انعام/99)

3.    وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ (انعام/141)

4.    وَ فِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخیلٌ صِنْوانٌ وَ غَیْرُ صِنْوانٍ یُسْقى‏ بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى‏ بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (رعد/4)

5.    یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخیلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (نحل/11)

6.    وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخیلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً وَ رِزْقاً حَسَناً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (نحل/67)

7.    أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجیراً (اسراء/91)

8.    وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً رَجُلَیْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُما زَرْعاً (کهف/32)

9.    فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى‏ جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ یا لَیْتَنی‏ مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا (مریم/23)

10.        وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا (مریم/25)

11.        قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبیرُکُمُ الَّذی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ فی‏ جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَیُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى‏ (طه/71)

12.        فَأَنْشَأْنا لَکُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخیلٍ وَ أَعْنابٍ لَکُمْ فیها فَواکِهُ کَثیرَةٌ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ (مومنون/19)

13.        وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضیمٌ (شعراء/148)

14.        وَ جَعَلْنا فیها جَنَّاتٍ مِنْ نَخیلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فیها مِنَ الْعُیُونِ (یس/34)

15.        وَ النَّخْلَ باسِقاتٍ لَها طَلْعٌ نَضیدٌ (ق/10)

16.        تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ (قمر/20)

17.        فیها فاکِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَکْمامِ (رحمن/11)

18.        فیهِما فاکِهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ (رحمن/68)

19.        سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فیها صَرْعى‏ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَةٍ (حاقه/7)

20.        وَ عِنَباً وَ قَضْباً؛ وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلاً (عبس/28-29)

چنانکه مشاهده می‌شود در این 20 آیه‌،5 مورد کاملا ناظر به یک قضیه شخصیه است (دو مورد در داستان حضرت مریم؛ یک مورد در خصوص ساحران که تهدید می‌شوند که بر درخت نخل به صلیب کشیده شوند؛ و دو مورد هم در خصوص قوم عاد که تعبیر شده که مانند درختان نخل برکنده شده از زمین، تار و مار شدند). واضح است در این موارد اینکه در کنار میوه دیگری ذکر شوند موضوعیتی ندارد، اما در بقیه موارد ذکر آن در میان میوه‌ها یک نوع اهتمام ویژه به آن را می‌رساند.

درخت میوه بعدی درخت انگور است؛ کلمه عنب جمعا 11 بار آمده که 10 مورد در بالا ذکر شد و تنها 1بار در کنارش نامی از هیچ میوه خاص دیگری نیست:

21.        حَدائِقَ وَ أَعْناباً (نبأ/32)

درخت بعدی درخت زیتون است؛ کلمه «زیتون» 6 بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ 4 موردش در بالا در کنار نخل و عنب یاد شد؛ 1 موردش صرفا در مقام تمثیل به درخت مبارک زیتون اشاره شده:

22.        اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی‏ زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ (نور/35)

و 1 مورد در کنار انجیر آمده که ظاهرا زیتون خاص (همان درختی که در طور سینین بود و خداوند از آن با موسی سخن گفت) مد نظر است:

23.        وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ؛ وَ طُورِ سینینَ (تین/1-2)

البته 2 مورد هم هست که کلمه زیتون نیامده است اما از درختی در طور سینا سخن به میان آمده که به احتمال زیاد و بویژه به قرینه آیات ابتدایی سوره تین (وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ وَ طُورِ سینینَ) احتمال زیاد می‌رود که مقصود درخت زیتون باشد:

24.        وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْناءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلینَ (مومنون/20)

25.        فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسى‏ إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ (قصص/30)

که اگر این دو را هم اشاره به درخت زیتون بدانیم جمعا 8 بار از این درخت یاد شده است.

میوه بعدی که در کنار اینها مطرح شده است «رمّان» (انار) است که جمعا 3 بار در قرآن کریم آمده است که هربار نخل در کنارش بوده است و در بالا ذکر شد: یکبار فقط در کنار نخل (رحمن/68)؛ 1بار در کنار نخل و زیتون، (انعام/141)؛ و 1 بار در کنار نخل و زیتون و انگور (انعام/99).[2]

از میوه‌های درختی دیگری که در قرآن یاد شده است می‌توان به انجیر (وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ؛ تین/1) اشاره کرد و موز:

26.        وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ (واقعه/29)

که در قرآن کریم تنها همین یکبار از این دو میوه یاد شده است.

پس به طور خلاصه،

کلمه نخل 20 بار آمده که 8 بار در کنارش میوه دیگری ذکر نشده است؛

کلمه عنب 11 بار آمده که تنها 1 بار در کنارش میوه دیگری ذکر نشده است و 10 بار دیگرش نخل کنارش بوده است؛

کلمه زیتون 6 بار صریح یاد شده است که تنها 1 بار بتنهایی و 1 بار فقط در کنار انجیر یاد شده است و هر 4 بار دیگر نخل و عنب در کنارش ذکر شده است.

کلمه رمان 3 بار آمده است که هربار نخل در کنارش ذکر شده است.

کلمه تین 1 بار آمده که زیتون در کنارش ذکر شده است.

کلمه طلح 1 بار آمده که در کنارش میوه دیگری ذکر نشده است.

بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت در میان درختان مختلف، درخت خرما بیش از هر درخت دیگری مورد توجه بوده است (به ویژه اگر توجه شود که در میان این چند درخت، فقط درخت خرماست که اسم درختش غیر از اسم میوه‌اش (رطب؛ تمر) است؛ لذا احتمال دارد در خصوص سایر موارد، خود میوه مورد نظر آیه بوده باشد نه درخت آن). بعد از آن انگور و بعد از آن زیتون؛ و در اینجا آوردن این سه، آوردن سه درخت میوه‌ای است که بیشترین کاربرد را در قرآن داشته اند؛ و البته در قرآن بعد از این سه، از انار و بعد از آن، از موز و انجیر هم یاد شده است که در اینجا بدانها اشاره‌ای نشد.

البته در خصوص میوه به معنای عام (خوردنی‌های گیاهی) که شامل حبوبات و سبزیجات و ... شود فهرست بلندبالایی می‌توان ذکر کرد مانند: بقل (سبزی)، قثّاء (خیار)، فوم (سیر)، عدس، بَصَل (پیاز)، خردل، ریحان، و ...؛ که در این میان یقطین (کدو) هم با اینکه تنه ندارد و در عرف امروزه در کنار خیار و هویج و ... در زمره سبزیجات حساب می‌شود در تعابیر قرآنی برایش از کلمه «شجرة» استفاده شده است: «وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطینٍ» (صافات/146).

 

 

 

 


[1]. همچنین در التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج‏12، ص70 آمده است:

و أمّا خصوصیّات من شجر التمر: قال فی:احیاء التذکرة ص 165- النَّخِیلُ معروف فی مصر من عهد قدماء المصریّین، و ینتشر النخیل فی جمیع جهات القطر المصری القابلة للزراعة، و هو ینمو نموّا غزیرا من سواحل البحر الأبیض المتوسّط، و تنمو فی أىّ نوع من أنواع التربة. و یتحمّل النخیل الکبیر الأملاح بدرجة کبیرة، و کذلک یتحمّل العطش لدرجة لا یتحمّلها أى نبات فاکهة آخر. و النخلة من أهمّ النباتات فائدة للإنسان، و ثمارها من أعظم الثمار فی القیمة الغذائیّة، فانّها تکاد تکون غذاء کاملا، و فضلا عن ذلک فهی سهلة الهضم. و البلح (التمر قبل النضج) من خیر الفواکه من الناحیة الصحیّة، فهو غنىّ بما یحتویه من الحدید و ما یولده فی الجسم من الحرارة، و الرطل الواحد منه ذو قیمة غذائیّة تضارع ضعف ما لأنواع اللحوم، کما أنّه یعادل ثلاثة أمثال ما للسمک من القیمة الغذائیّة.

[2] . روییدنی دیگر در کنار اینها مطلق «زرع» است که جمعا 10 بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ که اگر از یکبار آن در معنای منفی است (رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ؛ ابراهیم/37) و یکبار دیگر آن که صرفا در مقام تمثیل است (مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ؛ فتح/29) صرف نظر شود، از 8 مورد دیگرش 3 موردش تنها و بدون همراهی با هیچ میوه دیگری ذکر شده است:

أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا یُبْصِرُونَ (سجده/27)

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَذِکْرى‏ لِأُولِی الْأَلْبابِ (زمر/21)

وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَریمٍ (دخان/26)

و 1 موردش فقط همراه با نخل است (شعراء/148)، 2 موردش همراه با نخل و انگور (کهف/32؛ رعد/4)، 1 موردش همراه با نخل و انگور و زیتون (انعام/141)؛ و 1 موردش همراه با نخل و انگور و زیتون و انار (نحل/11).