1111) سوره عبس (80) آیه 25 أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا
أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا
20ربیعالثانی 1445 14/8/1402
ترجمه
همانا ما آب را ریختیم، [چه] ریختنی؛
اختلاف قرائت
أنَّا / إنَّا / أنّـِا / أنّى
در قراءات اهل مکه (ابن کثیر) و مدینه (نافع) و شام (ابن عامر) و بصره (ابوعمرو) و برخی از قراء عشر (ابوجعفر، و یعقوب در روایت رویس از وی در حالت ابتدا) و اربعه عشر (حسن بصری) و برخی قراءات غیرمشهور (شیبه، و قاسم)؛ به صورت «إنَّا» قرائت شده است که در این صورت از ابوعلی نقل شده که در این صورت تفسیری برای نگاه کردن به طعام است؛ و برخی هم آن را جمله استینافی گرفتهاند.
در روایات مشهور از قرائات اهل کوفه (عاصم و حمزه و کسائی) و برخی دیگر از قراءات عشر (خلف، و یعقوب در روایت رویس از وی در حالت وصل) و اربعه عشر (اعمش) و برخی قراءات غیرمشهور (اعرج و ابن وثاب) به صورت «أنَّا» (با فتح همزه) قرائت شده است، که یا لام تعلیل در تقدیر است و تقدیر کلام این بوده «لأنا»؛ یا بدل است، یعنی آیه بدین معنا باشد که: انسان به طعام خودش بنگرد، انسان بنگرد که ما چگونه آب را نازل کردیم و ...؛ که البته در این بدل بودن برخی مناقشه کردهاند، و بدان مناقشه پاسخ داده شده است (المحرر الوجیز، ج5، ص439[1])؛ و ظاهر پاسخ آنها این است که بدل را بدل کل از کل دانستهاند در حالی که اغلب بر این باورند که این بدل[2]، بدل اشتمال است شبیه آیات «وَ ما أَنْسانِیهُ إِلَّا الشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ» (کهف/63)، «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ، قِتالٍ فِیهِ» (بقرة/217) و «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ؛ النَّارِ» (بروج/4-5)، بدین بیان که ریزش آب و ... اموری است که سبب اخراج طعام، و لذا مشتمل بر آن است (در این حالت تعبیر «إلی طعامه» به معنای «إلی کون طعامه و حدوثه» میباشد) (مجمع البیان، ج10، ص667[3]؛ البحر المحیط، ج10، ص410[4]).
البته در چهار طریق از طرق روایت شعبه از عاصم (یعنی طرق صرصری و ملطی و عنبری و بصری) و نیز قرائتی غیرمشهور (از امام حسین ع) به صورت «أنّـِا» یعنی با فتح همزه و اماله نون قرائت شده است که به معنای «کیف: چگونه» میباشد شبیه آیه «أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَة» (انعام/101)؛ در این حالت معنای آیه این است که: انسان به طعام خویش بنگرد که چگونه آب را ریختیم ...؛ و در همین راستا، از ابن عطیه روایت شده که قراءاتی به صورت «أنّى» بدون اماله هم وجود دارد.
معجم القراءات ج 10، ص311-312[5]؛ المغنی فی القراءات، ص1891[6]؛ مجمع البیان، ج10، ص667[7]؛ مفاتیح الغیب (للفخر الرازی)، ج31، ص59[8]؛ البحر المحیط، ج10، ص410[9]
نکات ادبی
صَبَبْنَا / صَبًّا
قبلا بیان شد که ماده «صبب» در اصل بر ریختن چیزی دلالت دارد؛ و برخی تاکید کردند که ریختن و رها کردنی است که از بالا انجام شود. کاربرد آن در مورد ریختن آب بسیار متداول است: «یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمیمُ» (حج/19) «ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَأْسِهِ مِنْ عَذابِ الْحَمیمِ» (دخان/48) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا» (عبس/25)؛ و در آیه «فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذابٍ» (فجر/13) کلمه فروریختن برای نزول عذاب، حکایتگر شدت نزول عذاب میباشد.
جلسه 884 https://yekaye.ir/al-fajr-89-13/
همچنین بیان شد که تفاوتش با ماده «سکب» (وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ؛ واقعه/31) در این است که ماده «صبب» برای ریختن یک دفعه است؛ اما ماده «سکب» برای ریختن مستمر؛ لذا وقتی میخواهند چیزی را در قالب بریزند تعبیر «صب» استفاده میکنند نه «سکب».
جلسه 998 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-31/
الْماءَ
قبلا بیان شد که در اینکه اصل کلمه «ماء» از چیست اغلب قریب به اتفاق اهل لغت بر این باورند که اصل این ماده «موه» بوده است که هاء آن به همزه تبدیل شده است؛ به قرینه اینکه تصغیر آن «مُوَیْه»، و جمع آن «مِیَاه» است و نیز به چیزی که به آن منسوب باشد نهتنها «مائی» بلکه «ماهی» و «ماوی» و به رنگ آب «موهَة» میگویند؛ هرچند که مرحوم مصطفوی با این تحلیل مخالف است و اصل این کلمه را برگرفته از زبانهای عبری و سریانی میداند (آب در عبری «می» و در سریانی «میا» گفته میشود) که این کلمه به صورت «ماء» در زبان عربی تبدیل شده و بر این باورست که همزه آن بوده که در برخی از کلمات به هاء تبدیل شده است و معتقد است آنچه در زبان عربی شایع است تبدیل همزه به هاء است نه بالعکس؛ که البته این سخن اخیر ایشان موارد نقضی دارد و باید گفت که هرچند ورود اصل این کلمه از زبانهای عبری و سریانی بعید نیست، اما در هر صورت در زبان عربی با آن به صورت ماده «موه» معامله کردهاند چنانکه نه تنها تصغیر و جمع و صفت منسوب از آن ساختهاند بلکه آن را به صورت فعل هم به کار بردهاند چنانکه برای داخل شدن کشتی در آب تعبیر یقال «مَاهت السّفینةُ؛ تَمُوه و تَمَاه» به کار میبرند و حتی فعل متعدی از آن هم ساختهاند چنانکه «مَوَّهَ» و «أَمْهَى» را برای آب دادن به چیزی یا کسی به کار بردهاند؛ ویا کلمه «ماویة» را برای آینه (از این جهت که در قدیم از آب به عنوان آینه استفاده میکردند) [و ظاهرا به تبع آن برای «سنگ بلور»] به کار میبردهاند. و علاوه بر این در گویشهای مختلف عرب این کلمه علاوه بر «ماء» به صورتهای «ماءة» و «ماة» هم تلفظ میشده است.
در هر صورت اصل این ماده را به معنای هر چیزی که مایع باشد و منحصر در آب خالص نیست [که آیاتی مانند «أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهینٍ» (مرسلات/20) و «خُلِقَ مِنْ ماءٍ دافِقٍ» (طارق/6) که به منی هم ماء اطلاق شده میتواند موید این برداشت باشد؛ مگر اینکه این اطلاقات را مجازی بگیریم] و به تعبیر دیگر معنای محوری این ماده عبارت است از رقت جرم چیزی همراه با صفای آن و نیز سیلان داشتنش.
در قرآن کریم از این ماده فقط همین کلمه «ماء» به کار رفته است؛ که اگرچه در اغلب کاربردهایش در خصوص همین آب معمولیای است که میشناسیم، اما ظاهرا در برخی آیات معانی عمیقتری میز مد نظر بوده که گویی این آب متعارف صرفا تجلیای از یک حقیقت ماورایی عظیم میباشد؛ چنانکه در جایی عرش خداوند را بر آب میداند و این مساله را در عرض آفرینش آسمانها و زمین مطرح کرده؛ و فلسفه همه اینها را آزمودن انسانها معرفی نموده است «وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» (هود/7) و در عرصههای آخرت - چه برای بهشتیان و چه برای جهنمیان - «ماء»ای هست: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ ... کَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَمیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ» (محمد/15) یعنی هم بهشتیان با آبهایی دمخورند همانند این آیه که در وصف جایگاه اصحاب یمین از آبی همواره ریزان سخن میگوید: «وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ» (واقعه/31) و جهنمیان از بهشتیان از آبی که به آنها داده شده طلب میکنند «وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ» (اعراف/50) و هم در خود جهنم هم آبهایی هست که با آن نهتنها جهنمیان عذاب میشوند (سُقُوا ماءً حَمیماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ)، بلکه برای رفع عطش خود نیز از آنها مینوشند: «مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقى مِنْ ماءٍ صَدیدٍ» (ابراهیم/16) «وَ إِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً» (کهف/29). اینها نشان میدهد که چه بسا آیهای که آفرینش هر چیز زندهای را از «ماء» معرفی کرده: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَ فَلا یُؤْمِنُون»َ (انبیاء/30)، اگرچه ممکن است به همین آب ظاهری اشارهای داشته باشد، اما چهبسا به یک حقیقت دیگر هم اشاره دارد؛ یعنی شاید از جنس همان مائی است که عرش خدا بر آن است؛ یا آن مائی که از مهمترین نعمتها و نقمتهای اخروی است.
جلسه 998 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-31/
حدیث
ذیل آیه «أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ» (واقعه/69) (جلسه 1036 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-69/) احادیثی گذشت که همه آنها به اینجا نیز مرتبط است.
همچنین مراجعه کنید به:
جلسه 39، حدیث1 https://yekaye.ir/18-23-al-muminoon/
جلسه 203، احادیث1 و 2 https://yekaye.ir/al-furqan-025-48/
جلسه 709، حدیث1 https://yekaye.ir/al-fater-35-9/
جلسه 727، حدیث2 https://yekaye.ir/al-fater-35-27/
جلسه 998، حدیث2 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-31/
ضمنا حدیث 3 که ذیل آیه 27 (جلسه 1113) خواهد آمد به این آیه نیز مربوط میشود. اما احادیث دیگر:
1) قبلا فرازهای متعددی از حدیث معروف توحید مفضل که از امام صادق ع روایت شده تقدیم شد.[10] در فراز دیگری از این حدیث آمده است:
همچنین اگر آب، فراوان نبود و اگر در چشمهساران نمىجوشید و درهها، جویها و رودها از آن پر نبود، تنگ میآمد بر مردم نیازهایی که بدان دارند از قبیل: نوشیدن خودشان، و نوشاندن به حیوانات و چهارپایانشان، و آبیارى کردن کشتزارها و درختان و انواع غلاتشان، و نیز دشوار میشد عرصه برای نوشیدن حیوانات وحشى و پرندگان و درندگان، و نیز جایگاه زندگى ماهیان و آبزیان، و دیگر منافعى که مىدانى ولى اى بسا از اهمیت و عظمت آن غافلى. همچنین گذشته از آنکه آب، مای? حیات جانداران و جانوران روى زمین است و در زندگى روندگان و رویندگان نقش اساسى دارد، با دیگر نوشیدنیها آمیخته مىشود تا براى نوشنده لذیذ و خوش طعم گردد. با آب، بدنها و کالاها و چیزهاى دیگر را از آلودگى و چرک مىشویند و پاکیزه مىکنند، خاک را تر مىنمایند تا امکان انجام کارهای مختلف با آن میسر شود و ....
توحید المفضل، ص145
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِی الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: ...
ثُمَّ الْمَاءُ لَوْ لَا کَثْرَتُهُ وَ تَدَفُّقُهُ فِی الْعُیُونِ وَ الْأَوْدِیَةِ وَ الْأَنْهَارِ لَضَاقَ عَمَّا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ النَّاسُ لِشُرْبِهِمْ وَ شُرْبِ أَنْعَامِهِمْ وَ مَوَاشِیهِمْ وَ سَقْیِ زُرُوعِهِمْ وَ أَشْجَارِهِمْ وَ أَصْنَافِ غَلَّاتِهِمْ وَ شُرْبِ مَا یَرِدُهُ مِنَ الْوُحُوشِ وَ الطَّیْرِ وَ السِّبَاعِ وَ تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْحِیتَانُ وَ دَوَابُّ الْمَاءِ وَ فِیهِ مَنَافِعُ أُخَرُ أَنْتَ بِهَا عَارِفٌ وَ عَنْ عَظِیمِ مَوْقِعِهَا غَافِلٌ. فَإِنَّهُ سِوَى الْأَمْرِ الْجَلِیلِ الْمَعْرُوفِ مِنْ عَظِیمِ غَنَائِهِ فِی إِحْیَاءِ جَمِیعِ مَا عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْحَیَوَانِ وَ النَّبَاتِ یُمْزَجُ الأشربة [بِالْأَشْرِبَةِ] فَتَلَذُّ وَ تَطِیبُ لِشَارِبِهَا وَ بِهِ تُنَظَّفُ الْأَبْدَانُ وَ الْأَمْتِعَةُ مِنَ الدَّرَنِ الَّذِی یَغْشَاهَا وَ بِهِ یُبَلُ التُّرَابُ فَیَصْلُحُ لِلْأَعْمَال...
ج. در فراز دیگری از همین حدیث توحید مفضل، روایت شده که امام صادق ع فرمودند:
اى مفضّل بیندیش در آسمان صاف و بارانى که چگونه دنبال هم در این جهان میآیند و چه مصلحتی در این است؛ که اگر یکیشان همیشگی بود تباهى مىآورد. آیا نمیبینى که اگر باران پیوسته ببارد ترهها و سبزیها بگندند و تن جانوران سست شود، هوا محصور گردد و انواعى بیمارى در آن پدید شوند، راهها و معابر همه ویران شوند؛ اگر همیشه آسمان صاف [بدون ابر] باشد، زمین خشک شود و گیاه بسوزد و آب چشمهها و نهرها فرو رود، و مردم زیانمند شوند، و خشکی بر هوا غلبه کند و انواع دیگرى از بیمارى رخ نماید؛ ولی چون این دو در عالم به دنبال هم بیایند هوا معتدل گردد و هر کدام ضرر دیگرى را جلوگیری کند و امور خوب و استوار گردد...
و در نزول باران بر زمین و تدبیری که در آن است بیندیش ...
که با نزولی آرام و تدریجی نازل مىشود تا دانه کاشته را برویاند و زمین زنده شود و زراعت برپا گردد، و باز هم در نزولش مصالح دیگری است زیرا بدنها را نرم کند، و آلودگی هوا را پاک کند، که در نتیجه بیماریهای ناشی از آلودگی هوا را برطرف سازد، و از درخت و زراعت بیماریای که به نام یرقان شناخته میشود را بشوید و مانند اینها.
توحید المفضل، ص148-150
رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ قَالَ حَدَّثَنِی الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَر عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: ...
فَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ فِی الصَّحْوِ وَ الْمَطَرِ کَیْفَ یَتَعَاقَبَانِ عَلَى هَذَا الْعَالَمِ لِمَا فِیهِ صَلَاحُهُ وَ لَوْ دَامَ وَاحِدٌ مِنْهُمَا عَلَیْهِ کَانَ فِی ذَلِکَ فَسَادُهُ. أَ لَا تَرَى أَنَّ الْأَمْطَارَ إِذَا تَوَالَتْ عَفِنَتِ الْبُقُولُ وَ الْخُضَرُ وَ اسْتَرْخَتْ أَبْدَانُ الْحَیَوَانِ وَ حُصِرَ الْهَوَاءُ فَأَحْدَثَ ضُرُوباً مِنَ الْأَمْرَاضِ وَ فَسَدَتِ الطُّرُقُ وَ الْمَسَالِکُ وَ أَنَّ الصَّحْوَ إِذَا دَامَ جَفَّتِ الْأَرْضُ وَ احْتَرَقَ النَّبَاتُ وَ غِیضَ مَاءُ الْعُیُونِ وَ الْأَوْدِیَةِ فَأَضَرَّ ذَلِکَ بِالنَّاسِ وَ غَلَبَ الْیُبْسُ عَلَى الْهَوَاءِ فَأَحْدَثَ ضُرُوباً أُخْرَى مِنَ الْأَمْرَاضِ فَإِذَا تَعَاقَبَا عَلَى الْعَالَمِ هَذَا التَّعَاقُبَ اعْتَدَلَ الْهَوَاءُ وَ دَفَعَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا عَادِیَةَ الْآخَرِ فَصَلَحَتِ الْأَشْیَاءُ وَ اسْتَقَامَتْ ...[11]
تَأَمَّلْ نُزُولَهُ عَلَى الْأَرْضِ وَ التَّدْبِیرَ فِی ذَلِکَ ...[12]
فَصَارَ یَنْزِلُ نُزُولًا رَقِیقاً فَیُنْبِتُ الْحَبَّ الْمَزْرُوعَ وَ یُحْیِی الْأَرْضَ وَ الزَّرْعَ الْقَائِمَ وَ فِی نُزُولِهِ أَیْضاً مَصَالِحُ أُخْرَى فَإِنَّهُ یُلَیِّنُ الْأَبْدَانَ وَ یَجْلُو کَدَرَ الْهَوَاءِ فَیَرْتَفِعُ الْوَبَاءُ الْحَادِثُ مِنْ ذَلِکَ وَ یَغْسِلُ مَا یَسْقُطُ عَلَى الشَّجَرِ وَ الزَّرْعِ مِنَ الدَّاءِ الْمُسَمَّى بِالْیَرَقَانِ إِلَى أَشْبَاهِ هَذَا مِنَ الْمَنَافِعِ ...[13]
تدبر
در این آیه، تعدد قرائات مربوط به عبارت «انّا»، وجود کلمه «ماء»، استفاده از ماده «صبب» برای نزول، و نهایتا آوردن مفعول مطلق «صبا» ظرفیتهای معنایی متعددی را برای آیه ایجاد کرده است که موجب شده مترجمان و مفسران معانی متعددی از این آیه برداشت کنند، که به برخی از آنها اشاره میشود:
1) «أَنَّا صَبَبْنَا ...»
بر اساس سه قرائتی که از کلمه «انّا» در این آیه وجود دارد (أنّا، إنّا، أنّی) (توضیح در اختلاف قراءات گذشت)، نسبت این آیه با آیه قبل (توصیه به اینکه انسان به طعامش بنگرد) دست کم چند حالت میتواند داشته باشد:
الف. بر اساس قرائت إنّا:
الف.1. این آیه جمله استینافی است؛ یعنی مطلب جدیدی آغاز شده است.
الف.2. این جمله (و جملات بعدی) حالت تفسیری برای جمله قبل دارد؛ یعنی در آیه قبل به انسان توصیه شد که به طعام خویش بنگرد؛ و اکنون توضیح میدهد که اگر بنگرد این ابعاد را متوجه خواهد شد.
الف.3 ... .
ب. بر اساس قرائت «أنَّا»:
ب.1. لام تعلیل در تقدیر است و تقدیر کلام این بوده «لأنا»، یعنی میفرماید: «انسان به طعامش بنگرد؛ زیرا کها ما آب را ریختیم ...».
ب.2. جمله جدید (و توضیحاتی که در آیات بعد میآید) بدل است، بدل اشتمال از طعام؛ بدین بیان که ریزش آب سبب اخراج طعام است، و لذا مشتمل بر آن است؛ پس اینکه گفتهاند «انسان به طعامش بنگرد» یعنی به وجود و آنچه مایه حدوث این طعام شده است (ریزش باران و شکافته شدن زمین و ...) بنگرد.
ب.3 ... .
ج. بر اساس قرائت «أَنَّى»، به معنای «کیف» است:
ج.1. این آیات تفسیری است برای چگونگی نگاه کردن انسان به طعامش؛ میگوید انسان به طعامش بنگرد؛ تا ببیند که چگونه آب را ریختیم و ... (که چگونه ما آب (باران را) فرو ریختیم، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج15، ص4).
ج.2 ... .
2) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا»
چرا با اینکه در قرآن کریم غالبا برای ریزش باران از ماده «نزول» استفاده میشود این بار از ماده «صبب» استفاده کرد؟
الف. تاکید بر فراوان بودن آبی که ریخته میشود (ترجمههای: انصاریان، انصاری، برزی، تشکری، صفارزاده، گرمارودی، مجد، مکارم؛ و تفاسیر: بیان السعاده، ج14، ص440؛ جوامع الجامع، ج6، ص564؛ تفسیر عاملی، ج8، ص480).
ب. تاکید بر یکدفعه ریختن آب است؛ که در این صورت، قرینهای میشود که مقصود لزوما و منحصرا بارش باران نیست؛ بویژه که طبق برخی از احادیث، نکته مهم بارش باران از ابر، تدریجی و قطرهقطره بودنش است (ذیل «وَ اللَّهُ الَّذی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثیرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَیِّتٍ» (فاطر/9)، که در جلسه 709، حدیث1 https://yekaye.ir/al-fater-35-9/ گذشت)؛ که این ظرفیت معانی جدیدی برای آیه میآورد؛ از جمله معنای القای دفعی علم به افراد مستعد (توضیح بیشتر در تدبر 3.ج)
ج ... .
3) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ ...»
مقصود از کلمه «ماء» در این آیه چیست؟
الف. مقصود، آب باران باشد، و این برداشت اولیهای است که اکثریت مترجمان و مفسران داشتهاند (مثلا ر.ک: ترجمههای فولادوند[14]، آیتی[15]، بروجردی[16]، حلبی[17]، رضایی[18]، کاویانپور[19]، ترجمه رهنما، ج4، ص486[20]، تفسیر نسفى، ج2، ص1138[21])
البته با توجه به نکتهای که در بند ب از تدبر قبل بیان شد، میتواند معانی دیگری نیز مد نظر باشد؛ از جمله:
ب. چهبسا مقصود هرگونه بارشی باشد که از بالا فرو میریزد؛ که شاید بخاطر این توجه بسیاری از مترجمان از تعبیر «آب» استفاده کرده و اشاره ای به ابر یا باران نکردهاند، و برخی این عام بودن را توضیح دادهاند که:
ب.1. شامل نزول باران از آسمان و ریزش آب از آبشارها نیز مىشود (تفسیر نور، ج10، ص388)
ب.2. اشاره به انواع تنوع در بارش است، به شکل باران و برف و تگرگ (ترجمه مشکینی).
ج. با توجه به آیات بعد که به تاثیر این آب در روییدن گیاه اشاره میکند، چهبسا اشاره به هرگونه آبی است که در زمین جاری میشود، چرا که آب چشمهها و نهرها و رودها و آبهای زیرزمینی هم عموما از آب باران است (المیزان، ج20، ص209[22]).
د. چهبسا با انضمام به این آیه: «جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ» (انبیاء/30)، اشاره به هر امری است که حیات را در زمین جاری و ساری کند؛ آنگاه:
د.1. بر این اساس و متناسب با حدیثی که در آیه قبل، مصداق طعام را علمی که انسان دریافت میکند دانست (جلسه 1110، حدیث1 https://yekaye.ir/ababsa-80-24/)، اینجا نیز این احتمال مطرح شده که مقصود علومی است که از جانب خداوند افاضه شده است (بحار الأنوار، ج2، ص96[23])؛ که اگر افاضه آن به قلب پیامبر ص و اهل بیت ع را در نظر بگیریم وجه کاربرد ماده «صبب» که دلالت بر نزول دفعی دارد آشکارتر میشود (ر.ک: تدبر2.ب).
د.2 ... .
4) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا»
چرا در این آیه و به گفتن «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ» بسنده نکرد، مفعول مطلق (صَبًّا) آورد؟ و با آوردن آن بر چه نکتهای میخواهد تأکید کند؟
مترجمان و مفسران با توجه به ذهنیتی که در برابر این پرسش داشتهاند، ترجمههای مختلفی از آیه ارائه دادهاند. بسیاری فقط به این اشاره کردهاند که میخواهد بر نحوه خاص بودن آن تأکید کند؛ یعنی میفرماید: ماییم که آب را از آسمان به نحو مخصوصى فرو ریخته و میریزیم (تفسیر آسان، ج18، ص133)؛ ولی برخی سعی کردهاند این خاص بودن را هم توضیح دهند؛ و آن را عبارت دانستهاند از:
الف. به اشکال مختلف بودن: «ما آب را به ریزش خاصى فرو ریختیم، [به شکل باران و برف و تگرگ] (ترجمه مشکینی).
ب. عبرتانگیز بودن: «ما آب را بریختیم ریختنى عبرت انگیز» (ترجمه پاینده).
ج. شدید و عجیب بودن: «همانا ما از بالا باران را بزمین ریختیم ریختنى شدید و عجیب» (ترجمه خسروی).
د. مجهول بودن کیفیتش بر آدمیان: «این ما بودیم که آب را به کیفیتى که انسانها خبر ندارند از آسمان فرستادیم» (ترجمه تفسیر المیزان).
ه. به قدرت الهی بودن: «در حقیقت ما به قدرت کامله خودمان باران را از ابرها به کثرت روى زمین بارانیدیم» (ترجمه نوبری).
و. تأکید بر عوامل نزول باران: «ما از ابر با فشارهاى باد و هوا و ... آب باران بر آن فرو ریختیم» (حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، ج7، ص174).
ز. منظم بودن نزول: «ما ریختیم آب را از ابرها ریزشى منظم» (ترجمه یاسری).
ح. در حد ضرورت بودن: «باران را در حد ضرورت فرو باریدیم» (ترجمه طاهری).
ط. سودمند بودن برای بشر: «(ببیند) محقّقا ما آب (باران) را (از ابر) ریختیم ریختنى با نفع و سود» (ترجمه فیض الاسلام، ج3، ص1180).
ی ... .
تکمله
درباره ثمرات و فواید مترتب بر باران و نعمت بودن آن قبلا ذیل آیات زیر بحثهایی مطرح شد که عمده آنها را در همین جا نیز میتوان در نظر گرفت و دوباره تکرار نمیکنیم:
«وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلى ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُون» (جلسه 39 http://yekaye.ir/18-23-al-muminoon/)
«وَ هُوَ الَّذی أَرْسَلَ الرِّیاحَ بُشْراً بَینَ یدَی رَحْمَتِهِ و أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً» (جلسه 203 http://yekaye.ir/al-furqan-025-48/)
«وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَیْناکُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنینَ» (جلسه 260 http://yekaye.ir/al-hegr-15-22/)
«... وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهیجٍ» (جلسه 310 http://yekaye.ir/al-hajj-22-5/)
«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیءٍ مُقْتَدِراً» (جلسه 626 http://yekaye.ir/al-kahf-18-45/)
«وَ اللَّهُ الَّذی أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثیرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها کَذلِکَ النُّشُور» (جلسه 709 https://yekaye.ir/al-fater-35-9/)
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابیبُ سُودٌ» (جلسه 727 http://yekaye.ir/al-fater-35-27/)
«وَ آیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ» (جلسه 781 https://yekaye.ir/ya-seen-36-33/)
«وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ» (جلسه 998 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-31/)
«أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ» (جلسه 1036 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-69/)
[10]. درباره نطق و کتابت در جلسه 43، حدیث2 http://yekaye.ir/al-alaq-96-4/
درباره درخت خرما در جلسه 46، حدیث1 http://yekaye.ir/32-42-ash-shura/
درباره قوای نفس در جلسه 134 http://yekaye.ir/ash-shams-091-07/
درباره ماه در جلسه 179، حدیث1 http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-08/
درباره آلات صوت و کلام در جلسه338 پاورقی9 http://yekaye.ir/al-balad-90-9/
درباره مراحل رشد جنین در جلسه 351، پاورقی1 http://yekaye.ir/al-alaq-96-2/
جمعبندی نهایی روایت در جلسه 651 پاورقی 10 http://yekaye.ir/al-kahf-18-70/
درباره خورشید و ماه و شب و روز، در جلسه 713، حدیث1 http://yekaye.ir/ash-shams-091-07/
درباره کوهها در جلسه 727،حدیث2 http://yekaye.ir/al-fater-35-27/
درباره مقادیر شب و روز در پاورقی3 جلسه 788 http://yekaye.ir/ya-seen-36-40/
درباره «حیا» به عنوان مابه الامتیاز انسان از حیوان در جلسه 866، حدیث3 https://yekaye.ir/hood-11-79/
درباره رویش دانهها و گیاهان در زمین در جلسه 1032، حدیث1 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-65/
درباره آتش در جلسه 1038، حدیث1 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-71/
و جلسه 1040، حدیث1 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-73/
درباره رشد جنین و نوزاد تا دوسه سالگی در جلسه 1105، پاورقی 14 https://yekaye.ir/ababsa-80-19/
[14]. که ما آب را به صورت بارشى فرو ریختیم.
[15]. ما باران را فرو باریدیم، باریدنى.
[16]. ما آب باران را از ابر فرو ریختیم.
[17]. ما آب را [از ابرها] فرو ریختیم فرو ریختنى.
[18]. که ما آب را با بارشى فرو ریختیم.
[19]. ما آب باران بر زمین فرو ریختیم.
[20]. همانا ما آب (باران) را فرو ریختیم.
[21]. که ما آب باران را فرو بارانیدیم