جلسه 1080) آیه 15 سوره حجرات (5. ادامه احادیث-3)
6) محمد بن مسلم گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم ایمان چیست؟
فرمود: شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست [و اینکه محمد فرستاده خداست] و اقرار نمودن به آنچه از جانب خدا آمده و تصدیقى بر آن که در دلها مستقر گشته است.
عرض کردم: مگر شهادت عمل نیست؟
فرمود: چرا.
عرض کردم: عمل جزء ایمان است؟
فرمود: آرى، ایمان جز با عمل نباشد، و عمل از آن ست و ایمان جز به وسیله عمل ثابت و پا بر جا نشود.
الکافی، ج2، ص38
أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ أَوْ غَیْرِهِ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْإِیمَانِ.
فَقَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ [وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ] وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ مَا اسْتَقَرَّ فِی الْقُلُوبِ مِنَ التَّصْدِیقِ بِذَلِکَ.
قَالَ قُلْتُ: الشَّهَادَةُ أَ لَیْسَتْ عَمَلًا؟
قَالَ: بَلَى.
قُلْتُ: الْعَمَلُ مِنَ الْإِیمَانِ؟
قَالَ: نَعَمْ الْإِیمَانُ لَا یَکُونُ إِلَّا بِعَمَلٍ وَ الْعَمَلُ مِنْهُ وَ لَا یَثْبُتُ الْإِیمَانُ إِلَّا بِعَمَلٍ.
مرحوم کلینی همین حدیث را با سند دیگری از جمیل بن دراج هم روایت کرده است.[1]
7) محمد بن حفص خارجه گوید: شنیدم مردی از امام صادق علیه السّلام از سخن مرجئه راجع به کفر و ایمان پرسید و عرض کرد: مرجئه بر ما احتجاج میکنند و میگویند: چنان که کسی را که ما کافر میدانیم، نزد خدا هم کافر است. همچنین در مورد مؤمن هم زمانی که به ایمانش اقرار کرد او را نزد خدا مؤمن میدانیم.
حضرت فرمود، سبحان اللَّه! چگونه این دو برابرند؟! در صورتی که کفر فقط اقرار بنده است و پس از اقرارش از او گواه و دلیلی نخواهند؛ ولی ایمان ادعایی است که جز با دلیل ثابت نشود، و دلیل مؤمن عمل و نیت او است که اگر هردو جمع شدند بنده نزد خدا مؤمن است. و کفر به هر یک از این سه جهت نیت و قول و عمل ثابت میشود؛ ولی احکام طبق گفتار و کردار جاری میشود؛ پس چه بسا شخصی که مؤمنین به ایمانش شهادت دهند و احکام مؤمنین را بر او جاری کنند ولی او نزد خدا کافر باشد و کسی هم که از روی ظاهر گفتار و کردارش احکام مؤمنین را بر او جاری کرده، کار درستی کرده است.
الکافی، ج2، ص40
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ الْأَشْعَثِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِحَفْصِ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِ الْمُرْجِئَةِ فِی الْکُفْرِ وَ الْإِیمَانِ وَ قَالَ: إِنَّهُمْ یَحْتَجُّونَ عَلَیْنَا وَ یَقُولُونَ: کَمَا أَنَّ الْکَافِرَ عِنْدَنَا هُوَ الْکَافِرُ عِنْدَ اللَّهِ فَکَذَلِکَ نَجِدُ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَقَرَّ بِإِیمَانِهِ أَنَّهُ عِنْدَ اللَّهِ مُؤْمِنٌ.
فَقَالَ: سُبْحَانَ اللَّهِ! وَ کَیْفَ یَسْتَوِی هَذَانِ؟ وَ الْکُفْرُ إِقْرَارٌ مِنَ الْعَبْدِ فَلَا یُکَلَّفُ بَعْدَ إِقْرَارِهِ بِبَیِّنَةٍ؛ وَ الْإِیمَانُ دَعْوَى لَا تَجُوزُ إِلَّا بِبَیِّنَةٍ، وَ بَیِّنَتُهُ عَمَلُهُ وَ نِیَّتُهُ؛ فَإِذَا اتَّفَقَا فَالْعَبْدُ عِنْدَ اللَّهِ مُؤْمِنٌ؛ وَ الْکُفْرُ مَوْجُودٌ بِکُلِّ جِهَةٍ مِنْ هَذِهِ الْجِهَاتِ الثَّلَاثِ مِنْ نِیَّةٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ عَمَلٍ، وَ الْأَحْکَامُ تَجْرِی عَلَى الْقَوْلِ وَ الْعَمَلِ؛ فَمَا أَکْثَرَ مَنْ یَشْهَدُ لَهُ الْمُؤْمِنُونَ بِالْإِیمَانِ وَ یَجْرِی عَلَیْهِ أَحْکَامُ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ کَافِرٌ وَ قَدْ أَصَابَ مَنْ أَجْرَى عَلَیْهِ أَحْکَامَ الْمُؤْمِنِینَ بِظَاهِرِ قَوْلِهِ وَ عَمَلِهِ.
8) امام صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن را سزاوار است که دارای هشت صفت باشد:
در گرفتاریهای سخت باوقار و سنگین باشد. هنگام بلا شکیبا باشد. در نعمت و آسایش سپاسگزار باشد. به آنچه خدا روزیش کرده قانع باشد. به دشمنان ستم نکند و به خاطر دوستان مرتکب گناه نشود. تنش از او در زحمت باشد و مردم از او در آسایش باشند.
همانا دانش دوست مؤمن است و بردباری وزیر او، و شکیبائی سرلشکرش، و مدارا برادر و نرمخویی پدرش.
الکافی، ج2، ص230-231
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَکُونَ فِیهِ ثَمَانُ خِصَالٍ: وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلَاءِ شَکُورٌ عِنْدَ الرَّخَاءِ قَانِعٌ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ لَا یَظْلِمُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا یَتَحَامَلُ لِلْأَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِی تَعَبٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ.
إِنَّ الْعِلْمَ خَلِیلُ الْمُؤْمِنِ وَ الْحِلْمَ وَزِیرُهُ وَ الصَّبْرَ أَمِیرُ جُنُودِهِ وَ الرِّفْقَ أَخُوهُ وَ اللِّینَ وَالِدُهُ.
9) از امام سجاد علیه السّلام روایت شده که فرمودند:
مؤمن سکوت میکند تا سالم ماند، و سخن میگوید تا سود برد، چیزی که نزدش امانت گذاشتهاند را به دوستانش نمیگوید [چه رسد به غریبهها]، و گواهی به حق را از بیگانگان دریغ ندارد، هیچ کار خیری را از روی ریا انجام نمیدهد، و از روی شرم و حیا ترک ننماید. اگر او را بستایند از گفته آنها هراس کند [که مبادا نزد خدا چنان نباشد] و از آنچه ستایندگان ندانند از خدا آمرزش خواهد، سخن کسی که او را نشناخته [میستاید] فریبش ندهد و از شمارش گناهی که مرتکب شده میترسد.
الکافی، ج2، ص231
أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ:
الْمُؤْمِنُ یَصْمُتُ لِیَسْلَمَ وَ یَنْطِقُ لِیَغْنَمَ؛ لَا یُحَدِّثُ أَمَانَتَهُ الْأَصْدِقَاءَ وَ لَا یَکْتُمُ شَهَادَتَهُ مِنَ الْبُعَدَاءِ وَ لَا یَعْمَلُ شَیْئاً مِنَ الْخَیْرِ رِیَاءً وَ لَا یَتْرُکُهُ حَیَاءً. إِنْ زُکِّیَ خَافَ مِمَّا یَقُولُونَ وَ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِمَا لَا یَعْلَمُونَ. لَا یَغُرُّهُ قَوْلُ مَنْ جَهِلَهُ وَ یَخَافُ إِحْصَاءَ مَا عَمِلَهُ.
10) از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمودند:
مؤمن را قوتی است در امر دین، و دوراندیشیای است در نرمی، و ایمانی است در یقین، و حرص زدنی است در [تحصیل] فقه، و نشاطی در هدایت، و نیکوکاریای در استقامت، و علمی در خویشتنداری، و زیرکیای در ملایمت و مدارا، سخاوتی در [راه] حق، و میانهروی در زمان توانگری، و حفظ ظاهر خوب در زمان ناداری، و عفو و بخشش در زمان قدرت، و اطاعت از خدا در هنگام نصیحت و خیرخواهی، و در حال شهوت باز ایستد و در زمان رغبت خویشتنداری کند و در امر جهاد حریص است و در گرفتاریها اهل نماز و در سختی شکیبا باشد و در پیشآمدهای سنگین باوقار است و در ناگواریها بردبار و در آسایش و نعمت سپاسگزار.
پشت سر مردم بد نگوید و تکبر نورزد و قطع رحم ننماید، نه سست است و نه خشن و نه سنگدل، دیدهاش بر او پیشی نگیرد [فکر نکرده به جائی ننگرد] و شکمش او را رسوا نکند، و آلت شهوتش بر او چیره نشود و بر مردم حسد نبرد، سرزنشش کنند و او سرزنش نکند، و اسراف نورزد. مظلوم را یاری کند و بر مستمند ترحم نماید، خودش از خویش در رنج است و مردم از او در آسایش، در عزت دنیا رغبت نکند و از ذلت آن بیتابی ننماید. کار مهمی که پیش آید به آن روی آورند و او را کار مهمی است که بدان مشغول است [مردم به فکر دنیا و او مشغول آخرت است]، در قضاوتش نقصی دیده نشود و در رأیش سستی نباشد و در دینش امر ضایعشدنیای نیست. مشورتکننده را ارشاد کند و کمککننده [کمک خواه] را کمک نماید، و از هرزه گوئی و نادانی بگریزد.
الکافی، ج2، ص231
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ مَنْ رَوَاهُ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
الْمُؤْمِنُ لَهُ قُوَّةٌ فِی دِینٍ وَ حَزْمٌ فِی لِینٍ وَ إِیمَانٌ فِی یَقِینٍ وَ حِرْصٌ فِی فِقْهٍ وَ نَشَاطٌ فِی هُدًى وَ بِرٌّ فِی اسْتِقَامَةٍ وَ عِلْمٌ فِی حِلْمٍ وَ کَیْسٌ فِی رِفْقٍ وَ سَخَاءٌ فِی حَقٍّ وَ قَصْدٌ فِی غِنًى وَ تَجَمُّلٌ فِی فَاقَةٍ وَ عَفْوٌ فِی قُدْرَةٍ وَ طَاعَةٌ لِلَّهِ فِی نَصِیحَةٍ وَ انْتِهَاءٌ فِی شَهْوَةٍ وَ وَرَعٌ فِی رَغْبَةٍ وَ حِرْصٌ فِی جِهَادٍ وَ صَلَاةٌ فِی شُغُلٍ وَ صَبْرٌ فِی شِدَّةٍ وَ فِی الْهَزَاهِزِ وَقُورٌ وَ فِی الْمَکَارِهِ صَبُورٌ وَ فِی الرَّخَاءِ شَکُورٌ.
وَ لَا یَغْتَابُ وَ لَا یَتَکَبَّرُ وَ لَا یَقْطَعُ الرَّحِمَ وَ لَیْسَ بِوَاهِنٍ وَ لَا فَظٍّ وَ لَا غَلِیظٍ وَ لَا یَسْبِقُهُ بَصَرُهُ وَ لَا یَفْضَحُهُ بَطْنُهُ وَ لَا یَغْلِبُهُ فَرْجُهُ وَ لَا یَحْسُدُ النَّاسَ یُعَیَّرُ وَ لَا یُعِیِّرُ وَ لَا یُسْرِفُ. یَنْصُرُ الْمَظْلُومَ وَ یَرْحَمُ الْمِسْکِینَ. نَفْسُهُ مِنْهُ فِی عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ لَا یَرْغَبُ فِی عِزِّ الدُّنْیَا وَ لَا یَجْزَعُ مِنْ ذُلِّهَا لِلنَّاسِ هَمٌّ قَدْ أَقْبَلُوا عَلَیْهِ وَ لَهُ هَمٌّ قَدْ شَغَلَهُ لَا یُرَى فِی حُکْمِهِ نَقْصٌ وَ لَا فِی رَأْیِهِ وَهْنٌ وَ لَا فِی دِینِهِ ضَیَاعٌ یُرْشِدُ مَنِ اسْتَشَارَهُ وَ یُسَاعِدُ مَنْ سَاعَدَهُ وَ یَکِیعُ عَنِ الْخَنَا وَ الْجَهْلِ .
11) از امام باقر ع یا امام صادق ع روایت شده است:
امیر المؤمنین علیه السّلام به مجلسی از مردم قریش گذشت که جامههای سفید پوشیده بودند و رنگ و روی شادابی داشتند و بسیار میخندیدند و به هر که از آنجا میگذشت با انگشت اشاره میکردند. سپس به مجلسی از اوس و خزرج گذشت و آنها را دید با پیکر فرسوده و گردن باریک و رنگ زرد، که با فروتنی سخن میگفتند.
علی علیه السلام از این دو مجلس در شگفت شد و خدمت رسول الله صلی اللَّه علیه و آله آمد و گفت:
پدر و مادرم به قربانت، من به انجمن آل فلان گذشتم و حال آنها را بیان کرد، و به مجلس اوس و خزرج گذشتم و حال آنها را گفت. سپس عرض کرد: و همه آنها مؤمنند. ای رسول الله ص! صفت مؤمن را برایم بازگو.
رسول الله صلی اللَّه علیه و آله اندکی سر به زیر انداخت و سپس سر بلند کرد و فرمود:
بیست خصلت در مؤمن است که اگر نداشته باشد ایمانش کامل نیست.
ای علی! از اخلاق مؤمنان است که: 1- در نماز جماعت حاضرند. 2- در پرداخت زکات شتابان. 3- مستمندان را اطعام کنند. 4- بر سر یتیم دست نوازش کشند. 5- لباسهای خود را پاکیزه دارند. 6- بند زیر جامه را به کمر بندند [لباسهایی میپوشند که کاملا وقار و حیا را حفظ کند]. آنان چناناند که 7- اگر خبر دهند دروغ نگویند. 8- اگر وعده کنند خلف وعده ننمایند. 9- چون امانت گیرند خیانت نکنند. 10- چون سخن گویند راست گویند. 11- عابدان شباند. 12- شیران روزند. 13- روزها روزه دارند. 14- شبها (برای عبادت) بپاخیزند. 15- همسایه را نیازارند و 16- همسایه از آنها آزار نبیند. آنان چناناند که 17- راه رفتنشان بر زمین به نرمی است. 18- و مسیرشان به سمت خانههای بیوه زنان است [به منظور کمک و مساعدت] و 19- برای تشییع جنازه.20- خدا ما و شما را از جمله متقین قرار دهد [شاید کنایه از اینکه صفت بیستم آنها تقوی است].
الکافی، ج2، ص232
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ:
مَرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِمَجْلِسٍ مِنْ قُرَیْشٍ فَإِذَا هُوَ بِقَوْمٍ بِیضٍ ثِیَابُهُمْ صَافِیَةٍ أَلْوَانُهُمْ کَثِیرٍ ضِحْکُهُمْ یُشِیرُونَ بِأَصَابِعِهِمْ إِلَى مَنْ یَمُرُّ بِهِمْ ثُمَّ مَرَّ بِمَجْلِسٍ لِلْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ فَإِذَا قَوْمٌ بُلِیَتْ مِنْهُمُ الْأَبْدَانُ وَ دَقَّتْ مِنْهُمُ الرِّقَابُ وَ اصْفَرَّتْ مِنْهُمُ الْأَلْوَانُ وَ قَدْ تَوَاضَعُوا بِالْکَلَامِ.
فَتَعَجَّبَ عَلِیٌّ ع مِنْ ذَلِکَ وَ دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی إِنِّی مَرَرْتُ بِمَجْلِسٍ لآِلِ فُلَانٍ ثُمَّ وَصَفَهُمْ، وَ مَرَرْتُ بِمَجْلِسٍ لِلْأَوْسِ وَ الْخَزْرَجِ فَوَصَفَهُمْ. ثُمَّ قَالَ: وَ جَمِیعٌ مُؤْمِنُونَ فَأَخْبِرْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ بِصِفَةِ الْمُؤْمِنِ.
فَنَکَسَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: عِشْرُونَ خَصْلَةً فِی الْمُؤْمِنِ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ لَمْ یَکْمُلْ إِیمَانُهُ.
إِنَّ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِینَ یَا عَلِیُّ الْحَاضِرُونَ الصَّلَاةَ وَ الْمُسَارِعُونَ إِلَى الزَّکَاةِ وَ الْمُطْعِمُونَ الْمِسْکِینَ الْمَاسِحُونَ رَأْسَ الْیَتِیمِ الْمُطَهِّرُونَ أَطْمَارَهُمْ الْمُتَّزِرُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمُ الَّذِینَ إِنْ حَدَّثُوا لَمْ یَکْذِبُوا وَ إِذَا وَعَدُوا لَمْ یُخْلِفُوا وَ إِذَا ائْتُمِنُوا لَمْ یَخُونُوا وَ إِذَا تَکَلَّمُوا صَدَقُوا رُهْبَانٌ بِاللَّیْلِ أُسُدٌ بِالنَّهَارِ صَائِمُونَ النَّهَارَ قَائِمُونَ اللَّیْلَ لَا یُؤْذُونَ جَاراً وَ لَا یَتَأَذَّى بِهِمْ جَارٌ. الَّذِینَ مَشْیُهُمْ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنٌ وَ خُطَاهُمْ إِلَى بُیُوتِ الْأَرَامِلِ وَ عَلَى أَثَرِ الْجَنَائِزِ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الْمُتَّقِینَ.
[1] . مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ أَ لَیْسَ هَذَا عَمَلٌ قَالَ بَلَى قُلْتُ فَالْعَمَلُ مِنَ الْإِیمَانِ قَالَ لَا یَثْبُتُ لَهُ الْإِیمَانُ إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْعَمَلُ مِنْهُ.