1077) سوره حجرات (49)، آیه 12 (11. احادیث ناظر به غیبت. 1)
ج. غیبت (وَ لا یغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیتاً فَکَرِهْتُمُوهُ)
ج.1) کلیاتی درباره غیبت
52) الف. روایت شده که حضرت صادق (ع) فرمودند:
غیبت بر هر مسلمانی حرام است، و شخص غیبتکننده در هر حالی باشد گناهکار است؛ و نمونه بارز غیبت آن است که در مورد کسی چیزی را بیان کنی که آن چیز نزد خداوند عیب نباشد، ویا وی را بابت امری مذمت کنی که اهل علم لزوما بدان جهت وی را مذمت نمیکنند؛ ...
در صورتی که مرتکب غیبت کسی شدی خبر این غیبت کردنت به گوش او رسید، از او حلالیت بطلب؛ و اگر به گوش او نرسید و از آن خبردار نشد، برای او طلب مغفرت و آمرزش کن.
و غیبت کردن اعمال نیکوی آدمی را نابود میکند چنان که آتش هیزم را میخورد. خداوند متعال به حضرت موسی (ع) وحی فرمود: شخص غیبتکننده آخرین کسی است که داخل بهشت میشود اگر توبه کند، و اگر توبه نکرد او نخستین کسی خواهد بود که داخل آتش شود؛ خداوند متعال میفرماید: «آیا یکی از شما دوست دارد که از گوشت برادرش که مرده، بخورد؛ قطعاً از آن کراهت دارید» (حجرات/12).
و غیبت به انحای مختلفی واقع میشود: با بیان عیبی در خَلق [ویژگیهایی که مربوط به آفرینش شخص بوده و خودش در آن نقشی ندارد مانند زشترو بودن] ویا خُلق و خو ویا عقل ویا عمل ویا نحوه برخورد ویا راه و روش ویا جهالت و مانند اینها.
و اصل و ریشه غیبت [= آنچه موجب غیبت کردن میشود] را در ده قسم میتوان گنجاند: آرام کردن غیظ [خود نسبت به شخص مورد نظر]، و همراهی با قوم*، و متهم کردن، و تایید خبری بدون تحقیق درباره آن، و سوءظن، و حسد، و مسخره کردن، و تعجب، و اصرار و پافشاری، و زینت دادن**.
پس اگر میخواهی که سالم بمانی، خالق را در نظر داشته باش، نه مخلوق را؛ تا عرصه غیبت برای تو محل عبرتآموزی شود و عرصه گناه، ثواب. ***
پینوشتها:
*انگیزه همراهی با قوم ظاهرا به معنای این است که انسان میخواهد با کسانی که دارند بدگویی شخصی را انجام میدهند همکلامی شود و عملا برای تایید ضمنی آنها به غیبت کردن از آن شخص اقدام میکند.
** انگیزه زینت دادن ظاهرا به معنای این است که انسان برای جالب توجه کردن سخن برای مخاطب، غیبت شخصی را کند.
*** یعنی با دیدن عیب در شخص، به جای اینکه غیبت او را بکنی، از وضع ناگوار وی عبرت بگیری و به جای اینکه مرتکب گناه بشوی عملا ثواب ببری.
مصباح الشریعة، ص204-205
قَالَ الصَّادِقُ ع:
الْغِیبَةُ حَرَامٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ، مَأْثُومٌ صَاحِبُهَا فِی کُلِّ حَالٍ؛ وَ صِفَةُ الْغِیبَةِ أَنْ تَذْکُرَ أَحَداً بِمَا لَیسَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَیبٌ أَوْ تَذُمَّ مَا تَحْمَدُهُ أَهْلُ الْعِلْمِ فِیهِ ...[1]
وَ إِنِ اغْتَبْتَ فَبَلَغَ الْمُغْتَابَ، فَاسْتَحِلَّ مِنْهُ؛ فَإِنْ لَمْ تَبْلُغْهُ وَ لَمْ تَلْحَقْهُ، فَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ لَهُ؛
وَ الْغِیبَةُ تَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ، أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ ع: الْمُغْتَابُ هُوَ آخِرُ مَنْ یدْخُلُ الْجَنَّةَ إِنْ تَابَ وَ إِنْ لَمْ یتُبْ فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ یدْخُلُ النَّارَ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَی «أَ یحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتاً فَکَرِهْتُمُوه»
وَ وُجُوهُ الْغِیبَةِ تَقَعُ بِذِکْرِ عَیبٍ فِی الْخَلْقِ وَ الْخُلْقِ وَ الْعَقْلِ وَ الْفِعْلِ وَ الْمُعَامَلَةِ وَ الْمَذْهَبِ وَ الْجَهْلِ وَ أَشْبَاهِهِ؛
وَ أَصْلُ الْغِیبَةِ مُتَنَوِّعٌ بِعَشَرَةِ أَنْوَاعٍ شِفَاءِ غَیظٍ وَ مُسَاعَدَةِ قَوْمٍ وَ تُهَمَةٍ وَ تَصْدِیقِ خَبَرٍ بِلَا کَشْفِهِ وَ سُوءِ ظَنٍّ وَ حَسَدٍ وَ سُخْرِیةٍ وَ تَعَجُّبٍ وَ تَبَرُّمٍ وَ تَزَینٍ؛
فَإِنْ أَرَدْتَ الْسْلَامَةَ فَاذْکُرِ الْخَالِقَ لَا الْمَخْلُوقَ فَیصَیرُ لَکَ مَکَانَ الْغِیبَةِ عِبْرَةً وَ مَکَانَ الْإِثْمِ ثَوَاباً.
ب. در همین راستا این حدیث در کتب شیعه که شبیه آن در کتب اهل سنت هم آمده است قابل توجه است:
از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
آیا به شما خبر دهم از مومن [واقعی]؟ او کسی است که مومنان از او بر جان و مال خویش ایمناند.
آیا به شما خبر دهم از مسلمان [واقعی]؟ او کسی است که مسلمانان از زبان و دست وی سالم میمانند؛
و مهاجر [واقعی] کسی است که از گناهان هجرت کند و آنچه خداوند حرام کرده را ترک گوید.
و بر مومن حرام است که در خصوص مومن دیگری به وی ظلم کند یا او را خوار سازد یا غیبتش کند و یا او را با شدت از خود براند.
الکافی، ج2، ص235
أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِالْمُؤْمِنِ؟! مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُؤْمِنُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ.
أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِالْمُسْلِمِ؟! مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ.
وَ الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّیِّئَاتِ وَ تَرَکَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ.
وَ الْمُؤْمِنُ حَرَامٌ عَلَى الْمُؤْمِنِ أَنْ یَظْلِمَهُ أَوْ یَخْذُلَهُ أَوْ یَغْتَابَهُ أَوْ یَدْفَعَهُ دَفْعَةً.
ج. در منابع اهل سنت چنین آمده است که رسول الله ص فرمود:
بر مومن حرام است در خصوص مومن دیگر، اینکه گوشت او را بخورد و از غیبت کند؛ و آبرویش هم بر وی حرام است که در خصوص آن پردهدری کند؛ و رخسارش هم بر وی حرام است که بر او سیلی زند.
الدر المنثور، ج6، ص95
و أخرج ابن مردویه عن أبی مالک الأشعری عن کعب بن عاصم ان رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم قال:
المؤمن حرام علی المؤمن لحمه علیه حرام ان یأکله و یغتابه بالغیب؛ و عرضه علیه حرام ان یخرقه؛ و وجهه علیه حرام ان یلطمه.
53) الف. از امیرالمومنین ع روایتی نقل شده که در یک مجلس 400 باب از آنچه دین و دنیای مسلمان را آباد میکند تعلیم دادند که قبلا (حدیث33) فرازهایی از آن گذشت. در فرازی از آن فرمودهاند:
از غیبت شخص مسلمان بپرهیزید؛ چرا که مسلمان از برادر خود غیبت نمیکند، وقتی که خداوند این کار را نهی نموده و فرموده است: «آیا یکی از شما دوست دارد که از گوشت برادرش که مرده، بخورد؟! قطعاً از آن کراهت دارید».
الخصال، ج2، ص622؛ تحف العقول، ص112؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص102
حَدَّثَنَا أَبِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بْنِ عُبَیدٍ الْیقْطِینِی عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یحْیی عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا یصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیاهُ ...
إِیاکُمْ وَ الْغِیبَةَ فَإِنَّ الْمُسْلِمَ لَا یغْتَابُ أَخَاهُ وَ قَدْ نَهَی اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ: «أَ یحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتاً فَکَرِهْتُمُوهُ».
ب. از امام سجاد ع روایت شده که پیامبر ص فرمودند:
ای بندگان خدا تقوای الهی را در خصوص تمامی محرمات رعایت کنید و بدانید که غیبت برادر مومنتان - که از شیعیان آل محمد ص باشد - حرمتش از [حرمت خوردن] گوشت مردار بزرگتر است که خداوند متعال فرمود: «برخی از شما غیبت برخی را نکنند؛ آیا یکی از شما دوست دارد که از گوشت برادرش که مرده، بخورد؛ قطعاً از آن کراهت دارید»؛ و همانا حرمت خوردن خون کماهمیتتر از آن است که احدی از شما از برادر مومنش - که از شیعیان آل محمد ص باشد - نزد سلطانی جائر خبرچینی کند که در این صورت خودش و برادر مومنش و سلطانی که نزد او خبرچینی کرده است به هلاکت انداخته است.
التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص586
قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
یَا عِبَادَ اللَّهِ اتَّقُوا الْمُحَرَّمَاتِ کُلَّهَا وَ اعْلَمُوا أَنَّ غِیبَتَکُمْ لِأَخِیکُمُ الْمُؤْمِنِ مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ أَعْظَمُ فِی التَّحْرِیمِ مِنَ الْمَیْتَةِ، قَالَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَلَا: «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ»؛ وَ إِنَّ الدَّمَ أَخَفُّ عَلَیْکُمْ فِی تَحْرِیمِ أَکْلِهِ مِنْ أَنْ یَشِیَ أَحَدُکُمْ بِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ مِنْ شِیعَةِ مُحَمَّدٍ ص إِلَى سُلْطَانٍ جَائِرٍ، فَإِنَّهُ حِینَئِذٍ قَدْ أَهْلَکَ نَفْسَهُ وَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ وَ السُّلْطَانَ الَّذِی وَشَی بِهِ إِلَیْهِ...[2]
54) از امام صادق (علیه السلام) سوال شد درباره آنچه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرموده باشد که «خدا اهل خانهای که گوشت میخورند دشمن میدارد» [که آیا این روایت درست است، و اگر بله، مقصود ازآن چیست؟]
فرمودند: مطلب آن طور نیست که برخی گمان میکنند که درباره گوشت مباح باشد، که خود رسول الله ص هم از آن گوشتها میخورد و آن را دوست داشت. بلکه مقصود از آن، همان گوشتی است که خدای عزّوجلّ فرمود: «آیا یکی از شما دوست دارد که از گوشت برادرش که مرده، بخورد» یعنی غیبت کردن از کسی و آبروی وی را بردن.
دعائم الإسلام، ج2، ص110
وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ سُئِلَ عَمَّا یرْوِیهِ النَّاسُ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یبْغِضُ أَهْلَ الْبَیتِ اللَّحْمِیینَ؟!
فَقَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع: لَیسَ هُوَ کَمَا یظُنُّونَ مَنْ أَکَلَ اللَّحْمَ الْمُبَاحَ أَکَلَهُ الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یأْکُلُهُ وَ یحِبُّهُ. إِنَّمَا ذَلِکَ مِنَ اللَّحْمِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «أَ یحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیتاً» یعْنِی بِالْغِیبَةِ لَهُ وَ الْوَقِیعَةِ فِیهِ.
شبیه این توضیح در منابع اهل سنت هم آمده است؛ر.ک: الدر المنثور، ج6، ص97[3]
55) از امامصادق (علیه السلام) نقلشده که رسولخدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«غیبت در [نابود کردن] دین یک مسلمان، از بیماری خوره در درون او زودتر کارگر میشود».
و فرمودند: «نشستن مسلمان در مسجد به انتظار نماز، عبادت است تا [زمانیکه] حدَثی از او سر نزند».
سوال شد: «ای رسولخدا (صلی الله علیه و آله)! حدَث چیست»؟
فرمودند: «غیبتکردن».
الکافی، ج2، ص357
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: الْغِیبَةُ أَسْرَعُ فِی دِینِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الْأَکِلَةِ فِی جَوْفِهِ.
قَالَ: وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: الْجُلُوسُ فِی الْمَسْجِدِ انْتِظَارَ الصَّلَاةِ عِبَادَةٌ مَا لَمْ یُحْدِثْ.
قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ: وَ مَا یُحْدِثُ؟
قَالَ: الِاغْتِیَابَ.
56) الف. از رسول الله ص روایت شده که فرمودند:
خون و مال و آبروی هر مسلمانی بر هر مسلمانی حرام است. [و غیبت کردن، مصداق بیحرمتی به آبروست].[4]
مجموعة ورام، ج1، ص115؛ کشف الریبة (شهید ثانی)، ص6؛ منیة المرید، ص327
وَ قَالَ النَّبِی ص کُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَی الْمُسْلِمِ حَرَامٌ دَمُهُ وَ مَالُهُ وَ عِرْضُهُ.
ب. از امام رضا ع از پدرانشان از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمودند:
هرکس با مردم تعامل کند و به آنها ستم نکند، و سخن بگوید و به آنان دروغ نگوید، و وعده بدهد و خلاف وعدهاش عمل نکند، چنین شخصی از کسانیاست که جوانمردیاش به حدّ کمال رسیده، عدالتش آشکار گشته، برادری با وی واجب و غیبت او حرام است.
الخصال، ج1، ص208؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص30؛ نزهة الناظر، ص24
حَدَّثَنَا أَبُو مَنْصُورٍ أَحْمَدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ بَکْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ زَیْدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَغْدَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرِ بْنِ سُلَیْمَانَ الطَّائِیُّ بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی قَالَ:
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
مَنْ عَامَلَ النَّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَ حَدَّثَهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُمْ وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ یُخْلِفْهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ کَمُلَتْ مُرُوءَتُهُ وَ ظَهَرَتْ عَدَالَتُهُ وَ وَجَبَتْ أُخُوَّتُهُ وَ حَرُمَتْ غَیْبَتُهُ.
ب. عین این حدیث را با سند دیگری از امام صادق ع روایت کرده که در آن فقط ترتیب چهار نکته آخر جابجا شده است:
هرکس با مردم تعامل کند و به آنها ستم نکند، و سخن بگوید و به آنان دروغ نگوید، و وعده بدهد و خلاف وعدهاش عمل نکند، چنین شخصی از کسانیاست که غیبت او حرام است و جوانمردیاش به حدّ کمال رسیده، عدالتش آشکار گشته، برادری با وی واجب است.
الکافی، ج2، ص239
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ:
مَنْ عَامَلَ النَّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَ حَدَّثَهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُمْ وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ یُخْلِفْهُمْ کَانَ مِمَّنْ حُرِّمَتْ غِیبَتُهُ وَ کَمَلَتْ مُرُوءَتُهُ وَ ظَهَرَ عَدْلُهُ وَ وَجَبَتْ أُخُوَّتُهُ.
د. مضمون این حدیث به صورت زیر هم از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:
هرکس در او سه خصلت باشد آن خصلتها موجب میشوند که رعایت چهار چیز در مورد او بر مردم واجب شود؛
کسیکه هرگاه با مردم سخن بگوید به آنان دروغ نگوید؛ و هر گاه با آنها تعاملی داشته باشد بدانان ستم نکند و هرگاه به آنها وعده دهد خلف وعده ننماید، آنگاه لازم میآید که عدالت او در میان مردم آشکار گردد و مردانگی وی بر همه معلوم شود، و غیبت او بر همگان حرام گردد و برادری با او بر آنان واجب شود.
الخصال، ج1، ص208
حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِی جَعْفَرٍ الْکُمَیْدَانِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ أَوْجَبْنَ لَهُ أَرْبَعاً عَلَى النَّاسِ؛ مَنْ إِذَا حَدَّثَهُمْ لَمْ یَکْذِبْهُمْ وَ إِذَا خَالَطَهُمْ لَمْ یَظْلِمْهُمْ وَ إِذَا وَعَدَهُمْ لَمْ یُخْلِفْهُمْ، وَجَبَ أَنْ تَظْهَرَ فِی النَّاسِ عَدَالَتُهُ وَ تَظْهَرَ فِیهِمْ مُرُوءَتُهُ وَ أَنْ تَحْرُمَ عَلَیْهِمْ غِیبَتُهُ وَ أَنْ تَجِبَ عَلَیْهِمْ أُخُوَّتُهُ.
57) یکبار ابوذر خدمت پیامبر ص شرفیاب میشوند و حضرت وصایایی به وی میفرمایند که برخی از آنها قبلا گذشت.[5] در فرازی از این گفتگو رسول الله (صلی الله علیه و آله) به ابوذر فرمود: «از غیبت بپرهیز که غیبت از زنا سختتر است».
گفت: «یا رسول الله ص! پدر و مادرم به فدایت! چرا چنین است»؟
فرمود: «چون زناکار توبه میکند و خداوند توبهاش را میپذیرد؛ ولی غیبتکننده مورد مغفرت قرار نمیگیرد تا اینکه کسی که از او غیبتشده او را ببخشد».
ای ابوذر! دشنام دادن به مسلمان مایه فسوق است و جنگیدن با وی کفر و خوردن گوشت وی معصیت خدا، وحرمت مالش همچون حرمت خونش است.
گفتم: یا رسول الله ص! غیبت چیست؟
فرمود: اینکه از برادرت به گونهای یاد کنی که او خوشش نمیآید.
گفتم: یا رسول الله ص! اگر آن مطلب در وی باشد چطور؟
فرمود:بدان که اگر آنچه بدان وی را یاد کردی در او باشد غیبتش را کردهای؛ و اگر او را به چیزی یاد کنی که در او نباشد به او تهمت زدهای.
ای ابوذر! کسی که غیبتی را از برادر مومنش دفع کند بر عهده خداست که او را از آتش جهنم برهاند.
ای ابوذر! کسی که نزد وی غیبت برادر مسلمانش رخ دهد و او بر یاری وی [دفاع از وی دربرابر آن غیبت] توانا باشد و او را یاری کند خداوند عز و جل در دنیا و آخرت وی را یاری کند؛ و اگر او را در حالی که توان یاریش را دارد خوار نماید [= یاری نکند] خداوند او را در دنیا و آخرت خوار کند.
الأمالی (للطوسی)، ص537
حَدَّثَنَا الشَّیْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الطُّوسِیُّ (رَحِمَهُ اللَّهُ)، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ یَحْیَى بْنِ الْحُسَیْنِ الْعَبَرْتَائِیُّ الْکَاتِبُ سَنَةَ أَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ ثَلَاثِ مِائَةٍ وَ فِیهَا مَاتَ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمُّ، عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ، عَنْ وَهْبِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی ذُبَیٍّ الْهُنَائِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو حَرْبِ بْنُ أَبِی الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِیُّ، عَنْ أَبِیهِ أَبِی الْأَسْوَدِ، قَالَ: قَدِمْتُ الرَّبَذَةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ فَحَدَّثَنِی أَبُو ذَرٍّ، قَالَ: دَخَلْتُ ذَاتَ یَوْمٍ فِی صَدْرِ نَهَارِهِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) فِی مَسْجِدِهِ، فَلَمْ أَرَ فِی الْمَسْجِدِ أَحَداً مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) وَ عَلِیٌّ (علیهالسّلام) إِلَى جَانِبِهِ جَالِسٌ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَةَ الْمَسْجِدِ، فَقُلْتُ:...
قال: یا أَبَا ذَرٍّ، إِیاکَ وَ الْغِیبَةَ، فَإِنَّ الْغِیبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا.
قُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّهِ، وَ مَا ذَاکَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی؟
قَالَ: لِأَنَّ الرَّجُلَ یزْنِی فَیتُوبُ إِلَی اللَّهِ فَیتُوبُ اللَّهُ عَلَیهِ، وَ الْغِیبَةُ لَا تُغْفَرُ حَتَّی یغْفِرَهَا صَاحِبُهَا.
یا أَبَا ذَرٍّ، سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ، وَ قِتَالُهُ کُفْرٌ، وَ أَکْلُ لَحْمِهِ مِنْ مَعَاصِی اللَّهِ، وَ حُرْمَةُ مَالِهِ کَحُرْمَةِ دَمِهِ.
قُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّهِ، مَا الْغِیبَةُ قَالَ: ذِکْرُکَ أَخَاکَ بِمَا یکْرَهُهُ. قُلْتُ: یا رَسُولَ اللَّهِ، فَإِنْ کَانَ فِیهِ ذَاکَ الَّذِی یذْکَرُ بِهِ. قَالَ: اعْلَمْ إِذَا ذَکَرْتَهُ بِمَا هُوَ فِیهِ فَقَدِ اغْتَبْتَهُ، وَ إِذَا ذَکَرْتَهُ بِمَا لَیسَ فِیهِ فَقَدْ بَهَتَّهُ.
یا أَبَا ذَرٍّ، مَنْ ذَبَّ عَنْ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ الْغِیبَةَ کَانَ حَقُّهُ عَلَی اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَنْ یعْتِقَهُ مِنَ النَّارِ.
یا أَبَا ذَرٍّ، مَنِ اغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ وَ هُوَ یسْتَطِیعُ نَصْرَهُ فَنَصَرَهُ، نَصَرَهُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، فَإِنْ خَذَلَهُ وَ هُوَ یسْتَطِیعُ نَصْرَهُ خَذَلَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
توجه: فراز اول روایت فوق (توضیح چرایی بدتر بودن غیبت از زنا) از برخی دیگر از جابر و ابوسعید خدری نیز از رسول الله ص نقل شده است (مجمع البیان، ج9، ص206[6]؛ کشف الریبة (شهید ثانی)، ص6؛ منیة المرید، ص327[7])[8] و در منابع اهل سنت هم آمده است (الدر المنثور، ج6، ص97[9])
58) نوف بکالی یکبار خدمت امیرالمومنین ع میرسند و از ایشان درخواست نصیحت میکنند و ایشان نصایح متعددی خطاب به وی مطرح میکنند. از جمله اینکه فرمودند:
از غیبت خودداری کن که همانا آن خورشت سگان جهنم است.
سپس فرمودند: ای نوف! دروغ میگوید کسی که گمان میکند که حلالزاده است در حالی که با غیبت کردن گوشت مردم را میخورد.
الأمالی (للصدوق)، ص209؛ أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص187؛ روضة الواعظین، ج2، ص469؛ مشکاة الأنوار، ص88
حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ قَالَ حَدَّثَنَا الْمُغِیرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الشَّامِیِّ عَنْ نَوْفٍ الْبِکَالِیِّ عن أَمِیر الْمُؤْمِنِینَ ...[10]
قَالَ: اجْتَنِبِ الْغِیبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلَابِ النَّارِ.
ثُمَّ قَالَ: یَا نَوْفُ کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ وُلِدَ مِنْ حَلَالٍ وَ هُوَ یَأْکُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِیبَةِ ...[11]
در جامع الأخبار (للشعیری)، ص147[12] همین مطلب را بدون سند از رسول الله ص روایت کرده است.[13]
59) الف. از امام باقر ع روایت شده است:
بد بندهای است بندهای که دو چهره و دو زبان داشته باشد: وقتی شاهد است برادرش را مدح گوید و وقتی غایب است [گوشت] او را بخورد؛ اگر به او چیزی داده شود حسادت بورزد و اگر مبتلا [به فقر و نداری] گردد خوارش کند.
ب. و از امام صادق ع هم روایت شده است:
کسی که با مسلمانان با دو چهره و با دو زبان مواجه شود روز قیامت میآید در حالی که دو زبان از آتش دارد.
الکافی، ج2، ص343؛ الأمالی( للصدوق)، ص337 و روضة الواعظین، ج2، ص470
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ أَبِی شَیْبَةَ عَنِ الزُّهْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونُ ذَا وَجْهَیْنِ وَ ذَا لِسَانَیْنِ یُطْرِی أَخَاهُ شَاهِداً وَ یَأْکُلُهُ غَائِباً إِنْ أُعْطِیَ حَسَدَهُ وَ إِنِ ابْتُلِیَ خَذَلَهُ.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَوْنٍ الْقَلَانِسِیِّ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مَنْ لَقِیَ الْمُسْلِمِینَ بِوَجْهَیْنِ وَ لِسَانَیْنِ جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَهُ لِسَانَانِ مِنْ نَارٍ.
شروع این حدیث امام صادق ع در الأمالی و روضة الواعظین بدین عبارت است:
مَنْ لَقِیَ النَّاسَ بِوَجْهٍ وَ عَابَهُمْ بِوَجْهٍ: کسی که با مردم با چهرهای مواجه شود و با چهره دیگری از آنها عیبجویی کند ...
60) الف. روایت شده است که هنگامی که رسول الله ص مردی را به خاطر زنای محصنه سنگسار کرد شخصی به رفیقش گفت: این شخص مثل سگ جان داد.
پس پیامبر ص همراه با آنها بر لاشه مرداری عبور میکرد؛ فرمود: این را گاز بزنید و بخورید!
گفتند: یا رسول الله ص! از این لاشه گاز بزنیم و بخوریم؟!
فرمود: کاری که با برادرتان کردید از این متعفنتر بود.
مجموعة ورام، ج1، ص116؛ کشف الریبة، ص9؛ إحیاء علوم الدین، ج3، ص142
لَمَّا رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ ص الرَّجُلَ فِی الزِّنَاءِ قَالَ رَجُلٌ لِصَاحِبِهِ: هَذَا قُعِصَ کَمَا یُقْعَصُ الْکَلْبُ.
فَمَرَّ النَّبِیُّ ص مَعَهُمَا بِجِیفَةٍ، فَقَالَ: انْهَشَا مِنْهَا!
قَالا: یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ نَنْهَشُ جِیفَةً؟
قَالَ: مَا أصبتهما [أَصَبْتُمَا] مِنْ أَخِیکُمَا أَنْتَنُ مِنْ هَذِه.
ب. در منابع اهل سنت تفصیل این ماجرا بدین عبارت آمده است که شخصی به نام اسلمی چهار بار خدمت رسول الله ص رسید و شهادت داد که با زنی زنا کرده است. حضرت ص هربار از او روی برمیگرداند تا اینکه دفعه پنجم آمد؛ حضرت ص سوالاتی کرد که مطمئن شود وی واقعا به طور کامل مرتکب عمل زنا شده است. نهایتا پرسید: اصلا میدانی زنا چیست؟ گفت: بله؛ یعنی همان کاری که شخص با همسرش است انجام میدهد به نحو حرام با زنی به نحو حرام انجام دهد.
حضرت پرسید: حالا از گفتن این سخنان چه مقصودی داری؟
گفت: میخواهم مرا پاک کنی. پس حضرت دستور داد که وی را سنگسار کردند.
پیامبر ص صدای دو نفر از اصحابش را شنید که یکی به دیگری گفت: این شخصی را نگاه کن که خداوند بر او پوشانده بود اما خودش خود را رها نکرد تا اینکه مثل یک سگ سنگباران شد.
پیامبر آن لحظه سکوت کرد تا اینکه در مسیر لاشه الاغی را دیدند که پایش نفخ کرده بود. فرمود: فلانی و فلانی کجایند؟
آن دو گفتند: ما اینجاییم.
فرمود: از مرکبتان پیاده شوید و از لاشه این الاغ بخورید!
گفتند: ای پیامبر خدا ص! خدا تو را ببخشد؛ چه کسی حاضر است که از این بخورد؟
فرمود: آن طور که اندکی پیش شما متعرض آبروی برادرتان شدید بدتر از خوردن این مردار است؛ به کسی که جانم به دست اوست سوگند که او [با توبه و سنگسار گناهش بخشیده شد و] الان در نهرهای بهشتی مشغول آبتنی است.
مصنف عبد الرزاق، ج7، ص269؛ سنن أبی داود، ج4، ص255؛ السنن الکبرى (للنسائی)، ج6، ص415؛ الدر المنثور، ج6، ص95[14]
عبد الرزاق، عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو الزُّبَیْرِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الصَّامِتِ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، أَنَّهُ سَمِعَهُ یَقُولُ:
جَاءَ الْأَسْلَمِیُّ نَبِیَّ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ علیه و [آله و] سلم، فَشَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ أَنَّهُ أَصَابَ حُرَّةَ حَرَامًا أَرْبَعَ مَرَّاب، کُلُّ ذَلِکَ یُعْرِضُ عَنْهُ، فَأَقْبَلَ فِی الْخَامِسَةِ، قَالَ: أَنِکْتَهَا؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: حَتى غَابَ ذَلِکَ مِنْکَ فِی ذَلِکَ مِنْهَا، کَمَا یَغِیبُ الْمِرْوَدُ فِی الْمُکْحُلَةِ، وَالرِّشَاءُ فِی الْبِئْرِ؟ قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: هَلْ تَدْرِی مَا الزِّنَا؟ قَالَ: نَعَمْ، أَتَیْتُ مِنْهَا حَرَامًا مَا یَأْتی الرَّجُلُ مِنِ امْرَأَتِهِ حَلَالًا.
قَالَ: فَمَا تُرِیدُ بِهَذَا الْقَوْلِ؟
قَالَ: أُرِیدُ أَنْ تُطَهِّرَنِی. قَالَ: فَأَمَرَ بِهِ فَرُجِمَ.
فَسَمِعَ النَّبِیُّ - صلى الله علیه و [آله و] سلم - رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِهِ، یَقُولُ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ: انْظُرْ إِلَى هَذَا الَّذِی سَتَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ، فَلَم تَدَعْهُ نَفْسُهُ، حَتَّى رُجِمَ رَجْمَ الْکَلْبِ.
فَسَکَتَ النَّبِی - صلى الله علیه و [آله و] سلم - عَنْهُمَا، حَتَّى مَرَّ بِجِیفَةِ حِمَارٍ شَائِلٍ بِرِجْلِهِ، فَقَالَ: أَیْنَ فُلَانٌ وَفُلَان؟
قَالَا: نَحْنُ ذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ: انْزِلَا فَکُلَا مِنْ جِیفَةِ هَذَا الْحِمَارِ.
فَقَالَا: یَا نَبِیَّ اللَّهِ، غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَنْ یَأْکُلُ مِنْ هَذَا؟
قَالَ: فَمَا نِلْتُمَا مِنْ عِرْضِ أَخِیکُمَا آنِفًا أَشَدُّ مِنْ اکلِ الْمَیْتَةِ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ، إِنَّهُ الْآنَ لَفِی أَنْهَارِ الْجَنَّةِ یَتَغَمَّسُ فِیهَا.
[1] . وَ أَمَّا الْخَوْضُ فِی ذِکْرِ الْغَائِبِ بِمَا هُوَ عِنْدَ اللَّهِ مَذْمُومٌ وَ صَاحِبُهُ فِیهِ مَلُومٌ فَلَیسَ بِغِیبَةٍ وَ إِنْ کَرِهَ صَاحِبُهُ إِذَا سَمِعَ بِهِ وَ کُنْتَ أَنْتَ مُعَافًی عَنْهُ وَ خَالِیاً مِنْهُ وَ یکُونُ فِی ذَلِکَ مُبَیناً لِلْحَقِّ مِنَ الْبَاطِلِ بِبَیانِ اللَّهِ تَعَالَی وَ رَسُولِهِ ص وَ لَکِنْ عَلَی شَرْطِ أَنْ لَا یکُونَ لِلْقَائِلِ بِذَلِکَ مُرَادٌ غَیرَ بَیانِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ فِی دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَمَّا إِذَا أَرَادَ بِهِ نَقْصَ الْمَذْکُورِ بِغَیرِ ذَلِکَ الْمَعْنَی فَهُوَ مَأْخُوذٌ بِفَسَادِ مُرَادِهِ وَ إِنْ کَانَ صَوَاباً
در مورد کتاب مصباح الشریعه به نظر میرسد که این کتاب مطالب امام صادق ع را با شرحی توسط نویسنده همراه کرده است. از آنجا که این عبارات فوق با بسیاری از احادیث دیگر چندان قابل جمع نیست و به نظر میرسد از جنس شرحهای شارح بوده نه کلام امام ع، آن را از متن حذف کردیم.
[2]. احادیث متعددی هست که به طور کلی با اشاره به این آیه افراد را از غیبت کردن برحذر داشته است. چون نکته جدیدی درباره این آیه نداشت آنها را صرفا در پاورقی تقدیم میکنیم:
عن امیرالمومنین ع: ... وَ لَا تَفَاخَرُوا بِالْآبَاءِ «وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ» وَ لَا تَمَازَحُوا وَ لَا تَغَاضَبُوا وَ لَا تَبَاذَخُوا «وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتا» ... (تحف العقول، النص، ص: 151)
[3] . و أخرج البیهقی من طریق غیاث بن کلوب الکوفی عن مطرف عن سمرة بن جندب عن أبیه قال قال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم ان الله یبغض البیت اللحم فسالت مطرفا ما یعنی باللحم قال الذی یغتاب فیه الناس.
[4]. شهید ثانی بعد از ذکر این حدیث میفرماید: و الغیبة تناول العرض و قد جمع بینه و بین الدم و المال.
[5]. جلسه 1076 (آیه 11 همین سوره) حدیث 5.الف. https://yekaye.ir/al-hujurat-49-11/
[6] . و عن جابر قال: قال رسول الله ص إیاکم و الغیبة فإن الغیبة أشد من الزنا ثم قال: أن الرجل یزنی ثم یتوب فیتوب الله علیه و إن صاحب الغیبة لا یغفر له حتی یغفر له صاحبه
[7] . وَ عَنْ جَابِرٍ وَ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِی قَالا قَالَ ص إِیاکُمْ وَ الْغِیبَةَ فَإِنَّ الْغِیبَةَ أَشَدُّ مِنْ الزِّنَاءِ إِنَّ الرَّجُلَ قَدْ یزْنِی [وَ] فَیتُوبُ فَیتُوبُ اللَّهُ عَلَیهِ وَ إِنَّ صَاحِبَ الْغِیبَةِ لَا یغْفَرُ لَهُ حَتَّی یغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ.
[8] . همچنین در مقایسه غیبت با زنا روایات تندتری هم آمده است؛ از جمله
وَ عَنْ أَنَسٍ قَالَ: خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص فَذَکَرَ الرِّبَا وَ عَظَّمَ شَأْنَهُ فَقَالَ إِنَّ الدِّرْهَمَ یصِیبُهُ الرَّجُلُ مِنَ الرِّبَا أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ فِی الْخَطِیئَةِ مِنْ سِتٍّ وَ ثَلَاثِینَ زِنْیةً یزْنِیهَا الرَّجُلُ؛ وَ إِنَّ أَرْبَی الرِّبَا عِرْضُ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ. (مجموعة ورام، ج1، ص116؛ کشف الریبة (شهید ثانی)، ص7)
این روایت بدین صورت اگرچه در منابع اهل سنت هست:
الدر المنثور، ج6، ص96
و أخرج البیهقی فی الشعب عن ابن عباس عن النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم قال: ان الربا نیف و سبعون بابا أهونهن بابا مثل من نکح أمه فی الإسلام و درهم الربا أشد من خمس و ثلاثین زنیة و أشر الربا و أربی الربا و أخبث الربا انتهاک عرض المسلم و انتهاک حرمته
اما در منابع روایی شیعی یافت نشد؛ البته فراز اولش (که در مقایسه ربا با زناست) آمده است با این تعبیر:
رَوَى الْحُسَیْنُ بْنُ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دِرْهَمٌ رِبًا أَشَدُّ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ثَلَاثِینَ زَنْیَةً کُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ مِثْلِ الْخَالَةِ وَ الْعَمَّةِ. (من لا یحضره الفقیه، ج3، ص274)
و برای فراز دومش هم این روایت یافت شد:
قَوْلُهُ عَلَیْهِ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ: «إِنَّ مِنْ أَرْبَى الرِّبَا اسْتِطَالَةُ الْمَرْءِ فِی عِرْضِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ» (المجازات النبویة، (سید رضی) ص323) و البته اصل این روایت هم در منابع اهل سنت است:
و أخرج البیهقی عن أبی هریرة رضی الله عنه قال قال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم ان أربی الربا استطالة المرء فی عرض أخیه (الدر المنثور، ج6، ص97) [و در منابع شیعه در احادیث متعدد أربی الربا را «کذب» معرفی کردهاند، نه غیبت؛ هرچند لزوما مانعة الجمع نیست.]
و شاید شهید با ذهنیت همین احادیث بوده که مطلب زیر را روایت کرده است:
وَ عَنِ النَّبِی ص أَنَّ الْغِیبَةَ أَشَدُّ مِنْ ثَلَاثِینَ زَنْیةً؛ وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ مِنْ سِتٍّ وَ ثَلَاثِینَ زَنْیةً. ( منیة المرید، ص328)