1077) سوره حجرات (49)، آیه 12 (6. احادیث ناظر به ظن (3))
(حسن ظن و خوف از خدا)
21) الف. از امام صادق ع روایت شده است؛
در زمان حضرت موسی ع دو نفر در زندان بودند. سپس آزاد شدند؛ یکی از آنان فربه و سرحال شده بود و دیگری لاغر و نحیف همچون نی قلیان!
حضرت موسی ع به آنکه فربه شده بود فرمود: چه چیزی موجب شده که چنین حال و روز خوبی در وضعیت جسمانی تو حاصل شود؟
گفت: حسن ظن من به خدا.
به دیگری فرمود: چه چیزی موجب شده که چنین حال و روز بدی در وضعیت جسمانی تو حاصل شود؟
گفت: خوف از خدا.
موسی دست به آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا! سخن هر دو را شنیدی. پس مرا آگاه کن که کدام از این دو برتر است؟
خداوند به وی وحی فرمود: آنکه حسن ظن به من داشت.
جامع الأخبار(للشعیری)، ص99
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ص قَالَ:
کَانَ فِی زَمَنِ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ رَجُلَانِ فِی الْحَبْسِ، فَأُخْرِجَا. فَأَمَّا أَحَدُهُمَا فَسَمِنَ وَ غَلُظَ؛ وَ أَمَّا الْآخَرُ فَنَحِلَ فَصَارَ مِثْلَ الْهُدْبَةِ.
فَقَالَ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ لِلسَّمِینِ: مَا الَّذِی أَرَی بِکَ مِنْ حُسْنِ الْحَالِ فِی بَدَنِکَ؟
قَالَ حُسْنُ ظَنِّی بِاللَّهِ.
وَ قَالَ لِلْآخَرِ: مَا الَّذِی أَرَی بِکَ مِنْ سُوءِ الْحَالِ فِی بَدَنِکَ؟
قَالَ: الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ.
قَالَ فَرَفَعَ مُوسَی یدَهُ إِلَی اللَّهِ، فَقَالَ: یا رَبِّ قَدْ سَمِعْتَ مَقَالَتَهُمَا فَأَعْلِمْنِی أَیهُمَا أَفْضَلُ؟
فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیهِ: صَاحِبُ حُسْنِ الظَّنِّ بِی.
ب. شبیه همین واقعه در مورد حضرت عیسی ع و برخی از اصحابش که مدتی آنها را ندیده بود روایت شده است.
مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص36
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
بَعَثَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ رَجُلَینِ مِنْ أَصْحَابِهِ فِی حَاجَةٍ فَرَجَعَ أَحَدُهُمَا مِثْلَ الشَّنِّ الْبَالِی وَ الْآخَرُ شَحِماً وَ سَمِیناً؛ فَقَالَ لِلَّذِی مِثْلُ الشَّنِّ: مَا بَلَغَ مِنْکَ مَا أَرَی؟
قَالَ: الْخَوْفُ مِنَ اللَّهِ.
وَ قَالَ لِلْآخَرِ السَّمِینِ: مَا بَلَغَ بِکَ مَا أَرَی؟
فَقَالَ: حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ.
ج. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:
حسن ظنّ به خدا این است که امید نداشته باشی جز به او، و نترسی مگر از گناه خود.
الکافی، ج2، ص72
عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِی عَنْ سُفْیانَ بْنِ عُیینَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ:
حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّهِ أَنْ لَا تَرْجُوَ إِلَّا اللَّهَ وَ لَا تَخَافَ إِلَّا ذَنْبَکَ .
د. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است:
حسن ظنّ به خدا این است که عملت را خالص گردانی و به خداوند امید داشته باشی که از لغزشهایت درگذرد.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص83 ؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص229
وَ قَالَ ع: حُسْنُ الظَّنِّ أَنْ تُخْلِصَ الْعَمَلَ وَ تَرْجُو مِنَ اللَّهِ أَنْ یعْفُوَ عَنِ الزَّلَلِ.
22) الف. سلمان فارسی روایت کرده است که رسول الله ص فرمودند:
حب دنیا، رأس هر خطیئه و گناهی است؛ و رأس عبادت، حسن ظن به خداست.
عوالی اللئالی، ج1، ص27
قَالَ أَبُو الْعَبَّاسِ حَدَّثَنِی السَّیدُ السَّعِیدُ بَهَاءُ الدِّینِ عَلِی بْنُ عَبْدِ الْحَمِیدِ قَالَ رَوَی لِی الْخَطِیبُ الْوَاعِظُ الْأُسْتَاذُ الشَّاعِرُ یحْیی بْنُ النَّحْلِ الْکُوفِی الزَّیدِی مَذْهَباً عَنْ صَالِحِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْیمَنِی کَانَ قَدِمَ الْکُوفَةَ قَالَ یحْیی وَ رَأَیتُهُ بِهَا سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ ثَلَاثِینَ وَ سَبْعِمِائَةٍ عَنْ أَبِیهِ عَبْدِ اللَّهِ الْیمَنِی وَ أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُعَمَّرِینَ وَ أَدْرَکَ سَلْمَانَ الْفَارِسِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ وَ أَنَّهُ رَوَی عَنِ النَّبِی ص أَنَّهُ قَالَ:
حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ رَأْسُ الْعِبَادَةِ حُسْنُ الظَّنِّ بِاللَّه.
ب. و به امام صادق ع منسوب است که فرموده باشند:
حسن ظن [انسان را] به حسن عبادت فرامیخواند.
مصباح الشریعة، ص174
قال الصادق ع: ... وَ حُسْنُ الظَّنِّ یدْعُو إِلَی حُسْنِ الْعِبَادَة
ج. و از خودرسول الله ص روایت شده که فرمودهاند:
همانا حسن ظن ناشی از حسن عبادت است؛
نهج الفصاحة، ص444؛ شرح فارسی شهاب الأخبار، ص357
عَنِ النَّبِی ص: إنّ حسن الظّنّ من حسن العباده.
د. و در نقل دیگری:
همانا حسن ظن به خدا ناشی از حسن عبادت خداست.
مجموعة ورام، ج1، ص52
عَنِ النَّبِی ص: أَنَّ حُسْنَ الظَّنِّ بِاللَّهِ مِنْ حُسْنِ عِبَادَةِ اللَّه.
23) الف. روایت شده که امیرالمومنین ع به اصحابشان فرمودند:
بکوشید که هم خوف از خدا را در خود تقویت کنید و هم حسن ظن به او داشته باشید، و بین این دو جمع کنید.
إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، ج1، ص108
وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لِأَصْحَابِهِ:
وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ یشْتَدَّ خَوْفُکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ یحْسُنَ ظَنُّکُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَینَهُمَا.
ب. شخصی به امام صادق ع عرض کرد: یا ابن رسول الله! من کسی هستم که مرتب به گناه میافتم و با این حال امید عفو و بخشش دارم.
فرمود: ای فلانی! تقوای الهی پیشه کن و به طاعت او عمل نما و با این حال امید به قبولی داشته باش؛ که همانا کسی واقعا بیشترین حسن ظن به خدا دارد و بیش از همه به خدا امید دارد که بیش از همه به طاعت او میکوشد.
إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، ج1، ص108
وَ قَالَ رَجُلٌ: یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أُلِمُّ بِالْمَعَاصِی وَ أَرْجُو الْعَفْوَ مَعَ ذَلِکَ!
فَقَالَ [الصَّادِقِ ع] لَهُ: یا هَذَا اتَّقِ اللَّهَ وَ اعْمَلْ بِطَاعَتِهِ وَ ارْجُ مَعَ ذَلِکَ الْقَبُولَ؛ فَإِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ بِاللَّهِ ظَنّاً وَ أَعْظَمَهُمْ رَجَاءً أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِهِ.[1]
24) از امام رضا ع روایت شده که فرمودند:
به خداوند حسن ظن داشته باشید که همانا امام صادق ع همواره میفرمود:
کسی که به خدا حسن ظن داشته باشد خداوند نزد ظن او به خویش است؛ و کسی که به اندکی از رزق راضی باشد؛ خداوند هم اندک عمل او را قبول میکند؛ و کسی که به اندک مال حلال راضی باشد مؤونهاش سبک باشد و خانواده اش متنعم گردند و خداوند وی را نسبت به درد دنیا و دوای آن بینا کند و او را از دنیا به سلامت به دارالسلام بیرون برد ... .
الکافی، ج8، ص346
سَهْلٌ عَنْ عُبَیدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَا وَ حُسَینُ بْنُ ثُوَیرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَةَ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا کُنَّا فِی سَعَةٍ مِنَ الرِّزْقِ وَ غَضَارَةٍ مِنَ الْعَیشِ. فَتَغَیرَتِ الْحَالُ بَعْضَ التَّغْییرِ فَادْعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یرُدَّ ذَلِکَ إِلَینَا؛ فَقَالَ ...[2]
وَ أَحْسِنُوا الظَّنَّ بِاللَّهِ؛ فَإِنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع کَانَ یقُولُ:
مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللَّهِ کَانَ اللَّهُ عِنْدَ ظَنِّهِ بِهِ وَ مَنْ رَضِی بِالْقَلِیلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ الْیسِیرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضِی بِالْیسِیرِ مِنَ الْحَلَالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ وَ تَنَعَّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللَّهُ دَاءَ الدُّنْیا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنْهَا سَالِماً إِلَی دَارِ السَّلَام...[3]
ب. از امام باقر ع روایت شده که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند:
خدای عزّ و جلّ میفرماید: به راستی در میان بندههای مؤمنم بندههایی هستند که امر دینشان جز با توانگری و وسعت در زندگی و تندرستی درست نشود؛ پس من آنها را به ثروتمندی و وسعت در زندگی و سلامت میآزمایم تا امر دینشان برایشان اصلاح شود؛
و در میان بندههای مؤمنم بنده هایی هستند که امر دینشان جز با نداری و مستمندی و بیماری در تنشان درست نشود؛ پس من آنها را به نداری و مستمندی و بیماری گرفتار میکنم تا امر دینشان برایشان درست شود؛ که همانا من داناترم به آنچه که امر دین بندههای مؤمنم با آن درست میشود؛
و به راستی در میان بندههای مومنم کسانی هستند که در عبادت من کوشایند، از خواب و بستر جذاب برمیخیزد و شبها را برای من به تهجد مشغول است و خود را در عبادت من، به رنج اندازد؛ ولی من از باب لطفی که به او دارم و میخواهم بر این روال استوار بماند، گاه یک شب و دو شب خوابآلودگی را بر او مستولی میسازم، و او تا بامداد میخوابد سپس از خواب برمیخیزد در حالی که از دست خودش ناراحت است و خود را سرزنش میکند؛ و اگر او برای هرآنچه از عبادت من میخواهد انجام دهد رها کنم، دچار عجب و خودبینی میگردد و این خودبینی او را به خاطر همین اعمالش به فتنه اندازد و از این راه بدو حالی دست دهد که هلاک شود بخاطر عجب او به اعمال خویش و اینکه در غیراین صورت چنان از خودراضی شود که گمان برد بر همه عبادتپیشگان برتری یافته و هیچ کوتاهی و قصوری در عبادت خود ندارد. و همین باعث میشود که از من دور شود در حالی که گمان میکند که به من نزدیک میشود.
پس عملپیشگان مبادا که به اعمال خود که برای درک ثواب از من انجام میدهند، تکیه کنند، زیرا اگر آنها بکوشند و خود را در رنج اندازند و عمرشان را در عبادت من به سربرند باز هم در انجام حق عبادت من تقصیرکارند و به سرانجام آن - یعنی کرامت و نعمت من در بهشتهایم و درجات بلند در جوار من - نرسند، ولیکن به رحمت من است که سزاوار است اعتماد کنند و به فضل و مازاد بخشش من دلخوش دارند و به حسن ظن به من اطمینان کنند؛ که همانا در این صورت رحمت من [قصور و تقصیر] آنان را جبران کند و منت من بر ایشان آنان را به رضوانم برسد و آمرزش من به آنها جامه عفو بپوشاند، زیرا منم خداوند رحمان و رحیم و بدان نامیده شدم.
الکافی، ج2، ص60-61 و ص71
مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّی عَنْ أَبِی عُبَیدَةَ الْحَذَّاءِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
إِنَّ مِنْ عِبَادِی الْمُؤْمِنِینَ عِبَاداً لَا یصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلَّا بِالْغِنَی وَ السَّعَةِ وَ الصِّحَّةِ فِی الْبَدَنِ فَأَبْلُوهُمْ بِالْغِنَی وَ السَّعَةِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ فَیصْلُحُ عَلَیهِمْ أَمْرُ دِینِهِمْ؛
وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی الْمُؤْمِنِینَ لَعِبَاداً لَا یصْلُحُ لَهُمْ أَمْرُ دِینِهِمْ إِلَّا بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ السُّقْمِ فِی أَبْدَانِهِمْ فَأَبْلُوهُمْ بِالْفَاقَةِ وَ الْمَسْکَنَةِ وَ السُّقْمِ فَیصْلُحُ عَلَیهِمْ أَمْرُ دِینِهِمْ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یصْلُحُ عَلَیهِ أَمْرُ دِینِ عِبَادِی الْمُؤْمِنِینَ؛
وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِی الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ یجْتَهِدُ فِی عِبَادَتِی فَیقُومُ مِنْ رُقَادِهِ وَ لَذِیذِ وِسَادِهِ فَیتَهَجَّدُ لِی اللَّیالِی فَیتْعِبُ نَفْسَهُ فِی عِبَادَتِی فَأَضْرِبُهُ بِالنُّعَاسِ اللَّیلَةَ وَ اللَّیلَتَینِ نَظَراً مِنِّی لَهُ وَ إِبْقَاءً عَلَیهِ فَینَامُ حَتَّی یصْبِحَ فَیقُومُ وَ هُوَ مَاقِتٌ لِنَفْسِهِ زَارِئٌ عَلَیهَا وَ لَوْ أُخَلِّی بَینَهُ وَ بَینَ مَا یرِیدُ مِنْ عِبَادَتِی لَدَخَلَهُ الْعُجْبُ مِنْ ذَلِکَ فَیصَیرُهُ الْعُجْبُ إِلَی الْفِتْنَةِ بِأَعْمَالِهِ فَیأْتِیهِ مِنْ ذَلِکَ مَا فِیهِ هَلَاکُهُ لِعُجْبِهِ بِأَعْمَالِهِ وَ رِضَاهُ عَنْ نَفْسِهِ حَتَّی یظُنَّ أَنَّهُ قَدْ فَاقَ الْعَابِدِینَ وَ جَازَ فِی عِبَادَتِهِ حَدَّ التَّقْصِیرِ فَیتَبَاعَدُ مِنِّی عِنْدَ ذَلِکَ وَ هُوَ یظُنُّ أَنَّهُ یتَقَرَّبُ إِلَی.
فَلَا یتَّکِلِ الْعَامِلُونَ عَلَی أَعْمَالِهِمُ الَّتِی یعْمَلُونَهَا لِثَوَابِی فَإِنَّهُمْ لَوِ اجْتَهَدُوا وَ أَتْعَبُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَفْنَوْا أَعْمَارَهُمْ فِی عِبَادَتِی کَانُوا مُقَصِّرِینَ غَیرَ بَالِغِینَ فِی عِبَادَتِهِمْ کُنْهَ عِبَادَتِی فِیمَا یطْلُبُونَ عِنْدِی مِنْ کَرَامَتِی وَ النَّعِیمِ فِی جَنَّاتِی وَ رَفِیعِ دَرَجَاتِی الْعُلَی فِی جِوَارِی؛ وَ لَکِنْ فَبِرَحْمَتِی فَلْیثِقُوا وَ بِفَضْلِی فَلْیفْرَحُوا وَ إِلَی حُسْنِ الظَّنِّ بِی فَلْیطْمَئِنُّوا فَإِنَّ رَحْمَتِی عِنْدَ ذَلِکَ تَدَارَکُهُمْ وَ مَنِّی یبَلِّغُهُمْ رِضْوَانِی وَ مَغْفِرَتِی تُلْبِسُهُمْ عَفْوِی فَإِنِّی أَنَا اللَّهُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ وَ بِذَلِکَ تَسَمَّیتُ.
(سوء ظن بالله)
25) از امیرالمومنین ع روایت شده که فرمودند:
بخل ورزیدن در آنچه موجود است، سوءظن به معبود است.
تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص292؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص18
الْبُخْلُ بِالْمَوْجُودِ سُوءُ الظَّنِّ بِالْمَعْبُودِ.
26) با سندهای مختلف از امیرالمومنین ع روایت شده که رسول الله ص به ایشان فرمودند:
ای علی! با آدم ترسو مشورت مکن که راه خروج را بر تو تنگ مینمایاند؛
و با بخیل مشورت مکن که تو را به کوتاهی ورزیدن در رسیدن به غایتی که در پیش گرفتهای وامیدارد؛
و با حریص مشورت مکن که زیادهخواهی را برایت زینت میدهد.
و بدان که ترس و بخل و حرص غریزهای است که سوء ظن آنها را با هم جمع میکند.
من لا یحضره الفقیه، ج4، ص409؛ الخصال، ج1، ص102[4]؛ علل الشرائع، ج2، ص559
وَ رَوَی مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ آدَمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِی ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِی ع: یا عَلِی لَا تُشَاوِرَنَّ جَبَاناً فَإِنَّهُ یضَیقُ عَلَیکَ الْمَخْرَجَ؛
وَ لَا تُشَاوِرَنَّ بَخِیلًا فَإِنَّهُ یقْصُرُ بِکَ عَنْ غَایتِک؛
وَ لَا تُشَاوِرَنَّ حَرِیصاً فَإِنَّهُ یزَینُ لَکَ شَرَهاً؛
وَ اعْلَمْ أَنَّ الْجُبْنَ وَ الْبُخْلَ وَ الْحِرْصَ غَرِیزَةٌ یجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ.
ب. امیرالمومنین ع همین مطلب را در عهدنامهای که برای مالک اشتر نوشت بدین صورت بیان فرمود:
وارد نکن در مشورتت بخیل را که تو را از فضل بازمیدارد و به تو وعده فقر میدهد؛
و نیز ترسو را که امور را برای تو دوچندان مینماید و تو را به ضعف میکشاند؛
و نیز حریص را که برای تو جمعآوری فراوان [اموال] با ستم را زینت میدهد؛
پس همانا بخل و ستم و حرص غرائزی هستند که سوء ظن به خدا - که در باطن اشرار است- آنها را با هم جمع میکند.
تحف العقول، ص129؛ نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص430؛
عهده ع إلی الأشتر حین ولاه مصر و أعمالها
لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا یخْذُلُکَ عَنِ الْفَضْلِ؛
وَ یعِدُکَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً یضْعِفُ عَلَیکَ الْأُمُورَ؛
وَ لَا حَرِیصاً یزَینُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ؛
فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجَوْرَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّی یجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ [کُمُونُهَا فِی الْأَشْرَار].
ج. این عهدنامه حضرت امیر در نقلی دیگری بدین صورت آمده است:
وارد نکن در مشورتت بخیل را که تو را از رسیدن به غایت فضل بازمیدارد؛
و نیز حریص را که به تو وعده فقر میدهد و زیادهخواهی را برایت زینت میدهد؛
و نیز ترسو را که امور را بر تو تنگ مینمایاند؛
که همانا بخل و ستم و حرص غرائزی هستند که سوء ظن به خدا آنها را با هم جمع میکند.[5]
دعائم الإسلام، ج1، ص355
وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا یقْصُرُ عَنِ الْفَضْلِ غَایتُهُ؛
وَ لَا حَرِیصاً یعِدُکَ فَقْرَاً وَ یزَینُ لَکَ شَرَهاً؛
وَ لَا جَبَاناً یضَیقُ عَلَیکَ الْأُمُورَ؛
فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرِیزَةٌ وَاحِدَةٌ یجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّه.
27) الف. از رسول الله ص روایت شده است:
دو خصلت است که در مومن جمع نشود: بخل و سوء ظن.
نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص29
وَ قَالَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ:
خَلَّتَانِ لَا تَجْتَمِعَانِ فِی مُؤْمِنٍ: الْبُخْلُ وَ سُوءُ الظَّنِّ.
ب. از امام حسن مجتبی ع عبارت پایانی این روایت به صورت «سوء ظن در مورد رزق و روزی» روایت شده است:
أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص294
وَ قَالَ [الحسن] ع:
خَلَّتَانِ لَا تَجْتَمِعَانِ فِی مُؤْمِنٍ الْبُخْلُ وَ سُوءُ الظَّنِّ بِالرِّزْقِ.
ج. و از امام صادق ع هم روایت شده است:
بخیل در خصوص بخلش همین بس که به پروردگارش سوءظن دارد؛ کسی که یقین دارد که خدا جبران میکند در بخشش جواد میگردد.
الإختصاص، ص234
وَ قَالَ الصَّادِقُ ع:
حَسَبَ الْبَخِیلَ مِنْ بُخْلِهِ سُوءُ الظَّنِّ بِرَبِّهِ؛ مَنْ أَیقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیة
28) از امام صادق ع از پدرانشان روایت شده که رسول الله ص فرمودند:
کسی که از ترس [هزینههای] عیالواری ازدواج را رها کند به خداوند عز و جل سوءظن برده است؛ زیرا خداوند عز و جل میفرماید: «اگر فقیر باشند خداوند از فضل خود آنها را بینیاز کند» (نور/32)
الکافی، ج5، ص331
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْجَامُورَانِی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یوسُفَ التَّمِیمِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یقُولُ: «إِنْ یکُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه»
29) از امام صادق ع روایت شده است:
«شُحّ مطاع» یا آزمندی مورد پیروی واقع شده [که بر طبق حدیثی از پیامبر ص[6] و نیز از امام باقر ع[7]، در عرض هوای نفس و عجب، یکی از سه عامل هلاکت انسان است]، همان سوءظن به خداوند عز و جل است
الخصال، ج1، ص84؛ معانی الأخبار، ص314
رُوِی عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ:
الشُّحُّ الْمُطَاعُ سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
30) روایت شده است که امیرالمومنین ع در وصیتی به محمد حنفیه فرمودند:
سوءظن به خداوند عز و جل بر تو غلبه نکند، که در این صورت بین تو و دوست صمیمیات هیچ صلح و صفایی باقی نمیگذارد.
من لا یحضره الفقیه، ج4، ص385
وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی وَصِیتِهِ لِابْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیةِ رَضِی اللَّهُ عَنْهُ:
وَ لَا یغْلِبَنَّ عَلَیکَ سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لَنْ یدَعَ بَینَکَ وَ بَینَ خَلِیلِکَ صُلْحاً.
ب. شبیه این مطلب به عنوان وصیت ایشان به امام حسن ع چنین روایت شده است:[8]
سوءظن بر تو غلبه نکند، که در این صورت بین تو و دوست صمیمیات هیچ صلح و صفایی باقی نمیگذارد؛ و البته گاه گفته میشود که از اقتضاءات دوراندیشی و احتیاط، سوء ظن است.
تحف العقول، ص79
کتابه إلی ابنه الحسن ع
وَ لَا یغْلِبَنَّ عَلَیکَ سُوءُ الظَّنِّ فَإِنَّهُ لَا یدَعُ بَینَکَ وَ بَینَ خَلِیلٍ صُلْحاً؛ وَ قَدْ یقَالُ مِنَ الْحَزْمِ سُوءُ الظَّن.
همچنین خوب است این حدیث با حدیث 38.د مقایسه شود.
[1] . در ادامه متن جملات زیر آمده که به نظر میرسد شرح مولف است نه ادامه حدیث: وَ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَحْسَنَ النَّاسِ بِاللَّهِ ظَنّاً وَ أَبْسَطَهُمْ لَهُ رَجَاءً وَ کَانَ أَعْظَمَ النَّاسِ مِنْهُ خَوْفاً وَ أَشَدَّهُمْ لَهُ هَیْبَةً وَ مِنْهُ رَهْبَةً ص وَ کَذَا سَائِرُ الْأَنْبِیَاءِ لَمْ یَکُنْ فِی زَمَانِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَحَدٌ أَحْسَنَ مِنْهُ رَجَاءً وَ لَا أَشَدَّ مِنْهُ خَوْفاً.
[2] . أَیَّ شَیْءٍ تُرِیدُونَ تَکُونُونَ مُلُوکاً أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَکُونَ مِثْلَ طَاهِرٍ وَ هَرْثَمَةَ وَ إِنَّکَ عَلَى خِلَافِ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ؟ قُلْتُ لَا وَ اللَّهِ مَا یَسُرُّنِی أَنَّ لِیَ الدُّنْیَا بِمَا فِیهَا ذَهَباً وَ فِضَّةً وَ إِنِّی عَلَى خِلَافِ مَا أَنَا عَلَیْهِ. قَالَ فَقَالَ: فَمَنْ أَیْسَرَ مِنْکُمْ فَلْیَشْکُرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ» وَ قَالَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ»
[3] . ثُمَّ قَالَ مَا فَعَلَ ابْنُ قِیَامَا؟ قَالَ قُلْتُ: وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَیَلْقَانَا فَیُحْسِنُ اللِّقَاءَ. فَقَالَ: وَ أَیُّ شَیْءٍ یَمْنَعُهُ مِنْ ذَلِکَ؟ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- لا یَزالُ بُنْیانُهُمُ الَّذِی بَنَوْا رِیبَةً فِی قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ. قَالَ ثُمَّ قَالَ: تَدْرِی لِأَیِّ شَیْءٍ تَحَیَّرَ ابْنُ قِیَامَا؟ قَالَ قُلْتُ: لَا. قَالَ: إِنَّهُ تَبِعَ أَبَا الْحَسَنِ ع فَأَتَاهُ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ هُوَ یُرِیدُ مَسْجِدَ النَّبِیِّ ص فَالْتَفَتَ إِلَیْهِ أَبُو الْحَسَنِ ع فَقَالَ مَا تُرِیدُ حَیَّرَکَ اللَّهُ؟! قَالَ ثُمَّ قَالَ: أَ رَأَیْتَ لَوْ رَجَعَ إِلَیْهِمْ مُوسَى فَقَالُوا لَوْ نَصَبْتَهُ لَنَا فَاتَّبَعْنَاهُ وَ اقْتَصَصْنَا أَثَرَهُ أَ هُمْ کَانُوا أَصْوَبَ قَوْلًا أَوْ مَنْ قَالَ- لَنْ نَبْرَحَ عَلَیْهِ عاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنا مُوسى قَالَ قُلْتُ لَا بَلْ مَنْ قَالَ نَصَبْتَهُ لَنَا فَاتَّبَعْنَاهُ وَ اقْتَصَصْنَا أَثَرَهُ قَالَ فَقَالَ مِنْ هَاهُنَا أُتِیَ ابْنُ قِیَامَا وَ مَنْ قَالَ بِقَوْلِهِ قَالَ ثُمَّ ذَکَرَ ابْنَ السَّرَّاجِ فَقَالَ إِنَّهُ قَدْ أَقَرَّ بِمَوْتِ أَبِی الْحَسَنِ ع وَ ذَلِکَ أَنَّهُ أَوْصَى عِنْدَ مَوْتِهِ فَقَالَ کُلُّ مَا خَلَّفْتُ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى قَمِیصِی هَذَا الَّذِی فِی عُنُقِی لِوَرَثَةِ أَبِی الْحَسَنِ ع وَ لَمْ یَقُلْ هُوَ لِأَبِی الْحَسَنِ ع وَ هَذَا إِقْرَارٌ وَ لَکِنْ أَیُّ شَیْءٍ یَنْفَعُهُ مِنْ ذَلِکَ وَ مِمَّا قَالَ ثُمَّ أَمْسَکَ.
[4] . حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ آدَمَ عَنْ أَبِیهِ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ...
[5]. این فراز آخر در تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص292؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص22 هم آمده است:
الْجُبْنُ وَ الْحِرْصُ وَ الْبُخْلُ غَرَائِزُ یَجْمَعُهُمْ سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ تَعَالَى.
[6] . أَخْبَرَنِی الْخَلِیلُ بْنُ أَحْمَدَ السِّجْزِیُّ الْقَاضِی قَالَ أَخْبَرَنَا ابْنُ صَاعِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا یُوسُفُ بْنُ مُوسَى الْقَطَّانُ وَ أَحْمَدُ بْنُ مَنْصُورِ بْنِ سَیَّارٍ قَالا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یُونُسَ قَالَ حَدَّثَنَا أَیُّوبُ بْنُ عُتْبَةَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ بُکَیْرٍ الْعَبْدِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا قَتَادَةُ عَنْ أَنَسٍ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: ثَلَاثٌ مُهْلِکَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُنْجِیَاتٌ: فَالْمُنْجِیَاتُ خَشْیَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ وَ الْقَصْدُ فِی الْغِنَى وَ الْفَقْرِ وَ الْعَدْلُ فِی الرِّضَا وَ الْغَضَبِ؛ وَ الثَّلَاثُ الْمُهْلِکَاتُ: شُحٌّ مُطَاعٌ وَ هَوًى مُتَّبَعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ. (الخصال، ج1، ص84).
[7] . حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدٍ الْإِسْکَافِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: ثَلَاثٌ دَرَجَاتٌ وَ ثَلَاثٌ کَفَّارَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُوبِقَاتٌ وَ ثَلَاثٌ مُنْجِیَاتٌ فَأَمَّا الدَّرَجَاتُ فَإِفْشَاءُ السَّلَامِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ وَ الصَّلَاةُ بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ وَ أَمَّا الْکَفَّارَاتُ فَإِسْبَاغُ الْوُضُوءِ فِی السَّبَرَاتِ وَ الْمَشْیُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ إِلَى الْجَمَاعَاتِ وَ الْمُحَافَظَةُ عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ أَمَّا الْمُوبِقَاتُ فَشُحٌّ مُطَاعٌ وَ هَوًى مُتَّبَعٌ وَ إِعْجَابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ وَ أَمَّا الْمُنْجِیَاتُ فَخَوْفُ اللَّهِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ وَ الْقَصْدُ فِی الْغِنَى وَ الْفَقْرِ وَ کَلِمَةُ الْعَدْلِ فِی الرِّضَا وَ السَّخَطِ. (معانی الأخبار، ص314)
[8] . مرحوم مجلسی این فراز از وصیتنامه را که خطاب به هر سه فرزند ایشان نوشته شده با سندهای مختلف به نقل از رسائل مرحوم کلینی با این تعبیر آورده است: «قَارِنْ أَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ وَ بَایِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ لَا یَغْلِبَنَّ عَلَیْکَ سُوءُ الظَّنِّ فَإِنَّهُ لَا یَدَعُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ صَدِیقٍ صَفْحا» (بحار الأنوار، ج74، ص207)