سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1077) سوره حجرات (49)، آیه 12 (4. احادیث ناظر به ظن (1))

 

الف. ظن (یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ)

این آیه از ما خواسته است که از برخی از «ظن»ها اجتناب کنیم و برخی از آنها گناه است؛ این نشان می‌دهد که همه ظن‌ها بد نیستند. شاید برای فهم این نکته روایت زیر (که قبلا در جلسه 634 حدیث 1 گذشت) مفید باشد:

1) شخصی خدمت امیرالمومنین ع می‌رسد و می‌گوید در کتاب خداوند شک کرده‌ام و آیاتی را بیان می‌کند که از نظر خودش با هم ناسازگار است. در فرازی از این گفتگو آمده است:

گفت: و می‌بینم که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید «و بزهکاران [آن] آتش را دیدند، پس ظن و گمان بردند که حتما در آن واقع شوند» (کهف/53) و می‌فرماید «در آن روز خداوند پاداش حقِ آنها را بتمامه به آنها می‌دهد و می‌دانند که خداوند است که حق آشکار است» (نور/25) و می‌فرماید «و به خدا [چه] گمانها بردید» (احزاب/10) پس یکبار خبر می‌دهد که آنان «ظن و گمان می‌برند» و یکبار خبر می‌دهد که آنان «می‌دانند»؛ در حالی که ظن و گمان، همان شک است؛ یا امیرالمومنین، این چگونه می‌شود و چگونه در آنچه می‌شنوم شک نکنم؟!

امیرالمومنین ع وقتی به پاسخ این فراز می‌رسند می‌فرمایند:

و اما اینکه فرمود «و بزهکاران [آن] آتش را دیدند، پس ظن بردند که حتما در آن واقع شوند» (کهف/53) یعنی یقین کردند که حتما در آن داخل می‌شوند؛ و نیز اینکه می‌فرماید «من گمان می‌کردم که من با حسابم مواجه خواهم شد» می‌گوید که همانا من یقین داشتم که من برانگیخته شده، مورد محاسبه قرار خواهم گرفت؛ و همچنین است این که می‌فرماید «در آن روز خداوند پاداش حقِ آنها را بتمامه به آنها می‌دهد و می‌دانند [خواهند دانست] که خداوند است که حق آشکار است»

و اما سخن خداوند به منافقان که «و به خدا [چه] گمانها بردید» این، ظن و گمانِ [از جنس] شک است، نه ظنِ [به معنای] یقین؛ و ظن بر دو قسم است:‌ «ظنِ» شک؛ و «ظنِ» یقین؛ پس آنچه درباره معاد [و احوالات انسانها در معاد] تعبیر «ظن» [در قرآن کریم] آمده، «ظنّ» یقین است؛ و آنچه مربوط به امر دنیا [آمده] است، «ظن» شک است.

پس آنچه را که برایت تفسیر کردم خوب بفهم!

گفت: گرهی از من گشودی، خداوند گشایش در کارت پدید آورد!

التوحید (للصدوق)، ص258 و 267؛ الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏1، ص241 و 244

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قال: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یحْیی عَنْ بَکْرِ بْنِ‏ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قال: حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ یعْقُوبَ بْنِ مَطَرٍ قال: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْأَحْدَبُ الْجُنْدُ بِنَیسَابُورَ قال: وَجَدْتُ فِی کِتَابِ أَبِی بِخَطِّهِ حَدَّثَنَا طَلْحَةُ بْنُ یزِیدَ عَنْ عُبَیدِ اللَّهِ بْنِ عُبَیدٍ عَنْ أَبِی مَعْمَرٍ السَّعْدَانِی أَنَّ رَجُلًا أَتَی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع فَقال:

یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! إِنِّی قَدْ شَکَکْتُ فِی کِتَابِ اللَّهِ الْمُنْزَل ... وَ أَجِدُ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یقُولُ «وَ رَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها» وَ قال: «یوْمَئِذٍ یوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ»‏ وَ قال: «وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» فَمَرَّةً یخْبِرُ أَنَّهُمْ یظُنُّونَ وَ مَرَّةً یخْبِرُ أَنَّهُمْ یعْلَمُونَ، وَ الظَّنُّ شَکٌّ فَأَنَّی ذَلِکَ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ کَیفَ لَا أَشُکُّ فِیمَا تَسْمَع‏ ... .

فَقَالَ ع: وَ أَمَّا قَوْلُهُ «وَ رَأَی الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُمْ مُواقِعُوها» یعْنِی أَیقَنُوا أَنَّهُمْ دَاخِلُوهَا، وَ کَذَلِکَ قَوْلُهُ «إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیهْ» یقُولُ إِنِّی أَیقَنْتُ أَنِّی أُبْعَثُ فَأُحَاسَبُ، وَ کَذَلِکَ قَوْلُهُ «یوْمَئِذٍ یوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ»؛ وَ أَمَّا قَوْلُهُ لِلْمُنَافِقِینَ «وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» فَهَذَا الظَّنُّ ظَنُّ شَکٍّ وَ لَیسَ ظَنَّ یقِینٍ؛ وَ الظَّنُّ ظَنَّانِ ظَنُّ شَکٍّ وَ ظَنُّ یقِینٍ؛ فَمَا کَانَ مِنْ أَمْرِ مُعَادٍ مِنَ الظَّنِّ فَهُوَ ظَنُّ یقِینٍ؛ وَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا فَهُوَ ظَنُّ شَکٍّ. فَافْهَمْ مَا فَسَّرْتُ لَکَ.

قال: فَرَّجْتَ عَنِّی یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَرَّجَ اللَّهُ عَنْک‏.

 ر.ک: https://yekaye.ir/al-kahf-18-53/

اکنون می‌افزاییم این ظنی که مورد مذمت در این آیه قرار گرفته مطلق است؛ یعنی می‌تواند هم ناظر به ظن‌های به خدا باشد و هم از جنس ظن مومنان به همدیگر، و هم از جنس ظن به خویش، که دومی هم از زاویه ظن بردن به دیگران و هم از زاویه انجام کاری که موجب سوء ظن دیگران به خود شخص شود می‌تواند مورد توجه قرار گیرد؛ و از این رو، پنج دسته حدیث را می‌توان ذیل این فراز مطرح کرد:

الف.1) مطلق ظن
الف.1.1) ماهیت ظن و راه نجات از ضررهای آن

2) از رسول الله ص روایت شده است که فرمودند:

همانا ظن و گمان چنین است که گاه به اشتباه می‌رود و گاه به هدف می‌خورد. [و ظاهرا از این روست که نباید بدان اعتماد کرد]

الدر المنثور، ج‏6، ص92

أخرج ابن مردویه عن طلحة ابن عبد الله سمعت النبی صلی الله علیه [و آله] و سلم یقول:

ان الظن یخطئ و یصیب.

 

شاید همین نکته فوق موجب شده که «ظن» از «کذب» بدتر باشد:

3) در منابع شیعه و سنی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده که فرمودند:

بپرهیزید از ظن، که دروغترین دروغ است.[1]

قرب الإسناد، ص29؛ مجمع البیان، ج‏9، ص205؛ الدر المنثور، ج‏6، ص92

هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِیادٍ قَالَ: وَ حَدَّثَنِی جَعْفَرٌ، عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ قَالَ::

 إِیاکُمْ وَ الظَّنَّ، فَإِنَّ الظَّنَّ أَکْذَبُ الْکَذِبِ.

در واقع، با اینکه ظن نسبت به دروغ این برتری را دارد که گاه درست از آب درمی‌آید، اما بسیار می‌شود که به اشتباه برود ولی همین که گاه درست از آب درمی‌آید، موجب می‌شود خود شخص بدان اعتماد می‌کند، و شاید همین موجب شده از دروغ و کذب (که خود گوینده‌اش از اساس می‌داند نادرست است و خودش بدان اعتماد نمی‌کند) بدتر باشد.

لازم به ذکر است که این روایت نبوی در برخی متون به صورت «اکذب الحدیث» آمده است؛ مثلا در شرح فارسی شهاب الأخبار، ص355؛ الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِی فِی لُبِّ اللُّبَابِ (به نقل از مستدرک الوسائل، ج‏9، ص147)؛ الفائق فی غریب الحدیث (زمخشری)، ج‏1، ص186

 

4) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

الف. «ظن» اساسا مایه تزلزل و تردید است.

ب. تزلزل و تردید موجب ظن و بدگمانی است.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص263؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص60 و 39

الف. الظَّنُّ ارْتِیابٌ.

ب. الرِّیبَةُ تُوجِبُ الظِّنَّةَ.

این دو روایت در کنار هم نشان می‌دهد که ظن و گمان تزلزل می‌آورد و تزلزل هم بنوبه خود موجب سوءظن می‌شود.

 

5) الف. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که فرمودند:

سه چیز است که هیچ کس از آن‌ها خلاصی ندارد: بدگمانی، فال بد زدن، و حسد ورزیدن، و من راه بیرون آمدن از آن‌ها را به شما می‌گویم:

هرگاه گمانی بردی، بدان ترتیب اثر نده؛

و هرگاه فال بد زدی، راهت را بگیر و برو [= بدان بی‌اعتنا باش]؛

و هرگاه به کسی [در دل] حسد ورزیدی، مواظب باش که ستم نکنی.

و در روایت دیگری چنین تعبیر شده: اندکند کسانی که از اینها نجات یابند.

مجموعة ورام، ج‏1، ص127

وَ قَالَ ص ثَلَاثٌ لَا ینْجُو مِنْهُنَّ أَحَدٌ الظَّنُّ وَ الطِّیرَةُ وَ الْحَسَدُ؛ وَ سَأُحَدِّثُکُمْ بِالْمَخْرَجِ مِنْ ذَلِکَ: إِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تُحَقِّقْ؛ وَ إِذَا تَطَیرْتَ فَامْضِ؛ وَ إِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغِ.

وَ فِی رِوَایةٍ أُخْرَی: وَ قَلَّ مَنْ ینْجُو مِنْهُن.‏

ب. در نقل دیگری فراز مربوط به گمان در حدیث فوق چنین آمده: وقتی گمانی بردی، بر اساس آن حکم نکن.

تحف العقول، ص50

وَ قَالَ ص إِذَا تَطَیرْتَ فَامْضِ وَ إِذَا ظَنَنْتَ فَلَا تَقْضِ وَ إِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغِ

ج. و در نقل دیگری این مطلب به صورت سوال و جوابی بین پیامبر ص و یکی از مسلمانان مطرح شده که ابتدا پیامبر به فراگیر بودن این سه امر اشاره می‌کند. آن شخص می‌پرسد: چه چیزی می‌تواند آنها را از کسی که بدانها مبتلا شده ببرد؟ و حضرت شبیه نقل «الف» ‌را می‌فرمایند فقط در خصوص حسد می‌فرمایند: هرگاه به کسی [در دل] حسد ورزیدی، به پیشگاه خداوند استغفار کن.

الدر المنثور، ج‏6، ص92؛ نهج الفصاحة، ص416[2]

أخرج الطبرانی عن حارثة بن النعمان قال: قال رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلم:

ثلاث لازمات لامتی الطیرة و الحسد و سوء الظن.

فقال رجل: ما یذهبهن یا رسول الله ممن هن فیه؟

قال: إذا حسدت فاستغفر الله و إذا ظننت فلا تحقق و إذا تطیرت فامض‏.

 

الف.1.2) تعارض سوءظن با دین و ایمان

6) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

سوء ظن را از خود دور کنید که همانا خداوند عز و جل از آن نهی فرموده است.

الخصال، ج‏2، ص624؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص90

حَدَّثَنَا أَبِی رَضِی اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بْنِ عُبَیدٍ الْیقْطِینِی عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ یحْیی عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ‏ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا یصْلِحُ لِلْمُسْلِمِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیاه‏ قال: ...

اطْرَحُوا سُوءَ الظَّنِّ مِنْکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَهَی عَنْ ذَلِکَ.

 

7) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

الف. کسی که اهل سوء ظن است دین ندارد [بدگمان دین ندارد].

ب. همراه با سوء ظن، ایمانی وجود ندارد.

ج. آفت دین، سوء ‌ظن است.

د. به خدا سوگند خداوند مومنی را بعد از اینکه ایمان آورد عذاب نمی‌کند مگر به خاطر سوء‌ظن وی و بداخلاقی‌اش.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص264؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص531 و 181 و 506

الف. لَا دِینَ لِمُسِی‏ءِ الظَّنِّ [لِسَی‏ءِ الظَّن‏].

ب. لَا إِیمَانَ مَعَ سُوءِ ظَنٍّ.

ج. آفَةُ الدِّینِ سُوءُ الظَّنِّ.

د. وَ اللَّهِ لَا یعَذِّبُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُؤْمِناً بَعْدَ الْإِیمَانِ إِلَّا بِسُوءِ ظَنِّهِ وَ سُوءِ خُلُقِهِ.

 

8) امام سجاد در فرازی از دعای 32 صحیفه سجادیه (دعایی که بعد از نماز شب می‌خواندند) فرموده‌اند:

همانا شیطان در سوء‌ظن و ضعف یقین زمام مرا به دست گرفته است؛ و من به پیشگاه تو شکایت می‌کنم از این مجاورت بد او با من و اینکه نفسم از او اطاعت می‌کند؛ و از تو می‌خواهم که مرا از این سلطه‌ای که بر من پیدا کرده حفظ کنی و به درگاهت تضرع می‌کنم که کید وی را از من برگردانی ...

الصحیفة السجادیة، ص152، دعای 32

وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ بَعْدَ الْفَرَاغِ مِنْ صَلَاةِ اللَّیلِ لِنَفْسِهِ فِی الِاعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ:

... قَدْ مَلَکَ الشَّیطَانُ عِنَانِی فِی سُوءِ الظَّنِّ وَ ضَعْفِ الْیقِینِ، فَأَنَا أَشْکُو سُوءَ مُجَاوَرَتِهِ لِی، وَ طَاعَةَ نَفْسِی لَهُ، وَ أَسْتَعْصِمُکَ مِنْ مَلَکَتِهِ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیکَ فِی صَرْفِ کَیدِهِ عَنِّی...

 

الف.1.3) آثار سوء ظن

9) ‌برخی آثار دنیوی سوء‌ظن در کلام امیرالمومنین ع:

الف. کسی گمانش بد شد وهمش بد می‌شود [ ظاهرا یعنی مبتلا به توهمات بدی می‌گردد]

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص263؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص430

 مَنْ سَاءَ ظَنُّهُ سَاءَ وَهْمُهُ.

ب. کسی که گمانش بد باشد بدجوری درهم می‌پیچد.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص66؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص452

مَنْ سَاءَ ظَنُّهُ سَاءَتْ طَوِیتُهُ.

ج. گمان بد همنشنین را به هلاکت می‌کشاند و کسی را که از این شخص دوری گزیده، نجات می‌دهد [یعنی آدم بدگمان طوری است که هرکس به او نزدیکتر باشد بیشتر ضرر می‌کند].

عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص286

سُوءُ الظَّنِّ یرْدِی مُصَاحِبَهُ وَ ینْجِی مُجَانِبَهُ.

 

10) برخی آثار اخروی سوء‌ظن در کلام امیرالمومنین ع:

الف. در فرازی از وصیت‌نامه امیرالمومنین ع به فرزندان و نزدیکان و شیعیان آمده است:

برحذر باشید از سوء‌ظن؛ که همانا سوء ظن موجب حبط عمل می‌شود.

دعائم الإسلام، ج‏2، ص352

وَ عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی ع أَنَّهُمَا ذَکَرَا وَصِیةَ عَلِی ص فَقَالا أَوْصَی إِلَی ابْنِهِ الْحَسَنِ وَ أَشْهَدَ عَلَی وَصِیتِهِ الْحُسَینَ وَ مُحَمَّداً وَ جَمِیعَ وُلْدِهِ وَ رُؤَسَاءَ شِیعَتِهِ وَ أَهْلَ بَیتِه‏، فقال: ...

وَ إِیاکُمْ وَ سُوءَ الظَّنِّ فَإِنَّهُ یحْبِطُ الْعَمَل‏.

ب. برحذر باشید از سوء‌ظن؛ که همانا سوء ظن عبادت را فاسد و بار گناه را سنگین می‌کند.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص263؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص99

إِیاکَ أَنْ تُسِی‏ءَ الظَّنَّ فَإِنَّ سُوءَ الظَّنِّ یفْسِدُ الْعِبَادَةَ وَ یعَظِّمُ الْوِزْرَ.

ج. سوء‌ظن امور را فاسد می‌کند و [انسان را] بر اقدامات شرورانه برمی‌انگیزاند.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص263؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص283

سُوءُ الظَّنِّ یفْسِدُ الْأُمُورَ وَ یبْعَثُ عَلَی الشُّرُورِ.

 

الف.1.4) ظن خوب!

اینکه فرمود «از بسیاری از «ظن»ها اجتناب کنید؛‌ نشان می‌دهد که «ظن» خوب هم داریم که نیاز نیست از آن اجتناب شود. از این رو، در اینجا که بحث از مطلق «ظن» است مناسب است به احادیثی که برخی «ظن»ها را خوب می‌شمرند نیز اشاره‌ای شود؛ و ظاهرا اینها ظنونی هستند که به یک معنا ریشه در یقین دارند؛ ‌یعنی چون انسان به حقیقتی ایمان و یقین دارد متناسب با آن ظن و گمان خوبی به خداوند یا به امور دیگری پیدا می‌کند:

11) الف. از امیرالمومنین ع روایت شده است:

حسن ظن ناشی از قوت یقین است.

عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص229

حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ قُوَّةِ الْیقِین‏.

ب. روایت شده که امام صادق (ع) فرمودند:

حسن ظن ریشه‌اش، حسن ایمان محکم شخص، و سالم بودن سینه اوست. و علامت آن این است که به هر چیزی با چشم طهارت و نظر فضیلت می‌نگرد بدین جهت که در او حیاء و امانت و صیانت و صدق ترکیب شده، و در قلبش قرار داده شده است.

و پیامبر ص فرمود: گمانتان را درباره برادران‌تان گمان نیکو قرار دهید تا بدین وسیله به صفا و طهارت قلب دست یابید...[3]

خداوند متعال به حضرت داود علیه السلام وحی کرد: بندگان مرا به یاد نعمت‏های و بخشش‌های من بینداز که آنان غیر از امر نیکوی زیبا چیزی از من ندیده‌اند، تا برای بقیه [عمرشان] نیز گمان به چیزی جز شبیه آنچه در گذشته بدانها ارزانی داشته‌ام نداشته باشند ...

و رسول الله ص از خداوند نقل کرده است که خداوند فرمود: من همراه حسن ظنی هستم که بنده‌ام درباره من دارد، ای محمد! ...

مصباح الشریعة، ص173-174

قَالَ الصَّادِقُ ع:

حُسْنُ الظَّنِّ أَصْلُهُ مِنْ حُسْنِ إِیمَانِ الْمَرْءِ وَ سَلَامَةِ صَدْرِهِ وَ عَلَامَتُهُ أَنْ یرَی کُلَّ مَا نَظَرَ إِلَیهِ بِعَینِ الطَّهَارَةِ وَ الْفَضْلِ مِنْ حَیثُ رُکِّبَ فِیهِ وَ قُذِفَ فِی قَلْبِهِ مِنَ الْحَیاءِ وَ الْأَمَانَةِ وَ الصِّیانَةِ وَ الصِّدْقِ.

قَالَ النَّبِی ص: أَحْسِنُوا ظُنُونَکُمْ بِإِخْوَانِکُمْ تَغْتَنِمُوا بِهَا صَفَاءَ الْقَلْبِ وَ إثاء [نَقَاءَ] الطَّبْعِ...[4]

أَوْحَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَی دَاوُدَ ع: ذَکِّرْ عِبَادِی مِنْ آلَائِی وَ نَعْمَائِی فَإِنَّهُمْ لَمْ یرَوْا مِنِّی إِلَّا الْحَسَنَ الْجَمِیلَ لِئَلَّا یظُنُّوا فِی الْبَاقِی إِلَّا مِثْلَ الَّذِی سَلَفَ مِنِّی إِلَیهِمْ...[5]

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یحْکِی عَنْ رَبِّهِ: أَنَا عِنْدَ حُسْنِ ظَنِّ عَبْدِی بِی یا مُحَمَّدُ ص! ...[6]

ج. از امام باقر ع روایت شده است:

کسی که حسن ظن داشته باشد دلش راحت و شادمان است.

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص111

رُوِی عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِ السَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ رَوَّحَ قَلْبَه.

 

12) از امیرالمومنین ع درباره اثرات مثبت حسن ظن روایت شده است:

الف. ظن صواب [ظن و گمانی که به نحو درست به مطلب اصابت می‌کند] از خصلتهای خردمندان است.

ب. بهترین ورع و پرهیزکاری داشتن حسن ظن است.

ج.حسن ظن راحتی‌بخش دلها و مایه سلامتی دین است.

د. حسن ظن هم و غم را می‌کاهد و از گرفتار شدن به گناه می‌رهاند.

ه. حسن ظن از بهترین خصلتها و از برترین قسمتها [= سهم‌ها؛ آنچه در قضا و قدر سهم هرکسی قرار داده شده] است.

و.حسن ظن از برترین خلق و خوها و بالاترین عطایا [ی الهی] است.

ز. چه بسا مومنی که صبر و حسن ظن، وی را به رستگاری رساند.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص253

الف.الظَّنُّ الصَّوَابُ مِنْ شِیمِ أُولِی الْأَلْبَابِ.

ب. أَفْضَلُ الْوَرَعِ حُسْنُ الظَّنِّ.

ج. حُسْنُ الظَّنِّ رَاحَةُ الْقَلْبِ وَ سَلَامَةُ الدِّینِ.

د. حُسْنُ الظَّنِّ یخَفِّفُ الْهَمَّ وَ ینْجِی مِنْ تَقَلُّدِ الْإِثْمِ.

ه. حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ أَحْسَنِ الشِّیمِ وَ أَفْضَلِ الْقِسَمِ.

و. حُسْنُ الظَّنِّ مِنْ أَفْضَلِ السَّجَایا وَ أَجْزَلِ الْعَطَایا.

ز. کَمْ مِنْ مُؤْمِنٍ فَازَ بِهِ الصَّبْرُ وَ حُسْنُ الظَّنِّ.

 

الف.1.5) «حسن ظن» بد و «سوء ظن» خوب!

با اینکه از روایات فوق به دست می‌آید که در مجموع حسن ظن داشتن خوب و سوء ظن داشتن بد است، اما این قاعده عمومیت ندارد و هم سوء‌ظن گاهی آثار مثبت دارد و هم حسن ظن گاهی ضرر دارد (و بعدا در بحث «سوءظن به دیگران» هم به طور خاص حدیثی در این باره خواهد آمد.) در این زمینه به دو حدیث زیر از امیرالمومنین ع توجه کنید:

13) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

الف. کسی که بد گمان شد، [در قبول مطلب] تامل و درنگ می‌کند.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص263؛ عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص451

مَنْ سَاءَ ظَنُّهُ تَأَمَّلَ.

ب. کسی که گمان نیک پیدا کرد، [در بررسی جوانب امر] اهمال می‌ورزد.

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص253

مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ أَهْمَلَ.

 

 


[1] . این روایت تتمه ای دارد که متن کامل آن به عنوان آخرین حدیث ذیل این آیه خواهد آمد.

[2] . ثلاث لازمات لامّتی: سوء الظّنّ و الحسد و الطّیرة: فإذا ظننت فلا تحقّق و إذا حسدت فاستغفر اللَّه و إذا تطیّرت فامض.

[3] متن مصباح الشریعه به طوری است که به نظر می رسد توسط غیرمعصوم تنظیم شده و در آن کلمات معصومین به نحو شرح مزجی آمده است. از این رو فرازهایی که به نظر می‌رسد متن شارح است نه سخن معصوم، به پاورقی منتقل شد.

[4] . وَ قَالَ أُبَیُّ بْنُ کَعْبٍ: إِذَا رَأَیْتُمْ أَحَدَ إِخْوَانِکُمْ فِی خَصْلَةٍ تَسْتَنْکِرُونَهَا مِنْهُ فَتَأَوَّلُوهَا سَبْعِینَ تَأْوِیلًا فَإِنِ اطْمَأَنَّتْ قُلُوبُکُمْ عَلَى أَحَدِهَا وَ إِلَّا فَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ‏ حَیْثُ لَمْ تَعْذِرُوهُ فِی خَصْلَةٍ یَسْتُرُهَا عَلَیْهِ سبعین [سَبْعُونَ‏] تَأْوِیلًا فَأَنْتُمْ أَوْلَى بِالْإِنْکَارِ عَلَى أَنْفُسِکُمْ مِنْهُ.

[5] . وَ حُسْنُ الظَّنِّ یَدْعُو إِلَى حُسْنِ الْعِبَادَةِ وَ الْمَغْرُورُ یَتَمَادَى فِی الْمَعْصِیَةِ وَ یَتَمَنَّى الْمَغْفِرَةَ وَ لَا یَکُونُ مُحْسِنُ الظَّنِّ فِی خَلْقِ اللَّهِ إِلَّا الْمُطِیعَ لَهُ یَرْجُو ثَوَابَهُ وَ یَخَافُ عِقَابَهُ.

[6] . فَمَنْ زَاغَ عَنْ وَفَاءِ حَقِیقَةِ مُوجِبَاتِ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ فَقَدْ أَعْظَمَ الْحُجَّةَ عَلَى نَفْسِهِ وَ کَانَ مِنَ الْمَخْدُوعِینَ فِی أَسْرِ هَوَاه‏.