سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1074) حجرات/9: احادیث مربوط به جنگهای امیرالمومنین ع (قسمت اول)

ب. جنگهای امیرالمؤمنین ع

6) این حدیث نبوی اخیر که من بر تنزیل جنگیدم و علی ع بر تاویل در کتب اهل سنت هم مکرر آمده است مثلا:

ابوسعید خدری می‌گوید: با رسول الله ص بودیم که نعلین ایشان پاره شد و حضرت علی ع آن را گرفت تا درست کند. رسول الله ص چند قدمی رفت و سپس فرمود: همانا از میان شما مردی هست که بر تأویل قرآن می‌جنگد همان طور که من بر تنزیل قرآن می‌جنگیدم.

پس عده‌ای جلو آمدند [ظاهرا منظورشان این بوده که بگویند مقصود ما هستیم]؛ که حضرت فرمود: لیکن او کسی است که دارد به نعلین وصله می‌زند.

علی ع که آمد وی را به این خبر بشارت دادیم؛ اما او سری بلند نکرد [=برایش عادی بود]؛ گویی چیزی بود که قبلا خودش از رسول الله ص شنیده بودم.

أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج4، ص107

«أَنْبَأَنَا أَبُو الْقَاسِم یحْیى بْنُ أَسْعَدَ بْنِ یحْیى بْنِ بَوْشٍ، کِتَابَةً، أَنْبَأَنَا أَبُو طَالِبٍ عَبْدُ الْقَادِرِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْقَادِرِ بْنِ یوسُفَ، أَنْبَأَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِی، أَنْبَأَنَا أَبُو الْحُسَینِ مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ بْنِ مُوسَى الْحَافِظُ، أَنْبَأَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ طَازَادَ الْمَوْصِلِی، حَدَّثَنَا عَلِی بْنُ الْحُسَینِ الْخَوَّاصُ، عَنْ عُفَیفِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ فِطْرِ بْنِ خَلِیفَةَ، عَنْ أَبِی الطُّفَیلِ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ، قَالَ:

کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ ص فَانْقَطَعَ شِسْعُهُ، فَأَخَذَهَا عَلِی یصْلِحُهَا، فَمَضَى رَسُولُ اللهِ ص فَقَالَ:

إِنَّ مِنْکُمْ رَجُلا یقَاتِلُ عَلَى تَأْوِیلِ الْقُرْآنِ، کَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِیلِهِ.

فَاسْتَشْرَفَ لَهَا الْقَوْمُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ص لَکِنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ.

فَجَاءَ فَبَشَّرْنَاهُ بِذَلِکَ؛ فَلَمْ یرْفَعْ بِهِ رَأْسًا، کَأَنَّهُ شَیءٌ قَدْ سَمِعَهُ مِنَ النَّبِی ص.

 

7) از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:

در جنگ حضرت علی ع برای اهل قبله برکتی بود؛‌ و اگر حضرت علی ع با آنها نمی‌جنگید کسی بعد از ایشان نمی‌دانست که در چنین مواردی چه باید کرد؟!

تهذیب الأحکام، ج‏6، ص145

الصَّفَّار عَنِ الْحَجَّالِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَینِ اللُّؤْلُؤِی عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللهِ ع یقُولُ:

کَانَ فِی قِتَالِ عَلِی ع عَلَی أَهْلِ الْقِبْلَةِ بَرَکَةٌ وَ لَوْ لَمْ یقَاتِلْهُمْ عَلِی ع لَمْ یدْرِ أَحَدٌ بَعْدَهُ کَیفَ یسِیرُ فِیهِمْ.

تذکر:

این نکته فقط نظر امام صادق ع و شیعیان نیست؛‌ بلکه مورد تاکید اهل سنت هم بوده و بسیاری از بزرگانشان همچون ابوحنیفه و... بدین تصریح کرده‌اند؛ مثلا عبدالقاهر جرجانی (م471) می‌گوید:

حضرت علی ع امامی برای شناخت نحوه جنگ با تجاوزگران داخلی شد؛ زیرا که او با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگید؛ و ابوحنیفه همواره می‌گفت: اگر علی بن ابی طالب ع نبود نمی‌دانستیم در جنگ با تجاوزگران داخلی چگونه باید عمل کرد.

درج الدرر فی تفسیر الآی والسور، ج2، ص583

صار علی رضی الله عنه إماما فی معرفة قتال أهل البغی؛ لأنّه قتل ‌الناکثین والباغین ‌والمارقین، وقد قال أبوحنیفة رحمه الله: لولا علی بن أبی طالب لما عرفنا قتال أهل البغی.

 

ب.1. اشاره کلی به این جنگها در احادیث نبوی در منابع اهل سنت

این مطلب که امیرالمؤمنین ع با سه گروه از مسلمانان با عناوین ناکثین (پیمان‌شکنان) و قاسطین (تجاوزگران) و مارقین (از دین بیرون‌شدگان) جهاد خواهد کرد از وعده‌هایی بود که رسول الله ص پیش‌بینی کرده بود و در منابع اهل سنت هم اصل این حدیث نبوی بارها و از قول تعدادی از صحابه نقل شده است تا حدی که ابن عبدالبر قرطبی بعد از نقل برخی از این روایات می‌نویسد:

و برای این احادیث طرق وسندهای صحیحی است که ما در جای خود آن را آوردیم و این مطلب از علی (علیه‌السّلام) و از ابن مسعود واز ابوایوب الانصاری، روایت شده است که آن حضرت مامور شده است به جنگ نمودن با ناکثین و قاسطین و مارقین؛ و از آن حضرت نقل شده است که فرمود: من چاره‌ای نداشتم جز جنگ با آن‌ها یا کفر به آن چه که خداوند نازل کرده بود! (الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج3، ص1117[1]؛ در منابع شیعه، حدیث شماره60) در اینجا پاره‌ای از مواردی که این حدیث نبوی در کتب اهل سنت با سندهای متصل از صحابه (خود حضرت علی ع، ابوایوب انصاری، ابوسعید خدری، خزیمة ذوالشهادین، ابن مسعود، ابن عباس، أم سلمه، عمار یاسر، عبدالله بن عمر و مسروق) نقل شده تقدیم می‌شود:

- خود حضرت علی ع

8) الف. از حضرت علی ع روایت شده است:

رسول الله ص با من عهد کرد که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگم.

مسند البزار (البحر الزخار)، ج3، ص26؛ مسند أبی یعلى، ج1، ص499[2]؛ المعجم الأوسط للطبرانی، ج8، ص213[3]؛ تاریخ بغداد، ج9، ص300[4]؛ تاریخ دمشق (لابن عساکر) ج42، ص468[5]؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج4، ص107[6]

حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ یعْقُوبَ، قَالَ: نا الرَّبِیعُ بْنُ سَعْدٍ، قَالَ: نا سَعِیدُ بْنُ عُبَیدٍ، عَنْ عَلِی بْنِ رَبِیعَةَ، عَنْ عَلِی، قَالَ:

عَهِدَ إِلَی رَسُولُ اللهِ ص، فِی قِتَالِ ‌النَّاکِثِینَ، وَالْقَاسِطِینَ، ‌وَالْمَارِقِینَ.

ب. این سخن پیامبر ص به حضرت علی ع در منابع شیعی هم بدین صورت روایت شده است که حضرت علی ع فرمود:

به من دستور داده شد که با ناکثین (پیمان‌شکنان) و قاسطین (تجاوزگران) و مارقین (از دین بیرون‌شدگان) بجنگم و من آنچه را به من دستور داده شده بود انجام دادم. اما ناکثین همان اهل بصره و سایر اصحاب جمل‌اند؛ اما مارقین همان خوارج‌اند؛ و اما قاسطین اهل شام و سایر لشکریان معاویه‌اند.

دعائم الإسلام، ج‏1، ص388؛ مناقب آل أبی طالب ع، ج‏3، ص217

وَ عَنْ عَلِی ص أَنَّهُ قَالَ:

أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ‏ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ فَفَعَلْتُ مَا أُمِرْتُ بِهِ. فَأَمَّا النَّاکِثُونَ فَهُمْ أَهْلُ الْبَصْرَةِ وَ غَیرُهُمْ مِنْ أَصْحَابِ الْجَمَلِ؛ وَ أَمَّا الْمَارِقُونَ فَهُمُ الْخَوَارِجُ؛ وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَهُمْ أَهْلُ الشَّامِ وَ غَیرُهُمْ مِنْ أَحْزَابِ مُعَاوِیةَ.

ج. همچنین از ابوالاسود دوئلی نقل شده است که:

امیرالمؤمنین ع فرمود: من پا در رکاب گذاشته و عازم عراق بودم که عبدالله بن سلام به من گفت:

به سراغ اهل عراق نرو؛ چرا که اگر به سراغ آنان بروی دم شمشیر آن به تو می‌خورد.

علی ع گفت: به خدا سوگند که رسول الله ص این را به من گفته بود.

ابوالاسود گفت: به خود گفتم: تا امروز ندیده بودم شخص جنگجویی را که با مردم این‌چنین سخن گوید!

صحیح ابن حبان، ج6، ص42

أَخبَرنا الْفَضْلُ بْنُ الْحُبَابِ، قَالَ: حَدثنا إِبْرَاهِیمُ بْنُ بَشَّارٍ الرَّمَادِی، قَالَ: حَدثنا سُفْیانُ، قَالَ: حَدثنا عَبْدُ الْمَلِکِ بْنُ أَعْینَ، عَنْ أَبِی حَرْبِ بْنِ أَبِی الأَسْوَدِ الدُّؤَلِی، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ:

قَالَ لِی عَبْدُ اللهِ بْنُ سَلَامٍ وَقَدْ وَضَعْتُ رِجْلَی فِی الْغَرْزِ وَأَنَا أُرِیدُ الْعِرَاقَ: لَا تَأْتِ أَهْلَ الْعِرَاقِ، فَإِنَّکَ إِنْ أَتَیتَهُمْ أَصَابَکَ ذَنَبُ السَّیفِ بِهَا.

قَالَ عَلِی: وَایمُ اللهِ، لَقَدْ قَالَهَا لِی رَسُولُ اللهِ صَلى الله عَلَیه و [آله و] سَلم.

قَالَ أَبُو الأَسْوَدِ: فَقُلْتُ فِی نَفْسِی، مَا رَأَیتُ کَالْیوْمِ رَجُلاً مُحَارِبًا یحَدِّثُ النَّاسَ بِمِثْلِ هَذَا.

 

9) عامر بن واثله می‌گوید: من در روز شورا (شورایی که عمر برای تعیین جانشین خود قرار داد) در آن خانه بودم و شنیدم که علی ع می‌گوید: با شما احتجاجی می‌کنم که نه عرب و نه عجم‌تان نتواند اشکالی بر آن بگیرد.

[سپس شروع کردند با تعبیر «شما را به خدا سوگند می‌دهم؛ آیا این طور نبود که...» برخی از فضایل خود را برشمردند؛ تا به این جمله رسیدند که:

شما را به خدا سوگند می‌دهم؛ آیا در میان شما غیر از من کسی هست که بر زبان پیامبر در مورد او این سخن جاری شده باشد که وی با ناکثین و قاسطین و مارقین می‌جنگد؟

گفتند: خیر.

مناقب علی ع (لابن المغازلی، م483)، ص170

أخبرنا أبو طاهر محمد بن علی بن محمد البیع البغدادی، أخبرنا أبو أحمد عبید الله بن محمد بن أحمد بن أبی مسلم الفرضی، حدثنا أبو العباس أحمد بن محمد بن سعید المعروف بابن عقدة الحافظ، حدثنا جعفر بن محمد بن سعید الأحمسی، حدثنا نصر وهو ابن مزاحم، حدثنا الحکم بن مسکین، حدثنا أبو الجارود وابن طارق عن عامر بن واثلة، وأبو ساسان وأبو حمزة عن أبی إسحاق السبیعی عن عامر بن واثلة قال:

کنت مع علی علیه السلام فی البیت یوم الشورى فسمعت علیاً یقول له: لأحتجن علیکم بما لا یستطیع عربیکم ولا عجمیکم یغیر ذلک. ثم قال: أنشدکم بالله أیها النفر جمیعاً،...[7]

قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد یقاتل ‌الناکثین، والقاسطین، ‌والمارقین على لسان النبی ص غیری؟

قالوا: اللهم لا.[8]

 

- ابوایوب انصاری / عمار

10) عقاب بن ثعلبه می‌گوید: ابوایوب انصاری در دوران خلافت عمر برایم نقل کرد که:

رسول الله ص به علی بن ابی‌طالب ع دستور داد که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگد.

المستدرک على الصحیحین (للحاکم)، ج3، ص150؛ تاریخ دمشق (لابن عساکر)، ج42، ص472[9]

حَدَّثَنَا أَبُو سَعِیدٍ أَحْمَدُ بْنُ یعْقُوبَ الثَّقَفِی، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِی بْنِ شَبِیبٍ الْمَعْمَرِی، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ حُمَیدٍ، ثنا سَلَمَةُ بْنُ الْفَضْلِ، حَدَّثَنِی أَبُو زَیدٍ الْأَحْوَلُ، عَنْ عِقَابِ بْنِ ثَعْلَبَةَ:

حَدَّثَنِی أَبُو أَیوبَ الْأَنْصَارِی، فِی خِلَافَةِ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ قَالَ: أَمَرَ رَسُولُ اللهِ ص عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ بِقِتَالِ ‌النَّاکِثِینَ، وَالْقَاسِطِینَ، ‌وَالْمَارِقِینَ.

 

11) از ابوایوب انصاری روایت شده است:

شنیدم که رسول الله ص به علی بن ابی‌طالب می‌فرمود: تو با ناکثین و قاسطین و مارقین در راه‌ها و نهروان‌ها [= کنار نهرها] و نخلستانها خواهی جنگید.

ابوایوب می‌گوید: من گفتم:‌یا رسول الله! همراه با چه کسی با این اقوام بجنگیم؟

فرمود: همراه با علی بن ابی‌طالب.

المستدرک على الصحیحین (للحاکم)، ج3، ص150

حَدَّثَنَاهُ أَبُو بَکْرِ بْنُ بَالَوَیهِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ یونُسَ الْقُرَشِی، ثنا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ الْخَطَّابِ، ثنا عَلِی بْنُ غُرَابِ بْنِ أَبِی فَاطِمَةَ، عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ، عَنْ أَبِی أَیوبَ الْأَنْصَارِی رَضِی اللهُ عَنْهُ، قَالَ:

سَمِعْتُ النَّبِی ص یقُولُ لِعَلِی بْنِ أَبِی‌طَالِبٍ: «تُقَاتِلُ ‌النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ، ‌وَالْمَارِقِینَ بِالطُّرُقَاتِ، وَالنَّهْرَوَانَاتِ، وَبِالشَّعَفَاتِ».

قَالَ أَبُو أَیوبَ: قُلْتُ یا رَسُولَ اللهِ، مَعَ مَنْ تُقَاتِلُ هَؤُلَاءِ الْأَقْوَامِ؟

قَالَ: «مَعَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ».

ب. مخنف بن سلیم می‌گوید: [قبل از جنگ نهروان] در صنعای یمن به دیدار ابوایوب انصاری رفتیم و این در حالی بود که اسبان خود را علف می‌داد.

به او گفتم: ‌ای ابا ایوب! همراه رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با مشرکان جنگیدی، سپس آمده‌ای و با مسلمانان می‌جنگی؟!

ابوایوب در پاسخ گفت: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به من دستور داده با ناکثان و قاسطان و مارقان نبرد کنم. پس با ناکثین و قاسطین جنگیدم و ان شاء الله با مارقین در نخلستان‌ها، در راه‌ها، در نهروان‌ها [= کنار نهرها] خواهم جنگید؛ در حالی که نمی‌دانم آنان کیستند؟!

المعجم الکبیر للطبرانی، ج4، ص172؛ تاریخ دمشق (لابن عساکر)، ج42، ص471[10] و473؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج4، ص107[11]

حَدَّثَنَا الْحُسَینُ بْنُ إِسْحَاقَ التُّسْتَرِی، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ الْجَرْجَرَائِی، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِیرَةَ، عَنْ أَبِی صَادِقٍ، عَنْ مِحْنَفِ بْنِ سُلَیمٍ، قَالَ:

أَتَینَا أَبَا أَیوبَ الْأَنْصَارِی وَهُوَ یعْلِفُ خَیلًا لَهُ بصعنبى، فَقُلْنَا عِنْدَهُ، فَقُلْتُ لَهُ: أَبَا أَیوبَ قَاتَلْتُ الْمُشْرِکِینَ مَعَ رَسُولِ اللهِ ص، ثُمَّ جِئْتَ تُقَاتِلُ الْمُسْلِمِینَ؟!

قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ ص أَمَرَنِی بِقِتَالِ ثَلَاثَةٍ ‌النَّاکِثِینَ، وَالْقَاسِطِینَ، ‌وَالْمَارِقِینَ، فَقَدْ قَاتَلْتُ ‌النَّاکِثِینَ، وَقَاتَلْتُ الْقَاسِطِینَ، وَأَنَا مُقَاتِلٌ إِنْ شَاءَ اللهُ الْمَارِقِینَ بِالشُّعُفَاتِ بِالطُّرُقَاتِ بِالنَّهْرَاواتِ؛ وَمَا أَدْرِی مَا هُمْ؟!

 

12) از علقمه و اسود نقل شده است:

هنگامی که ابوایوب از صفّین بازمی گشت، به دیدارش رفتیم و گفتیم: ‌ای ابا ایوب! خدای تعالی تو را گرامی داشت که محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خانه‌ات قدم نهاد و ناقه‌اش کنار خانه تو به زمین نشست و این همه به سبب موقعیت ویژه تو بود و دیگران از این منزلت بی‌نصیب ماندند. حالا چه شده است که شمشیرت روی شانه خود گذاشته‌ای و با گویندگان «لا اله الا الله» می‌جنگی؟!

ابو ایوب در پاسخ به این ضرب‌المثل متمسّک شد که: «انّ الرائد لا یکذب اهله: راهنمای کاروان به اهل آن دروغ نمی‌گوید.»

سپس ادامه داد: همانا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ما دستور داد که همراه با علی ع با سه گروه بجنگیم: با ناکثان و قاسطان و مارقان. با ناکثان که همان اصحاب جمل و طلحه و زبیر بودند نبرد کردیم؛ و با قاسطان هم که اکنون از مبارزه با آنان برگشتیم، یعنی معاویه و عمرو عاص؛ و اما مارقان؛ آنانند که در راهها، در نخلستانها، و در نهروان‌ها [کنار نهرها] هستند؛ و به خدا سوگند که نمی‌دانم آنان کجایند؛ اما ان شاء الله با آنان نیز مبارزه خواهیم کرد.

ابوایوب ادامه داد: من شنیدم که رسول الله ص به عمار می‌فرمود:

ای عمار! همانا جماعتی تجاوزگر تو را خواهند کشت در حالی که تو آن موقع همراه حق هستی و حق با توست.

ای عمار! اگر دیدی علی ع به یک وادی رفت و مردم به وادی دیگری رفتند تو با علی ع برو؛ که او هرگز تو را به گمراهی نمی‌کشاند و هرگز از هدایت بیرونت نبرد.

ای عمار! کسی که شمشیری حمایل کند که با آن علی ع را علیه دشمنش یاری کند خداوند در روز قیامت برایش گردن‌بندهایی از مروارید حمایل کند؛ و کسی که شمشیری حمایل کند که با آن دشمن علی ع را علیه او یاری کند خداوند در روز قیامت برایش گردن‌بندهایی از آتش حمایل کند.

گفتیم: فلانی! بس است؛ بس است!

تاریخ بغداد، ج15، ص243؛ تاریخ دمشق (لابن عساکر)، ج42، ص472؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج1، ص292

أَخْبَرَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَلِی بْنِ عَبْدِ اللهِ الْمُقْرِئُ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یوسُفَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ الْمَطِیرِی، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْمُؤَدِّبُ، بِسُرَّ مَنْ رَأَى، قَالَ: حَدَّثَنَا الْمُعَلَّى بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، بِبَغْدَادَ، قَالَ: حَدَّثَنَا شَرِیکٌ، عَنْ سُلَیمَانَ بْنِ مِهْرَانَ الأَعْمَشُ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ، عَنْ عَلْقَمَةَ وَالأَسْوَدِ، قَالا:

أَتَینَا أَبَا أَیوبَ الأَنْصَارِی عِنْدَ مُنْصَرَفِهِ مِنْ صِفِّینَ، فَقُلْنَا لَهُ: یا أَبَا أَیوبَ، إِنَّ اللَّهَ أَکْرَمَکَ بِنُزُولِ مُحَمَّدٍ ص وَبِمَجِیءِ نَاقَتِهِ تَفَضُّلا مِنَ اللهِ وَإِکْرَامًا لَکَ، حَتَّى أَنَاخَتْ بِبَابِکَ دُونَ النَّاسِ، ثُمَّ جِئْتَ بِسَیفِکَ عَلَى عَاتِقِکَ تَضْرِبُ بِهِ أَهْلَ لا إِلَهَ إِلا اللهُ؟

فَقَالَ: یا هَذَا، إِنَّ الرَّائِدَ لا یکْذِبُ أَهْلَهُ، وَإِنَّ رَسُولَ اللهِ ص أَمَرَنَا بِقِتَالِ ثَلاثَةٍ مَعَ عَلِی: بِقِتَالِ ‌النَّاکِثِینَ، وَالْقَاسِطِینَ، ‌وَالْمَارِقِینَ، فَأَمَّا النَّاکِثُونَ: فَقَدْ قَاتَلْنَاهُمْ أَهْلَ الْجَمَلِ طَلْحَةَ وَالزُّبَیرَ، وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ: فَهَذَا مُنْصَرَفُنَا مِنْ عِنْدِهِمْ، یعْنِی: مُعَاوِیةَ وَعَمْرًا، وَأَمَّا الْمَارِقُونَ: فَهُمْ أَهْلُ الطَّرْفَاوَاتِ، وَأَهْلُ السُّعَیفَاتِ، وَأَهْلُ النُّخَیلاتِ، وَأَهْلُ النَّهْرَوَانَاتِ، وَاللهُ مَا أَدْرِی أَینَ هُمْ، وَلَکِنْ لا بُدَّ مِنْ قِتَالِهِمْ إِنْ شَاءَ اللهُ.

قَالَ: وَسَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ص یقُولُ لِعَمَّارٍ: یا عَمَّارُ، تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْبَاغِیةُ وَأَنْتَ إِذْ ذَاکَ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَکَ.

یا عَمَّارَ بْنَ یاسِرٍ، إِنْ رَأَیتَ عَلِیا قَدْ سَلَکَ وَادِیا وَسَلَکَ النَّاسُ وَادِیا غَیرَهُ فَاسْلُکْ مَعَ عَلِی، فَإِنَّهُ لَنْ یدْلِیکَ فِی رَدًى، وَلَنْ یخْرِجَکَ مِنْ هُدًى.

یا عَمَّارُ، مَنْ تَقَلَّدَ سَیفًا أَعَانَ بِهِ عَلِیا عَلَى عَدُوِّهِ قَلَّدَهُ اللهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وِشَاحَینِ مِنْ دُرٍّ، وَمَنْ تَقَلَّدَ سَیفًا أَعَانَ بِهِ عَدُوَّ عَلِی عَلَیهِ قَلَّدَهُ اللهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وِشَاحَینِ مِنْ نَارٍ.

قُلْنَا: یا هَذَا، حَسْبُکَ رَحِمَکَ اللهُ، حَسْبُکَ رَحِمَکَ اللهُ.

از خود عمار در شماره‌های 19 و 20 روایاتی خواهد آمد.

 

- ابوسعید خدری

13) از ابوسعید خدری نقل شده است که رسول خدا به ما دستور داد تا با ناکثین، قاسطین و مارقین بجنگیم.

سؤال کردیم: ‌ای رسول خدا! به ما دستور دادی که با این‌ها بجنگیم، در رکاب چه کسی باشیم؟

فرمود: در رکاب علی بن ابی‌طالب باشید، که عمار نیز در رکاب او شهید خواهد شد.

تاریخ دمشق (لابن عساکر)، ج42، ص471؛ البدایة والنهایة، ج7، ص305؛ أسد الغابة، ج4، ص107[12]

 أخبرنا أبو سعد إسماعیل بن أبی صالح وأبو منصور أحمد بن علی بن محمد قالا أنا أحمد بن علی بن عبد الله أنا محمد بن عبد الله الحافظ أنا أبو جعفر محمد بن علی بن دحیم الشیبانی نا الحسن بن الحکم الحبری نا إسماعیل بن أبان نا إسحاق بن إبراهیم الأزدی عن أبی هارون العبدی عن أبی سعید الخدری قال:

أَمَرَنَا رَسُولُ اللهِ ص ‌بِقِتَالِ ‌النَّاکِثِینَ ‌وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ، فَقُلْنَا: یا رَسُولَ اللهِ ص أَمَرْتَنَا بِقِتَالِ هَؤُلاءِ فَمَعْ مَنْ؟

فَقَالَ: مَعَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ، مَعَهُ یقْتَلُ عَمَّارُ بْنُ یاسِرٍ.

 

- خزیمة ذوالشهادتین 

14) از ابن ابی‌لیلی نقل شده است که من در صفین بودم، مردی را سواره دیدم که صورت خود را با عمامه اش پوشانده بود؛ اما ریشش از زیر عمامه بیرون آمده بود، دیدم که او بشدت می‌جنگند و از چپ و راست به مردم حمله می‌کند. گفتم: ‌ای شیخ! از چپ و راست با مردم می‌جنگی؟

عمامه اش را کنار زد و سپس گفت: از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که می‌گفت: در رکاب علی بجنگ و بجنگ. و من خزیمة بن ثابت انصاری هستم.

موضح اوهام الجمع والتفریق (خطیب بغدادی)، ج1، ص265

اَخْبَرَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَلِی الْجَوْهَرِی، اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ، اَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیمَانَ الْوَاسِطِی، حَدَّثَنَا ابوسَعِیدٍ عَبْدُ الرَّحَمْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَنْصُورٍ الْحَارِثِی، حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ حَمَّادٍ الْقَنَّادُ، حَدَّثَنَا اَسْبَاطُ بْنُ نَصْرٍ، عَنِ السُّدِّی، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ ابی‌لَیلَی، قَالَ:

کُنْتُ بِصِفِّینَ، فَرَاَیتُ رَجُلا رَاکِبًا مُلْتَثِمًا، قَدْ اَخْرَجَ لِحْیتَهُ مِنْ تَحْتِ عِمَامَتِهِ، فَرَاَیتُهُ یقَاتِلُ النَّاسَ قِتَالا شَدِیدًا یمِینًا، وَشِمَالا، فَقُلْتُ: یا شَیخُ، تُقَاتِلُ النَّاسَ یمِینًا، وَشِمَالا؟

فَحَسَرَ عَنْ عِمَامَتِهِ، ثُمّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یقُولُ: قَاتِلْ مَعَ عَلِی، وَقَاتِلْ. وَاَنَا خُزَیمَةُ بْنُ ثَابِتٍ الاَنْصَارِی.

قَالَ الْخَطِیبُ: وَلَیسَ فِی الصَّحَابَةِ مَنِ اسْمُهُ خُزَیمَةُ وَاسْمُ أَبِیهِ ثَابِتٌ سِوَى ذِی الشَّهَادَتَینِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ.

 

 


[1]. ولهذه الأخبار طرق صحاح قد ذکرناها فِی موضعها. وروى من حدیث علی، ومن حدیث ابْن مَسْعُود، ومن حدیث أَبِی أَیُّوب الأَنْصَارِیّ أَنَّهُ أمر بقتال ‌الناکثین والقاسطین ‌والمارقین. وروى عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ: مَا وجدت إلا القتال أو الکفر بما أنزل الله.

[2]. حدّثنا إسماعیل بن موسى، حدّثنا الربیع بن سهلٍ، عن سعید بن عبید، عن على بن ربیعة، قال: سمعت علیًا، على منبرکم هذا، یقول: "عهد إِلى النبی - صلى الله علیه وسلم - أن أقاتل الناکثین، والقاسطین، والمارقین.

[3]. حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ أَبِی حُصَیْنٍ قَالَ: نا جَعْفَرُ بْنُ مَرْوَانَ السَّمُرِیُّ قَالَ: نا حَفْصُ بْنُ رَاشِدٍ، عَنْ یَحْیَى بْنِ سَلَمَةَ بْنِ کُهَیْلٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی صَادِقٍ، عَنْ رَبِیعَةَ بْنِ نَاجِدٍ قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیًّا، یَقُولُ: «أُمِرْتُ بِقِتَالِ ‌النَّاکِثِینَ، وَالْقَاسِطِینَ، ‌وَالْمَارِقِینَ»

[4]. أَخْبَرَنِی الأَزْهَرِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُظَفَّرِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتٍ، قَالَ: وَجَدْتُ فِی کِتَابِ جَدِّی مُحَمَّدِ بْنِ ثَابِتٍ: حَدَّثَنَا أَشْعَثُ بْنُ الْحَسَنِ السُّلَمِیُّ، عَنْ جَعْفَرٍ الأَحْمَرِ، عَنْ یُونُسَ بْنِ أَرْقَمَ، عَنْ أَبَانَ، عَنْ خُلَیْدٍ الْعَصْرِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیًّا یَقُولُ یَوْمَ النَّهْرَوَانِ: أَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص " بِقِتَالِ ‌النَّاکِثِینَ، ‌وَالْمَارِقِینَ، وَالْقَاسِطِینَ.

[5]. أخبرنا أبو القاسم زاهر بن طاهر أنا أبو سعد الأدیب أنا السید أبو الحسن محمد بن علی بن الحسین نا محمد بن أحمد الصوفی نا محمد بن عمرو الباهلی نا کثیر بن یحیى نا أبو عوانة عن أبی الجارود عن زید بن علی بن الحسین بن علی عن أبیه عن جده عن علی قال أمرنی الله رسول (صلى الله علیه وسلم) بقتال الناکثین والمارقین والقاسطین

أخبرنا أبو الفرج سعید بن أبی الرجاء أنا منصور بن الحسین وأحمد بن محمود قالا أنا أبو بکر بن المقرئ نا إسماعیل بن عباد البصری ببغداد نا عباد بن یعقوب نا الربیع بن سهل الفزاری عن سعید بن عبید عن علی بن ربیعة قال سمعت علیا یقول عهد إلی رسول الله (صلى الله علیه وسلم) أن أقاتل الناکثین والقاسطین والمارقین

أخبرنا أبو المظفر بن القشیری أنا أبو سعد الجنزرودی أنا أبو عمرو بن حمدان ح وأخبرناه أبو سهل بن سعدویة أنا إبراهیم بن منصور سبط بحرویة أنا أبو بکر بن المقرئ قالا أنا أبو یعلى الموصلی نا إسماعیل بن موسى نا الربیع بن سهل عن سعید بن عبید عن علی بن ربیعة قال سمعت علیا على منبرکم هذا یقول عهد ألی النبی (صلى الله علیه وسلم) أن قاتل الناکثین والقاسطین والمارقین

أخبرنا أبو سعد إسماعیل بن أحمد بن عبد الملک الفقیه وأبو نصر أحمد بن علی بن محمد بن أسماعیل قالا أنا أبو بکر أحمد بن علی بن عبد الله بن خلف أنا محمد بن عبد الله الحافظ أنا أبو الحسن محمد بن أحمد بن تمیم الحنظلی بقنطرة برذان نا محمد بن الحسن بن عطیة بن سعد العوفی حدثنی أبی حدثنی عمی [469] عمرو بن عطیة بن سعد عن أخیة الحسن بن عطیة بن سعد عن بن عطیة حدثنی جدی سعد بن جنادة عن علی قال أمرت بقتل ثلاثة القاسطین والناکثین والمارقین فأما القاسطون فأهل الشام وأما الناکثون فذکرهم وأما المارقون فاهل النهروان یعنی الحروریة

أخبرنا أبو القاسم بن السمرقندی أنا أبو القاسم عبد الله بن الحسن بن محمد أنا أبو الحسن محمد بن عثمان بن محمد بن عثمان نا محمد بن نوح بن عبد الله الجندیسابوری نا هارون بن إسحاق نا أبو غسان عن جعفر أحسبه الأحمر عن عبد الجبار الهمدانی عن أنس بن عمرو عن أبیه عن علی قال أمرت بقتال ثلاثة المارقین والقاسطین والناکثین

أخبرنا أبو القاسم عبد الصمد بن محمد بن عبد الله أنا أبو الحسن علی بن محمد بن أحمد أنا أبو الحسن أحمد بن محمد بن موسى أنا أبو العباس بن عقدة نا الحسن بن عبید بن عبد الرحمن الکندی نا بکار بن بشر نا حمزة الزیات عن الأعمش عن إبراهیم عن علی وعن أبی سعید التیمی عن علی قال أمرت بقتال الناکثین والقاسطین والمارقین

اخبرنا أبو القاسم بن السمرقندی أنا إسماعیل بن مسعدة أنا حمزة بن یوسف نا عبد الله بن عدی نا أحمد بن جعفر البغدادی بحلب نا سلیمان بن سیف نا عبید الله بن موسى نا فطر عن حکیم بن جبیر عن إبراهیم بن علقمة عن علی قال أمرت بقتال الناکثین والقاسطین والمارقین

أخبرنا أبو الحسن علی بن أحمد بن قبیس نا وأبو النجم بدر بن عبد الله الشیحی أنا أبو بکر أحمد بن علی بن ثابت أخبرنی الأزهری نا محمد بن المظفر نا محمد بن أحمد بن ثابت قال وجدت فی کتاب جدی محمد بن ثابت أنا أشعث بن الحسن السلمی عن جعفر الأحمر عن یونس بن أرقم عن أبان عن خلید القصری قال سمعت أمیر المؤمنین علیا یقول یوم النهروان أمرنی رسول الله (صلى الله علیه وسلم) بقتال الناکثین والمارقین والقاسطین.

[6]. وَأَنْبَأَنَا أَبُو الْفَضْلِ بْنُ أَبِی الْحَسَنِ، بِإِسْنَادِهِ، عَنْ أَبِی یَعْلَى: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ مُوسَى، حَدَّثَنَا الرَّبِیعُ بْنُ سَهْلٍ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ عُبَیْدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ رَبِیعَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ عَلِیًّا عَلَى مِنْبَرِکُمْ هَذَا یَقُولُ: " عَهِدَ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ.

[7]. أفیکم أحدٌ وحد الله قبلی؟ قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحدٌ له أخٌ مثل أخی جعفر الطیار فی الجنة مع الملائکة غیری؟ قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحدٌ له عمٌ مثل عمی حمزة أسد الله وأسد رسوله سید الشهداء غیری؟ قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد له زوجة مثل زوجتی فاطمة بنت محمد سیدة نساء أهل الجنة غیری؟ قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد له سبطان مثل سبطی الحسن والحسین سیدا شباب أهل الجنة غیری؟ قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد ناجى رسول الله صلى الله علیه وسلم عشر مرات یقدم بین یدی نجواه صدقة قبلی؟ قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد قال له رسول الله صلى الله علیه وسلم: ((من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه، لیبلغ الشاهد منکم الغائب)) غیری؟. قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد قال له رسول الله صلى الله علیه وسلم: ((اللهم ائتنی بأحب الخلق إلیک وإلی، وأشدهم حباً لک وحباً لی یأکل معی من هذا الطائر))، فأتاه فأکل معه غیری؟. قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد قال له رسول الله صلى الله علیه وسلم: ((لأعطین الرایة غداً رجلاً یحب الله ورسوله ویحبه الله ورسوله، لا یرجع حتى یفتح الله على یدیه)) إذ رجع غیری منهزماً، غیری؟ قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد قال فیه رسول الله صلى الله علیه وسلم لبنی ولیعة: ((لتنتهن أو لأبعثن إلیکم رجلاً کنفسی، طاعته کطاعتی، ومعصیته کمعصیتی یغشاکم بالسیف))، غیری؟. قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد قال رسول الله صلى الله علیه وسلم فیه: ((کذب من زعم أنه یحبنی ویبغض هذا)) غیری؟. قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد سلم علیه فی ساعة واحدة ثلاثة آلاف من الملائکة فیهم جبریل، ومیکائیل، وإسرافیل، حیث جئت بالماء إلى رسول الله صلى الله علیه وسلم من القلیب غیری؟. قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد قال له جبریل: هذه هی المواساة، فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم: ((إنه منی وأنا منه))، فقال له جبریل: وأنا منکما، غیری؟ قالوا: اللهم لا. قال: فأنشدکم بالله هل فیکم أحد نودی فیه من السماء: لا سیف إلا ذو الفقار، ولا فتى إلا علی. غیری؟ قالوا: اللهم لا.

[8]. این حدیث به تفصیل در منابع شیعه هم آمده است که فرازهایی از آن قبلا در جلسه 623، حدیث4 https://yekaye.ir/al-kahf-18-51/ و جلسه 977، حدیث6 https://yekaye.ir/al-waqiah-56-10/ و جلسه 755 پاورقی 11 https://yekaye.ir/ya-seen-36-8/#_ftn11 گذشت.

[9]. سند ابن عساکر متفاوت است: قال: ونا محمد بن عبد الله نا أبو بکر محمد بن أحمد بن بالویة نا الحسن بن علی بن شبیب المعمری نا محمد بن حمید نا سلمة بن الفضل حدثنی أبو زید الأحول عن عتاب بن ثعلبة حدثنی أبو أیوب الأنصاری فی خلافة عمر بن الخطاب قال أمرنی رسول الله (ص) بقتال الناکثین والقاسطین والمارقین مع علی بن أبی طالب

[10]. ابن عساکر در اولین آدرس فقط تا عبارت «بقتال الناکثین والقاسطین والمارقین.» را آورده اما در آدرس دوم کامل است؛‌هرچند عباراتش اندک تفاوتی دارد بدین صورت:

أخبرنا أبو القاسم بن السمرقندی أنا إسماعیل بن مسعدة أنا حمزة بن یوسف أنا عبد الله بن عدی نا علی بن سعید بن بشیر نا محمد بن الصباح الجرجانی وعلی بن مسلم قالا نا محمد بن کثیر نا الحارث بن حصیرة عن أبی صادق عن مخنف بن سلیم قال أتینا أبا أیوب الأنصاری وهو یعلف خیلا له بصفینا فقلنا قاتلت المشرکین بسیفک مع رسول الله (ص) ثم جئت تقاتل المسلمین قال إن رسول الله (ص) أمرنی بقتل ثلاثة الناکثین والقاسطین والمارقین فقد قاتلت الناکثین والقاسطین وأنا مقاتل إن شاء الله المارقین بالسبعات بالطرقات بالنهر وانات وما أدری أین هو؟

[11]. وی نیز فقط قسمتی از روایت را آورده بدین بیان:

قَالَ: وَأَخْبَرَ الْحَکَمُ، أَنْبَأَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ حَمْشَادَ الْعَدْلُ، حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ الْحُسَینِ بْنِ دِیزِیلَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ الْخَطَّابِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ کَثِیرٍ، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ حَصِیرَةَ، عَنْ أَبِی صَادِقٍ، عَنْ مِخْنَفِ بْنِ سُلَیْمٍ، قَالَ: أَتَیْنَا أَبَا أَیُّوبَ الأَنْصَارِیَّ، فَقُلْنَا: قَاتَلْتَ بِسَیْفِکَ الْمُشْرِکِینَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ جِئْتَ تُقَاتِلُ الْمُسْلِمِینَ؟ قَالَ: أَمَرَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص بِقَتْلِ النَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمَارِقِینَ.

[12]. شروع سند وی چنین است: أَنْبَأَنَا أَرْسلانُ بْنُ بعانَ الصُّوفِیُّ، حَدَّثَنَا أَبُو الْفَضْلِ أَحْمَدُ بْنُ طَاهِرِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ أَبِی سَعِیدٍ الْمِیهَنِیُّ، أَنْبَأَنَا أَبُو بَکْرٍ أَحْمَدُ بْنُ خَلَفٍ الشِّیرَازِیُّ، أَنْبَأَنَا الْحَاکِمُ أَبُو عَبْدِ اللهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَافِظُ،