1066) سوره حجرات (49)، آیه1 (مطلب3)شان نزول
شأن نزول
1) در بسیاری از معتبرترین و قدیمیترین منابع اهل سنت از عبدالله بن زبیر نقل شده است:
هیأتى از بنىتمیم نزد پیغمبر (ص) آمدند. ابوبکر گفت: قعقاع بن معبد بن زراره را بر ایشان امیر کن.
عمر گفت: خیر؛ بلکه اقرع بن حابس را امیر کن.
ابو بکر به عمر گفت: تو جز مخالفت با من کاری نمیکنی!
عمر پاسخ داد من قصد مخالفت تو را نداشتم.
با هم به جدل و مراء پرداختند تا جایی که صدایشان بلند شد. آنگاه آیه نازل گردید: «ای کسانی که ایمان آوردند جلو نیندازید ... تا آخر آیه.
صحیح البخاری (م256) ج4، ص1587 (ت البغا)؛سنن النسائی (م303)، ج8، ص226؛ مسند أبی یعلى (م307) ج9، ص211 (ت السناری)؛ شرح معانی الآثار (للطحاوی، م321) ج4، ص172؛ الجمع بین الصحیحین (للحمیدی) ج3، ص332؛ جامع المسانید (لابن الجوزی) ج4، ص53؛ الدر المنثور، ج6، ص84؛ و ...
«حدثنی إبراهیم بن موسى: حدثنا هِشَامُ بْنُ یُوسُفَ: أَنَّ ابْنَ جُرَیْجٍ أَخْبَرَهُمْ، عن ابن أبی ملکیة: أن عبد الله بن الزبیر أخبرهم:
أنه قدم رکب من بنی تمیم عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ [آله و] سَلَّمَ، فَقَالَ أبو بکر: أمر القعقاع بن معبد بن زرارة، قال عمر: بل أمر الأقرع بن حابس، قال أبو بکر: ما أردت إلا خلافی، قال عمر: ما أردت خلافک، فتماریا حتى ارتفعت أصواتهما، فنزل فی ذلک: «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا» حتى انقضت.
در بسیاری از منابع اهل سنت همین واقعه را به عنوان شأن نزول آیه بعد نقل کردهاند؛ که آدرس آنها ذیل آیه بعد خواهد آمد. در برخی منابع هم مطلب از قول ابنزبیر به نحوی بیان شده که این واقعه را ناظر کل 5 آیه اول این سوره دانسته است؛ مثلا در معجم الصحابة (للبغوی، م317)، ج5، ص75[1]؛ أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص401[2].
اینکه شأن نزول این آیه در مورد این دو نفر بوده است، در احادیث شیعه از قول ائمه اطهار ع هم آمده است؛ که در قسمت حدیث بدانها اشاره خواهد شد.
2) علی بن ابراهیم قمی چنین بیان داشته که این آیه در مورد هیاتی از بنیتمیم بوده که وقتی سراغ پیامبر اکرم ص میآمدند جلوی درب حجره ایشان میایستادند و ندا میدادند:ای محمد ص! نزد ما بیرون بیا! و وقتی هم که رسول الله بیرون میآمد در راه رفتن جلوی ایشان را میرفتند، و وقتی که سخن میگفتند همان گونه که با همدیگر سخن میگفتند صدایشان را فوق صدای ایشان بالا میبردند و میگفتند: «محمد! محمد! در مورد فلان و بهمان چه میگویی؟» پس خداوند این آیات را نازل فرمود.
تفسیر القمی، ج2، ص318
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» نَزَلَتْ فِی وَفْدِ بَنِی تَمِیمٍ کَانُوا إِذَا قَدِمُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَقَفُوا عَلَى بَابِ حُجْرَتِهِ فَنَادَوْا: یَا مُحَمَّدُ! اخْرُجْ إِلَیْنَا؛ وَ کَانُوا إِذَا خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَقَدَّمُوهُ فِی الْمَشْیِ، وَ کَانُوا إِذَا تَکَلَّمُوا رَفَعُوا أَصْوَاتَهُمْ فَوْقَ صَوْتِهِ وَ یَقُولُونَ: یَا مُحَمَّدُ یَا مُحَمَّدُ! مَا تَقُولُ فِی کَذَا وَ کَذَا؛ کَمَا یُکَلِّمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً. فَأَنْزَلَ اللَّهُ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» الْآیَة.
3. در برخی منابع اهل سنت شأن نزولهای دیگری هم برای این واقعه ذکر شده است[3]؛ از جمله:
الف. از قتاده نقل شده است:
به ما خبر دادند که برخی از مردم میگویند اگر آیهای در مورد فلانکس یا فلانچیز نازل شود آنگاه چنین و چنان خواهد شد [= ما زیر بار آن نمیرویم و چنین و چنان میکنیم]؛ و خداوند این را نامطلوب دانست و این آیه را نازل فرمود.
ب. از حسن بصری نقل شده است:
عدهای در روز عید قربان قبل از رسول الله ص [= قبل از اینکه ایشان اجازه ذبح کردن بدهد] قربانیشان را ذبح کردند؛ پس به ایشان دستور داد که دوباره ذبحی کنند و این آیه نازل شد: «ای کسانی که ایمان آوردند [چیزی را] در پیشگاه خداوند و رسولش جلو نیندازید».
ج. این مطلب به این صورت هم از حسن بصری نقل شده است که:
شخصی قبل از نماز [عید] قربانی کرد؛ و این آیه نازل شد.
د. از عایشه نقل شده است:
عدهای از مردم یکی دو روز روزه ماه رمضان را جلو میانداختند؛ پس خداوند نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردند [چیزی را] در پیشگاه خداوند و رسولش جلو نیندازید».
ه. این مطلب از عایشه به این صورت هم نقل شده است:
عدهای از مردم ماه [رمضان] را جلو میانداختند و قبل از اینکه رسول الله ص روزه بگیرد روزه میگرفتند؛ پس خداوند نازل فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردند [چیزی را] در پیشگاه خداوند و رسولش جلو نیندازید».
الدر المنثور، ج6، ص84
الف. أخرج عبد بن حمید و ابن جریر و ابن المنذر و ابن أبى حاتم عن قتادة قال:
ذکر لنا ان ناسا کانوا یقولون: لو أنزل فی کذا و کذا الوضع کذا و کذا؛ فکره الله ذلک و قدم فیه.
ب. أخرج عبد بن حمید و ابن جریر و ابن المنذر عن الحسن رضى الله عنه:
ان ناسا ذبحوا قبل رسول الله صلى الله علیه و [آله و] سلم یوم النحر فأمرهم ان یعیدوا ذبحا فانزل الله «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ».
ج. أخرج ابن أبى الدنیا فی الأضاحی عن الحسن رضى الله عنه قال:
ذبح رجل قبل الصلاة، فنزلت.
د. أخرج ابن النجار فی تاریخه عن عائشة رضى الله عنها قالت:
کان أناس یتقدمون بین یدی رمضان بصیام یعنى یوما أو یومین فانزل الله تعالى «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ».
ه. أخرج الطبرانی فی الأوسط و ابن مردویه عن عائشة رضى الله عنها:
ان ناسا کانوا یتقدمون الشهر فیصومون قبل النبی صلى الله علیه و [آله و] سلم فانزل الله «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ».
نکته تخصصی علوم قرآنی: چرایی شأن نزولهای متعدد برای یک آیه
این گونه مواردی که شأن نزولهای متعددی برای یک آیه نقل میشود؛ چندین احتمال وجود دارد:
الف. این آیه در چند مناسبت مختلف نازل شده است (لازم به ذکر است بر اساس نقلهای معتبر بسیاری از آیات بیش از یکبار نازل شدهاند؛ از این رو احتمال دارد در خصوص برخی از آیات هم همین رخ داده باشد و لذا دو راوی مختلف که هریک در حین یکی از نزولها حاضر بوده دو واقعه مختلف را به عنوان شأن نزول ذکر میکند).
ب. نزول آیه مربوط به یکی از این موارد بوده است؛ اما راوی به نظر خودش آن را بر واقعه دیگری نیز تطبیق داده است؛ و مقصودش از شأن نزول، نه شأن نزول اصطلاحی، بلکه این بوده که بگوید: این واقعه هم مصداقی از مصادیق این آیه است. (چنین مطلبی در روایات معصومین هم گاه مشاهده میشود).
ج. برخی از موارد جعلی است و هدف آن انکار ویا تحتالشعاع قرار دادن واقعه اصلی بوده است.
د. ...
[1] . «أخبرنا عبد الله قال نا الحسین بن محمد بن الصباح قال نا حجاج بن محمد قال أخبرنا ابن جریج قال حدثنی ابن أبی ملیکة أن عبد الله بن الزبیر أخبره أنه قدم رکب من بنی تمیم على رسول الله صلى الله علیه و [آله و] سلم. فقال أبو بکر رضی الله عنه: أمر القعقاع بن معبد. وقال عمر رضی الله عنه: بل أمر الأقرع بن حابس. فقال أبو بکر: ما أردت إلا خلافی. فقال عمر: ما أردت خلافک. فتماریا حتى ارتفعت أصواتهما. فنزل فی ذلک «یا أیها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدی الله ورسوله» إلى قوله «ولو أنهم صبروا حتى تخرج إلیهم»
[2]. در تعلیقه بر اسباب نزول القرآن ذیل همین نقل آمده است: أخرجه البخاری فی المغازی (4367) و فی التفسیر (4845، 4847) و فی الاعتصام (7302) و الترمذی فی التفسیر (3266) و قال: حسن غریب، و أخرجه النسائی فی التفسیر (534) و أخرجه فی المجتبى فی کتاب آداب القضاة (8، ص226).