ادامه جلسه 1051) وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ (تدبر)

 

تدبر

1) «وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ»

ظهور اولیه این کلام - بویژه با توجه به آیه بعد «نحن اقرب الیه منکم: ما از شما به او نزدیکتریم»- آن است که این جمله ناظر است به کسانی که پیرامون شخص محتضر هستند؛ یعنی شما دارید جان دادن او را می‌بینید (مجمع البیان، ج‏9، ص342[1]؛ المیزان، ج‏19، ص139[2]) و این جمله حال باشد برای جمله قبل؛ یعنی در آیه قبل می‌فرماید «پس چرا [او را برنمی‌گردانید] آن هنگامی که جان[ش] به لب رسید» و اکنون تاکید می‌کند «در حالی که شما در این هنگام دارید به او نگاه می‌کنید»؛ که این بیان حال، تاکید بر حقیقتی است که انکار می‌کردند (مفاتیح الغیب، ج‏29، ص436[3])؛ یعنی در آن حالی که شدیدترین تاسف‌ها را بر از دست دادن او می‌خورند نمی‌توانند وی را برگردانند (التحریر و التنویر، ج‏27، ص313[4])

در عین حال، بویژه با توجه به اینکه مفعول «تنظرون» را ذکر نکرده، ضرورت ندارد که آن را حتما حال برای جمله قبل بگیریم؛ بلکه این جمله می‌تواند معانی دیگری هم داشته باشد؛ چنانکه در حدیث1 بر اساس معنای دیگری از این آیه، تفسیر شده است. از جمله این معانی دیگر که برای آیه محتمل است:

الف. «شما» ناظر به همان کسی باشد که جانش به حلقوم رسیده (این گونه تغییر سیاق آیات از غایب به مخاطب و بالعکس در قرآن فراوان رخ داده؛ مثلا: «فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ‏» بقره/196)؛ که در این صورت، مفعول «تنظرون» شخص محتضر نخواهد بود؛ ‌بلکه می‌تواند گزینه‌های مختلفی باشد همچون:

الف.1. ملک‌الموت؛ و آنگاه این نگاه، نگاه از سر خوشحالی (برای مومن) یا ترس (برای کافر) یا غافلگیری یا ... باشد. مثلا شبیه همان حالتی که برای انسانی که در کشتی در حال غرق شدن گرفتار آمده رخ می‌دهد (عنکبوت/65).

الف.2. پیامبر ص و سایر کسانی که طبق روایات در هنگام مرگ نزد هر متوفایی حاضر می‌شوند (حدیث1).

الف.3. دنیا و آنچه از دنیا باقی گذاشته، و آنگاه این نگاه، نگاه از روی حسرت یا از سر راحتی (برای مومنی که از سختی‌های این دنیا رها می‌شود) یا ... باشد.

الف.4. ...

ب. «شما» ناظر به همان اطرافیان شخص محتضر باشد، اما این نگاه نه به معنای «دیدن» بلکه به معنای چیز دیگری باشد مانند:

ب.1. عبرت گرفتن

ب.2. غافلگیر شدن (در فارسی می‌گوییم: ماتش برده است)

ب.3. ...

ج. «شما» ناظر به همان اطرافیان شخص محتضر باشد، اما مفعول «تنظرون» شخص محتضر نباشد؛ ‌بلکه  گزینه‌های دیگری باشد همچون:

ج.1. اموالی که وی برجای گذاشته (نگاه وارث از روی طمع)

ج.2. کسانی که در محضر آن محتضر حاضرند (خواه افراد دنیوی یا پیامبر ص و ...)

ج.3. ...

د. ...

 

2) «وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ»

بسیار می‌شود که انسان چیزی را بالعیان می‌بیند که کاملا خلاف دلخواهش است اما برای تغییر آن هیچ توانایی‌ای ندارد؛ این موقعیت‌ها اگر گرفتاری‌ای در حد مرگ برای خود ما پیش آید، انقطاع کامل الی الله پیش می‌آید و انسان مخلصانه به خدا رو می‌کند (فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّین‏؛ عنکبوت/65). اما اگر برای دیگری رخ داده باشد چطور؟ شاید این لحظات بهترین وقت باشد که به ناتوانی و فقر خود در محضر خداوند پی ببریم و به خود آییم.

حکایت

در انجیل برنابا باب 197 آمده است:

عیسی جواب داد: به من بگو یوحنا؛ صاحبخانه‌ای بود که تبرخوبی به یکی از خادمانش داد تا بیشه‌ای را که جلوی منظره‌ی [مقابل] خانه‌اش را گرفته بود ببُرد. اما کارگر تبر را فراموش کرد و گفت: اگر آقا به من تبر کهنه‌ای داده بود، براحتی می‌توانستم بیشه را ببُرم. ای یوحنا، به من بگو که آقا چه گفت؟ مسلما او خشمگین شده، تبَر کهنه‌ای را گرفته و بر سر او بکوبد و بگوید: «ای احمق فرومایه! من به تو تبر خوبی دادم که با آن می‌توانستی بی‌زحمت بیشه را ببُری؛ اما تو این تبری را می‌خواهی که انسان باید با زحمتِ زیاد با آن کار کند و تمام آنچه بریده شود هدر رفته و هیچ فایده‌ای ندارد؟! من می‌خواهم این چوب‌ها را به طریقی ببری که [حاصل] کارت خوب باشد» آیا این طور نیست؟

یوحنا در جواب گفت: همانا درست است در نهایت درستی.

آن وقت عیسی فرمود: «خدای می‌فرماید: سوگند به هستی خودم، که ابدی هستم، همانا من تبَر خوبی به هر انسان داده‌ام و آن مشاهده صحنه دفن یک مرده‌ است. پس هر کس از این تبَر خوب استفاده کند، بیشه گناه را از دل خویش بی‌زحمت برخواهد کند. پس آنها وقتی شایستگی حیات ابدی را به خاطر کارهای خوبشان بدیشان بدهم لطف و رحمت مرا درمی‌یابند. اما کسی که آن را فراموش می‌کند نابودشدنی است؛ با این که بارها می‌بیند که غیر او می‌میرد باز می‌گوید که اگر می‌توانستم زندگی پس از مرگ را ببینم، کارهای خوب می‌کردم. پس همانا خشم من بر او فرود آید و هر آینه او را به مرگ ابدی خواهم زد تا دیگر خیری نیابد.

پس آن گاه عیسی فرمود: «ای یوحنا، چه بزرگ مزیت دارد کسی که از افتادن دیگران بیاموزد که چگونه باید بر دو پای خود بایستد.»

متن فوق بر اساس کتاب «متن کامل انجیل برنابا؛ ترجمه سعید کریم‌پور» ص793-794 است که متن روان‌تری بود. این کتاب اول بار در زبان فارسی به دست حیدرقلی سردار کابلی ترجمه شده که متن ترجمه وی از این فصل از این کتاب را در لینک زیر می‌توانید مشاهده کنید:

https://fa.wikisource.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C%D9%84_%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%A7/%D9%81%D8%B5%D9%84_%DB%B1%DB%B9%DB%B7

 

3) «وَ أَنْتُمْ حینَئِذٍ تَنْظُرُونَ»

چرا با اینکه این جمله - بر اساس معنایی که عموما از آن استنباط کرده‌اند - جمله حالیه است باز تعبیر «حینئذ» در آن آمده است؟

الف. شاید می‌خواهد تاکید کند که در آن لحظه نگاه کردن شما موضوعیتی خاص دارد؛ خواه از جهت عبرت‌گیری برای اطرافیان میت (شبیه آنچه در تدبر2 گذشت)؛ خواه از جهت استیصالی که در آن لحظه به دست می‌دهد، چه برای اطرافیان و چه برای خود میت؛ و خواه ... .

ب. ...

 

 

 


[1] . «وَ أَنْتُمْ» یا أهل المیت «حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ» أی ترون تلک الحال و قد صار إلى أن تخرج نفسه و قیل معناه تنظرون لا یمکنکم الدفع و لا تملکون شیئ.

[2] . و قوله: «وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ» أی تنظرون إلى المحتضر أی هو بمنظر منکم.

[3] . و قوله: وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ تأکید لبیان الحق أی فی ذلک الوقت تصیر الأمور مرئیة مشاهدة ینظر إلیها کل من بلغ إلى تلک الحالة، فإن کان ما ذکرتم حقا کان ینبغی أن یکون فی ذلک الوقت.

[4] . وَ أَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ حال من ضمیر بَلَغَتِ و مفعول تَنْظُرُونَ محذوف تقدیره: تنظرون صاحبها، أی صاحب الروح بقرینة قوله بعده وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ، و فائدة هذه الحال تحقیق أن اللّه صرفهم عن محاولة إرجاعها مع شدة أسفهم لموت الأعزّة