94) سوره طه (20) آیه 115 وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ
بسم الله الرحمن الرحیم
94) سوره طه (20) آیه 115
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما
15 رمضان 1437
میلاد مبارک کریم اهل بیت - که البته همه اهل بیت کریماند - امام حسن مجتبی ع بر همه دوستداران ایشان و دلسوختگان عالم مبارک باد.
ترجمه
و بهیقین، از پیش به آدم سفارشی کردیم، که فراموش کرد، و او را دارای عزمی [راسخ] نیافتیم.
نکات ترجمهای و نحوی
«عهدنا»: ریشه لغوی عهد در اصل به معنای حفظ و مراعات چیزی است (مفردات ألفاظ القرآن/591؛ معجم المقاییس اللغة4/ 167) کلمه «عهد» وقتی با حرف «الی» متعدی شود به معنای «وصیت» (سفارش؛ برعهده گذاشتن) میشود و وقتی از عهد «بین دو نفر» سخن به میان آید به معنای «میثاق» (پیمان؛ برعهده گرفتن) میباشد (أساس البلاغة زمخشری/441) که البته در تفاوت «عهد» و «میثاق» گفتهاند میثاق محکمتر از عهد است و نیز گفته شده وقتی «میثاق» گفته میشود از جانب یکی از طرفین مدنظر است اما وقتی «عهد» گفته میشود از جانب هردو طرف مد نظر است.
«عزماً»: عزم، عبارت است از آنچه انسان در درون خود تصمیم میگیرد که حتما انجامش دهد (کتاب العین1/ 364؛ معجم المقاییس اللغة1/ 363) شاید مهمترین ویژگیهای عزم را بتوان «جدیت» و «قاطعیت» دانست. انسان کاری را جدی بگیرد، یعنی عزمش را بر انجام آن جزم کرده است.
«نَسِیَ» با اینکه معنای فراموش کردن برای کلمه «نسیان» خیلی متعارف است (کتاب العین7/ 304) اما برخی درباره ریشه «نسی» گفتهاند بر دو معنای متفاوت دلالت دارد: فراموش کردن و ترک کردن؛ و برای معنای «ترک کردن» به همین آیه استناد کردهاند (معجم مقائیس اللغة5/ 421) و روایتی از امام باقر ع نیز موید همین معناست: «فَنَسِیَ... إِنَّمَا یَعْنِی فَتَرَکَ» (بصائر الدرجات1/ 71؛ کافی2/ 8) و برخی هم توضیح دادهاند که با توجه به اینکه «فراموشی» امری غیرارادی است، مواردی که «نسیان» در قرآن کریم مورد مواخذه قرار گرفته (بقره/274؛ طه/115؛ توبه/67) همگی به معنای «ترک» است چنانکه ما هم میگوییم «ما را از عطای خود فراموش نکن» (متشابه القرآن (لابن شهر آشوب)1/ 164). اما برخی بین این دو معنا چنین جمع کردهاند که: نسیان، ترک آن اموری است که قبلا انسان آنها را در قلب خود ثبت و ضبط کرده بود که میتواند ناشی از ضعف قلب ویا غفلت ویا حتی عمدی باشد (مفردات ألفاظ القرآن/803) ضمنا هم از ابنعباس (المعجم الصغیر للطبرانی2/ 140)[1] و هم از امام صادق ع (عللالشرائع1/ 15)[2] روایت شده که یکی از وجوه تسمیه انسان، به انسان این است که خداوند به او سفارشی کرد اما او نسیان کرد (البته انسان ظاهرا از ریشه «أنس» است و چنین مطلبی از باب اشتقاق کبیر است)
حدیث
1) روی عن الإمام السبط التقی أبی محمد الحسن بن علی صلوات الله علیهما
- کُلُّ مُعَاجَلٍ یَسْأَلُ النَّظِرَةَ وَ کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ.[3]
- وَ قَالَ ع اتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ جِدُّوا فِی الطَّلَبِ وَ تُجَاهَ الْهَرَبِ وَ بَادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطَّعَاتِ النَّقِمَاتِ وَ هَاذِمِ اللَّذَّاتِ...
تحف العقول، ص236
از امام حسن مجتبی ع روایت شده است که:
- هرکسی که مهلتش تمام شده، تقاضای مهلت میکند، و هرکس که مهلت دارد، امروز و فردا میکند.
- ای بندگان خدا! تقوای الهی پیشه کنید و در طلب و به سمت فرار [از شیطان] جدی باشید و به انجام عمل مبادرت ورزید قبل از اینکه آنچه سختیها و لذتها را یکجا با خود میبرد [= مرگ] فرارسد...
2) عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِهِ «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَمَّا قَالَ لآِدَمَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ لَهُ یَا آدَمُ لَا تَقْرَبْ هَذِهِ الشَّجَرَةَ قَالَ فَأَرَاهُ إِیَّاهَا فَقَالَ آدَمُ لِرَبِّهِ کَیْفَ أَقْرَبُهَا وَ قَدْ نَهَیْتَنِی عَنْهَا أَنَا وَ زَوْجَتِی قَالَ فَقَالَ لَهُمَا لَا تَقْرَبَاهَا یَعْنِی لَا تَأْکُلَا مِنْهَا فَقَالَ آدَمُ وَ زَوْجَتُهُ نَعَمْ یَا رَبَّنَا لَا نَقْرَبُهَا وَ لَا نَأْکُلُ مِنْهَا وَ لَمْ یَسْتَثْنِیَا فِی قَوْلِهِمَا نَعَمْ فَوَکَلَهُمَا اللَّهُ فِی ذَلِکَ إِلَى أَنْفُسِهِمَا وَ إِلَى ذِکْرِهِمَا قَالَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ فِی الْکِتَابِ «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللَّهُ» أَنْ لَا أَفْعَلَهُ فَتَسْبِقَ مَشِیَّةُ اللَّهِ فِی أَنْ لَا أَفْعَلَهُ فَلَا أَقْدِرُ عَلَى أَنْ أَفْعَلَهُ قَالَ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ» أَیْ اسْتَثْنِ مَشِیَّةَ اللَّهِ فِی فِعْلِک
النوادر(للأشعری)، ص56؛ الکافی، ج7، ص448
از امام باقر ع درباره آیه «و بهیقین، از پیش به آدم سفارشی کردیم، که فراموش کرد، و او را دارای عزمی [راسخ] نیافتیم» روایت شده است که:
همانا خداوند هنگامی که به آدم گفت «داخل بهشت شو»، به او گفت که به این درخت نزدیک نشو و آن را به او نشان داد؛ آدم به پروردگارش عرض کرد: چگونه نزدیک آن شوم در حالی که تو من و همسرم را از آن نهی کردی؟
امام فرمود: اینکه فرمود به آن نزدیک نشوید، یعنی از آن نخورید.
به هر حال آدم گفت: بله، پروردگارا، ما نزدیکش نمیشویم و از آن نمیخوریم؛ اما این «بله»شان را مشروط به خواست خدا نکردند (انشاءالله نگفتند) پس خدا آنها را در این مطلب به خودشان و یاد [=حافظه] خودشان واگذاشت.
امام فرمود: در حالی که خدا در کتابش به پیامبرش گفته بود (کهف/23-24) که: «در مورد هیچ کاری نگو که من فردا انجامش میدهم؛ مگر اینکه خدا بخواهد» که آن را انجام ندهم؛ که در این صورت مشیت خدا بر اینکه من انجامش بدهم میچربد و نمیتوانم که انجامش دهم. برای همین است که خداوند [در ادامه] فرمود: «و خدا را یاد کن وقتی دچار نسیان شدی» یعنی مشیت خدا را در کارت استثنا کن.
3) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» قَالَ:
عَهِدْنَا إِلَیْهِ فِی مُحَمَّدٍ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَتَرَکَ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَزْمٌ أَنَّهُمْ هَکَذَا وَ إِنَّمَا سُمِّیَ أُولُو الْعَزْمِ أُوْلِی الْعَزْمِ لِأَنَّهُ عَهِدَ إِلَیْهِمْ فِی مُحَمَّدٍ وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِهِ وَ الْمَهْدِیِّ وَ سِیرَتِهِ وَ أَجْمَعَ عَزْمُهُمْ عَلَى أَنَّ ذَلِکَ کَذَلِکَ وَ الْإِقْرَارِ بِهِ.
الکافی، ج1، ص416؛ تفسیر القمی، ج2، ص66؛ بصائر الدرجات، ج1، ص70؛ علل الشرائع، ج1، ص123؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص313 [4]
از امام باقر ع درباره آیه «و بهیقین، از پیش به آدم سفارشی کردیم، که فراموش کرد، و او را دارای عزمی [راسخ] نیافتیم» روایت شده است که یعنی:
سفارش کردیم به او در مورد حضرت محمد ص و ائمه بهد از او، پس رها کرد (=جدی نگرفت) و او را عزمی نداشت بر اینکه آنها چناناند؛ و [پیامبران] اولوالعزم را اولوالعزم نامیدند زیرا به آنها در مورد حضرت محمد ص و جانشینان بعد از او و حضرت مهدی و سیره او سفارش شد و آنها بر اینکه: آن، چنان است و بر اقرار به این مطلب، عزمشان را جزم کردند. [ظاهرا یعنی عزم کردند که چنان اقدام کنند که در اقدامشان، ثمراتی را که تا بعثت پیامبر ص و ظهور امام زمان ع بر کارشان مترتب میشود، جدی بگیرند][5]
تدبر
1) «وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما»: خدا آدم را به عنوان خلیفه خود قرار داد. اما برای این مقام با او عهدی بست، و از او کاری خواست: «هرکاری میخواهی بکن، فقط این سراغ این درخت نرو» طبق روایات کمتر از یک روز طول کشید که با فریب شیطان آدم سراغ آن درخت رفت.
چرا؟ میخواست با خدا مخالفت کند؟
نه! بلکه فراموش کرد!
چرا؟
چون جدی نگرفته بود! چون عزم نداشت! به همین سادگی!
همه مشکلات ما و تمام راههای نفوذ شیطان به همین یک مساله ساده برمیگردد!
بیهوده نیست که امیرالمومنین ع فرمود: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه» (نهجالبلاغه، حکمت47) و بیهوده نیست که همین میزان عزم است که پیامبران اولیالعزم را از بقیه انسانها، بلکه حتی از بقیه پیامبران برتر کرده است؛ آن هم چه عزمی! نه فقط عزم اصلاح امت و مردم زمان خود را کردند؛ بلکه عزم کردند اقداماتی را تا زمان بعثت پیامبر خاتم، بلکه تا ظهور مهدی. (حدیث3)
اگر آدمی که در ابتدای تاریخ بود، عزم نداشت؛ اما آدمهای پایان تاریخ، که در رکاب امام زمانشان خواهند بود، عزم دارند؛ چنانکه امام صادق ع در وصفشان فرمود: «وَ إِنَّ قَلْبَهُ لَأَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ وَ لَوْ مَرُّوا بِجِبَالِ الْحَدِیدِ لَقَلَعُوهَا» قلبهایشان از قطعات عظیم آهن محکمتر است، به نحوی که اگر با کوههای آهن مواجه شوند، آن را از جا میکنند. (کمال الدین و تمام النعمة2/ 674)[6]
ما هم میتوانیم از آنها باشیم.
فقط یک تصمیم جدی!
و این ماه رمضان بهترین فرصت برای چنین تصمیمی است.
2) به جای هر کلام دیگر، بهتر این دیدم که فرازی از دعای سحر (دعای ابوحمزه ثمالی) را بیاورم:
اللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلَاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتِکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ
مَا لِی؟!
کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ
سَیِّدِی!
لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی
أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی
فَإِنْ عَفَوْتَ یَا رَبِّ فَطَالَ مَا عَفَوْتَ عَنِ الْمُذْنِبِینَ قَبْلِی ...
خدایا! هربار که گفتم مهیا و آماده شدهام و برای نماز در مقابلت ایستادهام و [میخواهم با تو] مناجات کنم، چرتی بر من عارض شد وقتی خواستم نماز بخوانم، و حال مناجات را از دست دادم وقتی خواستم مناجات کنم!
مرا چه میشود؟
هربار گفتم باطنم اصلاح شد و جایگاهم به جایگاه توبهکاران نزدیک شئ، به چیزی مبتلا شدم که قدمهایم را لرزاند و بین من و در خدمت تو بودن فاصله انداخت؟
سرورم!
شاید که مرا از درگاه خود راندهای و از خدمت خود محروم کردهای؟!
یا شاید که دیدهای که نسبت به حق تو سبکسرم پس مرا از خود دور کردهای؟!
یا شاید که دیدهای از تو رویگردانم، و دیگر از من بدت میآید؟!
یا شاید که مرا در جایگاه دروغگویان یافتهای و مرا از خود راندهای؟!
یا شاید دیدهای که شکرگزار نعمتهایت نیستم و مرا محروم کردهای؟
یا شاید که دیدهای در مجلس علما حضور پیدا نمیکنم و مرا خوار کردهای؟!
یا شاید مرا در میان غافلان دیدهای پس از رحمتت ناامیدم کردهای؟
یا شاید دیدهای با مجالس اهل باطل و بیهودهکار انس دارم، پس مرا در میان آنها رها کردهای؟!
یا شاید هم اصلا دعا کردن مرا دوست نداری و مرا از خود دور کردهای؟
یا شاید به خاطر جرم و گناهم مکافاتم میکنی؟!
یا شاید به خاطر کمحیاییام مجازاتم میکنی؟!
پس اگر ببخشی، بسیار شده که گناهکاران پیش از مرا بخشیدهای ...
[1] . حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَمْلَکٍ الْأَصْبَهَانِیُّ، حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عِصَامٍ الْأَنْصَارِیُّ، حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الزُّبَیْرِیُّ، حَدَّثَنَا مِسْعَرُ بْنُ کِدَامٍ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ مُسْلِمٍ الْبَطِینِ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: " إِنَّمَا سُمَیَّ الْإِنْسَانُ إِنْسَانًا لِأَنَّهُ عُهِدَ إِلَیْهِ فَنَسِیَ
[2] . حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ حُکَیْمٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سُمِّیَ الْإِنْسَانُ إِنْسَاناً لِأَنَّهُ یَنْسَى وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ.
[3] . وَ قَالَ ع اتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ جِدُّوا فِی الطَّلَبِ وَ تُجَاهَ الْهَرَبِ وَ بَادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطَّعَاتِ النَّقِمَاتِ وَ هَاذِمِ اللَّذَّاتِ فَإِنَّ الدُّنْیَا لَا یَدُومُ نَعِیمُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجِیعُهَا وَ لَا تُتَوَقَّى مَسَاوِئُهَا
[4] .و این احادیث هم در همین فضاست:
1) حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ دَاوُدَ الْعِجْلِیِّ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى حَیْثُ خَلَقَ الْخَلْقَ خَلَقَ مَاءً عَذْباً وَ مَاءً مَالِحاً أُجَاجاً فَامْتَزَجَ الْمَاءَانِ فَأَخَذَ طِیناً مِنْ أَدِیمِ الْأَرْضِ فَعَرَکَهُ عَرْکاً شَدِیداً فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ وَ هُمْ فِیهِمْ کَالذَّرِّ یَدِبُّونَ إِلَى الْجَنَّةِ بِسَلَامٍ وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ یَدِبُّونَ إِلَى النَّارِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ قَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ قَالَ ثُمَّ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَى النَّبِیِّینَ فَقَالَ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ هَذَا مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ هَذَا عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ قَالُوا بَلَى فَثَبَتَتْ لَهُمُ النُّبُوَّةُ وَ أَخَذَ الْمِیثَاقَ عَلَى أُولِی الْعَزْمِ أَلَا إِنِّی رَبُّکُمْ وَ مُحَمَّدٌ رَسُولِی وَ عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَوْصِیَاؤُهُ مِنْ بَعْدِهِ وُلَاةُ أَمْرِی وَ خُزَّانُ عِلْمِی وَ إِنَّ الْمَهْدِیَّ أَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِی وَ أُظْهِرُ بِهِ دَوْلَتِی وَ أَنْتَقِمُ بِهِ مِنْ أَعْدَائِی وَ أُعْبَدُ بِهِ طَوْعاً وَ کَرْهاً قَالُوا أَقْرَرْنَا وَ شَهِدْنَا یَا رَبِّ وَ لَمْ یَجْحَدْ آدَمُ وَ لَمْ یُقِرَّ فَثَبَتَتِ الْعَزِیمَةُ لِهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ فِی الْمَهْدِیِّ وَ لَمْ یَکُنْ لآِدَمَ عَزْمٌ عَلَى الْإِقْرَارِ بِهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً قَالَ إِنَّمَا یَعْنِی فَتَرَکَ ثُمَّ أَمَرَ نَاراً فَأُجِّجَتْ فَقَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ ادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا وَ قَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ ادْخُلُوهَا فَدَخَلُوهَا فَکَانَتْ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً فَقَالَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ یَا رَبِّ أَقِلْنَا فَقَالَ قَدْ أَقَلْتُکُمْ اذْهَبُوا فَادْخُلُوهَا فَهَابُوهَا فَثَمَّ ثَبَتَتِ الطَّاعَةُ وَ الْمَعْصِیَةُ وَ الْوَلَایَةُ.
وَ رَوَاهُ أَیْضاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مِثْلَهُ.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج1، ص: 71؛ الکافی، ج2، ص: 8
2) حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى الْقُمِّیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ کَلِمَاتٍ فِی مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمْ فَنَسِیَ هَکَذَا وَ اللَّهِ أُنْزِلَتْ عَلَى مُحَمَّدٍ ص.
بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج1، ص: 71؛ الکافی، ج1، ص416
3) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ الْهَمْدَانِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا سُمِّیَ أُولُو الْعَزْمِ أُوْلِی الْعَزْمِ لِأَنَّهُمْ کَانُوا أَصْحَابَ الْعَزَائِمِ وَ الشَّرَائِعِ وَ ذَلِکَ أَنَّ کُلَّ نَبِیٍّ کَانَ بَعْدَ نُوحٍ ع کَانَ عَلَى شَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِکِتَابِهِ إِلَى زَمَانِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ ع وَ کُلُّ نَبِیٍّ کَانَ فِی أَیَّامِ إِبْرَاهِیمَ وَ بَعْدَهُ کَانَ عَلَى شَرِیعَةِ إِبْرَاهِیمَ وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِکِتَابِهِ إِلَى زَمَنِ مُوسَى ع وَ کُلُّ نَبِیٍّ کَانَ فِی زَمَنِ مُوسَى ع وَ بَعْدَهُ کَانَ عَلَى شَرِیعَةِ مُوسَى وَ مِنْهَاجِهِ وَ تَابِعاً لِکِتَابِهِ إِلَى أَیَّامِ عِیسَى ع وَ کُلُّ نَبِیٍّ کَانَ فِی أَیَّامِ عِیسَى ع وَ بَعْدَهُ کَانَ عَلَى مِنْهَاجِ عِیسَى وَ شَرِیعَتِهِ وَ تَابِعاً لِکِتَابِهِ إِلَى زَمَنِ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ ص فَهَؤُلَاءِ الْخَمْسَةُ هُمْ أُولُو الْعَزْمِ وَ هُمْ أَفْضَلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ ع وَ شَرِیعَةُ مُحَمَّدٍ ص لَا تُنْسَخُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ لَا نَبِیَّ بَعْدَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَمَنِ ادَّعَى بَعْدَ نَبِیِّنَا أَوْ أَتَى بَعْدَ الْقُرْآنِ بِکِتَابٍ فَدَمُهُ مُبَاحٌ لِکُلِّ مَنْ سَمِعَ ذَلِکَ مِنْهُ.
علل الشرائع، ج1، ص123
[5] . این دو روایت را هم برای رعایت اختصار نیاوردم:
1) قَالَ مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الرِّضَا لَقِیتُ یَحْیَى بْنَ أَکْثَمَ فِی دَارِ الْعَامَّةِ فَسَأَلَنِی عَنْ مَسَائِلَ فَجِئْتُ إِلَى أَخِی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَدَارَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ مِنَ الْمَوَاعِظِ مَا حَمَلَنِی وَ بَصَّرَنِی طَاعَتَهُ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ ابْنَ أَکْثَمَ کَتَبَ یَسْأَلُنِی عَنْ مَسَائِلَ لِأُفْتِیَهُ فِیهَا فَضَحِکَ ع ثُمَّ قَالَ فَهَلْ أَفْتَیْتَهُ قُلْتُ لَا لَمْ أَعْرِفْهَا قَالَ ع وَ مَا هِیَ قُلْتُ کَتَبَ یَسْأَلُنِی عَن ...
...و عَنْ قَوْلِهِ وَ فِیها ما تَشْتَهِیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ فَاشْتَهَتْ نَفْسُ آدَمَ ع أَکْلَ الْبُرِّ فَأَکَلَ وَ أَطْعَمَ وَ فِیهَا مَا تَشْتَهِی الْأَنْفُسُ فَکَیْفَ عُوقِبَ؟...
قَالَ ع اکْتُبْ إِلَیْهِ قُلْتُ وَ مَا أَکْتُبُ قَالَ ع اکْتُبْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* وَ أَنْتَ فَأَلْهَمَکَ اللَّهُ الرُّشْدَ أَتَانِی کِتَابُکَ فَامْتَحَنْتَنَا بِهِ مِنْ تَعَنُّتِکَ لِتَجِدَ إِلَى الطَّعْنِ سَبِیلًا إِنْ قَصَرْنَا فِیهَا وَ اللَّهُ یُکَافِیکَ عَلَى نِیَّتِکَ وَ قَدْ شَرَحْنَا مَسَائِلَکَ فَأَصْغِ إِلَیْهَا سَمْعَکَ وَ ذَلِّلْ لَهَا فَهْمَکَ وَ اشْغَلْ بِهَا قَلْبَکَ فَقَدْ لَزِمَتْکَ الْحُجَّةُ وَ السَّلَامُ سَأَلْتَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَز ...
وَ أَمَّا الْجَنَّةُ فَإِنَّ فِیهَا مِنَ الْمَآکِلِ وَ الْمَشَارِبِ وَ الْمَلَاهِی مَا تَشْتَهِی الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَبَاحَ اللَّهُ ذَلِکَ کُلَّهُ لآِدَمَ ع وَ الشَّجَرَةُ الَّتِی نَهَى اللَّهُ عَنْهَا آدَمَ ع وَ زَوْجَتَهُ أَنْ یَأْکُلَا مِنْهَا شَجَرَةُ الْحَسَدِ عَهِدَ إِلَیْهِمَا أَنْ لَا یَنْظُرَا إِلَى مَنْ فَضَّلَ اللَّهُ عَلَى خَلَائِقِهِ بِعَیْنِ الْحَسَدِ فَنَسِیَ وَ نَظَرَ بِعَیْنِ الْحَسَدِ وَ لَمْ یَجِدْ لَهُ عَزْماً ....
تحف العقول، ص479-476
2) قَالَ الصَّادِقُ ع الصِّدْقُ نُورٌ مُتَشَعْشَعٌ فِی عَالَمِهِ کَالشَّمْسِ یَسْتَضِیءُ بِهَا کُلُّ شَیْءٍ بِمَعْنَاهَا مِنْ غَیْرِ نُقْصَانٍ یَقَعُ عَلَى مَعْنَاهَا وَ الصَّادِقُ حَقّاً هُوَ الَّذِی یُصَدِّقُ کُلَّ کَاذِبٍ بِحَقِیقَةِ صِدْقِ مَا لَدَیْهِ وَ هُوَ الْمَعْنَى الَّذِی لَا یَسَعُ مَعَهُ سِوَاهُ أَوْ ضِدُّهُ مِثْلُ آدَمَ عَلَى نَبِیِّنَا وَ آلِهِ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ صَدَّقَ إِبْلِیسَ فِی کَذِبِهِ حِینَ أَقْسَمَ لَهُ کَاذِباً لِعَدَمِ مَا بِهِ مِنَ الْکَذِبِ فِی آدَمَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً لِأَنَّ إِبْلِیسَ أَبْدَعَ شَیْئاً کَانَ أَوَّلَ مَنْ أَبْدَعَهُ وَ هُوَ غَیْرُ مَعْهُودٍ ظَاهِراً وَ بَاطِناً فَخَسِرَ هُوَ بِکَذِبِهِ عَلَى مَعْنًى لَمْ یَنْتَفِعْ بِهِ مِنْ صِدْقِ آدَمَ ع عَلَى بَقَاءِ الْأَبَدِ وَ أَفَادَ آدَمُ ع بِتَصْدِیقِهِ کَذِبَهُ بِشَهَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ بِنَفْیِ عَزْمِهِ عَمَّا یُضَادُّ عَهْدَهُ فِی الْحَقِیقَةِ عَلَى مَعْنًى لَمْ یَنْتَقِصْ مِنِ اصْطِفَائِهِ بِکَذِبِهِ شَیْئاً فَالصِّدْقُ صِفَةُ الصَّادِقِ وَ حَقِیقَةُ الصِّدْقِ یَقْتَضِی تَزْکِیَةَ اللَّهِ تَعَالَى لِعَبْدِهِ کَمَا ذَکَرَ عَنْ صِدْقِ عِیسَى ع فِی الْقِیَامَةِ بِسَبَبِ مَا أَشَارَ إِلَیْهِ مِنْ صِدْقِهِ وَ هُوَ بَرَاءَةُ الصَّادِقِینَ مِنْ رِجَالِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ تَعَالَى هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الصِّدْقُ سَیْفُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ أَیْنَمَا هَوَى بِهِ یَقُدُّهُ فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَ صَادِقٌ أَنْتَ أَمْ کَاذِبٌ فَانْظُرْ فِی صِدْقِ مَعْنَاکَ وَ عَقْدِ دَعْوَاکَ وَ عَیِّرْهُمَا بِقِسْطَاسٍ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى کَأَنَّکَ فِی الْقِیَامَةِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَإِذَا اعْتَدَلَ مَعْنَاکَ بِغَوْرِ دَعْوَاکَ ثَبَتَ لَکَ الصِّدْقُ وَ أَدْنَى حَدِّ الصِّدْقِ أَنْ لَا یُخَالِفَ اللِّسَانُ الْقَلْبَ وَ لَا الْقَلْبُ اللِّسَانَ وَ مَثَلُ الصَّادِقِ الْمَوْصُوفِ بِمَا ذَکَرْنَا کَمَثَلِ النَّازِعِ لِرُوحِهِ إِنْ لَمْ یَنْزِعْ فَمَا ذَا یَصْنع
مصباح الشریعة، ص34-35
[6] . حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا کَانَ قَوْلُ لُوطٍ ع لِقَوْلِهِ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّةً أَوْ آوِی إِلى رُکْنٍ شَدِیدٍ» (هود/70) إِلَّا تَمَنِّیاً لِقُوَّةِ الْقَائِمِ ع وَ لَا ذَکَرَ إِلَّا شِدَّةَ أَصْحَابِهِ وَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ لَیُعْطَى قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا وَ إِنَّ قَلْبَهُ لَأَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِیدِ وَ لَوْ مَرُّوا بِجِبَالِ الْحَدِیدِ لَقَلَعُوهَا وَ لَا یَکُفُّونَ سُیُوفَهُمْ حَتَّى یَرْضَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.