سفارش تبلیغ
صبا ویژن

568) سوره لیل (92) آیه 8 وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی

بسم الله الرحمن الرحیم

568)  سوره لیل (92) آیه 8  

وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی

ترجمه

و اما کسی که بخل ورزید و [با آن] خود را بی‌نیاز شمرد،

نکات ترجمه

 «بَخِلَ»

«بخل» نقطه مقابل «جود» است؛ وحقیقت «بخل» را امساک و خودداری کردن از دادن و خرج کردن اموال در جایی که سزاوار خرج کردن است، دانسته‌اند (مفردات ألفاظ القرآن، ص109)

و به تعبیر دیگر، حالت و روحیه‌ای است که شخص آرزو دارد به غیر او چیزی به کسی داده نشود (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏1، ص225).

این ماده جمعا 12 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

«اسْتَغْنى»

از ماده «غنی» است؛ که این ماده در اصل به معنای «کفایت» و «بی‌نیاز شدن» می‌باشد و «استغناء» به معنای احساس بی‌نیازی کردن است و درباره آن در جلسه 354 توضیح داده شد.

حدیث

1) روایت3 از جلسه565 (آیه5) شرحی بود از امام صادق ع درباره آیات این سوره. در ادامه آن روایت آمده است:

«و اما کسی که بخل ورزید» نسبت به دادن خمس،

«و خود را بی‌نیاز شمرد» با تکیه بر نظرِ شخصیِ خویش از مراجعه به اولیای الهی،

«و تکذیب کرد آن نیکوترین را » یعنی ولایت را،

«پس بزودی سختی [یا:‌ سخت‌ترین وضعیت] را برای او میسر گردانیم» یعنی درصدد انجام هیچ شر و بدی‌ای برنمی‌آید مگر اینکه برایش میسر می‌گردد.

تأویل الآیات الظاهرة، ص782

رَوَی أَحْمَدُ بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَیْمَنَ بْنِ مُحْرِزٍ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ ...

«وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ» بِالْخُمُسِ «وَ اسْتَغْنی»‏ بِرَأْیِهِ عَنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ «وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی»‏ بِالْوَلَایَةِ «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری»‏ فَلَا یُرِیدُ شَیْئاً مِنَ الشَّرِّ إِلَّا تَیَسَّرَ لَهُ ...

ادامه این روایت ان‌شاءالله در بحث از آیه17 خواهد آمد.


2) در روایت 1 از جلسه566 (آیه6) روایتی از امام باقر ع درباره آیات این سوره گذشت. در ادامه آن روایت آمده است:

«و اما کسی که بخل ورزید و خود را بی‌نیاز شمرد» یعنی بخل ورزید بدانچه خداوند عز و جل به او داده است؛

«و تکذیب کرد آن نیکوترین را » یعنی این را که خداوند به ازای هر یکی از ده تا صدهزار و بیشتر عطا می‌فرماید؛

«پس بزودی سختی [یا:‌ سخت‌ترین وضعیت] را برای او میسر گردانیم» یعنی درصدد انجام هیچ شر و بدی‌ای برنمی‌آید مگر اینکه آن را برایش میسر می‌گرداند.

الکافی، ج‏4، ص46-47؛ مجمع البیان، ج‏10، ص760؛ المقنعة، ص266

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مِهْرَانَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ... وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی‏ قَالَ بَخِلَ بِمَا آتَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کَذَّبَ بِالْحُسْنی‏ بِأَنَّ اللَّهَ یُعْطِی بِالْوَاحِدَةِ عَشَرَةً إِلَی مِائَةِ أَلْفٍ فَمَا زَادَ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْری‏ قَالَ لَا یُرِیدُ شَیْئاً مِنَ الشَّرِّ إِلَّا یَسَّرَهُ لَهُ ...

ادامه این روایت در بحث از آیه11 خواهد آمد ان‌شاءالله.


3) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

هنگامی که خداوند با بنده‌ای نیازی نداشته باشد [= او را به حال خود رها کند و خیری در او نباشد] او را به بخل مبتلا گرداند.

الکافی، ج‏4، ص44

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

إِذَا لَمْ یَکُنْ لِلَّهِ فِی عَبْدٍ حَاجَةٌ ابْتَلَاهُ بِالْبُخْلِ.


4) از امام صادق ع روایت شده است که روزی رسول الله ص به طائفه بنی‌سلمه فرمود: سرور و آقای شما کیست؟

گفتند: یا رسول الله! مردی است که در او بخل هست.

رسول الله ص فرمود: و چه دردی دردناک‌تر از بخل؟! ...

الکافی، ج‏4، ص44

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِبَنِی سَلِمَةَ یَا بَنِی سَلِمَةَ مَنْ سَیِّدُکُمْ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ سَیِّدُنَا رَجُلٌ فِیهِ بُخْلٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَیُّ دَاءٍ أَدْوَى مِنَ الْبُخْلِ ...[1]


5) از امام صادق ع روایت شده است:

همانا بخیل واقعی کسی است که از پرداخت حق‌ الله [= واجبات مالی] خودداری کند و اموالش در غیر حق الله عز و جل هزینه کند.

معانی الأخبار، ص246

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

إِنَّمَا الشَّحِیحُ مَنْ مَنَعَ حَقَّ اللَّهِ وَ أَنْفَقَ فِی غَیْرِ حَقِّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. [2]


تدبر

1) «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی»

این آیه در درجه اول درباره کسی است که: نسبت به دارایی‌هایش بخل می‌ورزد و فکر می‌کند بدین ترتیب می‌تواند به بی‌نیازی برسد (مجمع البیان، ج‏10، ص761؛ المیزان، ج20، ص303)؛

اما درباره آن معانی دیگری هم گفته شده، که با توجه به قاعده امکان استفاده از یک لفظ در چند معنا همگی می‌تواند مد نظر باشد؛ از جمله:

الف. درباره عبارت اول آن، گفته شده کسی که:

الف.1. در مورد ادای حق الله بخل می‌ورزد (مجمع البیان، ج‏10، ص761)؛ بویژه در مورد خمس (حدیث1).

الف2. خود را از تن دادن به حق محروم می‌کند (جلسه562، حدیث1).

الف.3. ...

ب. درباره عبارت دوم آن گفته شده:

ب.1. عملی انجام می‌دهد که با این عمل گویی نیازی به خداوند و رحمت او ندارد (مجمع البیان، ج‏10، ص761).

ب.2. با تکیه بر نظرِ شخصیِ خویش خود را بی‌نیاز از مراجعه به اولیای الهی می‌شمرد. (حدیث1).

ب.3. با روی آوردن به باطل خود را بی‌نیاز از حق می‌شمرد (جلسه562، حدیث1).

ب.4. با روی آوردن به شهوات دنیا، خود را بی‌نیاز از پاداش اخروی می‌شمرد. (تفسیر الصافی، ج‏5، ص337)

ب.5. ...


2) «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی»

در مقابل «أَعْطی‏ وَ اتَّقی» تعبیر «بَخِلَ وَ اسْتَغْنی» را آورد. اینکه بخل نقطه مقابل اعطاء و بخشش اموال است واضح است، اما چرا نقطه مقابل «تقوی» را «استغناء» گذاشت؟

الف. معنای دقیق تقوا «خودنگهداری» است؛ شاید می‌خواهد نشان دهد کسی که آخرت را باور دارد خود حقیقی‌اش را شناخته و با بخشش و انفاق خود را حفظ کرده است؛ اما کسی که بخل می‌ورزد، به خیالش دارد خود را بی‌نیاز می‌کند؛ در حالی که خود واقعی‌اش را نشناخته و در واقع «خود»ش را هدر می‌دهد.

ب. تقوا یعنی خود را در پناه خدا قرار دادن؛ و کسی که بخل می‌ورزد، به جای اینکه خود را در پناه خدا قرار دهد؛ خود را در پناه مال و اموالش قرار داده و نسبت به خدا احساس بی‌نیازی می‌کند.

ج. ...


3) «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی»

کسی که بخل می‌ورزد، به خیال خود می‌خواهد نیازمند نشود؛ در حالی که تنها خداوند است که می‌تواند انسان را بی‌نیاز کند.

داشتن یا بودن؟!

همه می‌دانیم که اگر مثلا در جایی به مهمانی برویم و چیزی را به طور موقت برای استفاده در اختیار ما قرار دهند، ما مالک آن نمی‌شویم؛ زمانی مالک چیزی هستیم که اختیار آن چیز کاملا در دست ما باشد و هر طور و هر زمان که بخواهیم بتوانیم از آن استفاده کنیم.

اکنون کمی عمیق بیندیشیم! آیا آنچه به عنوان مال و ثروت داریم «واقعاً از آنِ ماست؟» آیا هزاران عامل بیرون از ما (از سیل و زلزله و ... گرفته تا دزد و حکومت و ...) نمی‌تواند براحتی آنها را از دست ما بگیرد؟ آیا می‌توانیم همواره و هر طور دلمان خواست از این اموال استفاده کنیم؟ بویژه اگر مرگ را جدی بگیریم - و این جدی‌ترین واقعیت عالم است که هیچکس نمی‌تواند منکرش شود - آیا واقعا مال و اموالی که در این دنیا اختیارمان است «مال ما» است؟

اگر درست بنگریم تنها چیزی واقعاً مال ماست که تا ابد از آنِ ما باشد؛ و آن چیزی نیست جز «عمل» ما که در «وجود» ما چیزی را می‌افزاید یا می‌کاهد.

بدین جهت است که کسی که می‌بخشد و انفاق می‌کند، کسی است که واقعا به دارایی خود می‌افزاید نه کسی که بخل بورزد. (جلسه565، حدیث4) و به تعبیر خود قرآن کریم، کسی که بخل می‌ورزد در حق خویش بخل ورزیده است. (وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِه؛ محمد/38)


4) «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی»

یکی از ریشه‌های بخل، ترس از فقر در آینده است (تفسیر نور، ج10، ص509)


5) «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنی»

یکی از سرچشمه‌های بخل، مغرور شدن به دنیا و احساس بی‌نیازی نسبت به وعده‌های بهشتی است. (تفسیر نور، ج10، ص509)




[1] . ثُمَ‏ قَالَ بَلْ سَیِّدُکُمْ الْأَبْیَضُ الْجَسَدِ- الْبَرَاءُ بْنُ مَعْرُورٍ.

[2] . در معانی الأخبار، ص245-246 این روایات هم قابل توجه است:

1- أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَصْبَهَانِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ عِیَاضٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَ تَدْرِی مَنِ الشَّحِیحُ فَقُلْتُ هُوَ الْبَخِیلُ فَقَالَ الشَّحِیحُ أَشَدُّ مِنَ الْبَخِیلِ إِنَّ الْبَخِیلَ یَبْخَلُ بِمَا فِی یَدَیْهِ وَ إِنَّ الشَّحِیحَ یَشُحُّ بِمَا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ عَلَى مَا فِی یَدَیْهِ حَتَّى لَا یَرَى فِی أَیْدِی النَّاسِ شَیْئاً إِلَّا تَمَنَّى أَنْ یَکُونَ لَهُ بِالْحِلِّ وَ الْحَرَامِ وَ لَا یَشْبَعُ وَ لَا یَقْنَعُ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى. (این روایت در کافی هم آمده)

2- أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى الْأَرَّجَانِیِّ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْبَخِیلَ مَنْ کَسَبَ مَالًا مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ.

3- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا بَلَغَ بِهِ سَعْدَ بْنَ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ قَالَ: فِیمَا سَأَلَ عَلِیٌّ ص ابْنَهُ الْحَسَنَ ع أَنْ قَالَ لَهُ مَا الشُّحُّ فَقَالَ أَنْ تَرَى مَا فِی یَدِکَ شَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً.

4- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَیْسَ الْبَخِیلُ مَنْ یُؤَدِّی أَوِ الَّذِی یُؤَدِّی الزَّکَاةَ الْمَفْرُوضَةَ مِنْ مَالِهِ وَ یُعْطِی الْبَائِنَةَ فِی قَوْمِهِ وَ إِنَّمَا الْبَخِیلُ حَقُّ الْبَخِیلِ الَّذِی یَمْنَعُ الزَّکَاةَ الْمَفْرُوضَةَ مِنْ مَالِهِ وَ یَمْنَعُ الْبَائِنَةَ فِی قَوْمِهِ وَ هُوَ فِی مَا سِوَى ذَلِکَ یُبَذِّرُ.

5- (روایت متن)

6- وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْجَهْمِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْبَخِیلُ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ. (این روایت در کافی هم آمده)

7- أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْبَخِیلُ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ.

8- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْمُقْرِی قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ بُنْدَارِ بْنِ الْمُثَنَّى التَّمِیمِیُّ الطَّبَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو نَصْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَجَّاجِ الْمُقْرِی الرَّقِّیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْعَلَاءِ بْنِ هِلَالٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ بِلَالٍ عَنْ عُمَارَةَ بْنِ غَزِیَّةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْبَخِیلُ حَقّاً مَنْ ذُکِرْتُ عِنْدَهُ فَلَمْ یُصَلِّ عَلَیَّ.

همچنین درباره بخل این روایات در الکافی، ج‏4، ص44-45 هم قابل توجه است:

9- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ سَمِعَ رَجُلًا یَقُولُ إِنَّ الشَّحِیحَ أَغْدَرُ مِنَ الظَّالِمِ فَقَالَ لَهُ کَذَبْتَ إِنَّ الظَّالِمَ قَدْ یَتُوبُ وَ یَسْتَغْفِرُ وَ یَرُدُّ الظُّلَامَةَ عَلَى أَهْلِهَا وَ الشَّحِیحُ إِذَا شَحَّ مَنَعَ الزَّکَاةَ وَ الصَّدَقَةَ وَ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ قِرَى الضَّیْفِ وَ النَّفَقَةَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ أَبْوَابَ الْبِرِّ وَ حَرَامٌ عَلَى الْجَنَّةِ أَنْ یَدْخُلَهَا شَحِیحٌ.

10- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مَحَقَ الْإِسْلَامَ مَحْقَ الشُّحِّ شَیْ‏ءٌ ثُمَّ قَالَ إِنَّ لِهَذَا الشُّحِّ دَبِیباً کَدَبِیبِ النَّمْلِ وَ شُعَباً کَشُعَبِ الشِّرَکِ وَ فِی نُسْخَةٍ أُخْرَى الشَّوْکِ.

11- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَیْسَ بِالْبَخِیلِ الَّذِی یُؤَدِّی الزَّکَاةَ الْمَفْرُوضَةَ فِی مَالِهِ وَ یُعْطِی الْبَائِنَةَ فِی قَوْمِهِ.