سفارش تبلیغ
صبا ویژن

563) سوره لیل (92) آیه 3 وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى

بسم الله الرحمن الرحیم

563)  سوره لیل (92) آیه 3

وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى

ترجمه

و سوگند بدانچه آفرید مذکر و مونث؛

نکات ترجمه

«ما خَلَقَ»

اینکه حرف «ما» در این آیه چیست، بین بزرگان اهل لغت اختلاف است:

برخی همانند فراء ترجیح داده‌اند که این «ما» را «ما»ی موصوله» بدانند (به معنای «الذی: چیزی که») (معانی القرآن، ج‏3، ص270) که ترجمه‌اش می‌شود: «سوگند به کسی که مذکر و مونث را آفرید». آنگاه درباره اینکه چرا برای «خدا» از «ما» (= آنچه) و نه از «مَن» (= آنکه) استفاده شده است، گفته‌اند از باب ابهامی است که موجب تفخیم و تعظیم در کلام می‌شود. (المیزان، ج20، ص302)

اما برخی مانند نحاس نظرشان این است که «ما»ی مصدری ارجحیت دارد (إعراب القرآن، ج‏5، ص149) که در این صورت،، فعل بعد از آن در معنای مصدری به کار رفته است و جمله را باید چنین ترجمه کرد: «و سوگند به آفرینش مذکر و مونث».

و برخی همچون ابوحیان هر دو احتمال را یکسان دانسته‌اند (البحر المحیط، ج‏10، ص492)

اختلاف قرائت

در قرائات مشهور و متواتر در این آیه اختلافی نیست؛ اما

§       در قرائتی از ابن‌مسعود و ابی‌الدرداء و ابن‌عباس (و نیز روایتی از امیرالمومنین ع و امام صادق ع) بدون «ما» و به صورت «وَ خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى» قرائت شده است (مجمع البیان، ج‏10، ص758)[1]

§       در یکی از قرائات شاذه این آیه به صورت «والذکر و الانثی» قرائت شده است (یعنی به خود مذکر و مونث، نه آفرینش یا آفریننده آن سوگند خورده شده است) (الکشاف، ج‏4، ص762[2]؛ البحر المحیط، ج‏10، ص492[3])

§       در قرائت (و مصحف) ابن مسعود به صورت «و الذی خلق الذکر و الأنثى» قرائت شده است. (الکشاف، ج‏4، ص762)

§       در یکی از قرائات شاذه (کسائی)، به صورت «الذکرِ» یعنی مجرور قرائات شده است که در توضیحش گفته‌اند عطف بر محل «ما خلق» است و بدل از آن می‌باشد و معنای آیه چنین می‌شود: «و سوگند به آنچه آفرید، مذکر و مونث» (الکشاف، ج‏4، ص762؛ البحر المحیط، ج‏10، ص492) و به نظر می‌رسد برخی از مترجمان و مفسران که آیه را به صورت «و سوگند به آنچه آفرید از نر و ماده» ترجمه کرده‌اند (مانند مطصفوق در تفسیر روشن، و نیز ترجمه‌های حلبی، زین‌العادبین رهنما و یاسری) بر این اساس بوده است.

§       و ظاهر برخی از احادیث این است که در میان قرائات شاذه، قرائتی به صورت «اللَّهُ خَالِقُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرِ وَ الْأُنْثَى» نیز وجود داشته است. (تأویل الآیات الظاهرة، ص781)[4]

حدیث

1) از امام باقر ع در تفسیر و تاویل این آیات روایت شده است: «و سوگند بدانچه [به آن که] آفرید مذکر و مونث» مذکر امیرالمومنین ع است و مونث حضرت فاطمه س «همانا تلاش شما پراکنده است»‌یعنی مختلف و گوناگون است، «پس کسی که اعطا کرد و نیکی را تصدیق نمود» با قوت و غذای خود و روزه گرفت تا به نذرش وفا کند (1) و انگشترش را صدقه داد در حالی که در رکوع بود (2) و مقداد را در آن دینار بر خود مقدم داشت(3) و «نیکی را تصدیق کرد» یعنی همان بهشت و ثواب از جانب خداوند را؛ «پس برایش میسر می‌کنیم» همان را، و او را امام در خوبی، و اسوه و پدر امامان قرار داد، امری که خداوند «بسادگی» برایش میسر فرمود.

مناقب آل أبی طالب، ج‏3، ص320

الْبَاقِرُ ع فِی قَوْلِهِ «وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى»‏ فَالذَّکَرُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأُنْثَى فَاطِمَةُ «إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى» لَمُخْتَلِفٌ «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى»‏ بِقُوَّتِهِ وَ صَامَ حَتَّى وَفَى بِنَذْرِهِ وَ تَصَدَّقَ بِخَاتَمِهِ وَ هُوَ رَاکِعٌ وَ آثَرَ الْمِقْدَادَ بِالدِّینَارِ عَلَى نَفْسِهِ قَالَ «وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏» وَ هِیَ الْجَنَّةُ وَ الثَّوَابُ مِنَ اللَّهِ «فَسَنُیَسِّرُهُ» لِذَلِکَ وَ جَعَلَهُ إِمَاماً فِی الْخَیْرِ وَ قُدْوَةً وَ أَباً لِلْأَئِمَّةِ یَسَّرَهُ اللَّهُ «لِلْیُسْرَى».

پی‌نوشت‌ها:

(1) اشاره به نذری که امیرالمومنین ع و حضرت زهرا کردند و سپس سه روز روزه گرفتند و افطاریشان را صدقه دادند و آیا ابتدایی سوره انسان در شأن ایشان نازل شد.

(2) اشاره به اقدام امیرالمومنین ع که در حالت رکوع به فقیری صدقه داد و آیه 55 سوره مائده نازل شد.

(3) اشاره به اینکه در زمان قحطی امیرالمومنین ع و خانواده‌اش دو روز بود غذا نداشتند و ایشان دیناری را قرض می‌گیرد تا غذایی تهیه کند و در مسیر مقداد را می‌بیند که گرسنگی در رخسارش نمایان بود و به خاطر گرسنگی خانواده‌اش به خانه نمی‌رفت و آن دینار را به وی می‌بخشد و به جای خانه به مسجد می‌رود و بعد از نماز با پیامبر ص به خانه برمی‌گردد و می‌بیند غذای بهشتی در خانه فرستاده‌اند (تفسیر فرات کوفی، ص83-85)


2) روایت شده است که یکبار ابن‌ابی‌العوجاء (زندیق معروف) بر امام صادق ع وارد شد و گفت: آیا تو نیستی که گمان می‌کنی خداوند خالق همه چیز است؟

امام ع فرمود: بله.

گفت: من هم خالق هستم!

فرمود: چگونه می‌آفرینی؟

گفت: در جایی مدفوع می‌کنم و مدتی می‌گذارم باقی بماند و پر از حشره می‌شود؛ پس من هستم که آنها را آفریدم!

امام صادق ع فرمود: آیا کسی که آفریننده چیزی است نمی‌داند چه تعداد آفریده است؟

گفت: ‌بله.

فرمود: و نیز می‌دانی کدامشان مذکرند و کدام مونث؛ و می‌دانی که عمر هریک چقدر است؟!

و او ساکت شد.

التوحید (للصدوق)، ص296

حَدَّثَنَا أَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَحِمَهُمَا اللَّهُ قَالا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ یَعْقُوبَ الْهَاشِمِیِّ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ:

دَخَلَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ أَ لَیْسَ تَزْعُمُ أَنَّ اللَّهَ خَالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بَلَى فَقَالَ أَنَا أَخْلُقُ فَقَالَ ع لَهُ کَیْفَ تَخْلُقُ فَقَالَ أُحْدِثُ فِی الْمَوْضِعِ ثُمَّ أَلْبَثُ عَنْهُ فَیَصِیرُ دَوَابَّ فَأَکُونُ أَنَا الَّذِی خَلَقْتُهَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَ لَیْسَ خَالِقُ الشَّیْ‏ءِ یَعْرِفُ کَمْ خَلْقُهُ قَالَ بَلَى قَالَ فَتَعْرِفُ الذَّکَرَ مِنْهَا مِنَ الْأُنْثَى وَ تَعْرِفُ کَمْ عُمُرُهَا فَسَکَتَ.


3) روایت شده است که هرگاه به امام سجاد ع بشارت فرزندی می‌دادند درباره دختر و پسر بودنش سوال نمی‌کرد مگر اینکه ابتدا می‌پرسید که آیا بچه «سَوِیّ» [= به سر و سامان] است؟ و هنگامی که مطلع می‌شد که او بی عیب و نقص است می‌فرمود: خدا را شکر که از من چیز نابسامانی نیافرید.

الکافی، ج‏6، ص21

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ قَالَ:

کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا بُشِّرَ بِالْوَلَدِ لَمْ یَسْأَلْ أَ ذَکَرٌ هُوَ أَمْ أُنْثَى حَتَّى یَقُولَ أَ سَوِیٌّ فَإِنْ کَانَ سَوِیّاً قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَخْلُقْ مِنِّی شَیْئاً مُشَوَّهاً.[5]

تدبر

1) «وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى»

درباره اینکه مقصود از «الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى» (مذکر و مونث) چیست؟ این دیدگاه‌ها بیان شده است:

الف. «الـ» روی این دو کلمه، الف و لام جنس است؛ آنگاه منظور از آن:

الف.1. جنس زن و مرد در میان آدمیان است. (نقل شده در مجمع‌البیان، ج10، ص759) از این جهت که تنها اینهایند که موضوع اطاعت تشریعی خداوند می‌باشند. (البحر المحیط، ج10، ص492)

الف.2. مطلق نر و ماده از هر موجودی است. (المیزان، ج20، ص302)

الف.3. ...

ب. «الـ» روی این دو کلمه، الف و لام عهد است و منظور یک زن و مرد خاصی است که اهمیت خاصی دارند که خدا به آنها سوگند خورده، آنگاه این زن و مرد،

ب.1. حضرات آدم و حوا هستند (مقاتل و کلبی، به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص759) از این جهت که شروع انسانها هستند.

ب.2. امیرالمومنین ع و حضرت فاطمه س هستند (حدیث1) از این جهت که برترین زوج عالم می‌باشند (هرچند به لحاظ فردی البته پیامبر اکرم ص از آنان بالاتر بود)

ب.3. ...

ج. ...


2) «وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى»

چرا به آفریننده (یا آفریدن) دو جنس مذکر و مونث سوگند یاد کرد؟

الف. دو جنس مذکر و مونثِ هر نوعی از انواع موجودات با اینکه یک نوع واحدند، اما دو جنس بسیار متفاوتند (المیزان، ج20، ص302) و این نشان می‌دهد چگونه خداوند می‌تواند امور کاملا یکسان را نایکسان سازد و چگونه انسانهایی می‌آفریند که با این اندازه شباهت به هم، آن اندازه کارهایشان متفاوت می‌شود (مطلبی که جواب این قسم‌ها در آیه بعد است).

ب. در دو آیه قبل به روز و شب سوگند خورد که دو پدیده متفاوت در نظام خلقت بودند که بر همه چیز تاثیرگذارند. در این آیه سوگند را متوجه مذکر و مونث می‌کند که دوگانه‌ای‌اند که زندگی اغلب موجودات زنده در گروی همکاری این دو است.

ج. ...



[1] . فی الشواذ قراء النبی ص و قراءة علی بن أبی طالب (ع) و ابن مسعود و أبی الدرداء و ابن عباس و النهار إذا تجلى و خلق الذکر و الأنثى بغیر ما و روی ذلک عن أبی عبد الله (ع).

[2] . و فی قراءة النبی صلى اللّه علیه و سلم: و الذکر و الأنثى. و قرأ ابن مسعود: و الذی خلق الذکر و الأنثى. و عن الکسائی: و ما خلق الذکر و الأنثى بالجر على أنه بدل من محل ما خَلَقَ بمعنى: و ما خلقه اللّه، أى: و مخلوق اللّه الذکر و الأنثى. و جاز إضمار اسم اللّه لأنه معلوم لانفراده بالخلق. إذ لا خالق سواه

[3] . وَ ما خَلَقَ: ما مصدریة أو بمعنى الذی ... و الثابت فی مصاحف الأمصار و المتواتر وَ ما خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثى‏، و ما ثبت فی الحدیث من قراءة. و الذکر و الأنثى: نقل آحاد مخالف للسواد، فلا یعد قرآنا. و ذکر ثعلب أن من السلف من قرأ: و ما خلق الذکر، بجر الذکر، و ذکرها الزمخشری عن الکسائی، و قد خرجوه على البدل من على تقدیر: و الذی خلق اللّه، و قد یخرج على توهم المصدر، أی و خلق الذکر و الأنثى.

[4] . وَ رُوِیَ بِإِسْنَادٍ مُتَّصِلٍ إِلَى سُلَیْمَانَ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى‏ وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى اللَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثَى وَ لِعَلِیٍّ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَى.

مَا رَوَاهُ [مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الْبَرْقِیُّ] مَرْفُوعاً بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُورَمَةَ عَنِ الرَّبِیعِ بْنِ بَکْرٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ: قَرَأَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى‏ وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى اللَّهُ خَالِقُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرِ وَ الْأُنْثَى وَ لِعَلِیٍّ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَى.

وَ یَعْضُدُهُ مَا رَوَاهُ إِسْمَاعِیلُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ أَیْمَنَ بْنِ مُحْرِزٍ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ هَکَذَا وَ اللَّهِ اللَّهُ خَالِقُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرِ وَ الْأُنْثَى وَ لِعَلِیٍّ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَى.

[5] . این دو روایت در الکافی، ج‏6، ص539 هم قابل توجه است:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ مَا بَهِمَتِ الْبَهَائِمُ فَلَمْ تُبْهَمْ عَنْ أَرْبَعَةٍ مَعْرِفَتِهَا بِالرَّبِّ وَ مَعْرِفَتِهَا بِالْمَوْتِ وَ مَعْرِفَتِهَا بِالْأُنْثَى مِنَ الذَّکَرِ وَ مَعْرِفَتِهَا بِالْمَرْعَى عَنِ الْخِصْبِ.

أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْحَجَّالِ وَ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ ثَعْلَبَةَ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَهْمَا أُبْهِمَ عَلَى الْبَهَائِمِ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَلَا یُبْهَمُ عَلَیْهَا أَرْبَعَةُ خِصَالٍ مَعْرِفَةُ أَنَّ لَهَا خَالِقاً وَ مَعْرِفَةُ طَلَبِ الرِّزْقِ وَ مَعْرِفَةُ الذَّکَرِ مِنَ الْأُنْثَى وَ مَخَافَةُ الْمَوْتِ.