553) سوره احزاب (33) آیه 65 خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ
بسم الله الرحمن الرحیم
553) سوره احزاب (33) آیه 65
خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً
ترجمه
جاودانهاند در آن تا ابد نه سرپرستی مییابند و نه یاوری.
نکات ترجمه ای و نحوی
«ولی»
درباره ماده «ولی» در جلسه 84 (http://yekaye.ir/al-maidah-005-055/) و جلسه 144 (http://yekaye.ir/an-nahl-016-100/ [2] ) توضیح داده شد که اصل این ماده دلالت بر معنای «قرب» می کند و «ولیّ» از این جهت ولی میگویند که نزدیکترین کسی است سرپرستی کار شخص دیگر را برعهده گرفته است. همچنین در جلسه392 (http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-34/)درباره نسبت «ولیّ» با «أولی» بحث شد.
«نَصیر»
در جلسه 436 توضیح داده شد که این کلمه از ماده «نصر» است که این ماده را به معنای «یاری» (عون) و یا «خیررسانی» دانستهاند و «ناصر» اسم فاعل از این ماده است به معنای کسی که دیگری را یاری میکند و «نصیر» صیغه مبالغه در همان معنای «ناصر» است. http://yekaye.ir/al-ahzab-33-17/
در اینجا صرفا میافزاییم که در تفاوت «ولی» با «نصیر»گفتهاند که «ولیّ» کسی است که بتمامه متکفل کار کسی که تحت ولایت اوست میشود و کل امور او را عهدهدار میگردد؛ اما «نصیر» کسی است که در برخی از امور به وی یاری میرساند. (المیزان، ج16، ص346)
هر دو جمله «خالِدینَ فیها» و «لا یجِدُونَ ...» را جملات حالیه برای «کافرین» (یا ضمیر «هم» در «لهم) در جمله قبل دانسته و «أَبَداً» را نیز عموما ظرف متعلق به «خالدین» دانستهاند (مثلا: إعراب القرآن و بیانه، ج8، ص52)؛ اما با توجه به اینکه کاملا بین این دو جمله قرار گرفته، بعید نیست که بتوان ظرف مربوط به «لا یجِدُونَ» که بر آن مقدم شده باشد نیز دانست؛
در حالت اول، جمله بدین صورت خوانده میشود:
جاودانهاند در آن تا ابد، نه سرپرستی مییابند و نه یاوری.
و در حالت دوم بدین صورت:
جاودانهاند در آن، تا ابد نه سرپرستی مییابند و نه یاوری.
حدیث
1) از امام صادق ع روایت شده است:
اهل آتش قطعا بدین علت در آتش جاودانه شدهاند که نیتشان در دنیا چنین بود که اگر در دنیا جاودان میماندند تا ابد به معصیت خدا ادامه میدادند؛ و اهل بهشت قطعا بدین علت در بهشت جاودانه شدند که نیتشان در دنیا این بود که اگر در دنیا باقی میماندند تا ابد خدا را اطاعت میکردند؛ با نیات است که اینها و آنها جاودان شدند؛ سپس این آیه را تلاوت کرد: بگو هر کس عمل میکند بر اساس شاکله [= ساختار وجودیای که خودش برای خود رقم زده] » (اسراء/84) فرمود: یعنی بر اساس نیتش.
الکافی، ج2، ص85؛ المحاسن، ج2، ص331 ؛ علل الشرائع، ج2، ص523
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ یُونُسَ عَنْ أَبِی هَاشِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ النَّارِ فِی النَّارِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ خُلِّدُوا فِیهَا أَنْ یَعْصُوا اللَّهَ أَبَداً وَ إِنَّمَا خُلِّدَ أَهْلُ الْجَنَّةِ فِی الْجَنَّةِ لِأَنَّ نِیَّاتِهِمْ کَانَتْ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَوْ بَقُوا فِیهَا أَنْ یُطِیعُوا اللَّهَ أَبَداً فَبِالنِّیَّاتِ خُلِّدَ هَؤُلَاءِ وَ هَؤُلَاءِ ثُمَّ تَلَا قَوْلَهُ تَعَالَى «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ» (اسراء/84) قَالَ عَلَى نِیَّتِهِ.
2) از رسول الله ص روایت شده است: بهشت را بر جهنم ترجیح دهید و اعمالتان را باطل نسازید که سرنگون در آتش انداخته شوید و تا ابد در آن جاودانه مانید.
صحیفة الإمام الرضا علیه السلام، ص62
وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اخْتَارُوا الْجَنَّةَ عَلَى النَّارِ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ فَتُقْذَفُوا فِی النَّارِ مُنَکَّسِینَ خالِدِینَ فِیها أَبَدا.
3) ابنحبیش میگوید شنیدم که امیرالمومنین ع فرمود:
هنگامی که بنده در قبر گذاشته میشود دو فرشته به نامهای نکیر و منکر نزد او آیند. اولین چیزی که از او میپرسند درباره پروردگارش است؛ سپس درباره پیامبرش؛ سپس درباره ولیّاش [= امامش]؛ پس اگر جواب داد نجات مییابد و اگر عاجز ماند عذابش میکنند.
شخصی پرسید: اگر کسی خدا و پیامبرش را بشناسد اما ولیّاش را نشناسد چطور؟
فرمود: «میانِ آن [دو گروه] دو دلاند نه با اینانند و نه با آنان. و هر که را خدا گمراه کند، هرگز راهى براى [نجات] او نخواهى یافت» (نساء/143) چنین کسی است که راهی برایش نخواهد بود؛
و به پیامبر ص گفته شد: ولیّ کیست؟
فرمود: ولیّ شما در این زمان علی ع است؛ و بعد از او وصیّ او؛ و هر زمان عالمی هست که خداوند به او احتجاج کند تا آن گونه نباشد که گمراهانِ پیشینیان هنگامی که پیامبرشان از میانشان رخت برمیبست میگفتند «پروردگارا، چرا پیامبرى به سوى ما نفرستادى تا پیش از آنکه خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروى کنیم؟» (طه/134) تمامی ضلالت آنها در این بود که به آیات - که همان اوصیاء [= جانشینان] بودند- جاهل بودند؛ پس خداوند بدانها پاسخ داد: «پس در انتظار باشید! زودا که بدانید اصحاب صراط بیانحراف کیانند و چه کسى راهیافته است.» (طه/135) و همانا در انتظار بودنشان این بود که گفتند ما وظیفهاش در شناخت اوصیاء نداریم تا اینکه امامی را بشناسیم، و خداوند آنان را بدین ترتیب شناساند [= نشان داد که تحلیلشان برخطاست]. و اوصیاء همان اصحاب صراطاند؛ بر صراط میایستند؛ و داخل در بهشت نمیشود مگر کسی که آنان را بشناسد و بشناسندش؛ و داخل در جهنم نمیشود مگر کسی که انکارشان کند و منکرش شوند [= نشاسدشان و نشناسندش] زیرا که آناناند شناختهشدگان الهی، آنان را بر ایشان شناساند هنگامی که از آنان میثاق گرفت و آنان را در کتابش این گونه توصیف فرمود: «و بر اعراف مردانی هستند که هر گروهى را به سیمایشان مىشناسند» (اعراف/46) آنان شاهدان بر اولیای ایشان هستند و پیامبر ص هم بر آنان شاهد است؛ و [خداوند] برایشان از بندگان میثاق بر اطاعت گرفت و پیامبر هم برایشان از بندگان میثاق بر اطاعت گرفت و بدین سان نبوتش بر آنان جاری شد و این همان سخن خداوند است که میفرماید «پس چگونه است [حالشان] آن گاه که از هر امّتى شاهدى آوریم، و تو را بر آنان شاهد آوریم؟ آن روز، کسانى که کفر ورزیدهاند، و از پیامبر نافرمانى کردهاند، آرزو مىکنند که اى کاش با خاک یکسان مىشدند. و از خدا هیچ سخنى را پوشیده نمىتوانند داشت.» (نساء/41-42)
بصائر الدرجات، ج1، ص498؛ مختصر البصائر، ص175
حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْفَضْلِ الْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی مَرْیَمَ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ مِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ رَزِینِ بْنِ حُبَیْشٍ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیّاً ع یَقُولُ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا دَخَلَ حُفْرَتَهُ أَتَاهُ مَلَکَانِ اسْمُهُمَا مُنْکَرٌ وَ نَکِیرٌ فَأَوَّلُ مَنْ یَسْأَلَانِهِ عَنْ رَبِّهِ ثُمَّ عَنْ نَبِیِّهِ ثُمَّ عَنْ وَلِیِّهِ فَإِنْ أَجَابَ نَجَا وَ إِنْ عَجَزَ عَذَّبَاهُ
فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ [مَا] لِمَنْ عَرَفَ رَبَّهُ وَ نَبِیَّهُ وَ لَمْ یَعْرِفْ وَلِیَّهُ
فَقَالَ «مُذَبْذَبٌ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِیلًا» ذَلِکَ لَا سَبِیلَ لَهُ وَ قَدْ قِیلَ لِلنَّبِیِّ ص مَنِ الْوَلِیُّ یَا نَبِیَّ اللَّهِ قَالَ وَلِیُّکُمْ فِی هَذَا الزَّمَانِ عَلِیٌّ ع وَ مِنْ بَعْدِهِ وَصِیُّهُ وَ لِکُلِّ زَمَانٍ عَالِمٌ یَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ لِئَلَّا یَکُونَ کَمَا قَالَ الضُّلَّالُ قَبْلَهُمْ حِینَ فَارَقَتْهُمْ أَنْبِیَاؤُهُمْ «رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى» تَمَامُ ضَلَالَتِهِمْ جَهَالَتُهُمْ بِالْآیَاتِ وَ هُمُ الْأَوْصِیَاءُ فَأَجَابَهُمُ اللَّهُ «فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِیِّ وَ مَنِ اهْتَدى» فَإِنَّمَا کَانَ تَرَبُّصُهُمْ أَنْ قَالُوا نَحْنُ فِی سَعَةٍ عَنْ مَعْرِفَةِ الْأَوْصِیَاءِ حَتَّى نَعْرِفَ إِمَاماً فَعَرَّفَهُمُ اللَّهُ بِذَلِکَ وَ الْأَوْصِیَاءُ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ وُقُوفٌ عَلَیْهِ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ لِأَنَّهُمْ عُرَفَاءُ اللَّهِ عَرَّفَهُمْ عَلَیْهِمْ عِنْدَ أَخْذِ الْمَوَاثِیقِ عَلَیْهِمْ وَ وَصَفَهُمْ فِی کِتَابِهِ فَقَالَ جَلَّ وَ عَزَّ «وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ» هُمُ الشُّهَدَاءُ عَلَى أَوْلِیَائِهِمْ وَ النَّبِیُّ الشَّهِیدُ عَلَیْهِمْ أَخَذَ لَهُمْ مَوَاثِیقَ الْعِبَادِ بِالطَّاعَةِ وَ أَخَذَ النَّبِیُّ ص عَلَیْهِمُ الْمَوَاثِیقَ بِالطَّاعَةِ فَجَرَتْ نُبُوَّتُهُ عَلَیْهِمْ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ «فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهِیداً یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَ لا یَکْتُمُونَ اللَّهَ حَدِیثاً».
تدبر
مطالب زیر قبلا توضیح داده شد و مجددا تکرار نمیشود و توضیحات مربوطه را از طریق لینکها میتوانید مطالعه کنید
- جهنمی شدن افراد با رحمانیت خدا منافاتی ندارد
جلسه 127 تدبر4 و 5 http://yekaye.ir/hud-011-119/
- صحنه قیامت مراحلی دارد که در این مراحل برخی نهایتا پاک میشوند و از عذاب رهایی مییابند و این یکی از فلسفههای عذاب است
جلسه214، تدبرهای 1 تا 3 http://yekaye.ir/al-muminoon-023-076/
- جهنمیان همنشین آتش و در آن جاوداناند
جلسه229، تدبر5 http://yekaye.ir/al-baqarah-002-039/
- زیرا کسانی هستند که بقدری خباثت در ذاتشان انباشته شده، که به جهنم خُلد [جاودان) وارد میشوند و هیچگاه از آن رهایی نخواهند داشت
جلسه215، تدبر4 http://yekaye.ir/al-muminoon-023-077/ ؛
و جلسه 325، تدبر1 http://yekaye.ir/al-hajj-22-20/ )
- و این عذاب نیز هیچگاه به خوشی برایشان تبدیل نخواهد شد
تدبرهای جلسه 327 http://yekaye.ir/al-hajj-22-22/ )
1) «خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً»
جهنمیان در جهنم نه «ولیّ» مییابند و نه «نصیر». مقصود از «ولیّ» و «نصیر» چیست و این دو چه فرقی با هم دارند؟
الف. «ولیّ» یا سرپرست کسی است که بتمامه متکفل کار کسی که تحت ولایت اوست میشود و کل امور او را عهدهدار میگردد؛ اما «نصیر» کسی است که در برخی از امور به وی یاری میرساند. (المیزان، ج16، ص346)
ب. «ولیّ» شخص را تحت سرپرستی خود میگیرد پس مانع از ورود وی در جهنم میشود، و «نصیر» کسی است که به شخص کمک میکند که از جهنم بیرون بیایند. (اقتباس از تفسیر نور، ج6، ص409)
ج. این عطف، عطف صفتی است بر صفت قبل، یعنی آنها «ولیّ»ای ندارند که «نصیر» و یاور آنان باشد و آنان را یاری کند. (مجمعالبیان، ج8، ص537)
د. «ولیّ» کسی است که در طول شخص است و لذا بر او احاطه کامل دارد و او را به سمت مطلوب حقیقیاش هدایت میکند؛ ولی «نصیر» کسی است که در عرض شخص است و فقط میتواند در حرکتش به وی کمک کند. (ایستاده در باد، ص515)
ه. ...
2) «خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً»
اگر توجه کنیم که آخرت باطن دنیاست، آنگاه واضح میشود که علت اینکه آنها در آخرت «ولیّ»ای ندارند این است که در دنیا تن به ولایت اولیای الهی ندادهاند و برایشان یافتن ولیّ الهی و اذغان به ولایت وی، اهمیت نداشته است. (حدیث3)
در حقیقت،
اینکه آنها در جهنم «ولیّ» ندارند، مقصود «ولیّ»ای است که بتواند سرپرستی آنان را به نحوی برعهده گیرد که آنان را از جهنم خارج کند، وگرنه آنان چون در دنیا به ولایت شیطان تن دادهاند، شیطان در آنجا «ولیّ» آنهاست (فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ الْیَوْمَ؛ نحل/63)، اما همانند آنها در آنجا معذب است و نمیتواند فریادرس آنان باشد. (وَ قالَ الشَّیْطانُ ... ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ؛ ابراهیم/22)
3) «خالِدینَ فیها أَبَداً لا یجِدُونَ وَلِیا وَ لا نَصیراً»
کسی که حقیقتا کافر باشد (یعنی در حالی که میداند حقیقت چیست، تسلیم حقیقت نمیشود و آن را انکار میکند، جلسه قبل، حدیث3) نهتنها جهنمی خواهد بود، بلکه تا ابد در جهنم میماند؛ زیرا کسی که دریچه وجود خود به سوی حقیقت را بسته است، هیچگاه به حقیقت ره نخواهد یافت.
تبصره
اینکه کافر قطعا جهنمی و در جهنم جاودانه است، بوضوح از این دو آیه (و بسیاری از آیات دیگر) فهمیده میشود، فقط باید توجه داشت که منظور از این کافر، کافر حقیقی است؛ نه کافر شناسنامهای؛ یعنی این گونه نیست که این آیات شامل هرکسی باشد که غیرمسلمان به دنیا آمده است؛ بلکه ممکن است بسیاری از کسانی که اسماً کافرند واقعا روحیه عناد در برابر حق و حقیقت نداشته باشند و نامسلمانیشان صرفاً به خاطر عدم اطلاع صحیح از اسلام باشد؛ و همچنین ممکن است شخصی اسماً مسلمان باشد اما حقیقتا کافر باشد؛ که نمونه واضح آن منافقاناند.