سفارش تبلیغ
صبا ویژن

532) سوره احزاب (33) آیه 43 هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ م

بسم الله الرحمن الرحیم

532) سوره احزاب (33) آیه 43

هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً

ترجمه

اوست که بر شما صلوات می‌فرستد و نیز ملائکه‌اش، تا شما را از ظلمت‌ها به نور درآورد و به مومنان همواره رحیم بوده است.

نکات ترجمه

«یُصَلِّی»

بین اهل لغت اختلاف است که این کلمه از ماده «صلو» یا «صلی» می‌باشد؛ البته اغلب معتقد به وجود دو معنای مستقل برای «صلو» و «صلی» هستند؛ و اکثراً معنای دعا و نماز و عبادت را برای «صلو» و آتش زدن و برافروختن را معنای «صلی» می‌دانند. که در این باره در جلسه 293 توضیح داده شد. http://yekaye.ir/al-maaarij-70-22/

علامه طباطبایی معنای جامع «صلات» نوعی «منعطف شدن برای توجه کردن» است که به فراخور موضوع متفاوت می‌شود و لذا گفته شده. وقتی از جانب خدا به ما باشد به معنای نزول رحمت می‌شود؛ وقتی از جانب فرشتگان به ما باشد به معنای استغفار آنها برای ماست و وقتی از جانب ما به خدا باشد به معنای دعا است؛ و در قرآن صلات خدا بر مومنان آن رحمت خاصه‌ای است که از جانب خدا شامل حال مومنان می‌شود و موید این مطلب ادامه همین آیه است که می‌فرماید تا شما را از ظلمت‌ها به نور درآورد و به مومنان همواره رحیم بوده است. (المیزان، ج16، ص329)

اگر صلات را از ماده «صلو» بدانیم باید بگوییم این ماده و مشتقات آن 98 بار در قرآن کریم به کار رفته است و اگر هم بین این ماده و ماده «صلو» تفاوتی قائل نشویم جمعا 123 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

«رَحیماً»

از ماده «رحم» است که اصل این ماده را به معنای «رقت قلبی که توام با احسان کردن باشد» دانسته اند که در مورد خداوند تنها به معنای احسان می‌باشد (جلسه89 http://yekaye.ir/yunus-010-058/) و در جلسه 1 درباره تفاوت رحمن و رحیم اشاره شد که «رحمن» صیغه مبالغه است، یعنی کسی که رحمتش فراگیر است؛ و «رحیم» صفت مشبهه است یعنی کسی که رحمتش دائمی و همیشگی است، و در تدبر 6 جلسه 47 در تفاوت «رئوف: مهربان» و «رحیم» توضیحاتی گذشت.

ماده «رحم» و مشتقات آن جمعا 563 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

حدیث

1) اسحاق بن فرّوخ می‌گوید: امام صادق ع فرمود:

اسحاق! کسی که بر محمد و آل محمد ده بار صلوات بفرستد خداوند و فرشتگانش صد بار بر او صلوات می‌فرستند؛ و کسی که بر محمد و آل محمد صد بار صلوات بفرستد، خداوند و فرشتگانش هزار بار بر او صلوات می‌فرستند؛ آیا نشنیده‌ای سخن خداوند عز و جل را که فرمود: «اوست که بر شما صلوات می‌فرستد و نیز ملائکه‌اش، تا شما را از ظلمت‌ها به نور درآورد و به مومنان همواره رحیم بوده است.» (احزاب/43)

الکافی، ج‏2، ص494

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ فَرُّوخَ مَوْلَى آلِ طَلْحَةَ قَالَ

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: یَا إِسْحَاقَ بْنَ فَرُّوخَ مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَشْراً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلَائِکَتُهُ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَنْ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلَائِکَتُهُ أَلْفاً أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً.


همچنین از امام صادق ع روایت شده است که:

هنگامی که یادی از پیامبر ص شد زیاد بر او صلوات بفرستید؛ چرا که هرکس یک صلوات بر پیامبر ص بفرستد، خداوند بر او هزار صلوات در هزار صف از فرشتگان می‌فرستد و چیزی از آنچه خداوند خلق کرده نمی‌ماند مگر اینکه به خاطر صلوات خدا و صلوات فرشتگانش، بر او صلوات می‌فرستند؛ پس هرکه بدین کار رغبت نکند، جاهل مغروری است که خداوند و پیامبرش و اهل بیت او از او بیزارند.

الکافی، ج‏2، ص492؛ ثواب الأعمال، ص154؛ جامع الأخبار(للشعیری)، ص61

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِیهِ وَ حُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ: إِذَا ذُکِرَ النَّبِیُّ ص فَأَکْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ ص صَلَاةً وَاحِدَةً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ أَلْفَ صَلَاةٍ فِی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلَائِکَةِ وَ لَمْ یَبْقَ شَیْ‏ءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اللَّهُ إِلَّا صَلَّى عَلَى الْعَبْدِ لِصَلَاةِ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ صَلَاةِ مَلَائِکَتِهِ فَمَنْ لَمْ یَرْغَبْ فِی هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ.[1]


2) از امام باقر ع و امام صادق ع روایت شده است که درباره عبارت «تا شما را از ظلمت‌ها به نور درآورد» فرمودند:

از ظلمت‌ها یعنی از کفر؛ و به نور، یعنی به ولایت علی ع.

مناقب آل أبی طالب، ج‏3، ص80؛ الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، ج‏2، ص74[2]

أَبُو جَعْفَرٍ وَ جَعْفَرٌ ع فِی قَوْلِهِ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ یَقُولُ مِنَ الْکُفْرِ إِلَى الْإِیمَانِ یَعْنِی إِلَى الْوَلَایَةِ لِعَلِیٍّ ع.


3) از رسول الله ص روایت شده است که:

در شب معراج، در مسیری که در آسمانها می‌رفتیم، جبرئیل در جایگاه خود ایستاد و دیگر از تحیت هیچ فرشته و سخنشان خبری نبود و به مقامی رسیدم که در آن مقام همه صداها قطع گردید و مردگان و زندگان به نزد من یکسان گشتند، دلم به اضطراب افتاد و سختی‌ام مضاعف گردید؛ پس شنیدم ندادهنده‌ای با زبان علی بن ابی‌طالب گفت: محمد! بایست! که پروردگارت صلوات می‌فرستد!

گفتم چگونه خداوند صلوات می‌فرستد در حالی که او از صلات بر هر کسی بی‌نیاز است؟

و علی ع چگونه به این مقام رسیده است؟

خداوند متعال فرمود: بخوان محمد! که: «هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ: اوست که بر شما صلوات می‌فرستد و نیز ملائکه‌اش، تا شما را از ظلمت‌ها به نور درآورد» (احزاب/43) و صلات من رحمتی برای تو و امت توست؛

و اما اینکه صدای علی ع را شنیدی، پس همانا برادرت موسی ع هنگامی که به کوه طور آمد و دید آن امور عظیمی را که دید، آنچه مشاهده کرد، وی را از آنچه به او القا شد بازداشت، پس او را از آن هیبتی که مشاهده کرده بود به دوست‌داشتنی‌ترین چیزی که داشت، که همان عصا بود، مشغول کردم هنگامی که به او گفتم «موسی آن چیست که در دستت است؟»‌ (طه/17) [تا از عظمت و حیرت ناشی از آن هیبت به در آید و مطالب القا شده را درست بفهمد]، و از آنجا که علی ع محبوبترین مردم به نزد توست، با زبان و کلام او تو را ندا دادم تا دلت از آن رعب و وحشت آرام بگیرد و آنچه را که بر تو القا می‌شود، بفهمی.

البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏3، ص761؛ و ج‏4، ص477

مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج‏2، ص404

عمر بن إبراهیم الأوسی: قال: روی عن رسول اللّه- صلّى اللّه علیه و آله- قال: لمّا کانت اللیلة التی اسری بی إلى السماء وقف جبرئیل فی مقامه و غبت [عبت] عن تحیّة کلّ ملک و کلامه و صرت بمقام انقطع عنّی فیه الأصوات، و تساوى عندی الأحیاء و الأموات، اضطرب قلبی، و تضاعف کربی، فسمعت منادیا ینادی بلغة علیّ بن أبی طالب: قف یا محمد، فإنّ ربّک یصلّی. قلت: کیف یصلّی و هو غنیّ عن الصلاة لأحد، و کیف بلغ علی هذا المقام؟

فقال اللّه تعالى: اقرأ یا محمد، هو الّذی یصلّی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمات إلى النور، و صلاتی رحمة لک و لامّتک، فأمّا سماعک صوت علیّ فإنّ أخاک موسى لمّا جاء جبل الطور و عاین ما عاین من عظیم الامور أذهله ما رآه عمّا یلقى إلیه فشغلته عن الهیبة بذکر اللّه أحبّ [حبّ] الأشیاء إلیه و هی العصا إذ قلت له: وَ ما تِلْکَ بِیَمِینِکَ یا مُوسى‏ و لمّا کان علیّا أحبّ الناس إلیک نادیناک بلغته و کلامه لیسکن ما بقلبک من الرعب، و لتفهم ما یلقى إلیک ...[3]


4) از سلیمان بن خالد می‌گوید: به امام صادق ع عرض کردم: آیا صلوات فرستادن بر مومنان جایز است؟

فرمود: به خدا سوگند بله، بر آنها صلوات فرستاده می‌شود، چرا که خداوند بر آنان صلوات فرستاده است؛ آیا نشنیده‌ای سخن خداوند را که «اوست که صلوات می‌فرستد بر شما و ...»

بحار الأنوار، ج‏91، ص70

بَیَانُ التَّنْزِیلِ، لِابْنِ شَهْرَآشُوبَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ الْأَقْطَعِ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ ع أَ یَجُوزُ أَنْ یُصَلَّى عَلَى الْمُؤْمِنِینَ؟

قَالَ إِی وَ اللَّهِ یُصَلَّى عَلَیْهِمْ فَقَدْ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ «هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ» الْآیَة

تدبر

1) «هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً»

صلوات جمعِ صلات است. مقصود از صلوات خدا بر مومنان چیست؟

الف. صلات از جانب خدا مغفرت و رحمت است (حدیث3، همچنین: نظر سعید بن جبیر و حسن بصری، به نقل مجمع‌البیان، ج8، ص569) در واقع، «صلات» نوعی «منعطف شدن برای توجه کردن» است که وقتی از جانب خدا به ما باشد به معنای نزول رحمت می‌شود؛ و آن رحمت خاصه‌ای است که از جانب خدا شامل حال مومنان می‌شود و سعادت جاودان را به ارمغان می‌آورد. موید این مطلب ادامه همین آیه است که می‌فرماید تا شما را از ظلمت‌ها به نور درآورد و به مومنان همواره رحیم بوده است. (المیزان، ج16، ص329)

ب. ...


2) «هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»

در دو آیه قبل به مومنان فرمود که خدا را زیاد یاد کنید؛ در این آیه نتیجه‌اش را می‌گوید که خدا هم بر شما صلوات می‌فرستد.[4] و صلوات خدا بر انسان‌ها که نزول رحمت بر ایشان است، ثمره‌اش خارج کردن مومنان است از ظلمات به نور.

در واقع این آیات را می‌توان شرح آیه «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ: مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» (بقرة/15) دانست که نشان می‌دهد یاد کردن خدا همان صلوات و رحمت ویژه خود را شامل انسان کردن است که انسان را از ظلمات به سوی نور می‌برد. (المیزان، ج16، ص329)

این تاثیر متقابل است که موجب می‌شود صلوات فرستادن ما برای پیامبر و اهل بیت ایشان اثرش به خود ما برگردد و خدا و فرشتگانش بر ما صلوات بفرستند. (حدیث1)


3) «هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»

هدف صلوات خدا و فرشتگانش، خارج کردن ما از ظلمات به سوی نور است.

این نشان می‌دهد که صلوات خدا بر انسان، یک مساله اعتباری و تشریفاتی نیست؛ بلکه یک اثر عینی واقعی دارد؛ و اگر توجه کنیم که این صلوات نتیجه ذکر خود ما (آیه قبل) و صلوات‌هایی است که ما بر پیامبر و اهل بیت ایشان می‌فرستیم (حدیث1)، معلوم می‌شود که صلوات فرستادن ما هم یک امر تشریفاتی و اعتباری نیست.


4)‌ «لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»

مقصود از ظلمات و نور چیست؟

الف. ظلمات فراموشی و غفلت، و نور یاد خدا. (المیزان، ج16، ص329)

ب. ظلمات جهل نسبت به خدا و معرفت او؛ چرا که معرفت و جهل است که انسان را به سوی بهشت و جهنم می‌برد. (مجمع‌البیان، ج8، ص569)

ج. ظلمت ظلالت و نور هدایت (مجمع‌البیان، ج8، ص569)

د. نور منشأ ظهور است و ظهور تنها با وجود محقق می‌شود؛ پس خروج از ظلمات به سوی نور، یعنی به دست آوردن رشد و کمال وجودی؛ یعنی حرکت در مسیر قرب الهی. (ایستاده در باد، ص382-384)

ه. ...


5) «لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»

چرا ظلمات را متکثر و نور را واحد آورد (نفرمود از ظلمت به نور، یا از ظلمات به انوار)؟

الف. حق واحد است و اختلافی در آن راه ندارد، در حالی که باطل همواره متشتت است و وحدتی در آن راه ندارد. (المیزان، ج2، ص346)

مستان خدا گر چه هزارند یکی اند

مستان هوا جمله دوگانه‌ست و سه گانه‌ست

https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh332/

ب. حرکت از ظلمات به نور حرکت به سوی خداوندی است که واحد محض است؛ و هر چیزی غیر از او متکثر است.

ج. ...


6) «لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»

با اینکه مخاطبین آیه «مومنان» هستند سخن از خارج کردن آنها از «ظلمات» به سوی نور مطرح کرد؛ این نشان می‌دهد که مومنان هم در ظلمتند. در حقیقت در طی مراتب کمال، هر مرتبه‌ای نسبت به مرتبه بالاتر ظلمت است.


7) «هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً»

با اینکه آیه با صلوات بر «شما» و خارج کردن «شما» از ظلمات به نور شروع شد، چرا در ادامه نفرمود «به شما رحیم است» و فرمود «به مومنان رحیم است»؟

الف. می‌خواهد نشان دهد آنچه موجب نزول این رحمت خاصه می‌شود همان «ایمان» شماست. آنگاه با توجه به دو آیه قبل، آیه می خواهد بفرماید اگر مومن هستید ذکر زیاد داشته باشید که آنگاه خدا هم بر شما صلوات می‌فرستد و از ظلمات به نور خارجتان می‌کند که همه اینها ناشی از این است که او به مومنان رحمت خاصه‌ای دارد. (المیزان، ج16، ص329؛ مجمع‌البیان، ج8، ص569)

ب. ...


8)‌ «کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً»

ایمان موجب نزول رحمت ویژه خداوند می‌شود. (تفسیر نور، ج9، ص378)



[1] . این حدیث در همان صفحه از کافی نیز در همین راستاست: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ صَلَّى عَلَیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ مَلَائِکَتُهُ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُقِلَّ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیُکْثِرْ.

و این روایت در الأمالی (للطوسی)، ص678 نیز در همین راستا قابل توجه است:

أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ عُبْدُونٍ، عَنِ ابْنِ الزُّبَیْرِ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ‏ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ، عَنِ الْعَبَّاسِ، عَنْ بِشْرِ بْنِ بَکَّارٍ، عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ، عَنْ جَابِرٍ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (عَلَیْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: إِنَّ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَةِ سَأَلَ اللَّهَ أَنْ یُعْطِیَهُ سَمْعَ الْعِبَادِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ، فَذَلِکَ الْمَلَکُ قَائِمٌ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُ: صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، إِلَّا قَالَ الْمَلَکُ: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ، ثُمَّ یَقُولُ الْمَلَکُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ فُلَاناً یُقْرِئُکَ السَّلَامَ، فَیَقُولُ رَسُولُ اللَّهِ: وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ.

[2] . أسند ابن جبر فی نخبه إلى الصادق ع لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ یعنی الکفر إِلَى النُّورِ یعنی إلى ولایة علی.

[3] . در ادامه آمده است « قال وَ لِیَ فِیها مَآرِبُ أُخْرى‏ بها ألف معجزة لیس هنا موضع ذکرها» که معلوم نیست ادامه حدیث است یا کلام مولف کتاب.

[4] درباره صلوات خدا بر مومنان این حکایت قابل توجه است:

روی عن ابن عباس عن رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله أنه استدعى یوما ماء و عنده أمیر المؤمنین و فاطمة و الحسن و الحسین علیهم السّلام فشرب النبی صلّى اللّه علیه و آله ثم ناوله الحسن فشرب، فقال له النبی: هنیئا مریئا یا أبا محمد، ثم ناوله الحسین، فقال له النبی: هنیئا مریئا یا أبا عبد اللّه، ثم ناوله الزهراء فشربت، فقال لها النبی صلّى اللّه علیه و آله: هنیئا مریئا یا أم الأبرار الطاهرین، ثم ناوله علیا فلما شرب سجد النبی صلّى اللّه علیه و آله فلما رفع رأسه قال له بعض أزواجه: یا رسول اللّه شربت ثم ناولت الماء للحسن، فلما شرب قلت له هنیئا مریئا، ثم ناولته الحسین فشرب فقلت له کذلک، ثم ناولته فاطمة فلما شربت قلت لها ما قلت للحسن و للحسین ثم ناولته علیا فلما شرب سجدت فما ذاک؟ فقال لها: إنّی لما شربت الماء قال لی جبرائیل و الملائکة معه هنیئا مریئا یا رسول اللّه، و لما شرب الحسن قالوا له کذلک و لما شرب الحسین و فاطمة قال جبرائیل و الملائکة: هنیئا مریئا، فقلت کما قالوا، و لما شرب أمیر المؤمنین علیه السّلام قال اللّه له: هنیئا مریئا یا ولیّی و حجّتی على خلقی، فسجدت للّه شکرا على ما أنعم علیّ فی أهل بیتی.

فلما وقر هذا فی سمعه و وعاه لم یحمله عقله، و قال: یقول اللّه لعلی هنیئا مریئا؟!

أ ما سمعت ما صرّح به القرآن من کلام الرحمن فَإِنْ طِبْنَ لَکُمْ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ نَفْساً فَکُلُوهُ‏ هَنِیئاً مَرِیئاً، و إذا قال اللّه لعامة خلقه هنیئا مریئا فکیف تستعظم قوله لولیّه و علیّه هنیئا مریئا؟

ثم قلت له: أنت فی اعتقادک فی ولی معادک کمنافق مرّ فی طریق فوافقه مؤمن فذکر علیا فقال المؤمن: صلى اللّه علیه، فغاظ ذاک المنافق و قال: لا یجوز الصلاة إلّا على النبی، فقال له المؤمن: فما تقول فی قوله سبحانه هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ» فهذه الصلاة على من؟ قال: على أمة محمد، فقال المؤمن: فکیف یجوز الصلاة على أمة محمد و لا یجوز الصلاة على آل محمد؟ فبهت الذی کفر. (مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین علیه السلام، ص273-274)