531) سوره احزاب (33) آیه 42 وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً
بسم الله الرحمن الرحیم
531) سوره احزاب (33) آیه 42
وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً
ترجمه
و صبح و شام او را تسبیح گویید.
نکات ترجمه
«سَبِّحُوا»
از ماده «سبح» است که در معنای تنزیه خداوند به کار میرود و درباره آن در جلسه 452 http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-7/ توضیحاتی ارائه شد.
«بُکْرَةً»
ماده «بکر« در اصل دلالت دارد بر ابتدا و شروع هر چیزی، که به فراخور موضوع خود معانی متعددی گرفته است. (معجم مقاییس اللغة، ج1، ص287). بر این اساس،
«بُکْرَة» و «إِبْکار» به صبحدم و ابتدای روز گفته می شود (سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ؛ آل عمران/41)
«بِکْر» به زنی گفته میشود که دوشیزه باشد و نکاح نکرده یاشد و جمع آن «أبکار» است (أَزْواجاً خَیْراً مِنْکُنَّ مُسْلِماتٍ ... ثَیِّباتٍ وَ أَبْکاراً؛ تحریم/5) و همچنین به اولین فرزند هم (پسر باشد یا دختر) گفته میشود (کتاب العین، ج5، ص364) و البته از ابوعبید نقل شده که گاه به زنی که فقط یک فرزند آورده هم گفته میشود (معجم مقاییس اللغة، ج1، ص289) و وقتی «بکر» در مورد حیوانات به کار می رود مقصود حیوانی است که هنوز بچهای نزاده است: «لا فارِضٌ وَ لا بِکْرٌ» (بقرة/68) (مفردات ألفاظ القرآن، ص140)
این ماده در قرآن کریم جمعاً 12 بار آمده است.
«أَصیلاً»
گفتهاند ماده «أصل» در خصوص سه معنای مختلف به کار میرفته است: اساس و بنیان چیزی، مار بزرگ، و زمان بعد از شام (معجم مقاییس اللغة، ج1، ص109)[1]
از این سه معنا تنها دو معنای اول و آخر در قرآن به کار رفته است.
در معنای اول (اسا و بنیان) (إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فی أَصْلِ الْجَحیمِ، صافات/64)؛ کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ، ابراهیم/24) برخی آن را به معنای قاعده (سطح زیرین) یک چیز دانستهاند به طوری که اگر کسی آن را بالا ببرد کل آن چیز رفعت مییابد (مفردات ألفاظ القرآن، ص79) و برخی به معنای هر چیزی که شیای بر آن مبتنی شده باشد دانستهاند. (التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج1، ص105) و در هر حال، به صورت «اُصُول» جمع بسته میشود (ما قَطَعْتُمْ مِنْ لینَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها؛ حشر/5)
در معنای دیگر، ماده «اصل» به صورت «أصیل» (شامگاه) به کار رفته که جمع آن به صورت «آصَال» است (بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ؛ أعراف/205) (مفردات ألفاظ القرآن، ص79)
این ماده در معنای اول (اصل و اصول) 3 بار و در معنای اخیر (أصیل، آصال) 7 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
حدیث
1) یونس بن یعقوب میگوید:
به امام صادق ع عرض کردم آیا کسی که صدبار سبحان الله بگوید، در زمره کسانی است که خدا را زیاد یاد کرده است؟
فرمود: بله.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص12
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ مِائَةَ مَرَّةٍ کَانَ مِمَّنْ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً؟
قَالَ ع نَعَمْ.
2) از امام باقر ع روایت شده است:
هرکه با تسبیح حضرت زهرا س خدا را تسبیح گوید و سپس استغفار نماید، مورد مغفرت قرار میگیرد؛ و آن در زبان صدتاست [34 الله اکبر + 33 الحمدلله + 33 سبحان الله = 100] و در ترازو[ی اعمال در روز قیامت] هزار خواهد بود؛ و شیطان را میراند و رضایت خدای رحمان را میآورد.
ثواب الأعمال، ص163؛ جامع الأخبار (للشعیری)، ص55
أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ سَعِیدٍ الْبَجَلِیِّ ابْنِ أَخِی صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ بْنِ نُعَیْمٍ الْعَائِذِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:
مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ الزَّهْرَاءِ ع ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غُفِرَ لَهُ وَ هِیَ مِائَةٌ بِاللِّسَانِ وَ أَلْفٌ فِی الْمِیزَانِ وَ تَطْرُدُ الشَّیْطَانَ وَ تُرْضِی الرَّحْمَنَ.[2]
3) امام صادق ع نامهای به شیعیان نوشته و خواسته بودند که هر روز بعد از نمازهایشان آن را مرور کنند. توضیحاتی درباره این نامه و فرازهایی از آن در جلسه175، حدیث2 http://yekaye.ir/sad-38-28/ و جلسه202، حدیث1 http://yekaye.ir/ale-imran-003-31/ و جلسه456 حدیث3 http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-11/ و جلسه490، حدیث3 http://yekaye.ir/alqalam-68-24/ گذشت. در فراز دیگری از این نامه آمده است:
... زیاد خدا را بخوانید [= به درگاه خدا زیاد دعا کنید] که همانا خداوند دوست دارد که بندگان مومنش او را بخوانند [دعا کنند] و به بندگان مومنش وعده استجابت داده است؛ و خداوند روز قیامت دعای مومنان را برایشان عملی میگرداند که بدان [ثوابهای] آنان را در بهشت میافزاید؛ پس بسیار خدا را یاد کنید تا جایی که میتوانید در هر ساعتی از شب و روز چرا که خداوند به ذکر کثیر دستور داده است و خداوند یاد میکند هرکس از مومنان که او را یاد کند؛ و بدانید که خداوند احدی از بندگان مومنش را یاد نمیکند مگر اینکه او را به نیکی یاد میکند...
الکافی، ج8، ص7
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ حَفْصٍ الْمُؤَذِّنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ کَتَبَ بِهَذِهِ الرِّسَالَةِ إِلَى أَصْحَابِهِ وَ أَمَرَهُمْ بِمُدَارَسَتِهَا وَ النَّظَرِ فِیهَا وَ تَعَاهُدِهَا وَ الْعَمَلِ بِهَا فَکَانُوا یَضَعُونَهَا فِی مَسَاجِدِ بُیُوتِهِمْ فَإِذَا فَرَغُوا مِنَ الصَّلَاةِ نَظَرُوا فِیهَا؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَمَّا بَعْد ...
... أَکْثِرُوا مِنْ أَنْ تَدْعُوا اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَدْعُوهُ وَ قَدْ وَعَدَ اللَّهُ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِینَ بِالاسْتِجَابَةِ وَ اللَّهُ مُصَیِّرٌ دُعَاءَ الْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَهُمْ عَمَلًا یَزِیدُهُمْ بِهِ فِی الْجَنَّةِ فَأَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ مَا اسْتَطَعْتُمْ فِی کُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِکَثْرَةِ الذِّکْرِ لَهُ وَ اللَّهُ ذَاکِرٌ لِمَنْ ذَکَرَهُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ لَمْ یَذْکُرْهُ أَحَدٌ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَّا ذَکَرَهُ بِخَیْر...
4) از امام باقر ع روایت شده است:
همانا ابلیس - که لعنتهای خدا بر او باد- لشکریانش را در هنگامی که خورشید ناپدید میشود و وقتی که طلوع میکند [به این سو و آن سو] میپراکند؛ پس در این دو زمان بسیار خداوند عز و جل را یاد کنید و به خدا از شر ابلیس و لشکریانش پناه ببرید و خردسالانتان را در این دو زمان پناه دهید که اینها دو زمان غفلت است.
الکافی، ج2، ص522
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
إِنَّ إِبْلِیسَ عَلَیْهِ لَعَائِنُ اللَّهِ یَبُثُّ جُنُودَ اللَّیْلِ مِنْ حَیْثُ تَغِیبُ الشَّمْسُ وَ تَطْلُعُ فَأَکْثِرُوا ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی هَاتَیْنِ السَّاعَتَیْنِ وَ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ وَ عَوِّذُوا صِغَارَکُمْ فِی تِلْکَ السَّاعَتَیْنِ فَإِنَّهُمَا سَاعَتَا غَفْلَةٍ.
5) از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرمودند:
همانا فرشتهای در ابتدای روز و ابتدای شب با صحیفهای نازل میشود که در آن عمل فرزند آدم را مینویسد. پس در ابتدا و انتهای این صحیفه، مطالب خوب بر او املا کنید تا خداوند عز و جل انشاء الله شما را در بین این دو مورد مغفرت قرار دهد، و همانا خداوند عز و جل میفرماید: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» (بقره/152) و نیز می فرماید: «و یاد خدا برتر است» (عنکبوت/45)
الأمالی( للصدوق)، ص579؛ ثواب الأعمال، ص167
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ جَابِرِبْنِ عَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
إِنَّ الْمَلَکَ یَنْزِلُ بِصَحِیفَةٍ أَوَّلَ النَّهَارِ وَ أَوَّلَ اللَّیْلِ فَیَکْتُبُ فِیهَا عَمَلَ ابْنِ آدَمَ فَأَمْلُوا فِی أَوَّلِهَا خَیْراً وَ فِی آخِرِهَا خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَغْفِرُ لَکُمْ فِیمَا بَیْنَ ذَلِکَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ یَقُولُ «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» وَ یَقُولُ جَلَّ جَلَالُهُ «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر».[3]
تدبر
1) «وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً»
خدا را در صبح و شام باید تسبیح گفت.
چرا بر صبح و شام تاکید ورزیده است؟
الف. صبح و شام ناظر به دو زمانی است که تحول احوال بسیار محسوس است و این زمان مناسبت بیشتری دارد که خداوند از هرگونه تحول و تغییری منزه دانسته شود. (المیزان، ج16، ص329) (توضیح بیشتر در تدبر2)
ب. ممکن است تعبیر «صبح و شام» کنایه از «همه اوقات» است هماند آیه «یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ» (فصلت/38) [که درباره فرشتگان مقرب الهی است.] (المیزان، ج16، ص329)
ج. این دو زمان دو زمانی است که بنا به دلایلی، هجوم شیاطین بر انسانها بیشتر میشود و مراقبت بیشتری در معنویت ضرورت مییابد .(برگرفته از حدیث4)
د. این دو زمان ابتدا و انتهای روز است و اگر کسی در شروع و پایان کار خود در هر روز مراقبت جدیتری داشته باشد و اعمال خوبی در نامه عملش ثبت کند، خداوند توفیق میدهد که کل آن روزش غرق در الطاف خدا و دوری از شیطان باشد. (برگرفته از حدیث5)
ه. مقصود نماز صبح و نماز عشاء است و این دو را برشمرد چون در این زمان ملائکه روز و شب جمعاند. (قتاده، مجمعالبیان، ج8، ص568) (در روایات بویژه، در مقام توصیه به بیداری بینالطلوعین (اذان صبح تا طلوع آفتاب)، آمده که برخی از ملائکه، مامور روز و برخی ملائکه مامور شب هستند و در ابتدای روز و ابتدای شب، اینها میروند و آنها میآیند و عملا در این دو مقطع هر دو با هم حضور دارند)
و. ...
2) «وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً»
در مهمترین لحظههای تحول روز (اینکه فضای روشن روز به یکباره در ظلمت شب فرو میرود؛ و از ظلمت شب، به یکباره روشنایی روز بیرون میزند و همه عرصهای که میتوانیم ببینیم بهیکباره عوض میشود) از ما خواستهاند که خدا را تسبیح کرده، او را از هر تغییر و تحولی منزه بدانیم.
نکته تخصصی انسانشناسی
خداوند برترین واقعیت عالَم است که یک انسان مومن او را هدف خود قرار داده است. اگر خداوند در تحولآساترین واقعه زمان، از هر تحولی مصون و منزه است، یعنی آرمان و هدف یک انسان موحد تحت تاثیر تغییرات و تحولات بیرونی نیست؛ و هر اتفاقی در عالَم رخ دهد، نقشی در هدف شما و ارتباط شما با هدفتان نباید بگذارد.
تاملی با خویش
اگر زندگی ما این چنین نیست و با تحولات پیرامون خود، مبناها و به تعبیر دقیقتر «کبراهای ما در زندگی» (توضیح در جلسه420، تدبر4) دچار تغییر میشود، بدانیم که خدا را تسبیح نگفتهایم. (اقتباس از ایستاده در باد، ص368-370)
3) «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً؛ وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً»
همان طور که مقصود از «ذکر» در آیه قبل، صرفا ذکر زبانی نبود، بلکه اینکه انسان در هنگام انجام هر عملی خدا را در نظر داشته باشد مهمترین مصداق ذکر شمرده شده بود (جلسه قبل، حدیث3) به همین ترتیب، مقصود از تسبیح خداوند، صرفا تسبیح زبانی نیست. (المیزان، ج16، ص329)
اگر توجه کنیم که خدا همهکاره عالَم است، تسبیح عملی خداوند در صبح و شام، و در مقام عمل خدا را از هر بدی و نقص و تغییری منزه دانستن، یعنی علم خدا، قدرت خدا، رحمانیت خدا، و همه صفات کمالی خدا را در همه عرصههای بیعیب و نقص دانستن؛ که این در زندگی مومن میتواند در اموری جلوهگر باشد مانند:
الف. خسته و ناامید نشدن در برابر انبوه مشکلات، (جهانی که خدا دارد، بنبست ندارد؛ چون خدا منزه است از اینکه مشکلی را نتواند برطرف سازد)
ب. پرهیز از انجام گناه و هر کار ناصوابی برای رفع نیازهای و خواستههای خود را (خداوند منزه است که نیازی در ما قرار دهد اما راه مشروعی برای تامینش قرار ندهد)
ج. خود را مکلف دانستن به انجام وظیفه، نه لزوما رسیدن به هدف. (خدای منزه است از جهل، و مکلف کردن ما به دستوری که واقعا به نتیجه نمیرسد)
ه. دمدمیمزاج نبودن و ثابتقدم بودن در راه هدف خویش (خدا - که هدف نهایی ماست - از هر تغییری منزه است)
و . مغرور نشدن به خاطر انجام دستورات الهی (خدا منزه است که از کارهای ما سودی به او برسد)
ز. ...
شما هم بیندیشید و موارد دیگری به این فهرست بیافزایید.
4) «وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصیلاً»
چرا بعد از اینکه فرمود «خدا را زیاد یاد کنید»، بلافاصله فرمود «او را صبح و شام تسبیح گویید»؟
الف. یک انسان خداباور، اگر خدا را زیاد یاد کند، کمکم یاد میگیرد که همه چیز عالم را از خدا بیند (جلسه قبل، تدبر3)؛ اما در کنار این، باید یاد بگیرد که خدا را از هر بدی و نقصی منزه بدارد. در میان همه اموری که میبیند، امور ناخوشایند فراوانی هم هست؛ یک مومن واقعی میداند که خداوند رحمان است یعنی رحمتش جهانشمول است و خیر همگان را میخواهد و حتی در یک نگاه عمیق، عذاب جهنم هم - هرچند برای ساکنان آن جز رنج و زحمت نیست - ناشی از رحمانیت اوست (مریم/45)[4]. پس، نه این امور ناخوشایند مواردی است که از دست خدا خارج بوده باشد، و نه به خاطر اینها نقص و بدیای در خدا مییابد؛ بلکه در نظام الهی، هر بدیای که به نظر ما بد میآید یک مصلحتی داشته که وجودش را در کلیت عالم ضروری نموده است. پس ذکر خداوند همواره باید با تسبیح و تنزیه او همراه باشد تا به بیراهه نرود.
ب. ذکر کثیر خدا به معنای جدی گرفتن حضور خدا در تمام عرصههای زندگی است اما منافقانی هستند که مرتب میکوشند به بهانههای مختلف، با حضور دین در پارهای از عرصههای زندگی مخالفت کنند. شما خدا را منزه بدانید که عرصهای بتواند از حضور او خالی باشد یا بتوان در عرصهای از عرصههای عالم دستور او را نادیده گرفت. (جلسه قبل، تدبر2)
ج. ...
[1] مرحوم مصطفوی ریشه اصلی این ماده را همان بینان و اساس میداند ولی به نظر میرسد ارجاع دو معنای دیگر را کاملا تکلفآمیز انجام داده است. در مورد «مار بزرگ» میگویند شاید از این جهت که عرب، اصل و بنیان مارها از چنین ماری میداسنتهاند و در مورد «وقت شامگاه» میگوید چون پایان روز است و انسان نتیجه هر روزش در پایان جمعبندی میشود پس اصل و اساس هر روز در آن موقع معلوم میگردد. (التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج1، ص105)
[2] . این حدیث هم مضمون نزدیکی دارد اما در خصوص بعد از هر نماز:
الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ع قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ مِنْ صَلَاةِ الْفَرِیضَةِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لْیَبْدَأْ بِالتَّکْبِیرِ. (الکافی، ج3، ص342؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص164)
[3] . در جامع الأخبار(للشعیری)، ص100 این حدیث بدین صورت آمده است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مِنْ حَافِظَیْنِ یَرْفَعَانِ إِلَى اللَّهِ مَا حَفِظَا فَیَرَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی أَوَّلِ الصَّحِیفَةِ خَیْراً وَ فِی آخِرِهَا خَیْراً إِلَّا قَالَ لِمَلَائِکَتِهِ اشْهَدُوا أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لِعَبْدِی مَا بَیْنَ طَرْفَیِ الصَّحِیفَةِ.
[4] . یا أَبَتِ إِنِّی أَخافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمن