525) سوره احزاب (33) آیه 35 إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ
بسم الله الرحمن الرحیم
525) سوره احزاب (33) آیه 35
إِنَّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللَّهَ کَثیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً
9 ذیالحجه 1438 (عرفه)
ترجمه
به یقین مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان مؤمن و زنان مؤمن، و مردان فروتن فرمانبردار و زنان فروتن فرمانبردار، و مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان شکیبا و زنان شکیبا، مردان خاشع و زنان خاشع، و مردان انفاقکننده و زنان انفاقکننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، و مردانی که حفظ میکنند دامنشان را و زنانی که حفظ میکنند، و مردانی که یاد میکنند خدا را بسیار و زنانی که یاد میکنند، خداوند برایشان مغفرت و پاداشی بزرگ آماده فرموده است.
نکات ترجمه
«الْقانِتینَ» و «الْقانِتاتِ»[1]
«قانت» اسم فاعل از ماده «قنت» است که این ماده چنانکه در جلسه 521 توضیح داده شده در اصل بر «اطاعت همراه با خضوع» دلالت دارد. http://yekaye.ir/al-ahzab-33-31/
«الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ» و «الْحافِظات»
«حافظ» اسم فاعل از ماده «حفظ» است که این ماده به معنای «مراقبت کردن» و «در قبال نگهداری از چیزی متعهد شدن» است؛ و «فرج» هم به نحو کنایهای در مورد «شرمگاه» انسان به کار میرود و هر دو ماده در جلسه 300 هنگام بحث از آیه «وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» توضیح داده شد. http://yekaye.ir/al-maaarij-70-29/
«الذَّاکِرین» و «الذَّاکِراتِ»
«ذاکر» اسم فاعل از «ذِکر» است که هم به حالت نفسانیای گفتهمیشود که انسان به وسیله آن اطلاعاتی را که به دست آورده نگهداری میکند و هم به خود احضار [مجدد] آن اطلاعات در ذهن؛ و گاه به خود حضور چیزی در دل [= ذهن] یا در سخن مگفته میشود. و درباره آن در جلسه 465 توضیح داده شد. http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-19/
«مَغْفِرَة»
«مغفرت» از ماده «غفر» است که در اصل در معنای «پوشاندن» به کار میرود و برخی گفتهاند معنای اصلیاش «محو کردن اثر شیء» است؛ و در این باره در جلسه 183 توضیح داده شد. http://yekaye.ir/an-nisa-004-099/
شان نزول[2]
حدیث
درباره عبارت «وَ الْحافِظینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ» در جلسه 300 و به مناسبت بحث از آیه «وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ» احادیث و تدبرهایی ارائه شد که در اینجا نیز کاربرد دارد و دوباره تکرار نمیشود. http://yekaye.ir/al-maaarij-70-29/
درباره «ذکر کثیر» هم حدیث3 جلسه198 که به مناسبت آیه «وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیرا» (احزاب/21) مطرح شده نیز قابل توجه است. http://yekaye.ir/al-ahzab-033-021/
1) شخصی از امام صادق ع درباره اسلام و ایمان سوال کرد که فرق بین این دو چیست؟
حضرت جوابش را نداد. دوباره سوال کرد باز جوابش را نداد. سپس در راه همدیگر را دیدند و زمان بازگشت کاروان آن شخص نزدیک شده بود. امام صادق ع به او فرمود: گویی زمان رفتنتان نزدیک شده است؟
گفت: بله.
فرمود: پس در خانه [خدا] همدیگر را ببینیم.
پس به دیدار ایشان آمد و درباره فوق بین اسلام و ایمان سوال کرد.
فرمودند: اسلام همان ظاهری است که مردم بر آنند: شهادت بر اینکه خدایی جز الله نیست و واحد است و شریکی ندارد و اینکه حضرت محمد ص بنده و رسول اوست و بپا داشتن نماز و دادن زکات و حج خانه خدا و روزه ماه رمضان. این اسلام است؛ و ایمان، معرفتِ این امر است به اضافه آنها؛ پس اگر کسی به آنها اقرار کرد اما این امر را نشناخت، مسلمان است و البته راهگمکرده.
الکافی، ج2، ص24
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ السِّمْطِ قَالَ:
سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ مَا الْفَرْقُ بَیْنَهُمَا فَلَمْ یُجِبْهُ ثُمَّ سَأَلَهُ فَلَمْ یُجِبْهُ ثُمَّ الْتَقَیَا فِی الطَّرِیقِ وَ قَدْ أَزِفَ مِنَ الرَّجُلِ الرَّحِیلُ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کَأَنَّهُ قَدْ أَزِفَ مِنْکَ رَحِیلٌ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ فَالْقَنِی فِی الْبَیْتِ فَلَقِیَهُ فَسَأَلَهُ عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ مَا الْفَرْقُ بَیْنَهُمَا؟
فَقَالَ الْإِسْلَامُ هُوَ الظَّاهِرُ الَّذِی عَلَیْهِ النَّاسُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءُ الزَّکَاةِ وَ حِجُّ الْبَیْتِ وَ صِیَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَهَذَا الْإِسْلَامُ وَ قَالَ الْإِیمَانُ مَعْرِفَةُ هَذَا الْأَمْرِ مَعَ هَذَا فَإِنْ أَقَرَّ بِهَا وَ لَمْ یَعْرِفْ هَذَا الْأَمْرَ کَانَ مُسْلِماً وَ کَانَ ضَالًّا.
توضیح: در احادیث امامان شیعه، تعبیر «معرفة هذا الامر» غالبا برای اشاره به «اذعان به امامت امیرالمومنین ع و ائمه اطهار» به کار میرود.
2) حمران بن اعین میگوید: از امام باقر ع شنیدم که فرمود:
ایمان آن چیزی است که در قلب مستقر می گردد و [انسان] به وسیله آن به خدای عز و جل میرسد؛ و عمل آن را تصدیق میکند با اطاعت خدا و تسلیم امر او شدن؛
و اسلام سخن و کرداری است که ابراز میگردد و همان چیزی است که همه فرقههای مردم [= مسلمانان] برآنند و به واسطه آن است که خونشان حفظ میشود [= جان و مالشان محترم شمرده میشود]، بر اساس آن است که ارث جاری میگردد و ازدواج مجاز شمرده میشود و [مردم] بر نماز و زکات و روزه جمع میشوند و بدان سبب از کفر خارج میگردند و به سوی ایمان ره میپویند؛
اسلام با ایمان شریک نیست، اما ایمان با اسلام شریک است؛ و این دو در سخن و کردار جمع میشوند [= در مقام ادعا و عمل ظاهری تفاوتی ندارند] همان گونه که کعبه در مسجدالحرام است اما مسجد الحرام در کعبه نیست؛ به همین ترتیب ایمان با اسلام شریک است اما اسلام با ایمان شریک نیست، چنانکه خداوند عز و جل فرمود: «اعراب [عربهای بادیهنشین] گفتند ایمان آوردیم؛ بگو ایمان نیاوردید ولکن بگویید اسلام آوردیم در حالی که هنوز ایمان در دلهای شما وارد نشده است» (حجرات/14) و سخن خداوند عز و جل درستترین سخن است.
گفتم: آیا مومن در چیزی از فضائل و احکام و حدود و غیر آن بر مسلمان برتریای دارد [= وظیفه عملیای اضافه بر مسلمان دارد]؟
فرمود: خیر؛ در این جهت وضعیت آنها یکسان است؛ ولیکن برتری مومن بر مسلمان در عملهای [یا: عمل کردنِ] آن دو است و آنچه که بدان به خداوند عز و جل تقرب میجویند.
گفتم: آیا خداوند عز و جل نمیفرماید: «کسی که حسنهای بیاورد برایش ده برابر مثل آن است» (انعام/160)؛ در حالی که نظر شما این است که آنها [مسلمانها] در نماز و زکات و روزه و حج با مومن جمع میشوند؟!
فرمود: آیا خداوند عز و جل نفرموده است «و خداوند مضاعف میگرداند برای او چندین برابرش را» (بقره/245)؟ مومنان همان کسانیاند که خداوند عز و جل برایشان حسناتشان را مضاعف میگرداند، هر حسنهای را هفتاد برابر؛ این برتری مومن است و خداوند به اندازه صحت ایمانش چندین برابر بر حسانتش میافزاید و خداوند با مومنان میکند هرچه - یعنی هر خوبیای که - بخواهد میکند.
گفتم:آیا به نظر شما این طور نیست که هرکس در اسلام وارد شده باشد، در ایمان وارد شده است؟
فرمود: خیر؛ بلکه راهی به سوی ایمان پیدا کرده و از کفر خارج شده است؛ و برایت مثالی میزنم تا با آن، برتری ایمان بر اسلام را بفهمی: اگر ببینی کسی داخل در مسجدالحرام شد آیا میتوانی شهادت بدهی که او در کعبه وارد شده است؟
گفتم: خیر برایم مجاز نیست.
فرمود: اما اگر کسی را در کعبه ببینی آیا شهادت می دهی که او در مسجدالحرام وارد شده است؟
گفتم: بله.
فرمود: چگونه؟
گفتم: چون به دروت کعبه نمیتوان رسید مگر اینکه شخص ابتدا داخل مسجدالحرام شده باشد.
فرمود: احسنت! ایمان و اسلام هم همین طور است.
الکافی، ج2، ص26
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:
الْإِیمَانُ مَا اسْتَقَرَّ فِی الْقَلْبِ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَدَّقَهُ الْعَمَلُ بِالطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ التَّسْلِیمِ لِأَمْرِهِ وَ الْإِسْلَامُ مَا ظَهَرَ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ وَ هُوَ الَّذِی عَلَیْهِ جَمَاعَةُ النَّاسِ مِنَ الْفِرَقِ کُلِّهَا وَ بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَ عَلَیْهِ جَرَتِ الْمَوَارِیثُ وَ جَازَ النِّکَاحُ وَ اجْتَمَعُوا عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ فَخَرَجُوا بِذَلِکَ مِنَ الْکُفْرِ وَ أُضِیفُوا إِلَى الْإِیمَانِ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ وَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ هُمَا فِی الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ یَجْتَمِعَانِ کَمَا صَارَتِ الْکَعْبَةُ فِی الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدُ لَیْسَ فِی الْکَعْبَةِ وَ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ یَشْرَکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامُ لَا یَشْرَکُ الْإِیمَانَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْدَقُ الْقَوْلِ قُلْتُ فَهَلْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِی شَیْءٍ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الْأَحْکَامِ وَ الْحُدُودِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ فَقَالَ لَا هُمَا یَجْرِیَانِ فِی ذَلِکَ مَجْرَى وَاحِدٍ وَ لَکِنْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى الْمُسْلِمِ فِی اعْمَالِهِمَا وَ مَا یَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْتُ أَ لَیْسَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ مُجْتَمِعُونَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ مَعَ الْمُؤْمِنِ قَالَ أَ لَیْسَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً فَالْمُؤْمِنُونَ هُمُ الَّذِینَ یُضَاعِفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ حَسَنَاتِهِمْ لِکُلِّ حَسَنَةٍ سَبْعُونَ ضِعْفاً فَهَذَا فَضْلُ الْمُؤْمِنِ وَ یَزِیدُهُ اللَّهُ فِی حَسَنَاتِهِ عَلَى قَدْرِ صِحَّةِ إِیمَانِهِ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَ یَفْعَلُ اللَّهُ بِالْمُؤْمِنِینَ مَا یَشَاءُ مِنَ الْخَیْرِ قُلْتُ أَ رَأَیْتَ مَنْ دَخَلَ فِی الْإِسْلَامِ أَ لَیْسَ هُوَ دَاخِلًا فِی الْإِیمَانِ فَقَالَ لَا وَ لَکِنَّهُ قَدْ أُضِیفَ إِلَى الْإِیمَانِ وَ خَرَجَ مِنَ الْکُفْرِ وَ سَأَضْرِبُ لَکَ مَثَلًا تَعْقِلُ بِهِ فَضْلَ الْإِیمَانِ عَلَى الْإِسْلَامِ أَ رَأَیْتَ لَوْ بَصُرْتَ رَجُلًا فِی الْمَسْجِدِ أَ کُنْتَ تَشْهَدُ أَنَّکَ رَأَیْتَهُ فِی الْکَعْبَةِ قُلْتُ لَا یَجُوزُ لِی ذَلِکَ قَالَ فَلَوْ بَصُرْتَ رَجُلًا فِی الْکَعْبَةِ أَ کُنْتَ شَاهِداً أَنَّهُ قَدْ دَخَلَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ وَ کَیْفَ ذَلِکَ قُلْتُ إِنَّهُ لَا یَصِلُ إِلَى دُخُولِ الْکَعْبَةِ حَتَّى یَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَقَالَ قَدْ أَصَبْتَ وَ أَحْسَنْتَ ثُمَّ قَالَ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ وَ الْإِسْلَامُ.[3]
3) سلیمان بن خالد نقل میکند که امام باقر ع فرمود: سلیمان! آیا میدانی مسلمان چه کسی است؟
گفتم: فدایت شوم: شما بهتر میدانید.
فرمود: مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبانش سالم بمانند.
فرمود: آیا می دانی مومن کیست؟
عرض کردم: شما بهتر میدانید.
فرمود: همانا مومن کسی است که مسلمانان در مال و جانشان او را ایمن بشمرند [به او اطمینان داشته باشند]؛
برای مسملان حرام است که به مسلمانی ظلم کند یا او را خوار سازد یا او را از خود براند.
الکافی، ج2، ص234
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِمُسْکَانَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا سُلَیْمَانُ أَ تَدْرِی مَنِ الْمُسْلِمُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنْتَ أَعْلَمُ قَالَ الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ ثُمَّ قَالَ وَ تَدْرِی مَنِ الْمُؤْمِنُ قَالَ قُلْتُ أَنْتَ أَعْلَمُ قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَنِ ائْتَمَنَهُ الْمُسْلِمُونَ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ الْمُسْلِمُ حَرَامٌ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ یَظْلِمَهُ أَوْ یَخْذُلَهُ أَوْ یَدْفَعَهُ دَفْعَةً تُعَنِّتُه.[4]
4) از امام باقر ع روایت شده است که رسول الله ص فرموده است:
کسی که ده آیه در شب بخواند از «غافلان» نوشته نمیشود؛ و
کسی که پنجاه آیه بخواند از «ذاکران» نوشته میشود؛ و
کسی که صد آیه بخواند از «قانتان» [= افراد فروتن فرمانبردار] نوشته میشود؛ و
کسی که دویست آیه بخواند از «خاشعان» نوشته میشود؛ و
کسی که سیصد آیه بخواند از «فائزان» [= رستگاران] نوشته میشود؛ و
کسی که پانصد آیه بخواند از «مجتهدان» [= تلاشگران] نوشته میشود؛ و ...
الکافی، ج2، ص612؛ الأمالی( للصدوق)، ص60
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى الْحَلَبِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسِینَ آیَةً کُتِبَ مِنَ الذَّاکِرِینَ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ وَ مَنْ قَرَأَ مِائَتَیْ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْخَاشِعِینَ وَ مَنْ قَرَأَ ثَلَاثَ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْفَائِزِینَ وَ مَنْ قَرَأَ خَمْسَمِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْمُجْتَهِدِینَ وَ ... .[5]
5) از امام صادق ع روایت شده است: از شدیدترین [= سنگین و دشوارترین] اموری که خداوند بر خلائق واجب کزده است «ذکر الله کثیر» [= خدا را بسیار یاد کردن] است.
سپس فرمود: منظورم سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر نیست، اگرچه اینها از آناند؛ ولیکن [منظورم] یاد خداست در هنگام [مواجهه با] آنچه حلال و حرام کرده است؛ که اگر طاعت بود بدان عمل کند و اگر معصیت بود رهایش کند.
الکافی، ج2، ص80
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
مِنْ أَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ذِکْرُ اللَّهِ کَثِیراً ثُمَّ قَالَ لَا أَعْنِی سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ إِنْ کَانَ مِنْهُ وَ لَکِنْ ذِکْرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّمَ فَإِنْ کَانَ طَاعَةً عَمِلَ بِهَا وَ إِنْ کَانَ مَعْصِیَةً تَرَکَهَا.[6]
6) از پیامبر ص روایت شده است که فرمودند:
هنگامی که شخصی خانوادهاش را در شب بیدار کند و هر دو وضو بگیرند و نماز [شب] بجا آورند در زمره «الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ: و مردان و زنانی ی که خدا را بسیار یاد میکنند» نوشته میشوند.
و از امام صادق ع روایت شده است که کسی که خوابیدن در شب را با تسبیح حضرت زهرا س آغار کند، در زمره «الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ: و مردان و زنانی ی که خدا را بسیار یاد میکنند» نوشته میشود.
مجمع البیان، ج8، ص561، هدایة الأمة إلى أحکام الأئمة ع، ج3، ص199و188
روى أبوسَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ:
إِذَا أَیْقَظَ الرَّجُلُ أَهْلَهُ مِنَ اللَّیْلِ فتوضئا وَ صَلَّیَا کُتِبَا مِنَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ.
و روی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ:
مَنْ بَاتَ عَلَى تَسْبِیحِ فَاطِمَةَ ع کَانَ مِنَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ.[7]
تدبرها در برگه بعد
[1] . «الصَّادِقینَ» و «الصَّادِقاتِ»
«صادق» اسم فاعل از ماده «صدق» است که صدق به معنای راستگویی واژهای کاملا آشناست و با این حال در جلسه 297 درباره آن توضیحاتی داده شد. http://yekaye.ir/al-maaarij-70-26/
[2] . قال مقاتل بن حیان لما رجعت أسماء بنت عمیس من الحبشة مع زوجها جعفر بن أبی طالب (ع) دخلت على نساء رسول الله ص فقالت هل نزل فینا شیء من القرآن قلن لا فأتت رسول الله ص فقالت یا رسول الله إن النساء لفی خیبة و خسار فقال ص و مم ذلک قالت لأنهن لا یذکرن بخیر کما یذکر الرجال فأنزل الله تعالى هذه الایه (مجمع البیان، ج8، ص561؛ أسباب نزول القرآن (الواحدی)، ص370)
[3] . در این مضمون روایات فراوانی وارد شده است. برخی از آن روایات که حاوی نکته اضافهای هستند در اینجا تقدیم میشود:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِی عَنِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ أَ هُمَا مُخْتَلِفَانِ فَقَالَ إِنَّ الْإِیمَانَ یُشَارِکُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا یُشَارِکُ الْإِیمَانَ فَقُلْتُ فَصِفْهُمَا لِی فَقَالَ- الْإِسْلَامُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ التَّصْدِیقُ بِرَسُولِ اللَّهِ ص بِهِ حُقِنَتِ الدِّمَاءُ وَ عَلَیْهِ جَرَتِ الْمَنَاکِحُ وَ الْمَوَارِیثُ وَ عَلَى ظَاهِرِهِ جَمَاعَةُ النَّاسِ وَ الْإِیمَانُ الْهُدَى وَ مَا یَثْبُتُ فِی الْقُلُوبِ مِنْ صِفَةِ الْإِسْلَامِ وَ مَا ظَهَرَ مِنَ الْعَمَلِ بِهِ وَ الْإِیمَانُ أَرْفَعُ مِنَ الْإِسْلَامِ بِدَرَجَةٍ إِنَّ الْإِیمَانَ یُشَارِکُ الْإِسْلَامَ فِی الظَّاهِرِ وَ الْإِسْلَامَ لَا یُشَارِکُ الْإِیمَانَ فِی الْبَاطِنِ وَ إِنِ اجْتَمَعَا فِی الْقَوْلِ وَ الصِّفَةِ. (الکافی، ج2، ص25)
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحِیمِ الْقَصِیرِ قَالَ: کَتَبْتُ مَعَ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْأَلُهُ عَنِ الْإِیمَانِ مَا هُوَ فَکَتَبَ إِلَیَّ مَعَ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ سَأَلْتَ رَحِمَکَ اللَّهُ عَنِ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ وَ الْإِیمَانُ بَعْضُهُ مِنْ بَعْضٍ وَ هُوَ دَارٌ وَ کَذَلِکَ الْإِسْلَامُ دَارٌ وَ الْکُفْرُ دَارٌ فَقَدْ یَکُونُ الْعَبْدُ مُسْلِماً قَبْلَ أَنْ یَکُونَ مُؤْمِناً وَ لَا یَکُونُ مُؤْمِناً حَتَّى یَکُونَ مُسْلِماً- فَالْإِسْلَامُ قَبْلَ الْإِیمَانِ وَ هُوَ یُشَارِکُ الْإِیمَانَ فَإِذَا أَتَى الْعَبْدُ کَبِیرَةً مِنْ کَبَائِرِ الْمَعَاصِی أَوْ صَغِیرَةً مِنْ صَغَائِرِ الْمَعَاصِی الَّتِی نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا کَانَ خَارِجاً مِنَ الْإِیمَانِ سَاقِطاً عَنْهُ اسْمُ الْإِیمَانِ وَ ثَابِتاً عَلَیْهِ اسْمُ الْإِسْلَامِ فَإِنْ تَابَ وَ اسْتَغْفَرَ عَادَ إِلَى دَارِ الْإِیمَانِ وَ لَا یُخْرِجُهُ إِلَى الْکُفْرِ إِلَّا الْجُحُودُ وَ الِاسْتِحْلَالُ أَنْ یَقُولَ لِلْحَلَالِ هَذَا حَرَامٌ وَ لِلْحَرَامِ هَذَا حَلَالٌ وَ دَانَ بِذَلِکَ فَعِنْدَهَا یَکُونُ خَارِجاً مِنَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ دَاخِلًا فِی الْکُفْرِ وَ کَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ دَخَلَ الْحَرَمَ ثُمَّ دَخَلَ الْکَعْبَةَ وَ أَحْدَثَ فِی الْکَعْبَةِ حَدَثاً فَأُخْرِجَ عَنِ الْکَعْبَةِ وَ عَنِ الْحَرَمِ فَضُرِبَتْ عُنُقُهُ وَ صَارَ إِلَى النَّارِ. (الکافی، ج2، ص27)
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُضَیْلٍ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع مَنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص کَانَ مُؤْمِناً قَالَ فَأَیْنَ فَرَائِضُ اللَّهِ قَالَ وَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ کَانَ عَلِیٌّ ع یَقُولُ لَوْ کَانَ الْإِیمَانُ کَلَاماً لَمْ یَنْزِلْ فِیهِ صَوْمٌ وَ لَا صَلَاةٌ وَ لَا حَلَالٌ وَ لَا حَرَامٌ قَالَ وَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً یَقُولُونَ إِذَا شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ ص فَهُوَ مُؤْمِنٌ قَالَ فَلِمَ یُضْرَبُونَ الْحُدُودَ وَ لِمَ تُقْطَعُ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً أَکْرَمَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْمُؤْمِنِ لِأَنَّ الْمَلَائِکَةَ خُدَّامُ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَّ جِوَارَ اللَّهِ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ أَنَّ الْحُورَ الْعِینَ لِلْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ قَالَ فَمَا بَالُ مَنْ جَحَدَ الْفَرَائِضَ کَانَ کَافِراً. (الکافی، ج2، ص33)
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ سَلَّامٍ الْجُعْفِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ الْإِیمَانُ أَنْ یُطَاعَ اللَّهُ فَلَا یُعْصَى. (الکافی، ج2، ص33)
[4] . این روایت در مجمع البیان، ج8، ص561 در ذیل همین آیه هم بسیار به روایت فوق شبیه است:
قال البلخی فسر رسول الله ص المسلم و المؤمن بقوله المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده و المؤمن من أمن جاره بوائقه و ما آمن بی من بات شبعان و جاره طاو
[5] . مَنْ قَرَأَ أَلْفَ آیَةٍ کُتِبَ لَهُ قِنْطَارٌ مِنْ تِبْرٍ الْقِنْطَارُ خَمْسَةَ عَشَرَ أَلْفَ مِثْقَالٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ الْمِثْقَالُ أَرْبَعَةٌ وَ عِشْرُونَ قِیرَاطاً أَصْغَرُهَا مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ وَ أَکْبَرُهَا مَا بَیْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ.
[6] . این روایت که در الکافی، ج2، ص501 و الدعوات (للراوندی)، ص20 آمده است نیز به عنوان یک شاخص دیگر در این زمینه مفید است:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ الْخَصَّافِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی السِّرِّ فَقَدْ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً إِنَّ الْمُنَافِقِینَ کَانُوا یَذْکُرُونَ اللَّهَ عَلَانِیَةً وَ لَا یَذْکُرُونَهُ فِی السِّرِّ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلا
[7] . در این سبک و سیاق روایات دیگری نیز وجود دارد مثلا:
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ مِائَةَ مَرَّةٍ کَانَ مِمَّنْ ذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً قَالَ نَعَمْ. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص12)