سفارش تبلیغ
صبا ویژن

494) سوره قلم (68) آیه 28 قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَ

بسم الله الرحمن الرحیم

494) سوره قلم (68) آیه 28   

قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ

ترجمه

منصف‌ترین‌ِ آنها گفت: آیا به شما نگفتم که مبادا تسبیح [خدا را] ترک کنید؟!

نکات ترجمه

«أَوْسَط»

ماده «وسط»، در اصل دلالت بر وضعیت «میانه»، و قرار گرفتن چیزی در بین دو چیز دیگر دارد و چون در بسیاری از موارد به حالت بین افراط و تفریط گفته می‌شود و لذا به معنای مساوات و عدل و انصاف به کار می‌رود (مفردات ألفاظ القرآن، ص869؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏13، ص100) و این کاربرد بقدری در این ماده شایع است که برخی گفته‌اند اصل این ماده، دلالت بر «عدل» و «انصاف» دارد (معجم المقاییس اللغة، ج‏6، ص10) چنانکه «انصاف» هم از کلمه «نصف» گرفته شده و کسی که در معامله انصاف می‌ورزد گویی به «نصف» قانع شده است (معجم المقاییس اللغة، ج‏5، ص432)

تعبیر «أوسط» و «وُسطی» در قرآن کریم، گاه صرفاً به معنای همین وضعیت میانه و متوسط و بینابین به کار رفته است (مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُون، مائده/89؛ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏، بقره/238) و گاه در آیه حاضر - همانند تعبیر «وَسَط» در آیه «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً» (بقره/143) - در معنایی با بار مثبت به کار رفته است؛ برخی «أوسطهم» در این آیه را به معنای «أعدلهم: عادلترین‌شان» دانسته‌اند (معجم المقاییس اللغة، ج‏6، ص10؛ مجمع البحرین، ج‏4، ص278) یعنی کسی که مساوات و عدل و انصاف را بیش از بقیه رعایت می‌کند (مفردات ألفاظ القرآن، ص869)؛ و برخی آن را به معنای «متمایل‌ترین‌شان به سوی حق» (أقْصَدُهُمْ إِلَى الْحَقِّ) معرفی کرده‌اند. (المصباح المنیر، ج‏2، ص659).[1]

از این ماده به صورت فعل (به معنای «در میانه و وسط قرار گرفتن»؛ لسان العرب، ج‏7، ص431) هم در قرآن کریم به کار رفته است «فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً» (عادیات/5)

این ماده و مشتقاتش تنها همین 5 بار در قرآن کریم به کار رفته‌اند.

«تُسَبِّحُونَ»

«تسبیح» از ماده «سبح» است که در معنای تنزیه خداوند به کار می‌رود و در این باره در جلسات 452 http://yekaye.ir/al-muzzammil-73-7/ توضیحاتی ارائه شد.

حدیث

1) در تفسیر آیاتی از سوره قلم حدیثی در جلسه 483 و 492 از امام باقر ع روایت شد. در ادامه آن آمده است:

اینکه گفت «مبادا تسبیح [خدا را] ترک کنید» می‌گوید: مبادا استغفار نکنید.

تفسیر القمی، ج‏2، ص382

وَ فِی رِوَایَةِ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع ... قَوْلُهُ: «لَوْ لا تُسَبِّحُونَ» یَقُولُ لَوْ لَا تَسْتَغْفِرُون‏.


2) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

بهترین امور، میانه‌ترین آنهاست.

عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص240

خَیْرُ الْأُمُورِ أَوْسَطُهَا.[2]


3) از امیرالمومنین ع روایت شده است:

همّ و غم روزی را که هنوز نیامده بر روزی که آمده است تحمیل مکن؛

چرا که اگر آن روز از عمرت باشد، خداوند سبحان روزیت را در آن روز به تو می‌رساند؛

و اگر هم از عمرت نباشد، چه فایده‌ای دارد که به چیزی اهتمام بورزی که برای تو نیست. [یا: در محدوده عمر تو نیست].

تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص397[3]؛ نهج‌البلاغه، حکمت267[4]

وَ قَالَ ع

 لَا تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِکَ الَّذِی لَمْ یَأْتِکَ عَلَى یَوْمِکَ الَّذِی قَدْ أَتَاکَ فَإِنَّهُ إِنْ یَکُنْ مِنْ عُمُرِکَ یَأْتِکَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فِیهِ بِرِزْقِکَ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ مِنْ عُمُرِکَ فَمَا هَمُّکَ [فَلَا تَهْتَمَ‏] بِمَا لَیْسَ مِنْ أَجلِکَ.


4) از رسول خدا ص روایت شده است:

توحید نیمی از دین است؛ و نزول روزی را از جانب خداوند با صدقه طلب کنید.

صحیفة الإمام الرضا علیه السلام، ص52؛ التوحید (للصدوق)، ص68[5]

بِإِسْنَادِهِ قَالَ [= أَخْبَرَنَا أَبُو عَلِیٍّ الْفَضْلُ بْنُ الْحَسَنِ الطَّبْرِسِیُّ عن أَبُی الْفَتْحِ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ هَوَازِنَ الْقُشَیْرِیُّ عن أَبُی الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْحَاتِمِیُّ الزُّوزَنِیُّ عن أَبُی الْحَسَنِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ الزُّوزَنِیُّ عن أَبُی بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ حَفَدَةِ الْعَبَّاسِ بْنِ حَمْزَةَ النَّیْشَابُورِیِّ عن أَبُی الْقَاسِمِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَامِرٍ الطَّائِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع سَنَةَ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِینَ وَ مِائَةٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ قَال‏ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع قَال‏] قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

التَّوْحِیدُ نِصْفُ الدِّینِ وَ اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ بِالصَّدَقَة.[6]


5) از رسول خدا ص روایت شده است:

... همانا بین خداوند و بنده‌اش چیزی نیست که به او خوبی‌ای را برساند یا بدی را از او دفع کند مگر طاعت او؛

و همانا طاعت خداوند، برآورده شدن هر خوبی‌ای است که [انسانها] می‌خواهند؛ و نجات از هر بدی‌ای است که [انسانها] از آن پرهیز می‌کنند؛

و همانا خداوند کسی را که اطاعتش کند مصون می‌دارد؛ و کسی را که عصیانش کند مصون نمی‌دارد؛

و کسی که از خدا فرار کند پناهگاهی نمی‌یابد و همانا امر خداوند آن گونه که سزاوار است، نازل می‌گردد هرچند خلائق را خوش نیاید؛

و هر آنچه آمدنی است، نزدیک است؛

آنچه خدا بخواهد، می‌شود؛ و آنچه نخواهد، نمی‌شود....

الزهد، ص14

الْقَاسِمُ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ قَالَ سَمِعْتُ کَلَاماً یُرْوَى عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ:

... إِنَّ اللَّهَ لَیْسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ شَیْ‏ءٌ یُعْطِیهِ بِهِ خَیْراً أَوْ یَدْفَعُ عَنْهُ سُوءاً إِلَّا بِطَاعَتِهِ وَ إِنَّ طَاعَةَ اللَّهِ نَجَاحٌ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یُبْتَغَى وَ نَجَاةٌ مِنْ کُلِّ شَرٍّ یُتَّقَى وَ إِنَّ اللَّهَ یَعْصِمُ مَنْ أَطَاعَهُ وَ لَا یَعْصِمُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا یَجِدُ الْهَارِبُ مِنَ اللَّهِ مَهْرَباً وَ إِنَّ أَمْرَ اللَّهِ نَازِلٌ عَلَى حَالِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْخَلَائِقُ وَ کُلُّ مَا هُوَ آتٍ قَرِیبٌ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ مَا لَمْ یَشَأْ لَمْ یَکُنْ ...

تدبر

1) «قالَ أَوْسَطُهُمْ»

مقصود از «اوسطهم» چیست؟

الف. شخصی از ابن‌عباس پرسید: منظور کسی است که به لحاظ سنی میانه‌ترین آنهاست؟ وی گفت: خیر، بلکه او کم‌سن‌ترینِ آنها و کامل‌عقل‌ترین آنها بود؛ اوسطِ هر قومی بهترین آنهاست، و دلیل آن هم در قرآن این است که ای امت محمد ص! شما کوچکترین و برترین امتهایید که خداوند فرمود: «و این گونه شما را امتی وسط قرار دادیم» (بقره/143) (تفسیر قمی، ج2، ص382) [7]

ب. عدالت‌پیشه‌ترین‌شان در مقام سخن گفتن (ابن عباس، حسن و مجاهد؛ به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص507)

ج. بافضیلت‌ترین و برترین‌شان (شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏18، ص273)

د. کسی به لحاظ سنی بینابین بقیه بود (به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص506)

ه. عادل‌ترین و منصف‌ترین‌شان (معجم المقاییس اللغة، ج‏6، ص10؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص869)

و. متمایل‌ترین‌شان به سوی حق (أقْصَدُهُمْ إِلَى الْحَقِّ) (المصباح المنیر، ج‏2، ص659).

ز. چون بحث بر سر ملک و دارایی باغ بوده، منظور کسی است که به لحاظ ملک و دارایی نسبت به بقیه صاحبان باغ حالت متوسطی و بینابینی داشته است (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏13، ص101)

ح. ...


2) «لَوْ لا تُسَبِّحُونَ»

مقصود از «تسبیح گفتن» و اینکه آیا به شما نگفتم که «مبادا تسبیح [خدا را] ترک کنید» چیست؟

الف. تاکید بر همان «استثنا کردن» (گفتن ان شاء الله: اگر خدا بخواهد) است؛ زیرا در «ان‌شاءالله» گفتن، توکل بر خدا و بزرگداشت او و اقرار به این نکته نهفته است که هیچکس نمی‌تواند کاری انجام دهد مگر به مشیت او؛ و به همین جهت آن را تسبیح خوانده است. (مجاهد، به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص506)

ب. یعنی آیا خدا را بزرگ نمی‌شمرید و نمی‌خواهید از امر او اطاعت کنید؟ (به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص506)

ج. یعنی آیا نعمت‌های خدا را در نظر نمی‌گیرید که شکرش را بجا آورید به اینکه حق فقرا را از اموالتان ادا کنید (به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص506)

د. یعنی آیا خداوند متعال را از ظلم منزه نمی‌شمرید و اعتراف نمی‌کنید که او ظلم نمی‌کند و به ظلم شما هم رضایت نخواهد داد؛ و شاهدش هم این است که در آیه بعد گفتند «سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ» یعنی خدا منزه است از اینکه به ما ظلم کند بلکه این خود ما بودیم که به خود ظلم کردیم. (به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص506)

ه. به معنای استغفار کردن است (حدیث1) ظاهرا یعنی آنها را دعوت کرده بود که از این کارشان دست بردارند و استغفار کنند تا عذاب خدا شامل حالشان نشود..

و. ...


3) «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ»

با توجه به آیات قبل، صاحبان باغ مرتکب دو اشتباه شدند: یکی اینکه قصد داشتند فقرا را از مازاد محصولات باغ محروم کنند؛ و دیگر اینکه توجه نکردند که مشیت خداوند فوق همه اراده‌هاست و ان‌شاءالله نگفتند.

از این آیه واضح می‌شود که یکی از این افراد قبل از اینکه آنان چنان تصمیمی بگیرند آنها را از این تصمیم برحذر داشته بوده است و این برحذر داشتن را با تعبیر «آیا تسبیح نمی‌گویید» بیان کرده بوده. اما چه ارتباطی بین تسبیح گفتن و دو اشتباه مذکور هست؟

الف. ارتباط تسبیح خداوند، و ان شاءالله گفتن؟

الف.1. در ان شاءالله گفتن، اقرار به این نهفته که هیچکس نمی‌تواند کاری انجام دهد مگر به مشیت او؛ (مجاهد، به نقل مجمع‌البیان، ج10، ص506) و این به معنای منزه شمردن (=تسبیح) خداوند است از اینکه کسی بتواند بر او غلبه کند.

الف.2. ...

ب. ارتباط تسبیح خداوند، و محروم نکردن فقرا؟

ب.1. کسی که خدا را منزه از هر عیب و نقصی می‌داند، تردیدی در رزاقیت خداوند ندارد؛ لذا به خاطر رسیدن به مال بیشتر، فقرا را محروم نمی‌کند. (حدیث3)

ب.2. کسی که خدا را منزه از هر عیب و نقصی بداند، روزی خود و همگان را به دست خدا می‌داند، لذا صدقه دادن و کمک به نیازمندان را اقدامی در راستای تامین و کسب روزی می‌شمرد، نه اقدامی به ضرر خود، که از آن شانه خالی کند. (حدیث4)

ب.3. کسی که خدا را باور دارد، می‌داند همه چیز، از جمله روزیش به دست خداست؛ لذا به دست آوردن روزی را در گروی رعایت دستورات خدا می‌داند، نه در گروی انباشت کردن دارایی‌ها و محروم کردن فقرا. (حدیث5)

ب.4. ...


4) «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ»

صاحبان باغ برای رسیدن به سود بیشتر تصمیم گرفتند به محرومان کمک نکنند و خدا آنها را از همان اصل سرمایه هم محروم کرد. باانصاف‌ترین فرد در میان آنان به آنها هشدار داد که چنین نکنید، بلکه خدا را منزه بدانید.

یعنی روزی ما دست خداست؛ و اگر برای به دست آوردن ویا افزودنِ آن، صرفا بر محاسبات مادی تکیه می‌کنیم، خدا را محدود به امور مادی دانسته‌ایم!

ثمره اخلاقی

کسی که خدا را واقعا باور داشته باشد، می‌داند که روزیش و همه امور وابسته به مشیت او اوست؛ چنین کسی وقتی خود را موظف می‌داند که از مازاد درآمدش به محرومان کمک کند، پس حتما برای کسب درآمد هم دست به هر کاری نمی‌زند.

تاملی با خویش

اگر در زندگی‌مان دائما احساس کمبود می‌کنیم و تامین معاش، تمامی فکر و ذکر ما، و تمامی برنامه‌های زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار داده، بدانیم که در بیراهه قرار گرفته‌ایم: و با مداومت بر ذکر «سبحان الله» بکوشیم از این غفلت به درآییم.

یادمان باشد عالَم با تمامی اسباب و علل مادی و معنویش، و از جمله، روزی ما، تنها به دست اوست؛ و چیزی او را محدود نمی‌کند و او روزی ما را ضمانت کرده است، و به قول سعدی شیرازی:

دو چیز محال عقل است: خوردن بیش از رزق مقسوم و مردن پیش از وقت معلوم.

http://ganjoor.net/saadi/golestan/gbab8/sh62/



[1] . البته برخی هم بر این باورند که صرفا می‌خواهد بفرماید این شخص به لحاظ ملک و دارایی نسبت به بقیه صاحبان باغ حالت متوسطی و بینابینی داشته است (التحقیق ...، ج‏13، ص101)

[2] . این مطلب با سند متصل و در ضمن یک حکایت از امام کاظم ع روایت شده است:

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ أَوْ غَیْرُهُ رَفَعَهُ قَالَ: خَرَجَ عَبْدُ الصَّمَدِ بْنُ عَلِیٍّ وَ مَعَهُ جَمَاعَةٌ فَبَصُرَ بِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع مُقْبِلًا رَاکِباً بَغْلًا فَقَالَ لِمَنْ مَعَهُ مَکَانَکُمْ حَتَّى أُضْحِکَکُمْ مِنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ فَلَمَّا دَنَا مِنْهُ قَالَ لَهُ مَا هَذِهِ الدَّابَّةُ الَّتِی لَا تُدْرِکُ‏ عَلَیْهَا الثَّأْرَ وَ لَا تَصْلُحُ عِنْدَ النِّزَالِ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع تَطَأْطَأَتْ عَنْ سُمُوِّ الْخَیْلِ وَ تَجَاوَزَتْ قُمُوءَ الْعَیْرِ وَ خَیْرُ الْأُمُورِ أَوْسَطُهَا فَأُفْحِمَ عَبْدُ الصَّمَدِ فَمَا أَحَارَ جَوَاباً. (الکافی، ج‏6، ص541)

[3] . در این آدرس، این حدیث هم در ادامه حدیث فوق آمده که به لحاظ مضمون بسیار بدان نزدیک است:

لَا تَحْمِلْ عَلَى یَوْمِکَ هَمَّ سَنَتِکَ کَفَاکَ کُلَّ یَوْمٍ مَا قُدِّرَ لَکَ فِیهِ فَإِنْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ‏ عُمُرِکَ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ سَیَأْتِیکَ فِی کُلِّ غَدٍ جَدِیدٍ بِمَا قَسَمَ لَکَ وَ إِنْ لَمْ تَکُنْ عُمُرَکَ فَمَا هَمُّکَ بِمَا لَیْسَ لَکَ

[4] . در نهج البلاغه فقط این فراز اول آمده است: وَ قَالَ ع یَا ابْنَ آدَمَ لَا تَحْمِلْ هَمَّ یَوْمِکَ الَّذِی لَمْ یَأْتِکَ عَلَى یَوْمِکَ الَّذِی قَدْ أَتَاکَ فَإِنَّهُ إِنْ یَکُ [یَکُنْ‏] مِنْ عُمُرِکَ یَأْتِ اللَّهُ فِیهِ بِرِزْقِک‏

[5] . سند و متن حدیث در توحید صدوق بدین صورت است:

حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأُشْنَانِیُّ الرَّازِیُّ الْعَدْلُ بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مَهْرَوَیْهِ الْقَزْوِینِیُّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَیْمَانَ الْفَرَّاءِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص التَّوْحِیدُ نِصْفُ الدِّینِ وَ اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَة

[6] . عبارت اخیر آن (روزی را با صدقه نازل کنید در احادیث متعددی آمده است، از باب نمونه:

وَ عَنْهُ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:  «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ» (قرب الإسناد، ص118)

عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع دَاوُوا مَرْضَاکُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ ادْفَعُوا الْبَلَاءَ بِالدُّعَاءِ وَ اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ فَإِنَّهَا تُفَکُّ مِنْ بَیْنِ لُحِیِّ سَبْعِمِائَةِ شَیْطَانٍ وَ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَثْقَلَ عَلَى الشَّیْطَانِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَى الْمُؤْمِنِ وَ هِیَ تَقَعُ فِی یَدِ الرَّبِّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِی یَدِ الْعَبْدِ. (الکافی، ج‏4، ص3)

قَالَ وَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ حَسَّانَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ. (الکافی، ج‏4، ص10)

[7] . فَقَالَ الرَّجُلُ: یَا ابْنَ عَبَّاسٍ کَانَ أَوْسَطَهُمْ فِی السِّنِّ فَقَالَ: لَا بَلْ کَانَ أَصْغَرَ الْقَوْمِ سِنّاً وَ کَانَ أَکْبَرَهُمْ عَقْلًا وَ أَوْسَطُ الْقَوْمِ خَیْرُ الْقَوْمِ، وَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِ فِی الْقُرْآنِ أَنَّکُمْ یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ أَصْغَرُ الْأُمَمِ وَ خَیْرُ الْأُمَمِ قَالَ اللَّهُ: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً»