سفارش تبلیغ
صبا ویژن

467) سوره قلم (68) آیه 1 ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ

بسم الله الرحمن الرحیم

467) سوره قلم (68) آیه 1

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏؛ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ

ترجمه

به نام خداوند رحمت گستر و همواره مهربان؛ نون، سوگند به قلم و آنچه ‌نویسند؛


مقدمه

سوره قلم جزء اولین سوره‌هایی است که بر پیامبر اکرم ص نازل شده است. با توجه به اینکه دو سوره علق و مزمل قبلا بررسی شده است، شاید مناسب باشد که اکنون سراغ سوره قلم برویم.

این سوره را همچنین سوره «ن» هم نامیده‌اند.

حسن، عکرمه و عطاء کل سوره را مکی دانسته‌اند اما نظر ابن‌عباس و قتاده این بوده که آیات 16-33 (سَنَسِمُهُ... لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ) مدنی می باشد.

تعداد آیات آن بر اساس تمامی نقلها 52 آیه است. (مجمع البیان، ج‏10، ص496)

فضیلت این سوره

از پیامبر اکرم ص روایت شده که به کسی که این سوره را بخواند، ثواب کسانی که اخلاق نیکو دارند داده می‌شود؛ و

از امام صادق ع روایت شده که کسی که این سوره را در نماز واجب یا مستحبی بنخواند خداوند او را از اینکه در زندگیش دچار فقر شود ایمن می‌دارد و از فشار قبر او را پناه می‌دهد ان‌شاءالله.

أبی بن کعب قال قال النبی ص و من قرأ سورة ن و القلم أعطاه ثواب الذین حسن أخلاقهم (مجمع البیان، ج‏10، ص496)

أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ الصَّائِغِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ قَرَأَ سُورَةَ ن وَ الْقَلَمِ فِی فَرِیضَةٍ أَوْ نَافِلَةٍ آمَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یُصِیبَهُ فَقْرٌ أَبَداً وَ أَعَاذَهُ اللَّهُ إِذَا مَاتَ مِنْ ضَمَّةِ الْقَبْرِ. (ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص119؛ مجمع البیان، ج‏10، ص496)



شأن نزول

از ابن‌عباس روایت شده است بعد از آنکه جبرئیل در غار حرا بر پیامبر ص نازل شد و آیات ابتدایی سوره علق را بر ایشان تلاوت کرد و ایشان به منزل برگشت و حضرت خدیجه به ایشان ایمان آورد؛ سه روز بعد از اسلام آوردن حضرت خدیجه، یکبار پیامبر ص [همراه با خدیجه] به نماز ایستاده بود. حضرت علی ع بر آنان وارد شد و از پیامبر ص سوال کرد: این چه کاری است که انجام می‌دهید؟ پیامبر ص فرمود: این دین خداست. پس امیرالمومنین ع ایمان آورد و پیامبر ص را تصدیق کرد و آن دو [علناً] نماز می‌خواندند و رکوع و سجده بجا می‌آوردند و خبر در مکه پیچید که پیامبر مجنون شده است و آنگاه این آیات نازل شد که «نون، سوگند به قلم و آنچه ‌نویسند؛ که تو - به نعمت پروردگارت - مجنون نیستی» (تا پنج آیه) و این آیات دومین مطلبی بود که بر ایشان نازل شد.

سعد السعود للنفوس منضود، ص216[1]؛ مناقب آل أبی طالب، ج‏2، ص14[2]؛ بحار الأنوار، ج‏18، ص229-230[3]

البته لازم به ذکر است امیرالمومنین در خطبه قاصعه (نهج‌البلاغه، خطبه192) اشاره می‌کنند که من یک سال که پیامبر به غار حرا می‌رفت همراهش بودم و هنگام نزول وحی ناله شیطان را شنیدم و از پیامبر سوال کردم و پیامبر به من فرمود تو آنچه من می‌بینم و می‌شنوم، می‌بینی و می‌شنوی، جز اینکه پیامبر نیستی؛ که ظاهرش این است که ایشان همان هنگام نزول اولیه وحی همراه پیامبر بوده است، مگر اینکه آن گفتگوی پیامبر و حضرت علی ع را مربوط به بار دیگری از نزول وحی بدانیم، یا اینکه ابن‌عباس درباره اینکه حضرت علی ع چند روز بعد ایمان آورده اشتباه کرده باشد.[4]

حدیث

1) از امام کاظم ع سوال شد درباره این سخن خداوند عز و جل که «نون، و قلم و آنچه می‌نویسند» فرمود: «نون» اسم رسول الله ص است؛ و قلم اسم امیرالمومنین است، که صلوات خداوند بر آن دو و بر ذریه‌ آنها.

تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص: 685

الْحَسَنُ بْنُ أَبِی الْحَسَنِ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ رِجَالِهِ بِإِسْنَادِهِ یَرْفَعُهُ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ:

سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ فَالنُّونُ اسْمٌ لِرَسُولِ اللَّهِ وَ الْقَلَمُ اسْمٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا وَ عَلَى ذُرِّیَتِهِمَا.[5]


2) شخصی خدمت امام صادق ع مشرف می‌شود و از تفسیر برخی از آیات، از جمله «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» سوال می‌کند. حضرت می‌فرمایند: ...

و اما «نون» نام رودخانه‌ای در بهشت است، از برف سفیدتر، و از عسل شیرین‌تر؛ خداوند متعال به او فرمود: مُرکّب [دوات] باش! پس مرکب شد. آنگاه خداوند درختی را برگرفت و به دست خود کاشت - امام ع در اینجا فرمود: منظور از «دست» قدرت است، و مطلب آن گونه که مشبّهه [کسانی که خدا را به امور مادی تشبیه می‌کنند] می‌پندارند، نیست - سپس به آن [درخت] فرمود: قلم باش! و به او فرمود: بنویس! گفت: پروردگارا چه بنویسم؟! فرمود: بنویس آنچه را تا روز قیامت واقع می‌باشد. پس چنین کرد، آنگاه بر او مهر زد و فرمود: «تا روز آن وقت معلوم» (حجر/38) سخن نگو!

علل الشرائع، ج‏2، ص402؛ تفسیر القمی، ج‏2، ص379-380[6]

أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ حَبَشِیِّ بْنِ قُونِیٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ فِیمَا کَتَبَ إِلَیَّ قَالَ حَدَّثَنَا جَمِیلُ بْنُ زِیَادٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ یَحْیَى بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ الرَّازِیِّ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ[7]... فَالْتَفَتَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَیْهِ وَ قَالَ ...

وَ أَمَّا نُونٌ فَکَانَ نَهَراً فِی الْجَنَّةِ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ الثَّلْجِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لَهُ کُنْ مِدَاداً فَکَانَ مِدَاداً ثُمَّ أَخَذَ شَجَرَةً فَغَرَسَهَا بِیَدِهِ ثُمَّ قَالَ وَ الْیَدُ الْقُوَّةُ وَ لَیْسَ بِحَیْثُ تَذْهَبُ إِلَیْهِ الْمُشَبِّهَةُ ثُمَّ قَالَ لَهَا کُونِی قَلَماً ثُمَّ قَالَ لَهُ اکْتُبْ فَقَالَ لَهُ یَا رَبِّ وَ مَا أَکْتُبُ قَالَ اکْتُبْ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَفَعَلَ ذَلِکَ ثُمَّ خَتَمَ عَلَیْهِ وَ قَالَ لَا تَنْطِقَنَّ إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.[8]


3) سفیان [بن سعید] ثوری می‌گوید خدمت امام صادق ع مشرف شدم و از ایشان تفسیر حروف مقطعه قرآن را سوال کردم. حضرت یکی یکی آنها را توضیح دادند تا اینکه فرمودند:

و اما «ن»، آن نهری است در بهشت که خداوند به او دستور داد که منجمد شود پس چنین شد و مُرکّب [= دوات] گشت؛ سپس خداوند به قلم فرمود: بنویس؛ پس قلم آنچه بود و آنچه تا قیامت خواهد بود را در لوح محفوظ نوشت؛ و آن دوات، دواتی از نور بود؛ و آن قلم، قلمی از نور، و آن لوح، لوحی از نور.

گفتم: یَا ابْنَ رسولِ اللَّه! برایم مطلب لوح و قلم و دوات را بیشتر بیان فرما و از علمت مرا تعلیم ده!

فرمود: ابن سعید! اگر نبود که تو اهل [فهم] جواب هستی، جوابت را نمی‌دادم:

نون فرشته‌ای است که [مطلب را] به قلم، که او هم فرشته‌ای است - ادا می‌کند [= می‌رساند] و قلم هم به لوح - که او هم فرشته‌ای است - ادا می‌کند و لوح به اسرافیل و اسرافیل به میکائیل و میکائیل به جبرئیل و جبرئیل به پیامبران و فرستادگان [مطلب را] ادا می کند.

سپس فرمود: سفیان! بلند شو، که دیگر بر تو ایمن نیستم. [ظاهرا یعنی: نگرانم که نفهمی و به جای هدایت گمراه شوی]

معانی الأخبار، ص23

أَخْبَرَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ الزَّنْجَانِیُّ فِیمَا کَتَبَ إِلَیَّ عَلَى یَدَیْ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ الْبَغْدَادِیِّ الْوَرَّاقِ قَالَ حَدَّثَنَا مُعَاذُ بْنُ الْمُثَنَّى الْعَنْبَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَسْمَاءَ قَالَ حَدَّثَنَا جُوَیْرِیَةُ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ السَّعِیدِ الثَّوْرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الم وَ المص وَ الر وَ المر وَ کهیعص وَ طه وَ طس وَ طسم وَ یس وَ ص وَ حم وَ حم عسق وَ ق وَ ن قَالَ ع ...[9]

وَ أَمَّا ن فَهُوَ نَهَرٌ فِی الْجَنَّةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اجْمُدْ فَجَمُدَ فَصَارَ مِدَاداً ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْقَلَمِ اکْتُبْ فَسَطَرَ الْقَلَمُ فِی اللَّوْحِ الْمَحْفُوظِ مَا کَانَ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَالْمِدَادُ مِدَادٌ مِنْ نُورٍ وَ الْقَلَمُ قَلَمٌ مِنْ نُورٍ وَ اللَّوْحُ لَوْحٌ مِنْ نُورٍ وَ قَالَ سُفْیَانُ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بَیِّنْ لِی أَمْرَ اللَّوْحِ وَ الْقَلَمِ وَ الْمِدَادِ فَضْلَ بَیَانٍ وَ عَلِّمْنِی مِمَّا عَلَّمَکَ اللَّهُ فَقَالَ یَا ابْنَ سَعِیدٍ لَوْ لَا أَنَّکَ أَهْلٌ لِلْجَوَابِ مَا أَجَبْتُکَ فَنُونٌ مَلَکٌ یُؤَدِّی إِلَى الْقَلَمِ وَ هُوَ مَلَکٌ وَ الْقَلَمُ یُؤَدِّی إِلَى اللَّوْحِ وَ هُوَ مَلَکٌ وَ اللَّوْحُ یُؤَدِّی إِلَى إِسْرَافِیلَ وَ إِسْرَافِیلُ یُؤَدِّی إِلَى مِیکَائِیلَ وَ مِیکَائِیلُ یُؤَدِّی إِلَى جَبْرَئِیلَ وَ جَبْرَئِیلُ یُؤَدِّی إِلَى الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ ص قَالَ ثُمَّ قَالَ لِی قُمْ یَا سُفْیَانُ فَلَا آمَنُ عَلَیْکَ.[10]


4) در روایتی امیرالمومنین ع از رسول خدا ص تفسیر حروف ابجد را نقل می‌کنند تا می‌رسند به حرف «ن»؛ می فرمایند:

و اما نون، پس همان «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» است، که قلم، قلمی از نور است، و کتابی از نور در لوح محفوظ هست که «مقربان بر آن شهادت می‌دهند» (مطففین/21) و شاهد بودن خداوند کافی است.

الأمالی( للصدوق)، ص318؛ التوحید (للصدوق)، ص237

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سَالِمٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع سَأَلَ عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَفْسِیرُ أَبْجَدْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَعَلَّمُوا تَفْسِیرَ أَبْجَدْ فَإِنَّ فِیهِ الْأَعَاجِیبَ کُلَّهَا وَیْلٌ لِعَالِمٍ جَهِلَ تَفْسِیرَهُ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا تَفْسِیرُ أَبْجَدْ قَالَ أَمَّا الْأَلِفُ ...[11]

وَ أَمَّا النُّونُ فَـ«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ» فَالْقَلَمُ قَلَمٌ مِنْ نُورٍ وَ کِتَابٌ مِنْ نُورٍ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ» وَ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهِیداً ...[12]

تدبر

1) «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ»

می‌دانیم که «ن» یکی از حروف مقطعه است و این حروف مقطعه از اولین سوره‌های مکی (که دومین یا سومین سوره نازل شده بر پیامبر ص است) مشاهده می‌شود و تا سوره‌های مدنی‌ای نظیر سوره‌های بقره، آل‌عمران حضور دارد. این حروف 14 حرف از 28 حرف زبان عربی را شامل می‌شوند (أ، ح، ر، س، ص، ط، ع، ق، ک، ل، م، ن، ه،ی که در عبارت «صراط علی حق نمسکه» همگی جمع شده‌اند) درباره اینکه به طور کلی مقصود از این حروف مقطعه چیست اقوالی مطرح است. مرحوم طبرسی 11 را دیدگاه برشمرده است: (مجمع‌البیان، ج1، ص112-113)

1. حروف مقطعه، از اسراری است که خداوند علم آن را به خود اختصاص داده است (در روایات ما هم به این اشاره شده)

2. هریک اسم سوره‌ای است که این حرف در ابتدایش آمده است. (حسن و زید بن اسلم)

3. دلالت بر اسماء الله دارد (ابن‌عباس) که درباره چگونگی آن هم اقوال متعددی است که در ذیل هر مورد باید روایات خاص آن را دید که گاه برای یک مورد چندین روایت آمده که چه‌بسا هرکدام از اینها بر چندین معنای متفاوت دلالت دارد. [و نیز برخی اینها را اعم از اسم خدا، اسامی پیامبر اکرم ص، اسم فرشتگان و ... دانسته‌اند؛ التحریر و التنویر، ج‏1، ص205]

4. اینها اسماءالله هستند که از هم جدا شده‌اند و اگر کسی به ترکیب آنها راه یابد می‌تواند به اسم اعظم برسد. مثلا «الر» و «حم» و «ن» با همدیگر «الرحمن» می‌شوند و ... (سعید بن جبیر)

5. اسمهای قرآن می باشند (قتاده)

6. انواعی از امورند که خداوند بدانها سوگند یاد کرده است (ابن‌عباس و عکرمه) برخی گفته است: اینها همان حروف الفبا هستند که به خاطر اهمیتشان در تمام زبانها خداوند بدانها سوگند یاد کرده است؛ گویی می‌فرماید: سوگند به این حروف که قرآن کلام من است.(اخفش)

7. اینها شروع اسمهای خداوندند و در آنها هیچ حرفی نیست مگر اینکه درباره نعمت یا بلایی است و مدت و مهلت یک قومی را بیان می‌کند (ابوالعالیه، در احادیث ما هم مویداتی دارد)

8. اینها بر اساس محاسبات جمل (حساب ابجد) بر مدتی که امت اسلام در جهان برقرار است دلالت می کند (مقاتل، علی بن فضال مجاشعی، و برخی روایات)[13]

9. می‌خواهد بفرماید این قرآنی که از آوردن شبیهش عاجز شده‌اید با همین حروفی که می‌شناسید بیان شده است (قطرب، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانی)

10. منظور حروف الفباست که با بیان برخی از بقیه بی‌نیاز شده، چنانکه می‌گوییم «ابجد» یا «ا ب پ ت» و منظورمان کل حروف الفباست.

11. کافران با سرو صدا مانع شنیدن سخن پیامبر ص می‌شدند، اینها در ابتدای سوره‌ها آمد و آنها چنین سخن گفتنی نشنیده بودند لذا سکوت می‌کردند تا ببینند پیامبر ص چه می‌خواهد بگوید.

اما اقوال دیگری هم هست که دیگران اشاره کرده‌اند:

12. هر یک اشاره به غرض اصلی آن سوره دارد؛ مثلا «ن» دلالت بر «نصر» دارد؛ «ق» دلالت بر قرآن یا قهر الهی دارد و ... (المیزان، ج18، ص7-8)

13. برای هشدار باش به مخاطب است. (المیزان، ج18، ص7-8)

14. اینها مصداق «متشابهات»ی هستند که تاویلش را جز خدا نمی‌داند. (المیزان، ج3، ص33)

15. حروفی‌اند که [برای کسی که علمش را داشته باشد] کل قرآن از آنها استخراج می‌شود مثلا سوره بقره از «الم» و ... و اینها همان «ام الکتاب» و «محکمات» قرآن‌اند (ابوفاخته، به نقل تفسیر طبری، ج3، ص117؛ المیزان، ج3، ص33)

و ابن‌عاشور (التحریر و التنویر، ج‏1، ص: 205-213) دو مورد دیگر را هم اضافه کرده است:[14]

16. حروفی هستند که هریک دال بر مطلبی در تزکیه قلب می‌باشند (ابن‌عربی)

17. علامتی برای اهل کتاب است (در دعده‌های پیامبران آنها آمده بود که پیامبری خواهد آمد که کتاب آسمانی‌اش دارای حروف مقطعه است [و هیچیک از کتب آسمانی قبلی چنین چیزی نداشته است]


2) «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ»

می‌دانیم که «ن» یکی از حروف مقطعه است درباره اینکه به طور کلی مقصود از این حروف مقطعه چیست در تدبر1 اقوالی مطرح شد. علاوه بر آنها، در خصوص «ن» در این سوره هم دیدگاههای زیر مطرح شده است:

1. منظور «ماهی» است؛ [مویدش هم آن است که کلمه «نون» در عربی به معنای «ماهی» به کار رفته است چنانکه در قرآن کریم، حضرت یونس را که در شکم ماهی افتاد «ذا النون» خوانده است (انبیا/87)]

برخی این را همین ماهی‌هایی که در دریا هستند دانسته‌اند که از عجایب آفرینش می‌باشند؛ و برخی آن را تعبیری استعاره‌ای از یکی از اولین آفریده‌های خدا، که آفرینش آن حتی بر آفرینش زمین مقدم بوده، قلمداد کرده‌اند (ابن‌عباس، مجاهد، مقاتل، سدی، مجمع البیان، ج‏10، ص499).[15]

2. یکی از حروف «الرحمن» است (ابن‌عباس، مجمع البیان، ج‏10، ص499). (توضیح در دیدگاه شماره4 تدبر قبل)

3. «دوات» [مُرکّب، جوهری که برای نوشتن استفاده می‌شود] است. (حسن، قتاده، ضحاک، مجمع البیان، ج‏10، ص499) [یکی از معانی کلمه «نون» دوات است و احادیثی نیز در تایید این دیدگاه می‌توان یافت، مانند حدیث2 و 3]

4. لوحی از نور است (منسوب به پیامبر ص، مجمع البیان، ج‏10، ص499)

5. نام نهری در بهشت است. (حدیث2؛ و مجمع البیان، ج‏10، ص499)

6. نام فرشته‌ای از فرشتگان الهی است. (حدیث3)

7. نامی از نام‌های پیامبر اکرم ص است. (حدیث1)

لازم به ذکر است که بسیاری از این دیدگاه‌ها که ممکن است در نظر اول با هم ناسازگار به نظر برسد با همدیگر قابل جمع است چنانکه در حدیث3 معانی 3 تا 6 از معانی فوق با هم یکی شده‌اند و آیت الله حسن زاده آملی در تعلیقه‌اش بر کتاب منهاج النجاح فی ترجمة مفتاح الفلاح، (مقدمه‏2، ص23) توضیحی عرفانی می‌دهند که دیدگاههای دیگر را هم با این دیدگاهها جمع می‌کنند.[16]


3) «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ»

این قلمی که بدان سوگند خورده شده چیست؟

الف. اشاره به حقیقتی ماورایی و فرشته‌ای از فرشتگان خداوند است که همه حقایق عالم را متناسب با عالم ماوراء در لوح محفوظ تثب و ضبط کرده است. (حدیث2 و 3)

ب. اشاره به حقیقت امیرالمومنین است (حدیث1) خواه از این جهت که اوست که حقایق شریعت اسلام را از پیامبر ص بتمامه دریافت کرد و در عالم نشر داد (همانند قلم، که کارش نشر مطالب است) خواه از این جهت که به خاطر برخورداری از فصاحت و بلاغت فوق‌العاده‌اش «قلم» معرفی اسلام در عالم گردید؛ یا ...

ج. اشاره به همین قلم‌های عادی ماست که اگر آنها نبودند فرهنگ و تمدن بشری چنین گسترشی پیدا نمی‌کرد.

نکته تخصصی انسان‌شناسی

قبلا بارها به جایگاه زبان در برتری و تمایز انسان از سایر موجودات اشاره شد. (مثلا جلسه221، تدبر3 http://yekaye.ir/baqare-2-31/) اکنون می‌افزاییم که آن طور که برخی از فیلسوفان مغرب زمین نشان داده‌اند (مانند دریدا) اساساً هیچ زبانی بدون اینکه کتابتی همراهش باشد وجود ندارد (حتی وی معتقد است که کتابت بنوعی بر سخن گفتن تقدم دارد)

د. ...


4) «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ»

اولین آیاتی که بر پیامبر ص نازل شد او را به «خواندن» دعوت می‌کرد و آیات کنونی را دومین دسته آیات نازل شده بر پیامبر دانسته‌اند (توضیح در شان نزول‌) و در این آیات بر قلم و نوشتن تاکید شده است.

پاسخ به شبهه

برخی می‌پندارند قرآن مکاشفات شخصی پیامبر ص بوده که توسط خود ایشان و تحت تاثیر فرهنگ زمانه وی به قالب لفظ درآمده است، و کثرت سخن از صراط و سبیل و باغ و رود در قرآن کریم را شاهدی بر توهم خویش دانسته‌اند (که چون اینان در مناطق بی آب و علف زندگی می‌کرده و کار اصلی‌شان تجارت و راهزنی بوده، این مفاهیم برایشان مهم است) و گفته‌اند اگر پیامبر ص امروزه و در یک جامعه متمدن دانش‌محور می‌آمد به جای آن تعابیر از ادبیات نوشتن و چاپ کردن و ... بهره می‌برد. وجود این آیات، آن هم در زمره اولین آیات نازل شده بر پیامبر ص، خط بطلانی است بر توهم مذکور؛ پیامبری که تاکنون نخوانده و ننوشته، در جامعه‌ای که باسوادهای آن انگشت‌شمارند، اولین مطالبی که می‌آورد در فضای خواندن و نوشتن و قلم و سطر است.

تکمله

 علت کثرت تعابیر مربوط به باغ و رود و ... نیز بی‌آب و علف بودن زندگی آنها نیست؛ بلکه ما هم وقتی بخواهیم یک چشم‌انداز بسیار زیبا را تصویر کنیم تصاویری همچون آبشار نیاگارا درون جنگلهای انبوه را مطرح می‌کنیم. آیا اینکه چنین تصاویری برای ما هم جذاب است ناشی از این است که در سرزمین بی‌آب و علف زندگی می‌کنیم؛ یا فطرت هر انسانی از سرسبزی و صدا و منظره آب روان لذت می‌برد؟



[1] .

پاورقیها را در سایت بخوانید