بقیه مطلب جلسه 436
بقیه مطلب جلسه 436
تدبر
1) «قُلْ مَنْ ذَا الَّذی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً»
در پاسخ به تلقی منافقان، خداوند به پیامبرش [و بهتَبَع، به ما] دستور میدهد که دو مطلب را به آنها گوشزد کنیم:
مطلب اول (آیه قبل) این بود که بالاخره مرگ یک واقعیت گریزناپذیر برای انسان است؛ و با فرار از جنگ، نمیتوانید از مرگ فرار کنید؛ پس به جای پاک کردن صورت مسأله، مساله مرگ را به طور جدی برای خود حل کنید.
دوم اینکه (آیه حاضر) اگر خدا بدی یا رحمتی برای شما بخواهد، هیچکس نمیتواند جلوی او بگیرد؛ و کسی حقیقتاً حامی و یاوری جز خدا ندارد. (اقتباس از المیزان، ج16، ص287)[1]
چرا این دو مطلب؟
الف. مطلب اول، نوعی پاسخ نقضی به طرز فکر آنهاست (آنها مشکلی دارند که از مرگ فرار میکنند، اما این فرار مشکلشان را حل نمیکند)؛ اما مطلب دوم، ارائه راه حل برای مشکل آنهاست (نوع نگاهتان به عالم را تغییر دهید و خدا را جدی بگیرید، تا مرگ هم نتواند شما را به چالش بکشاند) (ایستاده در باد، ص203)
ب. این دو، پرداختن به یک مطلب است از دو زوایه خود و خدا؛ یعنی انسان عاقل، چه از منظر وضعیت خودش نگاه کند؛ و چه از منظر نسبتی که با خدا دارد، بهترین کار این است که نظام زندگیاش را بر اساس ایمان و وظیفهاش در قبال خدا تعریف کند، نه در قبال دلخواههای موقتی خود و دیگران.
ج. ...
2) «مَنْ ذَا الَّذی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً»
مطلب آیه قبل را خبری گفت و این مطلب را سوالی؛ چرا؟
الف. در آنجا میخواست تلقی مخاطبان را رد کند، اما اینجا میخواهد مطلب جدیدی به آنها یاد دهد (تدبر1، الف)، و برای اینکه آنها درست متوجه شوند، سوالی از خودشان میپرسد، که با این سوال آنها را به درون خویش ارجاع دهد، و خودشان به پاسخ آن برسند.
نکته تخصصی آموزشی
در آموزش معارف نیاز نیست که همیشه، نتیجه را مستقیم به مخاطب ارائه دهیم. بسیاری از اوقات بهتر آن است که با طرح سوال، ذهن وی را درگیر و تشنه کنیم تا خودش به سمت جواب حرکت کند. جوابی که خود شخص با تامل بدان دست مییابد اثری ماندگارتر و عمیق تر دارد تا مطلبی را که صرفا از زبان دیگران - حتی به نحو استدلالی - بشنود:
هر کجا دردی دوا آنجا رود هر کجا فقری نوا آنجا رود
هر کجا مشکل جواب آنجا رود هر کجا کشتی است آب آنجا رود
آب کم جو تشنگی آور بدست تا بجوشد آب از بالا و پست ...[2]
تا سقاهم ربهم آید خطاب تشنه باش الله اعلم بالصواب
http://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar3/sh151/
تاملی جامعهشناختی در وضعیت خویش
برخی بر این باورند که یکی از مشکلات جامعه ما این است که بیش از حد مخاطب را با اطلاعات دینی محاصره کردهایم؛ اطلاعاتی که چون در عمق جانش وارد نشده، اثری در زندگیها نمیگذارد؛ و چون گوشش از آنها پر شده، فکر میکند که آنها را فهمیده و دیگر حاضر به تأمل جدی و شنیدن آنها به نحو عمیق نیست.
ب. ...
3) «مَنْ ذَا الَّذی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً
«کیست آن که از [خواست] خدا در مورد شما جلوگیری کند، اگر برای شما بدیای بخواهد یا رحمتی را برایتان اراده کند».
این مضمون در قرآن کریم به صورتهای مختلفی بیان شده است؛ مثلا:
«ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ: هر رحمتى را که خداوند براى مردم بگشاید هرگز آن را بازدارندهاى نیست، و هر چه را بازدارد هرگز آن را پس از او گشایندهاى نباشد» (فاطر/2)
«مَنْ کانَ یُریدُ ثَوابَ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوابُ الدُّنْیا وَ الْآخِرَة: هر کس پاداش دنیا را بخواهد، پاداش دنیا و آخرت در نزد خداست» (نساء/124)
«مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً: هر که عزت خواهد (بداند که) عزت یکسره از آن خداوند است» (فاطر/10)
تاملی با خویش
اگر خدا را باور داریم، لحظهای بیندیشیم!
اگر از چیزی فرار میکنیم، از کجا و به کجا فرار میکنیم؟
مگر نه این است که همه چیز به ید قدرت اوست؟ پس، اگر خدا بخواهد به کسی ضرری یا سودی برساند، چه کسی میتواند مانع او شود؟
در واقع، هرکس که از چیزی فرار میکند، میخواهد از ضرری در امان بماند و به نفعی برسد.
اگر همه سود و زیانها به دست خداست و هیچکس یارای ایستادگی در برابر خواست او را ندارد، چرا در زندگیمان تنها در آخرین مرحله سراغ او میرویم؟ (ایستاده در باد، ص204)
4) «وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً»
در میان نسبتهای مختلفی که انسان با خدا دارد، بر دو مفهوم «ولیّ» و «نصیر» تاکید کرد.
چرا؟
الف. «ولیّ» سرپرست است، کسی که از بالا انسان را در مسیری که دارد به جلو میبرد. «نصیر» یاور است؛ کسی که در کنار انسان میایستد و او را برای رسیدن به مقصودش کمک میکند. کسی که نه «ولیّ» دارد و نه «نصیر» یعنی نه پشتوانهای در عالم دارد و نه همراهی؛ و کاملا تک و تنها افتاده است.
ب. ...
5) «قُلْ مَنْ ذَا الَّذی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً»
چرا لحن آیه را از حالت مخاطب «کیست که شما را حفظ کند ...» به حالت غایب «نمی یابند یاوری ...» تغییر داد؟
الف. چون مخاطبانش بیماردلان و منافقان بودند و دلشان از کفر و مرض پر شده، [به حق اعتنایی نمیکنند] لذا از سخن با آنها اعراض کرد و با پیامبرش سخن گفت. (المیزان، ج16، ص287)
ب. به لحاظ نحوی، این تغییر نشان میدهد که فقط جمله اول «مقول قول» (مضمونِ مربوط به «بگو») است. در نتیجه میخواهد بفرماید آن مطلبی که در مواجهه با منافق و بیماردل باید تذکر داد، همان پرسشی است که آنها را با خود درگیر کند؛ و این جمله اخیر، دیگر توضیحی از خدا برای ماست، که خیالمان راحت باشد که آنها سرپرست و یاوری نخواهند یافت.
نکته تکمیلی تعلیم و تربیت
اگرچه در مواجهه با مخاطب، استفاده از پرسش و وادار کردن مخاطب به تامل، در بسیاری از اوقات مناسب است (تدبر2) اما نباید همواره صرفا به پرسش بسنده کرد، بلکه در برخی موارد باید به وضوح، مطلب نهایی را در اختیار مخاطب قرار داد؛ البته مخاطب با مخاطب متفاوت است؛ چنانکه در این آیه، جمله اول مخاطبش منافقان و بیماردلان است؛ و جمله دوم، مخاطبش خود پیامبر و مومنان.
ج. ...
6) «مَنْ ذَا الَّذی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً»
با اینکه غالبا در مقابل «سوء»، «حُسن» و در مقابل «رحمت»، «غضب» به کار میرود، چرا در این آیه، بین «سوء» و «رحمت» تقابل انداخت؟
الف. آنها برای فرار از «سوء» از جنگ فرار میکردند، میخواهد به طور ضمنی نشان دهد که اگر قرار باشد بدیای به آنها نرسد باید مشمول رحمت خداوند واقع شوند؛ وگرنه فرار از «سوء: بدی»ای که شخص را مشمول غضب خدا کند، واقعا مبتلا شدن به «سوء» است، نه فرار از آن.
ب. ...
این را در کانال نگذاشتم
7) «مَنْ ذَا الَّذی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً»
چرا مطلب را با تعبیر ساده «آیا کسی هست که» بیان نکرد و از تعبیر «من ذا الذی: کیست آن که» استفاده کرد؟
الف. به نظر میرسد تاکید شدیدتری در این تعبیر هست که جواب جدیتری میطلبد.[3]
ب. ...
[1] . کانت الآیة السابقة تنبیها لهم على أن حیاة الإنسان مقضی مؤجل لا ینفع معه فرار من الزحف و فی هذه الآیة تنبیه على أن الشر و الخیر تابعان لإرادة الله محضا لا یمنع عن نفوذها سبب من الأسباب و لا یعصم الإنسان منها أحد فالحزم إیکال الأمر إلى إرادته تعالى و القرار على أمره بالتوکل علیه
[2] . تا نزاید طفلک نازک گلو کی روان گردد ز پستان شیر او
رو بدین بالا و پستیها بدو تا شوی تشنه و حرارت را گرو
بعد از آن بانگ زنبور هوا بانگ آب جو بنوشی ای کیا
حاجت تو کم نباشد از حشیش آب را گیری سوی او میکشیش
گوش گیری آب را تو میکشی سوی زرع خشک تا یابد خوشی
زرع جان را کش جواهر مضمرست ابر رحمت پر ز آب کوثرست
[3] . مقایسه شود با حدید/11 در جلسه74 تدبر1 http://yekaye.ir/al-hadeed-057-11/