سفارش تبلیغ
صبا ویژن

432) سوره احزاب (33) آیه 13 وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا

بسم الله الرحمن الرحیم

 

432) سوره احزاب (33) آیه 13 وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَ یَسْتَأْذِنُ فَریقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُریدُونَ إِلاَّ فِراراً

6 رمضان 1438

ترجمه

و آنگاه که طایفه‌ای از آنان گفتند ای اهل یثرب! دیگر [اینجا] جای شما نیست، برگردید؛ و گروهی از آنان از پیامبر ص رخصت می‌طلبند، می‌گویند: بدرستی که خانه‌های ما بی‌حفاظ است؛ در حالی که چنین نیست؛ قصدی جز فرار ندارند.

نکات ترجمه

«یثرب» اسم شهری است که امروزه «مدینه» خوانده می‌شود.[1] از ماده «ثرب» گرفته شده است که این ماده به معنای ملامت کردن و گناه شخصی را به وی گوشزد کردن است: «لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ‏» (یوسف/92) (مفردات ألفاظ القرآن، ص173) و گفته‌اند پیامبر ص چون وارد این شهر شد این اسم را که دلالت بر ملامت و عیب داشت برای نامیدن این شهر نامناسب می‌دانست و آن را «طیبه» یا «طابه» (به معنای پاک و دلپسند) نامید (لسان العرب، ج‏1، ص235) و در قرآن کریم هم، غیر از این مورد که مطلب از زبان منافقان نقل شده، هرجا خواسته از این شهر اسم ببرد، از کلمه «مدینه» استفاده کرده است (توبه/101 و 120؛ احزاب/60؛ منافقون/8)

این ماده تنها همین دو مورد در قرآن کریم به کار رفته است.

«مقام»

از ماده «قوم» (به معنای ایستادن) است که درباره این ماده و نیز کلمه «مقام» در جلسه366 (http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-1/ ) توضیح داده شد.

در اینجا اشاره می‌شود که از میان قراء سبعه، تنها در قرائت حفص از عاصم به صورت «مُقام» قرائت شده و بقیه «مَقام» قرائت کرده‌اند (الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص419) البته در میان قرائات شاذه و غیرمشهور السلمی و الأعرج و الیمانی هم همانند حفص قرائت کرده‌اند؛ و البته علاوه بر قرائات سبعة مشهور، أبو جعفر، و شیبة، و أبو رجاء، و الحسن، و قتادة، و النخعی، و عبد اللّه بن مسلم، و طلحة نیز به صورت «مَقام» خوانده‌اند‌. (البحر المحیط فى التفسیر، ج‏8، ص460) [2]

طبری، که بر قرائت «مَقام» اصرار دارد، بر این باور است که «مَقام» اسم مکان است (مکان اقامت، جای ماندن) اما «مُقام» مصدر است (اقامت، ماندن) (جامع البیان، ج‏21، ص86) اما جوهری معتقد است هر دو کلمه هم به معنای «اقامت» و هم به معنای «موضع قیام» به کار می‌رود چرا که اگر از باب «قام یقوم» باشد، مصدرش «مَقام» خواهد بود و اگر از باب «أقام یُقیم» باشد، مصدرش «مُقام» می‌شود [و اسم مکان آنها در همین دو وزن هم، دقیقا به همین دو صورت خواهد بود.] (الصحاح، ج 5، ص2017) و ظاهرا در قرآن کریم «مُقام» بوضوح در هر دو معنا به کار رفته: در معنای اسم مکان: «ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» (فرقان/66) و در معنای مصدری «دارَ الْمُقامَة» (فاطر/35)؛ اما کاربردهای «مَقام» در معنای اسم مکان وضوح بیشتری دارد: «مَقامِ إِبْراهیم» (بقره/125)، «خافَ مَقامَ رَبِّهِ» (الرحمن/46) «کُنُوزٍ وَ مَقامٍ کَریمٍ» (شعراء/58)، «وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ کَریمٍ» (دخان/26)، «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی‏ مَقامٍ أَمینٍ» (دخان/51)، «وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» (صافات/164)، «یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» (اسراء/79) ، «أَیُّ الْفَریقَیْنِ خَیْرٌ مَقاماً» (مریم/73)، «تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ» (نمل/39) ، «فَآخَرانِ یَقُومانِ مَقامَهُما» (مائده/107)، «کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامی» (یونس/71)، «لِمَنْ خافَ مَقامی‏» (ابراهیم/14)

کلمه «مقام» جمعاً 18 بار در قرآن کریم به کار رفته است.

شأن نزول[3]

حدیث

1) از امام صادق درباره آیه «رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ: رضایت دادند که همراه برجای‌ماندگان باشند» (توبه/87 و 93) سوال شد. فرمودند: منظور زنان است؛ آنها می‌گفتند « إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ: خانه‌های ما بی‌حفاظ است» و خانه‌هایشان در اطراف شهر بود به نحوی که از خانه‌های مردم اندکی فاصله داشت؛ اما خداوند سخن آنان را دروغ خواند و فرمود: «آن خانه‌ها بی‌حفاظ نیست، قصدی جز فرار ندارند» چرا که خانه‌هایشان با دیوارهای بلند، و محصور و در امان بود.

تفسیر العیاشی، ج‏2، ص103؛ مجمع البیان، ج‏8، ص545 [4]

عن عبد الله الحلبی قال سألته عن قوله: «رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ» فقال: النساء، إنهم قالوا إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ، و کانت بیوتهم فی أطراف البیوت حیث یتفرد [یتقذر] الناس، فأکذبهم الله قال: «وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُرِیدُونَ إِلَّا فِراراً» و هی رفیعة السمک حصینة.


تدبر

1) «وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَ یَسْتَأْذِنُ فَریقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُریدُونَ إِلاَّ فِراراً»

این آیه و آیه قبل، دو مطلبی است که منافقان و بیماردلان مطرح کردند. با اینکه هم جمله قبل و هم جملات این آیه از جانب فرد یا افراد خاصی - و نه از جانب همه آنها - مطرح شده بود، در آیه قبل، این مطلب را که «خدا و پیامبرش جز فریب وعده‌ای ندادند»از قول همه آنان مطرح کردند؛ اما در این آیه با تعبیر «طائفة منهم ... فریق منهم»، این مطالب را از قول برخی و برخی مطرح کرد.

شاید بتوان نتیجه گرفت که آن آیه قبل، منطق عمومی منافقان و بیماردلان بوده، که ثمره آن منطق، در این تحلیل‌های مختلف بروز پیدا کرده است.

به نظر می‌آید دو جمله این آیه نیز دو محور کلان تحلیلها را نشان می‌دهد:

تحلیل‌ عده‌ای از منافقان، ناظر به این است که:

« در مقابل قدرت و اجماع آنها، ما جایی نداریم و کاری از پیش نمی‌بریم، پس از موضع‌مان برگردیم» (ای اهل یثرب! دیگر [اینجا] جای شما نیست، برگردید)

و تحلیل عده‌ای دیگر، ناظر به این است که:

«خودمان مشکلات داریم، و آن مشکلات اولویت دارد به مشکلات ناشی از قبول اسلام و آرمانهای اسلامی» (بدرستی که خانه‌های ما بی‌حفاظ است)

تاملی با خویش

آیا این جملات به گوش شما آشنا نیست؟


2) «وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَ یَسْتَأْذِنُ فَریقٌ مِنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ»

درباره اینکه این جمله «ای اهل یثرب! دیگر [اینجا] جای شما نیست، برگردید» گفته کیست، نظران زیر مطرح شده است:

الف. عبدالله بن اُبَیّ و اصحابش (نظر سدی، به نقل از مجمع البیان، ج‏8، ص545)

ب. منافقان طائفه بنی‌سالم (نظر مقاتل، به نقل از مجمع البیان، ج‏8، ص545)

ج. أوس بن قبطی و هم‌فکرانش (نظر یزید بن رومان، به نقل از مجمع البیان، ج‏8، ص545)

اما در مورد جمله دوم (کسانی که اجازه می‌گرفتند و می‌گفتند که خانه‌های ما بی‌حفاظ است)، صرفاً مطرح شده که اینها طائفه‌های بنی‌حارثه و بنی‌سلمه بوده است. (مجمع البیان، ج‏8، ص545)


3) «وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مُقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا»

با اینکه اسم یثرب با آمدن پیامبر ص به این شهر به «مدینة‌النبی» تغییر کرده بود، چرا این منافقان از کلمه «یثرب» استفاده کردند. (خصوصا که خود قرآن هم در تمامی موارد دیگر از اسم «مدینه» استفاده کرده است؛ توضیح در نکات ترجمه)

الف. زنده کردن احساسات و شعارهای غیردینی در میان مسلمانان، یعنی چون دینداری‌شان سطحی است و اصیل نیست، نگاهشان به آب و خاک، هنوز بر پایه‌های قدیمی استوار است و اکنون فرصتی فراهم آمده تا این نگرشهای غیرمتکی به دین را دوباره زنده کنند. (ایستاده در باد، ص186)

ب. ایجاد اختلاف بین مهاجرین و انصار: این سخن هم نوعی سرزنش و شماتت انصار را دارد و هم نوعی تحقیر و اتهام به مهاجرین؛ گویی اگر مهاجرین راه مدینه را در پیش نمی‌گرفتند یا اگر انصار از پذیرفتن مهاجرین ابا می‌کردند، و همان وضعیت «یثرب» قبل از اسلام برقرار بود، امروز به چنین مصیبتی مبتلا نمی‌شدیم. (ایستاده در باد، ص186)

ج. چون منافقان سعى دارند مؤمنان را از فرهنگ دینى، حتّى در نام‏گذارى و اسامى، دور کنند. (تفسیر نور، ج‏9، ص338)

د. وقتی می‌خواهند در مقابل پیامبر کارشکنی کنند، نیازمند این‌اند تکیه‌گاهی برای مقبول جلوه دادن سخن خود بتراشند لذا با این تعبیر دغدغه‌های قومیتی و ناسیونالیستی را در مقابل دغدغه دینی زنده می‌کنند.

ه. ...


4) «یا أَهْلَ یَثْرِبَ لا مقامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا»

منظور از تعبیر «لا مقامَ لَکُمْ: جای شما نیست، برگردید» چیست؟

الف. دیگر اینجا (میدان کارزار) جای شما نیست؛ از جنگ فرار کنید و به خانه‌هایتان در مدینه برگردید و جانتان را نجات دهید. (مجمع البیان، ج‏8، ص545؛ أنوار التنزیل (بیضاوی)، ج‏4، ص227؛ المیزان، ج16، ص286)

ب. دیگر جای باقی ماندن بر دین حضرت محمد ص نیست، به شرک برگردید و تسلیم مشرکان شوید تا سالم بمانید. (أنوار التنزیل، ج‏4، ص227)

ج. دیگر جای ماندن در مدینه نیست، به کفار پناهنده شوید تا به شما اجازه دهند که در مدینه بمانید. (أنوار التنزیل، ج‏4، ص227)

د. ...

نکته تخصصی انسان‌شناسی

§         خداوند انسان را که آفرید او را در بهشت «سکنی» داد (یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّة؛ بقره/35؛ اعراف/19)

§         وقتی هم انسان را به زمین فرستاد به او فرمود که «لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ: شما را در زمین قرارگاهی هست» (بقره/36؛ اعراف/24)

§         یکی از ابعاد مهم بهشت و جهنم هم همین قرارگاه و جایگاهی است که انسان دارد «ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» یا «حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» (دخان/66 و76).

در واقع یکی از نیازهای اصلی انسان این است که جایی برای قرار و ماندن داشته باشد (نیاز به مسکن) که این را قرآن کریم هم در وضعیت قبل از دنیا، هم در دنیا، و هم بعد از دنیای انسان مطرح کرده است؛

و منافقان برای برانگیختن احساسات مردم علیه دین، دقیقا روی همین نیاز سرمایه‌گذاری کردند که دیگر «جایی برای ماندن ندارید»


5) «یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ»

مقصود از اینکه می‌گفتند خانه‌های ما «عورة: برهنه، بی‌حفاظ» است، چیست؟

الف. یعنی حصار محکمی ندارد و بسادگی می‌توانند در آن وارد شوند (ابن عباس و مجاهد، نقل از مجمع البیان، ج‏8، ص545)

ب. یعنی خانه‌های ما خالی از مردان شده و می‌ترسیم دزد به سراغش برود (حسن بصری، نقل از مجمع البیان، ج‏8، ص545)

ج. یعنی خانه‌های ما در سمتی است که دشمن می‌آید و ما نگران خانواده‌های‌مان هستیم (قتادة، نقل از مجمع البیان، ج‏8، ص545)

د. ...


6) «یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ إِنْ یُریدُونَ إِلاَّ فِراراً»

منافق، ترسو و بهانه‏گیر است؛ به خاطر نداشتن شهامت، به جاى موضع‏گیرى صریح، بهانه‏جویى مى‏کند. (تفسیر نور، ج9، ص338)




[1] . از الآبی نقل شده که این شهر در تورات یازده اسم دارد: المدینة، و طابة، و طیبة، و السکینة، و جابرة، و المحفة، و المحبوبة. و القاصدة، و المجبورة، و العذراء و المرحومة (شرح الکافی (للمولى صالح المازندرانی)، ج‏7، ص371؛ مرآة العقول، ج‏6، ص224

[2] . اختلاف قرائت:

لا مُقامَ لَکُمْ، و قرأ السلمی و الأعرج و الیمانی و حفص: بضم المیم، فاحتمل أن یکون مکانا، أی لا مکان إقامة؛ و احتمل أن یکون مصدرا، أی لا إقامة. و قرأ أبو جعفر، و شیبة، و أبو رجاء، و الحسن، و قتادة، و النخعی، و عبد اللّه بن مسلم، و طلحة، و باقی السبعة: بفتحها، و احتمل أیضا المکان، أی لامکان قیام، و احتمل المصدر، أی لا قیام لکم. (البحر المحیط فى التفسیر، ج‏8، ص460)

[3] . در جلسه قبل اشاره شد که:

إِنْ یُرِیدُونَ إِلَّا فِراراً و هم الذین قالوا لرسول الله ص تأذن لنا نرجع إلى منازلنا- فإنها فی أطراف المدینة و نخاف الیهود علیها- فأنزل الله فیهم إِنَّ بُیُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ- إِنْ یُرِیدُونَ إِلَّا فِرارا (تفسیر القمی، ج‏2، ص188)

[4] . عبارت مجمع همین مقدار است و البته از همین معلوم می‌شود سوال حلبی از امام صادق ع بوده است: فکذبهم الله تعالى فقال «وَ ما هِیَ بِعَوْرَةٍ» بل هی رفیعة السمک حصینة عن الصادق (ع)