سفارش تبلیغ
صبا ویژن

47) سوره توبه (9) آیه 128 لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُس

بسم الله الرحمن الرحیم


مبعث پیامبر رحمت بر همه جویندگان حقیقت مبارک باد


47) سوره توبه (9) آیه 128   لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم‏

ترجمه

به‌یقین که فرستاده‌ای از خودتان نزد شما آمد که آنچه شما را به رنج و مشقت می‌اندازد برایش شدید (ناگوار) است و بشدت علاقمند [خیر و رشد] شماست و نسبت به مومنین بسیار مهربان و دارای رحمتی همیشگی است.


حدیث

رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ ُ: أَنَّهُ لَمَّا أَجْمَعَ أَبُو بَکْرٍ عَلَى مَنْعِ فَاطِمَةَ عَلَیْهَا السَّلَامُ فَدَکَ .... فَقَالَتْ عَلَیْهَا السَّلَامُ:

... وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِی مُحَمَّداً (ص) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اخْتَارَهُ وَ انْتَجَبَهُ ... ابْتَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِتْمَاماً لِأَمْرِهِ، وَ عَزِیمَةً عَلَى إِمْضَاءِ حُکْمِهِ، وَ إِنْفَاذاً لِمَقَادِیرِ حَتْمِهِ، فَرَأَى الْأُمَمَ فِرَقاً فِی أَدْیَانِهَا، عُکَّفاً عَلَى نِیرَانِهَا، عَابِدَةً لِأَوْثَانِهَا، مُنْکِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفَانِهَا، فَأَنَارَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ظُلَمَهَا، وَ کَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَهَا، وَ جَلَى عَنِ الْأَبْصَارِ غُمَمَهَا، وَ قَامَ فِی النَّاسِ بِالْهِدَایَةِ، وَ أَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغَوَایَةِ، وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعَمَایَةِ، وَ هَدَاهُمْ إِلَى الدِّینِ الْقَوِیمِ، وَ دَعَاهُمْ إِلَى الطَّرِیقِ الْمُسْتَقِیمِ، ثُمَّ قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ قَبْضَ رَأْفَةٍ وَ اخْتِیَارٍ، وَ رَغْبَةٍ وَ إِیْثَارٍ بمحمد صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنْ تَعَبِ هَذِهِ الدَّارِ فِی رَاحَةٍ، قَدْ حُفَّ بِالْمَلَائِکَةِ الْأَبْرَارِ، وَ رِضْوَانِ الرَّبِّ الْغَفَّارِ، وَ مُجَاوَرَةِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَى أَبِی نَبِیِّهِ وَ أَمِینِهِ عَلَى الْوَحْیِ وَ صَفِیِّهِ وَ خِیَرَتِهِ مِنَ الْخَلْقِ وَ رَضِیِّهِ، وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

...«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ»،

... فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ، صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ، مَائِلًا عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکِینَ، ضَارِباً ثَبَجَهُمْ، آخِذاً بِأَکْظَامِهِمْ، دَاعِیاً إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَکْسِرُ الْأَصْنَامَ، وَ یَنْکُثُ الْهَامَ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ، حَتَّى تَفَرَّى اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ أَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، وَ نَطَقَ زَعِیمُ الدِّینِ، وَ خَرِسَتْ شَقَاشِقُ الشَّیَاطِینِ، وَ طَاحَ وَشِیظُ النِّفَاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَ الشِّقَاقِ ...

بحار الأنوار، ج‏29، ص220-225

هنگامی که ابوبکر بر ندادن فدک به حضرت زهرا س مصمم شد، حضرت به مسجد رفت و خطبه‌ای خواند و در فقراتی از ان پیامبر اکرم ص را توصیف کرد که بخشی از آن فقرات تقدیم می‌شود:

... و گواهى مى‏دهم که پدرم، محمّد، بنده و فرستاده اوست. او را برگزید و انتخاب کرد...

... خداوند متعال او را برانگیخت تا فرمانش را کامل، حکمش را نافذ، و آنچه را مقدّر ساخته بود، به انجام رساند. پیامبر مشاهده نمود که هر گروه آیینى را پذیرا گشته‏اند. دسته‏اى بر گرد آتش در طواف، گروهى در برابر بت به نماز، و همگان یاد خدایى را که مى‏شناسند، از خاطر زدوده‏اند. پس خداوند با محمّد بساط ظلمت را برچید، و دلها را از تیرگى رهانید، و ابرهاى تیره و تار را از مقابل دیدگان به یک سو فکند. او (پیامبر خدا) براى هدایت مردم به پاى خاست و آنها را از گمراهى و ناراستى رهایى بخشید و چشمانشان را بینا ساخت. آنان را به آیین پابرجا رهنمون و به راه راست دعوت نمود. سپس خداوند روح او را قبض کرد، قبض روحی از روى اختیار و مهربانى، و از باب رغبت به او و ترجیح محمد ص که او را از رنج این جهان دل آسوده و راحت نماید، پس در احاطه فرشتگان مقرّب و رضوان پروردگار غفار و هم‌نشینی خداوند جبار قرار گرفت؛ درود خداوند بر پدرم، نبی‌ و امین وحى خدا و برگزیده و مورد پسند او از میان خلایق، و سلام و رحمت خدا و برکاتش بر او باد.

...« به‌یقین که فرستاده‌ای از خودتان نزد شما آمد که آنچه شما را به رنج و مشقت می‌اندازد برایش شدید (ناگوار) است و بشدت علاقمند شماست و نسبت به مومنین بسیار مهربان و دارای رحمتی همیشگی است.»...

...او رسالت خود را به مردم ابلاغ و آنان را از عذاب خداوندى بر حذر داشت. از روش مشرکان روى گرداند و گردنهایشان را به ضرب تازیانه توحید کوفت و حلقومشان را به سختى فشرد. او مردم را با حکمت و اندرزهای سودمند به راه خداوند رهنمون بود. شوکت بت و بت پرستان را در هم شکست تا جمع آنها از هم گسیخت و ظلمت شب تار زدوده شد و صبح ایمان دمید و نقاب از چهره حقیقت به یک سو فکند، زبان پیشواى دین به گفتار باز شد و عربده‏جوییهاى شیاطین به خاموشى گرایید. تاج نفاق بر زمین فرو افتاد، گره‏هاى کفر و اختلاف گشوده شد ...

زندگانى حضرت زهرا علیها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) ترجمه روحانى [با اندکی دخل و تصرف] ، ص827-829 [1]


تدبر

1) خدا برای ابلاغ پیامش، پیکی به ما فرستاده و تمام شرایط را برای اینکه بتوان به این «پیام‌بر» اعتماد کرد مهیا نموده است، او:

- از خودمان است (غریبه نیست)

- به مشقت افتادن ما او را ناراحت می‌کند. (با تمام وجود هوای ما را دارد)

- نسبت به هدایت ما حریص است

- مهربان است و لذا با حداکثر نرمی و دلسوزی مطلب را به ما می‌رساند

- رحیم است: دارای رحمتی از جنس رحمت خدا، که اگر کسی کمترین تلاشی بکند، بشدت به او کمک می‌کند.

2) «به مشقت افتادن ما او را ناراحت می‌کند» پس اگر در تعالیمش گاه احساس سختی و مشقت می‌کنیم؛ دیگر این حداقل ممکن برای رهایی از سختی بوده است؛ مانند پزشک مهربانی که مجبور شده برای علاج کودکی، آمپول تجویز کند؛ درد دارد، اما جلوی دردهای عظیمی را می‌گیرد؛ ولو خود کودک ارتباطش را نفهمد. در بسیاری از موارد، اگر قرار باشد به دلخواه ما رفتار کند، آنگاه است که بسیار به مشقت خواهیم افتاد (حجرات/7)[2]

3) و برخی از ما چقدر ناسپاسیم. به خاطر دیدن برخی سختی‌هایی که دیگر چاره‌ای از آنها نیست، به سخن پیامبری که بشدت از «به سختی افتادن» ما ناراحت می‌شود، اعتنا نمی‌کنیم؛ و به جایش باب دوستی با جوامع یا افراد چرب‌زبانی را باز می‌کنیم که با عمیق شدن در رفتارشان می‌توان فهمید که آرزوی «به سختی افتادن» ما را دارند (آل‌ عمران/118)[3].

4) محبت پیامبر ص نسبت به ما از شوق گذشته و به حرص رسیده است! مثل مادری که حرص بچه‌اش را می‌خورد. گویی می‌خواهد به خاطر هدایت ما خودش را به کشتن دهد (کهف/6؛ شعراء/3).

5) «رئوف» صیغه مبالغه از مصدر «رأفت» است؛ یعنی «بسیار مهربان». هر کاری که می‌کند از شدت مهربانی‌اش نسبت به ماست. کافی است کفر (لجاجت با حقیقت) نورزیم و حقیقت را جدی بگیریم (مومن باشیم) تا مهربانی شدید او نسبت به خود را احساس کنیم.

6) آیه می‌فرماید پیامبر علاوه بر «رؤوف»، «رحیم» هم هست. در تفاوت «رأفت» و «رحمت» گفته‌اند در «رأفت» رقت قلب بیشتری از «رحمت» وجود دارد؛ لذا کلمه رأفت هیچگاه در موردی که با کراهت توام باشد به کار نمی‌رود؛ اما «رحمت» گاه با کراهت توام است. (النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج‏2، ص176) (آنچه در پزشک است، «رحمت» است؛ نه «رأفت» وگرنه هیچگاه آمپول تجویز نمی‌کرد).

پیامبر ص هم به ما رأفت دارد و هم رحمت. چون رأفت دارد، سختش می‌آید که برخی تکالیف برایمان دشوار است ولی چون «رحمت» دارد، آن تکالیف سخت را به ما ابلاغ می‌کند و در انجامش اصرار می‌ورزد.

7) رؤوفیت و رحیمیت او ویژه مومنین است، پس اگر به پیام او گوش دهیم و در راه خدا قرار بگیریم، نگران «کم‌آوردن»‌ نباشیم چون خود پیامبر ص به کمک ما خواهد آمد. حقیقت شفاعت هم از همین‌جا ریشه می‌گیرد. (شیعه و سنی در شفاعتگری پیامبر ص تردید ندارند)



[1] . حدیثی دیگر درباره پیامبر اکرم ص

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو طَالِبٍ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الصَّلْتِ الْقُمِّیُّ قَالَ حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع قَالَ: إِنَّ اسْمَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی صُحُفِ إِبْرَاهِیمَ الْمَاحِی وَ فِی تَوْرَاةِ مُوسَى الْحَادُّ وَ فِی إِنْجِیلِ عِیسَى أَحْمَدُ وَ فِی الْفُرْقَانِ مُحَمَّدٌ ص قِیلَ فَمَا تَأْوِیلُ الْمَاحِی فَقَالَ الْمَاحِی صُورَةَ الْأَصْنَامِ وَ مَاحِی الْأَوْثَانِ وَ الْأَزْلَامِ وَ کُلِّ مَعْبُودٍ دُونَ الرَّحْمَنِ قِیلَ فَمَا تَأْوِیلُ الْحَادِّ قِیلَ یُحَادُّ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ دِینَهُ قَرِیباً کَانَ أَوْ بَعِیداً قِیلَ فَمَا تَأْوِیلُ أَحْمَدَ قَالَ حَسُنَ ثَنَاءُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ فِی الْکُتُبِ بِمَا حُمِدَ مِنْ أَفْعَالِهِ قِیلَ فَمَا تَأْوِیلُ مُحَمَّدٍ قَالَ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ وَ جَمِیعَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِیعَ أُمَمِهِمْ یَحْمَدُونَهُ وَ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ وَ إِنَّ اسْمَهُ لَمَکْتُوبٌ عَلَى الْعَرْشِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ کَانَ ص یَلْبَسُ مِنَ الْقَلَانِسِ الْیَمَنِیَّةَ وَ الْبَیْضَاءَ وَ الْمُضَرِیَّةَ ذَاتِ الْأُذُنَیْنِ فِی الْحَرْبِ وَ کَانَتْ لَهُ عَنَزَةٌ یَتَّکِئُ عَلَیْهَا وَ یُخْرِجُهَا فِی الْعِیدَیْنِ فَیَخْطُبُ بِهَا وَ کَانَ لَهُ قَضِیبٌ یُقَالُ لَهُ الْمَمْشُوقُ وَ کَانَ لَهُ فُسْطَاطٌ یُسَمَّى الْکِنَّ وَ کَانَتْ لَهُ قَصْعَةٌ تُسَمَّى المنبعة [السَّعَةَ] وَ کَانَ لَهُ قَعْبٌ یُسَمَّى الرِّیَّ وَ کَانَ لَهُ فَرَسَانِ یُقَالُ لِأَحَدِهِمَا الْمُرْتَجِزُ وَ لِلْآخَرِ السَّکْبُ وَ کَانَ لَهُ بَغْلَتَانِ یُقَالُ لِأَحَدِهِمَا دُلْدُلُ وَ لِلْأُخْرَى الشَّهْبَاءُ وَ کَانَتْ لَهُ نَاقَتَانِ یُقَالُ لِأَحَدِهِمَا الْعَضْبَاءُ وَ لِلْأُخْرَى الْجَذْعَاءُ وَ کَانَ لَهُ سَیْفَانِ یُقَالُ لِأَحَدِهِمَا ذُو الْفَقَارِ وَ لِلْآخَرِ الْعَوْنُ وَ کَانَ لَهُ سَیْفَانِ آخَرَانِ یُقَالُ لِأَحَدِهِمَا الْمِخْذَمُ وَ لِلْآخَرِ الرَّسُومُ وَ کَانَ‏ لَهُ حِمَارٌ یُسَمَّى یعفور [یَعْفُوراً] وَ کَانَتْ لَهُ عِمَامَةٌ تُسَمَّى السَّحَابَ وَ کَانَ لَهُ دِرْعٌ تُسَمَّى ذَاتَ الْفُضُولِ لَهَا ثَلَاثُ حَلَقَاتٍ فِضَّةٍ حَلْقَةٌ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ حَلْقَتَانِ خَلْفَهَا وَ کَانَتْ لَهُ رَایَةٌ تُسَمَّى الْعُقَابَ وَ کَانَ لَهُ بَعِیرٌ یَحْمِلُ عَلَیْهِ یُقَالُ لَهُ الدِّیبَاجُ وَ کَانَ لَهُ لِوَاءٌ یُسَمَّى الْمَعْلُومَ وَ کَانَ لَهُ مِغْفَرٌ یُقَالُ لَهُ الْأَسْعَدُ فَسَلَّمَ ذَلِکَ کُلَّهُ إِلَى عَلِیٍّ ع عِنْدَ مَوْتِهِ وَ أَخْرَجَ خَاتَمَهُ وَ جَعَلَهُ فِی إِصْبَعِهِ فَذَکَرَ عَلِیٌّ ع أَنَّهُ وَجَدَ فِی قَائِمَةِ سَیْفٍ مِنْ سُیُوفِهِ صَحِیفَةً فِیهَا ثَلَاثَةُ أَحْرُفٍ صِلْ مَنْ قَطَعَکَ وَ قُلِ الْحَقَّ وَ لَوْ عَلَى نَفْسِکَ وَ أَحْسِنْ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیْکَ قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص خَمْسٌ لَا أَدَعُهُنَّ حَتَّى الْمَمَاتِ الْأَکْلُ عَلَى الْحَضِیضِ مَعَ الْعَبِیدِ وَ رُکُوبِیَ الْحِمَارَ مُؤْکَفاً وَ حَلْبِیَ الْعَنْزَ بِیَدِی وَ لُبْسُ الصُّوفِ وَ التَّسْلِیمُ عَلَى الصِّبْیَانِ لِتَکُونَ سُنَّةً مِنْ بَعْدِی.

الأمالی( للصدوق)، ص71-72

[2] . وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ‏

[3] . . لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالًا وَدُّوا ما عَنِتُّمْ