سفارش تبلیغ
صبا ویژن

406) سوره عنکبوت (29) آیه9 وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا

بسم الله الرحمن الرحیم

406) سوره عنکبوت (29) آیه9 

وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحینَ

ترجمه

و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند البته آنان را در زمره شایستگان درمی‌آوریم.

نکات ترجمه

«الصَّالِحاتِ» و «الصَّالِحینَ»

«صالح» اسم فاعل از ماده «صلح» است. «صلاح» نقطه مقابل «فساد» می‌باشد (درباره «فساد» و ماده «فسد» قبلا در جلسه 175 توضیح داده شد http://yekaye.ir/sad-38-28/ )و این تقابل در بسیاری از آیات قرآن مد نظر قرار گرفته است؛ مثلا: «الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ‏» (شعراء/152) «وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ‏» (اعراف/142) «إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ‏» (یونس/81) «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها» (شعراء/56) «وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِح‏» (بقره/220)

هرچند گاهی در مقابل «صلاح» از تعبیر «سیئة» استفاده شده است؛ مثلا «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً» (توبه/102)

همچنین «صُلح» هم از همین ماده، و به معنای زدودن نفرت و دشمنی بین دو نفر (یا دو گروه) است و «صالح» نام یکی از پیامبران هم می‌باشد. (مفردات ألفاظ القرآن، ص489-490)

در واقع، «صلاح» را یک نحوه استقامت ناشی از حکمت، دانسته‌اند؛ خواه همراه با نفع باشد یا ضرر؛ البته در مورد ضرر در جایی به کار می‌رود که نهایتا نفعی برای شخص داشته باشد؛ همچنین گفته شده که «صلاح» تغییر حالت به وضعیتی است که آن وضعیت استقامت داشته باشد و «صالح» کسی است که حال خود را به چنین وضعی تغییر می‌دهد و لذاست که در مورد خود خداوند تعبیر «صالح» به کار نمی‌رود. (الفروق فی اللغة، ص204)

«صلاح»، تاحدودی به مفاهیم «صحت» (سلامتی) و «خیر» (خوبی) نزدیک است؛ تفاوتش با «صحت» این است که صلاح را غالبا در مورد ذات (انسان صالح) و فعل (عمل صالح) به کار می‌برند؛ اما «صحت» را غالبا در مورد جسم (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‏6، ص266)؛ و تفاوت «صلاح» با «خیر» در این است که خیر بیشتر دلالت بر حُسن و سرور دارد (البته جایی که سرور باشد اما کار نیکویی محسوب نشود، «خیر» گفته نمی‌شود) لذا مثلا ممکن است در مورد «بیماری» تعبیر اینکه «صلاحش در این است» به کار رود، اما اینکه بیماری «خیر» است به کار نمی‌رود؛ مگر به صورت «افعل تفضیل» و در مقام مقایسه (که مثلا بگویند الان بیماری برای او بهتر (=خیر) از سلامتی است) (الفروق فی اللغة، ص204) که اینجا در همان معنای «صلاح» به کار رفته است.

حدیث

1) از امام صادق ع درباره این سخن خداوند عز و جل که می‌فرماید: «کسی را که خداوند هدایت کند، هدایت‌یافته است؛ و کسی را که خدا گمراه کند هیچ ولیّ رشددهنده‌ای برای او نمی‌یابی.» (کهف/27) سوال شد.

فرمودند: بدرستی که خداوند تبارک و تعالی ظالمان را در روز قیامت از [مسیر] سرای کرامت خود گمراه می‌کند؛ و کسانی که اهل ایمان و عمل صالح هستند، به بهشت هدایت می‌فرماید همان طور که خداوند عز و جل فرمود: «و خداوند ظالمان را گمراه می‌کند و خداوند آنچه بخواهد انجام می‌دهد.» (ابراهیم/27) و خداوند عز و جل می‌فرماید: «بدرستی که کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، پروردگارشان آنها را با ایمانشان هدایت می‌کند، نهرهایی از پایین آنان روان است، در بهشت‌های نعمت.» (یونس/9)

گفتم: پس سخن خداوند چه می‌شود که می‌فرماید «و توفیق من نیست مگر به خدا» (هود/88) ویا می فرماید: «اگر خداوند شما را یاری کند هیچکس بر شما غلبه نخواهد کرد و اگر خوارتان سازد چه کسی بعد از او شما را یاری می‌کند؟» (آل‌عمران/160)

فرمود: هنگامی که بنده آانچه از طاعت را که خداوند عز و جل دستور داده، انجام می دهد، کار او موافق است با امر خداوند عز و جل، و چنین بنده‌ای «موفق» (=دارای توفیق) نامیده می‌شود؛ و هرگاه این بنده بخواهد در چیزی از معاصی خداوند وارد شود خداوند تبارک و تعالی، بین او و آن معصیت حائل می‌گردد، و او آن را ترک می کند و این ترک او به توفیقی از جانب خداوند متعال است؛ و هرگاه که بین او و معصیت را خالی کند و بین او و آن قرار نگیرد تا جایی که او مرتکب آن شود، او را خوار کرده و یاری ننموده و توفیق ارزانی‌اش نداشته است.

معانی الأخبار، ص21؛ التوحید (للصدوق)، ص241

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بن [زائد] الشَّیْبَانِیُّ وَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ‏ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ سُلَیْمَانَ الْبَصْرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ الْهَاشِمِیِّ قَالَ:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِداً»

فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یُضِلُّ الظَّالِمِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنْ دَارِ کَرَامَتِهِ وَ یَهْدِی أَهْلَ الْإِیمَانِ وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ إِلَى جَنَّتِهِ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ» وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ‏» قَالَ فَقُلْتُ فَقَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ ما تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ» وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ» فَقَالَ إِذَا فَعَلَ الْعَبْدُ مَا أَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الطَّاعَةِ کَانَ فِعْلُهُ وِفْقاً لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُمِّیَ الْعَبْدُ بِهِ مُوَفَّقاً وَ إِذَا أَرَادَ الْعَبْدُ أَنْ یَدْخُلَ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْ مَعَاصِی اللَّهِ فَحَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَیْنَهُ وَ بَیْنَ تِلْکَ الْمَعْصِیَةِ فَتَرَکَهَا کَانَ تَرْکُهُ لَهَا بِتَوْفِیقِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مَتَى خُلِّیَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْمَعْصِیَةِ فَلَمْ یَحُلْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا حَتَّى یَرْتَکِبَهَا فَقَدْ خَذَلَهُ وَ لَمْ یَنْصُرْهُ وَ لَمْ یُوَفِّقْهُ.


2) امیرالمومنین ع در فرازی از عهدنامه مالک اشتر می‌فرمایند:

و این را بدان ای مالک! من تو را به سرزمینی فرستادم که قبل از تو دولت‌های عادل و ستمگری بوده‌اند؛ و همانا مردم در کارهای تو می‌نگرند همان گونه که تو در کار والیان پیش از خود می‌نگری؛ و در مورد تو می‌گویند آنچه تو در مورد آنها می‌گویی؛ و همانا دلیلی بر اینکه شخصی در زمره صالحان است، آن چیزی است که خداوند بر زبان بندگانش جاری می‌سازد [یعنی اگر واقعا صالح باشی، خدا کاری می‌کند که مردم به صالح بودن تو اعتراف کنند]؛ پس بهترین ذخیره‌ها نزد تو، [اهتمام به] ذخیره کردن عمل صالح باشد.

  نهج البلاغه، نامه53

... ثُمَّ اعْلَمْ یَا مَالِکُ أَنِّی قَدْ وَجَّهْتُکَ إِلَى بِلَادٍ قَدْ جَرَتْ عَلَیْهَا دُوَلٌ قَبْلَکَ مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ وَ أَنَّ النَّاسَ یَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِکَ فِی مِثْلِ مَا کُنْتَ تَنْظُرُ فِیهِ مِنْ أُمُور الْوُلَاةِ قَبْلَکَ وَ یَقُولُونَ فِیکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ فِیهِمْ وَ إِنَّمَا یُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِینَ بِمَا یُجْرِی اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ فَلْیَکُنْ أَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَیْکَ ذَخِیرَةُ الْعَمَلِ الصَّالِح‏ ...


3) امیرالمومنین ع در یکی از خطبه‌های خود در وصف ایمان می‌فرمایند:

راهى است که گشاده و روشن؛ و چراغش نورانى و پرتو افکن. با ایمان است که بر اعمال صالح دلیل آورده گردد و با اعمال صالح است که بر ایمان استدلال شود. با ایمان است که علم آباد می‌شود؛ و با علم است که از مرگ هراس [دغدغه‌مندی] در دل می‌افتد؛ و با مرگ است که دنیا پایان یابد، و با دنیاست که آخرت به دست آید؛ و با قیامت است که بهشت نزدیک شود و جهنم برای گمراهان، خودی نشان دهد. آفریدگان را جز قیامت قرارگاهى نبود، در این میدان مسابقت شتابان مى‏روند، تا به نقطه پایان رسند.

نهج البلاغه، خطبه156

سَبِیلٌ أَبْلَجُ الْمِنْهَاجِ أَنْوَرُ السِّرَاجِ فَبِالْإِیمَانِ یُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحَاتِ وَ بِالصَّالِحَاتِ یُسْتَدَلُّ عَلَى الْإِیمَانِ وَ بِالْإِیمَانِ یُعْمَرُ الْعِلْمُ وَ بِالْعِلْمِ یُرْهَبُ الْمَوْتُ وَ بِالْمَوْتِ تُخْتَمُ الدُّنْیَا وَ بِالدُّنْیَا تُحْرَزُ الْآخِرَةُ وَ بِالْقِیَامَةِ تُزْلَفُ الْجَنَّةُ وَ تُبَرَّزُ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ وَ إِنَّ الْخَلْقَ لَا مَقْصَرَ لَهُمْ عَنِ الْقِیَامَةِ مُرْقِلِینَ فِی مِضْمَارِهَا إِلَى الْغَایَةِ الْقُصْوَى‏.[1]


تدبر

1) «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحینَ»

مگر «شخص صالح» به معنای مومنی نیست که عمل صالح انجام می‌دهد؛ پس وارد کردن «کسی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده» در «صالحان»، یعنی چه؟ آن هم با دو تاکید شدید (لام قسم و «ن» مشدد: «لـ» + «ندخل» + «نّ»)

الف. با توجه به سیاق آیات، این تعبیر برای اطمینان دادن و رفع دغدغه مومنانی است که با والدینشان بر سر دینداری‌شان مجاهده می‌کنند؛ می‌خواهد بفرماید که اگر آنها تو را تنها گذاشتند و آزار دادند، نگران نباش؛ تو اگر اهل ایمان و عمل صالح باشی، خدا بهتر از آنها را نصیب تو می‌کند و تو را در میان صالحان - که بهشتی‌اند - قرار می‌دهد. (المیزان، ج‏16، ص104)

ب. شاید اشاره به آن است که با عمل صالح است که شاکله و شخصیت صالح در انسان شکل می‌گیرد.

نکته تخصصی انسان‌شناسی

ما یک رفتار و عمل داریم و یک خلق و خوی و ملکه. این ملکات با همین رفتارهای جزیی شکل می‌گیرد؛ اگر انسان می‌خواهد یک شخصیت صالح داشته باشد، راهش انجام اعمال صالح است.

ج. شاید اشاره است به الحاق به جماعت «صالحان». در واقع، شاید اشاره دارد به آن واقعه عدالت جهانی که توسط جماعتی از صالحان به رهبری صالحترین انسان، مهدی موعود ع، حاصل می‌شود.

بر این اساس، این آیه نشان می‌دهد که چگونه می‌توانیم در زمره یاران امام زمان ع درآییم: کسانی که ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند،‌ خداوند آنان را در زمره آن صالحان وارد خواهد کرد.

د. ...


2) «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِی الصَّالِحینَ»

نفرمود «کسانی که عمل صالح انجام می‌دهند»، بلکه فرمود «کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام می‌دهند»، در صالحان وارد می‌کنیم.

پس،

صِرف عمل صالح، انسان را در زمره‏ى صالحان (شایستگان) قرار نمى‏دهد. عمل صالحی که از ایمان به خدا برخیزد ارزشمند است (تفسیر نور، ج‏9، ص117)



[1] . این حدیث هم درباره حقیقت ایمان و عمل صالح قابل توجه است:

قَالَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ رَوَى فَضَالَةُ بْنُ أَیُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِهِ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قَالَ آمَنُوا بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بَعْدَ الْمَعْرِفَة (تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص302)