373) سوره قیامت (75) آیه 15 وَ لَوْ أَلْقی مَعاذیرَهُ
بسم الله الرحمن الرحیم
373) سوره قیامت (75) آیه 15
وَ لَوْ أَلْقی مَعاذیرَهُ
ترجمه
هرچند پردههای عذر بیندازد [یا: پردهها بیفکند و عذرها بتراشد]
نکات ترجمه
«مَعاذیرَهُ» از ماده «عذر» است که استعمال این ماده در معانی «حجت و دلیل»، «بهانه» و «پوزش»، نهتنها در زبان عربی، بلکه در زبان فارسی هم رایج است. برخی اصلیترین معنای این کلمه را هر گونه تلاشی برای محو کردن گناه و اثر آن، و آن را سه گونه دانستهاند: انکار انجام کار، توجیه انجام کار (انجام کار را برعهده بگیرد اما دلیلی بیاورد که عمل وی را توجیه کند) و بازگشت و توبه از انجام کار (انجام کار را بعهده گیرد؛ اما ابراز کند که دیگر انجام نخواهد داد). «عُذر» (کهف/76؛ مرسلات/6) و «معذرة» (اعراف/164؛ روم/57؛ غافر/52) هر دو مصدر از همین باب هستند و «مُعذِّر»[1] (توبه/90) به کسی میگویند که عذر میآورد اما عذرش قابل قبول نیست. (مفردات ألفاظ القرآن، ص555)
اما درباره ساختار و معنای کلمه «معاذیر»اختلاف نظر است. برخی آن را «اسم جمع» دانستهاند و برخی آن را «جمع» دانسته و اصل آن را «معاذر» دانسته که «یاء» به آن اضافه شده (الطراز الأول و الکناز لما علیه من لغة العرب المعول، ج8، ص377). درباره اینکه مفرد آن چیست هم اختلاف نظر است. برخی مفرد آن را همان «معذرة» دانستهاند وبرخی گفتهاند که این کلمه، جمعِ «مِعْذَار» است که معذار به معنای «ستر و پوشش» میباشد. (همان، ص384). برخی هم اساسا تعبیر «أَلْقی مَعاذیرَهُ» را یک اصطلاح و معادل «بهانه تراشیدن» دانستهاند. (أساس البلاغة، ص412)
شأن نزول[2]
حدیث
1) عمر بن یزید میگوید: یک شب شام خدمت امام صادق ع بودم که ایشان این آیه را تلاوت کردند: بلکه انسان [قطعا] بر نفس خویشتن بیناست؛ هرچند پردههای عذر بیندازد» (قیامت/14-15) و فرمودند:
اباحفض! مبادا انسان عذری برای مردم آورد بر خلاف آنچه خداوند از او میداند، چرا که رسول خدا ص میفرمود: کسی که کاری را مخفیانه انجام دهد، خداوند ردای آن را بر تنش کند، اگر خوب است، خوب؛ و اگر بد است، بد.
الکافی، ج2، ص296؛ مجمع البیان ، ج10، ص599
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ:
إِنِّی لَأَتَعَشَّی مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ «بَلِ الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَ لَوْ أَلْقی مَعاذِیرَهُ» یَا أَبَا حَفْصٍ مَا یَصْنَعُ الْإِنْسَانُ أَنْ یَعْتَذِرَ إِلَی النَّاسِ بِخِلَافِ مَا یَعْلَمُ اللَّهُ مِنْهُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَقُولُ مَنْ أَسَرَّ سَرِیرَةً أَلْبَسَهُ اللَّهُ رِدَاءَهَا إِنْ خَیْراً فَخَیْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَر. [3]
2) از امام صادق ع روایت شده است که امیرالمومنین ع فرمودند:
برای انسان مسلمان سزاوار نیست که با آدم فاجر [گناهکار] رابطه دوستی صمیمی برقرار سازد؛ چرا که او کار [بدش] را در مقابل وی زینت میدهد و دوست دارد که مثل او شود و نه در کار دنیایش او را یاری میکند و نه در کار معادش؛ و رفت و آمد وی نزد او مایه ننگو آبروریزی برای او خواهد بود.
الکافی، ج2، ص640
فِی رِوَایَةِ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَا یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یُوَاخِیَ الْفَاجِرَ فَإِنَّهُ یُزَیِّنُ لَهُ فِعْلَهُ وَ یُحِبُّ أَنْ یَکُونَ مِثْلَهُ وَ لَا یُعِینُهُ عَلَى أَمْرِ دُنْیَاهُ وَ لَا أَمْرِ مَعَادِهِ وَ مَدْخَلُهُ إِلَیْهِ وَ مَخْرَجُهُ مِنْ عِنْدِهِ شَیْنٌ عَلَیْهِ.
3) از امام صادق ع روایت شده است:
بهترین برادرانم در نزد من، کسی است که عیبهایم را به من هدیه دهد.
الکافی، ج2، ص639
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَى إِلَیَّ عُیُوبِی.
تدبر
1) «وَ لَوْ أَلْقی مَعاذیرَهُ»
منظور از انداختن «معاذیر» چیست؟
الف. بهانهتراشی برای اینکه حقیقت خود را در برابر دیگران [وحتی در برابر خود] مخفی کند. (حدیث1)
ب. عذر و بهانه میتراشد تا عذاب را از خود دفع کند. (مجمعالبیان، ج10، ص599؛ المیزان، ج20، ص107)
ج. «معاذیر» جمع «معذار» به معنای «ستر» و «پوشش» است؛ یعنی پردهای میاندازد تا آن عملی که انجام داده را مخفی کند (مجمعالبیان، ج10، ص599؛ المیزان، ج20، ص107)[4]
د. ...
2) «وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِیرَهُ»
انسان حتی اگر باب توجیهگری و بهانهتراشی را باز کند، از حقیقت خودش نمیتواند فرار کند.
نکته تخصصی انسانشناسی
قبلا به این نکته پرداخته شد که یکی از عوامل برتری انسان بر سایر موجودات، برخورداری از نعمت «زبان» (گفتن و شنیدن، خواندن و نوشتن) و «اندیشه» است (جلسه43؛ جلسه221، تدبر3؛ و جلسه352، تدبر2 و جلسه353).
با این نعمت، انسان میتواند به واقعیتهایی پی ببرد و درباره آنها صحبت کند، بدون اینکه آنها را مستقیما درک کرده باشد.
اما این نعمت، مثل هر نعمت دیگری امکان سوءاستفادههای متعددی را هم برای انسان فراهم میآورد: همان طور که امکان استدلال برای پی بردن به حقیقت را فراهم کرده، امکان «بهانهترشی» برای پرده کشیدن روی حقیقت را هم مهیا میکند؛ تا حدی که چهبسا در ظاهر امر بر خودش هم مشتبه شود:
خود را اهل ایمان و اصلاحطلب معرفی کند، اما حقیقتا بیایمان و افسادگر باشد و خودش نفهمد (بقره/11-13)[5]؛
سراسر در زیان باشد، اما به حساب خودش بهترین کارها را انجام میدهد (کهف/104)[6]؛
و ...
اما همین انسان اگر با خود بیپرده خلوت کند، خواهد فهمید که پشت سر همه ادعاهایی که مطرح میکند، چه خبر است؛
به همین جهت است که روز قیامت که همه پردهها کنار میرود، خود انسان برای حسابرسی از خود کافی است: «اقْرَأْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیبا» (اسراء/14)
3) «وَ لَوْ أَلْقی مَعاذیرَهُ»
چرا انسان دائما بهانهتراشی میکند؟
نکته انسانشناسی
انسان خودش را دوست دارد، و دلش نمیخواهد چهره بدی از خودش ببیند. وقتی کار بدی مرتکب میشود، چهرهاش بد میشود؛ لذا میکوشد با بهانهتراشی این بدیها را توجیه کند.
ثمره اجتماعی- اخلاقی
کسی که حقیقت (و آخرت) را جدی بگیرد، سعی میکند بر این بهانهتراشی غلبه کند، و این یک معیاری برای انتخاب دوست به او میدهد:
با کسی که ما را در این بهانهتراشیها تقویت میکند، نباید دوست شویم (حدیث2)
و کسی که عیبمان را صمیمانه به ما میگوید، بهترین دوست ماست. (حدیث3)
آیا ما این گونهایم؟ یا از نقد فرار میکنیم و تنها دنبال این هستیم که از ما به نیکی تعریف کنند؟
[1] . در نسخه چاپ شده مفردات، متاسفانه اینجا این کلمه را به صورت «الْمُعْذِر» اعرابگذاری کرده، در حالی که چنانکه خود راغب اصفهانی در سطرهای بعد و به عنوان قرائت دیگری از آیه مربوطه آورده «الْمُعْذِر» صرفا به معنای کسی است که عذر میآورد (و قرئ الْمُعْذِرُونَ أی: الذین یأتون بالعُذْر) و دیگران هم بر این مطلب که «مُعَذّر» کسی است که عذری میآورد که قابل قبول نیست تاکید کردهاند؛ مثلا:
الْمُعَذِّرُونَ: الذین لا عُذْرَ لهم و لکنَّهم یتکلَّفون عُذرا. و قولهم للمقصِّر فى الأمر: مُعَذِّر، و هو عندنا من العُذْر أیضاً، لأنّه یقصِّر فى الأمر مُعوِّلا على العُذْر الذى لا یرید یتکلف (معجم المقاییس اللغة، ج4، ص254)
[2] . از امام صادق ع درباره آیه «هرچند پردههای عذر بیندازد» فرمودند: این آیه در مورد شخصی نازل شد که رسول خدا ص به او دستور داد که به حضرت علی ع به عنوان امیرمومنان سلام دهد [= امیر مومنان بودن حضرت علی ع را بپذیرد] اما هنگامی که رسول خدا ص از دنیا رفت، آنچه بدان دستور داده بود را ترک کرد و وفا ننمود.
مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص53
مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَى وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِیرَهُ قَالَ نَزَلَتْ فِی رَجُلٍ أَمَرَهُ رَسُولُ اللَّهِ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى عَلِیٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَرَکَ مَا أَمَرَهُ بِهِ وَ مَا وَفَى.
[3] . این روایت با عبارتی اندکی متفاوت هم نقل شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: إِنِّی لَأَتَعَشَّی مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- «بَلِ الْإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَ لَوْ أَلْقی مَعاذِیرَهُ» یَا أَبَا حَفْصٍ مَا یَصْنَعُ الْإِنْسَانُ أَنْ یَتَقَرَّبَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِخِلَافِ مَا یَعْلَمُ اللَّهُ تَعَالَی إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَقُولُ مَنْ أَسَرَّ سَرِیرَةً رَدَّاهُ اللَّهُ رِدَاءَهَا إِنْ خَیْراً فَخَیْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ. (الکافی، ج2، ص294)
[4] . یا پردهها را بیندازد و درها را قفل کند [که به او دسترسی پیدا نکنند] (ضحاک و سدی، به نقل از مجمعالبیان، ج10، ص599)
[5] . وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ (11) أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ (12) وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ (13)
[6] . الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعا.